[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : منش طلبگی کلیدواژه(ها) : منش طلبگی نوع(ها) : جستار متن فیش : حضور مجموعهیی به نام عقیدتی، سیاسی در نیروهای مسلح، یکی از الهامات الهی و از برکات پروردگار بر امام بزرگوار ما و مجموعهی دستاندرکار امور کشور بود. نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیریِ معنوی است. همه به روحانی احتیاج دارند - همچنانکه به طبیب احتیاج دارند - و اگر روحانی در هر نقطهیی به وظایف خود عمل کند، آنجا را از لحاظ معنوی آباد خواهد کرد. گاهی وجود ما عمامهییها در جاهایی بیاثر میشود، یا احیاناً خدای ناکرده اثرهای منفی بر جای میگذارد؛ این بهخاطر این است که ما در آن مورد با وظایف و هویت و منش یک روحانی ظاهر نشدهایم. در طول سالهای متمادیِ عمر روحانیت شیعه، هرجا روحانیون با منش و هویت روحانیِ خود ظاهر شدهاند، برکاتی بر جای گذاشتهاند؛ چه در میدان سیاست، چه در میدان معنویت، چه در میدانهای مربوط به رزم و دفاع از کشور و امنیت، و چه در هر میدان دیگری. شأن روحانی این است. نمیخواهم ادعا کنم که حضور روحانیون در نیروهای مسلح در سالهای بعد از انقلاب صددرصد همانطوری بوده است که از ماها انتظار میرفته؛ اما میخواهم این را عرض کنم که در مجموعهی بزرگ نیروهای مسلح، هرجا علما، روحانیون، فضلا و طلاب جوان با همان منش روحانی حضور داشتهاند، تأثیرات بسیار گرانبهایی برجای گذاشتهاند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : منش طلبگی کلیدواژه(ها) : منش طلبگی نوع(ها) : جستار متن فیش : منش روحانی نباید فرماندهی باشد؛ هرچند تشریفات فرماندهی اصلاً مردمیِ محض است. شما فرض کنید در فلان محلهی تهران یا هر شهر دیگری پیشنماز یک مسجد هستید. پیشنماز یک مسجد چگونه رفتار میکند؟ با امر و نهی و پَسرو و پیشرو رفتار میکند؟ اگر بکند، مردم به نمازش نمیآیند. همیشه گرمترین نماز جماعتها متعلق به پیشنمازهای مردمی است: با مردم گرم میگیرند؛ با مردم خوش اخلاقی میکنند؛ بیحوصلگی نشان نمیدهند؛ بدخلقی نشان نمیدهند، جواب مسألهشان را میدهند؛ یک وقت اگر کسی بیماری و مشکلی داشته باشد، اگر با پول نتوانند، با اخلاق آن مشکل را تسکین میدهند. گفت: چو وا نمیکنی گرهی خود گره مباش ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست به عنوان آخوندی، دست ما گشاده نیست؛ اما ابرویمان که میتواند گشاده باشد. بنده خودم سالها پیشنمازی کردهام؛ میدانم انسان چگونه باید با مردم رفتار کند. وقتی نماز تمام میشد، برمیگشتم رو به مردم مینشستم. تسبیحات حضرت زهرا را هم که میگفتم، افراد میآمدند و میدیدند راه باز است. جوان میآمد، مزلّف میآمد، بازاری میآمد، ریشدار میآمد، بیریش میآمد. آن زمان، پوشیدن پوستینهای وارونه در میان جوانهای بیتل مد شده بود. یک روز رفتم نماز، دیدم یکی از همین جوانهای آلامد که موهایش را روغن زده، آمده و صف اول کنار متدینین و بازاریهای خوب و افراد محاسن سفید نشسته. احساس کردم این جوان با من حرفی دارد. نشستم و به او پاسخِ نگاه دادم؛ یعنی اجازه دادم بیاید حرفش را بزند. جلو آمد و گفت آقا! من صف اول بنشینم، اشکال دارد؟ گفتم نه، چه اشکالی دارد؟ شما هم مثل بقیه. گفت: این آقایان میگویند اشکال دارد. گفتم: این آقایان بیخود میگویند! این جوان، دیگر از این مسجد پا نمیکِشد. این جوان، دیگر از این پیشنماز دل نمیکند. همینطور هم بود؛ از ما دل نمیکندند. بنده وقتی مسجد میرفتم، در میان صد نفر، اقلاً نود نفرش جوانها بودند. بنده هیچ چیز خاصی نداشتم؛ نه یک مایهی آنچنانیِ معنوی، نه یک مایهی دنیوی؛ اما با مردم بودم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : تجملگرایی کلیدواژه(ها) : تجملگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما باید مثل پیامبر سراغ افراد برویم. دربارهی پیغمبر گفته شده است: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه»؛ پیغمبر مثل یک پزشکِ دورهگرد حرکت میکرد. پزشکان در مطب خود مینشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ اما پیغمبران نمینشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ آنها به مردم مراجعه میکردند. در کیف دارویشان، هم وسیلهی مرهمگذاری داشتند، هم وسیلهی نشترزنی داشتند، هم وسیلهی داغ کردن زخم داشتند؛ آنجایی که احتیاج به داغ کردن داشت. درشتی و نرمی به هم در به است چو رگزن که جراح و مرهم نِه است رگزن، هم رگ را میزند، هم مرهم میگذارد؛ هم خون را میگیرد، هم خون را بند میآورد؛ خون زیادی را میگیرد، اما نمیگذارد خون اضافهی براندازهی لازم هم از رگ بیرون برود؛ مرهم هم میگذارد. نقش ماها اینگونه است. اگر ما عمامهییها درست نقش خود را بشناسیم و بتوانیم آن را ایفا کنیم، دنیا را آباد خواهیم کرد. ماها گاهی کوتاهی میکنیم؛ سراغ همان راههایی میرویم که اهل دنیا رفتهاند؛ آنگاه کار ما خراب میشود. یک تاجر، یک زمیندار، یک زمینخوار، یک مقاطعهکار، چه عمامه سرش باشد، چه شاپو سرش باشد، چه کراوات ببندد، چه تسبیح دست بگیرد؛ بالاخره حقیقت او که فرق نمیکند. اما اگر عمامه سرمان گذاشتیم و دنبال همان کارهایی بودیم که پاپیون زنها و کراوات زنها و بقیهی اهل دنیا دنبال آن هستند، ما هم مثل آنها هستیم. لباس که تغییر اساسی ایجاد نمیکند؛ باید دید دل، جایگاه چیست. «ده بود آن، نه دل، که اندر وی گاو و خر بینی و ضیاع و عقار». دلی که به دنبال تجملات و زخارف دنیاست، دیگر دل نیست؛ دکان زرگری است؛ هرچند شاعر میگوید ده است. اول باید دلمان را پاک کنیم: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ کسی که پیشاهنگ، پیشوا و جلودار جمعیتی میشود، اول باید خود را آماده کند. اگر بنده و جنابعالی میخواهیم صد نفر را به دنبال خود بکشانیم - چه برای کوهنوردی، چه برای بیابانگردی، چه برای یک رزمایش - اول باید قوت راه رفتن را در خودمان ایجاد کنیم؛ والا اگر ده قدم رفتیم و بعد گفتیم آخ قلبمان گرفت، پایمان خسته شد، این صد نفر هم هرچند چهار نفرشان همت کنند و بروند، اما دیگر نمیشود اینها را به مقصد رساند. راه معنویت هم همینطور است؛ خودمان را باید درست کنیم. روحانیت خیلی قدر و ارزش دارد. شکستن قدر روحانیت، خدمت بههیچ بخشی و جنبهیی از جنبههای زندگی مردم نیست؛ چون هرجا یک روحانی خوب حضور داشته باشد، واقعا یک مشعل است و نورافشانی میکند. اما من و شمای روحانی هم باید خود را آنچنان که یک روحانی میباید و میشاید، بسازیم و روحانی باشیم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش :روحانی مانند پزشکِ مراجعه کننده به مردم کلیدواژه(ها) : روحانیها, انبیای الهی نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : نمیخواهم ادعا کنم که حضور روحانیون در نیروهای مسلح در سالهای بعد از انقلاب صددرصد همانطوری بوده است که از ماها انتظار میرفته؛ اما میخواهم این را عرض کنم که در مجموعهی بزرگ نیروهای مسلح، هرجا علما، روحانیون، فضلا و طلاب جوان با همان منش روحانی حضور داشتهاند، تأثیرات بسیار گرانبهایی برجای گذاشتهاند. عزیزان نیروهای مسلح هم مثل همهی مردم از آغاز با نام خدا، با نام ائمهی اطهار و با نام مقدسین و مقدساتِ دینی پرورش پیدا کردهاند و فطرتشان با تعالیم اسلامی بارور شده است. فطرت اسلامی و دینی در مردم ما و در نیروهای مسلح - که از جوانهای ما هستند - با تعلیم دینی و با بیان معارف الهی سیراب شده است. برای گرایش به معنویت و تعالی معنوی، زمینه در اینها خیلی زیاد است. ما باید مثل پیامبر سراغ افراد برویم. دربارهی پیغمبر گفته شده است: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه»؛ (1) پیغمبر مثل یک پزشکِ دورهگرد حرکت میکرد. پزشکان در مطب خود مینشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ اما پیغمبران نمینشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ آنها به مردم مراجعه میکردند. در کیف دارویشان، هم وسیلهی مرهمگذاری داشتند، هم وسیلهی نشترزنی داشتند، هم وسیلهی داغ کردن زخم داشتند؛ آنجایی که احتیاج به داغ کردن داشت. 1 ) خطبه 108 : از خطبههاى آن حضرت است در پيشگويى از حوادث آينده الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِذَوِي الضَّمَائِرِ وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ . اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ . و منها : طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا وَ ظَهَرَتِ الْعَلَامَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ رَايَةُ ضَلَالٍ قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا تَكِيلُكُمْ بِصَاعِهَا وَ تَخْبِطُكُمْ بِبَاعِهَا قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ قَائِمٌ عَلَى الضِّلَّةِ فَلَا يَبْقَى يَوْمَئِذٍ مِنْكُمْ إِلَّا ثُفَالَةٌ كَثُفَالَةِ الْقِدْرِ أَوْ نُفَاضَةٌ كَنُفَاضَةِ الْعِكْمِ تَعْرُكُكُمْ عَرْكَ الْأَدِيمِ وَ تَدُوسُكُمْ دَوْسَ الْحَصِيدِ وَ تَسْتَخْلِصُ الْمُؤْمِنَ مِنْ بَيْنِكُمُ اسْتِخْلَاصَ الطَّيْرِ الْحَبَّةَ الْبَطِينَةَ مِنْ بَيْنِ هَزِيلِ الْحَبِّ أَيْنَ تَذْهَبُ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ وَ تَتِيهُ بِكُمُ الْغَيَاهِبُ وَ تَخْدَعُكُمُ الْكَوَاذِبُ وَ مِنْ أَيْنَ تُؤْتَوْنَ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ فَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ وَ لِكُلِّ غَيْبَةٍ إِيَابٌ فَاسْتَمِعُوا مِنْ رَبَّانِيِّكُمْ وَ أَحْضِرُوهُ قُلُوبَكُمْ وَ اسْتَيْقِظُوا إِنْ هَتَفَ بِكُمْ وَ لْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيَجْمَعْ شَمْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ ذِهْنَهُ فَلَقَدْ فَلَقَ لَكُمُ الْأَمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَةِ وَ قَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ وَ صَالَ الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ كُظُومٍ وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً وَ كَانَ أَهْلُ ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالًا وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فَاضَ الْكَذِبُ وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً ترجمه : خداى را سپاس كه با آفرينش مخلوقات بر مخلوقات تجلّى كرد، و با حجّت خود بر قلوبشان آشكار است، بدون به كار گيرى انديشه موجودات را آفريد، زيرا انديشهها در خور آنانى است كه داراى ضمايرند، و خدا را فى نفسه ضمير نيست. دانش او عمق پردههاى غيب را شكافته، و به پيچيدگىها و دقايق آراء نهانها احاطه نموده. از اين خطبه است در باره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله او را از شجره انبيا، و از چراغدان نور، و از مرتبت بلند، و از مركز سرزمين بطحا، و از چراغهاى بر افروخته در ظلمت، و چشمههاى حكمت اختيار نمود و از اين خطبه است طبيبى است كه همراه با طبّش در ميان مردم مىگردد، مرهمهايش را محكم و آماده ساخته، و ابزارهايش را براى سوزاندن زخمها داغ نموده، تا هر جا لازم باشد: در زمينه دلهاى كور، و گوشهاى كر، و زبانهاى لال به كار گيرد. دارو به دست به دنبال علاج بيماريهاى غفلت، و دردهاى حيرت است. اين بيماران وجود خود را از انوار حكمت روشن ننموده، و با آتش زنه دانشى درخشان شعله نيفروختهاند. از اين بابت به مانند چهارپايان چرنده، و سنگهاى سختاند. حقايق پنهان براى اهل بصيرت آشكار، و راه حق براى اشتباه كنندگان نمايان شد، و قيامت پرده از چهره برداشت، و نشانههاى آن براى صاحب فراست ظاهر گشت. چه شده كه شما را پيكرهايى بىجان، و جانهايى بىپيكر، و عابدانى بىصلاح، و تاجرانى بىسود، و بيدارانى خواب، و حاضرانى غايب، و ناظرانى كور، و شنوندگانى كر، و گويندگانى لال مشاهده مىكنم دولت ضلالت بر محور خود به پا شده، و با شاخههايش همه جا پراكنده گرديده، شما را با كيل خود وزن مىكند، و با همه دست خود بر سرتان مىكوبد، پرچمدار اين حكومت از دين خارج است، و بر سكوى گمراهى ايستاده، آن زمان از شما جز به مانند باقى مانده ته ديگ، يا به مثل خرده دانهاى كه در ته بقچه مانده چيزى باقى