[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران - 1400/02/12
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
***
در نهج‌البلاغه ... خطبه‌ی ۱۵۶ نهج‌البلاغه. حضرت میفرماید وقتی که آیه‌ی «اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوِّا اَن یَقولوِّا ءامَنّا وَ هُم لا یُفتَنون» وارد شد و بحث فتنه مطرح شد، من فهمیدم که تا پیغمبر در میان ما هست، این فتنه رخ نخواهد داد، این فتنه مال بعد از پیغمبر است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1398/10/27
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آمریکاییها هدف پلید خود در عراق را میخواهند از راه ایجاد فتنه و جنگ داخلی و سرانجام تجزیه‌ی عراق و حذف نیروهای مؤمن و مبارز و مجاهد و میهن‌دوست تأمین کنند.

مربوط به :بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش - 1398/08/08
عنوان فیش :آمادگی‌ خود را برای مقابله‌ی با فتنه حفظ کنید
کلیدواژه(ها) : فتنه, ارتش جمهوری اسلامی, امنیت, امنیت ملّی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
عزیزان من! به سرگرمی‌های حقیر مادّی هم نباید مشغول شد؛ خیلی از ما انسانها انگیزه‌های خوبی هم داریم، همّتهای بلندی هم داریم، گاهی اوقات سرگرمی‌های کوچک مادّی و حقیر به نظرمان بزرگ می‌آید؛ دنبال یک مقام بودن، دنبال مال بودن، دنبال شهوات بودن ما را مشغول میکند؛ وقتی که [خود را] مشغول کردیم، از هدف بازمیمانیم، آنچه گفتیم که باید [برای آن] تلاش دائم باشد، از بین میرود و پیروزی از دست خواهد رفت. یعنی بنابراین بایستی توجّه بکنیم، عوامل پیروزی را باید حفظ کرد و به سرگرمی‌ها مشغول نشد.
آن چیزی هم که در این زمینه مخصوص نیروهای مسلّح و نیروهایی حافظ امنیّت است این است که مراقب فتنه باشند. در قرآن یک جا میفرماید: اَلفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتل،(1) یک جا میفرمایید: اَلفِتنَةُ اَکبَرُ مِنَ القَتل؛(2) «اَشَدّ» یعنی سخت‌تر، «اَکبَر» یعنی بزرگ‌تر. کشتار چیز بدی است، نامطلوب است امّا فتنه از آن بدتر است. خب اگر فتنه از قتل بدتر است، پس بایستی نیروهایی که حافظ امنیّت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله‌ی با فتنه هم بگیرند، آمادگی‌های خودشان را برای فتنه هم بایستی حفظ بکنند؛ این آن چیزی است که دستگاه‌ها بایستی به آن توجّه داشته باشند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 191
وَاقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم وَأَخرِجوهُم مِن حَيثُ أَخرَجوكُم ۚ وَالفِتنَةُ أَشَدُّ مِنَ القَتلِ ۚ وَلا تُقاتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّىٰ يُقاتِلوكُم فيهِ ۖ فَإِن قاتَلوكُم فَاقتُلوهُم ۗ كَذٰلِكَ جَزاءُ الكافِرينَ
ترجمه :
و آنها را [= بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند [= مکه‌]، آنها را بیرون کنید! و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران!

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 217
يَسأَلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتالٍ فيهِ ۖ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ ۖ وَصَدٌّ عَن سَبيلِ اللَّهِ وَكُفرٌ بِهِ وَالمَسجِدِ الحَرامِ وَإِخراجُ أَهلِهِ مِنهُ أَكبَرُ عِندَ اللَّهِ ۚ وَالفِتنَةُ أَكبَرُ مِنَ القَتلِ ۗ وَلا يَزالونَ يُقاتِلونَكُم حَتّىٰ يَرُدّوكُم عَن دينِكُم إِنِ استَطاعوا ۚ وَمَن يَرتَدِد مِنكُم عَن دينِهِ فَيَمُت وَهُوَ كافِرٌ فَأُولٰئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۖ وَأُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ
ترجمه :
از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال می‌کنند؛ بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمی‌دارد) حتّی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما می‌جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد می‌رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.


مربوط به :بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش - 1398/08/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آن چیزی ... که... مخصوص نیروهای مسلّح و نیروهایی حافظ امنیّت است این است که مراقب فتنه باشند. در قرآن یک جا میفرماید: اَلفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتل، یک جا میفرمایید: اَلفِتنَةُ اَکبَرُ مِنَ القَتل؛ «اَشَدّ» یعنی سخت‌تر، «اَکبَر» یعنی بزرگ‌تر. کشتار چیز بدی است، نامطلوب است امّا فتنه از آن بدتر است. خب اگر فتنه از قتل بدتر است، پس بایستی نیروهایی که حافظ امنیّت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله‌ی با فتنه هم بگیرند، آمادگی‌های خودشان را برای فتنه هم بایستی حفظ بکنند؛ این آن چیزی است که دستگاه‌ها بایستی به آن توجّه داشته باشند.

مربوط به :دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین با رهبر انقلاب - 1395/09/24
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مبارزه‌ی قاطع با نفوذ تکفیری‌ها در فلسطین اشغالی کاری ضروری است و مأموریت این گروه‌ها، ایجاد فتنه است و باید با هوشیاری و قاطعیّت کامل با آنها مقابله کرد.

مربوط به :دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت با رهبر انقلاب - 1395/04/02
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حضرت علی (علیه‌السلام) توصیه می‌کنند در شرایط فتنه که تشخیص حق و باطل برای مردم بسیار مشکل می‌شود، باید به‌گونه‌ای عمل کرد که هیچ بهره‌ای به نفع فتنه ایجاد نشود.

مربوط به :دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت با رهبر انقلاب - 1395/04/02
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حضرت علی (علیه‌السلام) توصیه می‌کنند در شرایط فتنه که تشخیص حق و باطل برای مردم بسیار مشکل می‌شود، باید به‌گونه‌ای عمل کرد که هیچ بهره‌ای به نفع فتنه ایجاد نشود....البته ممکن است برخی افراد به‌دلیل گرایش‌های خاص خود، تمایلی به حضور صریح در مقابل فتنه نداشته باشند اما نباید از او هم به نفع فتنه بهره‌برداری شود.

مربوط به :بیانات در مراسم بیست‌ و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1393/03/14
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آن قدرتى که از انتخاب مردم به‌وجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبه‌اى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1392/10/29
عنوان فیش :آزادی بشر؛ پیام همیشگی اسلام برای دنیا
کلیدواژه(ها) : فتنه, آزادی بشریت
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
اسلام برای آزادی بشر آمد، هم آزادی از قید و بند فشار دستگاه‌های مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ایجاد حكومت عادلانه برای بشر، و هم آزادی از اندیشه‌ها و تصوّرات و اوهام حاكم بر زندگی انسان؛ كه مسیر زندگی انسان را در جهت خلاف مصلحت او باز كرده بود و پیش میبرد. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) زندگی مردم در محیط ظهور اسلام را، محیط فتنه توصیف كرده است: فی فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها؛(۱) فتنه یعنی آن فضای غبارآلودی كه چشمهای انسان قادر بر دیدن در آن فضای غبارآلود نیست؛ راه را نمیبیند، صلاح را تشخیص نمیدهد؛ این وضعیّت مردمی بود كه در آن منطقه‌ی پرمحنت و پرملال زندگی میكردند. در كشورهای بزرگ، در تمدّنهای موجود آن زمان هم كه حكومتهایی داشتند، ملّتهایی داشتند، همین وضع به شكل دیگری حاكم بود. این‌جور نیست كه فرض كنیم زمان ظهور اسلام جزیرةالعرب مردم بدبختی داشت و دیگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبه‌ی حكومتهای جائر و ظالم، نادیده گرفتن شأن انسان و انسانیّت، جنگهای خانمان‌براندازی كه میان قدرتها و برای قدرت‌طلبی به راه انداخته میشد، زندگی مردم را تباه كرده بود. ملاحظه‌ی تاریخ نشان میدهد كه دو تمدّن معروف آن روز، یعنی تمدّن ایران ساسانی و تمدّن امپراتوری رُم وضعیّتی داشتند كه دل انسان به حال توده‌ی مردم و قشرهای مختلف انسانها كه در آن جوامع زندگی میكردند، میسوزد؛ وضع زندگی آنها زندگی رقّت‌باری بود، در اسارت بودند. اسلام آمد، انسانها را آزاد كرد؛ این آزادی، نخست در دل انسان و در روح انسان به‌وجود می‌آید؛ و وقتی انسان احساس كرد آزادی را، احساس كرد نیاز به گسستن بندها را، نیروهای او تحت تأثیر این احساس قرار میگیرد و اگر همّت كند و حركت كند، تحقّق عینی آزادی برای او به‌وجود می‌آید؛ اسلام این كار را برای انسانها كرد؛ امروز هم همان پیام هست در همه‌ی دنیا و در دنیای اسلام.
1 ) خطبه 2 : از خطبه‏هاى آن حضرت است پس از باز گشت از صفّين
أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ إِنَّهُ لَا يَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا يَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَفَاهُ فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّكُ بِهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِيلِ مَا يَلْقَانَا فَإِنَّهَا عَزِيمَةُ الْإِيمَانِ وَ فَاتِحَةُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيْطَانِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّينِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّيَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ وَ تَحْذِيراً بِالْآيَاتِ وَ تَخْوِيفاً بِالْمَثُلَاتِ وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام‏ هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ وَ مِنْهَا يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ‏ زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ( صلى‏الله‏عليه‏وآله )مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ
ترجمه :
خداى را سپاس كه تتميم نعمتش را طالبم، و فروتنى در برابر عزّتش را جويايم، و پناه او را از نافرمانيش‏ خواهانم، از او درخواست يارى دارم كه به كفايتش نيازمندم، آن را كه او هدايت كند گمراه نشود، و هر كه را او دشمن بدارد نجات نيابد، و هر كه را او كفايت كند محتاج نگردد، زيرا او سنگين‏ترين وزنه‏ها، و بهترين اندوخته‏هاست. و شهادت مى‏دهم كه جز خداى يگانه خداى نيست و او را شريكى نمى‏باشد، شهادتى كه خلوصش از امتحان گذشته، و بر حقيقتش پايبندم. به آن شهادت تمسك داريم تا زمانى كه خدا زنده‏مان مى‏دارد، و آن را براى دشواريهاى قيامت ذخيره مى‏كنيم، كه اين گواهى استوارى ايمان، سر لوحه احسان، مايه خشنودى حق، و عامل طرد شيطان است. و شهادت مى‏دهم كه محمّد بنده و رسول اوست، و او را به دين مشهور، و نشانه معروف، و كتاب مسطور، و نور درخشان، و چراغ فروزان، و دستور روشن و آشكار به سوى مردم فرستاد، تا شبهه‏هاى آنان را بر طرف سازد، و با دلايل روشن بر آنان اتمام حجت كند، و به آيات قرآن مردم را از هلاكت بر حذر داشته، و از عواقب شوم معصيت بترساند، رسالت او به وقتى بود كه مردم دچار فتنه‏اى بودند كه ريسمان دين از اثر آن گسسته، و پايه‏هاى يقين‏ متزلزل، و اصل دين گرفتار اختلاف، و همه امور درهم ريخته بود، راه رهايى بر مردم تنگ، و مصدر هدايت پوشيده، چراغ راهنما خاموش، و گمراهى نسبت به همه فراگير بود. خداوند نافرمانى مى‏شد، و شيطان يارى داده مى‏شد، ايمان ورشكسته، پايه‏هايش فرو ريخته، نشانه‏هايش متغير و ناشناخته، راههايش ويران و پوشيده، و آثار جاده‏هايش از بين رفته بود. شيطان را فرمان برده، راههاى او را پيموده، و به آبشخورهاى او وارد شده بودند. آثار شيطان به وسيله متابعانش به كار افتاده، و پرچمش بر افراشته شده بود، در فتنه‏هايى كه همچون حيوان چموش آنان را لگد مال مى‏كرد، و زير سم خود مى‏كوبيد، و باز هم (به انتظار فتنه‏اى بيش) بر سر سم خود ايستاده بود. در آن فتنه سر گردان و حيران و نادان و دچار حيله شيطان بودند. آن بزرگوار در بهترين خانه و كنار بدترين همسايگان جاى داشت. خوابشان بيدارى بود، و سرمه چشمشان اشك، سوزان، در سرزمينى مى‏زيستند كه آگاهشان دهانش دوخته، و نادانشان به تخت عزت نشسته بود. قسمتى از آن در باره آل پيامبر عليهم السّلام است اهل بيت رسول جايگاه راز حق، و پناهگاه امر يزدان، و ظرف علم رحمان، و مرجع دستور خدا، و مخازن كتابهاى پروردگار، و كوههاى پشتوانه دين الهى‏اند. به وسيله آنان كژيهاى دين را راست، و لرزش بدنه آيين را آرام نمود قسمتى از آن در باره قومى ديگر مخالفان حق بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند، و آب فريب پاى آن ريختند، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمّد- درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمى‏توان مقايسه كرد، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمّد به طور دائم بر آنان جارى است نمى‏شود همپايه آنان دانست. آنان پايه دين و ستون يقين‏اند. افراط گرايان به آنان باز گردند، و عقب مانده‏ها به ايشان رسند (تا هدايت شوند)، ويژگيهاى حقّ ولايت مخصوص آنان، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون حق‏ به حق دار رسيده، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1392/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) زندگی مردم در محیط ظهور اسلام را، محیط فتنه توصیف کرده است: فی فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1392/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه یعنی آن فضای غبارآلودی که چشمهای انسان قادر بر دیدن در آن فضای غبارآلود نیست؛ راه را نمیبیند، صلاح را تشخیص نمیدهد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1392/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) زندگی مردم در محیط ظهور اسلام را، محیط فتنه توصیف کرده است: فی فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها؛ فتنه یعنی آن فضای غبارآلودی که چشمهای انسان قادر بر دیدن در آن فضای غبارآلود نیست؛ راه را نمیبیند، صلاح را تشخیص نمیدهد؛ این وضعیّت مردمی بود که در آن منطقهی پرمحنت و پرملال زندگی میکردند.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس نهم - 1391/03/24
عنوان فیش :نظارت بر یکدیگر باعث فراگیرنشدن فتنه ظالمان
کلیدواژه(ها) : توصیه به حق, فتنه
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
من در یکی دو سال قبل از این، در همین دیدار نمایندگان محترم، راجع به خودْنظارتی مجلس مطالبی گفتم؛ که خب، قانونی هم تصویب شد. ببینید، همین آیه‌ای که اینجا تلاوت کردند: «و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»، (1) خیلی مهم است. ممکن است در یک ساختمان، آن کسی که بنزین میریزد و بی‌احتیاطی میکند و کبریت میکشد، یک نفر باشد؛ اما کسی که میسوزد، فقط آن یک نفر نیست. ممکن است یک نفر کشتی را سوراخ کند؛ اما کسی که غرق میشود، فقط آن یک نفر نیست. قرآن میگوید از یک چنین فتنه‌ای پرهیز کنید؛ که وقتی آمد، فقط دامن آن کسی را که موجب فتنه است، دامن آن کسی را که ظالم است، نمیگیرد؛ دامن بیگناه‌ها را هم میگیرد؛ دامن کسانی را هم که در ایجاد این فتنه تأثیر نداشته‌اند، میگیرد. «و اتّقوا»؛ از یک چنین فتنه‌ای پرهیز کنید، مراقب باشید. لازمه‌ی این کار چیست؟ لازمه‌اش خودْنظارتی است؛ یعنی بر یکدیگر نظارت کنیم؛ «و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر»؛ (2) دائم تواصی کنیم.
1 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 25
وَاتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَموا مِنكُم خاصَّةً ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ العِقابِ
ترجمه :
و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمی‌رسد؛ (بلکه همه را فرا خواهد گرفت؛ چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد!

