[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - 1382/02/22
عنوان فیش :رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر
کلیدواژه(ها) : دانشجو, امر به معروف و نهی از منکر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه‌ی فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغه‌ی بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه‌ی کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرت‌عالی چیست؟]
قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ این‌که درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمی‌کنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی می‌خواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی می‌کند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛(1) با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم این‌طوری باید عمل شود.
1 )
الخصال،شیخ صدوق ج 1 ص 109ح 79 ؛
تحف‏العقول،شیخ حر عاملی ص  358 ؛ 
نوادر،راوندی ص 21 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج  97 ص  87 ؛

إنما يأمر بالمعروف و ينهى عن المنكر من كانت فيه ثلاث خصال عامل بما يأمر به و تارك لما ينهى عنه عادل فيما يأمر عادل فيما ينهى رفيق فيما يأمر و رفيق فيما ينهى »
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: بامر بمعروف و نهى از منكر تنها كسى موظف است كه داراى سه خصلت باشد: بآنچه امر ميكند خود عمل كند و از آنچه باز ميدارد خود باز ايستد در امر و نهى‏اش بعدالت و مدارا رفتار كند


مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ - 1378/09/01
عنوان فیش :سطحی اندیشی یکی از آفات جنبش دانشجویی
کلیدواژه(ها) : دانشجو, جنبش دانشجویی, تفکر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی دیگر از آفات مهمّ جنبش دانشجویی، سطحی شدن است. عزیزان من! از سطحی‌اندیشی به‌شدّت پرهیز کنید. خصوصیت دانشجو، تعمّق و تدقیق است. هر حرفی را که می‌شنوید، رویش فکر و دقّت کنید. چرا در اسلام هست که: «تفکّر ساعة خیر من عبادة سبعین سنه»(1)؛ یک ساعت فکر کردن، ارزشش از عبادت سالها بیشتر است؛ به‌خاطر این‌که اگر شما فکر کردید، عبادتتان هم معنا پیدا می‌کند؛ تلاش سازندگیتان هم معنا پیدا می‌کند؛ مبارزه‌تان هم معنا پیدا می‌کند؛ دوستتان را می‌شناسید، دشمنتان را هم می‌شناسید. شما فرض کنید در یک جبهه‌ی جنگی آدمهایی پیدا شوند که جبهه‌ی خودی را از جبهه‌ی دشمن تشخیص ندهند - حیران و سرگردان دور خودشان بچرخند - گاهی این‌جا تیر بزنند، گاهی آن‌جا تیر بزنند؛ گاهی بالا تیر بزنند، گاهی به خودشان تیر بزنند! ببینید فکر که نباشد، آدم این‌طوری می‌شود. عدّه‌ای می‌خواهند در های‌وهوی فریادها و شعارها و رنگ و روغنها و رنگ و لعابهای دروغین، مجموعه‌ی دانشجویی را به این سمت بکشانند. این برای جنبش و حرکت دانشجویی خطر است. باید فکر کرد. با فکر، انتخاب، انتخابِ درستی خواهد بود. اگر در انتخاب اشتباه هم بکند، چنانچه انسانِ اهل فکر باشد، با او راحت‌تر می‌شود حرف زد. آن آدمی که اهل فکر نیست، هرگونه انتخابی بکند، اگر اندک خطایی در آن باشد، نمی‌شود با او حرف زد و منطقی صحبت کرد؛ تسلیم تعصّبها و ندانستنها و جهالتهای خودش است؛ اما وقتی اهل فکر و دقّت بود، اگر خطایی هم اتّفاق افتاده باشد، یک نفر آدم خیرخواه می‌تواند با او حرف بزند و بگوید به این دلیل، این کار خطاست. نباید سطحی بود. به هر شعاری، به هر حرف گرمی، به هر دهان گرمی و به هر نقلی، نمی‌شود اعتماد کرد؛ باید فکر کرد. اساس قضایا فکر است. آن چیزی که انتظار عمده از انسانهای فرزانه و هوشمند است، این است.
1 )
الهدايا لشيعة أئمة الهدى (شرح أصول الكافی للمجذوب التبريزی)، ج‏1، ص: 207
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏66، ص: 293

«تفكّر ساعة خيرٌ من عبادة سبعين‏ سنة»
ترجمه :
یك ساعت تفكر از هفتاد سال عبادت بهتر است.