[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : گفتمانسازی کلیدواژه(ها) : گفتمانسازی نوع(ها) : جستار متن فیش : هدف دومی که ما از تشکیل این جلسه داشتهایم، این است که یک فرهنگ و یک گفتمان، اول در میان نخبگان و به تبع آن در سطح عموم جامعه به وجود بیاید. همین حرفهائی که شما امشب بیان کردید، وقتی در سطح جامعه منتشر شود، ذهن نخبگان و سپس ذهن عموم مردم را به یک سمت اساسی سوق خواهد داد؛ اندیشیدن در مورد الگوی توسعه و مدل حرکت به سمت جلو، احساس اینکه باید در این زمینه مستقل باشیم و روی پای خودمان بایستیم، عیوب وابستگی و تکیه کردن به الگوهای بیگانه گسترش خواهد یافت. ما امروز به این احتیاج داریم. متأسفانه جامعهی نخبگانی ما هنوز در بخشهای مهمی از این مسئله به یک نتیجهی صحیح و درست نرسیدهاند؛ که این باید اتفاق بیفتد و به حول و قوهی الهی اتفاق خواهد افتاد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : جستار متن فیش : مقصود ما از تشکیل این نشست - یا درستتر بگویم: سلسلهی نشستهائی که انشاءاللَّه در آینده خواهیم داشت - در درجهی اول این است که متفکران کشور، اندیشهورزان کشور، خودشان را درگیر مسائل کلان کشور بکنند. کشور مسائل اساسیای دارد. کارهای بزرگی هست که باید انجام بگیرد. توانائیها و ظرفیتهای بسیاری هست که میتواند در خدمت این حرکت عظیم انجام بگیرد. این مقصود تحقق نخواهد یافت، مگر اینکه زبدگان، فرزانگان و اندیشهورزان، خودشان را با این مسائل کلان مرتبط و درگیر کنند. این باید اتفاق بیفتد و انشاءاللَّه این خواهد شد. مسئلهی تدوین الگوی اسلامی - ایرانی برای پیشرفت، یکی از مسائل کلان ماست؛ که البته این مسئله در دل خود، دهها مسئله دارد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : جستار متن فیش : هدف دومی که ما از تشکیل این جلسه داشتهایم، این است که یک فرهنگ و یک گفتمان، اول در میان نخبگان و به تبع آن در سطح عموم جامعه به وجود بیاید. همین حرفهائی که شما امشب بیان کردید، وقتی در سطح جامعه منتشر شود، ذهن نخبگان و سپس ذهن عموم مردم را به یک سمت اساسی سوق خواهد داد؛ اندیشیدن در مورد الگوی توسعه و مدل حرکت به سمت جلو، احساس اینکه باید در این زمینه مستقل باشیم و روی پای خودمان بایستیم، عیوب وابستگی و تکیه کردن به الگوهای بیگانه گسترش خواهد یافت. ما امروز به این احتیاج داریم. متأسفانه جامعهی نخبگانی ما هنوز در بخشهای مهمی از این مسئله به یک نتیجهی صحیح و درست نرسیدهاند؛ که این باید اتفاق بیفتد و به حول و قوهی الهی اتفاق خواهد افتاد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : جستار متن فیش : حصول این کار، زودبازده نیست. ما با توجه به این نکته، وارد این قضیه شدیم. البته بعضی از آقایان طرحها و پیشنهادهائی برای محصول زود هم مطرح کردند، ایرادی هم ندارد؛ لیکن آن چیزی که مورد نظر ماست، جز در بلندمدت و با یک نگاه خوشبینانه در میانمدت، به دست نخواهد آمد؛ این یک کار طولانی است. اگر ما توانستیم به حول و قوهی الهی، در یک فرایند معقول، به الگوی توسعهی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت دست پیدا کنیم، این یک سند بالادستی خواهد بود نسبت به همهی اسناد برنامهای کشور و چشمانداز کشور و سیاستگذاریهای کشور. یعنی حتّی چشماندازهای بیستساله و دهساله که در آینده تدوین خواهد شد، باید بر اساس این الگو تدوین شود؛ سیاستگذاریهائی که خواهد شد - سیاستهای کلان کشور - باید از این الگو پیروی کند و در درون این الگو بگنجد. البته این الگو، یک الگوی غیر قابل انعطاف نیست. آنچه که به دست خواهد آمد، حرف آخر نیست؛ یقیناً شرائط نوبهنوی روزگار، ایجاد تغییراتی را ایجاب میکند؛ این تغییرات باید انجام بگیرد. بنابراین الگو، یک الگوی منعطف است؛ یعنی قابل انعطاف است. هدفها مشخص است؛ راهبردها ممکن است به حسب شرائط گوناگون تغییر پیدا کند و حک و اصلاح شود. بنابراین ما در این قضیه هیچ دچار شتابزدگی نخواهیم شد. البته شتاب معقول باید وجود داشته باشد؛ لیکن شتابزده نخواهیم شد و انشاءاللَّه با حرکت صحیح و متینی پیش خواهیم رفت. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : جستار متن فیش : دوستان در زمینهی مفردات این جمله، بحثهای خوبی کردند؛ «الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت». دربارهی اینکه الگو معنایش چیست، ایرانی به چه لحاظ، اسلامی به چه لحاظ، و پیشرفت در چه جهات، بحثهای خوبی انجام گرفت. آنچه که من میخواهم اضافه کنم، این است که اولاً کلمهی «پیشرفت» را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمهی «توسعه» را به کار ببریم. علت این است که کلمهی توسعه، یک بار ارزشی و معنائی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتادهی متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن میفهمند، بیاوریم داخل مجموعهی کار خودمان بکنیم. ما مفهومی را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه میکنیم؛ این مفهوم عبارت است از «پیشرفت». معادل معنای فارسی پیشرفت را میدانیم؛ میدانیم مراد از پیشرفت چیست. تعریف هم خواهیم کرد که منظور ما از این پیشرفتی که در فارسی معنایش روشن است، چیست؛ پیشرفت در چه ساحتهائی است، به چه سمتی است. ما این وام نگرفتن مفاهیم را در موارد دیگری هم در انقلاب داشتهایم. ما از کلمهی «امپریالیسم» استفاده نکردیم؛ کلمهی «استکبار» را آوردیم. ممکن است یک زوایائی در معنای امپریالیسم وجود داشته باشد که مورد نظر ما نیست. حساسیت ما بر روی آن زوایا نیست؛ حساسیت ما بر روی آن معنائی است که از کلمهی «استکبار» به دست میآید. لذا این را مطرح کردیم، در انقلاب جا افتاد؛ دنیا هم امروز منظور ما را میفهمد. و همچنین مفاهیم دیگری. مفهوم پیشرفت، برای ما مفهوم روشنی است. ما «پیشرفت» را به کار میبریم و تعریف میکنیم که مقصود ما از پیشرفت چیست. در خصوص ایرانی بودن الگو، علاوه بر آنچه که دوستان گفتند؛ که خوب، شرائط تاریخی، شرائط جغرافیائی، شرائط فرهنگی، شرائط اقلیمی، شرائط جغرافیای سیاسی در تشکیل این الگو تأثیر میگذارد - که قطعاً اینها درست است - این نکته هم مطرح است که طراحان آن، متفکران ایرانی هستند؛ این کاملاً وجه مناسبی است برای عنوان ایرانی؛ یعنی ما نمیخواهیم این را از دیگران بگیریم؛ ما میخواهیم آنچه را که خودمان لازم میدانیم، مصلحت کشورمان میدانیم، آیندهمان را میتوانیم با آن تصویر و ترسیم کنیم، این را در یک قالبی بریزیم. بنابراین، این الگو ایرانی است. از طرف دیگر، اسلامی است؛ به خاطر اینکه غایات، اهداف، ارزشها و شیوههای کار، همه از اسلام مایه خواهد گرفت؛ یعنی تکیهی ما به مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی است. ما یک جامعهی اسلامی هستیم، یک حکومت اسلامی هستیم و افتخار ما به این است که میتوانیم از منبع اسلام استفاده کنیم. خوشبختانه منابع اسلامی هم در اختیار ما وجود دارد؛ قرآن هست، سنت هست و مفاهیم بسیار غنی و ممتازی که در فلسفهی ما و در کلام ما و در فقه ما و در حقوق ما وجود دارد. بنابراین «اسلامی» هم به این مناسبت است. الگو هم نقشهی جامع است. وقتی میگوئیم الگوی ایرانی - اسلامی، یعنی یک نقشهی جامع. بدون نقشهی جامع، دچار سردرگمی خواهیم شد؛ همچنان