[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در کنگره «نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی» - 1397/02/22 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : ما در زمینهی علوم اسلامی هم باید پیشرفت پیدا کنیم. ما در زمینهی فقه نیاز داریم به اینکه نگاه نویی را به مسائل فقهی مطرح کنیم. آنچه آقایان اشاره کردند -فقههای تخصّصی- در این جهت است. در بخشهای مختلف ادارهی کشور و ادارهی جوامع بشری، فقه میتواند حرف تازه داشته باشد، فقه اسلام میتواند حرف نویی را ارائه کند و مطرح کند؛ باید در این زمینهها کار کنیم؛ این کار فقه است. مربوط به :بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی - 1392/02/09 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : امت اسلامی با همهی ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنیِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصهی اصلی و عمومی این تمدن، بهرهمندی انسانها از همهی ظرفیتهای مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای نوبهنوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژهخواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصههای گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانههای مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازی است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1390/06/17 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : فقه سیاسی در شیعه، سابقهاش از اولِ تدوین فقه است. یعنی حتّی قبل از آنکه فقه استدلالی در قرن سوم و چهارم تدوین بشود - در عهد روایات - فقه سیاسی در مجموعهی فقه شیعه حضور روشن و واضحی دارد؛ که نمونهاش را شما در روایات میبینید. همین روایت «تحفالعقول» که انواع معاملات را چهار قسم میکند، یک قسمش سیاسات است - امّاالسّیاسات - که خب، در آنجا مطالبی را بیان میکند. در این روایت و روایات فراوان دیگر، شاخصها ذکر میشود. این روایت معروف صفوان جمّال: «کلّ شیء منک حسن جمیل الّا اکرائک الجمال من هذا الرّجل» و دیگر روایاتی که فراوان است، از این قبیل است. بعد که نوبت به عصر تدوین فقه استدلالی میرسد - دوران شیخ مفید و بعد از ایشان - باز انسان مشاهده میکند که فقه سیاسی در آنجا وجود دارد؛ در ابواب مختلف، آن چیزهائی که مربوط به احکام سیاست و ادارهی جامعه است، در اینها هست. بنابراین سابقهی فقه سیاسی در شیعه، سابقهی عریقی است؛ لیکن یک چیز جدید است و آن، نظامسازی بر اساس این فقه است؛ که این را امام بزرگوار ما انجام داد. قبل از ایشان کس دیگری از این ملتقطات فقهی در ابواب مختلف، یک نظام به وجود نیاورده بود. اولْ کسی که در مقام نظر و در مقام عمل - توأماً - یک نظام ایجاد کرد، امام بزرگوار ما بود؛ که مردمسالاری دینی را مطرح کرد، مسئلهی ولایت فقیه را مطرح کرد. بر اساس این مبنا، نظام اسلامی بر سر پا شد. این، اولین تجربه هم هست. چنین تجربهای را ما در تاریخ نداریم؛ نه در دوران صفویه داریم، نه در دورههای دیگر. اگرچه در دوران صفویه کسانی مثل «محقق کرکی»ها وارد میدان بودند، اما از این نظام اسلامی و نظام فقهی در آنجا خبری نیست؛ حداکثر این است که قضاوت به عهدهی یک ملائی، آن هم در حد محقق کرکیِ با آن عظمت بوده است؛ ایشان میشود رئیس قضات، تا مثلاً قضات را معین کند؛ بیش از اینها نیست؛ نظام حکومت و نظام سیاسی جامعه بر مبنای فقه نیست. ایجاد نظام، کاری است که امام بزرگوار ما انجام داد. همان طوری که جناب آقای مهدوی در نطقشان اشاره کردند - که من اجمالاً اطلاع پیدا کردم - امام مسئلهی ولایت فقیه را در نجف استدلالی کردند و بحث کردند؛ بعد هم در مقام عمل، این را پیاده