[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1402/02/27 عنوان فیش :نابود شدن جامعه درصورت آگاهی نداشتن از مسائل جهان کلیدواژه(ها) : منافع حج, حج نوع(ها) : حدیث متن فیش : یک روایتی من اینجا یادداشت کردهام که اتّفاقاً به مناسبت همین حج است که آن هم از امام صادق (علیه السّلام) است... توجّه کنید نکته این است که این حرفها را امام (علیه السّلام) به مناسبت وجوب حج میزنند. از جملهی تعابیری که در این روایت هست، [این است که] میفرمایند: وَ لَو کانَ کُلُّ قَومٍ اِنَّما یَتَّکِلونَ عَلیٰ بِلادِهِم وَ ما فیها؛ اگر قرار باشد که هر جمعیّتی، هر ملّتی فقط به خودشان، به مسائل کشور خودشان، به مسائل شهر خودشان بپردازند، به آنها فقط تکیه کنند و اهمّیّت بدهند، هَلَکوا؛ از بین میروند. اگر شما ندانید در دنیا چه میگذرد، ضعیف میشوید؛ هَلَکوا، تعبیر امام صادق (علیه السّلام) است. وَ خَرُبَتِ البِلاد؛ همان کشور خودتان، منطقهی مورد نظر خودتان هم نابود میشود، خراب میشود. وَ سَقَطَتِ الجَلَبُ وَ الاَربَاح ــ «جَلَب» یعنی درآمد ــ درآمدهای ملّیتان هم کاهش پیدا میکند. باید بدانید دنیا چه خبر است. وَ عَمِیَتِ الاَخبَار؛(1) از دنیا بیخبر میمانید. باید نگاه کنید به دنیا، ببینید دنیا چه خبر است. 1 ) وسائلالشّیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۱، ص ۱۴؛ كُلُّ قَوْمٍ مِنَ التِّجَارَاتِ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ لِيَنْتَفِعَ بِذَلِكَ الْمُكَارِي وَ الْجَمَّالُ وَ لِتُعْرَفَ آثَارُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تُعْرَفَ أَخْبَارُهُ وَ يُذْكَرَ وَ لَا يُنْسَى وَ لَوْ كَانَ كُلُّ قَوْمٍ إِنَّمَا يَتَّكِلُونَ عَلَى بِلَادِهِمْ وَ مَا فِيهَا هَلَكُوا وَ خَرِبَتِ الْبِلَادُ وَ سَقَطَتِ الْجَلَبُ وَ الْأَرْبَاحُ وَ عَمِيَتِ الْأَخْبَار ولَم يَقِفوا عَلى ذلِكَ ، فَذلِكَ عِلَّةُ الحَجِّ . ترجمه : امام صادق (علیه السلام) فرمودند: و اگر هرقومى به شهرهاى خودشان و آنچه در آن هاست اتّكا مى كردند ، هلاك مى شدند و شهرها ويران مى شد و جذبِ كالا و سود بردنها از بين مى رفت و از خبرها آگاه نمى شدند . اينست علّت حج!» مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1402/02/27 عنوان فیش :افزایش تضرّع و نگاه مخلصانه در حج کلیدواژه(ها) : تضرّع به درگاه الهی, حج, سفر معنوی حج نوع(ها) : حدیث متن فیش : هر چه میتوانید در مسجدالحرام، در مدینهی منوّره آن عملی را که خدای متعال دوست میدارد که عبارت است از آن عمل مخلصانه و نگاه مخلصانه و تضرّع الی الله تعالیٰ، این را تکرار کنید، زیاد کنید، افزایش بدهید. اَللهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلیٰ قُربِک؛(1) عملی که ما را به خدا نزدیک میکند؛ [مثل] همین تضرّع و همین توجّه و ادعیهای که وارد شده. یا ادعیهای که مخصوص آنجا هم نیست، [مثل] همین دعای کمیل؛ این [خواندن] دستهجمعی دعای کمیل بسیار کار خوبی است. 1 ) بحارالانوار، محمد باقرمجلسى ،ج ۹۱، ص ۱۴۹ (با اندکی تفاوت)؛ أَسْأَلُكَ حُبَّكَ، وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ، وَحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِى إِلَىٰ قُرْبِكَ ترجمه : امام سجاد(علیه السلام): «از تو میخواهم دوستی خودت را و دوستی آنانکه تو را دوست دارند و دوستی هر کاری که مرا به میدان قرب تو میرساند.» مربوط به :بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره آثار سه واجب الهی در جامعه - 1397/11/14 عنوان فیش :آثار نماز و روزه و حج در جامعه اسلامی کلیدواژه(ها) : زکات, انفاق, حج, روزه نوع(ها) : حدیث متن فیش : بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین. فَقالَ: یا جابِرُ ... اَلصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاصِ وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبرِ وَ الزَّکاةُ تزیدُ فِی الرِّزقِ وَ الصِّیامُ وَ الحَجُّ تَسکینُ القُلوب.(۱) اَلصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاصِ وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر [این] دنبالهی حدیث جابر از امام باقر(علیه السّلام) است که این فقره را در جلسهی قبل خواندیم. وَ الزَّکاةُ تزیدُ فِی الرِّزق ظاهر قضیّه به حسب نگاه مادّی ما این است که وقتی زکات میدهیم -یعنی صدقه- پولی را خارج میکنیم، در واقع از خودمان چیزی کم میکنیم؛ امّا باطن قضیّه این نیست. باطن قضیّه این است که زکات، رزق را زیاد میکند و این، هم به این معنا است که اثر طبیعیِ زکات این است که خدای متعال به انسان عوض خیر میدهد و رزق را زیاد میکند، هم با یک معانی وسیعتری، با نگاه وسیعتری که انسان نگاه کند، وقتی در جامعه زکات رایج شد، اقتصاد رونق میگیرد و وقتی اقتصاد رونق گرفت، همهی طبقات مردم، قشرهای مردم برخوردار میشوند. این هم میتواند مضمون این عبارت باشد. وَ الصِّیامُ وَ الحَجُّ تَسکینُ القُلوب بعد فرمود که هم روزه و هم حج مایهی سکونتِ دل هستند. سکونت دل یکی از آن نعمتهای