که در طول این سی سال، به حرکتهای هفت و هشتی، بیهدف و زیگزاگ مبتلا بودیم و به این در و آن در زدیم. گاهی یک حرکتی را انجام دادیم، بعد گاهی ضد آن حرکت و متناقض با آن را - هم در زمینهی فرهنگ، هم در زمینهی اقتصاد و در زمینههای گوناگون - انجام دادیم! این به خاطر این است که یک نقشهی جامع وجود نداشته است. این الگو، نقشهی جامع است؛ به ما میگوید که به کدام طرف، به کدام سمت، برای کدام هدف داریم حرکت میکنیم. طبعاً همین طور که دوستان گفتند، وضعیت مطلوب باید تصویر شود و چگونگی رسیدن از وضع موجود به آن وضع مطلوب هم بایستی بیان شود. یقیناً سؤالات زیادی مطرح خواهد شد؛ این سؤالات بایستی دانسته شود. یکی از آقایان اینجا گفتند چهار هزار سؤال وجود دارد؛ این خیلی خوب است. این سؤالها شناخته شود، دانسته شود. این حرکت بایست در مجموعهی نخبگانی ما به وجود بیاید. سؤالها مطرح شود، به این سؤالها پاسخ داده شود؛ این حرکت طولانیمدت است. البته اینکه ما میگوئیم ایرانی یا اسلامی، مطلقاً به این معنا نیست که ما از دستاوردهای دیگران استفاده نخواهیم کرد؛ نه، ما برای به دست آوردن علم، هیچ محدودیتی برای خودمان قائل نیستیم. هر جائی که علم وجود دارد، معرفتِ درست وجود دارد، تجربهی صحیح وجود دارد، به سراغ آن خواهیم رفت؛ منتها چشمبسته و کورکورانه چیزی را از جائی نخواهیم گرفت. از همهی آنچه که در دنیای معرفت وجود دارد و میشود از آن استفاده کرد، استفاده خواهیم کرد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : جستار متن فیش : سوال میکنند که چرا قبلاً این کار انجام نگرفته، یا چه ضرورتی وجود دارد که حالا این کار انجام بگیرد؟ خوب، فاصلهی زیادی نشده است. برای این فرایندی که به منظور ایجاد و تدوین یک چنین الگوئی حتماً طی خواهد شد، این سی سال، زمان طولانیای نیست. تجربهها متراکم میشود، معرفتها انباشته میشود، اوضاع و احوال سیاسی اقتضاء میکند؛ بعد به نقاطی میرسیم که مجهول بوده است و اینها را انشاءاللَّه معلوم خواهیم کرد. به نظر من در این مقطع، ظرفیت کشور، یک ظرفیت مناسبی است. البته گفته شد که برای تدوین یک چنین الگوئی، ما توانائی فکری نداریم. نمیتوانیم این را قبول کنیم. ظرفیتهای کشور، ظرفیتهای زیادی است. تا آن حدی که بنده اطلاع پیدا میکنم، به نظرم ظرفیتهای بالفعل شدهی بسیار خوبی وجود دارد؛ هم در حوزهی دانشگاهی، هم در حوزهی علمیهی قم و بعضی حوزههای دیگر. علاوهی بر این، استعدادها و ظرفیتهائی وجود دارد که میشود اینها را با مطالبه بالفعل کرد؛ اینها را وسط میدان آورد. ما اگر امروز این کار را شروع نکنیم و دنبال نکنیم، مطمئناً عقب خواهیم ماند و ضرر خواهیم کرد؛ لذاست که بایستی حتماً این حرکت که اینجور طراحی شده، پیش برود. آنچه که باز من اینجا اضافه میکنم، این است که عرصههای این پیشرفت را به طور کلی بایستی مشخص کنیم. چهار عرصهی اساسی وجود دارد، که عرصهی زندگی - که شامل عدالت و امنیت و حکومت و رفاه و این چیزها میشود - یکی از این چهار عرصه است. در درجهی اول، پیشرفت در عرصهی فکر است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعهی متفکر حرکت دهیم؛ این هم درس قرآنی است. شما ببینید در قرآن چقدر «لقوم یتفکّرون»، «لقوم یعقلون»، «أفلا یعقلون»، «أفلا یتدبّرون» داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشهورزی را در جامعهی خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البته این از مجموعهی نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البته این راهبردهائی دارد، الزاماتی دارد. ابزار کار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ که باید در برنامهریزیها اینها همه لحاظ شود و بیاید. عرصهی دوم - که اهمیتش کمتر از عرصهی اول است - عرصهی علم است. در علم باید ما پیشرفت کنیم. البته علم هم خود، محصول فکر است. در همین زمان کنونی، در حرکت به سمت پیشرفت فکری، هیچ نبایستی توانی و کوتاهی و کاهلی به وجود بیاید. خوشبختانه چند سالی است که این حرکت در کشور شروع شده؛ نوآوری علمی و حرکت علمی و به سمت استقلال علمی حرکت کردن. علم هم اینجوری است دیگر؛ بلافاصله در قالب فناوریها و اینها خودش را نشان میدهد. در موارد زیادی، محصول حرکت علمی هم مثل این مسئلهی مورد بحث ما از چیزهای بلندمدت نیست؛ نزدیکتر و ثمرهی آن دمدستتر است. کار علمی را بایستی عمیق و بنیانی انجام داد. این هم یک عرصهی پیشرفت است. عرصهی سوم، عرصهی زندگی است، که قبلاً عرض کردیم. همهی چیزهائی که در زندگی یک جامعه به عنوان مسائل اساسی و خطوط اساسی مطرح است، در همین عنوان «عرصهی زندگی» میگنجد؛ مثل امنیت، مثل عدالت، مثل رفاه، مثل استقلال، مثل عزت ملی، مثل آزادی، مثل تعاون، مثل حکومت. اینها همه زمینههای پیشرفت است، که باید به اینها پرداخته شود. عرصهی چهارم - که از همهی اینها مهمتر است و روح همهی اینهاست - پیشرفت در عرصهی معنویت است. ما بایستی این الگو را جوری تنظیم کنیم که نتیجهی آن این باشد که جامعهی ایرانی ما به سمت معنویتِ بیشتر پیش برود. البته این در جای خود برای ما روشن است، شاید برای خیلی از حضار محترم هم روشن است؛ اما باید برای همه روشن شود که معنویت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصههای دیگر، هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه معنویت روح همهی اینهاست. میتوان با معنویت قلههای علم را صاحب شد و فتح کرد؛ یعنی معنویت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنیا در آن صورت، دنیای انسانی خواهد شد؛ دنیائی خواهد شد که شایستهی زندگی انسان است. دنیای امروز، دنیای جنگلی است. دنیائی که در آن علم همراه باشد با معنویت، تمدن همراه باشد با معنویت، ثروت همراه باشد با معنویت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود. البته نمونهی کامل این دنیا در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) اتفاق خواهد افتاد و از آنجا - من این را اینجا عرض بکنم - دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینههای مقدماتیِ عالم انسانی داریم حرکت میکنیم. ما مثل کسانی هستیم که در پیچ وخمهای کوهها و تپهها و راههای دشوار داریم حرکت میکنیم تا به بزرگراه برسیم. وقتی به بزرگراه رسیدیم، تازه هنگام حرکت به سمت اهداف والاست. بشریت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کورهراهها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتی به بزرگراه رسید - که آن، دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه است - آنجا حرکت اصلی انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت سریع انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت موفق و بیزحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همین که انسان در این راه حرکت کند و برود؛ دیگر حیرتی در آنجا وجود نخواهد داشت. به هر حال این چهار عرصهی پیشرفت است که ما باید با توجه به این الگوئی که انشاءاللَّه شماها دنبال میکنید - که سازوکار دنبال کردن این هم تا حدودی به نحو اجمال برایمان روشن است و خواهیم گفت - در این عرصهها پیش برویم. در باب محتوای اسلامی، دوستان اشارات خیلی خوبی داشتند. اولین مسئلهای که باید در نظر گرفته شود، مسئلهی