کردند و آوردند، شد یک نظام اسلامی. خب، اینجا دو تا مطلب وجود دارد که ما باید به این دو مطلب توجه کنیم. مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : نگاه نو به مسائل نکردن، گذرانِ تاریخ و تحوّلِ فکر انسانها را ندیده گرفتن، تعالی و ترقّیِ فکر و اندیشه و راههای زندگی را انکار کردن. این تحجّر است. هر دانشی را که شما نگاه کنید، تعالی و پیشرفت آن دانش، فریادی علیه تحجّر است. اگر قرار بود ایستایی، پافشاردن بر هر آنچه که عادت کردهایم آن را ببینیم، چیز خوبی باشد، اصول ما هم پیشرفت نمیکرد؛ فقه ما هم از هزار سال پیش تا بهحال این همه تحوّلات و پیشرفتها را پیدا نمیکرد. در همهی امور زندگی اینطور است. تحجّر، یکی از بزرگترین آفات است. مربوط به :بیانات در مراسم هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1376/03/14 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : امام بزرگوار، فقه شیعه را از دورانی که خود در تبعید بود، به سمت فقه اجتماعی و فقه حکومتی و فقهی که میخواهد نظام زندگی ملتها را اداره کند و باید پاسخگوی مسائل کوچک و بزرگ ملتها باشد، کشاند. این، یعنی نطقهی مقابل آن آفتی که گفتیم تحجر است. حتی در اواخر سالهای عمر بابرکت امام بزرگوار، مسائلی که به ظاهر جزئی مینمود - اما با توجه به اینکه یک خط و یک سمتگیری را به فقهای شیعه نشان میداد، بسیار مهم بود - پیش آمد و ایشان باز هم نشان داد که آن کسی که میخواهد نظام را اداره کند؛ آن فقهی که میخواهد یک ملت یا مجموعهی عظیمی از انسانها و ملتها را اداره کند، بایستی بتواند شرایط زمان را بشناسد و پاسخ هر نیازی را در هنگام آن نیاز، به آن بدهد و نمیتواند در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و همهی مسائل زندگی مردم، نقطهای را بیپاسخ بگذارد. مربوط به :پیام به کنگرهی زمان و مکان در اجتهاد - 1374/12/24 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم فراهم آمدن این گردهمایی تحقیقی و علمی با همهی آثار و نتایجی که انشاءاللَّه از آن حاصل خواهد شد یکی دیگر از برکات و حسنات ماندگار شخصیت عظیم و بیبدیلی است که عظیمترین و شگفتانگیزترین پدیدهی تاریخ در عرصهی مسائل مربوط به اسلام و مسلمین - یعنی تشکیل نظام جمهوری اسلامی - نیز یادگار بینظیر اوست. اگر سر برآوردن حکومتی بر پایهی اندیشهی الهی و اسلامی و با پرچم عدل اسلامی، در جهانی که از غوغای اندیشهها و هدفها و شعارهای مادی انباشته است، از قوت تدبیر و اراده و توکل و حکمت آن یگانه مرد، خبر میدهد؛ و اگر گسترش ارزشهای اخلاقی و احیاء دوبارهی زهد و پرهیز و پارسایی در منش و روش مردان صاحب مقام این حکومت، آئینهی شفاف خلوص و صفا و خشوع و عروج روحی آن برگزیدهی زمان را در برابر نسلهای امروز و فردا میگذارد؛ نگاه ژرف عالمانه و حکیمانهی او به فقه و شریعت و تکیه بر شعار «نقش زمان و مکان در استنباط فقهی» نیز احاطهی علمی و بصیرت و تیز بینی و آینده شناسی و خلاقیت و غنای فکری او را آشکار میسازد. و تازه این همه با هم که خود ترکیب بدیع و بینظیری در سلسلهی درخشان شخصیات اسلامی است، بیشک همهی ابعاد شخصیت امام راحل کبیر ما نیست. دربارهی مسألهی زمان و مکان و نقش و تأثیر آن در استنباط احکام اسلامی کوته سخن آن است که این سرچشمهی مبارک اگر به درستی شناخته و به کار گرفته شود، پشتوانهیی عظیم برای بهره مندی جوامع بشری از کوثر شریعت اسلامی پدید خواهد آورد. تاکنون رائجترین بهانه و دستاویز کسانی که خواستهاند اجتماعات بشری را از فیض هدایت و سعادت بخشی شریعت، محروم سازند این بوده است که احکام دینی را حقیقتی جامد و بیانعطاف پنداشته و جریان پیوسته و جوشان و تبدیل پذیر زندگی را با آن نا سازگار قلمداد کردهاند. این سخن