بزرگ خدا است: اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنین؛(۲) «ثُمَّ اَنزَلَ اللهُ سَکینَتَه عَلی رَسولِه وَعَلَی المُؤمِنین»؛(۳) سکینه، یعنی آرامش دل. آرامش دل به معنای بیخیالی نیست، به معنای بیدغدغهای نیست؛ به معنای این است که دل تلاطم ندارد. گاهی اوقات قلب انسان در یک امری متلاطم است، همین طور دائم به این طرف، به آن طرف [میرود]، حیرت [میکند] و نمیداند چه کار بکند! این آرامش، همان چیزی است که اولیای خدا داشتند و در سختیها، در مشکلات فراوان، روحشان آرامش داشته است، تلاطم نداشته است؛ این سکینه خیلی چیز مهمی است. در قرآن، چند بار در سورهی مبارکهی انّا فتحنا [سورهی فتح] و جاهای دیگر تعبیر سکینه تکرار شده است. حالا [حضرت] میفرماید که روزه به انسان آرامش میدهد؛ طبیعتِ کارِ روزه این است. وقتی که انسان، خود را از طعام و مُشتهَیات نفسانی خارج کرد، به طور طبیعی یک آرامشی در روح انسان به وجود میآید و آن تلاطمها از بین میرود. از دو جهت، حج هم همین جور است: حج، هم از جهت ذکر و توجهّی که در حج وجود دارد -خب، توجّهات و اذکار در حج خیلی زیاد است دیگر؛ صلات است و طواف است و سعی بین صفا و مروه است و ذکرُ اللّه است و عرفات است و از اوّل تا آخرِ آن ذکر است، توجّه است؛ هم از این جهت ذکر الهی است که: اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب(4)- هم شاید از این جهت که مسلمان، مؤمن به خاطر حوادث دنیا [نگرانیهایی دارد]. همین طور که دشمنیهای جبههی خبیث دشمن در مقابل ما ایستاده و یک نگرانیهایی، دغدغههایی، دلواپسیهایی به وجود میآید؛ وقتی انسان به حج میرود، آنجا میبیند این جمعیّت مسلمانها را که از همهی اقطار عالم آمدند، احساس میکند که تنها نیست؛ این احساس عدم تنهایی، یک آرامشی به قلب انسان میدهد. البتّه امروز این کار، خیلی آسان نیست؛ برای خاطر اینکه بین همین جماعتی که آنجا جمع میشوند، ایادی دشمن توانستهاند بذر تفرقه را آنچنان بیفشانند که [آن را] به این آسانیها جمع نشود کرد؛ [قضیّه] این جوری است. ما هر کدام وظیفهای داریم: ما که شیعه هستیم، آن که سنّی است و از فِرَق مختلف اهل سنّت، همه بایستی کاری کنیم که این دستِ تفرقهافکن دشمن را قطع کنیم، خنثی کنیم؛ نباید به او در ایجاد شِقاق و اختلاف و دشمنی و بغض و کینه کمک کنیم که پهلوی همدیگر که مینشینیم، احساس کینه کنیم، احساس بغض کنیم که اینجا دیگر آن جمعیّت عظیم، آرامش برای انسان ایجاد نمیکند بلکه دغدغه ایجاد میکند. پس حج از این جهت هم که نگاه به مجموعهی مسلمانها است، سیاه و سفید و زرد و انواع و اقسام ملّیتها و اقوام و جغرافیای مختلف آنجا جمع میشوند دُور خانهی خدا طواف میکنند، همه یک عمل را انجام میدهند، این یک آرامشی به انسان میبخشد. 1 ) الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 296؛ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ، قَالَ: خَدَمْتُ سَيِّدَنَا الْإِمَامَ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)...يَا جَابِرُ، الدُّنْيَا عِنْدَ ذَوِي الْأَلْبَابِ كَفَيْءِ الظِّلَالِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِعْزَازٌ لِأَهْلِ دَعْوَتِهِ، الصَّلَاةُ تَثْبِيتٌ لِلْإِخْلَاصِ وَ تَنْزِيهٌ عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكَاةُ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ، وَ الصِّيَامُ وَ الْحَجُّ تَسْكِينُ الْقُلُوبِ، الْقِصَاصُ وَ الْحُدُودُ حَقْنُ الدِّمَاءِ، وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ نِظَامُ الدِّينِ، وَ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ. ترجمه : نماز تثبیتکنندهی اخلاص و دورکنندهی کبر است و زکات باعث ازدیاد روزی است و روزه و حج باعث آرامش قلبها است. 2 ) سوره مبارکه الفتح آیه 4 هُوَ الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ لِيَزدادوا إيمانًا مَعَ إيمانِهِم ۗ وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا ترجمه : او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است. 3 ) سوره مبارکه التوبة آیه 26 ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلىٰ رَسولِهِ وَعَلَى المُؤمِنينَ وَأَنزَلَ جُنودًا لَم تَرَوها وَعَذَّبَ الَّذينَ كَفَروا ۚ وَذٰلِكَ جَزاءُ الكافِرينَ ترجمه : سپس خداوند «سکینه» خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهایی فرستاد که شما نمیدیدید؛ و کافران را مجازات کرد؛ و این است جزای کافران! 