نماند. دولت ضلالت شما را به مانند به هم پيچيده شدن چرم به هم مىمالد، و همچون كوبيدن خرمن مىكوبد، اين سركشان همچون پرندهاى كه دانه درشت را از دانه ريز جدا مىكند مؤمن را از ميان شما جدا مىكنند. اين راهها شما را كجا مىبرد تاريكىها تا چه وقت شما را سرگشته و حيران مىنمايد دروغها چگونه شما را مىفريبند اين بلا از كجا به سر شما مىآيد و به كجا باز گردانده مىشويد براى هر زمانى سرنوشتى است، و هر غيبتى را باز گشتى است. پس، از عالم ربّانى خود بشنويد، دلهاى خود را نزد او حاضر كنيد، و اگر بر شما فرياد زد بيدار شويد. خبر گزار بايد به مردمش راست بگويد، و پراكندگى كار و افكار خود را جمع نمايد، و ذهنش را آماده سازد. عالم ربّانى حقايق را همچون شكافتن مهره براى شما شكافت، و حقيقت را همچون كندن پوست درخت براى يافتن صمغ پوست كند. به وقت بر پا شدن بيرق گمراهى باطل در محلّ خود جاى گرفته، و جهالت بر مركبهايش سوار گشته، و گروه ستمگر بزرگ و فراوان گردد، و دعوت كننده به حق كم شود، و روزگار همچون وحشى گزنده حمله نمايد، و شتر باطل پس از سكوت عربده كشد و قوّت گيرد، و مردم بر معصيت پيمان برادرى بندند، و بر دين از هم دورى نمايند، و بر دروغ با يكديگر دوست شوند، و بر راستى با هم دشمنى ورزند. در اين وقت فرزند باعث خشم پدر، و باران عامل حرارت گردد، و مردم پست فراوان، و خوبان كمياب شوند. مردم (توانمند) آن روزگار همچون گرگ، و حاكمانشان درنده، و ميانه حالشان طعمه، و نيازمندانشان مرده خواهند بود، راستى ناپديد شود، و دروغ فراوان گردد، مردم به زبان اظهار دوستى، و به دل دشمنى كنند، فسق عامل نسبت، و عفّت باعث شگفتى شود، و اسلام را همچون پوستين وارونه پوشند مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش :مقدم بودن تربیت برای افراد پیشاهنگ مردم کلیدواژه(ها) : روحانیها, معنویتگرایی, دنیاگرایی نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : اگر ما عمامهییها درست نقش خود را بشناسیم و بتوانیم آن را ایفا کنیم، دنیا را آباد خواهیم کرد. ماها گاهی کوتاهی میکنیم؛ سراغ همان راههایی میرویم که اهل دنیا رفتهاند؛ آنگاه کار ما خراب میشود. یک تاجر، یک زمیندار، یک زمینخوار، یک مقاطعهکار، چه عمامه سرش باشد، چه شاپو سرش باشد، چه کراوات ببندد، چه تسبیح دست بگیرد؛ بالاخره حقیقت او که فرق نمیکند. اما اگر عمامه سرمان گذاشتیم و دنبال همان کارهایی بودیم که پاپیون زنها و کراوات زنها و بقیهی اهل دنیا دنبال آن هستند، ما هم مثل آنها هستیم. لباس که تغییر اساسی ایجاد نمیکند؛ باید دید دل، جایگاهِ چیست. «دِه بُود آن، نه دِل، که اندر وی گاو و خر بینی و ضیاع و عقار». دلی که به دنبال تجملات و زخارف دنیاست، دیگر دل نیست؛ دکان زرگری است؛ هرچند شاعر میگوید دِه است. اول باید دلمان را پاک کنیم: «من نصب نفسه للنّاس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛(1) کسی که پیشاهنگ، پیشوا و جلودار جمعیتی میشود، اول باید خود را آماده کند. اگر بنده و جنابعالی میخواهیم صد نفر را به دنبال خود بکشانیم - چه برای کوهنوردی، چه برای بیابانگردی، چه برای یک رزمایش - اول باید قوت راه رفتن را در خودمان ایجاد کنیم؛ والّا اگر ده قدم رفتیم و بعد گفتیم آخ قلبمان گرفت، پایمان خسته شد، این صد نفر هم هرچند چهار نفرشان همت کنند و بروند، اما دیگر نمیشود اینها را به مقصد رساند. راه معنویت هم همینطور است؛ خودمان را باید درست کنیم. روحانیت خیلی قدر و ارزش دارد. شکستن قدر روحانیت، خدمت بههیچ بخشی و جنبهیی از جنبههای زندگی مردم نیست؛ چون هرجا یک روحانیِ خوب حضور داشته باشد، واقعاً یک مشعل است و نورافشانی میکند. اما من و شمای روحانی هم باید خود را آنچنان که یک روحانی میباید و میشاید، بسازیم و روحانی باشیم. 