2 ) سوره مبارکه العصر آیه 3
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَواصَوا بِالحَقِّ وَتَواصَوا بِالصَّبرِ
ترجمه :
مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند!


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس نهم - 1391/03/24
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قرآن میگوید از یک چنین فتنه‌ای پرهیز کنید؛ که وقتی آمد، فقط دامن آن کسی را که موجب فتنه است، دامن آن کسی را که ظالم است، نمیگیرد؛ دامن بیگناه‌ها را هم میگیرد؛ دامن کسانی را هم که در ایجاد این فتنه تأثیر نداشته‌اند، میگیرد.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس نهم - 1391/03/24
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
«و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»... ممکن است در یک ساختمان، آن کسی که بنزین میریزد و بیاحتیاطی میکند و کبریت میکشد، یک نفر باشد؛ اما کسی که میسوزد، فقط آن یک نفر نیست. ممکن است یک نفر کشتی را سوراخ کند؛ اما کسی که غرق میشود، فقط آن یک نفر نیست. قرآن میگوید از یک چنین فتنه‌ای پرهیز کنید؛ که وقتی آمد، فقط دامن آن کسی را که موجب فتنه است، دامن آن کسی را که ظالم است، نمیگیرد؛ دامن بیگناه‌ها را هم میگیرد؛ دامن کسانی را هم که در ایجاد این فتنه تأثیر نداشته‌اند، میگیرد. «و اتّقوا»؛ از یک چنین فتنه‌ای پرهیز کنید، مراقب باشید.

مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران - 1390/04/13
عنوان فیش : انقلاب, فتنه
کلیدواژه(ها) : انقلاب, فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انقلابی که نتواند در دوران فتنه، در دوران ایجاد کودتاهای گوناگون ـ سیاسی و نظامی و امثال اینها ـ از خودش دفاع کند، زنده نیست.

مربوط به :بیانات در مراسم بیست‌ و دومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1390/03/14
عنوان فیش :برنامه‌ریزی ده ساله دشمن برای فروپاشی نظام اسلامی در سال 78 و 88
کلیدواژه(ها) : مردم, فتنه, حماسه نهم دی, نقشه دشمن, آمادگی برابر دشمن, حادثه ۱۸ تیر ۷۸, فتنه ۸۸, نه دی 1388, اهانت به امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), نقشه دشمن, آمادگی مردم, حضور مردم در صحنه, اتکای نظام اسلامی به مردم, وفاداری به انقلاب, حمایت مردم از نظام اسلامی, نه دی 1388
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام، آغاز فروپاشی این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. آنها خیال میکردند امام که رفت، بتدریج این شعله خاموش خواهد شد، این چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازه‌ی امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کاری که خبرگان کردند، اینها را مأیوس کرد. یک برنامه‌ریزی ده ساله کردند - این تحلیل من است، این به معنای اطلاع نیست؛ تحلیلی است که قرائن آن را برای ما اثبات میکند - ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال 78 که آن حوادث پیش آمد، آن کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابانها، توطئه‌ی دشمن را که سالها برایش برنامه‌ریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز یک برنامه‌ریزی ده‌ساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصتی به دست می‌آمد. به خیال خودشان زمینه‌ها را آماده کرده بودند. مطالباتی هم مردم داشتند - مردمی که وابسته‌ی به نظامند، وفادار به نظامند - فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایای سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توی میدان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواسته‌هاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسه‌ی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. ان‌شاءاللَّه به توفیق الهی، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم استان گیلان‌ - 1389/10/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه یعنی کسانی شعارهای حق را با محتوای صددرصد باطل مطرح کنند، برای فریب دادن مردم بیاورند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم استان گیلان‌ - 1389/10/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم استان گیلان‌ - 1389/10/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
گناه بزرگی که برخی از دست‌اندرکاران فتنه‌ها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم استان گیلان‌ - 1389/10/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فتنه یعنی کسانی شعارهای حق را با محتوای صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند برای فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابله‌ی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طوری که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفته‌اند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانه‌ی این است که این مردم بیدارند، هشیارند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم استان گیلان‌ - 1389/10/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
گناه بزرگی که برخی از دست‌اندرکاران فتنه‌ها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند.

مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌ - 1389/08/04
عنوان فیش :شیوه‌های تبلیغاتی علیه نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : فتنه, حق و باطل
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
یک نکته‌ی اساسی این است که باطل در مقابل انسان همیشه عریان ظاهر نمیشود تا انسان بشناسد که این باطل است؛ غالباً باطل با لباس حق یا با بخشی از حق وارد میدان میشود. امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب اللَّه»، بعد تا میرسد به اینجا: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم یخف علی المرتادین و لو انّ الحقّ خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین»؛ اگر باطل و حق صریح و بی‌شائبه وسط میدان بیایند، اختلافی باقی نمیماند؛ همه حق را دوست دارند، همه از باطل بدشان می‌آید؛ «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه».(1) بخشی از حق را با بخشی از باطل مخلوط میکنند، نمیگذارند صِرف باطل و صریح باطل باشد؛ لذا مخاطبان دچار اشتباه میشوند؛ این را باید خیلی مراقبت کرد. امروز در تبلیغات جهانی، همه‌ی تکیه بر روی این است که حقایق را در کشور شما، در جامعه‌ی شما، در نظام اسلامی شما دگرگون جلوه دهند؛ امکانات تبلیغاتی‌شان هم فراوان است، به طور دائم هم مشغولند. البته افرادی هم هستند که بعضی دانسته، بعضی ندانسته، در داخل، همان حرفها را تکرار میکنند و همانها را بازتاب میدهند.
1 ) خطبه 50 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در بيان فتنه
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى .
ترجمه :
ابتداى ظهور فتنه‏ها هواهايى است كه پيروى مى‏شود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مى‏كند، در اين فتنه‏ها و احكام با كتاب خدا مخالفت مى‏شود، و مردانى مردان ديگر را بر غير دين خدا يارى و پيروى مى‏نمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص مى‏شد راه بر حق جويان پوشيده نمى‏ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‏گشت زبان دشمنان ياوه گو از آن قطع مى‏گشت. ولى پاره‏اى از حق و پاره‏اى از باطل فراهم شده و در هم آميخته مى‏شود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط مى‏شود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات مى‏يابند


مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌ - 1389/08/04
عنوان فیش :غفلت باعث سرگردانی در فتنه
کلیدواژه(ها) : بصیرت, فتنه
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
[گاهی بصیرت هم وجود دارد، اما در عین حال خطا و اشتباه ادامه پیدا میکند؛ در قضایای فتنه سال 88 بعضی اشتباه کردند] بعضی در این فتنه و در این جنجال وارد شدند، نفهمیدند اسم این براندازی است؛ نفهمیدند این همان فتنه است که امیرالمؤمنین فرمود: «فی فتن داستهم بأخفافها و وطئتهم بأظلافها و قامت علی سنابکها».(1) فتنه خرد و نابود میکند کسانی را که زیر دست و پای فتنه قرار بگیرند. آنها نفهمیدند این فتنه است. یک حرفی را یکی گفت، اینها هم تکرار کردند. پس نمیشود همه را محکوم به یک حکم دانست. حکم معاند متفاوت است با حکم غافل. البته غافل را هم باید بیدار کرد.
1 ) خطبه 2 : از خطبه‏هاى آن حضرت است پس از باز گشت از صفّين
أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ إِنَّهُ لَا يَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا يَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَفَاهُ فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّكُ بِهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِيلِ مَا يَلْقَانَا فَإِنَّهَا عَزِيمَةُ الْإِيمَانِ وَ فَاتِحَةُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيْطَانِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّينِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّيَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ وَ تَحْذِيراً بِالْآيَاتِ وَ تَخْوِيفاً بِالْمَثُلَاتِ وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام‏ هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ وَ مِنْهَا يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ‏ زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ( صلى‏الله‏عليه‏وآله )مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ
ترجمه :
خداى را سپاس كه تتميم نعمتش را طالبم، و فروتنى در برابر عزّتش را جويايم، و پناه او را از نافرمانيش‏ خواهانم، از او درخواست يارى دارم كه به كفايتش نيازمندم، آن را كه او هدايت كند گمراه نشود، و هر كه را او دشمن بدارد نجات نيابد، و هر كه را او كفايت كند محتاج نگردد، زيرا او سنگين‏ترين وزنه‏ها، و بهترين اندوخته‏هاست. و شهادت مى‏دهم كه جز خداى يگانه خداى نيست و او را شريكى نمى‏باشد، شهادتى كه خلوصش از امتحان گذشته، و بر حقيقتش پايبندم. به آن شهادت تمسك داريم تا زمانى كه خدا زنده‏مان مى‏دارد، و آن را براى دشواريهاى قيامت ذخيره مى‏كنيم، كه اين گواهى استوارى ايمان، سر لوحه احسان، مايه خشنودى حق، و عامل طرد شيطان است. و شهادت مى‏دهم كه محمّد بنده و رسول اوست، و او را به دين مشهور، و نشانه معروف، و كتاب مسطور، و نور درخشان، و چراغ فروزان، و دستور روشن و آشكار به سوى مردم فرستاد، تا شبهه‏هاى آنان را بر طرف سازد، و با دلايل روشن بر آنان اتمام حجت كند، و به آيات قرآن مردم را از هلاكت بر حذر داشته، و از عواقب شوم معصيت بترساند، رسالت او به وقتى بود كه مردم دچار فتنه‏اى بودند كه ريسمان دين از اثر آن گسسته، و پايه‏هاى يقين‏ متزلزل، و اصل دين گرفتار اختلاف، و همه امور درهم ريخته بود، راه رهايى بر مردم تنگ، و مصدر هدايت پوشيده، چراغ راهنما خاموش، و گمراهى نسبت به همه فراگير بود. خداوند نافرمانى مى‏شد، و شيطان يارى داده مى‏شد، ايمان ورشكسته، پايه‏هايش فرو ريخته، نشانه‏هايش متغير و ناشناخته، راههايش ويران و پوشيده، و آثار جاده‏هايش از بين رفته بود. شيطان را فرمان برده، راههاى او را پيموده، و به آبشخورهاى او وارد شده بودند. آثار شيطان به وسيله متابعانش به كار افتاده، و پرچمش بر افراشته شده بود، در فتنه‏هايى كه همچون حيوان چموش آنان را لگد مال مى‏كرد، و زير سم خود مى‏كوبيد، و باز هم (به انتظار فتنه‏اى بيش) بر سر سم خود ايستاده بود. در آن فتنه سر گردان و حيران و نادان و دچار حيله شيطان بودند. آن بزرگوار در بهترين خانه و كنار بدترين همسايگان جاى داشت. خوابشان بيدارى بود، و سرمه چشمشان اشك، سوزان، در سرزمينى مى‏زيستند كه آگاهشان دهانش دوخته، و نادانشان به تخت عزت نشسته بود. قسمتى از آن در باره آل پيامبر عليهم السّلام است اهل بيت رسول جايگاه راز حق، و پناهگاه امر يزدان، و ظرف علم رحمان، و مرجع دستور خدا، و مخازن كتابهاى پروردگار، و كوههاى پشتوانه دين الهى‏اند. به وسيله آنان كژيهاى دين را راست، و لرزش بدنه آيين را آرام نمود قسمتى از آن در باره قومى ديگر مخالفان حق بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند، و آب فريب پاى آن ريختند، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمّد- درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمى‏توان مقايسه كرد، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمّد به طور دائم بر آنان جارى است نمى‏شود همپايه آنان دانست. آنان پايه دين و ستون يقين‏اند. افراط گرايان به آنان باز گردند، و عقب مانده‏ها به ايشان رسند (تا هدايت شوند)، ويژگيهاى حقّ ولايت مخصوص آنان، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون حق‏ به حق دار رسيده، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است.


مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌ - 1389/08/04
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امیرالمؤمنین فرمود: «فی فتن داستهم بأخفافها و وطئتهم بأظلافها و قامت علی سنابکها». فتنه خرد و نابود میکند کسانی را که زیر دست و پای فتنه قرار بگیرند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1389/07/27
عنوان فیش : فتنه, فتنه ۸۸, میکروبهای سیاسی, بصیرت, تبیین
کلیدواژه(ها) : فتنه, فتنه ۸۸, میکروبهای سیاسی, بصیرت, تبیین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه‌ی سال 88 کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهای سیاسی و اجتماعی‌ای که میتواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع) - 1389/04/05
عنوان فیش :حق، شاخص روشن‌کننده دوران فتنه
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام), بصیرت, فتنه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امیرالمؤمنین در آن لحظه‌ی فریب و فتنه، به دوستان خود نهیب میزند: «امضوا علی حقّکم و صدقکم»؛ این راه حقی که در پیش گرفتید، این حرکت صادقانه‌ای که دارید انجام میدهید، این را از دست ندهید و رها نکنید؛ با حرفهای فتنه‌گران و فتنه‌انگیزان، در دل شما تزلزل به وجود نیاید؛ «امضوا علی حقّکم و صدقکم»؛(1) راهتان راه درستی است. خاصیت دوران فتنه - همان طور که بارها عرض کرده‌ایم - غبارآلودگی است، مه‌آلودگی است. نخبگان گاهی دچار خطا و اشتباه میشوند. اینجا شاخص لازم است. شاخص، همان حق و صدق و بیّنه‌ای است که در اختیار مردم قرار دارد. امیرالمؤمنین مردم را به آن ارجاع میداد. امروز ما هم محتاج همان هستیم.

اسلام به ما میگوید باید جامعه‌ی اسلامی با دستور اسلام اداره و هدایت شود و زندگی کند. اسلام میگوید با دشمنان متعرض بایستی با قدرت برخورد کرد؛ باید مرزبندی روشن و شفاف با آنها به وجود آورد. اسلام میگوید فریب دشمنها را نباید خورد. این، خط روشن امیرالمؤمنین است؛ امروز هم ما همین خط روشن را احتیاج داریم.
1 )
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ، شیخ مفید  ج‏1 ص270 ؛
تاريخ‏الطبری، طبری، ج‏5 ، ص 66 ؛ 
المنتظم، ابن جوزی، ج‏5 ، ص 126 ؛ 
الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج‏3 ، ص 316 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 33 ، ص 387 ؛

و من كلامه ع للخوارج حين رجع إلى الكوفة و هو بظاهرها قبل دخوله إياها بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ اللَّهُمَّ هَذَا مَقَامُ مَنْ فُلِجَ فِيهِ كَانَ أَوْلَى بِالْفَلْجِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ نَطِفَ فِيهِ أَوْ غَلَّ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ حِينَ رَفَعُوا الْمَصَاحِفَ فَقُلْتُمْ نُجِيبُهُمْ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ قُلْتُ لَكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ بِالْقَوْمِ مِنْكُمْ إِنَّهُمْ لَيْسُوا بِأَصْحَابِ دِينٍ وَ لَا قُرْآنٍ إِنِّی صَحِبْتُهُمْ وَ عَرَفْتُهُمْ أَطْفَالًا وَ رِجَالًا فَكَانُوا شَرَّ أَطْفَالٍ وَ شَرَّ رِجَالٍ امْضُوا عَلَى حَقِّكُمْ وَ صِدْقِكُمْ إِنَّمَا رَفَعَ الْقَوْمُ لَكُمْ هَذِهِ الْمَصَاحِفَ خَدِيعَةً وَ وَهْناً وَ مَكِيدَةً فَرَدَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِی وَ قُلْتُمْ لَا بَلْ نَقْبَلُ مِنْهُمْ فَقُلْتُ لَكُمُ اذْكُرُوا قَوْلِی لَكُمْ وَ مَعْصِيَتَكُمْ إِيَّايَ فَلَمَّا أَبَيْتُمْ إِلَّا الْكِتَابَ اشْتَرَطْتُ عَلَى الْحَكَمَيْنِ أَنْ يُحْيِيَا عَلَى مَا أَحْيَاهُ الْقُرْآنُ وَ أَنْ يُمِيتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ فَإِنْ حَكَمَا بِحُكْمِ الْقُرْآنِ فَلَيْسَ لَنَا أَنْ نُخَالِفَ‏ حُكْمَ مَنْ حَكَمَ بِمَا فِی الْكِتَابِ وَ إِنْ أَبَيَا فَنَحْنُ مِنْ حُكْمِهِمَا بُرَآءُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ الْخَوَارِجِ فَخَبِّرْنَا أَ تَرَاهُ عَدْلًا تَحْكِيمَ الرِّجَالِ فِی الدِّمَاءِ فَقَالَ ع إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ إِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ وَ هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ دَفَّتَيْنِ لَا يَنْطِقُ وَ إِنَّمَا يَتَكَلَّمُ بِهِ الرِّجَالُ قَالُوا لَهُ فَخَبِّرْنَا عَنِ الْأَجَلِ لِمَ جَعَلْتَهُ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ قَالَ لِيَتَعَلَّمَ الْجَاهِلُ وَ يَتَثَبَّتَ الْعَالِمُ وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُصْلِحَ فِی هَذِهِ الْهُدْنَةِ هَذِهِ الْأُمَّةَ ادْخُلُوا مِصْرَكُمْ رَحِمَكُمُ اللَّهُ وَ دَخَلُوا مِنْ عِنْدِ آخِرِهِم‏
ترجمه :
و از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه هنگامى كه بكوفه بازگشت در پشت كوفه پيش از وارد شدن بشهر اين سخنان را بخوارج فرمود، و پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمد (ص) پيمبر گراميش چنين گفت بار خدايا اين جايگاهى است كه هر كه در آن بسعادت و رستگارى رسد بهتر از رستگارى در روز رستاخيز است، و هر كه در آن آلوده به پليدى شود يا گناه كند آن كس در روز جزا نابينا است و در راه خود گمراه‏ترين مردمان است، شما را بخدا سوگند دهم آيا ميدانيد آن زمان كه ايشان قرآنها را بر نيزه كردند شما گفتيد: ما در كتاب خدا آنان را پاسخ دهيم و اجابت كنيم، من بشما گفتم: من باين مردم داناتر از شما هستم، اينان پيرو دين و قرآن نيستند، من با ايشان آميزش داشته و از كودكى تا بزرگى آنها را ميشناسم، اينها بدترين كودكان (در زمان طفوليت) و بدترين مردان (در بزرگى) بودند، بدنبال حق و سخن درست خود بپيش رويد (و گول اين نيرنگها را نخوريد) جز اين نيست كه اين مردم قرآن را براى نيرنگ زدن بشما و سست كردنتان در جنگ و فريبكارى بر نيزه كرده‏اند، شما سخن مرا نپذيرفتيد و گفتيد: نه، ما سخن ايشان را مى‏پذيريم، بشما گفتم: سخن مرا بياد داشته باشيد و نافرمانى كردنتان را از من بخاطر بسپاريد؟ و چون شما جز بنوشتن صلحنامه گردن ننهاديد بر دو داور و حكمين شرط كردم كه زنده كنند آنچه را قرآن زنده كرده، و بميرانند آنچه را قرآن ميرانده (و بر خلاف فرامين قرآن حكمى نكنند) پس اگر از روى حكم قرآن داورى كرده‏اند ما نميتوانيم از حكم كسى كه از روى قرآن حكم كرده سرباز زنيم، و اگر بر خلاف قرآن حكم كرده‏اند ما از حكم ايشان بيزاريم، پس برخى از خوارج گفتند: ما را آگاه كن آيا داورى كردن مردان در باره خون مردم عدالت است؟ حضرت عليه السّلام فرمود: مردان را داورى نداده‏ايم بلكه ما قرآن را داور ساخته‏ايم، و اين قرآن جز نوشته در ميان دو جلد نيست و سخن نميگويد بلكه مردان بدان سخن گويند، بدو گفتند: ما را آگاه كن از اين مدت و زمان مهلتى كه ميان خود و ايشان نهادى (كه اين براى چه بود)؟ فرمود: براى آنكه آن كس كه نادان است (و باين نيرنگها گول خورده) دانا شود (و در اين فاصله حقيقت بر او آشكار گردد) و شايد خداوند در اين مدت و مهلت زمان صلح كار اين امت را اصلاح فرمايد، خدايتان رحمت كند وارد شهر خود شويد، پس همگى داخل كوفه شدند.


مربوط به :بیانات در دیدار مردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع) - 1389/04/05
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خاصیت دوران فتنه غبارآلودگی و مه‌آلودگی است. نخبگان گاهی دچار خطا و اشتباه میشوند. اینجا شاخص لازم است. شاخص، همان حق و صدق و بیّنه‌ای است که در اختیار مردم قرار دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع) - 1389/04/05
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امیرالمؤمنین در آن لحظه‌ی فریب و فتنه، به دوستان خود نهیب میزند: «امضوا علی حقّکم و صدقکم»؛ این راه حقی که در پیش گرفتید، این حرکت صادقانه‌ای که دارید انجام میدهید، این را از دست ندهید و رها نکنید؛ با حرفهای فتنه‌گران و فتنه‌انگیزان، در دل شما تزلزل به وجود نیاید؛ «امضوا علی حقّکم و صدقکم»؛ راهتان راه درستی است. خاصیت دوران فتنه ...غبارآلودگی است، مه‌آلودگی است. نخبگان گاهی دچار خطا و اشتباه میشوند. اینجا شاخص لازم است. شاخص، همان حق و صدق و بیّنه‌ای است که در اختیار مردم قرار دارد. امیرالمؤمنین مردم را به آن ارجاع میداد. امروز ما هم محتاج همان هستیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان - 1388/11/28
عنوان فیش : انقلاب, فتنه, انقلاب اسلامی, دشمنان انقلاب اسلامی, ایستادگی در مقابل انقلاب
کلیدواژه(ها) : انقلاب, فتنه, انقلاب اسلامی, دشمنان انقلاب اسلامی, ایستادگی در مقابل انقلاب
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آن کسانی که انقلاب را رها کردند و طبق خواست دشمن در مقابل انقلاب ایستادند، ضرر کردند. آنها خیال میکنند که اگر علیه انقلاب توطئه کنند، حرف بزنند و تحریک کنند، راه به جائی خواهند برد؛ این اشتباه است.

مربوط به :بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی هوائی ارتش - 1388/11/19
عنوان فیش : فتنه‌سازی, فتنه, فتنه ۸۸, اصحاب فتنه, کمک به فتنه, انتخابات دهم
کلیدواژه(ها) : فتنه‌سازی, فتنه, فتنه ۸۸, اصحاب فتنه, کمک به فتنه, انتخابات دهم
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز معلوم شده است که آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران و در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ بلکه افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود و بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ و ربطی به توده‌ی مردم ندارند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1388/10/29
عنوان فیش :ایجاد فتنه با امتزاج حق و باطل
کلیدواژه(ها) : فتنه, باطل, حق
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
نکته‌ی دوم - که من مکرر در ماه‌های گذشته عرض کرده‌ام - این است که دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضای شفاف را برنمیتابند؛ فضای غبارآلود را میخواهند. در فضای غبارآلود است که میتوانند به مقاصد خودشان نزدیک شوند و به حرکت ملت ایران ضربه بزنند. فضای غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنایش این است که یک عده‌ای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهره‌ی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینی که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائی که میفرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم‌یخف علی المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانی که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمیشود؛ میفهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توی میدان، معاند دیگر نمیتواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد میفرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنه‌گر یک تکه حق، یک تکه باطل را میگیرد، اینها را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه»؛(1) آن وقت کسانی که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه میشود. فتنه این است دیگر.
1 ) خطبه 50 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در بيان فتنه
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى .
ترجمه :
ابتداى ظهور فتنه‏ها هواهايى است كه پيروى مى‏شود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مى‏كند، در اين فتنه‏ها و احكام با كتاب خدا مخالفت مى‏شود، و مردانى مردان ديگر را بر غير دين خدا يارى و پيروى مى‏نمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص مى‏شد راه بر حق جويان پوشيده نمى‏ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‏گشت زبان دشمنان ياوه گو از آن قطع مى‏گشت. ولى پاره‏اى از حق و پاره‏اى از باطل فراهم شده و در هم آميخته مى‏شود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط مى‏شود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات مى‏يابند


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1388/10/29
عنوان فیش : فتنه, دشمن‌شناسی, فتنه‌سازی
کلیدواژه(ها) : فتنه, دشمن‌شناسی, فتنه‌سازی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه معنایش این است که یک عده‌ای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند و فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهره‌ی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1388/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه معنایش این است که یک عده‌ای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهره‌ی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1388/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه‌گر یک تکه حق، یک تکه باطل را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه»؛ آن وقت کسانی که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه میشود. فتنه این است.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1388/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگی فضاست؛ این کمک به رفع فتنه و شفاف‌سازی نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1388/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فتنه معنایش این است که یک عده‌ای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهره‌ی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینی که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائی که میفرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم‌یخف علی المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانی که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمیشود؛ میفهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توی میدان، معاند دیگر نمیتواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد میفرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنه‌گر یک تکه حق، یک تکه باطل را میگیرد، اینها را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه»؛ آن وقت کسانی که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه میشود. فتنه این است دیگر.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1388/10/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگی فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفاف‌سازی نیست. شفاف‌سازی، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگی، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کی به شفاف‌سازی کمک میکند و کی به غبارآلودگی کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دی - 1388/10/19
عنوان فیش :قانون مداری عملکردی درست مقابل فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه, حضرت امام حسین(علیه السلام), عاشورا, تقوا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان می‌‌‌‌بینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌ای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد می‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویه‌‌‌ای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همه‌‌‌ی وجود، با همه‌‌‌‌ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌های مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی».(1) بله، یک عده‌‌‌‌ای دشمنی میکنند، یک عده‌‌‌‌ای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی‌‌‌‌گناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابیِ خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.
1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 8
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است!


مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دی - 1388/10/19
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در شرائطی که دشمن با همه‌‌‌ی وجود، با همه‌‌‌‌ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌های مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی».(۱) بله، یک عده‌‌‌‌ای دشمنی میکنند، یک عده‌‌‌‌ای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بیگناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد.

مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مهمترین برهه‌ای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائی است که فتنه وجود داشته باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مهمترین برهه‌ای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائی است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتی بود که از درگیری و چالش حکومت اسلامی با افرادی که مدعی اسلام بودند، به وجود میآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهم‌السّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگی فضا. والّا آن وقتی که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتی که در میدانهای نبرد حاضر میشوند، با دشمنانی که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتی مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانی واقع میشود که اینها مدعی اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط میروند، هواهای نفسانی کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه می‌اندازد؛ به طوری که اصحاب عبداللَّه‌بن‌مسعود میآیند خدمت حضرت، میگویند «انّا قد شککنا فی هذا القتال»! چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایه‌ی حرکت صحیح جامعه‌ی اسلامی را مثل موریانه میجود. اینی که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است. امروز هم همین است. امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همین جور است؛ در سطح داخل جامعه‌ی خودمان که نگاه کنید، همین جور است. تبیین لازم است.
در سطح بین‌المللی، امروز دشمنان از همه‌ی ابزارها دارند استفاده میکنند برای مشوب کردن اذهان عمومی آحاد بشر - ملتها - خواصشان و عوامشان؛ تا هر جا دستشان برسد. دارند برای این تلاش میکنند. ادعای قانون‌گرائی میکنند، ادعای حقوق بشر میکنند، ادعای طرفداری از مظلوم میکنند. خب، اینها حرفهای قشنگی است، اینها حرفهای جاذبه‌داری است؛ اما حقیقت چیز دیگری است. این رئیس جمهور آمریکا - همین چند روز قبل از این - میگوید: ما دنبال این هستیم که دولتهای قانون‌شکن پاسخگو باشند. خب، کدام دولت قانون‌شکن است؟ کدام دولت قانون‌شکن‌تر از دولت آمریکاست؟ ... قانون‌شکن‌ترین دولتها، امروز دولت آمریکاست.حقیقت قضیه این است؛ اما زبانی که به کار میبرند، آن چیزی است که گفتم: ما با قانون‌شکنی مخالفیم! دولتهای قانون‌شکن باید پاسخگو باشند! ببینید، فتنه یعنی این. چه چیزی میتواند این توطئه‌ها را، این جریان گندابِ فاسد را از مجموعه‌ی افکار عمومی عالم جمع بکند جز روشنگری؛ و این ظلمات را بشکند. چه میتواند بشکند، جز چراغ و مشعل بیان حقیقت؟ ببینید چقدر وظیفه، سنگین است.

مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از کارهائی که امروز دستهای فتنه‌انگیز در دنیا بجد دنبالش هستند، اختلافات مذهبی در بین مسلمانهاست. چون منطقه‌ای که مسلمانها در آن زندگی میکنند، منطقه‌ی حساسی است، منطقه‌ی پر فایده‌ای است، منطقه‌ی راهبردی است، منطقه‌ی نفت است و آنها به اینجا احتیاج دارند؛ اسلام هم مزاحم است. پس بایستی یک جوری مشکل اسلام را برای خودشان حل کنند. یکی از راه‌های خوبی که پیدا کرده‌اند، ایجاد اختلاف بین مسلمانهاست؛ وسیله‌ی اختلاف هم تعصبات مذهبی. چه چیزی میتواند در مقابل این، ایستادگی بکند؟ بصیرت، روشنگری، تبلیغ صحیح، در دام دشمن نیفتادن. این، عرصه‌ی بین‌المللی است.

مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در عرصه‌ی داخلی... شما ملاحظه کنید یک عده‌ای قانون‌شکنی کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگی در مقابل نظام تا آنجائی که میتوانستند، تشویق کردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن کاری که میخواستند نشد، او بحث دیگری است؛ آنها تلاش خودشان را کردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرأت به آنها دادند؛ کاری کردند که دشمنان امام - آن کسانی که بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا کنند بیایند توی دانشگاه، به عکس امام اهانت بکنند؛ کاری کردند که دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانی که مطمئناً اینها علاقه‌مند به امامند، علاقه‌مند به انقلابند، عاشق کار برای کشور و میهنشان و جمهوری اسلامی هستند، یک چنین اهانتی، یک چنین کار بزرگی انجام بدهند. آن قانون‌شکنیشان، آن اغتشاش‌جوئیشان - تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصه‌ی اغتشاشگری - این هم نتائجش. این خطاها اتفاق میافتد، عمل خلاف انجام میگیرد، کار غلط انجام میگیرد، بعد برای اینکه این کار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میکنند! از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همه‌مان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را میکنیم، بعد برای اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفه‌ای برایش درست میکنیم؛ یک استدلالی برایش میتراشیم! خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنی فضا را فضای غبارآلود میکند. شعار طرفداری از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفداری از امام میدهند، بعد کاری میکنند که در عرصه‌ی طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمی نیست؛ کار کوچکی نیست. دشمنان از این کار خیلی خوشحال شدند. فقط خوشحالی نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میکنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملی، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزی که مشکل را ایجاد میکند، همان فریب، همان غبارآلودگی فضا و همان چیزی است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه»؛ یک کلمه‌ی حق را با یک کلمه‌ی باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگری، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا میکند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1388/07/02
عنوان فیش :کنار کشیدن در زمان فتنه نوعی کمک به فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه, عمار
نوع(ها) : حدیث, نهج‌البلاغه

متن فیش :
این را هم عرض بکنیم؛ بعضی‌‌ها در فضای فتنه، این جمله‌‌ی «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»(1) را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.

در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم - آثار صفین را نگاه کنید - مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروه‌‌های مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنه‌‌ی عظیمی بود؛ یک عده‌‌ای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف میرفت، برای گروه‌‌های مختلف سخنرانی میکرد - که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست - از آن طرف هم آن عده‌‌ای که «نفر من اصحاب عبد اللَّه بن مسعود ...» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین - یعنی قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است - انّا قد شککنا فی هذا القتال»؛(2) ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ضرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند. امیدواریم ان‌‌شاءاللَّه خدای متعال ما را و شما را به آنچه میگوئیم، به آنچه نیت داریم، عامل کند؛ موفق کند.
1 ) قصار 1 :
قَالَ ( عليه السلام ) : كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ .
ترجمه :
آن حضرت فرمود: در فتنه همچون شتر بچه باش، او را نه پشتى است كه سوارش شوند، و نه پستانى كه شيرش دوشند

2 )
شرح‏نهج‏البلاغة ، ابن ابی الحدید ج 3 ص 186
وقعةصفين ،نصر بن مزاحم‏ ص 115 
بحارالأنوار ج  32 ص 406

« أتاه آخرون من أصحاب عبد الله بن مسعود منهم الربيع بن خثيم و هم يومئذ أربعمائة رجل فقالوا يا أمير المؤمنين إنا قد شككنا فی هذا القتال على معرفتنا بفضلك و لا غناء بنا و لا بك و لا بالمسلمين عمن يقاتل العدو فولنا بعض هذه الثغور نكمن ثم نقاتل عن أهله فوجه علی ع بالربيع بن خثيم على ثغر الری فكان أول لواء عقده ع بالكوفة لواء الربيع بن خثيم.»
ترجمه :
عده ای ديگر از ياران عبد الله بن مسعود نيز كه ربيع بن خثيم با آنان بود و آن روز چهار صد تن مى‏شدند نزد وى آمدند و گفتند: اى امير مؤمنان، ما با وجود شناخت فضل و برترى تو، در اين جنگ تردید داریم (به شك افتاده ايم)و نه ما و نه تو و نه ديگر مسلمانان هيچكدام از وجود افرادى كه با دشمنان برون مرزى پيكار كنند بى‏نياز نيستيم، پس ما را در برخى مرزها بگمار كه آنجا كمین كنیم و در دفاع از مردم آن مناطق بجنگيم، پس على ربيع بن خثيم را به حدود رى فرستاد و نخستين پرچمى كه امام در كوفه بست(برافراشت)، پرچم[مأموريت مرزدارى] ربيع بن خثيم بود.


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1388/07/02
عنوان فیش : فتنه, تبیین, بصیرت, کمک به فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه, تبیین, بصیرت, کمک به فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1388/07/02
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1388/07/02
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1388/07/02
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». یعنی اینکه دائماً دارند به ما میگویند: آقا! «إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجه‌‌اش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء».(۱۰) نتیجه‌‌ی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1388/07/02
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعضیها در فضای فتنه، این جمله‌‌ی «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1388/07/02
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم - آثار صفین را نگاه کنید - مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروه‌‌های مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنه‌‌ی عظیمی بود؛ یک عده‌‌ای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف میرفت، برای گروه‌‌های مختلف سخنرانی میکرد - که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست - از آن طرف هم آن عده‌‌ای که «نفر من اصحاب عبد الله بن مسعود ...» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین - یعنی قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است - انّا قد شککنا فی هذا القتال»؛ ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ضرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران - 1388/06/20
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امیرالمؤمنین در مواجهه با خوارج خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنة»؛ چشم فتنه را من در آوردم. و کسی دیگر غیر از علی نمیتوانست این کار را بکند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران - 1388/06/20
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در قضیه‌‌‌‌‌ی جنگ جمل - که یکی از آزمایشهای بسیار دشوار امیرالمؤمنین بود - فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا علی سخطة امارتی»؛ اینها جمع شدند، دست به یکی کردند برای اینکه نسبت به این حکومتی که به امیرالمؤمنین رسیده است، خشم خود را آشکار کنند. «و سأصبر»؛ فرمود: من صبر خواهم کرد. اما تا کی؟ «ما لم‌‌‌‌‌اخف علی جماعتکم»؛ آن وقتی که ببینم حرکت اینها دارد بین شما مسلمانها شکاف ایجاد میکند، اختلاف ایجاد میکند، برادران را در مقابل هم قرار میدهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتی که ممکن است، صبر میکنم و با نصیحت رفتار میکنم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شعرا - 1388/06/14
عنوان فیش : فتنه, دشمن‌شناسی, بصیرت, شناخت دوست و دشمن
کلیدواژه(ها) : فتنه, دشمن‌شناسی, بصیرت, شناخت دوست و دشمن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در حوادثِ فتنه‌گون، شناخت عرصه، شناخت اطراف قصه ، شناخت مهاجم و مدافع ، شناخت ظالم و مظلوم و شناخت دشمن و دوست دشوار است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شعرا - 1388/06/14
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در حوادثِ فتنه‌‌‌‌‌‌‌گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بیبصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوه‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی - شیوه‌‌‌‌‌‌‌های سیاستگران و سیاستمداران - در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌گشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌های ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتی هم که گفته‌‌‌‌‌‌‌اند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در سالروز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) - 1388/04/15
عنوان فیش :از بین رفتن حواشی و باقی ماندن متن قضیه در انتخابات 88
کلیدواژه(ها) : فتنه, انتخابات, دشمن
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
این فتنه‌هائی که دشمن بر پا کرده بود، امید بسته بود که شاید بتواند از این آب گل‌آلود ماهی بگیرد. بحمداللَّه این فتنه‌ها تمام شد. هر فتنه‌ای در مقابل حق، در مقابل ملت هوشیار از بین خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. همیشه همین جور است.

حواشیِ ایجاد شده‌ی به وسیله‌ی یک عده دشمن، یک عده غافل، از بین میروند، متن قضیه باقی میماند. متن قضیه این است که در یک انتخابات پرشکوه، تقریباً چهل میلیون نفر از ملت ایران شرکت کرده‌اند. این، متن قضیه است؛ این، حقیقت قضیه است. چهل میلیون، بعد از گذشت سی سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، امیدواری خود را به آینده با این حضورشان نشان دادند. این، میماند. متن قضیه این است که رئیس جمهوری با بیش از بیست و چهار میلیون رأی مردم انتخاب شده است؛ اینها متن قضیه است. حواشی، گرد و غبارها، پیرایه‌ها، کارها و حرفهای دشمن‌شادکن تمام خواهد شد؛ اما این حقیقت میماند. «فأمّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض».(1)
1 ) سوره مبارکه الرعد آیه 17
أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَت أَودِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحتَمَلَ السَّيلُ زَبَدًا رابِيًا ۚ وَمِمّا يوقِدونَ عَلَيهِ فِي النّارِ ابتِغاءَ حِليَةٍ أَو مَتاعٍ زَبَدٌ مِثلُهُ ۚ كَذٰلِكَ يَضرِبُ اللَّهُ الحَقَّ وَالباطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذهَبُ جُفاءً ۖ وَأَمّا ما يَنفَعُ النّاسَ فَيَمكُثُ فِي الأَرضِ ۚ كَذٰلِكَ يَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ
ترجمه :
خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‌ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد؛ و از آنچه (در کوره‌ها،) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می‌کنند نیز کفهایی مانند آن به وجود می‌آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل می‌زند!- امّا کفها به بیرون پرتاب می‌شوند، ولی آنچه به مردم سود می‌رساند [= آب یا فلز خالص] در زمین می‌ماند؛ خداوند اینچنین مثال می‌زند!


مربوط به :پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی حادثه خونین تروریستی در زاهدان - 1388/03/09
عنوان فیش :برادرکشی میان مسلمانان جنایتی نابخشودنی نزد خدا
کلیدواژه(ها) : تروریسم, فتنه, دشمنان اسلام, دشمن
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
حادثه‌ی خونین تروریستی در زاهدان که به شهادت جمعی و مجروح شدن جمع بیشتری از ارادتمندان به اهل بیت نبوت در روز شهادت حضرت صدیقه‌ی طاهره سلام‌الله علیها انجامید موجب تأسف و تأثر و نگرانی فراوان اینجانب گردید. تعرض به جان مردم مؤمنی که برای عبادت خداوند و عرض ارادت به اهل بیت علیهم‌السلام در خانه‌ی خدا گرد آمده‌اند جنایت بزرگی است که خداوند مرتکبان و مسبّبان آن را نخواهد بخشید: وَ مَن یَقتُل مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِ.(1) مباشران این جنایت اگرچه ممکن است بر اثر عصبیت و جهل مرتکب این گناه بزرگ شده باشند لیکن نمی‌توان تردید کرد که دست طراحان سیاسی برخی قدرت‌های مداخله‌گر و دستگاههای جاسوسی آنان نیز به خون بیگناهان این حادثه‌ی خونین آلوده است. ایجاد فتنه و آشوب و برادرکشی میان مسلمانان در کشورهای این منطقه و در کشور عزیز ما یکی از هدفهای همیشگی دشمنان جمهوری اسلامی بوده و تنها با هوشیاری مردم و پیگیری مسئولان میتوان جلو این خباثت و رذالت سیاسی را گرفت. لازم است مردم مؤمن و بیدار زاهدان و دیگر شهرها در آن استان و همه جای کشور توجه کافی به توطئه ی دشمنان داشته باشند و با حفظ یکپارچگی و وحدت اسلامی و ملی، دشمنان ایران و اسلام را ناکام سازند. لازم است علما و معتمدان اهل تسنن در آن استان مواضع قاطع خود را در بیزاری از مفسدانی که بنام دفاع از اهل سنت دست به چنین جنایاتی می‌ز‌نند، بار دیگر صریحاً ابراز نموده مردم را از کید و مکر دشمن آگاه سازند، و نیز لازم است علما و متنفذان شیعه همگان را از نیت شوم دشمنان که ایجاد کینه‌های مذهبی و قومی است مطلع ساخته از واکنش‌های نسنجیده و عصبی جلوگیری نمایند.
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 93
وَمَن يَقتُل مُؤمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدًا فيها وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذابًا عَظيمًا
ترجمه :
و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن می‌ماند؛ و خداوند بر او غضب می‌کند؛ و او را از رحمتش دور می‌سازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.


مربوط به :پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی حادثه خونین تروریستی در زاهدان - 1388/03/09
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ایجاد فتنه و آشوب و برادرکشی میان مسلمانان در کشورهای منطقه خاورمیانه و در کشور عزیز ما یکی از هدفهای همیشگی دشمنان جمهوری اسلامی بوده است.

مربوط به :پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی حادثه خونین تروریستی در زاهدان - 1388/03/09
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ایجاد فتنه و آشوب و برادرکشی میان مسلمانان در کشورهای این منطقه و در کشور عزیز ما یکی از هدفهای همیشگی دشمنان جمهوری اسلامی بوده و تنها با هوشیاری مردم و پیگیری مسئولان میتوان جلو این خباثت و رذالت سیاسی را گرفت.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1387/06/29
عنوان فیش :دنیا طلبی و علاج آن در نگاه امیرالمومنین(ع)
کلیدواژه(ها) : تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام, فتنه, زندگی امیرالمؤمنین(علیه السلام), تاریخ حکومت خلفا, دل‏دادن به دنیا, زهد امیرالمومنین (علیه السلام), اشرافی‌گری, دنیاگرایی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
راز انحرافی كه آن روز[دوران حکومتش]امیر المؤمنین در مقابل خود ملاحظه می‌كرد- و نهج البلاغه پر است از بیان این انحرافها- عبارت بود از دنیاطلبی. شما امروز به دنیا نگاه كنید، همین را مشاهده می‌كنید. وقتی عناصر دنیاطلب، فرصت‌طلب، متجاوز، زمام كارها را در سطح عالم در دست گرفتند، همانی می‌شود كه ملاحظه می‌كنید. اولًا به حقوق انسانها ظلم می‌شود؛ ثانیاً حق و سهم آحاد بشر از این سفره‌ی عظیم طبیعت الهی و موهبت الهی ندیده گرفته می‌شود؛ ثالثاً همین دنیاطلبان برای اینكه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد می‌كنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاست‌بازی‌های ناجوانمردانه؛ این‌ها ناشی از همین دنیاطلبی‌هاست. در محیط فتنه- محیط فتنه به معنای محیط غبارآلود است- و وقتی فتنه در جامعه‌ای به وجود آمد، فضای ذهنی مردم مثل محیطِ غبارآلود و مه‌آلود است كه گاهی انسان نمی‌تواند دو متری خودش را هم ببیند. یك چنین وضعی به وجود می‌آید. در یك چنین وضعیتی است كه خیلی‌ها اشتباه می‌كنند، بصیرتشان را از دست می‌دهند. تعصبهای بیخود، عصبیتهای جاهلی در چنین فضائی رشد پیدا می‌كند. آن وقت می‌بینید محور دنیاطلبانند، اما یك عده كسانی كه اهل دنیا هم نیستند، به خاطر فتنه در جهت هدفهای آن‌ها حركت می‌كنند؛ وضع دنیا این‌جور می‌شود. بنابراین «الدّنیا رأس كلّ خطیئة».حب دنیا، دل بستن به دنیا، در رأس همه‌ی خطایا و همه‌ی گناهان است. امیر المؤمنین به این نكته توجه می‌دهد. این برنامه‌ی تربیت اخلاقی امیر المؤمنین است. شما اگر سرتاپای نهج البلاغه را نگاه كنید، می‌بینید آنچه كه امیر المؤمنین در باره‌ی بی‌رغبتی به دنیا، دل نبستن به دنیا، زهد در دنیا بیان فرموده است، از همه‌ی آنچه كه در نهج البلاغه بیان كرده است، بیشتر است؛ این به خاطر همین است. و الّا امیر المؤمنین كسی نبود كه از دنیا گوشه‌گیری كند، انعزال از دنیا داشته باشد؛ نه، برای آبادی دنیا یكی از فعال‌ترین آدم‌ها بود؛ چه در زمان خلافت، چه بعد از خلافت، امیر المؤمنین جزو كسانی نبود كه كار نكنند، دنبال تلاش نروند؛ چرا. معروف است آن‌وقتی كه امیر المؤمنین در مدینه زندگی می‌كردند- قبل از خلافت- باغستانهائی را به دست خودش به وجود آورده بود؛ آب جاری كرده بود؛ نخل به وجود آورده بود. پرداختن به دنیا و به طبیعتی كه خدای متعال در اختیار انسان گذاشته است، و اداره‌ی معیشت مردم، اداره‌ی امور اقتصادی مردم، فراهم كردن وسائل رونق اقتصادی، این‌ها همه كارهای مثبت و لازم و جزو وظائف فرد مسلمان و مدیران اسلامی است. امیر المؤمنین یك چنین آدمی بود؛ اما خود او هیچ دل‌بستگی نداشت. این وضع امیر المؤمنین و برنامه‌ی تربیت اخلاقی امیر المؤمنین است.
علاج دنیاپرستی را هم امیر المؤمنین در خطبه‌ی متقین بیان فرموده است: «عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم». علاج دل‌بستن و مجذوب شدن به دنیا این است كه انسان تقوا پیشه كند كه از خواص تقوا یكی همین است كه «عظم الخالق فی انفسهم»؛ خدا در دل انسان، در جان انسان آن‌چنان جایگاهی پیدا می‌كند كه همه چیز در نظر او كوچك می‌شود. این مقامات دنیوی، این اموال، این زیبائی‌ها، این جلوه‌های زندگی مادی، این لذتهای گوناگون در نظر انسان حقیر می‌شود و بر اثر عظمت یاد الهی در دل انسان، اهمیت پیدا نمی‌كند. از خصوصیات‌ تقوا همین است. خود او هم- امیر المؤمنین- مظهر كامل همین معنا بود. در این خطبه‌ی معروف «نوف بكالی» كه حالا من یك فقره‌ای از آن را بعد عرض می‌كنم، می‌گوید حضرت ایستاد روی سنگی، لباس ساده پشمیِ مندرسِ كم‌قیمتی بر تن او بود و نعلی از برگ خرما یا از پوست درخت خرما به پای او بود؛ چنین وضعیت فقیرانه و زاهدانه‌ای حاكم و مدیر آن كشور عظیم اسلامی داشت؛ این‌جور زندگی می‌كرد و این بیانات عظیم، این جواهر حكمت را بر زبان جاری می‌كرد.
این بزرگوار در همین قضایای سیاسی زمان خود، وقتی در جنگ صفین یك نفر آمد راجع به قضایای سقیفه و این چیزها سؤال كرد، حضرت با تندی به او جواب دادند، فرمودند: «یا اخا بنی اسد انّك لقلق الوضین ترسل فی غیر سدد»؛جای حرف را نمی‌دانی، نمی‌فهمی چه بگوئی، كجا بگوئی، حالا در اثنای این حادثه‌ی عظیم نظامی و سیاسی، آمدی از گذشته سؤال می‌كنی كه قضیه‌ی سقیفه چه بود! و لیكن در عین حال یك‌كلمه جواب او را می‌دهند، می‌فرمایند لیكن تو حق سؤال كردن داشتی، چون سؤال كردی، حق داری و من باید جواب بدهم؛ «فإنّها كانت أثرة شحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس آخرین»؛این یك امتیازطلبی بود؛ یك عده‌ای چشم پوشیدند، یك عده‌ای به آن چنگ انداختند. مسئله‌ی چشم پوشیدن؛ یعنی قدرت‌طلبی، دنبال جاه و مقام رفتن، دنبال دنیا به هر شكل آن رفتن، از نظر امیر المؤمنین در همه‌ی زمانها محكوم و مردود است. این آن روحیه‌ی امیر المؤمنین است كه می‌خواهد به ما این روحیه را تعلیم بدهد؛ باید ما از امیر المؤمنین این را درس بگیریم؛ یاد خدا و توجه به ذكر و مناجات الهی، مهم‌ترین علاجی است كه امیر المؤمنین برای این كار دارد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1387/06/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاست‌بازیهای ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبیهاست.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1387/06/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی فتنه در جامعه‌ای به وجود آمد، فضای ذهنی مردم مثل محیطِ غبارآلود و مه‌آلود است که گاهی انسان نمیتواند دو متری خودش را هم ببیند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1387/06/29
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاست‌بازیهای ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبیهاست. در محیط فتنه - محیط فتنه به معنای محیط غبارآلود است - و وقتی فتنه در جامعه‌ای به وجود آمد، فضای ذهنی مردم مثل محیطِ غبارآلود و مه‌آلود است که گاهی انسان نمیتواند دو متری خودش را هم ببیند. یک چنین وضعی به وجود می‌آید. در یک چنین وضعیتی است که خیلیها اشتباه میکنند، بصیرتشان را از دست میدهند. تعصبهای بیخود، عصبیتهای جاهلی در چنین فضائی رشد پیدا میکند. آن وقت میبینید محور دنیاطلبانند، اما یک عده کسانی که اهل دنیا هم نیستند، به خاطر فتنه در جهت هدفهای آنها حرکت میکنند؛ وضع دنیا اینجور میشود. بنابراین «الدّنیا رأس کلّ خطیئة». حب دنیا، دل بستن به دنیا، در رأس همه‌ی خطایا و همه‌ی گناهان است. امیرالمؤمنین به این نکته توجه میدهد.

مربوط به :بیانات ‌در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم‌ - 1387/03/21
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه همیشه به معنای فتنه‌ی در عرصه‌ی اجتماع نیست؛ بدتر از او، فتنه در عرصه‌ی دل انسان است.

مربوط به :بیانات ‌در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم‌ - 1387/03/21
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
انسان گاهی اوقات وارد یک می‌دانی می‌شود، پاک وارد می‌شود، لیکن ممکن است خدای نکرده پاک از آنجا بیرون نیاید. انگیزه‌های مادی جذابند، خطرناکند. پول چیز خطرناکی است. ببینید امام سجاد (سلام الله علیه) در آن دعای مرزدارانِ صحیفه‌ی سجادیه، که به مرزداران و سربازان و مجاهدان جبهه دعا می‌کند، از جمله‌ی دعاهایش این است که پروردگارا! یاد مال فتون را از دل این‌ها ببر. این تعبیر «فتون»؛ فتنه‌انگیز، فقط در مورد مال در این دعا به‌کار رفته؛ «المال الفتون». مال، فتنه‌انگیز است. فتنه همیشه به معنای فتنه‌ی در عرصه‌ی اجتماع نیست؛ بدتر از او، فتنه در عرصه‌ی دل انسان است. اگر راه دلبستن به پول و به زندگی و به تشریفات و به جاه و جلال و این‌ها را بر روی دل باز کردید، دیگر واقعاً حد یقف ندارد. ... مراقبت از خود است. خودسازی و مراقبت از خود، اساس همه‌ی این کارهاست که می‌تواند ان‌شاءالله همه‌ی ما را هدایت کند و خدای متعال بایستی کمک کند. از خدای متعال بایستی کمک خواست، باید استغاثه کرد، باید به قرآن و دعا و تضرع پناه برد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ تهران‌ - 1385/07/21
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در صحنه‌ی عراق، تلاش‌هایی میشود تا امنیت را متزلزل ساخته و کشور را به تدریج به سوی فتنه‌ی فرقه‌گرایی بکشانند و دولت منتخب مردم را در اداره‌ی امور ناکارآمد نشان دهند.

مربوط به :بیانات در سومین کنفرانس حمایت از حقوق مردم فلسطین - 1385/01/25
عنوان فیش : صهیونیسم بین‌‏الملل, انگلیس, فتنه, استکبار, دستگاه‌های اطلاعاتی امریکا, فتنه‌سازی, عملکرد استکبار, جهان اسلام
کلیدواژه(ها) : صهیونیسم بین‌‏الملل, انگلیس, فتنه, استکبار, دستگاه‌های اطلاعاتی امریکا, فتنه‌سازی, عملکرد استکبار, جهان اسلام
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شبکه‌ی استکباری صهیونیزم و سازمان‌های جاسوسی امریکا و انگلیس در همه‌ی دنیای اسلام، سرگرم فتنه‌انگیزی‌اند.