4 ) سوره مبارکه الرعد آیه 28 الَّذينَ آمَنوا وَتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِكرِ اللَّهِ ۗ أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ ترجمه : آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد! مربوط به :پیام به حجاج بیتاللهالحرام - 1394/07/01 عنوان فیش :نخستین وظیفه حجگزار، تأمّل در لبّیکهایی است که میگوید کلیدواژه(ها) : حج, حجاج, پیام حج نوع(ها) : حدیث متن فیش : و سلام بر کعبهی شریف، پایگاه توحید و مطاف مؤمنان و مهبط فرشتگان؛ و سلام بر مسجدالحرام و عرفات و مشعر و منا؛ و سلام بر دلهای خاشع و زبانهای ذاکر و چشمهای به بصیرت گشوده و اندیشههای به عبرت راه یافته؛ و سلام بر شما حجگزاران سعادتمند که توفیق لبّیکگویی به فراخوان الهی یافته و بر سر این سفرهی پُرنعمت نشستهاید. نخستین وظیفه، تأمّلی در این لبّیک جهانی و تاریخی و همیشگی است: اِنَّ الحَمدَ وَ النِّعمَةَ لَکَ وَ المُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیک؛(۱) همهی ستایشها و سپاسها از آنِ او، همهی نعمتها از سوی او، و همهی مُلک و قدرت متعلّق به اوست. این است نگاهی که به حجگزار در آغازین گامِ این فریضهی پُرمغز و پُرمعنا داده میشود و ادامهی این مناسک، هماهنگ با آن، شکل میگیرد و آنگاه همچون تعلیمی ماندگار و درسی فراموشنشدنی در برابر او گذاشته و تنظیم برنامهی زندگی بر پایهی آن، از او خواسته میشود. فرا گرفتنِ این درس بزرگ و عمل به آن، همان سرچشمهی بابرکتی است که میتواند زندگی مسلمانان را طراوت و حیات و پویایی بخشد و آنان را از گرفتاریهایی که بدان دچارند -در این دوران و در همهی دورانها- برَهاند. بُت نفسانیّت و کبر و شهوت، بت سلطهجویی و سلطهپذیری، بت استکبار جهانی، بت تنبلی و بیمسئولیّتی، و همهی بتهای خوارکنندهی جانِ گرامی انسانی، با این غریو ابراهیمی -آنگاه که از عمق دل برآید و برنامهی زندگی شود- شکسته خواهد شد و آزادی و عزّت و سلامت، به جای وابستگی و سختی و محنت خواهد نشست. برادران و خواهران حجگزار از هر ملّت و هر کشوری، در این کلمهی حکمتآموز الهی بیندیشند و با نگاه دقیق به گرفتاریهای دنیای اسلام بویژه در غرب آسیا و شمال آفریقا، برای خود با توجّه به ظرفیّتها و امکانات شخصی و محیطی، وظیفه و مسئولیّتی تعریف کنند و در آن بکوشند. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 335؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 325؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج5، ص: 84؛ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: التَّلْبِيَةُ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ لَا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ ذَا الْمَعَارِجِ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ دَاعِياً إِلَى دَارِ السَّلَامِ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ غَفَّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ أَهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إِلَيْكَ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعَادُ إِلَيْكَ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظَامِ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ يَا كَرِيمُ لَبَّيْكَ... ترجمه : مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1391/07/03 عنوان فیش :جمع شدن فرهنگها و زبانهای مختلف در مراسم حج کلیدواژه(ها) : حج, برائت از مشرکین نوع(ها) : حدیث متن فیش : حج جائی است که مسلمانها از همهی دنیای اسلام در آنجا جمع میشوند. فرهنگهای مختلف، نژادهای مختلف، زبانهای مختلف، صنوف لغات و لحنها و لهجههای گوناگون - به تعبیر امام حسین (علیهالسّلام) در دعای مبارک عرفه - همه در آنجا مجتمعند، متفقند.(1) این وحدت که شکل جسمانی و مادی آن در اجتماعات بزرگ حج دیده میشود، باید عمق پیدا کند؛ همه احساس کنند که در مقابل یک خطر قرار دارند، در مقابل یک دشمن قرار دارند؛ همه از عمق وجود، نسبت به این دشمن برائت بجویند. معنای برائت از مشرکین در حج، اینجا ظاهر میشود. 1 ) الإقبال بالأعمال الحسنة، سید بن طاووس، ج 2، ص 85 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 223 ؛ دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، محمدی ریشهری، ج 14، ص 6. «... اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَما مُحَمَّدٌ أَهْلُ ذلِكَ يَا عَظِيمُ، فَصَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَجْمَعِينَ، وَ تَغَمَّدْنا بِعَفْوِكَ عَنَّا، فَالَيْكَ عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ، وَ اجْعَلْ لَنا فِی هذِهِ الْعَشِيَّةِ نَصِيباً فِی كُلِّ خَيْرٍ تَقْسِمُهُ، وَ نُورٍ تَهْدِی بِهِ، وَ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَ عافِيَةٍ تُجَلِّلُها، وَ بَرَكَةٍ تُنْزِلُها، وَ رِزْقٍ تَبْسُطُهُ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. ...» ترجمه : خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست، چنان كه محمّد ، نزد تو شايسته آن است. اى خداى بزرگ! بر او و خاندان برگزيده و پاك و پاكيزه او، همگى، درود فرست و با پرده عفو خويش ، زشتىهاى ما را بپوشان، كه صداها به هر زبانى، به سوى تو بلند است و در اين شب ، براى ما بهرهاى از هر خيرى كه آن را ميان بندگانت تقسيم مى كنى و نورى كه بدان ، هدايت مى فرمايى و از هر رحمتى كه آن را مىگسترى و از هر بركتى كه آن را فرو مىفرستى و از هر عافيتى كه آن را مىپوشانى و از هر