1 ) قصار 73 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: آن كه خود را در مرتبه پيشوايى قرار مىدهد بايد پيش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام كند، و پيش از آنكه ديگران را به گفتار ادب نمايد، بايد به كردارش مؤدب به آداب كند، و آن كه خود را بياموزد و ادب نمايد به تعظيم سزاوارتر است از كسى كه فقط ديگران را بياموزد و تأديب كند مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : ارتش جمهوری اسلامی, برکت الهی, نیروهای مسلح, سپاه پاسداران انقلاب اسلامی, نیروی انتظامی کلیدواژه(ها) : ارتش جمهوری اسلامی, برکت الهی, نیروهای مسلح, سپاه پاسداران انقلاب اسلامی, نیروی انتظامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : حضور مجموعهیی به نام عقیدتی، سیاسی در نیروهای مسلح، یکی از الهامات الهی و از برکات پروردگار بر امام بزرگوار ما و مجموعهی دستاندرکار امور کشور بود. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : نیروهای مسلح, روحانیها, طلاب جوان, منش طلبگی کلیدواژه(ها) : نیروهای مسلح, روحانیها, طلاب جوان, منش طلبگی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در مجموعهی بزرگ نیروهای مسلح، هرجا علما، روحانیون، فضلا و طلاب جوان با همان منش روحانی حضور داشتهاند، تأثیرات بسیار گرانبهایی برجای گذاشتهاند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : فطرت, مردم ایران, نیروهای مسلح, معارف اسلامی کلیدواژه(ها) : فطرت, مردم ایران, نیروهای مسلح, معارف اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : فطرت اسلامی و دینی در مردم ما و در نیروهای مسلح با تعلیم دینی و با بیان معارف الهی سیراب شده است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیها, وظایف روحانیت کلیدواژه(ها) : روحانیها, وظایف روحانیت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر ما روحانیون نقش خود را درست بشناسیم و بتوانیم آن را ایفا کنیم، دنیا را آباد خواهیم کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش :خوشرفتاری رهبری با جوانهای نمازگزار مسجد کلیدواژه(ها) : انس با مردم, ارتباط آیت الله خامنه ای با جوانان, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : همیشه گرمترین نماز جماعتها متعلق به پیشنمازهاى مردمى است: با مردم گرم مىگیرند؛ با مردم خوش اخلاقى مىکنند؛ بىحوصلگى نشان نمىدهند؛ بدخلقى نشان نمىدهند، جواب مسألهشان را مىدهند؛ یک وقت اگر کسى بیمارى و مشکلى داشته باشد، اگر با پول نتوانند، با اخلاق آن مشکل را تسکین مىدهند. گفت: چو وا نمىکنى گرهى خود گره مباش ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست به عنوان آخوندى، دست ما گشاده نیست؛ اما ابرویمان که مىتواند گشاده باشد. بنده خودم سالها پیشنمازى کردهام؛ مىدانم انسان چگونه باید با مردم رفتار کند. وقتى نماز تمام مىشد، برمىگشتم رو به مردم مىنشستم. تسبیحات حضرت زهرا را هم که مىگفتم، افراد مىآمدند و مىدیدند راه باز است. جوان مىآمد، مزلّف مىآمد، بازارى مىآمد، ریشدار مىآمد، بىریش مىآمد. آن زمان، پوشیدن پوستینهاى وارونه در میان جوانهاى بیتل مد شده بود. یک روز رفتم نماز، دیدم یکى از همین جوانهاى آلامد که موهایش را روغن زده، آمده و صف اول کنار متدینین و بازارىهاى خوب و افراد محاسن سفید نشسته. احساس کردم این جوان با من حرفى دارد. نشستم و به او پاسخِ نگاه دادم؛ یعنى اجازه دادم بیاید حرفش را بزند. جلو آمد و گفت آقا! من صف اول بنشینم، اشکال دارد؟ گفتم نه، چه اشکالى دارد؟ شما هم مثل بقیه. گفت: این آقایان مىگویند اشکال دارد. گفتم: این آقایان بیخود مىگویند! این جوان، دیگر از این مسجد پا نمىکِشد. این جوان، دیگر از این پیشنماز دل نمىکند. همینطور هم بود؛ از ما دل نمىکندند. بنده وقتى مسجد مىرفتم، در میان صد نفر، اقلاً نود نفرش جوانها بودند. بنده هیچ چیز خاصى نداشتم؛ نه یک مایهى آنچنانىِ معنوى، نه یک مایهى دنیوى؛ اما با مردم بودم. در پادگان هم همینطور است؛ در محیط نیروى انتظامى هم همینطور است؛ در پاسگاه هم همینطور است؛ هرجا که ما میان مردم هستیم. یکجا مردم ما بازارىاند، یکجا مردم ما دانشگاهىاند، یکجا هم نظامىاند؛ سپاه و ارتش و نیروى انتظامى؛ فرقى نمىکند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش :تاثیر گذاری شهید بابایی بر دیگران کلیدواژه(ها) : شهید بابایی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ دفاع مقدس, انس با مردم نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اگر ما[روحانیون] با مردم باشیم، افراد به تظاهر وادار نمىشوند. ما که عقیدتى، سیاسى هستیم، بد است که در فلان نیروى مسلح طورى رفتار کنیم که آن آدم زرنگِ رِند به مذهب تظاهر کند، اما باطنش خبرى نباشد؛ جلوى ما تسبیح به دست بگیرد و صلوات بفرستد، اما باطن قلبش چیزى نداشته باشد؛ یا دوره و کلاسى را که ما اجبار کردهایم، بگذراند، اما فقط الفاظ را یاد گرفته باشد؛ ایمان و اعتقادى پیدا نکرده باشد. این خوب نیست، این بُرد نیست. بُرد این است که ما بتوانیم دل او را تسخیر و جذب کنیم، نه براى خودمان؛ او را دلدادهى حق و دلدادهى معنا کنیم؛ و این با عمل ممکن است. این را روحانى، خوب مىتواند. افراد غیرروحانى هم مىتوانند. چند روز قبل خانوادهى شهید بابایى اینجا آمده بودند؛ این خاطره یادم آمد و براى آنها گفتم. سال 61 شهید بابایى را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکارى اصفهان. درجهى این جواب حزباللّهى سرگردى بود، که او را به سرهنگ تمامى ارتقاء دادیم. آنوقت آخرین درجهى ما سرهنگ تمامى بود. مرحوم بابایى سرش را مىتراشید و ریش مىگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختى بود. دل همه مىلرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، مىلرزید، که آیا مىتواند؟ اما توانست. وقتى بنىصدر فرمانده بود، کار مشکلتر بود. افرادى بودند که دل صافى نداشتند و ناسازگارى و اذیت مىکردند؛ حرف مىزدند، اما کار نمىکردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونهیى از این قضایا را نقل کرد. خلبانى بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبانهایى بود که از اول با نظام ناسازگارى داشت. شهید عباس بابایى با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتى یک شب او را با خود به مراسم دعاى کمیل برده بود؛ با اینکه نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایى تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقهى خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامىها این چیزها خیلى مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایى شده بود. شهید بابایى مىگفت دیدم در دعاى کمیل شانههایش از گریه مىلرزد و اشک مىریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! دعا کن من شهید بشوم! این را بابایى پس از شهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. او الان در اعلىعلیین الهى است؛ اما بنده که سى سال قبل از او در میدان مبارزه بودم، هنوز در این دنیاى خاکى گیر کردهام و ماندهام! ما نرفتیم؛ معلوم هم نیست دستمان برسد. تأثیر معنوى اینگونه است. خود عباس بابایى هم همینطور بود؛ او هم یک انسان واقعاً مؤمن و پرهیزگار و صادق و صالح بود. اگر مىخواهید اثر بگذارید - چه شما برادران عزیز طلبه و روحانى، چه شما برادران عزیزى که نظامى هستید و با عقیدتى، سیاسى همکارى مىکنید - راهش این است که دلها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ براى خدا کار کنید؛ آنوقت خداى متعال برکت خواهد داد. این مىشود عقیدتى، سیاسىِ مطلوب. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دربارهی پیغمبر گفته شده است: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه»؛ پیغمبر مثل یک پزشکِ دورهگرد حرکت میکرد. پزشکان در مطب خود مینشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ اما پیغمبران نمینشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ آنها به مردم مراجعه میکردند. در کیف دارویشان، هم وسیلهی مرهمگذاری داشتند، هم وسیلهی نشترزنی داشتند، هم وسیلهی داغ کردن زخم داشتند؛ آنجایی که احتیاج به داغ کردن داشت. درشتی و نرمی به هم در به است چو رگزن که جراح و مرهم نِه است رگزن، هم رگ را میزند، هم مرهم