[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش :وجود اجماع جهانی در محکوم کردن حمله آمریکا به عراق به خلاف جنگ ویتنام کلیدواژه(ها) : تاریخ جنگ سرد, جنگ ویتنام, حمله آمریکا به عراق نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : تجاوز نظامی به یك كشور به بهانهی وجود سلاح كشتارِ جمعی. این جزو زشتترین و بدترین كارهاست و وجدان جهانی این كار را محكوم كرد و نامشروع دانست. بنده زمان جنگ ویتنام به یادم هست كه گاهی در بعضی جاهای دنیا علیه آمریكا تظاهراتی انجام میگرفت، اما این اجماع جهانی كه امروز در این قضیه دیدیم، در قضیهی جنگ ویتنام ندیدم. این اجماع جهانی در جنگ ویتنام وجود نداشت. آن روز گفته میشد كه این اجتماعات و تظاهرات را شوروی سازماندهی میكند. امروز چه كسی سازماندهی میكند؟ در هند، در پاكستان، در اندونزی، در مالزی، در آفریقا، در اروپا و در خود آمریكا مردم جمع میشوند و اجتماعات عظیم چند هزار نفری، چند دههزار نفری و چند صد هزار نفری تشكیل میدهند، شعارهایشان هم یكی است. اینها را چه كسی سازماندهی میكند؟ برای سازماندهیِ اینها مركزی وجود ندارد، بلكه این وجدان جهانی و وجدان بشری است كه این كار را محكوم میكند. این كار محكوم است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش :تلفات 50 هزار نفری آمریکا در جنگ ویتنام کلیدواژه(ها) : تاریخ جنگ سرد, جنگ ویتنام نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : آنها[آمریکایهای در جنگ با عراق] چهار شكست عمده داشتهاند: ... شكست چهارم، شكست اعتبار رسانهای آنهاست. در دنیا اعتبار خبررسانی و رسانهای آنها بهكلّی درهم شكست. همهی دنیا فهمیدند كه آمریكاییها آشكارا سانسور میكنند و خبرنگاران را میزنند. بعد گفتند اشتباه كردهایم؛ اما هیچكس از آنها این اشتباه را قبول نكرد. دیگر اینكه از تلفات خودشان خبرهای دروغ میدهند. در طول این مدّت گفتند ما هشتاد، نود یا صد نفر مثلًا كشته داشتهایم. این را همه میدانند كه دروغ است. ما نمیدانیم آمار تلفات آنها چقدر است. باید آمار تلفات آمریكاییها را از مأموران سردخانههای كویت پرسید؛ مردم آمریكا هم بعدها خواهند فهمید. در جنگ ویتنام هم بعدها گفتند پنجاه هزار كشته داشتهاند؛ اما در هنگام جنگ همین عددهای كوچكِ ده، بیست، صد و دویست كشته را بیان میكردند. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1382/01/01 عنوان فیش :شکست آمریکا در جنگ ویتنام با وجود برتریهای نظامی کلیدواژه(ها) : تاریخ جنگ سرد, جنگ ویتنام نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : باید به این نكته توجّه كرد كه همهی رجزخوانیهای امریكا از سرِ قدرت نیست. البته آنها خود را بزرگترین قدرت دنیا تلقّی میكنند. قطعاً تجهیزات نظامیشان هم پیشرفته است، پول بسیاری هم در اختیار دارند؛ اما این موارد دلیل قدرتمندیِ واقعی در میدان عمل نیست. همین امریكا با این همه قدرت، بعد از ده سال جنگ، از چریكهای ویتنام شكست خورد. ویتنام، یك كشور دورافتاده و ضعیف بود. در آن زمان امریكا با تجهیزات فراوان، هواپیما، بمب، موشك و همهی امكانات ارتباطاتی با مردمی جنگید كه هیچ امكاناتی نداشتند. اكثر آنها حتّی سلاح گرم نیز نداشتند. امریكا از آن مردم شكست خورد و سرافكنده و زبون از ویتنام خارج شد. پول و سلاح مدرن داشتن دلیل قدرت واقعی نیست. بعضی از رجزخوانیها نشانهی ترس است. وقتی بعضی از آدمهای ترسو در تاریكی قرار میگیرند، از ترس سوت میزنند! افرادی كه از بیرون به آنها مینگرند، خیال میكنند آنها سرخوش و بیخیال راه میروند و برای خود سوت میزنند؛ در حالی كه از ترس مبادرت به این كار میكنند! بعضی از این رجزخوانیها مثل همان سوت زدن آدمِ ترسو در تاریكیِ شب است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان - 1380/08/12 عنوان فیش :تاثیرگذاری انقلاب اسلامی در ابعاد جهانی کلیدواژه(ها) : اثرات انقلاب اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, سفرهای خارج از کشور آیت الله خامنه ای, ژان پل سارتر, راسل، برتراند, جنگ ویتنام, تاریخ آسیا و آفریقا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در ابعاد جهانى - حتّى در دنیاى غیر اسلام - هم انقلاب اسلامى تأثیر گذاشت و توجّه به قدرت مذهب در بسیج انسانها را در دنیا مطرح کرد. مذهب - که یک پدیده منزوى و تشریفاتىِ محض بود - ناگهان آنچنان یک ملت را بسیج کرد که توانست یک