روزىاى كه آن را مىگسترى ، اى مهربانترينِ مهربانان! مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1390/07/11 عنوان فیش :حج یکی از مظاهر حبل الله است کلیدواژه(ها) : حج, وحدت, حفظ وحدت, اختلافافکنی, بیداری اسلامی نوع(ها) : حدیث متن فیش : این حادثهی بزرگ - یعنی حادثهی حج - که هر سال از سوی امت اسلامی تکرار میشود، یکی از آن رموز اساسی اسلام است. (...) هم باید به فکر برگزاری باشکوه و پرمغز و پرمعنای این مراسم در سطح بینالملل اسلامی باشیم و برای آن برنامهریزی کنیم، هم باید به فکر بهرهبرداری شخص خودمان باشیم. (...) در بخش اول که برگزاری عمومی و بینالمللی و متعلق به دنیای اسلام و امت اسلامی است، یک وظائفی را حاجی ایرانی دارد؛ رفتار خوب نشان بدهد، برادری نشان بدهد، همدلی نشان بدهد، از پیوند اسلامی میان خود و دیگر ملتها برای نزدیکتر شدن دلها استفاده کند؛ اینها جزو وظائف است؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که امروز دشمنان اسلام و مسلمین میخواهند. دشمنان اسلام و مسلمین میخواهند امت اسلام یکپارچه نباشد؛ چون اگر یکپارچه شد، قوی میشود، مقتدر میشود، در میدانهای گوناگون هویتیابی میکند؛ آن وقت کار برای مستکبران جهانی سخت خواهد شد. لذا میخواهند جدا کنند. اختلافات مذهبی را راه میاندازند، اختلافات قومی را راه میاندازند، ناسیونالیسمهای افراطی را در بین ملتها به جریان میاندازند؛ این فارس است، این عرب است، این ترک است، این پاکستانی است، این کجائی است، این شیعه است، این سنی است؛ این اختلافات را هی برجسته میکنند، هی درشت میکنند، برای اینکه بین ما دیوار ایجاد کنند، برای اینکه دو نفرِ ما را به یکدیگر بدبین کنند تا ما با هم نباشیم، دستهامان در هم گره نشود و یک حرکت عظیم به وجود نیاید. امسال این توطئه بیشتر خواهد بود؛ این را بدانید. امسال چون بیداری اسلامی به وجود آمده است، مصر بیدار شده است، تونس بیدار شده است، لیبی بیدار شده است، یمن بیدار شده است، بحرین بیدار شده است، ملتهای مسلمان در انقلابهای خود، در نهضتهای بزرگ خود، آن نقطهی بُرنده و تیزِ حرکت خود را علیه استکبار قرار دادهاند، علیه صهیونیستها قرار دادهاند، بنابراین سعیشان این است که نگذارند بین ملتها ارتباط برقرار شود، دلها به هم نزدیک شود. «صد دل به یکدیگر چو شود آشنا، یکی است». وقتی که دلها با هم آشنا شد، میشود مثل یک دل؛ یک اراده، یک خواست، یک تصمیم؛ این را نمیخواهند. لذا تأکید خواهند کرد سنی را در سنیگری، شیعه را در شیعهگری، فرقههای مختلف را در آن خصوصیاتِ خودشان هی تشدید میکنند. برای تحریک احساسات، متأسفانه ابزارهائی هم دارند. همه جا ابزار دارند، در آنجا شاید هم بیشتر. بر اینها فائق بیائید. «و اعتصموا بحبل الله جمیعا».(1) حج یکی از مظاهر حبلالله است؛ به این حبل و ریسمان مستحکم الهی چنگ بزنید جمیعاً؛ یعنی با هم. با هم باشید. نه فقط شما ایرانیها با هم باشید، بلکه شما امت اسلام با هم باشید. مسلمانها، از آفریقائیاش، تا آسیائیاش، تا اروپائیاش، سیاه و سفیدش، در هر نقطهی دنیا که هستند، یک تن واحدند. این، آن نگاه عظیم و عمومی و جهانی است. ارتباط برقرار کنید، حرف بزنید، خبر بدهید، خبر بگیرید، روحیه بدهید، روحیه بگیرید؛ حقایقی را که دربارهی استکبار، مستکبرین، معاندین، مخالفین میدانید - شما سی سال تجربه دارید - برای آن برادرانی که تازه وارد این میدان شدهاند، تشریح کنید. آنهائی هم که توانائی تبیین و بیان و این چیزها ندارند، با رفتارِ خودشان مردم را دعوت کنند؛ «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم».(2) مردم را با زبان هم میشود دعوت کرد، اما دعوت قویتر و بهتر، با عمل است. ادبتان، احترامتان، دلبستگی نشان دادنتان به حقایق حج، اینها رفتارهای جمعی و عمومی است برای بهتر برگزار کردن این واقعهی بینالملل اسلامی. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 103 وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَكُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِنها ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ ترجمه : و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید. 2 ) الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 2، ص 105 ؛ مشكاة الأنوار، علی بن حسن طبرسی، ص 46 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 67 ، ص 309 ؛ وَ عَنِ ابْنِ أَبِی يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ ترجمه : ابن ابى يعفور گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1390/07/11 عنوان فیش :حج، وارد شدن بر خدا است کلیدواژه(ها) : حج, امت بزرگ اسلامی نوع(ها) : حدیث متن فیش : این حادثهی بزرگ - یعنی حادثهی حج - که هر سال از سوی امت اسلامی تکرار میشود، یکی از آن رموز اساسی اسلام است. در روایت است که حق حج این است که شما بدانید «انّه وفادة الی ربّک»؛(1) وارد شدن بر خدا، میهمان شدن برای خداست. خب، معلوم است که میهمانیِ مرکز عظمت و مرکز قدرت و مرکز جمال و مرکز کرم چقدر