مربوط به :بیانات در مراسم مشترک یگان‌های نظامی استان کرمان‌ - 1384/02/15
عنوان فیش : نیروهای مسلح, فتنه, افتخارات جمهوری اسلامی, مبارزه با توطئه دشمن, نقشه دشمن
کلیدواژه(ها) : نیروهای مسلح, فتنه, افتخارات جمهوری اسلامی, مبارزه با توطئه دشمن, نقشه دشمن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نیروهای مسلح ما هوشیارانه این همه توطئه، این همه فتنه و این مرزهای طولانی را مهار کردند؛ این افتخار دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1380/12/12
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در مقابله با خطرها آن‌چنان شجاعانه عمل میکند که میگوید کسی نمیتوانست با فتنه‌ای که من چشم آن را درآوردم - منظور، فتنه خوارج است - یا فتنه ناکثین درافتد.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) - 1379/01/06
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عواملی که وحدت ملی را تأمین میکند، این است که آن کسانی که سخنشان در میان مردم، حوزه تأثیری دارد - یا مسؤولند، یا چهره موجه دینی اند؛ چهره روحانی اند، چهره سیاسی اند - در اظهارات خودشان کاری نکنند که یک گروه و جناح از مردم، دلهایشان نسبت به دیگران چرکین شود. فتنه‌انگیزی نکنند. البته فتنه‌انگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامه‌ای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند. همین رادیوهای بیگانه و همین مراکز خبری، شاید بشود گفت نصف حرفهایشان طراحی شده است، برای این که بتوانند دلهای گروهی از مردم را نسبت به گروه دیگری بدبین و مکدر کنند. اصلاً مینشینند طراحی میکنند که این طور بگوییم که این اثر را بکند. کسانی که زبان و قلمشان کار میکند، در درجه اول باید این را رعایت کنند که آنچه میگویند، ایجاد بدبینی نکند. مردم نسبت به یکدیگر بدبین شوند، یا مردم نسبت به مسؤولان بدبین شوند؛ این باز یک نوع فتنه‌سازی و گناه دیگری است. بعضی افراد همه همتشان این است که با شایعه‌پردازی، با جعل خبر و با پرداختهای تقلب‌آمیزِ خبر - ممکن است یک خبر اصلش هم راست باشد، اما به نوعی آن را پردازش کنند تا مطلب دروغ و خلاف واقعی را در ذهن مخاطب القاء کند - دلهای مردم، جوانان و خوانندگان و شنوندگان خودشان را نسبت به مسؤولان نظام بدبین و آنها را دچار تردید کنند. این کار چه فایده‌ای دارد؟ جز کُند کردن حرکتِ پیشرفت ملت و کشور، هیچ فایده دیگری ندارد. جز این که مسؤولان را در این کار مردد کند، مردم را نسبت به آینده ناامید سازد و نیروی عظیم امید را از مردم بگیرد، هیچ فایده‌ای ندارد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : فتنه, تبیین
کلیدواژه(ها) : فتنه, تبیین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه‌ها را باید با روشنگری خاموش كرد. هر جا روشنگری باشد، فتنه‌انگیز دستش كوتاه می‌شود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : تبیین, فتنه
کلیدواژه(ها) : تبیین, فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر جا روشنگرى باشد، فتنه‌انگيز دستش كوتاه مى‌شود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه، یعنی حادثه غبارآلودی که انسان نتواند بفهمد چه کسی دوست و چه کسی دشمن است و چه کسی با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک میشود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه‌ها را باید با روشنگری خاموش کرد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر جا روشنگری باشد، فتنه‌انگیز دستش کوتاه میشود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر جا حرف و کار بیهدف، تیراندازی و تهمت زدن بی‌هدف وجود داشته باشد، فتنه‌انگیز خوشحال میگردد؛ چون صحنه شلوغ میشود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فتنه، یعنی حادثه غبارآلودی که انسان نتواند بفهمد چه کسی دوست و چه کسی دشمن است و چه کسی با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک میشود. فتنه‌ها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنه‌انگیز دستش کوتاه میشود. هر جا حرف بیهدف، کار بیهدف، تیراندازی بیهدف، تهمت زدن بی‌هدفوجود داشته باشد، فتنه‌انگیز خوشحال میگردد؛ چون صحنه شلوغ میشود.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ - 1374/06/14
عنوان فیش :بیان عالی‌ترین حقایق و حکمت‌های پروردگار به موسی(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت موسی‏(علی نبینا و اله و علیه السلام), دنیاگرایی, فتنه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در ابتدای کلام، برای تیمّن و تبّرک، حدیثی اخلاقی مطرح می‌کنم:
«علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن ابن محبوب، عن بعض اصحابه، عن ابن ابی‌یعفور، قال: سمعت اباعبداللَّه علیه‌السّلام یقول: فیماناجی اللَّه عزوجل بموسی علیه‌السّلام: یا موسی لاترکن الی الدنیا رکون الظالمین و رکون من اتّخذها أبا و اما. یا موسی لو و کلتک الی نفسک لتنظرلها اذا لغلب علیک حب الدنیا و زهرتها. یا موسی نافس فی الخیر اهله و استبقهم الیه، فان الخیر کاسمه و اترک من الدنیا ما بک الغنی عنه و لا تنظر عینک الی کل مفتون بها و موکل الی نفسه؛ و اعلم ان کل فتنة بدؤها حب الدنیا و لاتغبط احدا بکثرة المال، فان مع کثرة المال تکثر الذنوب لواجب الحقوق، و لاتغبطن احدا برضی الناس عنه، حتی تعلم أن اللَّه راض عنه ولا تغبطن مخلوقا بطاعة الناس له، فان طاعة الناس له و اتباعهم ایاه علی غیر الحق هلاک له و لمن اتبعه»(1)
سند، مرسل است، ولی ظاهراً در احادیثی که حکمت و اخلاق و حقایق را برای انسان بیان می‌کنند، معلوم نیست که ارسال ضرری داشته باشد. حاملِ حکم فقهی هم نیست که انسان دنبال حجّت باشد و بگوید نمی‌شود به خبر مرسل تعبّدکرد. حقایقی است که وقتی انسان مشاهده می‌کند، می‌بیند که صحّت و اعتبار و اتقانش در خود آن مندرج است. پیداست که اینها یا حتماً کلمات معصوم علیه‌السّلام است یا متّخذ از کلمات آن بزرگواران است. بنابراین ارسال در سند این حدیث، نباید کمترین شبهه و ریبی در اخذ به مضمون این حدیث به وجود آورد.
البته منهای این ارسال، رجال سند هم ثقات عالی و جلیل القدری هستند: «علی بن ابراهیم» و «ابراهیم بن هاشم» که معلوم است. «ابن محبوب» هم که «حسن بن محبوب سرّاد» و از ثقات و بزرگان و علی قولٍ از اصحاب اجماع است. «ابن ابی یعفور» هم همان مرد بزرگواری است که از قول او این حدیث نقل شده است: «واللَّه لو فلقت رمانة بنصفین فقلت هذا حرام و هذا حلال لشهدت ان الذی قلت حلال حلال و ان الذی قلت حرام حرام» و نیز همان کسی است که حضرت در جواب او دو بار فرمودند: «رحمک اللَّه»(2) بعد از وفات او، امام صادق علیه الصّلاة والسّلام نامه‌ای برای «مفضّل» در کوفه نوشتند تا آن وکالتی را که قبلاً «عبداللَّه بن ابی یعفور» داشت، به او بدهند. در آن نامه چند مرتبه بعد از ذکر اسم «عبداللَّه بن ابی یعفور» امام می‌فرمایند: «صلوات اللَّه علیه»!(3)
قال سمعت اباعبداللَّه علیه‌السّلام یقول فی ما ناجی‌اللَّه عزّوجل بموسی علیه‌السّلام.» پیداست که پروردگار عالم می‌خواهد عالیترین حقایق و حکمتها را برای پیامبر عظیم الشأن و بزرگوار خود بیان کند. در این فراز تعبیر «اوحی» ندارد، بلکه از لفظ «ناجی» استفاده می‌شود. شاید به خاطر این است که پروردگار عالم مطلب بسیار مهمی را به صورت یک گفتگوی نجوا گونه با موسی علیه‌السّلام در میان می‌گذارد: «یا موسی لا ترکن الی الدنیا رکون الظالمین». «رکون» به معنای میل قلبی و تکیه‌ی روحی است که اگر بخواهیم آن را به فارسی امروز ترجمه کنیم، به نظر می‌رسد که معنای «دل دادن» مناسبتر باشد. بنابراین می‌شود این طور ترجمه کرد که: «به دنیا دل مده، آن چنان که ستمگران به دنیا دل داده‌اند.» اگر دل دادگی به دنیا نباشد، انسان ستم نمی‌کند و بندگان خدا را مورد آزار قرار نمی‌دهد. ظلم کردن نهایت میل و رغبت به دنیا را می‌رساند.
«و رکون من اتّخذها اباً و اما». کسانی که دنیا را پدر و مادر خود اتّخاذ کرده‌اند- یعنی همه‌ی فکرشان دنیاست و جز به دنیا به چیز دیگری نمی‌اندیشند و تمایل و رغبت نشان نمی‌دهند مثل کودکی هستند که به پدر و مادرش پناه می‌برد و جز به آنها به چیز دیگری نمی‌اندیشد. «یا موسی لو وکلتک الی نفسک لتنظرلها اذن لغلب علیک حب الدنیا و زهرتها». «لتنظرلها» با «لتنظر الیها» فرق دارد. نگاه کردن به دنیا کار مذمومی نیست؛ به دنیا اندیشیدن مذموم است. ای موسی! اگر من تو را به حال خود می‌گذاشتم که به دنیا بیندیشی، آن گاه دوستی و زیباییهای دنیا بر تو غلبه پیدا می‌کرد.
این نکته را متذّکر شوم که در این حدیث و احادیث مشابه، مراد از دنیا زمین و متعلّقات آن و آبادانی و پرداختن به امور مردم و امثال این کارها نیست؛ بلکه جلوه‌هایی از دنیا (مال و جاه و مقام) مورد نظر است که انسان آنها را برای خود می‌خواهد. بنابراین هر آنچه از نعم الهی در روی زمین و زیباییها و لذّتها و تعیّشها که به نفس انسان برمی‌گردد و برای خود می‌خواهد، در تعبیرات حدیثی «دنیا» تلقّی می‌شود و مذموم است. پیداست که هر چه انسان بیشتر به دنیا بیندیشد و بپردازد، رغبت و شوق او بیشتر می‌شود و وقتی که از دنیا رو برگرداند، بتدریج محبّت دنیا هم از دل او کاسته می‌شود. مرادِ این روایت و امثال آن، این نیست که انسان فعّالیت و تلاش در زندگی را رها کند و برود گوشه‌ی خانه بنشیند. برخی این گونه خیال کردند و سالها - بلکه بعضیها قرنها - رویّه‌ی غلطی را که منجر به انعزال و انزوا و دوری از فعّالیتها و تلاشهای زندگی شده است، در پیش گرفتند و آن را به اسلام نسبت دادند. بنابراین مراد از دنیا، این برداشت غلط نیست.
«یا موسی نافس فی الخیر اهله و استبقهم الیه». در کار خیر با اهلش منافست کن. منافست یعنی حالت رغبتِ رقابت‌آلودی که انسان به چیزی پیدا می‌کند. «و استبقهم الیه»، یعنی به سوی خیر از همه‌ی اهل آن سبقت بجو. «فان الخیر کاسمه» «خیر» مثل اسم خودش نیکو و پسندیده است. ظاهراً مراد کارهای نیک و عمومی و احسان به مؤمنین و کمک به برادران و اتّحاد و عبادت پروردگار و زهد در دنیا و دیگر صفات خوب است. لفظ «خیر» یک معنای افعل تفضیلی هم دارد که نشان‌دهنده‌ی بهتر بودن است. می‌فرماید: کارهای خیر مثل اسمش است و از هر چیز دیگر بهتر است. کارهای نیکی که انسان انجام می‌دهد، از هر آنچه که به ذهن بگذرد، بهتر است. اگر به عیادت مریض می‌روید، اگر به مؤمن احسان می‌کنید، اگر در کارها تعاون می‌کنید، اگر علم می‌آموزید، اگر به دنیا بی‌اعتنایید، اگر جهاد فی سبیل اللَّه و یا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و اگر عبادت خدا را انجام می‌دهید؛ همه‌ی اینها کارهای خیر است. این کارها از همه‌ی اموری که به ذهن انسان بگذرد، مثل مال و فرزند و جاه و مقام و دیگر ارزشهای گوناگون بهتر است. هم مرحوم مجلسی و هم صاحبِ تحف العقول چند احتمال می‌دهند که یکی از آنها همین احتمال است. احتمالات دیگر هم می‌دهند که ظاهراً همین احتمال متیقن است.
«و اترک من‌الدنیا ما بک الغنی عنه» آن چیزی از دنیا که به آن نیاز نداری و جزو حاجات تو نیست و زیادی است، ترک کن. «ولا تنظر عینک الی کل مفتون بها». به چند روش می‌شود این عبارت را خواند: «ولا تنظر عَینُک» که عین فاعل تنظر باشد؛ یعنی چشمت ننگرد. یا «ولا تنظر عَینِک» یعنی به چشم خود نشان نده. و یا «لا تنظر عَینَک» که منصوب به نزع خافض باشد؛ یعنی «لا تنظر بعینِک» یا «لا تنظّر عینَک» باشد، به این معنا که به چشم خود عرضه نکن. «الی کل مفتون بها». کسانی را که مفتونِ به دنیا و فریفته‌ی آن هستند، «و موکل الی نفسه» و کسی را که به نفس خود یا به خود واگذار شده است و حمایت و توفیق الهی از او گرفته شده باشد، «و اعلم ان کل فتنة بدؤها حب الدنیا»، همه‌ی فتنه‌ها با دوستی دنیا آغاز می‌شود. واقعش هم همین است. به دنیا که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که در طول تاریخ ریشه‌ی همه‌ی فتنه‌ها و گمراهیها و جاهایی که حقّ و باطل به هم مخلوط شده است، در حُبّ دنیاست. کسانی بوده‌اند که به خاطر حبّ به دنیا و مقام و جاه و حبّ به اهل و رفقا، کاری را شروع کرده‌اند و فتنه‌ای را به وجود آورده‌اند. واقعاً این موضوع یکی از آن حِکَم عجیب است. هر جای دنیا که نگاه می‌کنید، می‌بینید که همین گونه است.
«ولا تغبط احداً بکثرة المال». به کسانی که مال زیاد دارند غبطه نخور. این از آن دردهای مبتلا به ماست که کم و بیش در زندگی بعضی افراد ضعاف النفوس جریان دارد و آنها به خاطر خانه‌های عالی و تجمّلات فراوان و مراکب زیاد غبطه می‌خورند! «فان مع کثرة المال تکثر الذنوب کواجب الحقوق». مال که زیاد شد، حقوق هم زیاد می‌شود و به همین خاطر گناهان هم زیاد می‌شوند. معلوم می‌شود که وقتی حقوق زیاد شد، انسان نمی‌تواند آن را ادا کند، والاّ اگر می‌توانست ادا کند، گناهی در کار نبود. این در صورتی است که مال از حلال کسب شده باشد. اگر از حرام بود، شکل بدتری خواهد داشت. البته یک احتمال هم وجود دارد و آن این است که اشاره‌ی حدیث به کثرت مال از طریق حرام باشد؛ یعنی انسان وقتی که مالی کسب می‌کند که از طریق حلال نیست، حقوق زیادی را باید پامال کرده باشد تا مال زیادی به دست آورد. «و لا تغبطن احدا برضی الناس عنه». به حال کسی که مردم از او راضیند یا به او محبّت دارند، غبطه نخور. «حتی تعلم أن اللَّه راض عنه». اگر خدا از کسی راضی است، به حال او غبطه بخور؛ اما اگر مردم به کسی محبت دارند و برای او شعار می‌دهند و دور او جمع می‌شوند و به او تحبّب و تقرّب می‌کنند، به حال او غبطه نخور. شما چه می‌دانید؛ شاید خدای نکرده در باطن او خلل و فساد و عیبی باشد که خدا را از او ناراضی می‌کند. آن وقت رضای مردم به درد او نمی‌خورد. واقعاً رضای مردم - اگر واقعی هم باشد - چه فایده‌ای دارد؟ «ولا تغبطن مخلوقا بطاعة الناس له». اگر دیدی مردم از کسی اطاعت می‌کنند و دستور و فرمان و اراده‌اش را می‌پذیرند، باز هم جای غبطه ندارد. «فان طاعة الناس له و اتباعهم ایاه علی غیر الحق هلاک له و لمن اتبعه». اگر اتباعِ مردم از او - نستجیر باللَّه - به حق نباشد، برای خود او و کسانی که از او متابعت می‌کنند، مایه‌ی هلاکت است. ان‌شاءاللَّه خدای متعال به حرمت معصومین ما را از تابع و متبوع شدنِ علی غیرالحق باز بدارد و آن وضعیت را برایمان پیش نیاورد.
اگر این روایت اصلاً سند هم نمی‌داشت، حکمتهای عالی آن‌که هیچ شک و ریبی در آن نیست، برای ما راهگشا بود. این دستورالعملها معارف الهی و اسلامی هستند و جا دارد که به آنها تمسّک کنیم.
1 )
الكافی ،ثقة الاسلام كلینی  ج 2 ص  135 ؛
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  70 ص  74 ؛

فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى ع يَا مُوسَى لَا تَرْكَنْ إِلَى الدُّنْيَا رُكُونَ الظَّالِمِينَ وَ رُكُونَ مَنِ اتَّخَذَهَا أَباً وَ أُمّاً يَا مُوسَى لَوْ وَكَلْتُكَ إِلَى نَفْسِكَ لِتَنْظُرَ لَهَا إِذاً لَغَلَبَ عَلَيْكَ حُبُّ الدُّنْيَا وَ زَهْرَتُهَا يَا مُوسَى نَافِسْ فِی الْخَيْرِ أَهْلَهُ وَ اسْتَبِقْهُمْ إِلَيْهِ فَإِنَّ الْخَيْرَ كَاسْمِهِ وَ اتْرُكْ مِنَ الدُّنْيَا مَا بِكَ الْغِنَى عَنْهُ وَ لَا تَنْظُرْ عَيْنُكَ إِلَى كُلِّ مَفْتُونٍ بِهَا وَ مُوكَلٍ إِلَى نَفْسِهِ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ فِتْنَةٍ بَدْؤُهَا حُبُّ الدُّنْيَا وَ لَا تَغْبِطْ أَحَداً بِكَثْرَةِ الْمَالِ فَإِنَّ مَعَ كَثْرَةِ الْمَالِ تَكْثُرُ الذُّنُوبُ لِوَاجِبِ الْحُقُوقِ وَ لَا تَغْبِطَنَّ أَحَداً بِرِضَى النَّاسِ عَنْهُ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ رَاضٍ عَنْهُ وَ لَا تَغْبِطَنَّ مَخْلُوقاً بِطَاعَةِ النَّاسِ لَهُ فَإِنَّ طَاعَةَ النَّاسِ لَهُ وَ اتِّبَاعَهُمْ إِيَّاهُ عَلَى غَيْرِ الْحَقِّ هَلَاكٌ لَهُ وَ لِمَنِ اتَّبَعَهُ
ترجمه :
از مناجاتهاى خداى عز و جل با موسى عليه السّلام اين بود كه اى موسى هرگز به دنيا تكيه و اعتماد مكن، مانند تكيه كردن ستمگران و تكيه كردن كسى كه آن را پدر و مادر خود دانسته، اى موسى: اگر ترا به خودت واگذارم كه به آن بنگرى، محبت و رونق دنيا بر تو چيره شود، اى موسى در كار خير با اهلش مسابقه گذار و بر آنها پيشى گير، زيرا كار خير مانند اسمش (نيكو و پسنديده) است، و آنچه از دنيا را كه بدان احتياج ندارى رها كن. و به فريب خورندگان به دنيا و كسى كه به خود واگذار شده است منگر، و بدان كه آغاز هر فتنه اى محبت دنياست، و به كسی به خاطر ثروت زياد غبطه مبر، زيرا ثروت بسيار بسبب حقوق واجب مايه گناه بسيار است، و به حال كسى كه مردم از او خشنودند غبطه مبر تا زمانی كه بدانى خدا هم از او خشنود است و نيز به حال مخلوقى كه مردم از او اطاعت كنند غبطه مبر، زيرا اطاعت و پيروى ناحق مردم از او باعث هلاكت او و پيروانش باشد».

2 )
رجال‏الكشی ، محمدبن عمر كشى‏ ص  249

قلت لأبی عبد الله (ع) و الله لو فلقت رمانة بنصفين، فقلت هذا حرام و هذا حلال، لشهدت أن الذی قلت حلال حلال و أن الذی قلت حرام حرام، فقال رحمك الله رحمك الله. »
ترجمه :
عبدالله بن یعفور گفت به امام صادق (ع) گفتم به خدا قسم كه اگر اناری به دو نیم كنی و بگوییاین[نیمه] حلال است و این[نیمه] حرام است گواهی می دهم كه آنكه گفتی حلال است، حلال است و آنكه گفتی حرام است، حرام است. پس گفت رحمت خدا بر تو باد رحمت خدا بر تو باد.

3 )
رجال‏الكشی ، محمد بن عمر كشى‏ ص  248

كتب أبو عبد الله (ع) إلى المفضل بن عمر الجعفی حين مضى عبد الله بن أبی يعفور، يا مفضل عهدت إليك عهدی كان إلى عبد الله بن أبی يعفور صلوات الله عليه، فمضى صلوات الله عليه موفيا لله عز و جل و لرسوله و لإمامه بالعهد المعهود لله، و قبض صلوات على روحه محمود الأثر مشكور السعی مغفورا له مرحوما برضا الله و رسوله و إمامه عنه، فولادتی من رسول الله (ص) ما كان فی عصرنا أحد أطوع لله و لرسوله و لإمامه منه، فما زال كذلك حتى قبضه الله إليه برحمته و صيره إلى جنته، مساكنا فيها مع رسول الله (ص) و أمير المؤمنين (ع) أنزله الله بين المسكنين مسكن محمد و أمير المؤمنين (صلوات الله عليهما) و إن كانت المساكين واحدة و الدرجات واحدة فزاده الله رضى من عنده و مغفرة من فضله برضای عنه. »
ترجمه :
امام صادق (ع) به مفضل بن عمر جعفی زمانی كه عبدالله بن یعفور از دنیا رفت نامه نوشت؛ ای مفضل عهد و پیمانی كه با عبدالله بن یعفور كه درود های خداوند بر او باد، داشتم به تو واگذار می كنم. پس او كه درود های خداوند بر او باد، مرد درحالیكه به پیمانی كه با خدای خود بسته بود نسبت به خدای بزرگ و بلند مرتبه و رسولش و امامش وافادار ماند و درودها بر روحش، در حالی از دنیا رفت كه دارای كار و كوشش ستوده و آمرزیده شده بود و با خشنودی خدا و رسولش و امامش از او مورد رحمت قرار گرفت، پس سوگند به فرزندی و خویشیم نسبت به رسول خدا در روزگار ما كسی مطیع تر برای خدا و رسولش و امامش از او نبود و همچنان به اینمنوال بود تا اینكه خداوند، او را با رحمت خود به سوی خود میراند و به سوی بهشت خود در كنار رسول خدا و امام علی (ع) میان خانه محمد و امام علی(صلوات الله عليهما) سكونت داد و اگر چه خانه ها و مقام ها یكی بود. خدا او را به خاطر خشنودی من هر چه بيشتر از جانب خود از او راضى باشد و از فضل خود بر وى ببخشد .


مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ - 1374/06/14
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه فتنه‌ها با دوستی دنیا آغاز میشود.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ - 1374/06/14
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در طول تاریخ ریشه همه فتنه‌ها و گمراهیها و جاهایی که حقّ و باطل به هم مخلوط شده است، در حُبّ دنیاست.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ - 1374/06/14
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
کسانی بوده‌اند که به خاطر حبّ به دنیا و مقام و جاه و حبّ به اهل و رفقا، کاری را شروع کرده‌اند و فتنه‌ای را به وجود آورده‌اند.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ - 1374/06/14
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
«واعلم ان کل فتنة بدؤها حب الدنیا»،همه فتنه‌ها با دوستی دنیا آغاز میشود. واقعش هم همین است. به دنیا که نگاه میکنیم، میبینیم که در طول تاریخ ریشه همه فتنه‌ها و گمراهیها و جاهایی که حقّ و باطل به هم مخلوط شده است، در حُبّ دنیاست. کسانی بوده‌اند که به خاطر حبّ به دنیا و مقام و جاه و حبّ به اهل و رفقا، کاری را شروع کرده‌اند و فتنه‌ای را به وجود آورده‌اند. واقعاً این موضوع یکی از آن حِکَم عجیب است. هر جای دنیا که نگاه میکنید، میبینید که همین گونه است.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20
عنوان فیش : جهاد, فتنه
کلیدواژه(ها) : جهاد, فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر كسی علیه دوست جد و جهد كند، این جهاد نیست؛ بلكه فتنه و اخلال است.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20
عنوان فیش : جهاد, فتنه, حق
کلیدواژه(ها) : جهاد, فتنه, حق
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر كسی در مقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق، جد و جهد و تلاش كند، این فتنه و محاربه است؛ جهاد نیست.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر کسی علیه دوست جدّ و جهد کند، این جهاد نیست؛ بلکه فتنه و اخلال است.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر کسی در مقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق، جدّ و جهد و تلاش کند، این فتنه و محاربه است.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جهاد متقوّم بر این دو رکن است: یکی این‌که در آن جدّ و جهد باشد؛ دیگر این‌که در مقابل دشمن باشد. اگر کسی علیه دوست جدّ و جهد کند، این جهاد نیست؛ بلکه فتنه و اخلال است. اگر کسی در مقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق، جدّ و جهد و تلاش کند، این فتنه و محاربه است؛ جهاد نیست. حال این جدّ و جهدی که انجام میگیرد، به هر شکلی باشد - چه به شکل نوشتن، گفتن، کتاب، و چه به شکل شب‌نامه، شایعه‌پراکنی، نق زدن و منفی بافی - همه‌اش فتنه‌گری و اغواگری، و بعضی از اَشکالش محاربه است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1371/01/07
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه‌گرها همان دستهای استکبارند که میخواهند اوضاع را خراب کنند. میخواهند کاری کنند که انتخابات با سلامت و آرامش انجام نگیرد. پس، بعید نیست که گروهی را تحریک کنند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1371/01/07
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
کسانی که چوب لای چرخ مسؤولین کشور میگذارند، در حرف زدن تقوا را رعایت نمیکنند، پایبندی ندارند و برای این‌که چهار نفر به آنها علاقه‌مند و طرفدارشان شوند، هر چه به دهانشان می‌آید میگویند، شایسته آمدن به مجلس نیستند. این، همان مطلبی است که من در یک سخنرانی دیگر، از آن به «فتنه‌گرها» تعبیر کردم. باید فتنه گرها شناسایی شوند و مردم به آنها رأی ندهند.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/07/12
عنوان فیش :عدم صراحت حق، عامل دشواری تشخیص حق از باطل
کلیدواژه(ها) : فتنه, حق و باطل
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
مسأله‌ی تشخیص حق از باطل، یکی از آن مسایلی است که در طول تاریخ بشر و تاریخ نبوتها، نقطه‌ی دشوار زندگی انسانها به حساب می‌آمده است. همه مایلند حق را تعقیب کنند و به آن عمل نمایند. همه مایلند از باطل اجتناب کنند. البته، غیر از انسانهایی که وجودشان به آتش قهر الهی تبدیل شده است و مظهر شیطانند، عموم مردم و انسانهای دارای عقل و انصاف و صفات انسانی، می‌خواهند از باطل اجتناب بکنند و به حق گرایش پیدا نمایند؛ اما تشخیص اینها، همیشه آسان نیست.
امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) در یکی از خطبه‌هایی که دردمندی آن بزرگوار، در کلمات و جملات آن آشکار است، همین مطلب را بیان می‌کنند. می‌فرمایند: اگر حق صریح و خالص بود، کسی به شبهه نمی‌افتاد و اگر باطل لخت و عریان ظاهر می‌شد، کسی از آن تعقیب نمی‌کرد. «ولکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه»(1). یعنی دستهای کج‌اندیش و ترفندکار، قسمتی از حق را با باطل مخلوط می‌کنند و لعابی از حق روی باطل می‌دهند تا باطل قابل عرضه شود و برای مردم ساده‌لوح، قابل قبول باشد. این‌جاست که شیطان بر دوستانش مستولی شده و حق مشتبه می‌شود.
1 ) خطبه 50 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در بيان فتنه
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى .
ترجمه :
ابتداى ظهور فتنه‏ها هواهايى است كه پيروى مى‏شود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مى‏كند، در اين فتنه‏ها و احكام با كتاب خدا مخالفت مى‏شود، و مردانى مردان ديگر را بر غير دين خدا يارى و پيروى مى‏نمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص مى‏شد راه بر حق جويان پوشيده نمى‏ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‏گشت زبان دشمنان ياوه گو از آن قطع مى‏گشت. ولى پاره‏اى از حق و پاره‏اى از باطل فراهم شده و در هم آميخته مى‏شود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط مى‏شود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات مى‏يابند


