[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : نظام سرمایهداری غرب کلیدواژه(ها) : نظام سرمایهداری غرب نوع(ها) : جستار متن فیش : یک نکتهی دیگری که در بیانات بود، مسئلهی توجه به روستاها و دیدن واقعیت و نگاه اقتصادیِ عدالتمحور بود. من به نکتهای توجه کردم، که این برای همهی ما درسآموز است؛ هم برای شما، هم برای من. این جوان محترمی که آمدند راجع به مسئلهی نگاه اقتصادیِ عدالتمحور مطالبی را گفتند، معرفیای که کردند، ایشان جزو مجموعهی اردوهای جهادی هستند. خب، قضیه روشن شد. وقتی کسی جزو اردوهای جهادی است، به مناطق محروم سرکشی میکند، واقعیتها را به چشم میبیند، طبعاً تفکر پیگیری اقتصاد عدالتمحور در او اینجور زنده میشود؛ این برای همهی ما درس است. باید با قشرهای مختلف جامعه مرتبط شد تا مسائل آنها را لمس کرد؛ این در تصمیمگیری ما، در نگاه ما به مسائل گوناگون کشور اثر میگذارد. البته اعتقاد خود من این است که نگاه اقتصادی در کشور باید عدالتمحور باشد، و این منافاتی ندارد با آنچه که ما در سیاستهای اصل 44 بیان کردیم، که یکی از دوستان هم اینجا ذکر کردند. سیاستهای اصل 44 آنجور که ما گفتیم، ما خواستیم و تشریح کردیم - و من در همین حسینیه، در همان اوقات یک صحبت مفصلی در این زمینه با مجموعهی مرتبط با این کار کردم - بههیچوجه با اقتصاد عدالتمحور منافاتی ندارد؛ یعنی مطلقاً به سرمایهداری به آن معنای بد منتهی نخواهد شد. البته به شما عرض بکنم؛ آنچه که در دنیا به عنوان نظام سرمایهداری وجود دارد، حقیقت و جوهرهاش سرمایهسالاری است. نفس داشتن سرمایه و به کار انداختن سرمایه برای پیشرفت کشور، چیز بدی نیست؛ چیز ممدوحی است؛ به هیچ وجه مذموم نیست. آنچه که مذموم است، این است که سرمایه و سرمایهداری محور همهی تصمیمهای کلان یک کشور و یک جامعه باشد؛ همه چیز را به سمت خودش بکشد؛ همان بلائی که بر سر بلوک سرمایهداری و بلوک غرب آمد، که امروز دارند نتائجش را درو میکنند. این حوادثی که امروز در اروپاست، این فشارهای سنگین اقتصادی که دارد به مردم وارد میآید، اینها ناشی از ذات نظام سرمایهسالاری است؛ همان سرمایهداری زالوصفت است، همان سرمایهداری مذموم است. اما اینکه نه، کسانی دارای سرمایه باشند، سرمایه را در خدمت رشد جامعه بگذارند - البته سرمایهدار سود هم خواهد برد؛ هم آن کار خوب است، هم آن سود حلال است - هیچ اشکالی ندارد. کار اگر چنانچه با ضابطهی صحیح انجام بگیرد - که نگاه عدالتمحور اسلام معطوف به این معناست - هیچ اشکالی ندارد. بنابراین کلمهی «سرمایه» و کلمهی «سرمایهدار» به هیچ وجه چیز مذمومی نیست. سعی کنیم نگاه سوسیالیستی و مارکسیستی بر تفکر اقتصادی ما غلبه پیدا نکند. آنها نگاهشان نگاه دیگری است. در نظام سوسیالیستی، نفس سرمایه محکوم است؛ در نظام اسلامی بههیچوجه اینجوری نیست؛ سرمایه محکوم نیست، سوء استفادهی از سرمایه محکوم است. نمیشود هم کسی بگوید آقا سرمایه طبیعتش سوء استفاده است. نخیر، اینجوری نیست. میتوان با مقررات درست، با مدیریت صحیح، سرمایه را در جهت درستی هدایت کرد و راه برد. بنابراین آنچه که ما در سیاستهای اصل 44 مطرح کردیم، بههیچوجه با اقتصاد عدالتمحور منافاتی ندارد؛ بلکه به یک معنا مکمل و متمم آن است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : آرمانخواهی کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی از چیزهائی که ما از دانشجوها توقع داشتیم و این به طور طبیعی در دانشگاه و در محیط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم که این حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئلهی آرمانگرائی است. البته ما در دیدار با مجموعهی کارگزاران نظام در اوائل ماه، دربارهی آرمانگرائی و نسبتش با واقعگرائی، اینجا مقداری صحبت کردیم و بحث کردیم؛ که حالا شاید بعضی شنیده باشید. مسئلهی واقعگرائی در جای خودش محفوظ است، من هم بعد یک اشارهای خواهم کرد؛ لیکن آرمانگرائی، هم در سیاست، هم در همهی صحنههای دیگر - مثل آرمانگرائی در علم - باید مورد توجه باشد. آرمانگرائی در علم، یعنی در زمینهی مسائل علمی باید دنبال قله بود؛ که این، توجه شما را به درس خواندن و خوب درس خواندن باید نتیجه بدهد. من به شما عرض بکنم؛ امروز درس خواندن، علمآموزی، پژوهش و جدیت در کار اصلی دانشجوئی، یک جهاد است؛ که حالا اگر انشاءاللّه مجال شد، در ادامهی صحبت معلوم میشود. در زمینهی معنویت و اخلاق هم باید آرمانگرا بود. محیط دانشگاه به دلیل اینکه محیط جوان است، باید محیط پاکیزهای باشد. بعضی خیال میکنند دانشگاه یعنی محیطی که در آن، تقید به دین و پایبندی به دین و اخلاق و اینها خیلی لزومی ندارد و مطلوب نیست. این ناشی از بنای غلطی است که در دوران طاغوت، در آغاز پیدایش دانشگاه، پایهریزی شد. آن روز کسانی دانشگاه را به وجود آوردند که به اصل دین و معنویت و اخلاق اعتقاد نداشتند؛ شیفتهی غرب و فریفتهی اخلاقیات غرب بودند. البته آن شیفتگی و فریفتگی، شکل عمومیاش بود؛ یک عدهایشان هم مزدور و مأمور غرب بودند. بنا بود اینها در داخل کشور طراحی و برنامهریزی کنند که تسلطی را که به شکلی در دوران قاجار داشتند، در دوران پهلوی همان تسلط را و بیشترش را به شکل دیگر و آرامتری داشته باشند؛ تربیت یک نسل روشنفکر و درسخوانده و تحصیلکردهای که غربی بیندیشد؛ ایرانی است، اما فرانسوی و انگلیسی و آمریکائی فکر میکند؛ آرزوهایش آرزوهای یک فرد آمریکائی است؛ اقدام و عملش هم اقدام و عمل یک فرد آمریکائی یا انگلیسی است؛ اگرچه ملیتش ایرانی است و ساکن ایران هم هست. آنها تربیت یک چنین نسلی را دنبال میکردند. من کلیت دانشگاه را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ وجود اساتید مؤمن و پاکیزه در دورهی طاغوت را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ خب، کسانی بودند که ما آنها را میشناختیم؛ بسیار مردمان خوب، بسیار مردمان پاکیزه؛ هم در بین اساتید بودند، هم در بین دانشجوها بودند - البته کمتر - لیکن بنای دانشگاه این بنا بود؛ لذا آن اساتید مؤمن هم جز در یک دائرهی محدودی نمیتوانستند اثرگذاری کنند؛ حرکت دانشگاه، یک حرکت غلطی بود. کسانی نگاهشان به آن شرائط است؛ خیال میکنند رفتن به دانشگاه، ملازم با بیقید شدن و عدم مبالات در مورد دین و اخلاق و حجاب و طهارت و پاکیزگی دینی و اخلاقی است. این واقعیت ندارد، این نگاه درستی نیست. دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوی است. علم - هر علمی باشد - یک ارزش معنوی است، یک ارزش روحی است. محیط دانشگاه، محیط جوانی است؛ محیط مؤمنی است. در کشور، متدینترینهامان در میان جوانهامان هستند؛ فداکارترینهامان در میان جوانهامان بودند و هستند؛ بنابراین چه دلیلی دارد که محیط جوانِ اهل علمِ دانشگاه، یک محیط غیردینی باشد؟ نخیر، محیط دینی است. من توقعم این است که کسی که وارد دانشگاه میشود، اگر قبل از آنکه وارد دانشگاه بشود، تقیدات دینیاش ضعیف بوده، با ورود به دانشگاه، تقیدات دینیاش تقویت شود. بنابراین آرمانگرائی در معنویت و اخلاق هم یک امر معتبری است؛ مثل آرمانگرائی در سیاست، مثل آرمانگرائی در علم و در همهی امور زندگی. خب، در مورد آرمانگرائی یکی دو تا نکتهی کوتاه را عرض بکنیم. آرمانگرائی را با پرخاشگری اشتباه نکنیم؛ تصور نکنیم که هر کس آرمانگراتر است، پرخاشگرتر و دعواکنتر است؛ نه. میتوان بشدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعینحال پرخاشگر هم نبود. در آیهی شریفه میفرماید: «اشدّاء علی الکفّار». «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنی سخت، سخت یعنی نفوذناپذیر. هر جسمی که سختتر باشد، وقتی با جسم دیگری اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر میگذارد، اما از آن جسم اثر نمیپذیرد. همهمان اینجوری باشیم؛ اشداء باشیم. اما شدید بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معنای دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نیست. گاهی اوقات انسان احساساتش غلبه میکند و میخواهد یک کاری را انجام بدهد. این دورهی احساسات شما، دورهی جوانی است؛ ما هم پنجاه شصت سال قبل از این، همین دورهها را گذراندیم. یک مدتی جوان بودیم، جوان پراحساساتی هم بودیم؛ میدانیم این دوره چه جوری است. ببینید، یک جاهائی احساساتی وجود دارد که این احساسات باید کنترل شود. البته من این تشکر را از تشکلهای دانشجوئی بکنم. من پارسال یا پیرارسال بود که در همین جلسه به دانشجوها خطاب کردم، گفتم چرا در مسائل اجتماعی موضع نمیگیرید و وارد نمیشوید؟ من خوشبختانه میبینم در این دو سه سال اخیر موضعگیری در مسائل گوناگون، در محیطهای دانشجوئی و جوانهای دانشجو، خیلی بارز است؛ خب، این خوب است؛ این را من تقدیر میکنم و تشکر میکنم؛ منتها یک وقت مثلاً فرض کنید قضیهی غزه پیش میآید، یک مشت جوان دانشجو میگویند این فلان فلان شدهها، این صهیونیستهای خبیث سر بچههای غزه دارند بمب میریزند، فلان میکنند؛ برویم پدرشان را دربیاوریم؛ راه میافتند، میروند فرودگاه! خب، این احساسات، احساسات مقدس و پاکی است. امثال من که یک کنار نشستیم و داریم نگاه میکنیم، آدم میخواهد جانش را فدای یک چنین احساساتی بکند؛ این واقعاً ارزش دارد. اینکه امام فرمودند من دست و بازوی بسیجیها را میبوسم، جایش همین جاست. آدم وقتی میبیند که یک جوانی اینجا توی خانه، در گرمای تابستان کولر و یخچال دارد، در سرمای زمستان وسیلهی گرمائی دارد، دانشگاه میرود، درس میخواهد، موفقیت دارد، بعد یکهو مسئلهی غزه میخواهد او را به حالت انفجار برساند، میگوید میخواهم بروم آنجا؛ خب، این احساس، احساس باارزشی است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما این احساس نباید موجب شود که ما حالا راه بیفتیم برویم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممکن بود، نه جایز بود؛ اگر ممکن هم بود، جایز نبود. خب، اینجا بین آرمانگرائی و بین آن واقعیت و دستوری که حالا از قول رهبری نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضی درذهن این جوان به وجود میآید. نه، هیچ تعارضی وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبی است؛ اما تصمیمی که بر اساس یک احساس گرفته بشود، یک مطالعهی دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوماً تصمیم درستی نیست. گاهی اوقات تصمیم، تصمیم غلطی است. بنابراین آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همهی زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحتهاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشیِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید. فرض بفرمائید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سیاسی بلوک مثلاً طاغوت و مجموعههای استبدادیِ دیکتاتوری، معلوم است که ما مخالفیم، همراهی هم نمیکنیم، کمک هم نمیکنیم - «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاء منکم و ممّا تعبدون من دون اللّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتّی تؤمنوا باللّه وحده» - معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسیای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهتگیری، این جهتگیری است. کمااینکه دشمنان ما هم همین جور عمل میکنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را میکنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام میدهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمیخوریم؛ میفهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود. پس به طور خلاصه، آرمانگرائی یعنی پایبندی به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثیرگذاری و تأثیرناپذیری از جهت مخالف و جبههی مخالف. نکتهی دیگر: حضور فیزیکی و فکری در مسائل عمومی کشور از سوی مجموعهی دانشجوئی حتماً لازم است. هم حضور فکری لازم است؛ با همین رسانههای دانشجوئی، با اجتماعات دانشجوئی، با اظهاراتی که اینجا و امثال اینجا ممکن است بکنید، با ارائهی نظراتتان به دستگاههای ذیربط و وزارتهای مربوط - اگر اهل اقتصادید، به دستگاههای اقتصادی؛ اگر اهل مسائل فرهنگی هستید، به دستگاههای فرهنگی نامه بنویسید، پیشنهاد بدهید، نظر بدهید، اعلام موضع کنید - هم حضور فیزیکی لازم است؛ گاهی باید در یک اجتماعی شرکت کنید. من به هیچ وجه نفی نمیکنم و رد نمیکنم، بلکه تأیید میکنم برخی از اجتماعات دانشجوئی را که دربارهی مسائل گوناگون - فرض کنیم مسئلهی بحرین یا چیزهای دیگر - به وجود میآید. البته با تندروی در این اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجیدهی در این اجتماعات مخالفم؛ با تصمیمگیریهای غلط که ممکن است از طرف یک چند نفر انجام بگیرد، بعد در آن بحبوحهی احساسات، ناگهان مورد حمایت جمع هم واقع شود، بنده موافق نیستم. حالا راهش چیست؟ چگونه میشود عمل کرد؟ من گمان میکنم اگر مجموعههای دانشجوئی، کانون یا کانونهای تصمیم و اقدام داشته باشند برای اینکه در مسائل گوناگون فکر کنند و تصمیم بگیرند، اقدامهای آنها سنجیدهتر خواهد بود. مثلاً فرض کنید در فلان قضیهای که چند تا مثالش را الان زدم، دانشجوها چه کار کنند، خوب است؟ این را بنشینند یک گروه نخبهای، زبدهای، مسئولی فکر کنند، بعد به صورت متحدالمآل در بین مجموعهی دانشجوئی واضح و مشخص بشود که اگر کسی تخطی و زیادهروی کرد از آنچه که قرار شده، مربوط به تصمیم دانشجوها و جریان دانشجوئی نیست. خب، بنده اینجا یادداشت کردم که هیچ منافاتی وجود ندارد بین انجام دادن وظائفی که جوانی و آرمانگرائی به انسان دیکته میکند، و بین ملاحظهی مصالح مدیریتی کشور، ملاحظهی قانون، ملاحظهی تدبیر و درایت مدیریتی در کشور. یعنی میتوان آرمانگرا بود، به احساسات جوانی هم پاسخ داد و بر طبق اقتضای جوانی و آرمانگرائی عمل کرد؛ در عین حال جوری هم بود که با مصلحت کشور و با مصالح مدیریتی کشور تعارض و اصطکاکی نداشته باشد. بنابراین به نظر من توقع از مجموعهی دانشجوئی، جزو توقعات زیادی نیست؛ میتوان چنین توقعی را از دانشجوها داشت. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : جهاد علمی کلیدواژه(ها) : جهاد علمی نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی از چیزهائی که ما از دانشجوها توقع داشتیم و این به طور طبیعی در دانشگاه و در محیط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم که این حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئلهی آرمانگرائی است. البته ما در دیدار با مجموعهی کارگزاران نظام در اوائل ماه، دربارهی آرمانگرائی و نسبتش با واقعگرائی، اینجا مقداری صحبت کردیم و بحث کردیم؛ که حالا شاید بعضی شنیده باشید. مسئلهی واقعگرائی در جای خودش محفوظ است، من هم بعد یک اشارهای خواهم کرد؛ لیکن آرمانگرائی، هم در سیاست، هم در همهی صحنههای دیگر - مثل آرمانگرائی در علم - باید مورد توجه باشد. آرمانگرائی در علم، یعنی در زمینهی مسائل علمی باید دنبال قله بود؛ که این، توجه شما را به درس خواندن و خوب درس خواندن باید نتیجه بدهد. من به شما عرض بکنم؛ امروز درس خواندن، علمآموزی، پژوهش و جدیت در کار اصلی دانشجوئی، یک جهاد است؛ مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : روشنفکری کلیدواژه(ها) : روشنفکری نوع(ها) : جستار متن فیش : در زمینهی معنویت و اخلاق هم باید آرمانگرا بود. محیط دانشگاه به دلیل اینکه محیط جوان است، باید محیط پاکیزهای باشد. بعضی خیال میکنند دانشگاه یعنی محیطی که در آن، تقید به دین و پایبندی به دین و اخلاق و اینها خیلی لزومی ندارد و مطلوب نیست. این ناشی از بنای غلطی است که در دوران طاغوت، در آغاز پیدایش دانشگاه، پایهریزی شد. آن روز کسانی دانشگاه را به وجود آوردند که به اصل دین و معنویت و اخلاق اعتقاد نداشتند؛ شیفتهی غرب و فریفتهی اخلاقیات غرب بودند. البته آن شیفتگی و فریفتگی، شکل عمومیاش بود؛ یک عدهایشان هم مزدور و مأمور غرب بودند. بنا بود اینها در داخل کشور طراحی و برنامهریزی کنند که تسلطی را که به شکلی در دوران قاجار داشتند، در دوران پهلوی همان تسلط را و بیشترش را به شکل دیگر و آرامتری داشته باشند؛ تربیت یک نسل روشنفکر و درسخوانده و تحصیلکردهای که غربی بیندیشد؛ ایرانی است، اما فرانسوی و انگلیسی و آمریکائی فکر میکند؛ آرزوهایش آرزوهای یک فرد آمریکائی است؛ اقدام و عملش هم اقدام و عمل یک فرد آمریکائی یا انگلیسی است؛ اگرچه ملیتش ایرانی است و ساکن ایران هم هست. آنها تربیت یک چنین نسلی را دنبال میکردند. من کلیت دانشگاه را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ وجود اساتید مؤمن و پاکیزه در دورهی طاغوت را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ خب، کسانی بودند که ما آنها را میشناختیم؛ بسیار مردمان خوب، بسیار مردمان پاکیزه؛ هم در بین اساتید بودند، هم در بین دانشجوها بودند - البته کمتر - لیکن بنای دانشگاه این بنا بود؛ لذا آن اساتید مؤمن هم جز در یک دائرهی محدودی نمیتوانستند اثرگذاری کنند؛ حرکت دانشگاه، یک حرکت غلطی بود. کسانی نگاهشان به آن شرائط است؛ خیال میکنند رفتن به دانشگاه، ملازم با بیقید شدن و عدم مبالات در مورد دین و اخلاق و حجاب و طهارت و پاکیزگی دینی و اخلاقی است. این واقعیت ندارد، این نگاه درستی نیست. دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوی است. علم - هر علمی باشد - یک ارزش معنوی است، یک ارزش روحی است. محیط دانشگاه، محیط جوانی است؛ محیط مؤمنی است. در کشور، متدینترینهامان در میان جوانهامان هستند؛ فداکارترینهامان در میان جوانهامان بودند و هستند؛ بنابراین چه دلیلی دارد که محیط جوانِ اهل علمِ دانشگاه، یک محیط غیردینی باشد؟ نخیر، محیط دینی است. من توقعم این است که کسی که وارد دانشگاه میشود، اگر قبل از آنکه وارد دانشگاه بشود، تقیدات دینیاش ضعیف بوده، با ورود به دانشگاه، تقیدات دینیاش تقویت شود. بنابراین آرمانگرائی در معنویت و اخلاق هم یک امر معتبری است؛ مثل آرمانگرائی در سیاست، مثل آرمانگرائی در علم و در همهی امور زندگی. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : جنگ نرم کلیدواژه(ها) : جنگ نرم نوع(ها) : جستار متن فیش : من حالا یک جمله راجع به مسئلهی جنگ نرم بگویم. من اینجا مقداری مطلب یادداشت کردم، منتها میبینم نزدیک اذان است؛ نمیخواهم وقت بگذرد. ما عرض کردیم افسران جوانِ جنگ نرم. اعتقاد من این است - این هیچ تعارف نیست - که در این میدان، شماها افسرید؛ سرباز صفر نیستید. شما جوانید، میدان مبارزهی شما هم میدان جنگ نرم است. امروز خوشبختانه جنگ نظامی نداریم؛ اگر یک وقتی جنگ نظامی هم پیش بیاید، باز پیشقراولهایش جوانهایند. امروز جنگ نرم مطرح است؛ نه امروز، سی سال است مطرح است. در جنگ نرم، آن چیزی که باید مورد توجه باشد، این است: در جنگ نرم و جنگ روانی - که جنگ روانی یکی از بخشهای جنگ نرم است - هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند. جنگ نرم مثل جنگ نظامی نیست. در جنگ نظامی هدف دشمن این است که مثلاً بیاید پایگاه طرف مقابل یا کشورِ مورد حمله را نابود کند و از بین ببرد، یا سرزمین را تصرف کند. در جنگ اقتصادی هدف این است که زیرساختهای اقتصادی را از بین ببرد. در جنگ نرم، هدف این چیزها نیست؛ این چیزها گاهی وسیله است برای آن هدف جنگ نرم. در جنگ نرم، هدف آن چیزی است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنی ارادهی شما. دشمن میخواهد ارادهی شما را عوض کند. البته اینها حرفهای پنهان نیست. اوائل این حرفها را نمیگفتند، اما حالا مدتهائی است که دشمنان ما این حرفها را میگویند و به زبان میآورند. میگویند میخواهیم ملت ایران - حالا آنها میگویند مسئولین، اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است - محاسباتش عوض شود. ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخیِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسیِ تابع کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههای کسانی گفتند آقا ول کنید قضیهی اسرائیل را، ول کنید قضیهی فلسطین را، ول کنید قضیهی عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملتهای عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. در مقابل این، افسر جنگ نرم باید مقاومت کند. چگونه مقاومت کند؟ اولاً معرفتهاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایتهای سیاسی و اوراق روزنامهها و پرسه زدن در سایتهای گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما اینها نیست. البته من امروز از این حرفهائی که زدند، حقیقتاً لذت بردم؛ حرفهای خوب، حرفهای پخته، تعبیراتِ جاافتاده، جملهبندیهای درست؛ این خوشحالکننده است. من میخواهم بگویم هرچه میتوانید، اولاً در این بخش کار کنید. سطح معرفت را بالا ببرید. با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهید مطهری، با نوشتجات فضلای بزرگی که خوشبختانه امروز در حوزههای علمیه حضور دارند، آشنا شوید. امروز فضلای جوانی در حوزههای علمیه هستند که میتوانند در این قسمت به مجموعهی جوانهای دانشگاهی یاری بدهند؛ کمااینکه کارهای خوبی هم دارد انجام میگیرد. سطح معرفت دینی بالا برود؛ این یکی از کارهاست که حتماً لازم است. به نظر من آن کاری که مهم است انجام بگیرد، مطالعات اسلامی است. نظارت و توجه به اوضاع کشور. نگاه مستفسرانه و دنبالِ پیدا کردن واقعیت، همراه با انتقاد. قبلاً هم عرض کردم که انتقاد هیچ اشکالی ندارد. نگاه منتقدانه هیچ اشکالی ندارد، منتها انتقاد درست؛ بیانصافی نشود. آدم گاهی میبیند در بعضی از انتقادها، بیانصافی میشود. حالا شما یک خرده تندید و جوان هم هستید و آدم خیلی هم توقع ندارد؛ اما آنهائی که ریش و سبیلشان سفید هم شده، گاهی اوقات انسان میبیند که بیانصافی میکنند؛ در بیان کردن و گفتن و حرف زدن نسبت به این و آن، بیملاحظگی میکنند. مراقبت کنید بیانصافی نشود. بنابراین نقد مستمر، نظارت مستمر و متعادل بر اوضاع کشور، بر مدیریتها، جزو کارهای بسیار لازم است؛ البته باید با عقلانیت و با مدارا همراه باشد، بدون افراط، بدون پرخاشگری؛ اما نگاه نقادانه. به نظر من این هم کار لازم دیگری است. ارتباط با تشکلهای دانشجوئی جهان اسلام هم کار لازمی است که یکی از دوستان در اینجا مطرح کردند؛ بنده هم تأیید میکنم. امروز در دنیای اسلام، در ذیل بیداری اسلامی، مجموعههای دانشجوئی - حالا چه جور تشکلیاند، شاید همهشان یکسان هم نباشد - مجموعههای فعالی هستند، قبلاً هم فعال بودند؛ بعضیهاشان در این حرکتها نقشآفرینی اساسی کردند. به نظر من با اینها ارتباط داشته باشید. دستگاههای گوناگون کشور در این زمینه باید به شما کمک کنند؛ البته ما هم سفارش خواهیم کرد. یکی از دوستان گفتند که چهار پنج ماه گذشته، اما شورای عالی سایبری کاری انجام نداده. من عرض میکنم این قضیه، قضیهی چهار پنج ماهه نیست؛ این قضیه، قضیهی چند ساله است. این کاری که ما شروع کردیم، توقع خود بنده این است که بعد از چهار پنج سال انشاءاللّه نتائجش را ببینیم. اینکه شما حالا توقع داشته باشید که بعد از پنج شش ماه آدم ببیند که مسائل سایبری کشور اصلاح شده و شبکهی اینترنت ملی به وجود آمده و فلان؛ نه، به این زودیها اینها جواببده نیست؛ بالاخره از همین امکانات موجود باید استفاده کرد. عزیزان من! اساسیترین قضیه هم امید است. من به شما عرض بکنم؛ از جملهی سختترین کارهائی که علیه من و شما دارد انجام میگیرد، این است که امید را در ماها بمیرانند. سعی کنید امید را زنده نگه دارید. هرچه میتوانید، شعلهی امید را در دل خودتان و در دل مخاطبانتان زنده نگه دارید. با امید است که میشود پیش رفت. امید هم امید بیجا نیست؛ امیدی است که واقعیتها کاملاً ما را به درستی آن نوید میدهد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : مردمسالاری دینی کلیدواژه(ها) : مردمسالاری دینی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخیِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : استقلال اقتصادی کلیدواژه(ها) : استقلال اقتصادی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخیِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اعتماد به نفس ملی کلیدواژه(ها) : اعتماد به نفس ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخیِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : عزت ملی کلیدواژه(ها) : عزت ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخیِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اقتصاد مقاومتی کلیدواژه(ها) : اقتصاد مقاومتی نوع(ها) : جستار متن فیش : در زمینهی مسائل اقتصادی، «اقتصاد تهاجمی» را مطرح کردند؛ عیبی ندارد. بنده فکر اقتصاد تهاجمی را نکردم. اگر واقعاً یک تبیین دانشگاهی و آکادمیک نسبت به اقتصاد تهاجمی - به قول ایشان، مکمل اقتصاد مقاومتی - وجود دارد، چه اشکالی دارد؟ آن را هم مطرح کنیم. آنچه که به نظر ما رسیده، اقتصاد مقاومتی بوده. البته اقتصاد مقاومتی فقط جنبهی نفی نیست؛ اینجور نیست که اقتصاد مقاومتی معنایش حصار کشیدن دور خود و فقط انجام یک کارهای تدافعی باشد؛ نه، اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که به یک ملت امکان میدهد و اجازه میدهد که حتّی در شرائط فشار هم رشد و شکوفائی خودشان را داشته باشند. این یک فکر است، یک مطالبهی عمومی است. شما دانشجو هستید، استاد هستید، اقتصاددان هستید؛ بسیار خوب، با زبان دانشگاهی، همین ایدهی اقتصاد مقاومتی را تبیین کنید؛ حدودش را مشخص کنید؛ یعنی آن اقتصادی که در شرائط فشار، در شرائط تحریم، در شرائط دشمنیها و خصومتهای شدید میتواند تضمین کنندهی رشد و شکوفائی یک کشور باشد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش :«اشداء» به معنای اثرگذاری و نفوذناپذیری است کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : آرمانگرائی را با پرخاشگری اشتباه نکنیم؛ تصور نکنیم که هر کس آرمانگراتر است، پرخاشگرتر و دعواکنتر است؛ نه. میتوان بشدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعینحال پرخاشگر هم نبود. در آیهی شریفه میفرماید: «اشدّاء علی الکفّار».(1) «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنی سخت، سخت یعنی نفوذناپذیر. هر جسمی که سختتر باشد، وقتی با جسم دیگری اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر میگذارد، اما از آن جسم اثر نمیپذیرد. همهمان اینجوری باشیم؛ اشداء باشیم. اما شدید بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معنای دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نیست. گاهی اوقات انسان احساساتش غلبه میکند و میخواهد یک کاری را انجام بدهد. این دورهی احساسات شما، دورهی جوانی است؛ ما هم پنجاه شصت سال قبل از این، همین دورهها را گذراندیم. یک مدتی جوان بودیم، جوان پراحساساتی هم بودیم؛ میدانیم این دوره چه جوری است. ببینید، یک جاهائی احساساتی وجود دارد که این احساسات باید کنترل شود. 1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 29 مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا ترجمه : محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش :تکلیف الهی به اندازه توانایی انسان است کلیدواژه(ها) : تکلیف نوع(ها) : قرآن متن فیش : من آن وقتی که توانائی جسمی بیشتری داشتم، زیادتر در دانشگاهها شرکت میکردم؛ الان هم واقعاً اگر بتوانم و مجال و وقت باشد، دوست دارم در فاصلههای نزدیک به نزدیک در دانشگاه شرکت کنم؛ منتها دیگر حالا «لا یکلّف اللّه نفسا الّا وسعها»؛(1) از مثل من و سنین من و اشتغالات من، گمان نمیکنم جوانها خیلی انتظاراتی داشته باشند؛ اما مسئولین کشور نه، میتوانند و باید شرکت کنند. من الان هم از همین جا به مسئولین سفارش میکنم که در جلسات دانشجوئی شرکت کنند؛ بیایند، بشنوند از دانشجوها، و بگویند به دانشجوها. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 286 لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ لَها ما كَسَبَت وَعَلَيها مَا اكتَسَبَت ۗ رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إِن نَسينا أَو أَخطَأنا ۚ رَبَّنا وَلا تَحمِل عَلَينا إِصرًا كَما حَمَلتَهُ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِنا ۚ رَبَّنا وَلا تُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ ۖ وَاعفُ عَنّا وَاغفِر لَنا وَارحَمنا ۚ أَنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ ترجمه : خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان میگویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان! مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش :رعایت دیپلماسی متعارف در عین دشمنی با طاغوت کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی, مصلحتاندیشی نوع(ها) : قرآن متن فیش : آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همهی زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحتهاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشیِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید. فرض بفرمائید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سیاسی بلوک مثلاً طاغوت و مجموعههای استبدادیِ دیکتاتوری، معلوم است که ما مخالفیم، همراهی هم نمیکنیم، کمک هم نمیکنیم - «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاء منکم و ممّا تعبدون من دون اللّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتّی تؤمنوا باللّه وحده»(1) - معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسیای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهتگیری، این جهتگیری است. کمااینکه دشمنان ما هم همین جور عمل میکنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را میکنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام میدهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمیخوریم؛ میفهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود. 1 ) سوره مبارکه الممتحنة آیه 4 قَد كانَت لَكُم أُسوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبراهيمَ وَالَّذينَ مَعَهُ إِذ قالوا لِقَومِهِم إِنّا بُرَآءُ مِنكُم وَمِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ كَفَرنا بِكُم وَبَدا بَينَنا وَبَينَكُمُ العَداوَةُ وَالبَغضاءُ أَبَدًا حَتّىٰ تُؤمِنوا بِاللَّهِ وَحدَهُ إِلّا قَولَ إِبراهيمَ لِأَبيهِ لَأَستَغفِرَنَّ لَكَ وَما أَملِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيءٍ ۖ رَبَّنا عَلَيكَ تَوَكَّلنا وَإِلَيكَ أَنَبنا وَإِلَيكَ المَصيرُ ترجمه : برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم؛ ما نسبت به شما کافریم؛ و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید! -جز آن سخن ابراهیم که به پدرش [= عمویش آزر] گفت (و وعده داد) که برای تو آمرزش طلب میکنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم (و اختیاری ندارم)!- پروردگارا! ما بر تو توکّل کردیم و به سوی تو بازگشتیم، و همه فرجامها بسوی تو است! مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش :پرهیز از قول به غیر علم کلیدواژه(ها) : اخلاق اسلامی, شایعهپراکنی نوع(ها) : قرآن متن فیش : در مسئلهی اخلاق، این نکته را هم عرض بکنم - این را بعداً میخواستم عرض کنم؛ چون میترسم وقت بگذرد، جلوتر عرض میکنم؛ زیرا جزو اساسیترین مسائل است - پرهیز از قول به غیر علم، از غیبت، از تهمت. من خواهش میکنم شما جوانهای عزیز به این مسئله اهتمام بورزید. همین طور که در زمینههای مختلف اهتمام به طهارت عملی دارید - به نماز اهتمام دارید، به روزه اهتمام دارید، به پرهیز از تعرضهای جنسی اهتمام دارید - به این مسئله هم اهتمام داشته باشید. اگر چنانچه ما چیزی را به کسی نسبت بدهیم که در او نیست، خب این میشود تهمت. اگر چنانچه چیزی را بگوئیم که به آن علم نداریم؛ مثلاً یک شایعه است - یک نفری یک حرفی را از قول یکی نقل میکند، ما هم همان را دوباره تکرار میکنیم - خب، این کمک کردن به شایعه است، این شایعهپردازی است؛ قول به غیر علم است. قول به غیر علم، خود قولش هم اشکال دارد، عمل کردن به آن امر غیر معلوم و بدون علم هم اشکال دارد؛ «و لا تقف ما لیس لک به علم». «لا تقف»، یعنی چیزی را که علم به آن نداری، دنبال نکن، دنبال نرو. دنبال کردن، هم در زمینهی عمل هست، هم در زمینهی گفتار هست. وقتی شما یک چیزی را گفتید که به آن علم ندارید، این هم اختفاء امری است که انسان به آن علم ندارد. لذا دنبالش میفرماید: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولا».(1) 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 36 وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا ترجمه : از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : مصالح ملّی کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی نوع(ها) : جستار متن فیش : آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همهی زمینهها پرخاشگری كردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یك اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میكنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت كه آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یكی از مصلحتهاست، خود مصلحت هم یكی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشیِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را كرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را كرد؟ باید مصالح را دید. فرض بفرمائید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حركت سیاسی بلوك مثلاً طاغوت و مجموعههای استبدادیِ دیكتاتوری، معلوم است كه ما مخالفیم، همراهی هم نمیكنیم، كمك هم نمیكنیم - «قد كانت لكم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاء منكم و ممّا تعبدون من دون اللّه كفرنا بكم و بدا بیننا و بینكم العداوة و البغضاء ابدا حتّی تؤمنوا باللّه وحده»(3) - معلوم است كه موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسیای كه امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی كار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی كار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهتگیری، این جهتگیری است. كمااینكه دشمنان ما هم همین جور عمل میكنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را میكنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام میدهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمیخوریم؛ میفهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود. پس به طور خلاصه، آرمانگرائی یعنی پایبندی به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثیرگذاری و تأثیرناپذیری از جهت مخالف و جبههی مخالف. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : مصالح ملّی کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی نوع(ها) : جستار متن فیش : هیچ منافاتی وجود ندارد بین انجام دادن وظائفی كه جوانی و آرمانگرائی به انسان دیكته میكند، و بین ملاحظهی مصالح مدیریتی كشور، ملاحظهی قانون، ملاحظهی تدبیر و درایت مدیریتی در كشور. یعنی میتوان آرمانگرا بود، به احساسات جوانی هم پاسخ داد و بر طبق اقتضای جوانی و آرمانگرائی عمل كرد؛ در عین حال جوری هم بود كه با مصلحت كشور و با مصالح مدیریتی كشور تعارض و اصطكاكی نداشته باشد. بنابراین به نظر من توقع از مجموعهی دانشجوئی، جزو توقعات زیادی نیست؛ میتوان چنین توقعی را از دانشجوها داشت. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش :عدم اعتقاد موسسان دانشگاه به اصل دین کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, وضعیت فرهنگی در رژیم پهلوی, وضعیت علمی در رژیم پهلوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در زمینهی معنویت و اخلاق هم باید آرمانگرا بود. محیط دانشگاه به دلیل اینکه محیط جوان است، باید محیط پاکیزهای باشد. بعضی خیال میکنند دانشگاه یعنی محیطی که در آن، تقید به دین و پایبندی به دین و اخلاق و اینها خیلی لزومی ندارد و مطلوب نیست. این ناشی از بنای غلطی است که در دوران طاغوت، در آغاز پیدایش دانشگاه، پایهریزی شد. آن روز کسانی دانشگاه را به وجود آوردند که به اصل دین و معنویت و اخلاق اعتقاد نداشتند؛ شیفتهی غرب و فریفتهی اخلاقیات غرب بودند. البته آن شیفتگی و فریفتگی، شکل عمومیاش بود؛ یک عدهایشان هم مزدور و مأمور غرب بودند. بنا بود اینها در داخل کشور طراحی و برنامهریزی کنند که تسلطی را که به شکلی در دوران قاجار داشتند، در دوران پهلوی همان تسلط را و بیشترش را به شکل دیگر و آرامتری داشته باشند؛ تربیت یک نسل روشنفکر و درسخوانده و تحصیلکردهای که غربی بیندیشد؛ ایرانی است، اما فرانسوی و انگلیسی و آمریکائی فکر میکند؛ آرزوهایش آرزوهای یک فرد آمریکائی است؛ اقدام و عملش هم اقدام و عمل یک فرد آمریکائی یا انگلیسی است؛ اگرچه ملیتش ایرانی است و ساکن ایران هم هست. آنها تربیت یک چنین نسلی را دنبال میکردند. من کلیت دانشگاه را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ وجود اساتید مؤمن و پاکیزه در دورهی طاغوت را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ خب، کسانی بودند که ما آنها را میشناختیم؛ بسیار مردمان خوب، بسیار مردمان پاکیزه؛ هم در بین اساتید بودند، هم در بین دانشجوها بودند - البته کمتر - لیکن بنای دانشگاه این بنا بود؛ لذا آن اساتید مؤمن هم جز در یک دائرهی محدودی نمیتوانستند اثرگذاری کنند؛ حرکت دانشگاه، یک حرکت غلطی بود. کسانی نگاهشان به آن شرائط است؛ خیال میکنند رفتن به دانشگاه، ملازم با بیقید شدن و عدم مبالات در مورد دین و اخلاق و حجاب و طهارت و پاکیزگی دینی و اخلاقی است. این واقعیت ندارد، این نگاه درستی نیست. دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوی است. علم - هر علمی باشد - یک ارزش معنوی است، یک ارزش روحی است. محیط دانشگاه، محیط جوانی است؛ محیط مؤمنی است. در کشور، متدینترینهامان در میان جوانهامان هستند؛ فداکارترینهامان در میان جوانهامان بودند و هستند؛ بنابراین چه دلیلی دارد که محیط جوانِ اهل علمِ دانشگاه، یک محیط غیردینی باشد؟ نخیر، محیط دینی است. من توقعم این است که کسی که وارد دانشگاه میشود، اگر قبل از آنکه وارد دانشگاه بشود، تقیدات دینیاش ضعیف بوده، با ورود به دانشگاه، تقیدات دینیاش تقویت شود. بنابراین آرمانگرائی در معنویت و اخلاق هم یک امر معتبری است؛ مثل آرمانگرائی در سیاست، مثل آرمانگرائی در علم و در همهی امور زندگی. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اصل ۴۴ قانون اساسی کلیدواژه(ها) : اصل ۴۴ قانون اساسی نوع(ها) : جستار متن فیش : اعتقاد خود من این است كه نگاه اقتصادی در كشور باید عدالتمحور باشد، و این منافاتی ندارد با آنچه كه ما در سیاستهای اصل 44 بیان كردیم، كه یكی از دوستان هم اینجا ذكر كردند. سیاستهای اصل 44 آنجور كه ما گفتیم، ما خواستیم و تشریح كردیم -و من در همین حسینیه، در همان اوقات یك صحبت مفصلی در این زمینه با مجموعهی مرتبط با این كار كردم - بههیچوجه با اقتصاد عدالتمحور منافاتی ندارد؛ یعنی مطلقاً به سرمایهداری به آن معنای بد منتهی نخواهد شد. البته به شما عرض بكنم؛ آنچه كه در دنیا به عنوان نظام سرمایهداری وجود دارد، حقیقت و جوهرهاش سرمایهسالاری است. نفس داشتن سرمایه و به كار انداختن سرمایه برای پیشرفت كشور، چیز بدی نیست؛ چیز ممدوحی است؛ به هیچ وجه مذموم نیست. آنچه كه مذموم است، این است كه سرمایه و سرمایهداری محور همهی تصمیمهای كلان یك كشور و یك جامعه باشد؛ همه چیز را به سمت خودش بكشد؛ همان بلائی كه بر سر بلوك سرمایهداری و بلوك غرب آمد، كه امروز دارند نتائجش را درو میكنند. این حوادثی كه امروز در اروپاست، این فشارهای سنگین اقتصادی كه دارد به مردم وارد میآید، اینها ناشی از ذات نظام سرمایهسالاری است؛ همان سرمایهداری زالوصفت است، همان سرمایهداری مذموم است. اما اینكه نه، كسانی دارای سرمایه باشند، سرمایه را در خدمت رشد جامعه بگذارند - البته سرمایهدار سود هم خواهد برد؛ هم آن كار خوب است، هم آن سود حلال است - هیچ اشكالی ندارد. كار اگر چنانچه با ضابطهی صحیح انجام بگیرد - كه نگاه عدالتمحور اسلام معطوف به این معناست - هیچ اشكالی ندارد. بنابراین كلمهی «سرمایه» و كلمهی «سرمایهدار» به هیچ وجه چیز مذمومی نیست. سعی كنیم نگاه سوسیالیستی و ماركسیستی بر تفكر اقتصادی ما غلبه پیدا نكند. آنها نگاهشان نگاه دیگری است. در نظام سوسیالیستی، نفس سرمایه محكوم است؛ در نظام اسلامی بههیچوجه اینجوری نیست؛ سرمایه محكوم نیست، سوء استفادهی از سرمایه محكوم است. نمیشود هم كسی بگوید آقا سرمایه طبیعتش سوء استفاده است. نخیر، اینجوری نیست. میتوان با مقررات درست، با مدیریت صحیح، سرمایه را در جهت درستی هدایت كرد و راه برد. بنابراین آنچه كه ما در سیاستهای اصل 44 مطرح كردیم، بههیچوجه با اقتصاد عدالتمحور منافاتی ندارد؛ بلكه به یك معنا مكمل و متمم آن است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : جنگ نرم کلیدواژه(ها) : جنگ نرم نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در جنگ نرم و جنگ روانی هدف دشمن این است كه محاسبات طرف مقابل را عوض كند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اقتصاد مقاومتی, رونق اقتصادی کلیدواژه(ها) : اقتصاد مقاومتی, رونق اقتصادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی كه به یك ملت امكان میدهد و اجازه میدهد كه حتی در شرائط فشار هم رشد و شكوفائی خودشان را داشته باشند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : جهاد علمی کلیدواژه(ها) : جهاد علمی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز درس خواندن، علمآموزی، پژوهش و جدیت در كار اصلی دانشجوئی، یك جهاد است؛ مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : مقاومت ملت ایران کلیدواژه(ها) : مقاومت ملت ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : انقلاب اسلامى آمد تحولات عمدهاى را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالارى؛ وابستگى را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگى تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید مىبینید - تحقیرشدگى را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهاى انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنى آن دستگاه مقتدرِ مادى که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهاى مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ براى او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهاى برسند که احساس کنند ادامهى این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههاى سیاسىِ تابع کارتلهاى گوناگون اقتصادى، خیلى هم بایستیم و خیلى هم مقاومت کنیم؛ از بعضى از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههاى کسانى گفتند آقا ول کنید قضیهى اسرائیل را، ول کنید قضیهى فلسطین را، ول کنید قضیهى عدالت در سطح جهانى و حمایت از ملتهاى عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. در مقابل این، افسر جنگ نرم باید مقاومت کند. چگونه مقاومت کند؟ اولاً معرفتهاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایتهاى سیاسى و اوراق روزنامهها و پرسه زدن در سایتهاى گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما اینها نیست. البته من امروز از این حرفهائى که زدند، حقیقتاً لذت بردم؛ حرفهاى خوب، حرفهاى پخته، تعبیراتِ جاافتاده، جملهبندىهاى درست؛ این خوشحالکننده است. من میخواهم بگویم هرچه میتوانید، اولاً در این بخش کار کنید. سطح معرفت را بالا ببرید. با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهید مطهرى، با نوشتجات فضلاى بزرگى که خوشبختانه امروز در حوزههاى علمیه حضور دارند، آشنا شوید. امروز فضلاى جوانى در حوزههاى علمیه هستند که میتوانند در این قسمت به مجموعهى جوانهاى دانشگاهى یارى بدهند؛ کمااینکه کارهاى خوبى هم دارد انجام میگیرد. سطح معرفت دینى بالا برود؛ این یکى از کارهاست که حتماً لازم است. به نظر من آن کارى که مهم است انجام بگیرد، مطالعات اسلامى است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اختلال دستگاه محاسباتی کلیدواژه(ها) : اختلال دستگاه محاسباتی نوع(ها) : جستار متن فیش : حالا مدتهائی است که دشمنان ما این حرفها را میگویند و به زبان میآورند. میگویند میخواهیم ملت ایران - حالا آنها میگویند مسئولین، اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است - محاسباتش عوض شود. ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسىِ تابع کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : مقاومت کلیدواژه(ها) : مقاومت نوع(ها) : جستار متن فیش : دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسىِ تابع کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههای کسانی گفتند آقا ول کنید قضیهی اسرائیل را، ول کنید قضیهی فلسطین را، ول کنید قضیهی عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملتهای عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : واقعگرایی کلیدواژه(ها) : واقعگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی از چیزهائی که ما از دانشجوها توقع داشتیم و این به طور طبیعی در دانشگاه و در محیط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم که این حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئلهی آرمانگرائی است. البته ما در دیدار با مجموعهی کارگزاران نظام در اوائل ماه، دربارهی آرمانگرائی و نسبتش با واقعگرائی، اینجا مقداری صحبت کردیم و بحث کردیم؛ که حالا شاید بعضی شنیده باشید. مسئلهی واقعگرائی در جای خودش محفوظ است، من هم بعد یک اشارهای خواهم کرد؛ لیکن آرمانگرائی، هم در سیاست، هم در همهی صحنههای دیگر - مثل آرمانگرائی در علم - باید مورد توجه باشد. آرمانگرائی در علم، یعنی در زمینهی مسائل علمی باید دنبال قله بود؛ که این، توجه شما را به درس خواندن و خوب درس خواندن باید نتیجه بدهد. من به شما عرض بکنم؛ امروز درس خواندن، علمآموزی، پژوهش و جدیت در کار اصلی دانشجوئی، یک جهاد است؛ مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : واقعگرایی کلیدواژه(ها) : واقعگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : من پارسال یا پیرارسال بود که در همین جلسه به دانشجوها خطاب کردم، گفتم چرا در مسائل اجتماعی موضع نمیگیرید و وارد نمیشوید؟ من خوشبختانه میبینم در این دو سه سال اخیر موضعگیری در مسائل گوناگون، در محیطهای دانشجوئی و جوانهای دانشجو، خیلی بارز است؛ خب، این خوب است؛ این را من تقدیر میکنم و تشکر میکنم؛ منتها یک وقت مثلاً فرض کنید قضیهی غزه پیش میآید، یک مشت جوان دانشجو میگویند این فلان فلان شدهها، این صهیونیستهای خبیث سر بچههای غزه دارند بمب میریزند، فلان میکنند؛ برویم پدرشان را دربیاوریم؛ راه میافتند، میروند فرودگاه! خب، این احساسات، احساسات مقدس و پاکی است. امثال من که یک کنار نشستیم و داریم نگاه میکنیم، آدم میخواهد جانش را فدای یک چنین احساساتی بکند؛ این واقعاً ارزش دارد. اینکه امام فرمودند من دست و بازوی بسیجیها را میبوسم، جایش همین جاست. آدم وقتی میبیند که یک جوانی اینجا توی خانه، در گرمای تابستان کولر و یخچال دارد، در سرمای زمستان وسیلهی گرمائی دارد، دانشگاه میرود، درس میخواهد، موفقیت دارد، بعد یکهو مسئلهی غزه میخواهد او را به حالت انفجار برساند، میگوید میخواهم بروم آنجا؛ خب، این احساس، احساس باارزشی است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما این احساس نباید موجب شود که ما حالا راه بیفتیم برویم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممکن بود، نه جایز بود؛ اگر ممکن هم بود، جایز نبود. خب، اینجا بین آرمانگرائی و بین آن واقعیت و دستوری که حالا از قول رهبری نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضی درذهن این جوان به وجود میآید. نه، هیچ تعارضی وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبی است؛ اما تصمیمی که بر اساس یک احساس گرفته بشود، یک مطالعهی دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوماً تصمیم درستی نیست. گاهی اوقات تصمیم، تصمیم غلطی است. بنابراین آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همهی زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحتهاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشىِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید. فرض بفرمائید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سیاسی بلوک مثلاً طاغوت و مجموعههای استبدادىِ دیکتاتوری، معلوم است که ما مخالفیم، همراهی هم نمیکنیم، کمک هم نمیکنیم - «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاء منکم و ممّا تعبدون من دون اللّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتّی تؤمنوا باللّه وحده»- معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسیای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسىِ سنتىِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهتگیری، این جهتگیری است. کمااینکه دشمنان ما هم همین جور عمل میکنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را میکنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام میدهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمیخوریم؛ میفهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود. پس به طور خلاصه، آرمانگرائی یعنی پایبندی به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثیرگذاری و تأثیرناپذیری از جهت مخالف و جبههی مخالف. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : جبهه مقاومت کلیدواژه(ها) : جبهه مقاومت نوع(ها) : جستار متن فیش : دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسىِ تابع کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههای کسانی گفتند آقا ول کنید قضیهی اسرائیل را، ول کنید قضیهی فلسطین را، ول کنید قضیهی عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملتهای عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اختلال دستگاه محاسباتی کلیدواژه(ها) : اختلال دستگاه محاسباتی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما عرض کردیم افسران جوانِ جنگ نرم. اعتقاد من این است - این هیچ تعارف نیست - که در این میدان، شماها افسرید؛ سرباز صفر نیستید. شما جوانید، میدان مبارزهی شما هم میدان جنگ نرم است. امروز خوشبختانه جنگ نظامی نداریم؛ اگر یک وقتی جنگ نظامی هم پیش بیاید، باز پیشقراولهایش جوانهایند. امروز جنگ نرم مطرح است؛ نه امروز، سی سال است مطرح است. در جنگ نرم، آن چیزی که باید مورد توجه باشد، این است: در جنگ نرم و جنگ روانی - که جنگ روانی یکی از بخشهای جنگ نرم است - هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند. جنگ نرم مثل جنگ نظامی نیست. در جنگ نظامی هدف دشمن این است که مثلاً بیاید پایگاه طرف مقابل یا کشورِ مورد حمله را نابود کند و از بین ببرد، یا سرزمین را تصرف کند. در جنگ اقتصادی هدف این است که زیرساختهای اقتصادی را از بین ببرد. در جنگ نرم، هدف این چیزها نیست؛ این چیزها گاهی وسیله است برای آن هدف جنگ نرم. در جنگ نرم، هدف آن چیزی است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنی ارادهی شما. دشمن میخواهد ارادهی شما را عوض کند. البته اینها حرفهای پنهان نیست. اوائل این حرفها را نمیگفتند، اما حالا مدتهائی است که دشمنان ما این حرفها را میگویند و به زبان میآورند. میگویند میخواهیم ملت ایران - حالا آنها میگویند مسئولین، اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است - محاسباتش عوض شود. ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسىِ تابع کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههای کسانی گفتند آقا ول کنید قضیهی اسرائیل را، ول کنید قضیهی فلسطین را، ول کنید قضیهی عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملتهای عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. در مقابل این، افسر جنگ نرم باید مقاومت کند. چگونه مقاومت کند؟ مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : بسیج مستضعفین کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین نوع(ها) : جستار متن فیش : من پارسال یا پیرارسال بود که در همین جلسه به دانشجوها خطاب کردم، گفتم چرا در مسائل اجتماعی موضع نمیگیرید و وارد نمیشوید؟ من خوشبختانه میبینم در این دو سه سال اخیر موضعگیری در مسائل گوناگون، در محیطهای دانشجوئی و جوانهای دانشجو، خیلی بارز است؛ خب، این خوب است؛ این را من تقدیر میکنم و تشکر میکنم؛ منتها یک وقت مثلاً فرض کنید قضیهی غزه پیش میآید، یک مشت جوان دانشجو میگویند این فلان فلان شدهها، این صهیونیستهای خبیث سر بچههای غزه دارند بمب میریزند، فلان میکنند؛ برویم پدرشان را دربیاوریم؛ راه میافتند، میروند فرودگاه! خب، این احساسات، احساسات مقدس و پاکی است. امثال من که یک کنار نشستیم و داریم نگاه میکنیم، آدم میخواهد جانش را فدای یک چنین احساساتی بکند؛ این واقعاً ارزش دارد. اینکه امام فرمودند من دست و بازوی بسیجیها را میبوسم، جایش همین جاست. آدم وقتی میبیند که یک جوانی اینجا توی خانه، در گرمای تابستان کولر و یخچال دارد، در سرمای زمستان وسیلهی گرمائی دارد، دانشگاه میرود، درس میخواهد، موفقیت دارد، بعد یکهو مسئلهی غزه میخواهد او را به حالت انفجار برساند، میگوید میخواهم بروم آنجا؛ خب، این احساس، احساس باارزشی است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما این احساس نباید موجب شود که ما حالا راه بیفتیم برویم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممکن بود، نه جایز بود؛ اگر ممکن هم بود، جایز نبود. خب، اینجا بین آرمانگرائی و بین آن واقعیت و دستوری که حالا از قول رهبری نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضی درذهن این جوان به وجود میآید. نه، هیچ تعارضی وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبی است؛ اما تصمیمی که بر اساس یک احساس گرفته بشود، یک مطالعهی دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوماً تصمیم درستی نیست. گاهی اوقات تصمیم، تصمیم غلطی است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : افسران جوانِ جبههی جنگ نرم کلیدواژه(ها) : افسران جوانِ جبههی جنگ نرم نوع(ها) : جستار متن فیش : ما عرض کردیم افسران جوانِ جنگ نرم. اعتقاد من این است - این هیچ تعارف نیست - که در این میدان، شماها افسرید؛ سرباز صفر نیستید. شما جوانید، میدان مبارزهی شما هم میدان جنگ نرم است. امروز خوشبختانه جنگ نظامی نداریم؛ اگر یک وقتی جنگ نظامی هم پیش بیاید، باز پیشقراولهایش جوانهایند. امروز جنگ نرممطرح است؛ نه امروز، سی سال است مطرح است. در جنگ نرم، آن چیزی که باید مورد توجه باشد، این است: در جنگ نرم و جنگ روانی - که جنگ روانی یکی از بخشهای جنگ نرم است - هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند. جنگ نرم مثل جنگ نظامی نیست. در جنگ نظامی هدف دشمن این است که مثلاً بیاید پایگاه طرف مقابل یا کشورِ مورد حمله را نابود کند و از بین ببرد، یا سرزمین را تصرف کند. در جنگ اقتصادی هدف این است که زیرساختهای اقتصادی را از بین ببرد. در جنگ نرم، هدف این چیزها نیست؛ این چیزها گاهی وسیله است برای آن هدف جنگ نرم. در جنگ نرم، هدف آن چیزی است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنی ارادهی شما. دشمن میخواهد ارادهی شما را عوض کند. البته اینها حرفهای پنهان نیست. اوائل این حرفها را نمیگفتند، اما حالا مدتهائی است که دشمنان ما این حرفها را میگویند و به زبان میآورند. میگویند میخواهیم ملت ایران - حالا آنها میگویند مسئولین، اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است - محاسباتش عوض شود. ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسىِ تابع کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههای کسانی گفتند آقا ول کنید قضیهی اسرائیل را، ول کنید قضیهی فلسطین را، ول کنید قضیهی عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملتهای عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. در مقابل این، افسر جنگ نرم باید مقاومت کند. چگونه مقاومت کند؟ اولاً معرفتهاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایتهای سیاسی و اوراق روزنامهها و پرسه زدن در سایتهای گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما اینها نیست. البته من امروز از این حرفهائی که زدند، حقیقتاً لذت بردم؛ حرفهای خوب، حرفهای پخته، تعبیراتِ جاافتاده، جملهبندیهای درست؛ این خوشحالکننده است. من میخواهم بگویم هرچه میتوانید، اولاً در این بخش کار کنید. سطح معرفت را بالا ببرید. با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهید مطهری، با نوشتجات فضلای بزرگی که خوشبختانه امروز در حوزههای علمیه حضور دارند، آشنا شوید. امروز فضلای جوانی در حوزههای علمیه هستند که میتوانند در این قسمت به مجموعهی جوانهای دانشگاهی یاری بدهند؛ کمااینکه کارهای خوبی هم دارد انجام میگیرد. سطح معرفت دینی بالا برود؛ این یکی از کارهاست که حتماً لازم است. به نظر من آن کاری که مهم است انجام بگیرد، مطالعات اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : حمایت از محرومان کلیدواژه(ها) : حمایت از محرومان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک نکتهی دیگری که در بیانات بود، مسئلهی توجه به روستاها و دیدن واقعیت و نگاه اقتصادىِ عدالتمحور بود. من به نکتهای توجه کردم، که این برای همهی ما درسآموز است؛ هم برای شما، هم برای من. این جوان محترمی که آمدند راجع به مسئلهی نگاه اقتصادىِ عدالتمحور مطالبی را گفتند، معرفیای که کردند، ایشان جزو مجموعهی اردوهای جهادی هستند. خب، قضیه روشن شد. وقتی کسی جزو اردوهای جهادی است، به مناطق محروم سرکشی میکند، واقعیتها را به چشم میبیند، طبعاً تفکر پیگیری اقتصاد عدالتمحور در او اینجور زنده میشود؛ این برای همهی ما درس است. باید با قشرهای مختلف جامعه مرتبط شد تا مسائل آنها را لمس کرد؛ این در تصمیمگیری ما، در نگاه ما به مسائل گوناگون کشور اثر میگذارد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : حجاب کلیدواژه(ها) : حجاب نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من کلیت دانشگاه را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ وجود اساتید مؤمن و پاکیزه در دورهی طاغوت را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ خب، کسانی بودند که ما آنها را میشناختیم؛ بسیار مردمان خوب، بسیار مردمان پاکیزه؛ هم در بین اساتید بودند، هم در بین دانشجوها بودند - البته کمتر - لیکن بنای دانشگاه این بنا بود؛ لذا آن اساتید مؤمن هم جز در یک دائرهی محدودی نمیتوانستند اثرگذاری کنند؛ حرکت دانشگاه، یک حرکت غلطی بود. کسانی نگاهشان به آن شرائط است؛ خیال میکنند رفتن به دانشگاه، ملازم با بیقید شدن و عدم مبالات در مورد دین و اخلاق و حجاب و طهارت و پاکیزگی دینی و اخلاقی است. این واقعیت ندارد، این نگاه درستی نیست. دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوی است. علم - هر علمی باشد - یک ارزش معنوی است، یک ارزش روحی است. محیط دانشگاه، محیط جوانی است؛ محیط مؤمنی است. در کشور، متدینترینهامان در میان جوانهامان هستند؛ فداکارترینهامان در میان جوانهامان بودند و هستند؛ بنابراین چه دلیلی دارد که محیط جوانِ اهل علمِ دانشگاه، یک محیط غیردینی باشد؟ نخیر، محیط دینی است. من توقعم این است که کسی که وارد دانشگاه میشود، اگر قبل از آنکه وارد دانشگاه بشود، تقیدات دینیاش ضعیف بوده، با ورود به دانشگاه، تقیدات دینیاش تقویت شود. بنابراین آرمانگرائی در معنویت و اخلاق هم یک امر معتبری است؛ مثل آرمانگرائی در سیاست، مثل آرمانگرائی در علم و در همهی امور زندگی. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : فضای مجازی کلیدواژه(ها) : فضای مجازی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از دوستان گفتند که چهار پنج ماه گذشته، اما شورای عالی سایبری کاری انجام نداده. من عرض میکنم این قضیه، قضیهی چهار پنج ماهه نیست؛ این قضیه، قضیهی چند ساله است. این کاری که ما شروع کردیم، توقع خود بنده این است که بعد از چهار پنج سال انشاءاللّه نتائجش را ببینیم. اینکه شما حالا توقع داشته باشید که بعد از پنج شش ماه آدم ببیند که مسائل سایبری کشور اصلاح شده و شبکهی اینترنت ملی به وجود آمده و فلان؛ نه، به این زودیها اینها جواببده نیست؛ بالاخره از همین امکانات موجود باید استفاده کرد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : قول به غیر علم کلیدواژه(ها) : قول به غیر علم نوع(ها) : جستار متن فیش : در مسئلهی اخلاق، این نکته را هم عرض بکنم - این را بعداً میخواستم عرض کنم؛ چون میترسم وقت بگذرد، جلوتر عرض میکنم؛ زیرا جزو اساسیترین مسائل است - پرهیز از قول به غیر علم، از غیبت، از تهمت. من خواهش میکنم شما جوانهای عزیز به این مسئله اهتمام بورزید. همین طور که در زمینههای مختلف اهتمام به طهارت عملی دارید - به نماز اهتمام دارید، به روزه اهتمام دارید، به پرهیز از تعرضهای جنسی اهتمام دارید - به این مسئله هم اهتمام داشته باشید. اگر چنانچه ما چیزی را به کسی نسبت بدهیم که در او نیست، خب این میشود تهمت. اگر چنانچه چیزی را بگوئیم که به آن علم نداریم؛ مثلاً یک شایعه است - یک نفری یک حرفی را از قول یکی نقل میکند، ما هم همان را دوباره تکرار میکنیم - خب، این کمک کردن به شایعه است، این شایعهپردازی است؛ قول به غیر علم است. قول به غیر علم، خود قولش هم اشکال دارد، عمل کردن به آن امر غیر معلوم و بدون علم هم اشکال دارد؛ «و لا تقف ما لیس لک به علم».(4) «لا تقف»، یعنی چیزی را که علم به آن نداری، دنبال نکن، دنبال نرو. دنبال کردن، هم در زمینهی عمل هست، هم در زمینهی گفتار هست. وقتی شما یک چیزی را گفتید که به آن علم ندارید، این هم اختفاء امری است که انسان به آن علم ندارد. لذا دنبالش میفرماید: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولا». مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : نقد و انتقاد کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از دوستان دانشجوی عزیز گفتند که به ما میگویند پازل دشمن را تکمیل نکنید - این از حرفهائی است که بنده زیاد تکرار میکنم؛ پازل دشمن را نباید تکمیل کرد - ایشان میگویند خب، پس انتقاد چه میشود؟ انتقاد هم نکنیم؟ من اعتقاد ندارم که نباید انتقاد کرد؛ اتفاقاً در یادداشتهائی که کردم ، اصرار دارم بر این که جریان دانشجوئی و جنبش دانشجوئی موضع انتقادی خودش را حتماً حفظ کند. بههیچوجه توصیهی ما این نیست که شما انتقاد نکنید. خب، چه کار کنیم که این انتقاد، تکمیل کنندهی پازل دشمن نباشد؟ روی این مسئله فکر کنید. نه اینکه بگوئیم تکمیل پازل دشمن که یک امر منفی است، با لزوم انتقاد که یک امر مثبت است، منافات دارد؛ نه، خب خود شما هم گفتید؛ من انتقاد کردم، در همهی دنیا نقل هم شد؛ اما هیچ کس در دنیا ادعا نخواهد کرد که فلانی علیه نظام اسلامی یا فرض کنید که علیه تشکیلات مدیریت اجرائی یا تقنینی کشور دارد اقدام میکند. خب، شما هم همین جور انتقاد کنید. بنابراین انتقاد کردن میتواند به شکلی انجام بگیرد که بههیچوجه مقصود دشمن را برآورده نکند و به تعبیری که ما عرض کردیم، پازل دشمن را تکمیل نکند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : نقد و انتقاد کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : انتقاد هیچ اشکالی ندارد. نگاه منتقدانه هیچ اشکالی ندارد، منتها انتقاد درست؛ بیانصافی نشود. آدم گاهی میبیند در بعضی از انتقادها، بیانصافی میشود. حالا شما یک خرده تندید و جوان هم هستید و آدم خیلی هم توقع ندارد؛ اما آنهائی که ریش و سبیلشان سفید هم شده، گاهی اوقات انسان میبیند که بیانصافی میکنند؛ در بیان کردن و گفتن و حرف زدن نسبت به این و آن، بیملاحظگی میکنند. مراقبت کنید بیانصافی نشود. ...نقد مستمر، نظارت مستمر و متعادل بر اوضاع کشور، بر مدیریتها، جزو کارهای بسیار لازم است؛ البته باید با عقلانیت و با مدارا همراه باشد، بدون افراط، بدون پرخاشگری؛ اما نگاه نقادانه. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : نقد و انتقاد کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : انتقاد کردن میتواند به شکلی انجام بگیرد که بههیچوجه مقصود دشمن را برآورده نکند و به تعبیری که ما عرض کردیم، پازل دشمن را تکمیل نکند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : نقد و انتقاد کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : انتقاد هیچ اشکالی ندارد. نگاه منتقدانه هیچ اشکالی ندارد، منتها انتقاد درست؛ بیانصافی نشود. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : نقد و انتقاد کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نقد مستمر، نظارت مستمر و متعادل بر اوضاع کشور، بر مدیریتها، جزو کارهای بسیار لازم است؛ البته باید با عقلانیت و با مدارا همراه باشد، بدون افراط، بدون پرخاشگری؛ اما نگاه نقادانه. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : امید و امیدواری کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از جملهی سختترین کارهائی که علیه من و شما دارد انجام میگیرد، این است که امید را در ماها بمیرانند. سعی کنید امید را زنده نگه دارید. هرچه میتوانید، شعلهی امید را در دل خودتان و در دل مخاطبانتان زنده نگه دارید. با امید است که میشود پیش رفت. امید هم امید بیجا نیست؛ امیدی است که واقعیتها کاملاً ما را به درستی آن نوید میدهد مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : تبیین کلیدواژه(ها) : تبیین نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ایدهی اقتصاد مقاومتی را تبیین کنید؛ حدودش را مشخص کنید مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز درس خواندن، علمآموزی، پژوهش و جدیت در کار اصلی دانشجوئی، یک جهاد است مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یکی از چیزهائی که ما از دانشجوها توقع داشتیم و این به طور طبیعی در دانشگاه و در محیط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم که این حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئلهی آرمانگرائی است مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : حضور فیزیکی و فکری در مسائل عمومی کشور از سوی مجموعهی دانشجوئی حتماً لازم است مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : لزوم شرح صدر سیاسی در بین دانشجویان؛ این ربطی به مسئولین و مدیران دانشگاهها ندارد؛ مربوط به خود تشکلهای دانشجوئی است. من تأیید میکنم لزوم شرح صدر سیاسی را. هیچ منافاتی وجود ندارد بین پایبندی دقیق و عمیق به اصول و رعایت جهتگیری دقیق، در عین حال داشتن شرح صدر و برخورد غیر پرخاشگرانهی با کسانی که با فکر انسان همراه نیستند؛ بالخصوص در زمینههای سیاسی. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اصرار دارم بر این که جریان دانشجوئی و جنبش دانشجوئی موضع انتقادی خودش را حتماً حفظ کند. بههیچوجه توصیهی ما این نیست که شما انتقاد نکنید. خب، چه کار کنیم که این انتقاد، تکمیل کنندهی پازل دشمن نباشد؟ روی این مسئله فکر کنید. نه اینکه بگوئیم تکمیل پازل دشمن که یک امر منفی است، با لزوم انتقاد که یک امر مثبت است، منافات دارد؛ نه، خب خود شما هم گفتید؛ من انتقاد کردم، در همهی دنیا نقل هم شد؛ اما هیچ کس در دنیا ادعا نخواهد کرد که فلانی علیه نظام اسلامی یا فرض کنید که علیه تشکیلات مدیریت اجرائی یا تقنینی کشور دارد اقدام میکند. خب، شما هم همین جور انتقاد کنید. بنابراین انتقاد کردن میتواند به شکلی انجام بگیرد که بههیچوجه مقصود دشمن را برآورده نکند و به تعبیری که ما عرض کردیم، پازل دشمن را تکمیل نکند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دانشگاه یک محیط تراکم نیرو است؛ این نیروها ناشی از دو عنصر اصلی است: یکی اصل جوانی است، که من عقیدهام این است خیلی از جوانها خودشان قدر نیروی جوانی را نمیدانند؛ یعنی هنوز کشف نکردند توانائی بیحد و حصری را که در محیط جوان وجود دارد. جوانی یک سرچشمهی فیاضِ تمامنشدنی از نیرو است. عنصر دوم، خود مسئلهی علم و دانش و دانشجوئی است. خود دانشجوئی به انسان توان میدهد. توجه به علم، توجه به دانش، خودش توانافزا و توانآفرین است. البته بر این دو عنصر اضافه کنیم فضائی را که انقلاب به وجود آورد؛ و اگر بخواهیم با نگاه حداقلی نگاه کنیم، انقلاب این فضا را در محیطهای جوان و محیطهای دانشجوئی، حداقل تشدید و مضاعف کرد. یعنی حالت نشاط، سرزندگی، دوری از دلمردگی، اعتماد به نفس، در محیط دانشجوئی زیاد است. بنابراین ما هرچه از دانشجوها توقع داشته باشیم، کارهای سخت را از آنها بخواهیم، متوجه آنها بکنیم، توقعات ارائه بدهیم، به نظر من پرتوقعی نیست. کارهای زیادی میشود انجام داد. ما یک جریان سیّال و نیروی تمامنشدنی ای داریم که اگر چنانچه این نیرو آزاد شود و هدایت شود، میتواند کشور را به طور کامل آباد کند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حضور فیزیکی و فکری در مسائل عمومی کشور از سوی مجموعهی دانشجوئی حتماً لازم است. هم حضور فکری لازم است؛ با همین رسانههای دانشجوئی، با اجتماعات دانشجوئی، با اظهاراتی که اینجا و امثال اینجا ممکن است بکنید، با ارائهی نظراتتان به دستگاههای ذیربط و وزارتهای مربوط - اگر اهل اقتصادید، به دستگاههای اقتصادی؛ اگر اهل مسائل فرهنگی هستید، به دستگاههای فرهنگی نامه بنویسید، پیشنهاد بدهید، نظر بدهید، اعلام موضع کنید - هم حضور فیزیکی لازم است؛ گاهی باید در یک اجتماعی شرکت کنید. من به هیچ وجه نفی نمیکنم و رد نمیکنم، بلکه تأیید میکنم برخی از اجتماعات دانشجوئی را که دربارهی مسائل گوناگون ...به وجود میآید. البته با تندروی در این اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجیدهی در این اجتماعات مخالفم؛ با تصمیمگیریهای غلط که ممکن است از طرف یک چند نفر انجام بگیرد، بعد در آن بحبوحهی احساسات، ناگهان مورد حمایت جمع هم واقع شود، بنده موافق نیستم. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حضور فیزیکی و فکری در مسائل عمومی کشور از سوی مجموعهی دانشجوئی حتماً لازم است... راهش چیست؟ چگونه میشود عمل کرد؟ من گمان میکنم اگر مجموعههای دانشجوئی، کانون یا کانونهای تصمیم و اقدام داشته باشند برای اینکه در مسائل گوناگون فکر کنند و تصمیم بگیرند، اقدامهای آنها سنجیدهتر خواهد بود. مثلاً فرض کنید در فلان قضیه...، دانشجوها چه کار کنند، خوب است؟ این را بنشینند یک گروه نخبهای، زبدهای، مسئولی فکر کنند، بعد به صورت متحدالمآل در بین مجموعهی دانشجوئی واضح و مشخص بشود که اگر کسی تخطی و زیادهروی کرد از آنچه که قرار شده، مربوط به تصمیم دانشجوها و جریان دانشجوئی نیست. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : دانشجو کلیدواژه(ها) : دانشجو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : هیچ منافاتی وجود ندارد بین انجام دادن وظائفی که جوانی و آرمانگرائی به انسان دیکته میکند، و بین ملاحظهی مصالح مدیریتی کشور، ملاحظهی قانون، ملاحظهی تدبیر و درایت مدیریتی در کشور. یعنی میتوان آرمانگرا بود، به احساسات جوانی هم پاسخ داد و بر طبق اقتضای جوانی و آرمانگرائی عمل کرد؛ در عین حال جوری هم بود که با مصلحت کشور و با مصالح مدیریتی کشور تعارض و اصطکاکی نداشته باشد. بنابراین به نظر من توقع از مجموعهی دانشجوئی، جزو توقعات زیادی نیست؛ میتوان چنین توقعی را از دانشجوها داشت. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوی است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : علم یک ارزش معنوی و روحی است مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوی است. علم - هر علمی باشد - یک ارزش معنوی است، یک ارزش روحی است... من توقعم این است که کسی که وارد دانشگاه میشود، اگر قبل از آنکه وارد دانشگاه بشود، تقیدات دینیاش ضعیف بوده، با ورود به دانشگاه، تقیدات دینیاش تقویت شود. بنابراین آرمانگرائی در معنویت و اخلاق هم یک امر معتبری است مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اردوی جهادی کلیدواژه(ها) : اردوی جهادی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وقتی کسی جزو اردوهای جهادی است، به مناطق محروم سرکشی میکند، واقعیتها را به چشم میبیند، طبعاً تفکر پیگیری اقتصاد عدالتمحور در او اینجور زنده میشود؛ این برای همهی ما درس است. باید با قشرهای مختلف جامعه مرتبط شد تا مسائل آنها را لمس کرد؛ این در تصمیمگیری ما، در نگاه ما به مسائل گوناگون کشور اثر میگذارد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : فرصت جوانی کلیدواژه(ها) : فرصت جوانی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من عقیدهام این است خیلی از جوانها خودشان قدر نیروی جوانی را نمیدانند؛ یعنی هنوز کشف نکردند توانائی بیحد و حصری را که در محیط جوان وجود دارد. جوانی یک سرچشمهی فیاضِ تمامنشدنی از نیرو است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : تحول کلیدواژه(ها) : تحول نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت... تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : امیدآفرینی کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از جملهی سختترین کارهائی که علیه من و شما دارد انجام میگیرد، این است که امید را در ماها بمیرانند. سعی کنید امید را زنده نگه دارید. هرچه میتوانید، شعلهی امید را در دل خودتان و در دل مخاطبانتان زنده نگه دارید. با امید است که میشود پیش رفت. امید هم امید بیجا نیست؛ امیدی است که واقعیتها کاملاً ما را به درستی آن نوید میدهد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : کار کارشناسی کلیدواژه(ها) : کار کارشناسی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : گفته شد که بعضیها نظرات کارشناسی میدهند، با نظر رهبری مخالف است، میگویند آقا این ضد ولایت است. من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسیای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضحتر؟! نظر کارشناسی، نظر کارشناسی است. کار کارشناسی، کار علمی، کار دقیق به هر نتیجهای که برسد، آن نتیجه برای کسی که آن کار علمی را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست. البته گاهی اوقات میشود که این حقیر خودش در یک زمینهای کارشناس است؛ بالاخره ما هم در یک بخشهائی یک مختصر کارشناسیای داریم؛ این نظر کارشناسی ممکن است در مقابل یک نظر کارشناسی دیگر قرار بگیرد؛ خیلی خوب، دو تا نظر است دیگر؛ کسانی که میخواهند انتخاب کنند، انتخاب کنند. در زمینههای فرهنگی، در زمینههای آموزشی - در بخشهای مخصوصی - بالاخره ما یک مختصری سررشته داریم، یک قدری کار کردیم؛ این میشود نظر کارشناسی. به هر حال هیچگاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائی از رهبری و ولایت و این حرفها به حساب نمیآید و نباید بیاید. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : امیدآفرینی کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : سعی کنید امید را زنده نگه دارید. هرچه میتوانید، شعلهی امید را در دل خودتان و در دل مخاطبانتان زنده نگه دارید. با امید است که میشود پیش رفت. امید هم امید بیجا نیست؛ امیدی است که واقعیتها کاملاً ما را به درستی آن نوید میدهد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1391/05/16 عنوان فیش : اروپا کلیدواژه(ها) : اروپا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آنچه که در دنیا به عنوان نظام سرمایهداری وجود دارد، حقیقت و جوهرهاش سرمایهسالاری است. نفس داشتن سرمایه و به کار انداختن سرمایه برای پیشرفت کشور، چیز بدی نیست؛ چیز ممدوحی است؛ به هیچ وجه مذموم نیست. آنچه که مذموم است، این است که سرمایه و سرمایهداری محور همهی تصمیمهای کلان یک کشور و یک جامعه باشد؛ همه چیز را به سمت خودش بکشد؛ همان بلائی که بر سر بلوک سرمایهداری و بلوک غرب آمد، که امروز دارند نتائجش را درو میکنند. این حوادثی که امروز در اروپاست، این فشارهای سنگین اقتصادی که دارد به مردم وارد میآید، اینها ناشی از ذات نظام سرمایهسالاری است؛ همان سرمایهداری زالوصفت است، همان سرمایهداری مذموم است. |