اهمیت و ارزش دارد. همهی ملتهای مسلمان از دور و نزدیک همت میکنند، تلاش میکنند تا هر سال خود را به این میهمانی بزرگ برسانند. عدهای این سعادت را، این توفیق را پیدا میکنند. خب، ما هم جزئی از امت اسلامی هستیم و گوشهای از کار را برعهده داریم. از این حرکت عظیم امت اسلام، بخشی هم متعلق به ما ایرانیهاست. هم باید به فکر برگزاری باشکوه و پرمغز و پرمعنای این مراسم در سطح بینالملل اسلامی باشیم و برای آن برنامهریزی کنیم، هم باید به فکر بهرهبرداری شخص خودمان باشیم. شما که حاجی هستید و همهی حجاج محترم، هر کسی باید به فکر بهرهبرداری شخص خودش باشد. بنابراین هر دوی اینها باید در کنار هم ملاحظه شود. 1 ) من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج 2، ص 618 ؛ الأمالی، شیخ صدوق، ص 368 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 71، ص 4 ؛ رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ الْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَال (...)وَ حَقُّ الْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى رَبِّكَ وَ فِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَ فِيهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَ قَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِی أَوْجَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْكَ ترجمه : و حق حج بر تو اين است كه بدانى به حج رفتن، بر خدا وارد شدن و گریختن از گناهانت و به پناه او رفتن است و در حج توبه تو قبول است و حج، انجام فریضهای است كه خدا بر تو واجب كرده است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1381/10/25 عنوان فیش :حرمت ماههای حرام، به دلیل امتیاز آنها کلیدواژه(ها) : حج نوع(ها) : حدیث متن فیش : حرمت ماههای ذیقعدةالحرام و ذیحجّةالحرام و محرّمالحرام، به معنای عظمت این ماهها و احترام بزرگی است که این روزها و شبها و ساعات در تکوین و ارادهی الهی دارد. ایّام حج، اوج این کرامت و عظمت است و حضور حُجّاج در مناسک و در مرکز توحید دنیای اسلام - یعنی مکهی مکرّمه - از بزرگترین برکات ماههای حرام است. بیجهت نبود که اسلام در میان احکامی که قبل از اسلام بین مردم رایج بود، حرمت ماههای حرام را تقریر فرمود. اینطور نبود که فقط پیغمبر اکرم با عرب جاهلیِ آن روزگار مماشات کرده باشد، که چون آنها حرام دانستهاند، اسلام هم اینها را حرام بداند؛ نه. این به معنای آن است که چهار ماه حرام - «منها اربعةٌ حُرُم(1)» - حقیقتاً امتیازی دارند؛ کمااینکه در طول سال، روزها، شبها، هفتهها و دهههای مشخّصی امتیازاتی دارند. این ماهها امتیاز دارند و همهی ما باید قدردانی کنیم؛ بخصوص حُجاج بیتاللَّهالحرام. کسانی که امسال به این سعادت عظمی فائز خواهند شد و همچنین شما که خدمتگزاران آنها هستید، باید این ایّام را به عنوان مقدّمهی تشرّف به آن سعادت عظمی مغتنم بشمارید. امیدواریم خداوند متعال، توجّهات و هدایات ویژهی خود را شامل همهی شما فرماید و انشاءاللَّه دلهای شما را منوّر کند. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 36 إِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللَّهِ اثنا عَشَرَ شَهرًا في كِتابِ اللَّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ مِنها أَربَعَةٌ حُرُمٌ ۚ ذٰلِكَ الدّينُ القَيِّمُ ۚ فَلا تَظلِموا فيهِنَّ أَنفُسَكُم ۚ وَقاتِلُوا المُشرِكينَ كافَّةً كَما يُقاتِلونَكُم كافَّةً ۚ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ مَعَ المُتَّقينَ ترجمه : تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع میباشد.) این، آیین ثابت و پابرجا (ی الهی) است! بنابر این، در این ماهها به خود ستم نکنید (و از هرگونه خونریزی بپرهیزید)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار میکنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است! 2 ) تهذيبالأحكام،شیخ طوسی، ج 4 ص161ح26؛ الخصال ج : 2 ص : 487 تحفالعقول،ابن شعبه حرانی، ص30 بحارالأنوار،مجلسی، ج 55 ص 339 أَتَيْنَا أَبَا جَعْفَرٍ ع فِی يَوْمٍ يُشَكُّ فِيهِ مِنْ رَمَضَانَ فَإِذَا مَائِدَتُهُ مَوْضُوعَةٌ وَ هُوَ يَأْكُلُ وَ نَحْنُ نُرِيدُ أَنْ نَسْأَلَهُ فَقَالَ ادْنُوا الْغَدَاءَ إِذَا كَانَ مِثْلُ هَذَا الْيَوْمِ وَ لَمْ تَجِئْكُمْ فِيهِ بَيِّنَةُ رُؤْيَةِ الْهِلَالِ فَلَا تَصُومُوا ثُمَّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا ثَقُلَ فِی مَرَضِهِ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ السَّنَةَ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ بِيَدِهِ فَذَاكَ رَجَبٌ مُفْرَدٌ وَ ذُو الْقَعْدَةِ وَ ذُو الْحِجَّةِ وَ الْمُحَرَّمُ ثَلَاثَةٌ مُتَوَالِيَاتٌ أَلَا وَ هَذَا الشَّهْرُ الْمَفْرُوضُ رَمَضَانُ فَصُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ فَإِذَا خَفِيَ الشَّهْرُ فَأَتِمُّوا الْعِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلَاثِينَ يَوْماً وَ صُومُوا الْوَاحِدَ وَ ثَلَاثِينَ وَ قَالَ بِيَدِهِ الْوَاحِدُ وَ اثْنَانِ وَ ثَلَاثَةٌ وَاحِدٌ وَ اثْنَانِ وَ ثَلَاثَةٌ وَ يَزْوِی إِبْهَامَهُ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ شَهْرٌ كَذَا وَ شَهْرٌ كَذَا وَ قَالَ عَلِيٌّ ع صُمْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص تِسْعَةً وَ عِشْرِينَ يَوْماً وَ لَمْ نَقْضِهِ وَ رَآهُ تَامّاً وَ قَالَ عَلِيٌّ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَلْحَقَ فِی رَمَضَانَ يَوْماً مِنْ غَيْرِهِ مُتَعَمِّداً فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ بِاللَّهِ وَ لَا بِی ترجمه : مربوط به :پیام به حجاج بیتاللهالحرام - 1374/02/14 عنوان فیش :مخالفت با کمال جویی فرد و عزت امت اسلامی، در صورت مخالفت با حج واقعی کلیدواژه(ها) : حج نوع(ها) : حدیث متن فیش : حج در جوهر و ذات خود دارای دو عنصر اصلی است: تقرب به خدا در اندیشه و عمل، و اجتناب از طاغوت و شیطان با جسم و جان. (...) اگر حج، چنانکه قرآن خواسته و پیامبر(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) فرموده و عمل کرده به جای آورده شود و چنانکه فرموده: خذوا عنی مناسککم(1)، مناسک آن از عمل او گرفته شود، تأمین کنندهی کمال فرد و عزت امت است. هرکس باچنین حجّی مخالفت کند وحج را جدا ازاین خطوط و نشانهای اصلی آن بخواهد، باکمال جویی فرد مسلم و عزت امت اسلامی مخالفت کرده است. 1 ) عوالياللآلی،ابن ابی جمهور احسائی ج4 ص 34؛ الصراط المستقيم ،علی بن یونس نباطی بیاضی، ج3،ص188 ؛ نهجالحق وكشف الصدق،حلی،ص471 ؛ و فی الحديث أن النبی ص حج و تحته رحل رث و قطيفة خلقة قيمته أربعة دراهم و طاف على راحلته لينظر الناس إلى هيئته و شمائله و قال خذوا عنی مناسككم ترجمه : پیامبر (ص) حج خود را بر روى پالانی كهنه به جاى آورد و زيرانداز او فقط يك بالاپوشی مندرس كه ارزش آن چهار درهم بود و با شتر خویش طواف كرد تا مردم به حالت و خوی او بنگرند و گفت شیوه عبادت خود را از ما فرا گیرید. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1373/01/31 عنوان فیش :تعیین سرنوشت امت اسلامی، هدف اجتماع در حج کلیدواژه(ها) : حج, وحدت, برائت از مشرکین نوع(ها) : حدیث متن فیش : اینکه امّت اسلام - هر ملتی از ملتهای مسلمان - کسانی از خودشان را در یک روز به یک نقطه میفرستند تا آنها با هم اجتماع کنند، این اجتماع برای چیست؟ اینها نکات و دقایقی است که به تعبیر امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام: «یعرف هذا و اشباهه من کتاب اللَّه؛»(1) باید هر مسلمانی از مفاهیم قرآنی و اسلامی بداند. خدای متعال، از همهی ملل مسلمان، جماعتی را دعوت میکند و به آنها میگوید: بیایید در این ایام معلوم، دور هم و با هم باشید. «ثم افیضوا من حیث افاض النّاس(2)؛» همه با هم حرکت کنید. همه با هم افاضه کنید، و همه با هم به طواف بپردازید. این اجتماع همگانی برای چیست؟ مسلمان نقاط مختلف دنیا، در یک نقطه گرد هم بیایند که چه کنند؟ دور هم جمع شوند و در سکوت، به صورت همدیگر نگاه کنند و بعد از چند روز هم به اوطان خود برگردند؟! چرا دور هم جمع میشوند؟ جمع شوند تا اختلافات خود را با هم مطرح کنند؟ این جمع شدن به چه معنی است؟ جواب این است که جمع شدن افرادی از همهی ملتها در یک نقطه، آن هم یک نقطهی مقدّس، فقط میتواند یک فایده و یک معنا داشته باشد. آن فایده و معنا این است که دور هم جمع شوند تا دربارهی سرنوشت امّت اسلامی تصمیمگیری کنند و در این مجمع، به حیث امّت، یک قدم خوب برداشته شود و کاری سازنده و مثبت صورت گیرد. این کارِ سازنده و مثبت، به چه کیفیّتی میتواند باشد؟ به این کیفیّت که یک وقت است ملتهای اسلامی آن قدر پیشرفتهاند - امیدواریم آن روز برسد - که وقتی در حج جمع شدند، در خلال این کنگرهی عظیم مردمی، از برگزیدگان ملتها، مجلسِ مفصّلِ چند هزار نفرهای تشکیل گردد و این مجلس مصوّباتی داشته باشد و آن مصوّبات در همان کنگرهی عظیم به تصویب آحاد حجّاجِ آمده از کشورها برسد و بعد برای اجرا به دولتها و ملتها ابلاغ گردد. این، بهترین کار است؛ که، متأسفانه امروز عملی نیست. زیرا ملتها هنوز در این زمینه، آن قدر پیش نرفتهاند؛ بخصوص که دولتها هم به آنها کمکی نمیکنند. اما تا وقتی که چنان تصمیمگیریِ عملی در موسم حج امکان ندارد، کارِ واجب در آنجا چیست؟ این است که ملتها به هر نحو که بتوانند نسبت به مصالح دنیای اسلام دلبستگی نشان دهند و ضمن تأکید بر وحدت بین خود، به اظهار برائت از دشمنانِ دنیایِ اسلام بپردازند. این کمترین کاری است که میشود در حجّی که اسلام معیّن کرده است، انجام داد و از آن متوقّع بود. 1 ) الكافی ، ثقة الاسلام كلینی ج 3 ص 33؛ التهذيب، شیخ طوسی،ج 1،ص 363 ؛ وسائلالشيعة، شیخ حر عاملی، ج 1،ص 464 ؛ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِی فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِی مَرَارَةً فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ قَالَ يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِی الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ امْسَحْ عَلَيْه ترجمه : عبدالاعلی بنده آل سام روایت می كند كه به امام صادق(ع) گفتم: زمین خوردم و ناخنم كنده شد و روی آن مرهمی قرار داده ام پس چگونه وضو بسازم فرمود: حكم این مسئله و امثال آن از كتاب خدای بزرگ وبلند مرتبه شناخته و استفاده می شود [كه می فرماید] خداوند كار دشوار و طاقتفرسا در دین بر شما قرار نداده است، پس روی آن مرهم مسح كن. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 199 ثُمَّ أَفيضوا مِن حَيثُ أَفاضَ النّاسُ وَاستَغفِرُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ ترجمه : سپس از همانجا که مردم کوچ میکنند، (به سوی سرزمین منی) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است! مربوط به :پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹ - 1368/04/14 عنوان فیش :حج یعنی توجه به خدا و روبرگرداندن از طواغیت کلیدواژه(ها) : حج نوع(ها) : حدیث متن فیش : حج ابراهیمی و محمّدی(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) و حج علوی و حسینی (علیهماالسّلام) آن است که در آن توجه به خدا و پناه بردن به حکومت و قدرت او، با پشت کردن به قدرت طواغیت و جباران همراه باشد. زمزمهی مناجات سالار شهیدان و سیّد شباب اهلالجنة در عرفات، چه زیبا این هر دو را در یک سخن میسراید: «الهی انت کهفی حین تعیینی المذاهب فی سعتها... وانت مؤیّدی بالنّصر علی اعدائی و لولا نصرک ایّای لکنت من المغلوبین ... یا من جعلت له الملوک نیرالمذلّة علی اعناقهم فهم من سطواته خائفون»(1). و خطبهی رسول خدا (صلّیاللَّه علیهوالهوسلّم) در یومالترویة که در آن نسخ مقررات جاهلیت و تحذیر از فریب شیطان برای وادار کردن بنیآدم به عبادت خود و حکم قاطع به پیوند برادری میان همهی مسلمین را اعلام فرمود(2)، خط کلی حج را معین میکند. 1)اقبال الاعمال ص343 بحارالانوارج 95ص220 مربوط به :خطبه اول نماز جمعه تهران - 1366/05/23 عنوان فیش :بیان مسائل سیاسی در حج توسط پیامبر صلی الله علیه و آله کلیدواژه(ها) : حج, حجاج, برائت از مشرکین, امامت و ولایت, عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : حادثه عبارت است از اینکه رسول خدا در سال دهم از هجرت به حجِّ مشرّف شدند، با جمعى از مسلمانان از مدینه و از سایر نقاط جزیرهالعرب که مسلمان شده بودند. در این سفر پیغمبر اکرم از حج خانهى خدا براى بیان مفاهیم اسلامى، چه سیاسى، چه نظامى، چه اخلاقى و چه اعتقادى استفادهى کامل و شایان توجّهى کردند. دو سخنرانى از رسول خدا در منى (1) نقل شده است که یکى ظاهراً در روز دهم یا همان حولوحوش روز دهم است و یکى در پایان ایّام تشریق که تصریح شده؛ و به نظر میرسد که این، دو سخنرانى است و نه یک سخنرانى. در این سخنرانىها رسول خدا تقریباً همهى مطالب عمدهاى را که مسلمانان باید به آن توجّه عمیق بکنند، بیان کردند که عمدتاً مسائل سیاسى است که انسان بخوبى درک میکند این کسانى که امروز در دنیاى اسلام حج را جداى از مسائل سیاسى قلمداد میکنند و تصوّر میکنند که در حج فقط باید عبادت به معناى رایج و عادّى آن داشت و هر کار سیاسى را خارج از قوارهى حج بهحساب مىآورند، چقدر از تاریخ اسلام و از سیرهى نبىّ اکرم دور و بیگانهاند. مطالبى که رسول خدا در این سخنرانىها بیان کردند که در نوع کتب شیعه و سنّى هم نقل شده، اجمالى از این مطالب اینها است: اوّلاً دربارهى جهاد حرف میزنند و جهاد با مشرکین و کفّار را مطرح میکنند و اعلام میکنند که این جهاد ادامه خواهد داشت تا وقتى که کلمهى لاالهالاّالله همهگیر بشود. دربارهى وحدت اسلامى رسول خدا در این سخنرانىها مطالبى را بیان فرمودند و تصریح کردند که نبادا مسلمانها دچار جنگ داخلى بشوند، و بر وحدت مسلمین و انسجام مسلمین اصرار ورزیدند. در مورد ارزشهاى جاهلیّت با بیان صریحى تصریح کردهاند که این ارزشها از نظر اسلام ناچیز و صفر محسوب میشود و ارزش نیست: الا و کلّ مأثرة فى الجاهلیّة تحت قدمىّ هاتین. هر ارزشى، هر شرافتى را که در جاهلیّت ارزش محسوب میشد، من در این لحظه زیر پاى خودم قرار دادم. ارزشهاى جاهلى را بکلّى نفى کردند؛ اختلافات مالىاى که بین مسلمانها از دوران جاهلیّت باقى مانده بود، مثلاً کسى به کسى قرض داده بود و از او بهرهى پول خودش را و رباى مال خودش را طلبگار بود، نفى کردند، نسخ کردند؛ الا و انّ کلّ ربا من الجاهلیّة فهو -ظاهراً با همین تعبیر که- تحت قدمىّ هاتین. و اوّلین بهرهى پولى که، اوّلین طلب ربوىاى که من بر میدارم، طلبهاى رَبَوى عمویم عبّاس است که در جاهلیّت ایشان قرض میداده و طلبکار بوده از خیلىها؛ فرمودند اینها را من برداشتم، نسخ کردم. ارزش تقوا را بهعنوان برترین ارزش اسلامى باز تکرار کردند و تصریح کردند که هیچکس بر هیچکس دیگر جز به برکت تقوا و پرهیزکارى ترجیحى ندارد. لزوم نصیحت ائمّة المسلمین یعنى دخالت در مسائل سیاسى و اعلام نظر به زمامداران و پیشوایان را مطرح کردند و آن را بهعنوان یک فریضه اعلام کردند که همهى مسلمین موظّفند نظرات خیرخواهانهى خودشان را