اگرچه در مواردی از غرض ورزی و بیاعتقادی به اصل دین ناشی شده، لیکن در مواردی نیز از ناآگاهی و جهالت گویندگانش نشأت گرفته است، و ای بسا که عکسالعمل غیر عالمانه یا غیر حکیمانهی برخی از دین باوران نیز به آشفتهپنداری و آشفتهگوییها دامن زده است. حقیقتی که امام راحل (رضواناللَّهعلیه) مطرح میکند آن است که کوثر شریعت و فقه، در جریانی دائمی و ابدی، از سرچشمهی وحی، به سوی عرصههای گوناگون حیات جاری است. منشاء و مادهی حکم الهی، نه خرد و اندیشهی محدود بشر و نه مصلحتاندیشیهای کوتهبینانهی اوست که در شرائط گوناگون زندگی قالب گیری و منجمد شده است؛ علم و حکمت محیط و لایتناهای الهی است که همهی زمانها و مکانها را در زیر بال همای خود میگیرد و بر همهی سرزمینها و کشتزارهای حیات میبارد و همه جا و هر زمان را سیراب میکند. زمان و مکان و اوضاع و احوال گوناگون زندگی بشر و تازههای جهان، به فقیه دین شناس و زمان شناس کمک میکند که خود و اهل زمان خود را از آن کوثر یعنی سرچشمهی لایزال و فزاینده، سیراب سازد و محرومیت از آن را برای بشر که همواره و همه جا نیازمند دین و شریعت الهی است، بر نتابد. در فهم و تطبیق این اصل کلی، روشن بینی و در عین حال، انضباط فکری تمام باید به کار گرفته شود. هر گونه افراط و تفریط در این کار حساس و خطیر، زیانهای جبران ناپذیر به بار خواهد آورد. در این کار، لطمهی بیبند و باری علمی، به همان اندازه سنگین است که جمود فکری و کوته بینی. شناختن نقش هر زمان و هر مکان، همواره باید با پایبندی به اصول فقاهت که «روشی» علمی و تخصصی است، همراه باشد. و این است معنای سخن امام راحل رحمةاللَّه علیه که فقه پوینده و منطبق بر نیازهای همیشه و همه جا را همان فقه سنتی دانسته و بر این پای فشردهاند. از اینجا میتوان دانست که تنها فقهای کارآزموده و اهل فن، صلاحیت آن را دارند که تأثیر زمان و مکان را در احکام شریعت بشناسند و بر طبق آن فتوا دهند. این امر خطیر از دسترس ناخبرگان و غیر متبحران اقیانوس فقاهت، بسی دور است. اکنون جمع شما فرزانگان و دانشمندان دین شناس و خبرگان فقاهت دارای نقشی اساسی است. نخست باید مراد صحیح از «نقش زمان و مکان در اجتهاد» شناخته و توهم ناسازگاری این اصل با اصل «پایداری و ابدیت شریعت» به شیوهیی عالمانه و دقیق، دفع شود. و سپس مرزبندی این اصل مهم، و تعریف جامع و مانع، و شیوههای استفاده از آن تبیین گردد. در این کار بزرگ، شرح صدر و تحمل علمی همراه با دقت و مراقبت از اصول مسلم و مقطوع، در کنار یکدیگر لازم است. بیشک حضور علماء و فقهاء و اساتید برجسته و نامدار حوزهی علمیهی قم در این گردهمایی و نیز شخصیت علمی مدیر محقق و عالیقدر و ارزشمند و دستاندرکاران فاضل و فنشناس و دلسوز آن، امیدهای فراوانی به ثمرات این مجمع علمی در دل بر میانگیزد. وظیفهی تخلف ناپذیر خود میدانم که از فرزند خلف و شایسته و بزرگوار امام راحل مرحوم حجةالاسلام آقای حاج سید احمد خمینی (طیباللَّهرمسهوقدساللَّهنفسه) که با دانش و خرد و هوشمندی و دلسوزی خود این سر رشتهی مبارک را گشود و فکر تشکیل این مجمع را پدید آورد، با قدردانی و تجلیل شایسته یاد کنم و برای روح مطهر او از پروردگار طلب فضل و رحمت نمایم و با اطمینان، بخش عظیمی از اجر و ثواب اخروی و یاد نیک دنیوی این کار بزرگ را متعلق به وی بدانم. والسّلام علیه و علی والده العظیم و علی جمیع العلماء العاملین و الفقهاءالراشدین و علیکم جمیعاً و رحمةاللَّه و برکاته. سیّد علی خامنهای - بیستوچهارم شوال 24/12/1374 مربوط به :پیام به نخستین کنگرهی علمی تخصصی دائرةالمعارف فقه اسلامی - 1372/11/14 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : بسماللَّهالرّحمنالرّحیم نخستین گردهمایی علمی تخصصی دائرةالمعارف