مبدأ است، مسئلهی توحید است؛ «انّا للَّه و انّا الیه راجعون». مهمترین مشکل دنیائی که امروز رنگینترینش در غرب متجلی است و به آن داریم اشاره میکنیم، جدائی از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست. البته شاید اعتقاد ظاهری و صوری و اینها وجود دارد، لیکن به اعتقاد به خدا التزام نیست. اگر مسئلهی مبدأ حل شد، بسیاری از مسائل حل خواهد شد. «یسبّح له ما فی السّماوات و الأرض»، «و للَّه جنود السّماوات و الأرض و کان اللَّه عزیزا حکیما». وقتی انسان به این مسئله معتقد شد، این عزت الهی، این توحیدی که این معنا را به ما نشان میدهد، یک نیروی عظیم و تمام نشدنی را در اختیار بشر میگذارد. «هو اللَّه الّذی لا اله الّا هو الملک القدّوس السّلام المؤمن المهیمن العزیز الجبّار المتکبّر سبحان اللَّه عمّا یشرکون». وقتی انسان اینجور توحیدی را معتقد بود، وقتی توانستیم این اعتقاد را در بدنهی زندگیِ خودمان بسط دهیم، این مشکل اساسی بشریت را حل خواهد کرد. مسئلهی دومی که مسئلهی اساسی است، قضیهی معاد، قضیهی محاسبه، قضیهی تمام نشدن قضایا با زوال جسم - با مرگ - است؛ این خیلی مسئلهی مهمی است؛ این که حساب و کتابی در کار است؛ «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره». ملتی که این اعتقاد را داشته باشد و در برنامهی عملیاش این معنا باشد که «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره. و من یعمل مثقال ذرّة شرّا یره»، در زندگیاش تحول اساسی به وجود خواهد آمد. اعتقاد به امتداد نتائج عمل، ایثار و جهاد را معنا میبخشد و منطقی میکند. یکی از ابزارهای مهم ادیان - که در اسلام به طور واضحی وجود دارد - مسئلهی جهاد است. جهاد باید همراه با ایثار باشد؛ والّا جهاد نخواهد شد. ایثار یعنی ازخودگذشتگی. در منطق عقل ابزاری، ازخودگذشتگی یک امر بیمنطقی است. خوب، چرا من از خودم بگذرم؟ این اعتقاد به معاد است که این را منطقی میکند، عقلانی میکند. وقتی ما معتقدیم که هیچ عملی از بین نخواهد رفت و همهی اعمال محفوظ است و ما در آن زندگی واقعی - که حَیَوان واقعی و زندگی واقعی است؛ «انّ الدّار الأخرة لهی الحیوان» - این اعمال را در مقابل چشممان خواهیم دید، آن وقت اینجا اگر برای تکلیف، برای وظیفه یک چیزی را از دست دادیم، احساس خسارت نمیکنیم؛ ولو آن چیز جانمان باشد، ولو آن چیز عزیزان و فرزندانمان باشد. باید اینها جزو الگوی پیشرفت بیاید و در پیشرفت یک جامعه معنا پیدا کند. بنابراین مسئلهی اصلی، مسئلهی توحید و مسئلهی معاد است. بعد مسئلهی عدم تفکیک دنیا و آخرت است؛ «الدّنیا مزرعة الأخرة»، که به نظرم بعضی از دوستان هم اشاره کردند؛ این خیلی مهم است. دنیا و آخرت از هم جدا نیستند. آخرت ما آن روی سکهی دنیای ماست. «و انّ جهنّم لمحیطة بالکافرین»؛ کافر همین حالا توی جهنم است، منتها جهنمی که او نمیفهمد که الان توی جهنم است؛ بعد که این تجسم پیدا کرد، میفهمد. «ای دریده پوستین یوسفان / گرگ برخیزی از این خواب گران». الان او گرگ است، منتها احساس گرگی نمیکند. ما هم که چشممان بسته است، او را گرگ نمیبینیم؛ اما وقتی که از خواب بیدار شدیم، میبینیم این گرگ است. پس پیوستگی دنیا و آخرت به این معناست. اینجور نیست که حالا مثلاً فکر کنیم دنیا مثل بلیتهای بختآزمائی است؛ نه، اصلاً آخرت آن روی این دنیاست، آن روی این سکه است. مسئلهی دیگر، مسئلهی انسان است؛ نگاه اسلام به انسان، محور بودن انسان. این موضوع در اسلام خیلی معنای وسیعی دارد. خوب، پیداست انسان اسلامی با انسانی که در فلسفههای مادی غرب و پوزیتیویسم قرن نوزده و اینها مطرح است، بکلی متفاوت است؛ این یک انسان است، آن یک انسان دیگر است؛ اصلاً تعریف این دو انسان یکی نیست. لذا محور بودن انسان هم در اسلام با محور بودن انسان در آن مکاتب مادی بکلی متفاوت است. انسان، محور است. همهی این مسائلی که ما داریم بحث میکنیم: مسئلهی عدالت، مسئلهی امنیت، مسئلهی رفاه، مسئلهی عبادت، برای این است که فرد انسان سعادتمند شود. اینجا مسئلهی سعادت و مسئلهی عقبی متعلق به فرد است؛ نه به این معنا که انسان از حال دیگران غافل باشد، برای آنها کار نکند؛ نه، «من احیاها فکأنّما احیا النّاس جمیعا». در روایت هست که معنای این جمله را از امام پرسیدند، فرمود: تأویل اعظم آن این است که تو کسی را هدایت کنی. معلوم است که هدایت وظیفهی همه است؛ لیکن در نهایت آن چیزی که از نگاه اسلام برای انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. ما باید خودمان را نجات دهیم. نجات ما به این است که به وظائفمان عمل کنیم؛ که البته آن وقت وظائف اجتماعی، استقرار عدالت، ایجاد حکومت حق، مبارزهی با ظلم، مبارزهی با فساد، اینها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراین اصل این است. همه چیز مقدمه است؛ جامعهی اسلامی هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اینکه در قرآن کریم هست که «لیقوم النّاس بالقسط» - که به عنوان هدف انبیاء ذکر شده - قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهائی عبارت است از رستگاری انسان؛ این بایستی مورد توجه باشد. انسان موجودی است مکلف، مختار و مواجه با هدایت الهی - «أ لم نجعل له عینین. و لسانا و شفتین. و هدیناه النّجدین» - میتواند هدایت را انتخاب کند، میتواند ضلالت را انتخاب کند. انسان موجودی است متعهد، برای خود، برای جامعه، برای اهل. آن وقت با این نگاه، مردمسالاری علاوه بر اینکه برای مردم یک حق است، یک تکلیف هم میشود؛ یعنی همهی مردم در امر حکومت جامعه مسئولند. نمیشود گفت که آقا به من مربوط نیست؛ نه، صلاح و فساد کشور، حکومت، اینها به یکایک انسانها مرتبط است؛ یعنی انسان در مقابل آن متعهد است. این هم یکی از آن عناصر اصلی است که بایستی در دیدگاه اسلام مورد ملاحظه قرار بگیرد و در این الگو رعایت شود. مسئلهی بعد، مسئلهی حکومت است؛ که باز در این باب هم اسلام نظرات ویژهای دارد. صلاح فردی در امر حکومت در اسلام، یک امر بسیار مهم و اساسی است. هر کسی به هر اندازهای از مدیریت که میخواهد مباشرت کند، بایستی صلاحیت آن را در خودش به وجود بیاورد یا در خودش ببیند و بپذیرد؛ بدون این، عمل نامشروعی انجام داده. عدم علو، عدم اسراف، عدم استئثار، مسئلهی مهمی در امر حکومت است. خداوند دربارهی فرعون میفرماید: «کان عالیا من المسرفین»؛ یعنی گناه فرعون این است: عالی است. بنابراین برای حاکم، علو و استعلاء یک نقطهی منفی است؛ نه خود او حق دارد استعلاء کند، نه اگر اهل استعلاء است، حق دارد قدرت را قبول کند، نه مردم اجازه دارند که او را به عنوان حاکم و امام جامعه بپذیرند. استئثار یعنی همه چیز را برای خود خواستن؛ در مقابل ایثار است. ایثار یعنی همه چیز را به نفع دیگران از خود جدا کردن، استئثار یعنی همه چیز را به نفع خود از دیگران جدا کردن. علو و استعلاء و استئثار جزو نقاط منفی حکومت است. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه دربارهی بنیامیه فرمودند: «یأخذون مال اللَّه دولا و عباد اللَّه خولا و دین اللَّه دخلا بینهم». یعنی دلیل بر اینکه اینها برای حکومت صلاحیت ندارند، این است که این خصوصیت را دارند: «یأخدون مال اللَّه دولا»؛ یعنی اموال عمومی دست به دست بین خودشان میگردد، با اینکه مال عامهی مردم است. «و عباد اللَّه خولا»؛ مردم را مثل بردگان خود به حساب میآورند و استخدام میکنند. «و دین اللَّه دخلا بینهم»؛ دین خدا را هم هر جوری که دوست میدارند، دستکاری میکنند. بنابراین در حکومت، اسلام نظر دارد. این بایستی در الگوی زندگی ما برای بلندمدت حتماً گنجانده و ملاحظه شود. در خصوص مسئلهی اقتصاد، آقایان بحثهای خوبی کردید. «کی لا یکون دولة بین الأغنیاء منکم» یک معیار مهمی است. مسئلهی عدالت، بسیار مهم است. یکی از ارکان اصلی این الگو باید حتماً مسئلهی عدالت باشد. اصلاً عدالت معیار حق و باطل حکومتهاست. یعنی در اسلام اگر چنانچه شاخص عدالت وجود نداشت، حقانیت و مشروعیت زیر سؤال است. مسئلهی دیگر، نگاه غیرمادی به اقتصاد است. بسیاری از این مشکلاتی که در دنیا پیش آمده، به خاطر نگاه مادی به مسئلهی اقتصاد و مسئلهی پول و مسئلهی ثروت است. همهی این چیزهائی که دوستان از انحرافهای غرب و مشکلات فراوان و مسئلهی استثمار و استعمار و اینها ذکر کردند، به خاطر این است که به پول و به ثروت نگاه مادهگرایانه وجود داشته. میتوان این نگاه را تصحیح کرد. اسلام برای ثروت اهمیت قائل است، اعتبار قائل است. تولید ثروت در اسلام مطلوب است؛ منتها با نگاه الهی و معنوی. نگاه الهی و معنوی این است که از این ثروت برای فساد، برای ایجاد سلطه، برای اسراف نباید استفاده کرد؛ از این ثروت بایستی برای سود جامعه بهره برد. و بقیهی مسائل فراوانی که وجود دارد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما گفتیم این آغاز یک راه است؛ یعنی جلسهی امشب ما یک شروع بود؛ این باید ادامه پیدا کند. ممکن است دربارهی همین مسئلهی الگوی اسلامی - ایرانی برای پیشرفت، ده و شاید دهها گردهمائی و نشست لازم باشد. ممکن است دهها حلقهی علمی لازم باشد که در دانشگاههای مختلف تشکیل شود. ممکن است صدها نفر از فرزانگان و نخبگان و دانشمندان ما که ترجیح میدهند کار شخصی بکنند - اهل کار جمعی نیستند - آماده باشند در خانههای خودشان مطالعه کنند؛ از اینها بایستی استفاده شود. حلقههای فکری تشکیل شود، دانشگاهها و حوزهها با این مسئله درگیر شوند، تا اینکه بتوانیم انشاءاللَّه این را به نقطهی مطلوب خودش برسانیم. البته گزارشی که آقای دکتر داوودی دادند، گزارش بسیار خوبی بود؛ من هم کموبیش بیاطلاع نبودم از این مطالبی که ایشان گفتند؛ لیکن با این تفصیل ما اطلاع نداشتیم. اینها بسیار خوب است، با هم هیچ منافاتی ندارد. این کار، کار یک مجموعهی خاص و محدود نیست؛ کاری است که باید همهی ظرفیت نخبگانی کشور به میدان بیاید. همان طور که عرض کردیم، کار کوتاهمدت و از آن پروژههای زودبازده هم نیست؛ این کار بلندمدتی است، باید انجام بگیرد، عجلهای هم نداریم. ما پیش خواهیم رفت. این چیزی هم نیست که دولتها یا مجالس بتوانند آن را تصویب کنند؛ این - همانجور که گفتیم - نسبت به همهی اسناد مهمِ سازندهی فعال در کشور، جایگاه بالادستی دارد؛ باید خیلی مراحل را طی کند و به یک قوام لازم برسد. این فکرها باید کاملاً ورز بخورد تا اینکه بتواند به یک نقطهی اساسی برسد. یک مرکزی هم برای این کار لازم است که این مسئله را دنبال کند؛ این مرکز را انشاءاللَّه تشکیل خواهیم داد. باید جائی باشد که این حرکت را در انحصار نگیرد. ما از آن مرکز توقع نخواهیم کرد که این کار را او انجام دهد؛ بلکه توقع خواهیم کرد که او این حرکت عظیم نخبگانی در کشور را زیر نظر بگیرد، از آنها خبر بگیرد، به آنها کمک کند، پشتیبانیهای گوناگون بکند؛ جوری باشد که این حرکت متوقف نشود. البته عرض کردیم؛ لازم است یک کانون مرکزی و ستادی به وجود بیاید و انشاءاللَّه به وجود خواهد آمد. بنابراین امشب کار ما با شما تمام نمیشود. یعنی این مسئله، مسئلهای نیست که توی این جلسه شروع شده باشد و توی این جلسه تمام شود؛ این انشاءاللَّه ادامه پیدا خواهد کرد. البته جمعهای گوناگونی خواهند بود؛ یعنی افراد فراوانی هستند، شخصیتهای مختلفی هستند. همان طور که آقای دکتر واعظزاده سفارش کردند، من هم درخواست میکنم آقایانی که نظراتی دارند و میخواستند نظرات خود را بیان کنند، این نظرات را بدهند. مطالبی هم که اینجا گفته شد، بعضی از آنها مطالبی است که انسان باید رویش فکر کند؛ یعنی بایستی حلقههای فکری تشکیل شود، روی اینها بحث شود، حلاجی شود، دفاع شود، اشکال بشود، انقلت و قلت طلبگی انجام بگیرد تا انشاءاللَّه به یک نتائجی برسیم. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : جستار متن فیش : دربارهی اینکه الگو معنایش چیست، ایرانی به چه لحاظ، اسلامی به چه لحاظ، و پیشرفت در چه جهات، بحثهای خوبی انجام گرفت. آنچه که من میخواهم اضافه کنم، این است که اولاً کلمهی «پیشرفت» را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمهی «توسعه» را به کار ببریم. علت این است که کلمهی توسعه، یک بار ارزشی و معنائی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتادهی متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن میفهمند، بیاوریم داخل مجموعهی کار خودمان بکنیم. ما مفهومی را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه میکنیم؛ این مفهوم عبارت است از «پیشرفت». معادل معنای فارسی پیشرفت را میدانیم؛ میدانیم مراد از پیشرفت چیست. تعریف هم خواهیم کرد که منظور ما از این پیشرفتی که در فارسی معنایش روشن است، چیست؛ پیشرفت در چه ساحتهائی است، به چه سمتی است. ما این وام نگرفتن مفاهیم را در موارد دیگری هم در انقلاب داشتهایم. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :حرکت دادن جامعه به سوی اندیشهورزی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, پیشرفت در عرصه فکر, تفکر نوع(ها) : قرآن متن فیش : [عرصههای پیشرفت را به طور کلی بایستی مشخص کنیم] در درجهی اول، پیشرفت در عرصهی فکر است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعهی متفکر حرکت دهیم؛ این هم درس قرآنی است. شما ببینید در قرآن چقدر «لقوم یتفکّرون»(1)، «لقوم یعقلون»(2)، «أفلا یعقلون»(3)، «أفلا یتدبّرون»(4) داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشهورزی را در جامعهی خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البته این از مجموعهی نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البته این راهبردهائی دارد، الزاماتی دارد. ابزار کار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ که باید در برنامهریزیها اینها همه لحاظ شود و بیاید. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 24 إِنَّما مَثَلُ الحَياةِ الدُّنيا كَماءٍ أَنزَلناهُ مِنَ السَّماءِ فَاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرضِ مِمّا يَأكُلُ النّاسُ وَالأَنعامُ حَتّىٰ إِذا أَخَذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها وَازَّيَّنَت وَظَنَّ أَهلُها أَنَّهُم قادِرونَ عَلَيها أَتاها أَمرُنا لَيلًا أَو نَهارًا فَجَعَلناها حَصيدًا كَأَن لَم تَغنَ بِالأَمسِ ۚ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ ترجمه : مثل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کردهایم؛ که در پی آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن میخورند- میروید؛ تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته میگردد، و اهل آن مطمئن میشوند که میتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (برای نابودی آن) فرامیرسد؛ (سرما یا صاعقهای را بر آن مسلّط میسازیم؛) و آنچنان آن را درو میکنیم که گویی دیروز هرگز (چنین کشتزاری) نبوده است! این گونه، آیات خود را برای گروهی که میاندیشند، شرح میدهیم! 