[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال 1376 - 1376/01/01 عنوان فیش :تلاش، حرکت و همت؛ لازمه ایجاد تحول در خود کلیدواژه(ها) : جوان, تحول اخلاقی نوع(ها) : حدیث متن فیش : جوانان باید در مقابل شهوات و هوسهایشان و در مقابل همهی انگیزههایی که آنان را به چنین رذایلی [پستی ها و زشتی های نفس اماره مانند تنبلی، نومیدی، بیحوصلگی، بهانهجویی نسبت به انسانهای دیگر] فرا میخواند، مقاومت کنند. جوانان در درجهی اوّل قرار دارند و غیر جوانان نیز همینطورند. بر همه واجب است، بر امثال من هم واجب است؛ بلکه بیش از دیگران واجب است کسانی که مسؤولند؛ کسانی که مأموریت بزرگی را بر عهده گرفتهاند و کسانی که تصمیم و اقدام و حرکت و رفتار آنان، فقط رفتار یک شخص نیست؛ بلکه رفتار یک مجموعه است، رفتار یک جامعه است و گاهی در چشم دیگران، رفتار یک کشور است، باید خیلی مراقبت کنند. آنان بیش از دیگران مخاطب به خطاب الهیاند و موظّف به این هستند که دعای شریف «حَوِّلْ حالِنا اِلی اَحْسَنِ الْحالِ» را در خودشان تحقّق بخشند. عزیزان من؛ ملت شریف ایران! درست است که تحوّل را در حقیقت خدا به وجود میآورد و لذا در این دعا ما از خدا میخواهیم که «حوّل حالنا الی احسن الحال»(1)؛ یعنی حال ما را به بهترین حالها تبدیل کند؛ اما در همهی دعاها این طور است که از سوی انسان، تلاش و حرکت و همّت لازم است. ۱) زاد المعاد - مفتاح الجنان، علامه مجلسی، ص ۳۲۸؛ وَ رَوَوْا فِی غَیْرِ الْکُتُبِ الْمَشْهُورَةِ قِرَاءَةَ الدُّعَاءِ التَّالِی عِنْدَ تَحْوِیلِ السَّنَةِ کَثِیراً، وَ قَالَ بَعْضُهُمْ بِقِرَاءَتِهِ ۳۶۰ مَرَّةً: یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ. وَ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ. ای دگرگون کننده قلبها و دیدهها، ای تدبیر کننده شب و روز، ای تغییردهنده سال و حالها، حال ما را به بهترین حال تغییر ده. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۲۹۹ (اعمال عید نوروز). مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1376/01/01 عنوان فیش :فقدان اخلاق عامل گرفتاریهای امروز مردم دنیا کلیدواژه(ها) : اخلاق اسلامی, تحول اخلاقی نوع(ها) : حدیث متن فیش : تحوّل اخلاقی، یعنی اینکه انسان هر رذیلت اخلاقی را - هر اخلاق زشت، هر روحیه بد و ناپسندی که موجب آزار دیگران یا عقبماندگی خود انسان است - کنار بگذارد و خویشتن را به فضایل و زیباییهای اخلاقی، آراسته کند. در جامعهای که حقد و بددلی و کینه نباشد، اگر کسانی صاحب فکرند، آن فکر را در راه توطئه برای دیگران و تقلّب با دیگران و خدعه در کار دیگران به کار نبرند؛ اگر کسانی دارای سواد و معلوماتند، آن را در راه ضرر زدن به مردم و کمک کردن به دشمنان مردم به کار نبرند؛ بلکه همه افراد انسان در یک جامعه، نسبت به یکدیگر خیرخواه باشند، به هم کینه نورزند، به هم حقد و حسد نداشته باشند،به بهای نابودی دیگران، زندگی خود را سروسامان ندهند و دست یافتن به همه چیز را نخواهند. این تحوّلِ اخلاقی است و حدّاقل قضیه است. در جامعهای که بد عمل کردن نسبت به محرومان با بیاعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد؛ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد؛ اگر خُلقیّات