فقه، پیامآور آن است که در حوزهی علمیهی قم تحوّل مبارکی که همه چشم انتظار آنند، با آهنگی متین و بیوقفه، در حال وقوع است. نگارش دائرة المعارف فقه بر مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام) خود، کاری تازه و نیز متّکی بر پایهها و ابزارهایی است که آشنایی حوزههای علمیهی ما با آن، تازه است. و آنگاه که این کار با چنین پختگی و استواری و فراگیری، پا به عرصهی هستی میگذارد، بیننده را به داوری خوشبینانه رهنمون میگردد. فقه مصطلح اسلامی، متضمّن مجموعهی کاملی از مباحثی است که در عرف علمی امروز «علم حقوق» نامیده میشود و دارای عرصههای متنوعّی است که مجموعاً متکفّل تنظیم روابط میان افراد جامعهی بشری است و نظامات و مقرّرات حاکم بر زندگی بشر از جهات گوناگون را شامل میشود. افزون بر این فقه، روابط میان انسان با خدا را نیز در قالب احکامی متین و مشروح، مشخّص میسازد که علم حقوق از این بخش، بیگانه است و بدین ترتیب، فقه مصطلح اسلامی از علم حقوق مصطلح جهانی، بسی گستردهتر است. و در میان فقه مذاهب مختلف اسلامی، فقه امامیّه که متّخذ از مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام) است دارای ذخیرهیی گرانبها و دریای عمیقی از تحقیق و تفریع است که نظیر آن را در فقه مذاهب دیگر اسلامی نمیتوان یافت و این به فقه شیعه غنای فوقالعاده و بیهمانندی بخشیده است. از آغاز پیدایش فقه تفصیلی و استدلالی در شیعه در قرن چهارم هجری تا امروز، این دانش دینی روزبهروز گستردهتر و با کیفیتتر گشته و بتدریج از اسلوب و روش استنباطی متقن و استوار که همان روش «فقاهت» است و علم اصول فقه، عهدهدار تدوین و تحکیم اجزاء و اصول آن است، برخوردار شده است. در این عرصه، تلاش موفّق و مجاهدتآمیز هزاران فقیه برجستهی شیعه که در میان آنان صدها مؤلّف نامدار و دهها فقیه صاحب سبک و مبتکر دیده میشوند، حجم عظیمی از یک حرکت هزار ساله و رو به رشد و دارای محصولی اعجابانگیز را، در برابر دیدگان ما قرار میدهد. این گنجینهی پربار و کمنظیر، امروزه در اختیار فقهای برجستهی شیعه و مورد استفادهی آنان و تا حدودی آحاد مردم متدین است. لیکن تکریم این ثروت معنوی سه وظیفهی عمده در قبال آن را بر عهدهی همهی علاقهمندان و متخصصان فقه امامیه قرار میدهد. این سه وظیفه عبارت است از: معرفی، بهرهبرداری و تکمیل. دو وظیفهی اول ناظر به گذشته و اکنون است، و وظیفهی سوم، ناظر به آینده است. بجا است دربارهی هر یک از این سه، سخن کوتاهی گفته شود: 1- معرفی: فقه شیعه ناشناخته است در معلومات غیرمسلمین از فقه اسلام، غالباً جایی ندارد در کتب استدلالی فقه که از سوی غیرشیعه تدوین میشود آرای آن غالباً مورد سکوت و غفلت است در دائرةالمعارفهای جهانی و حتی اسلامی آرای آن غالباً در ردیف آرای فقهیِ مذاهب مهجور قرار میگیرد. و این ستمی بزرگ است، هم به دانشی بدین وسعت و عمق و پیشرفت که شاید بتوان گفت: هیچ یک از مذاهب اسلامی به تنهایی دارای فقهی با این خصوصیات سهگانه نیستند، و هم به کسانی که میخواهند از آن بهره ببرند. معرفی این فقه و کشاندن آن به مجموعههای جهانی و کتب فقهی دیگر مذاهب اسلامی و مطالعات حقوقیِ مراکز علمی جهان، خدمتی به علم و به دانشمندان است و این کار باید به شیوهی درست و منطقی انجام شود. 2- بهرهبرداری: بجز در احوال شخصیه و نیز در آنچه مربوط به فرد مسلمان است، فقه اسلامی و از جمله فقه شیعی، در طول قرنها، مورد بهرهبرداری قرار نمیگرفته است، پس از تشکیل جمهوری اسلامی، فقه شیعه یکسره در معرض عمل جامعهی ایرانی است و به تبع آن، در همخوانی با موج همهجاییِ گرایش ملتها به اسلام، فقه سایر مذاهب نیز در برخی کشورها به جایگاه قانونگذاری نزدیک شده است. با این همه هنوز توان عظیم فقه، در گرهگشایی معضلات زندگی و حل نقاط کور در مناسبات اسلامی فرد و جامعه، به کار گرفته نشده و بعضاً، شناخته نشده است. پدیدههای روزبهروز زندگی در مقام استفهام و استفتاء از فقه اسلامی، طبعاً باید به پاسخی قانعکننده و حکمی قابل استدلال برسد. به علاوه، فقه امروز که از پیچیدگی در استدلال و ظرافت همراه با استحکام برخوردار است، میتواند در تکمیل و پیشرفت دانش حقوق، مورد بهرهبرداری قرار گیرد و راههای تازهیی را در برابر محققان مراکز حقوقی جهان بگشاید. 