به زمامداران اسلامى بیان کنند و اعلان کنند، که ملاحظه میکنید تمام این مطالب، مطالبى سیاسى است که لابد اگر پلیس رژیم سعودى در آن حادثه حضور میداشت، باید حمله میکرد به اجتماعى که رسول خدا مشغول صحبت و نطق هستند و آن حضرت و مستمعین را تار و مار میکرد که اینها دارند سیاست را داخل حج میکنند. پیغمبر اکرم مسائل عمدهى سیاسى و اجتماعى جهان اسلام را در این سخنرانىها بیان کردند و در همین سخنرانىها حدیث ثقلین را هم ذکر کردند که حدیث ثقلین این است که فرمودند من وقتى از میان شما رفتم، دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم: کتابُ الله وَ عِترَتى؛ قرآن را و عترتم را. بعد دو انگشت سبّابهشان را پهلوى هم قرار دادند و فرمودند آن دو مثل این دو هستند که دو انگشت سبّابه هیچ تفاوتى با همدیگر ندارند. بعد فرمودند مثل این دو نیستند، انگشت سبّابه و وُسطاى یک دستشان را بلند کردند، گفتند من عترت و کتاب را مثل این دو نمیدانم که انگشت سبّابه و وُسطى یکى از یکى بلندتر است بلکه مثل دو انگشت سبّابهاند که هیچکدام بر آن دیگرى ترجیحى ندارد و مسئلهى عترت را -که حالا در این باره صحبت خواهم کرد- مطرح کردند و بعد از اینکه اعمال حج انجام گرفت، بلافاصله راه افتادند طرف مدینه؛ در بین راه در سر یک سهراهى که باید قوافل مدینه از قوافل یمن از هم جدا میشدند، در محلّى به نام غدیر خم حضرت ایستادند و در حالى که نقل میکنند شاهدان و حاضران حادثه که هوا به قدرى داغ بود که اگر گوشت را روى زمین مىانداختند کباب میشد، در یک چنین وضعیّتى، حضرت میروند روى بلندى مىایستند تا مردم تدریجاً جمع میشوند، وقتى مىبینند همه جمع شدند، مسئلهى ولایت را، «وَ مَن کنتُ مَولاه فَهذا عَلِىٌّ مَولاه»را اعلان میکنند و دست امیرالمؤمنین را میگیرند بلند میکنند، اینجور که همه ببینند و در روایات متعدّد هست که زیر بغل پیغمبر و زیر بغل علىّبنابىطالب دیده شد وقتى که دست را بلند کردند، براى اینکه به همه نشان بدهند. این اجمالى از حادثه است. 1 ) تفسير القمي، ج1، ص: 171؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج37، ص: 115؛ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ قال نزلت هذه الآية في علي وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ- وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي مُنْصَرَفِ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص حِجَّةَ الْوَدَاعِ لِتَمَامِ عَشْرِ حِجَجٍ مِنْ مَقْدَمِهِ الْمَدِينَةَ فَكَانَ مِنْ قَوْلِهِ بِمِنًى أَنْ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا قَوْلِي وَ اعْقِلُوهُ عَنِّي فَإِنِّي لَا أَدْرِي لَعَلِّي لَا أَلْقَاكُمْ بَعْدَ عَامِي هَذَا، ثُمَّ قَالَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَيُّ يَوْمٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً قَالَ النَّاسُ هَذَا الْيَوْمُ، قَالَ فَأَيُّ شَهْرٍ قَالَ النَّاسُ هَذَا، قَالَ وَ أَيُّ بَلَدٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً قَالُوا بَلَدُنَا هَذَا، قَالَ فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَ أَمْوَالَكُمْ وَ أَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ- كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا- فِي بَلَدِكُمْ هَذَا إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَ رَبَّكُمْ- فَيَسْأَلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ أَيُّهَا النَّاسُ قَالُوا نَعَمْ، قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قَالَ أَلَا وَ كُلُّ مَأْثُرَةٍ أَوْ بِدْعَةٍ كَانَتْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ أَوْ دَمٍ أَوْ مَالٍ فَهُوَ تَحْتَ قَدَمَيَّ هَاتَيْنِ، لَيْسَ أَحَدٌ أَكْرَمَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِالتَّقْوَى، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ قَالُوا نَعَمْ، قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قَالَ أَلَا وَ كُلُّ رِبًا كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ، وَ أَوَّلُ مَوْضُوعٍ مِنْهُ رِبَا الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، أَلَا وَ كُلُّ دَمٍ كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ، وَ أَوَّلُ مَوْضُوعٍ دَمُ رَبِيعَةَ، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ قَالُوا نَعَمْ، قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قَالَ أَلَا وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ يَئِسَ أَنْ يُعْبَدَ بِأَرْضِكُمْ هَذِهِ- وَ لَكِنَّهُ رَاضٍ بِمَا تَحْتَقِرُونَ مِنْ أَعْمَالِكُمْ، أَلَا وَ إِنَّهُ إِذَا أُطِيعَ فَقَدْ عُبِدَ، أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْمُسْلِمَ أَخُو الْمُسْلِمِ حَقّاً، لَا يَحِلُّ لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ مَالُهُ- إِلَّا مَا أَعْطَاهُ بِطِيبَةِ ترجمه : |