مربوط به :بیانات در پنجمین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه - 1364/01/19
عنوان فیش :افشاگری، بهترین راه مبارزه با فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه, اصحاب فتنه
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
مسأله دیگر مسأله فتنه است، باز حضرت جملات عجیبی در مورد فتنه دارد. این جملات چنان پرمغز، زیبا و جامع‌الاطراف بیان شده است که انسان حیرت میکند که درباره آن چگونه فکر کند. فتنه یعنی چه؟ یعنی اشتباه و اختلاف صفوف، اختلاط صفوف، مخلوط شدن حق و باطل. «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه»(1) مسأله مخلوط شدن حق و باطل، استفاده از شعارهای حق برای افاده مرام باطل و استفاده از نمادهای حق برای محکم کردن قواعد و پایه‌های باطل، از بلاها و بیماریهایی بود که در روزگار امیرالمؤمنین وجود داشت، لذا آن حضرت افشاگری میکند. در باب فتنه، امیرالمؤمنین در نهج البلاغه دوگونه حرف دارند. یکی مطلبی است که درباره کل عنوان فتنه بحث فرموده‌اند. باز دو سه جمله اینجا یادداشت کرده‌ام. در خطبه دوم، به نظرم آنجا که راجع به ظهور پیامبر اکرم حرف میزند، اشاره میکند به وضع مردم و از جمله میفرماید: «فی فتن داستهم باخفافها، و وطئتهم باظلافها، و قامت علی سنابکها، فهم فیها تائهون حائرون جاهلون مفتونون فی خیر دار، و شرّ جیران، نومهم سهود و کحلهم دموع.»(2) این باز از همان جملاتی است که واقعا قابل ترجمه نیست، شعرا و اهل ذوق باید بنشینند و برای هر کلمه یک معادل پیدا کنند، برای هر ترکیبی یک ترکیب پیدا کنند. حضرت درباره فتنه حرف میزند: اسب وحشی فتنه این طور مردم را زیر پا انداخته بود، با لگد آنها را خرد میکرد، با سم سر آنها را میکوبید، بعد با وحشیگری سربلند میکرد، و مردم آنجا خوابشان بیداری و سرمه چشمشان اشک بود. سخن از فتنه پیش از ظهور پیغمبران است، وضع جوامعی را که انبیاء از آنجا ظهور کرده‌اند و مبعوث شده‌اند بیان میکند و در حقیقت اشاره میکند به وضع زمان خودش و مردم را از فتنه پرهیز میدهد و میترساند.
مورد دیگر آن جایی است که فتنه مشخصی را ذکر میکند مثل تمام حرف‌هایی که راجع به مخالفین خودش، که آن جنگ‌ها را راه انداختند، بیان فرموده، راجع به معاویه، راجع به طلحه و زبیر، راجع به عایشه، راجع به کسانی دیگر، راجع به خوارج، مشخصا آن چیزهایی را بیان فرموده که در دیدگاهش فتنه به حساب میآمده است. این نوع دوم در حقیقت افشاگری است، امیرالمؤمنین برای این که فتنه را از بین ببرد و بخواباند بر آن است که چهره‌ها را روشن کند، این بهترین راه است. فتنه یعنی چه؟ دو گروه به هم افتاده‌اند، گرد و غبار است، چهره‌ها شناخته نمیشوند، گاهی انسان به برادر خودش شمشیر میزند، از برادر خودش خنجر میخورد، گاهی هم با یک دشمن در کنار هم راه میروند به او اعتماد میکند، و این فتنه است. علاج فتنه چیست؟ افشاگری، اصلا هیچ چیزی مثل افشاگری فتنه را علاج نمیکند و امیرالمؤمنین افشاگری میکند، این افشاگری حاکی از وجود این بیماری در آن روز است.
1 ) خطبه 50 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در بيان فتنه
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى .
ترجمه :
ابتداى ظهور فتنه‏ها هواهايى است كه پيروى مى‏شود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مى‏كند، در اين فتنه‏ها و احكام با كتاب خدا مخالفت مى‏شود، و مردانى مردان ديگر را بر غير دين خدا يارى و پيروى مى‏نمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص مى‏شد راه بر حق جويان پوشيده نمى‏ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‏گشت زبان دشمنان ياوه گو از آن قطع مى‏گشت. ولى پاره‏اى از حق و پاره‏اى از باطل فراهم شده و در هم آميخته مى‏شود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط مى‏شود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات مى‏يابند

2 ) خطبه 2 : از خطبه‏هاى آن حضرت است پس از باز گشت از صفّين
أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ إِنَّهُ لَا يَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا يَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَفَاهُ فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّكُ بِهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِيلِ مَا يَلْقَانَا فَإِنَّهَا عَزِيمَةُ الْإِيمَانِ وَ فَاتِحَةُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيْطَانِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّينِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّيَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ وَ تَحْذِيراً بِالْآيَاتِ وَ تَخْوِيفاً بِالْمَثُلَاتِ وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام‏ هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ وَ مِنْهَا يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ‏ زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ( صلى‏الله‏عليه‏وآله )مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ
ترجمه :
خداى را سپاس كه تتميم نعمتش را طالبم، و فروتنى در برابر عزّتش را جويايم، و پناه او را از نافرمانيش‏ خواهانم، از او درخواست يارى دارم كه به كفايتش نيازمندم، آن را كه او هدايت كند گمراه نشود، و هر كه را او دشمن بدارد نجات نيابد، و هر كه را او كفايت كند محتاج نگردد، زيرا او سنگين‏ترين وزنه‏ها، و بهترين اندوخته‏هاست. و شهادت مى‏دهم كه جز خداى يگانه خداى نيست و او را شريكى نمى‏باشد، شهادتى كه خلوصش از امتحان گذشته، و بر حقيقتش پايبندم. به آن شهادت تمسك داريم تا زمانى كه خدا زنده‏مان مى‏دارد، و آن را براى دشواريهاى قيامت ذخيره مى‏كنيم، كه اين گواهى استوارى ايمان، سر لوحه احسان، مايه خشنودى حق، و عامل طرد شيطان است. و شهادت مى‏دهم كه محمّد بنده و رسول اوست، و او را به دين مشهور، و نشانه معروف، و كتاب مسطور، و نور درخشان، و چراغ فروزان، و دستور روشن و آشكار به سوى مردم فرستاد، تا شبهه‏هاى آنان را بر طرف سازد، و با دلايل روشن بر آنان اتمام حجت كند، و به آيات قرآن مردم را از هلاكت بر حذر داشته، و از عواقب شوم معصيت بترساند، رسالت او به وقتى بود كه مردم دچار فتنه‏اى بودند كه ريسمان دين از اثر آن گسسته، و پايه‏هاى يقين‏ متزلزل، و اصل دين گرفتار اختلاف، و همه امور درهم ريخته بود، راه رهايى بر مردم تنگ، و مصدر هدايت پوشيده، چراغ راهنما خاموش، و گمراهى نسبت به همه فراگير بود. خداوند نافرمانى مى‏شد، و شيطان يارى داده مى‏شد، ايمان ورشكسته، پايه‏هايش فرو ريخته، نشانه‏هايش متغير و ناشناخته، راههايش ويران و پوشيده، و آثار جاده‏هايش از بين رفته بود. شيطان را فرمان برده، راههاى او را پيموده، و به آبشخورهاى او وارد شده بودند. آثار شيطان به وسيله متابعانش به كار افتاده، و پرچمش بر افراشته شده بود، در فتنه‏هايى كه همچون حيوان چموش آنان را لگد مال مى‏كرد، و زير سم خود مى‏كوبيد، و باز هم (به انتظار فتنه‏اى بيش) بر سر سم خود ايستاده بود. در آن فتنه سر گردان و حيران و نادان و دچار حيله شيطان بودند. آن بزرگوار در بهترين خانه و كنار بدترين همسايگان جاى داشت. خوابشان بيدارى بود، و سرمه چشمشان اشك، سوزان، در سرزمينى مى‏زيستند كه آگاهشان دهانش دوخته، و نادانشان به تخت عزت نشسته بود. قسمتى از آن در باره آل پيامبر عليهم السّلام است اهل بيت رسول جايگاه راز حق، و پناهگاه امر يزدان، و ظرف علم رحمان، و مرجع دستور خدا، و مخازن كتابهاى پروردگار، و كوههاى پشتوانه دين الهى‏اند. به وسيله آنان كژيهاى دين را راست، و لرزش بدنه آيين را آرام نمود قسمتى از آن در باره قومى ديگر مخالفان حق بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند، و آب فريب پاى آن ريختند، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمّد- درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمى‏توان مقايسه كرد، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمّد به طور دائم بر آنان جارى است نمى‏شود همپايه آنان دانست. آنان پايه دين و ستون يقين‏اند. افراط گرايان به آنان باز گردند، و عقب مانده‏ها به ايشان رسند (تا هدايت شوند)، ويژگيهاى حقّ ولايت مخصوص آنان، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون حق‏ به حق دار رسيده، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است.


مربوط به :بیانات در پنجمین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه - 1364/01/19
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فتنه یعنی چه؟ یعنی اشتباه و اختلاف صفوف، اختلاط صفوف، مخلوط شدن حق و باطل.

مربوط به :بیانات در پنجمین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه - 1364/01/19
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
علاج فتنه چیست؟ افشاگری، اصلا هیچ چیزی مثل افشاگری فتنه را علاج نمیکند.

مربوط به :بیانات در پنجمین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه - 1364/01/19
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فتنه یعنی چه؟ یعنی اشتباه و اختلاف صفوف، اختلاط صفوف، مخلوط شدن حق و باطل. «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه» مسأله مخلوط شدن حق و باطل، استفاده از شعارهای حق برای افاده مرام باطل و استفاده از نمادهای حق برای محکم کردن قواعد و پایه‌های باطل، از بلاها و بیماریهایی بود که در روزگار امیرالمؤمنین وجود داشت، لذا آن حضرت افشاگری میکند. در باب فتنه، امیرالمؤمنین در نهج البلاغه دوگونه حرف دارند. یکی مطلبی است که درباره کل عنوان فتنه بحث فرموده‌اند. ... در خطبه دوم، به نظرم آنجا که راجع به ظهور پیامبر اکرم حرف میزند، اشاره میکند به وضع مردم و از جمله میفرماید: «فی فتن داستهم باخفافها، و وطئتهم باظلافها، و قامت علی سنابکها، فهم فیها تائهون حائرون جاهلون مفتونون فی خیر دار، و شرّ جیران، نومهم سهود و کحلهم دموع.» ... حضرت درباره فتنه حرف میزند: اسب وحشی فتنه این طور مردم را زیر پا انداخته بود، با لگد آنها را خرد میکرد، با سم سر آنها را میکوبید، بعد با وحشیگری سربلند میکرد، و مردم آنجا خوابشان بیداری و سرمه چشمشان اشک بود. سخن از فتنه پیش از ظهور پیغمبران است، وضع جوامعی را که انبیاء از آنجا ظهور کرده‌اند و مبعوث شده‌اند بیان میکند و در حقیقت اشاره میکند به وضع زمان خودش و مردم را از فتنه پرهیز میدهد و میترساند. مورد دیگر آن جایی است که فتنه مشخصی را ذکر میکند مثل تمام حرف‌هایی که راجع به مخالفین خودش، که آن جنگ‌ها را راه انداختند، بیان فرموده، راجع به معاویه، راجع به طلحه و زبیر، راجع به عایشه، راجع به کسانی دیگر، راجع به خوارج، مشخصا آن چیزهایی را بیان فرموده که در دیدگاهش فتنه به حساب میآمده است. این نوع دوم در حقیقت افشاگری است، امیرالمؤمنین برای این که فتنه را از بین ببرد و بخواباند بر آن است که چهره‌ها را روشن کند، این بهترین راه است. فتنه یعنی چه؟ دو گروه به هم افتاده‌اند، گرد و غبار است، چهره‌ها شناخته نمیشوند، گاهی انسان به برادر خودش شمشیر میزند، از برادر خودش خنجر میخورد، گاهی هم با یک دشمن در کنار هم راه میروند به او اعتماد میکند، و این فتنه است. علاج فتنه چیست؟ افشاگری، اصلا هیچ چیزی مثل افشاگری فتنه را علاج نمیکند و امیرالمؤمنین افشاگری میکند، این افشاگری حاکی از وجود این بیماری در آن روز است.

مربوط به :بیانات در پنجمین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه - 1364/01/19
عنوان فیش : فتنه
کلیدواژه(ها) : فتنه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فتنه یعنی چه؟ دو گروه به هم افتاده‌اند، گرد و غبار است، چهره‌ها شناخته نمیشوند، گاهی انسان به برادر خودش شمشیر میزند، از برادر خودش خنجر میخورد، گاهی هم با یک دشمن در کنار هم راه میروند به او اعتماد میکند، و این فتنه است. علاج فتنه چیست؟ افشاگری، اصلا هیچ چیزی مثل افشاگری فتنه را علاج نمیکند و امیرالمؤمنین افشاگری میکند، این افشاگری حاکی از وجود این بیماری در آن روز است.