2 ) سوره مبارکه يوسف آیه 4 إِذ قالَ يوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنّي رَأَيتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوكَبًا وَالشَّمسَ وَالقَمَرَ رَأَيتُهُم لي ساجِدينَ ترجمه : (به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند!» 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 44 أَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وَتَنسَونَ أَنفُسَكُم وَأَنتُم تَتلونَ الكِتابَ ۚ أَفَلا تَعقِلونَ ترجمه : آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت میکنید، اما خودتان را فراموش مینمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید! آیا نمیاندیشید؟! 4 ) سوره مبارکه النساء آیه 82 أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ۚ وَلَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللَّهِ لَوَجَدوا فيهِ اختِلافًا كَثيرًا ترجمه : آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :اعتقاد و التزام به توحید و مبدأ، حلّال مسائل بشر کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, توحید نوع(ها) : قرآن متن فیش : در باب محتوای اسلامی[در تهیه الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت]، دوستان اشارات خیلی خوبی داشتند. اولین مسئلهای که باید در نظر گرفته شود، مسئلهی مبدأ است، مسئلهی توحید است؛ «انّا للَّه و انّا الیه راجعون».(1) مهمترین مشکل دنیائی که امروز رنگینترینش در غرب متجلی است و به آن داریم اشاره میکنیم، جدائی از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست. البته شاید اعتقاد ظاهری و صوری و اینها وجود دارد، لیکن به اعتقاد به خدا التزام نیست. اگر مسئلهی مبدأ حل شد، بسیاری از مسائل حل خواهد شد. «یسبّح له ما فی السّماوات و ما فی الأرض»،(2) «و للَّه جنود السّماوات و الأرض و کان اللَّه علیما حکیما».(3) وقتی انسان به این مسئله معتقد شد، این توحیدی که این معنا را به ما نشان میدهد، یک نیروی عظیم و تمام نشدنی را در اختیار بشر میگذارد. «هو اللَّه الّذی لا اله الّا هو الملک القدّوس السّلام المؤمن المهیمن العزیز الجبّار المتکبّر سبحان اللَّه عمّا یشرکون».(4) وقتی انسان اینجور توحیدی را معتقد بود، وقتی توانستیم این اعتقاد را در بدنهی زندگیِ خودمان بسط دهیم، این مشکل اساسی بشریت را حل خواهد کرد. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 156 الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعونَ ترجمه : آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!» 2 ) سوره مبارکه الحشر آیه 24 هُوَ اللَّهُ الخالِقُ البارِئُ المُصَوِّرُ ۖ لَهُ الأَسماءُ الحُسنىٰ ۚ يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ۖ وَهُوَ العَزيزُ الحَكيمُ ترجمه : او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه، و صورتگری (بینظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند؛ و او عزیز و حکیم است! 3 ) سوره مبارکه الفتح آیه 4 هُوَ الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ لِيَزدادوا إيمانًا مَعَ إيمانِهِم ۗ وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا ترجمه : او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است. 4 ) سوره مبارکه الحشر آیه 23 هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ المَلِكُ القُدّوسُ السَّلامُ المُؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزيزُ الجَبّارُ المُتَكَبِّرُ ۚ سُبحانَ اللَّهِ عَمّا يُشرِكونَ ترجمه : و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی یتم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند! مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :لزوم قرار گرفتن اعتقاد به معاد و به امتداد نتائج اعمال در الگوی پیشرفت کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, معاد نوع(ها) : قرآن متن فیش : مسئلهی دومی که [درباب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] مسئلهی اساسی است، قضیهی معاد، قضیهی محاسبه، قضیهی تمام نشدن قضایا با زوال جسم - با مرگ - است؛ این خیلی مسئلهی مهمی است؛ این که حساب و کتابی در کار است؛ «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره». ملتی که این اعتقاد را داشته باشد و در برنامهی عملیاش این معنا باشد که «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره. و من یعمل مثقال ذرّة شرّا یره»،(1) در زندگیاش تحول اساسی به وجود خواهد آمد. اعتقاد به امتداد نتائج عمل، ایثار و جهاد را معنا میبخشد و منطقی میکند. یکی از ابزارهای مهم ادیان - که در اسلام به طور واضحی وجود دارد - مسئلهی جهاد است. جهاد باید همراه با ایثار باشد؛ والّا جهاد نخواهد شد. ایثار یعنی ازخودگذشتگی. در منطق عقل ابزاری، ازخودگذشتگی یک امر بیمنطقی است. خوب، چرا من از خودم بگذرم؟ این اعتقاد به معاد است که این را منطقی میکند، عقلانی میکند. وقتی ما معتقدیم که هیچ عملی از بین نخواهد رفت و همهی اعمال محفوظ است و ما در آن زندگی واقعی - که حَیَوان واقعی و زندگی واقعی است؛ «انّ الدّار الأخرة لهی الحیوان»(2) این اعمال را در مقابل چشممان خواهیم دید، آن وقت اینجا اگر برای تکلیف، برای وظیفه یک چیزی را از دست دادیم، احساس خسارت نمیکنیم؛ ولو آن چیز جانمان باشد، ولو آن چیز عزیزان و فرزندانمان باشد. باید اینها جزو الگوی پیشرفت بیاید و در پیشرفت یک جامعه معنا پیدا کند. 1 ) سوره مبارکه الزلزلة آیه 7 فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يَرَهُ ترجمه : پس هر کس هموزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند! 1 ) سوره مبارکه الزلزلة آیه 8 وَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ترجمه : و هر کس هموزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند! 2 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 64 وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ ترجمه : این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر میدانستند! مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :لزوم قرار گرفتن عدالت به عنوان یکی از ارکان الگوی پیشرفت کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, عدالت نوع(ها) : قرآن متن فیش : [مساله ششم درباب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] در خصوص مسئلهی اقتصاد، آقایان بحثهای خوبی کردید. «کی لا یکون دولة بین الأغنیاء منکم»(1) یک معیار مهمی است. مسئلهی عدالت، بسیار مهم است. یکی از ارکان اصلی این الگو [الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] باید حتماً مسئلهی عدالت باشد. اصلاً عدالت معیار حق و باطل حکومتهاست. یعنی در اسلام اگر چنانچه