نظام متّکى به حمایتهاى بینالمللى را بهکلّى به خاک سیاه بنشاند و اجازه ندهد بر روى ویرانههاى آن، خلأ به وجود آید؛ بلکه نظامى با حرفهاى نو بر سر پا کند. قائلین همه حرفهایى که براى بشریّت ایدهآل بود - مسأله عدالت، انسانیّت و تکریم انسان، برابرى انسانها، برابرى نژادها، لزوم مبارزه و مقابله با زورگوییهاى بینالمللى - و کسانى که در دلهایشان حرفهایى بود، ولى جرأت نمىکردند آنها را ابراز کنند و یا میدانى براى ابراز نمىیافتند، دیدند نظام سیاسىِ مستقرّىِ در یک گوشه از دنیا به وجود آمده، این حرفها را روى پلاکارد نوشته و در مقابل چشم جهانیان بلند کرده است. این براى آنها، بسیار فوقالعاده بود. در زمان جنگ ویتنام که علیه امریکا تبلیغات زیاد بود، اما کسى گوشش بدهکار نبود و اعتنا نمىکرد، ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوى و برتراندراسل فیلسوف و نویسنده انگلیسى و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند و گفتند بیاییم علیه امریکا دادگاهى تشکیل دهیم و جنایات این رژیم در ویتنام را در این دادگاه محاکمه کنیم. آنطور که به ذهنم مىآید، برتراندراسل به عنوان دادستان، ژان پل سارتر به عنوان رئیس دادگاه، و چند نفر دیگر هم از متفکران سیاسى دنیاى غرب بودند. آنها در دنیا هیچ نقطهاى را پیدا نکردند که این دادگاه را در آنجا تشکیل دهند! کشورهاى غربى - از جمله فرانسه و انگلیس - کشورهاى خودِ اینها بود و شریک جرم امریکا بودند؛ بنابراین معنا نداشت چنین دادگاهى در این کشورها تشکیل شود. در کشورهاى کمونیستى هم اگر این دادگاه تشکیل مىشد، صبغه کمونیستى پیدا مىکرد و چون اینها ضدّ مارکسیسم بودند، نمىخواستند در این کشورها برگزار شود. بنابراین هیچ نقطه آزادى در دنیا وجود نداشت که اینها دادگاه را در آنجا تشکیل دهند. راه حلّى که به نظرشان رسید، این بود که رفتند یک کشتى اجاره کردند و در آبهاى آزاد اقیانوسها این دادگاه نمایشى را تشکیل دادند! بنابراین وقتى عدّهاى متفکّر مىخواستند به جنایات آشکار امریکا در ویتنام اعتراض کنند، یا باید به اعتراضات خیابانى متوسّل مىشدند - مثل همین کارهایى که امروز در دنیا علیه جهانىگرى مىشود. هرجا کنفرانس جهانىسازى (گلوبالیسم تحت رهبرى امریکا) تشکیل مىشود، تظاهرات خیابانى شکل مىگیرد و عدّهاى شعار مىدهند و چهار نفر پلیس هم با باتوم مىآیند؛ ولى این تظاهرات چندان اهمیتى ندارد و تأثیرگذار نیست؛ صرف یک ابراز اعتراض است - یا اگر مىخواستند کارى بکنند که بتواند در افکار عمومى دنیا اثر بگذارد، هیچ نقطهاى در دنیا وجود نداشت که آنها بتوانند به آن متّکى باشند؛ لذا یک کشتى انتخاب کردند و وسط آبها رفتند و بدون اتّصال به هیچ مردمى و بدون داشتن امتداد ملّىاى، این کار را کردند. در چنین دنیایى؛ در قحط یک فضا و محیط مناسب براى زدن یک حرف حساب، ناگهان بر روى خاک، روى همین زمین، آن هم نه در یک زمین اجارهاى یا میدان فوتبال؛ بلکه در یک کشور، آن هم نه در یک نقطه دورافتاده دنیا؛ بلکه در خاورمیانه و حسّاسترین منطقه جغرافیاى سیاسى دنیا، یک ملت چند ده میلیونى، با یک انگیزه تمام نشدنى، ناگهان وسط میدان آمد و نه فقط به امریکا و پشتیبانان او اعتراض کرد و به همه انگیزههاى استکبارى امریکا «نه» گفت که حتّى به شوروى هم که قطب مقابل امریکا بود، اعتراض مىکرد! من در زمان ریاست جمهورى، در کنفرانس غیر متعهّدها در زیمباوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهّدها عمدتاً در اختیار چپها بود. البته دولتهاى متمایل به غرب و امریکا هم در آنجا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکى رابرت موگابه و یدیگرى فیدل کاسترو بود - که اینها چپ بودند - بقیه رؤساى جمهورِ چپ دنیا هم که طرفدار شوروى بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانى در دست اینها بود. من رفتم در آنجا سخنرانى کردم. سخنرانى من صددرصد ضدّ امریکایى و ضدّ استکبارى بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلى و امثال اینها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدّت، به تجاوز شوروى به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکى از همان رؤساى جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهّد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامى در ابعاد جهانى، اینطور اهمیت و جلوه پیدا مىکند و حتّى دشمنانش مجبور مىشوند به آن احترام کنند. |