اسلامی - همان چیزهایی که در اسلام برای یک انسان فضیلت است، همان چیزهایی که به تعبیر روایات، جنود عقل است(1) - رواج پیدا کند؛ مردم اهل صبر و استقامت باشند؛ اهل توکّل و تواضع و حلم باشند، نسبت به یکدیگر بدبین نباشند؛ نسبت به احوال یکدیگر بیتفاوت نباشند؛ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد؛ زیادهروی و اسراف و ریخت و پاش و این چیزها نباشد و نشانی از حرص و افزون طلبی در امور مادّی نباشد، این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل میشود. گرفتاریِ امروز مردم دنیا، حتّی کشورهای ثروتمند و پیشرفته، این چیزهاست. تهیدستی از اخلاقیّات است که انسانیّت را امروز در دنیا پریشان کرده است 1 ) الكافی، شیخ كلینی، ج 1، ص 20 ؛ عللالشرائع،شیخ صدوق ج : 1 ص : 114 ؛ محاسن،برقی ج : 1 ص : 196 ؛ بحارالأنوار،مجلسی ج : 1 ص : 109 ؛ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِيهِ فَجَرَى ذِكْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا قَالَ سَمَاعَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِيِّينَ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقْتُكَ خَلْقاً عَظِيماً وَ كَرَّمْتُكَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِی قَالَ ثُمَّ خَلَقَ الْجَهْلَ مِنَ الْبَحْرِ الْأُجَاجِ ظُلْمَانِيّاً فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَلَمْ يُقْبِلْ فَقَالَ لَهُ اسْتَكْبَرْتَ فَلَعَنَهُ ثُمَّ جَعَلَ لِلْعَقْلِ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ جُنْداً فَلَمَّا رَأَى الْجَهْلُ مَا أَكْرَمَ اللَّهُ بِهِ الْعَقْلَ وَ مَا أَعْطَاهُ أَضْمَرَ لَهُ الْعَدَاوَةَ فَقَالَ الْجَهْلُ يَا رَبِّ هَذَا خَلْقٌ مِثْلِی خَلَقْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ قَوَّيْتَهُ وَ أَنَا ضِدُّهُ وَ لَا قُوَّةَ لِی بِهِ فَأَعْطِنِی مِنَ الْجُنْدِ مِثْلَ مَا أَعْطَيْتَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَإِنْ عَصَيْتَ بَعْدَ ذَلِكَ أَخْرَجْتُكَ وَ جُنْدَكَ مِنْ رَحْمَتِی قَالَ قَدْ رَضِيتُ فَأَعْطَاهُ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ جُنْداً فَكَانَ مِمَّا أَعْطَى الْعَقْلَ مِنَ الْخَمْسَةِ وَ السَّبْعِينَ الْجُنْدَ الْخَيْرُ وَ هُوَ وَزِيرُ الْعَقْلِ وَ جَعَلَ ضِدَّهُ الشَّرَّ وَ هُوَ وَزِيرُ الْجَهْلِ وَ الْإِيمَانُ وَ ضِدَّهُ الْكُفْرَ وَ التَّصْدِيقُ وَ ضِدَّهُ الْجُحُودَ وَ الرَّجَاءُ وَ ضِدَّهُ الْقُنُوطَ وَ الْعَدْلُ وَ ضِدَّهُ الْجَوْرَ وَ الرِّضَا وَ ضِدَّهُ السُّخْطَ وَ الشُّكْرُ وَ ضِدَّهُ الْكُفْرَانَ وَ الطَّمَعُ وَ ضِدَّهُ الْيَأْسَ وَ التَّوَكُّلُ وَ ضِدَّهُ الْحِرْصَ وَ الرَّأْفَةُ وَ ضِدَّهَا الْقَسْوَةَ وَ الرَّحْمَةُ وَ ضِدَّهَا الْغَضَبَ وَ الْعِلْمُ وَ ضِدَّهُ الْجَهْلَ وَ الْفَهْمُ وَ ضِدَّهُ الْحُمْقَ وَ الْعِفَّةُ وَ ضِدَّهَا التَّهَتُّكَ وَ الزُّهْدُ وَ ضِدَّهُ الرَّغْبَةَ وَ الرِّفْقُ وَ ضِدَّهُ الْخُرْقَ وَ ال ترجمه : سماعه گويد خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم و جمعى از دوستانش هم حضور داشتند كه ذكر عقل و جهل بميان آمد حضرت فرمود: عقل و لشكرش