3- تکمیل: با پیشرفت فنی و صنعتی و علمیِ بشر که بر روی همهی شؤون زندگی وی اثر گذارده و سرعت حوادث و پدیدههای نوین را نسبت به روزگار گذشته چند و چندین برابر کرده است، تعداد موضوعاتی که در معرض پاسخگویی فقه قرار میگیرند و فقه باید حکم شرعی آنها را بیان کند نیز به همین نسبت افزایش مییابد. بیشک سرچشمههای فقه و نیز شیوهی فقاهت برای فهم حکم این موضوعات کافی است، ولی شناخت موضوعیِ آنها و تحقیق و تدقیق لازم برای تطبیق موضوع با عناوین کلی در فقه و استدلال مناسب و خلاصه بهترین روش برای درک حکم شرعی آن، کاری مهم و راهی دراز است. همچنین ای بسا موضوعاتی که در فقه مطرح گشته و حکم آن واضح است؛ ولی امروزه، موضوع چنان تحول و تطوری یافته که به آسانی نمیتوان حکم آن را از آنچه در گذشته گفته شده است دانست. در چنین مواردی است که فقهای عصر باید با روشنبینی و احاطهی علمی و پایبندی به روش فقاهت از یکسو، و آزاداندیشی و شجاعت علمی از سوی دیگر، مفاهیم جدیدی را در فقه، کشف کرده و احکام تازهیی را با استناد به کتاب و سنت، عرضه کنند. و این تکمیل فقه است. علاوه بر اینها، استفاده از سبکهای نوین در تدوین و نگارش کتب و رسالههای فقهی، عمومی و تخصصی، و نیز استفاده از روشهای تحقیق فنی و علمیِ جدید و حتی استفاده از روشهای پیشرفتهی بحث علمی و به کار بردن ابزارهایی که امروز در تسهیل کار علمی دارای سهم مؤثری است، همهی اینها به وظیفهی تکمیل فقه کمک میکند. آنچه باید صراحتاً اعلام کنیم آن است که تدوین دائرةالمعارف فقه بر مذهب امامیه در مورد هر سه وظیفهی مذکور، اقدامی بزرگ و بسی مؤثر است. این طرح وسیع و ارزشمند در آن واحد میتواند هم به معرفی فقه شیعه و هم به بهرهبرداری علمی و عملی از آن و هم بالاخره به تکمیل و توسعهی آن، خدمتی بزرگ بکند. اینجانب خداوند حکیم و علیم را شکر میگویم که این توفیق به جامعهی علمی و فقهی ارزانی گشته است و حوزهی علمیهی قم بحمداللَّه اولین بار مقدمات شروع به کاری به این عظمت را فراهم آورده است. و وظیفهی خود میدانم که از کلیهی علما و فضلای عالیقدری که در این طرح بزرگ سهیماند و دامن همت برای انجام این کار به کمر زدهاند، تقدیر و سپاسگزاری کنم. به ویژه از فقیه محقق و عالم بزرگوار جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمود هاشمی (دامتبرکاته) که دانش وسیع و اندیشهی پیشرو و همت بلند و توانِ کاریِ ایشان موجب شد که آرزوی قلبی اینجانب در عالم تحقق قدم بگذارد و شروع درخشان این کار، امیدهای دیگری را زنده نماید. امیدوارم زحمات طاقتفرسای ایشان و همکارانشان در پیشگاه پروردگار متعال مأجور و مورد تأیید و پسند حضرت بقیةاللَّه الاعظم (ارواحنافداه) باشد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/01 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : این نمیشود که در دنیا کامپیوتر باشد؛ سرعت از ساعت و دقیقه به ثانیه رسیده باشد؛ برای ذره ذرههای وقت و انرژی حساب باز بشود؛ دانشگاهها و مراکز پژوهشی عالم برای دانشجویان و محققان و خردهمحققان خودشان امکانات تحقیق را فراهم کنند؛ اما ما طبق همان شیوههای قدیمی که یک روز بزرگان ما(قدساللهاسرارهمالشریفة) عمل میکردند - چون دستشان خالی بود - عمل بکنیم؛ مگر چنین چیزی ممکن و رواست؟ اصلا جایز نیست. اینها چیزهایی است که باید تطور پیدا کند. نمیشود شما امروز که میخواهید از اینجا به تهران بروید، الاغی پیدا کنید و سوار آن بشوید و قدم به قدم از اینجا به کوشک نصرت، از آنجا به علیآباد و نقاط دیگر بروید، تا بعد از چهار، پنج روز به تهران برسید؛ چنین چیزی امکان ندارد. شما یک ماشین پیدا میکنید و سوار آن میشوید و یک ساعت، دو ساعت دیگر به تهران میرسید؛ این وسیله در اختیار ماست. ما فقه هم میخوانیم، اما از وسیلهی سریعالسیر هم استفاده میکنیم؛ مگر مانع و منافاتی دارد؟ ما فقه هم میخوانیم، اما از کامپیوتر هم برای فقه استفاده میکنیم. ما فقه هم میخوانیم، اما از شیوههای جدید تحقیق هم استفاده میکنیم. در دنیا روشهای ویژه و بسیار جدیدی برای تحقیق علوم غیرتجربی وجود دارد - فقه از علوم تجربی که نیست - از آنها هم استفاده میکنیم. ما فقه هم میخوانیم، اما از ابزارهای کار دستجمعی هم استفاده میکنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/01 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی دیگر از ارزشها، پیشرفت دادن به دانش در این حوزه است. آن کسانی که در سطوحی هستند که میتوانند به علم پیشرفت بدهند، باید این کار را بکنند. علم را باید پیش برد؛ فقه را باید پیش برد. فقه ما اسلوب بسیار متقن و محکمی دارد؛ آن اسلوب همان چیزی است که به آن فقاهت میگوییم. فقاهت، یک شیوه برای استنباط و درک احکام الهی و اسلامی است. شیوهی فهم معارف احکام از کتاب و سنت، که چگونه و با چه ابزاری مطلب را بفهمیم، شیوهی فقاهت نام دارد. این شیوه، شیوهی بسیار رسایی است و این منبع عظیمی که در اختیار ماست - یعنی کتاب و سنت و دستاوردهای فکری گذشتگان - مواد اولیهی آن است. با این شیوه و در این قالبها، میشود تمام نیازهای بشر را استخراج کرد و در اختیار بشریت گمراه گذاشت. امروز ما خیلی احتیاج داریم که از این شیوه استفادهی بهینه کنیم. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : در حوزهها، اساس، فقاهت است. فقه باید پیشرفت بکند. فقاهت به معنای خاص خود مورد نظر ماست. فقه به معنای عام - که آگاهی از دین است - در اینجا فعلا مورد بحث ما نیست؛ فقه به معنای خاص، یعنی آگاهی از علم دین و فروع دینی و استنباط وظایف فردی و اجتماعی انسان از مجموعهی متون دینی، که خیلی هم مهم است. انسان از قبل از ولادت تا بعد از ممات احوالی دارد، و این احوال شامل احوال فردی و زندگی شخصی اوست، و نیز شامل احوال اجتماعی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و بقیهی شؤون اوست. تکلیف و سرنوشت همهی اینها در فقه معلوم میشود. فقه به این معنا مورد نظر ماست، که اسمش همان احکام فرعی است؛ استنباط احکام فرعی از اصول. این، اساس حوزههاست. البته وقتی میگوییم فقه، مراد ما همین چیزی است که گفتیم. وقتی میگوییم فقاهت، مراد ما آن متد کاری و شیوهی کاری در حوزههاست. این شیوهی استنباط را به عنوان «فقاهت» اصطلاح میکنیم، که در کلمات فقها هم کم و بیش به همین معنا به کار میرود. روش فقاهت، یعنی همین روش رد فروع به اصول، و استنباط از اصول و مبانی استنباط - کتاب و سنت و عقل و اجماع - و کیفیت این استنباط و تقابل میان ادله و ترتیب و نوبتبندی ادلهی مختلف، که اول به چه مراجعه کنیم؛ فرضاً اول به ادلهی اجتهادی مراجعه میکنیم، به ظواهر مراجعه میکنیم؛ اگر ظواهر تعارض داشتند، چهکار بکنیم؟ اگر ظواهری نداشتیم، چهکار بکنیم؟ نوبت اصول عملیه کی میرسد؟ کدام اصل بر کدام اصل دیگر مقدم است؟ و از این قبیل. این شیوهیی که ما در علم اصول آن را میخوانیم، اسمش را «فقاهت» میگذاریم. پس، مبنا در حوزههای علمیه فقه است، به معنای آن علمی که گفته شد؛ و شیوهی فقاهت است، به این معنایی که بیان شد. فقه و فقاهت باید در حوزهها پیشرفت بکند. این پیشرفت، هم از لحاظ عمق است، و هم از لحاظ سعه و فراگیری مسائل زندگی. فقه باید عمیق بشود؛ عمیقتر از آنچه که هست. همچنان که شما نگاه میکنید، فقه زمان علامهی حلی (رضواناللهعلیه)، از فقه زمان شیخ انصاری عمیقتر است؛ یعنی با آراء و نظرات گوناگون برخورد کرده و در طول زمان، عمق و پیچیدگی خاصی پیدا کرده است. فقه زمان مثلا محقق ثانی - علیبنعبدالعالی کرکی - نسبت به فقه زمان علامه، عمق بیشتری دارد. یا منبابمثال، فقه شیخ در مکاسب، از تعمق بیشتری برخوردار است. ما باید این عمق را روزافزون کنیم. عمق به معنای این نیست که به گوشهها و حواشی و تدقیقات زاید بپردازیم؛ نه، مسأله را حلاجی کردن، آن را به روشهای نوی تحقیق زدن، و به وسیلهی آنها آن را عمیقتر کردن است. کسی که اهل تحقیق باشد، در میدان عمل میتواند این شیوهی تحقیق را بشناسد. ما باید به فقه عمق ببخشیم. از سطحینگری در فقه بایستی پرهیز بشود. امروز فقه ما باید از فقه زمان شیخ و شاگردان شیخ و شاگردان شاگردان شیخ - که بزرگان دورهی ماقبل ما هستند - عمیقتر باشد. در مسائل، ما بههیچوجه نباید سطحی فکر کنیم. باید به فقه پیچیدگی و عمق ببخشیم. این، یک بعد از ابعاد پیشرفت فقاهت است. بعد دیگر، سعه و فراگیری مسائل زندگی است؛ یعنی ما باید به بعضی از ابواب - آن هم ابواب دارای اهمیت فردی، نه اهمیت اجتماعی - اکتفا نکنیم؛ مثلا ابواب طهارت. شما الان نگاه کنید ببینید، تعداد کتبی که در باب طهارت نوشته شده، چهقدر است؛ تعداد کتبی که در باب جهاد، یا در باب قضا، یا در باب حدود و دیات، یا در باب مسائل اقتصادی اسلام نوشته شده، چهقدر است. خواهید دید آن اولی بیش از این دومی است؛ از بعضیها که خیلی بیشتر است. بعضی از کتب دورهیی ما، حتی کتاب جهاد را ندارد. مثلا صاحب «حدائق» و بسیاری از فقهای دیگر، لازم ندانستند جهاد را که یکی از اصول اسلام و شریعت است، بحث کنند. البته «حدائق» دوره نیست - نقص دارد - اما از محلی که جهاد را باید بررسی کنند، خیلی گذشته و بحث نکردهاند. جهاد در آخر عبادات و قبل از ورود در معاملات و عقود است. خیلیهای دیگر هم - مثل مرحوم نراقی - بحث نکردند؛ عدهیی هم که بحث کردند، خیلی مختصر بحث کردند و مثلا میبینید که آن پیچیدگیهای علمی را در بعضی از کتب به کار نبردند. ما باید به فقه وسعت بدهیم؛ یعنی فقه ما باید از لحاظ سعهی سطح فقاهت پیشرفت کند و همهی مسائل زندگی را شامل بشود. امروز خیلی از مسائل هست که از لحاظ فقهی برای ما روشن نیست؛ حتّی میخواهم این را بگویم که در بعضی از ابواب فقه، برخی از فروع هست که قدمای ما به آنها رسیدگی کردند و احکام آن را بیان نمودند؛ اما متأخرین حتّی آنها را هم بحث نکردند. یعنی شما امروز اگر به «مبسوط» شیخ (رضواناللَّهعلیه) یا مثلاً به «تحریر» علامه مراجعه بفرمایید، فروع بیشتری خواهید یافت، تا به خیلی از کتب فقهایی که بعد از اینها آمدند؛ و بخصوص فقهایی که نزدیک به زمان ما هستند و به فروع اهمیت کمتری میدهند؛ در حالی که این فروع هر کدام نقشی در زندگی جامعه دارند. پس، فقه بایستی گسترش پیدا کند. امروز فقه ما باید احکام معاملات را خوب برسد؛ احکام اجاره را به شکل جهانی خوب نگاه کند؛ احکام انواع و اقسام قراردادها را از شرع مقدس استنباط و بیان کند. خیلی از اینها هست که امروز برای ما روشن نیست. شما ببینید یک مضاربهی ما - که برای آن خیلی هم تره خرد نمیکردیم - میتواند علیالفرض بانکداری را اداره بکند. خیلی خوب، چرا ما در کتب فقهیه و ابواب مختلف فقهیه تفحص لازم نکنیم، تا راههایی را برای ادارهی زندگی پیدا نماییم؟ پس، هم از لحاظ سطح بایستی پیشرفت بکند و گسترش بیشتری پیدا نماید، و هم از لحاظ روش. همین روش فقاهتی که عرض شد، احتیاج به تهذیب، نوآوری و پیشرفت دارد. باید فکرهای نو روی آن کار بکنند، تا اینکه بشود کارایی بیشتری به آن داد. مربوط به :پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) - 1369/03/10 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : موضع گیریهای دشمنان، بدرستی همان حقیقتی را برای مردم آگاه و جامعهی روحانیت متعهد و انقلابی آشکار میسازد که امام حکیم و روشنبین ما بارها آن را بیان کردهاند. یعنی اولا اینکه قدرشناسی از روحانیون بزرگوار و تبعیت از آنان، وظیفهیی دینی و ملی و انقلابی است که هیچگونه غفلت از آن جایز نیست. ثانیا اینکه تحجر و واپسگرایی در میان روحانیون و یا خدای نخواسته توجه به منافع شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیورهای مادی و سوء استفاده از مکانت اجتماعی، خطرش برای روحانیت، کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه به مراتب از آن بیشتر است. و ثالثا وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب میکند که علمای دین، با بینشی کاملا نو و با استفاده از ذخیرهی بیپایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعهی اسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیه با تحولی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و نوآوری را جهت و سمت برنامههای خود قرار دهند و البته با اعمال دقت لازم و برجسته کردن اصول و مبانی فقاهت، راه را بر التقاط و کجروی ببندند. رابعا انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را - که خواست دشمنان و خلاف وظیفهی اسلامی است - بههیچوجه در زندگی خود و حوزههای علمیه راه ندهند و همواره مخصوصا در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگیناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند و هر سه سنگر: مدرسه، مسجد و جبهه را پر کنند. مربوط به :بیانات در دیدار مدرّسان، فضلا و طلّاب حوزهی علمیّهی مشهد - 1368/04/20 عنوان فیش : فقه سنتی و پویا کلیدواژه(ها) : فقه سنتی و پویا نوع(ها) : جستار متن فیش : حوزههای علمیه باید بر سه مبنا تحرک خودشان را افزایش دهند و سازماندهی و نوآوری کنند: مبنای اول، فقه سنتی و جواهری است، که تعبیر امام بزرگوارمان بود. صاحب جواهر، مظهر یک فقیه مقید به مقررات فقاهت و قواعد اصولی و فقهی است. او یک ملای اصولیِ مقید و دقیق و منظم بود که از موازین رایج فقهی بین اصولیین، هیچ تخطی نکرد و در بررسی هر مسأله، شهرت و اجماع و ظواهر ادله و اصول و هرچه را که جزو ابزارهای معمولی کار فقاهت شمرده میشود، در اختیار گرفت و آنها را با همان دقتِ یک فقیه اصولی به کار میبست. بنابراین، فقه جواهری، یعنی همان فقه سنتی رایج با متد فقاهت. این روش و متد، همان کیفیت رسیدگی یک مسأله در فقه است. روش رایج فقها، بدین ترتیب است: اولاً، استفاده از ظواهر و علاج مشکلات ظواهر و امارات؛ و هنگامی که فقیه دستش از امارات کوتاه شد، مراجعه به اصول، و پیدا کردن اصلی که اینجا مجرای آن است؛ و اگر معارضهیی میان اصول وجود داشته باشد، علاج کردن آن معارضه و دیگر مشکلات باب اجرای اصول ... و بالاخره از آب در آوردن مسألهی فقهی. این، فقه جواهری است. ما دو فقه، یکی سنتی و دیگری پویا نداریم. فقه پویا، همان فقه سنتی ماست. پویاست، یعنی علاجکنندهی مشکلات انسان و پاسخگوی حوادث واقعه است؛ و سنتی است، یعنی دارای شیوه و متدی است که بر طبق آن «اجتهاد» انجام میگیرد، و این شیوه قرنها معمول بوده و کارایی خود را نشان داده است. باید فقاهت تقویت شود و درسها و حوزههای فقاهت مورد اهتمام قرار گیرند. اصولاً بیمایه فطیر است و بدون درس خواندن و زحمت کشیدن و ملا شدن، نمیتوان مفید واقع شد. |