[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش :ایجاد نابرادری، از جمله توطئههای دشمن کلیدواژه(ها) : نقشه دشمن, اخوت اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : امروز انگیزه برای ایجاد نابرادری زیاد است، که از خارج بیایند و این برادری را به نابرادری تبدیل کنند. همه با هم برادرند؛ «انّما المؤمنون اخوة»(1). خیلیها انگیزه دارند که به مناطقی از ایران - از جمله بلوچستان - بیایند و نابرادری ایجاد کنند. شما بایستی مراقب این توطئهها باشید و آن آقایان را هم مراقب این توطئهها بکنید. مواظب باشند که تحت تأثیر تبلیغات و تلقینات و توطئههای دشمن قرار نگیرند؛ این، آن اصل قضیه است. 1 ) سوره مبارکه الحجرات آیه 10 إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ فَأَصلِحوا بَينَ أَخَوَيكُم ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُرحَمونَ ترجمه : مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید! مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش :از اعمال حسنه ، تلاش برای رفع محرومیت از مناطق محروم کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : بسیاری از مردم آنجا[سیستان و بلوچستان]، از لحاظ پوشش فرهنگی و مذهبی و دینی، واقعاً محرومند. بایستی تا آنجا که میتوانید، تلاش بکنید، تا انشاءاللَّه در آینده با جزوات، با نوشتجات، با سخنرانی، با وادار کردن بعضی از مولویهای خوشبیان و خوشنیت و خوب - که خیلی از آنان بحمداللَّه خوشنیت و خوب هستند این خلأ را پُر کنید و این پوشش را برقرار نمایید؛ چه در مناطق شیعهنشین، مثل زابل یا بعضی از مناطق بلوچستان، و چه در مناطق سنینشین بلوچستان؛ فرقی نمیکند، شما موظفید که برای هر دوی اینها به فکر باشید. آنچه را که انجام میدهید، حسنه به حساب بیاورید؛ واقعاً حسنه است؛ «انّا لا نضیع اجر من احسن عملا»(1). شما دارید احسان میکنید و حسنه ایجاد میکنید؛ و خدای متعال آن را ضایع نخواهد کرد. 1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 30 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ إِنّا لا نُضيعُ أَجرَ مَن أَحسَنَ عَمَلًا ترجمه : مسلّماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد! مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش : نظام جمهوری اسلامی ایران, راه هدایت مردم, اهداف نظام جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : نظام جمهوری اسلامی ایران, راه هدایت مردم, اهداف نظام جمهوری اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : خط صحیح جمهوری اسلامی اداره و هدایت صحیح مردم، به رشد رساندن و به تكامل الهی رساندن مردم است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش : شهید تندگویان کلیدواژه(ها) : شهید تندگویان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : و امیدوارم إن شاء اللّه ادعیهی زاكیهی حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) شامل حال ملت ایران و همهی ما باشد و روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبهی شهدای گرامی و شهدای هفت تیر إن شاء اللّه از ما و رفتار ما و گفتار ما راضی باشند. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش :تبیین سیاست رژیم پهلوی در سیستان وبلوچستان کلیدواژه(ها) : تبعید آیت الله خامنه ای به ایرانشهر, سیستان و بلوچستان, تدوین کتب تعلمیات دینی قبل از انقلاب اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, خوانین, مقایسه عملکرد نظام اسلامی و رژیم پهلوی, مناطق محروم در رژیم پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, فساد رژیم پهلوی, عملکرد حکومت پهلوی, سیاستهای رژیم پهلوی, عملکرد حکومت قاجاریه نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در زمان رژیم ستمشاهى - چه دوران منحوس پهلوى، چه دوران منحوس قاجار - در آن منطقه [سیستان وبلوچستان]خیلى ستم شده است. شاید شماها بدانید که هنوز هم در گوشه و کنار بلوچستان، به فارسها «گجر» مىگویند. گجر، یعنى قاجار، قجر؛ مثل اینکه ما مىگوییم «مغول». علتش خاطرهى تلخى است که آنان از دوران قاجاریه دارند؛ از بس به آنان در آن دوران ستم شد. در دوران منحوس پهلوى هم وضع بهتر از دوران قاجاریه نبود. سیاست رژیم پهلوى در بلوچستان این بود که خوانین را به خودشان جذب کنند و از خوانین امنیت منطقه را بخواهند؛ مثل تیولدارهاى زمان قدیم، که شاه یک کشور کسى را به منطقهیى مىفرستاد و مثلاً مىگفت خراسان در تیول تو؛ ما مىخواهیم خراسان را از این کشور جدا نکنند؛ مالیاتى هم هر سال با هدایا براى ما بفرست؛ دیگر هر کار مىکنى، با خودت! او هم به آنجا مىرفت؛ اگر قرار بود که مثلاً ده کرور بفرستد، سى کرور یا پنجاه کرور از مردم درمىآورد! حالا چگونه درمىآورد، آن مربوط به خودش بود. کشتارها، ظلمها، بىعدالتیها، ناحق کردن حقها، ضایع کردن ضعفا و رشد دادن گردن کلفتها، به دولت مرکزى ربطى نداشت! در زمان پهلوى، سیستان و بلوچستان این وضعیت را داشت. در آنجا خوانینى از قبایل مختلف ریگى و مبارکى و نارویى و ششزهى بودند؛ همین زهىهاى فراوان که شنیدهاید و هست. رئیس قبیله در مقابل استاندار مسؤول بود؛ و اگر خوب عمل مىکرد، پاداش او هم وکالت مجلس بود؛ یک دوره بیاید وکیل مجلس بشود و سور و سات استاندار و دستگاه دولتى هم فراهم باشد! دستگاه کارى به کار امنیت منطقه نداشت. وقتى که من در آنجا بودم، بین همین ایرانشهر و چابهار، به اصطلاح حافظ امنیت این مناطق، دلاورهاى آن رژیم بودند. دلاورها چه کسانى بودند؟ یک چند نفر بلوچِ فقیرِ محرومِ مظلومِ بدبختى که به آنها چوبدستى یا تفنگ برنو داده بودند و گفته بودند که شما در این جاده مواظب باشید. آنها مواظب بودند؛ حالا مواظب چه چیزى، آن هم خیلى روشن نیست؛ طبیعتاً طبق معیارهاى خود آنها عمل مىکردند. آن خان، پدر آن مردم را درمىآورد. من در بلوچستان وضعیتى را دیدم که حقیقتاً قابل توصیف نیست؛ یعنى اگر کسى توصیف کند، شما باور نخواهید کرد؛ یعنى اینقدر با حالا فاصله دارد. یک عده در آنجا از همه جهت در نهایت راحتى و آسایش زندگى مىکردند؛ در ایرانشهر، مثل اعیان تهران زندگى مىکردند! در فنّوج و اسپکّه و آن دوردستهایى که پاى آدمهاى معمولى به آنجا نمىرسید، اینها در وضعیت اشرافى زندگى مىکردند! در همان شهرها مردمى بودند که اولیات زندگى برایشان وجود نداشت؛ یعنى فقر به معناى تلخ و سیاه، مسألهى آنوقت در آنجا بود؛ نه جادهیى، نه آبى، نه برقى، نه در تابستان وسیلهى خنککنندهیى. مردم آنجا اینطور محروم شدند. مردم هم راه زندگى را فهمیده بودند. هر کس مىخواست زندگى کند، باید منفذى به آن خان مىیافت. آخوند هم اگر مىخواست زندگى کند، بایستى خودش را به خان وصل مىکرد؛ لذا خیلى از روحانیون آنجا هم به خوانین متصل شده بودند، با آنها ارتباط داشتند، با آنها مأنوس بودند و زندگیشان یک طورى مىگذشت. این، وضعیت بلوچستان بود. مردم در آنجا اینگونه رنج کشیدند. جمهورى اسلامى در آنجا پیامآور یک عطیهى بزرگ بود، و آن اینکه طبقهى ستمگر - خوانین - حذف شدند؛ هرچه هم آمدند و تلاش کردند، نشد. من خودم در سال 58 به بلوچستان رفتم؛ همهى این خوانین درجهى یک بلوچستان به ایرانشهر آمدند و با من ملاقات کردند، تا شاید بتوانند تقرب و تحببى پیدا کنند. من سیاست جمهورى اسلامى را براى آنان روشن کردم. خوانین امیدى پیدا نکردند. البته کسانى بودند که این سیاست را قبول نداشتند. ما نمىخواستیم در آنجا سیاست اعمال کنیم؛ ما مىخواستیم حقیقت را در آنجا اعمال کنیم. حقیقت این بود که مردمى بودند و باید زیر سایهى جمهورى اسلامى زندگى مىکردند؛ الان هم آن مردم هستند. بحمداللَّه خوانین دستشان کنده شد؛ هرچند جمهورى اسلامى سختیهاى زیادى کشید. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش : استعمار کلیدواژه(ها) : استعمار نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مناطقی از آفریقا و در دوردستها، کشیشهایی رفتند و سالها آنجا ماندند. برای چه ماندند؟ مسیحی کردن قبایل آفریقایی برای چه بود؟ کیست که نداند آنها پیشاهنگان استعمار بودند. رفتند مردم را مسیحی کنند، تا آن عنصر استعماری بتواند به آنجا بیایید و کار خودش را انجام بدهد. کشیشها هم میدانستند که برای چه دارند کار میکنند - اینطور نبود که ندانند - اما ببینید برای خاطر همین هدف، چه مصایبی را تحمل کردند؛ مصایبی که اصلاً با پول قابل جبران نیست؛ مثلاً یک نفر برود هفت سال در نقطهی مجاور نقطهی آدمخوارها زندگی بکند! انسان این چیزها را در کتابها میخواند، در بعضی از گزارشها میبیند، در بعضی از فیلمها و رمانها هم هست و من از اینها اطلاع دارم و میدانم که در این سالهای استعمار چه شده است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش : علامه طباطبایی کلیدواژه(ها) : علامه طباطبایی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در همین منطقهی بلوچستان که شما الان هستید، سالها قبل از شما، علما و طلاب و روحانیونی از مناطق سنینشین به اینجا آمدند و در همین مساجد و در این روستاها زندگی کردند و علیالمنقول - که ظاهراً درست هم همین است - مردم شیعهی آنجا را سنی کردند! حالا ما نمیگوییم شما بروید مردم را شیعه کنید. قصد ما از ایجاد این دفتر، این نیست که ما برویم سنىِ بلوچستان را شیعه کنیم؛ اصلاً این جزو مقاصد ما نیست؛ حالا جزو نتایج باشد، آن بسته به این است که چه پیش بیاید. ما این کار را نمیخواهیم و به قصد آن نرفتهایم؛ ما به قصد کار دیگری رفتهایم: هدایت اسلامی مردم، هدایت فکری مردم، استحکام بنیهی انقلابی مردم. شما هرچه سختی بکشید، برای خدا و در راه خداست. خداوند انشاءاللَّه از شما قبول کند، و قبول خواهد کرد و توفیقاتی به شما خواهد داد. شما جوان هم هستید. این فکر هم پیش نیاید که حالا ما مثلاً دو سال، سه سال، پنج سال آمدیم و از درس و بحث ماندیم. در شرح حال علامهی طباطبایی ملاحظه کردهاید که میگفتند ایشان ده سال، دوازده سال به تبریز رفته و مشغول زراعت شدهاند. ده سال در زندگی ملایی که درس خوانده و بعد هم خواهد خواند، مگر چهقدر اثر دارد؟ شما بحمداللَّه فرصت زیاد دارید. بعلاوه، ما درس را برای چه میخوانیم؟ برای هدایت مردم. آدم درس میخواند تا مثلاً یک ملای بزرگ بشود و بتواند مردم را هدایت کند؛ خیلی خوب، این هدایت نقد در اینجا حاضر است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون دفتر نمایندگی ولىّفقیه در امور اهل سنت - 1370/08/27 عنوان فیش : اروپا کلیدواژه(ها) : اروپا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در همین کشور ما، یک نفر کشیش را از یک کشور اروپایی به اصفهان و تهران و مناطق دیگر کشور آوردند. سالهای متمادی یک آخوند مسیحی دور از وطن در اینجا با سختی زندگی کرده و با سوءظن مردم مواجه بوده است: این کافر است، این نجس است. در دورانی که مردم نسبت به اینگونه مسائل حساسیت بیشتری داشتند - دوران تعصبات، دوران آن استحکام اعتقاد دینی مردم - به اینجا آمدند و زندگی کردند؛ به امید اینکه بتوانند چهار نفر را مسیحی کنند، و همان کاری که در آفریقا کردند - خیال باطل - بتوانند در اینجا هم بکنند. البته نتوانستند بکنند، اما سالها ماندند. |