و جهل و لشكرش را بشناسيد، سماعه گويد من عرض كردم قربانت گردم غير از آنچه شما بما فهمانيدهايد نميدانيم. حضرت فرمود خداى عز و جل عقل رااز نور خويش و از طرف راست عرش آفريد و آن مخلوق اول از روحانيين است پس بدو فرمود پس رو او پس رفت سپس فرمود پيش آى پيش آمد خداى تبارك و تعالى فرمود: ترا با عظمت آفريدم و بر تمام آفريدگانم شرافت بخشيدم سپس جهل را تاريك و از درياى شور و تلخ آفريد باو فرمود پس رو پس رفت فرمود پيش بيا پيش نيامد فرمود: گردنكشى كردى؟ او را از رحمت خود دور ساخت سپس براى عقل هفتاد و پنج لشكر قرار داد. چون جهل مكرمت و عطاء. خدا را نسبت بعقل ديد دشمنى او را در دل گرفت و عرض كرد پروردگارا اين هم مخلوقى است مانند من. او را آفريدى و گراميش داشتى و تقويتش نمودى من ضد او هستم و براو توانائى ندارم آنچه از لشكر باو دادى بمن هم عطا كن فرمود بلى ميدهم ولى اگر بعد از آن نافرمانى كردى ترا و لشكر ترا از رحمت خود بيرون ميكنم عرض كرد خشنود شدم پس هفتاد و پنج لشكر باو عطا كرد. و هفتاد و پنج لشكرى كه بعقل عنايت كرد (و نيز هفتاد و پنج لشكر جهل) بدين قرار است: نيكى و آن وزير عقل است و ضد او را بدى قرارداد، كه آن وزير جهل است؛ و ايمان و ضد آن كفر؛ و تصديق حق و ضد آن انكار حق؛ و اميدوارى و ضد آن نوميدى؛ و دادگرى و ضد آن ستم؛ و خشنودى و ضد آن قهر و خشم؛ و سپاسگزارى و ضد آن ناسپاسى؛ و چشم داشت رحمت خدا و ضد آن يأس از رحمتش؛ و توكل و اعتماد بخدا و ضد آن حرص و آز؛ و نرم دلى و ضد آن سخت دلى؛ و مهربانى و ضد آن كينهتوزى؛ و دانش و فهم و ضد آن نادانى؛ و شعور و ضد آن حماقت؛ و پاكدامنى و ضد آن بىباكى و رسوائى؛ و پارسائى و ضد آن دنياپرستى؛ و خوشرفتارى و ضد آن بدرفتارى؛ پروا داشتن و ضد آن گستاخى؛ و فروتنى و ضد آن خودپسندى؛ و آرامى و ضد آن شتابزدگى؛ و خردمندى و ضد آن بيخردى؛ و خاموشى و ضد آن پرگوئى؛ و رام بودن و ضد آن گردنكشى؛ و تسليم حق شدن و ضد آن ترديد كردن؛ و شكيبائى و ضد آن بيتابى؛ و چشمپوشى و ضد آن انتقامجوئى؛ و بىنيازى و ضد آن نيازمندى؛ و بياد داشتن و ضد آن بىخبر بودن؛ و در خاطر نگهداشتن و ضد آن فراموشى؛ و مهرورزى و ضد آن دورى و كنارهگيرى؛ و قناعت و ضد آ مربوط به :پیام به مناسبت حلول سال 1373 شمسی - 1373/01/01 عنوان فیش :تحوّل حال، یکی از بزرگترین اسرار حرکت تکاملی انسان کلیدواژه(ها) : عید نوروز, تحول اخلاقی, تحویل حال, تحول انسان نوع(ها) : حدیث متن فیش : یا مقلّب القلوب و الابصار. یا مدبّر اللیل و النّهار. یا محوّل الحول و الاحوال. حوّل حالنا الی احسن الحال.(1) ما در دعای آغاز تحویل، از خدای متعال میخواهیم که حالمان را به بهترین حال برگرداند. در طول ماه مبارک رمضان هم، از خدای متعال خواستیم که «اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک.»