میگذارد؛ هم خون را میگیرد، هم خون را بند میآورد؛ خونِ زیادی را میگیرد، اما نمیگذارد خون اضافهی براندازهی لازم هم از رگ بیرون برود؛ مرهم هم میگذارد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیرىِ معنوی است. همه به روحانی احتیاج دارند - همچنانکه به طبیب احتیاج دارند - و اگر روحانی در هر نقطهیی به وظایف خود عمل کند، آنجا را از لحاظ معنوی آباد خواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : گاهی وجود ما عمامهییها در جاهایی بیاثر میشود، یا احیاناً خدای ناکرده اثرهای منفی بر جای میگذارد؛ این بهخاطر این است که ما در آن مورد با وظایف و هویت و منش یک روحانی ظاهر نشدهایم. در طول سالهای متمادىِ عمر روحانیت شیعه، هرجا روحانیون با منش و هویت روحانىِ خود ظاهر شدهاند، برکاتی بر جای گذاشتهاند؛ چه در میدان سیاست، چه در میدان معنویت، چه در میدانهای مربوط به رزم و دفاع از کشور و امنیت، و چه در هر میدان دیگری. شأن روحانی این است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیرىِ معنوی است. همه به روحانی احتیاج دارند - همچنانکه به طبیب احتیاج دارند - و اگر روحانی در هر نقطهیی به وظایف خود عمل کند، آنجا را از لحاظ معنوی آباد خواهد کرد.گاهی وجود ما عمامهییها در جاهایی بیاثر میشود، یا احیاناً خدای ناکرده اثرهای منفی بر جای میگذارد؛ این بهخاطر این است که ما در آن مورد با وظایف و هویت و منش یک روحانی ظاهر نشدهایم. در طول سالهای متمادىِ عمر روحانیت شیعه، هرجا روحانیون با منش و هویت روحانىِ خود ظاهر شدهاند، برکاتی بر جای گذاشتهاند؛ چه در میدان سیاست، چه در میدان معنویت، چه در میدانهای مربوط به رزم و دفاع از کشور و امنیت، و چه در هر میدان دیگری. شأن روحانی این است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روحانیت خیلی قدر و ارزش دارد. شکستن قدر روحانیت، خدمت بههیچ بخشی و جنبهیی از جنبههای زندگی مردم نیست؛ چون هرجا یک روحانىِ خوب حضور داشته باشد، واقعاً یک مشعل است و نورافشانی میکند. اما من و شمای روحانی هم باید خود را آنچنان که یک روحانی میباید و میشاید، بسازیم و روحانی باشیم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [شما روحانیون] دوگونه میشود در عقیدتی، سیاسىِ نیروی انتظامی حضور داشته باشید: یکنوع، مطلوب است؛ یک نوع، کماثر است؛ حالا آن نوعهایی که مضر است، فعلاً محل کلام ما نیست. حضور کماثر، چه نوع حضوری است؟ اینگونه است که نیروی انتظامی مثل بقیهی ادارات برای خودش یک کارهای شکلی تعریف کند و آنها را انجام دهد: این کلاس را باید شرکت کنید، این آزمون را باید بگذرانید، برای درجه باید این شرایط را در خودتان تحصیل کنید، احیاناً نمازجماعت باید شرکت کنید؛ بیایند، بروند؛ نیروی انتظامی هم مثل بقیهی ادارات فعالیت کند. در چنین حالتی، البته نیروی انتظامی کارهایی میکند و تأثیراتی میگذارد؛ اما سطحی است؛ این از روحانیت متوقع نیست. طور دیگر هم این است که حضور، به معنای حقیقی کلمه، روحانی و معنوی باشد. نه اینکه آن وظایف را انجام ندهند؛ چرا، آن وظایف هم وظایفی است که باید انجام بگیرد؛ در آییننامهها آمده، در قانون آمده، جزو وظایف نیروی انتظامی است؛ لیکن ملات همهی وظایف آن جریان معنوی، روی خوش روحانی، دلسوزی روحانی، استغنای نفس یک روحانی و یک طلبه، و بیاعتنایىِ یک روحانی به تشریفات و چیزهای زیادی و زر و زیورها و مال دنیاست. اگر توانستید این را تأمین کنید، آن حضور، مطلوب و ایدهآل خواهد شد و اثر میگذارد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روحانىِ عقیدتی، سیاسی... نباید خودش را جای فرمانده بگذارد و فرماندهی کند؛ باید توی مجموعه برود.... منش روحانی نباید فرماندهی باشد؛ هرچند تشریفات فرماندهی اصلاً مردمىِ محض است. شما فرض کنید در فلان محلهی تهران یا هر شهر دیگری پیشنماز یک مسجد هستید. پیشنماز یک مسجد چگونه رفتار میکند؟ با امر و نهی و پَسرو و پیشرو رفتار میکند؟ اگر بکند، مردم به نمازش نمیآیند. همیشه گرمترین نماز جماعتها متعلق به پیشنمازهای مردمی است: با مردم گرم میگیرند؛ با مردم خوش اخلاقی میکنند؛ بیحوصلگی نشان نمیدهند؛ بدخلقی نشان نمیدهند، جواب مسألهشان را میدهند؛ یک وقت اگر کسی بیماری و مشکلی داشته باشد، اگر با پول نتوانند، با اخلاق آن مشکل را تسکین میدهند. گفت: چو وا نمیکنی گرهی خود گره مباش ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مجموعهی بزرگ نیروهای مسلح، هرجا علما، روحانیون، فضلا و طلاب جوان با همان منش روحانی حضور داشتهاند، تأثیرات بسیار گرانبهایی برجای گذاشتهاند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : نیروی انتظامی کلیدواژه(ها) : نیروی انتظامی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نیروی انتظامی، نیروی مسلح اجتماعی است؛ نیروی مسلح منزوی نیست؛ در پادگانها نیست؛ در بازارهاست؛ در متن زندگی مردم است؛ در عین حال نیروی مسلح هم هست؛ موظف به حفظ امنیت و نظم است - آن هم با قدرت مسلح - وسط زندگی مردم هم هست؛ این خیلی حساس و ظریف است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : نیروی انتظامی کلیدواژه(ها) : نیروی انتظامی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نیروی انتظامی ما امروز نه با گذشتهی قبل از انقلاب - آنکه اصلاً محل بحث نیست - با اول انقلاب خیلی تفاوت کرده است. بنده از اول در مجموعهی نیروهای مسلح بودهام و از نزدیک این تفاوت را لمس کردهام. امروز نیروهای مسلح ما - بخصوص نیروی انتظامی - زمین تا آسمان تفاوت کردهاند. نه فقط با اول انقلاب، بلکه با اولِ تشکیل نیروی انتظامی هم که سه مجموعه با هم ادغام شدند و نیروی انتظامی بهوجود آمد، تفاوت دارد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیرىِ معنوی است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر روحانی در هر نقطهیی به وظایف خود عمل کند، آنجا را از لحاظ معنوی آباد خواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیرىِ معنوی است. همه به روحانی احتیاج دارند همچنانکه به طبیب احتیاج دارند و اگر روحانی در هر نقطهیی به وظایف خود عمل کند، آنجا را از لحاظ معنوی آباد خواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : گاهی وجود ما عمامهییها در جاهایی بیاثر میشود، یا احیاناً خدای ناکرده اثرهای منفی بر جای میگذارد؛ این بهخاطر این است که ما در آن مورد با وظایف و هویت و منش یک روحانی ظاهر نشدهایم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در طول سالهای متمادىِ عمر روحانیت شیعه، هرجا روحانیون با منش و هویت روحانىِ خود ظاهر شدهاند، برکاتی بر جای گذاشتهاند؛ چه در میدان سیاست، چه در میدان معنویت، چه در میدانهای مربوط به رزم و دفاع از کشور و امنیت، و چه در هر میدان دیگری. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روحانیت خیلی قدر و ارزش دارد. شکستن قدر روحانیت، خدمت بههیچ بخشی و جنبهیی از جنبههای زندگی مردم نیست؛ چون هرجا یک روحانىِ خوب حضور داشته باشد، واقعاً یک مشعل است و نورافشانی میکند. اما من و شمای روحانی هم باید خود را آنچنان که یک روحانی میباید و میشاید، بسازیم و روحانی باشیم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : من و شمای روحانی باید خود را آنچنان که یک روحانی میباید و میشاید، بسازیم و روحانی باشیم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روحانیت خیلی قدر و ارزش دارد. شکستن قدر روحانیت، خدمت بههیچ بخشی و جنبهیی از جنبههای زندگی مردم نیست؛ چون هرجا یک روحانىِ خوب حضور داشته باشد، واقعاً یک مشعل است و نورافشانی میکند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : منش روحانی نباید فرماندهی باشد؛ هرچند تشریفات فرماندهی اصلاً مردمىِ محض است. شما فرض کنید در فلان محلهی تهران یا هر شهر دیگری پیشنماز یک مسجد هستید. پیشنماز یک مسجد چگونه رفتار میکند؟ با امر و نهی و پَسرو و پیشرو رفتار میکند؟ اگر بکند، مردم به نمازش نمیآیند. همیشه گرمترین نماز جماعتها متعلق به پیشنمازهای مردمی است. |