(2) بدیها و ناهنجاریهای حال ما، منش ما، زندگی ما و روح و جسم ما را به برکتِ خیر و رحمت محضی که در وجود توست، تبدیل کن. این تغییر و تحوّل، یکی از بزرگترین اسرار حرکت تکاملی انسان است که اسلام ما را به آن امر کرده و دستور داده است. مخصوص کسان خاصی هم نیست. مبادا کسی خیال کند که تغییر حال، از آنِ کسانی است که طبق معیارهای اسلامی، دچار بدحالیاند! حتّی کسانی که حال و اخلاق نیکی دارند، چون بهترین نیستند، از خدا میخواهند که به سمت بهترین حرکت کنند. ما، هر که هستیم، هر جا هستیم و در هر مرتبهای از دانش، معرفت، کمال و اخلاق انسانی قرار داریم، باید از خدا بخواهیم که حالمان را نیکوتر کند و ما را به سمت کاملتر شدن پیش ببرد. اینجا سؤال پیش میآید که «نشانه و جهت این کامل شدن چیست و چگونه میشود که انسان حالش بهتر میگردد و به سمت کاملتر شدنْ پیش میرود؟» من، دو عنوان را به عنوان نشانه به شما عزیزان خودم که این صحبت را در آغاز سال میشنوید، عرض میکنم. این دو نشانه، عبارت است از سازش و آشتی با خدا و سازش و آشتی با مردم. ما، هر جا هستیم و هر کیفیّت حالی که داریم، باید به سمت اُنس و آشتی کردن با خدای متعال پیش برویم. یعنی گناهان را در رفتار خودمان جستجو کنیم و آنها را کنار بگذاریم. انسان، غالباً بدیهای کار خودش را نمیشناسد. به عبارت دیگر، حبّ نفسْ نمیگذارد که ما به نواقص و عیوب خودمان آشنا شویم. پس، باید اوّل این نواقص و عیوب را جستجو کنیم و بشناسیم و با برطرف کردن آنها، خودمان را به خدا نزدیک سازیم. به تعبیر من، «با خدا، آشتی کنیم.» سپس، آشتی با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نیکرفتاری با مردم و نیکوکاری با مردم را - یعنی با همهی قشرها؛ مخصوصاً با کسانی که ضعیفند؛ چه ضعیف از لحاظ جسمی، چه ضعیف از لحاظ مالی، چه ضعیف از لحاظ موقعیت اجتماعی و چه ضعیف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگی - سرلوحهی رفتار خود قرار دهیم. در برابر هر کس که قرار میگیریم، مخصوصاً اگر ضعیف باشد، به تصحیح رفتارمان با او بپردازیم و سعیمان این باشد که با مردمِ خوب و بندگان خدا، حالت آشتی پیدا کنیم. اگر در این جهت پیش برویم و خودمان را لحظه به لحظه پیراستهتر کنیم، آن وقت، تحویل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمیگویم که «بهترین» خواهیم شد. اما انشاءاللَّه به سمت «بهترین» حرکت خواهیم کرد. ۱) زاد المعاد - مفتاح الجنان، علامه مجلسی، ص ۳۲۸؛ وَ رَوَوْا فِی غَیْرِ الْکُتُبِ الْمَشْهُورَةِ قِرَاءَةَ الدُّعَاءِ التَّالِی عِنْدَ تَحْوِیلِ السَّنَةِ کَثِیراً، وَ قَالَ بَعْضُهُمْ بِقِرَاءَتِهِ ۳۶۰ مَرَّةً: یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ. وَ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ. ای دگرگون کننده قلبها و دیدهها، ای تدبیر کننده شب و روز، ای تغییردهنده سال و حالها، حال ما را به بهترین حال تغییر ده. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۲۹۹ (اعمال عید نوروز). 2 ) البلدالأمين، كفعمی ابراهيم بن على عاملى كفعمى، ص 222؛ المصباح، كفعمی، ص 617؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 95 ،ص 120؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 177 (اعمال مشتركه ماه رمضان). مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْدَ الْمَكْتُوبَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اللَّهُمّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. ترجمه : از پیامبر(ص) روایت شده است كه فرمود: هر كس این دعا را در ماه رمضان بعد ار نماز واجب بخواند خداوند گناهان او را تا روز قیامت خواهد بخشید و آن دعا این است: خدایا بر مردگان نشاط و سرور عطا كن، خدايا هر فقیری را بىنياز گردان خدايا هر گرسنه ای را سير گردان، خدايا هر برهنه ای را لباس پوشان، خدايا بدهی هر بدهكاری را ادا فرما خدايا هر غمگينى را دلشاد ساز خدايا هر غريبى را به وطن باز رسان خدايا هر اسيرى را آزاد گردان خدايا مفاسد امور مسلمانان را اصلاح فرما خدايا هر مريض را شفا عنايت كن خدايا به غناى خود جلوی فقر ما را ببند خدايا بديهاى حال ما را به خوبى صفات خودت تغيير ده خدايا بدهی ما را ادا فرما و ما را از فقر بىنياز گردان كه تو اى خدا بر هر چيز توانايى. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1372/01/04 عنوان فیش :تغییردرحال ،کلیدحل مشکلات و موجب حرکت و تحول کلیدواژه(ها) : تحول اخلاقی, تزکیه نفس نوع(ها) : حدیث متن فیش : ما در این ماه رمضان، بارها و بارها عرض کردیم که «اللّهم غیّرسوء حالنا بحسن حالک».(1) از خدای متعال خواستیم که بدحالیِ ما را به برکت و لطف خودش، به حالی نیکو تغییر دهد. اگر این بشود، به فضل الهی، همهی مشکلات حل خواهد شد. بخصوص هر یک از ما که بار مسؤولیتی را در سطح کشور بر دوش گرفتهایم چه مسؤولیتهای کوچک و چه مسؤولیتهای بزرگ به همان اندازه، بیشتر به این تغییر حالت احتیاج داریم و بیشتر باید از سوءحالِ خودمان بنالیم. بنده خودم را عرض میکنم که بیش از شما به این معنا ابتلا و به این تغییر احتیاج دارم. این، در یک کشور و در یک ملت، کلید حرکت و تحوّل است. «انّ اللَّه لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم.»(2) آنچه که در انفس آنهاست، در خودهای آنهاست، در جانهای آنهاست، باید تحوّل پیدا کند تا امور زندگی متحوّل شود. 1 ) البلدالأمين، كفعمی ابراهيم بن على عاملى كفعمىص222 المصباح، كفعمی،ص617 بحارالأنوار،مجلسی،ج 95 ،ص 120 مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی ، ص 177 مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْدَ الْمَكْتُوبَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اللَّهُمّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ترجمه : از پیامبر(ص) روایت شده است كه فرمود: هر كس این دعا را در ماه رمضان بعد ار نماز واجب بخواند خداوند گناهان او را تا روز قیامت خواهد بخشید و آن دعا این است: خدایا بر مردگان نشاط و سرور عطا كن، خدايا هر فقیری را بىنياز گردان خدايا هر گرسنه ای را سير گردان، خدايا هر برهنه ای را لباس پوشان، خدايا بدهی هر بدهكاری را ادا فرما خدايا هر غمگينى را دلشاد ساز خدايا هر غريبى را به وطن باز رسان خدايا هر اسيرى را آزاد گردان خدايا مفاسد امور مسلمانان را اصلاح فرما خدايا هر مريض را شفا عنايت كن خدايا به غناى خود جلوی فقر ما را ببند خدايا بديهاى حال ما را به خوبى صفات خودت تغيير ده خدايا بدهی ما را ادا فرما و ما را از فقر بىنياز گردان كه تو اى خدا بر هر چيز توانايى 1 ) سوره مبارکه الرعد آیه 11 لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَينِ يَدَيهِ وَمِن خَلفِهِ يَحفَظونَهُ مِن أَمرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم ۗ وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ ترجمه : برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت! |