شاخص عدالت وجود نداشت، حقانیت و مشروعیت زیر سؤال است. 1 ) سوره مبارکه الحشر آیه 7 ما أَفاءَ اللَّهُ عَلىٰ رَسولِهِ مِن أَهلِ القُرىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسولِ وَلِذِي القُربىٰ وَاليَتامىٰ وَالمَساكينِ وَابنِ السَّبيلِ كَي لا يَكونَ دولَةً بَينَ الأَغنِياءِ مِنكُم ۚ وَما آتاكُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وَما نَهاكُم عَنهُ فَانتَهوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ العِقابِ ترجمه : آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او، و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است! مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :لزوم رعایت جدانبودن دنیا و آخرت از هم، در الگوی پیشرفت کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, رابطه دنیا و آخرت نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : [مساله سوم در باب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] بعد مسئلهی عدم تفکیک دنیا و آخرت است؛ «الدّنیا مزرعة الأخرة»،(1) که به نظرم بعضی از دوستان هم اشاره کردند؛ این خیلی مهم است. دنیا و آخرت از هم جدا نیستند. آخرت ما آن روی سکهی دنیای ماست. «و انّ جهنّم لمحیطة بالکافرین»؛(2) کافر همین حالا توی جهنم است، منتها جهنمی که او نمیفهمد که الان توی جهنم است؛ بعد که این تجسم پیدا کرد، میفهمد. «ای دریده پوستین یوسفان / گرگ برخیزی از این خواب گران». الان او گرگ است، منتها احساس گرگی نمیکند. ما هم که چشممان بسته است، او را گرگ نمیبینیم؛ اما وقتی که از خواب بیدار شدیم، میبینیم این گرگ است. پس پیوستگی دنیا و آخرت به این معناست. اینجور نیست که حالا مثلاً فکر کنیم دنیا مثل بلیتهای بختآزمائی است؛ نه، اصلاً آخرت آن روی این دنیاست، آن روی این سکه است. 1 ) إرشاد القلوب إلى الصواب ، حسن بن ابى الحسن ديلمى ج 1 ص 89 ؛ عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور احسائی : ج 1 ص 267 ح66 ؛ بحارالانوار ،علامه مجلسی : ج 107 ص 109 ؛ الدنیا مزرعة الاخرة ترجمه : 2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 49 وَمِنهُم مَن يَقولُ ائذَن لي وَلا تَفتِنّي ۚ أَلا فِي الفِتنَةِ سَقَطوا ۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالكافِرينَ ترجمه : بعضی از آنها میگویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن»! آگاه باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کردهاند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است! مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :لزوم گنجانده شدن پرهیز از اسراف،استعلا و استئثار در الگوی حکومت اسلامی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی نوع(ها) : قرآن, نهجالبلاغه متن فیش : مسئلهی بعد [درباب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] ، مسئلهی حکومت است؛ که باز در این باب هم اسلام نظرات ویژهای دارد. صلاح فردی در امر حکومت در اسلام، یک امر بسیار مهم و اساسی است. هر کسی به هر اندازهای از مدیریت که میخواهد مباشرت کند، بایستی صلاحیت آن را در خودش به وجود بیاورد یا در خودش ببیند و بپذیرد؛ بدون این، عمل نامشروعی انجام داده. عدم علو، عدم اسراف، عدم استئثار، مسئلهی مهمی در امر حکومت است. خداوند دربارهی فرعون میفرماید: «کان عالیا من المسرفین»؛(1) یعنی گناه فرعون این است: عالی است. بنابراین برای حاکم، علو و استعلاء یک نقطهی منفی است؛ نه خود او حق دارد استعلاء کند، نه اگر اهل استعلاء است، حق دارد قدرت را قبول کند، نه مردم اجازه دارند که او را به عنوان حاکم و امام جامعه بپذیرند. استئثار یعنی همه چیز را برای خود خواستن؛ در مقابل ایثار است. ایثار یعنی همه چیز را به نفع دیگران از خود جدا کردن، استئثار یعنی همه چیز را به نفع خود از دیگران جدا کردن. علو و استعلاء و استئثار جزو نقاط منفی حکومت است. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه دربارهی بنیامیه فرمودند: «یأخذون مال اللَّه دولا و عباد اللَّه خولا و دین اللَّه دخلا بینهم»(2). یعنی دلیل بر اینکه اینها برای حکومت صلاحیت ندارند، این است که این خصوصیت را دارند: «یأخدون مال اللَّه دولا»؛ یعنی اموال عمومی دست به دست بین خودشان میگردد، با اینکه مال عامهی مردم است. «و عباد اللَّه خولا»؛ مردم را مثل بردگان خود به حساب میآورند و استخدام میکنند. «و دین اللَّه دخلا بینهم»؛ دین خدا را هم هر جوری که دوست میدارند، دستکاری میکنند. بنابراین در حکومت، اسلام نظر دارد. این بایستی در الگوی زندگی ما برای بلندمدت حتماً گنجانده و ملاحظه شود. 1 ) نامه 62 : از نامههاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ . ترجمه : اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم نمىافتاد، و بر خاطرم نمىگذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند. چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مىكردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مىكنند، ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنهاى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مىرود، يا همچون ابر از هم مىپاشد. بنا بر اين در ميان آن فتنهها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد. و قسمتى از اين نامه است به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد، اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بىخردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند، زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد. اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمىترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمىكردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمىداشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مىكردم. آيا شما نمىبينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پستترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام 1 ) سوره مبارکه الدخان آیه 31 مِن فِرعَونَ ۚ إِنَّهُ كانَ عالِيًا مِنَ المُسرِفينَ ترجمه : از فرعون که مردی متکبر و از اسرافکاران بود! مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, سند بالادستی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, سند بالادستی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت یک سند بالادستی نسبت به همهی اسناد برنامهای کشور و چشمانداز کشور و سیاستگذاریهای کشور خواهد بود . مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : اروپا, بحران غرب, وحشیگری اخلاقی جوامع غربی, ایمان, اعتماد به خدا, غفلت از خدا کلیدواژه(ها) : اروپا, بحران غرب, وحشیگری اخلاقی جوامع غربی, ایمان, اعتماد به خدا, غفلت از خدا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مهمترین مشکل دنیائی که امروز رنگینترینش در غرب متجلی است ، جدائی از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : جهاد, ایثار کلیدواژه(ها) : جهاد, ایثار نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جهاد باید همراه با ایثار باشد؛ والّا جهاد نخواهد شد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : عدالت, اهمیت عدالت, حق و باطل, حکومت کلیدواژه(ها) : عدالت, اهمیت عدالت, حق و باطل, حکومت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عدالت معیار حق و باطل حکومتهاست. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : عدالت, حقانیت, اسلام, اهمیت عدالت کلیدواژه(ها) : عدالت, حقانیت, اسلام, اهمیت عدالت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در اسلام اگر چنانچه شاخص عدالت وجود نداشت، حقانیت و مشروعیت زیر سؤال است. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : نخبگان, متفکران, مسائل اساسی کشور کلیدواژه(ها) : نخبگان, متفکران, مسائل اساسی کشور نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : متفکران و اندیشهورزان کشور، خودشان را درگیر مسائل کلان کشور بکنند. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, اصلی ـ فرعی کردن امور, مسائل اساسی کشور کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, اصلی ـ فرعی کردن امور, مسائل اساسی کشور نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مسئلهی تدوین الگوی اسلامی - ایرانی برای پیشرفت، یکی از مسائل کلان ماست. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : پیشرفت کلیدواژه(ها) : پیشرفت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : کلمهی توسعه، یک بار ارزشی و معنائی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه و موافق نیستیم. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : حضرت امام حجة ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف, انسان کلیدواژه(ها) : حضرت امام حجة ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف, انسان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بشریت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کورهراهها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتی به بزرگراه رسید - که آن، دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه است - آنجا حرکت اصلی انسان آغاز خواهد شد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : ایثار, جهاد, بقای عمل, سزای عمل کلیدواژه(ها) : ایثار, جهاد, بقای عمل, سزای عمل نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اعتقاد به امتداد نتائج عمل، ایثار و جهاد را معنا میبخشد و منطقی میکند. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : عمل به تکلیف کلیدواژه(ها) : عمل به تکلیف نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نجات ما به این است که به وظائفمان عمل کنیم. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : رستگاری انسان, عدل, عدالت, عدالتخواهی, اهداف نظام جمهوری اسلامی, اهداف انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : رستگاری انسان, عدل, عدالت, عدالتخواهی, اهداف نظام جمهوری اسلامی, اهداف انقلاب اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهائی عبارت است از رستگاری انسان. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :لزوم ملاحظه هدف نهایی رستگاری انسان در الگوی پیشرفت کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, انسان در اسلام, رستگاری انسان نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : [مساله چهارم درباب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] مسئلهی دیگر، مسئلهی انسان است؛ نگاه اسلام به انسان، محور بودن انسان. این موضوع در اسلام خیلی معنای وسیعی دارد. خوب، پیداست انسان اسلامی با انسانی که در فلسفههای مادی غرب و پوزیتیویسم قرن نوزده و اینها مطرح است، بکلی متفاوت است؛ این یک انسان است، آن یک انسان دیگر است؛ اصلاً تعریف این دو انسان یکی نیست. لذا محور بودن انسان هم در اسلام با محور بودن انسان در آن مکاتب مادی بکلی متفاوت است. انسان، محور است. همهی این مسائلی که ما داریم بحث میکنیم: مسئلهی عدالت، مسئلهی امنیت، مسئلهی رفاه، مسئلهی عبادت، برای این است که فرد انسان سعادتمند شود. اینجا مسئلهی سعادت و مسئلهی عقبی متعلق به فرد است؛ نه به این معنا که انسان از حال دیگران غافل باشد، برای آنها کار نکند؛ نه، «من احیاها فکأنّما احیا النّاس جمیعا».(1) در روایت هست که معنای این جمله را از امام پرسیدند، فرمود: تأویل اعظم آن این است که تو کسی را هدایت کنی.(2) معلوم است که هدایت وظیفهی همه است؛ لیکن در نهایت آن چیزی که از نگاه اسلام برای انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. ما باید خودمان را نجات دهیم. نجات ما به این است که به وظائفمان عمل کنیم؛ که البته آن وقت وظائف اجتماعی، استقرار عدالت، ایجاد حکومت حق، مبارزهی با ظلم، مبارزهی با فساد، اینها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراین اصل این است. همه چیز مقدمه است؛ جامعهی اسلامی هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اینکه در قرآن کریم هست که «لیقوم النّاس بالقسط»(3) - که به عنوان هدف انبیاء ذکر شده - قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهائی عبارت است از رستگاری انسان؛ این بایستی مورد توجه باشد. انسان موجودی است مکلف، مختار و مواجه با هدایت الهی - «أ لم نجعل له عینین و لسانا و شفتین و هدیناه النّجدین»(4) میتواند هدایت را انتخاب کند، میتواند ضلالت را انتخاب کند. انسان موجودی است متعهد، برای خود، برای جامعه، برای اهل. آن وقت با این نگاه، مردمسالاری علاوه بر اینکه برای مردم یک حق است، یک تکلیف هم میشود؛ یعنی همهی مردم در امر حکومت جامعه مسئولند. نمیشود گفت که آقا به من مربوط نیست؛ نه، صلاح و فساد کشور، حکومت، اینها به یکایک انسانها مرتبط است؛ یعنی انسان در مقابل آن متعهد است. این هم یکی از آن عناصر اصلی است که بایستی در دیدگاه اسلام مورد ملاحظه قرار بگیرد و در این الگو رعایت شود. 1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 32 مِن أَجلِ ذٰلِكَ كَتَبنا عَلىٰ بَني إِسرائيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَيرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِي الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعًا وَمَن أَحياها فَكَأَنَّما أَحيَا النّاسَ جَميعًا ۚ وَلَقَد جاءَتهُم رُسُلُنا بِالبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيرًا مِنهُم بَعدَ ذٰلِكَ فِي الأَرضِ لَمُسرِفونَ ترجمه : به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدّی و اسراف کردند. 2 ) الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 2، ص 211 ؛ تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، میرزا محمد مشهدی، ج 4، ص 95 قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كِتَابِهِ- وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً- قَالَ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ قُلْتُ فَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَى هُدًى قَالَ ذَاكَ تَأْوِيلُهَا الْأَعْظَم؛ ترجمه : فضيل بن يسار گويد: بامام باقر عليه السّلام عرضكردم: خداى عز و جل در كتابش فرمايد: «و هر كه او را زنده كند گويا همه مردم را زنده كرده است» فرمود: يعنى او را از سوختن و غرق شدن نجات دهد، عرضكردم: كسى كه او را از گمراهى بسوى هدايت برد چگونه است؟ فرمود: اين تأويل اعظم آيه است (يعنى آيه شامل اين معنى هم هست و اين معنى مهمتر و عاليتر از معنى اولست) 3 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25 لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است! 4 ) سوره مبارکه البلد آیه 8 أَلَم نَجعَل لَهُ عَينَينِ ترجمه : آیا برای او دو چشم قرار ندادیم، 4 ) سوره مبارکه البلد آیه 9 وَلِسانًا وَشَفَتَينِ ترجمه : و یک زبان و دو لب؟! 4 ) سوره مبارکه البلد آیه 10 وَهَدَيناهُ النَّجدَينِ ترجمه : و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم! مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : عزت ملی کلیدواژه(ها) : عزت ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : عرصهی سوم، عرصهی زندگی است، که قبلاً عرض کردیم. همهی چیزهائی که در زندگی یک جامعه به عنوان مسائل اساسی و خطوط اساسی مطرح است، در همین عنوان «عرصهی زندگی» میگنجد؛ مثل امنیت، مثل عدالت، مثل رفاه، مثل استقلال، مثل عزت ملی، مثل آزادی، مثل تعاون، مثل حکومت. اینها همه زمینههای پیشرفت است، که باید به اینها پرداخته شود. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : استقلال علمی کلیدواژه(ها) : استقلال علمی نوع(ها) : جستار متن فیش : در علم باید ما پیشرفت کنیم. البته علم هم خود، محصول فکر است. در همین زمان کنونی، در حرکت به سمت پیشرفت فکری، هیچ نبایستی توانی و کوتاهی و کاهلی به وجود بیاید. خوشبختانه چند سالی است که این حرکت در کشور شروع شده؛ نوآوری علمی و حرکت علمی و به سمت استقلال علمی حرکت کردن. علم هم اینجوری است دیگر؛ بلافاصله در قالب فناوریها و اینها خودش را نشان میدهد. در موارد زیادی، محصول حرکت علمی هم مثل این مسئلهی مورد بحث ما از چیزهای بلندمدت نیست؛ نزدیکتر و ثمرهی آن دمدستتر است. کار علمی را بایستی عمیق و بنیانی انجام داد. این هم یک عرصهی پیشرفت است. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : جامعه اسلامی کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : مفهوم پیشرفت، برای ما مفهوم روشنی است. ما «پیشرفت» را به كار میبریم و تعریف میكنیم كه مقصود ما از پیشرفت چیست. در خصوص ایرانی بودن الگو، علاوه بر آنچه كه دوستان گفتند؛ كه خوب، شرائط تاریخی، شرائط جغرافیائی، شرائط فرهنگی، شرائط اقلیمی، شرائط جغرافیای سیاسی در تشكیل این الگو تأثیر میگذارد - كه قطعاً اینها درست است - این نكته هم مطرح است كه طراحان آن، متفكران ایرانی هستند؛ این كاملاً وجه مناسبی است برای عنوان ایرانی؛ یعنی ما نمیخواهیم این را از دیگران بگیریم؛ ما میخواهیم آنچه را كه خودمان لازم میدانیم، مصلحت كشورمان میدانیم، آیندهمان را میتوانیم با آن تصویر و ترسیم كنیم، این را در یك قالبی بریزیم. بنابراین، این الگو ایرانی است. از طرف دیگر، اسلامی است؛ به خاطر اینكه غایات، اهداف، ارزشها و شیوههای كار، همه از اسلام مایه خواهد گرفت؛ یعنی تكیهی ما به مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی است. ما یك جامعهی اسلامی هستیم، یك حكومت اسلامی هستیم و افتخار ما به این است كه میتوانیم از منبع اسلام استفاده كنیم. خوشبختانه منابع اسلامی هم در اختیار ما وجود دارد؛ قرآن هست، سنت هست و مفاهیم بسیار غنی و ممتازی كه در فلسفهی ما و در كلام ما و در فقه ما و در حقوق ما وجود دارد. بنابراین «اسلامی» هم به این مناسبت است. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : جامعه اسلامی کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : نگاه اسلام به انسان، محور بودن انسان. این موضوع در اسلام خیلی معنای وسیعی دارد. خوب، پیداست انسان اسلامی با انسانی كه در فلسفههای مادی غرب و پوزیتیویسم قرن نوزده و اینها مطرح است، بكلی متفاوت است؛ این یك انسان است، آن یك انسان دیگر است؛ اصلاً تعریف این دو انسان یكی نیست. لذا محور بودن انسان هم در اسلام با محور بودن انسان در آن مكاتب مادی بكلی متفاوت است. انسان، محور است. همهی این مسائلی كه ما داریم بحث میكنیم: مسئلهی عدالت، مسئلهی امنیت، مسئلهی رفاه، مسئلهی عبادت، برای این است كه فرد انسان سعادتمند شود. اینجا مسئلهی سعادت و مسئلهی عقبی متعلق به فرد است؛ نه به این معنا كه انسان از حال دیگران غافل باشد، برای آنها كار نكند؛ نه، «من احیاها فكأنّما احیا النّاس جمیعا». در روایت هست كه معنای این جمله را از امام پرسیدند، فرمود: تأویل اعظم آن این است كه تو كسی را هدایت كنی. معلوم است كه هدایت وظیفهی همه است؛ لیكن در نهایت آن چیزی كه از نگاه اسلام برای انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. ما باید خودمان را نجات دهیم. نجات ما به این است كه به وظائفمان عمل كنیم؛ كه البته آن وقت وظائف اجتماعی، استقرار عدالت، ایجاد حكومت حق، مبارزهی با ظلم، مبارزهی با فساد، اینها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراین اصل این است. همه چیز مقدمه است؛ جامعهی اسلامی هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اینكه در قرآن كریم هست كه «لیقوم النّاس بالقسط» - كه به عنوان هدف انبیاء ذكر شده - قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهائی عبارت است از رستگاری انسان؛ این بایستی مورد توجه باشد. انسان موجودی است مكلف، مختار و مواجه با هدایت الهی - «أ لم نجعل له عینین. و لسانا و شفتین. و هدیناه النّجدین» - میتواند هدایت را انتخاب كند، میتواند ضلالت را انتخاب كند. انسان موجودی است متعهد، برای خود، برای جامعه، برای اهل. آن وقت با این نگاه، مردمسالاری علاوه بر اینكه برای مردم یك حق است، یك تكلیف هم میشود؛ یعنی همهی مردم در امر حكومت جامعه مسئولند. نمیشود گفت كه آقا به من مربوط نیست؛ نه، صلاح و فساد كشور، حكومت، اینها به یكایك انسانها مرتبط است؛ یعنی انسان در مقابل آن متعهد است. این هم یكی از آن عناصر اصلی است كه بایستی در دیدگاه اسلام مورد ملاحظه قرار بگیرد و در این الگو رعایت شود. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : ظرفیت درونزا کلیدواژه(ها) : ظرفیت درونزا نوع(ها) : جستار متن فیش : اینكه ما میگوئیم ایرانی یا اسلامی، مطلقاً به این معنا نیست كه ما از دستاوردهای دیگران استفاده نخواهیم كرد؛ نه، ما برای به دست آوردن علم، هیچ محدودیتی برای خودمان قائل نیستیم. هر جائی كه علم وجود دارد، معرفتِ درست وجود دارد، تجربهی صحیح وجود دارد، به سراغ آن خواهیم رفت؛ منتها چشمبسته و كوركورانه چیزی را از جائی نخواهیم گرفت. از همهی آنچه كه در دنیای معرفت وجود دارد و میشود از آن استفاده كرد، استفاده خواهیم كرد. سؤالاتی مطرح است، كه بعضی از این سؤالات اینجا مطرح شد و پاسخ داده شد، كه من آنها را تكرار نمیكنم. حرفهای خوبی هم زده شد، كه هیچ لزومی ندارد من آنها را تكرار كنم. البته مجموعهی كارهائی را كه انجام گرفته، من قبلاً دیده بودم؛ حالا هم مجدداً با دقت گوش دادم. حرفهای بسیار خوبی در اینجا مطرح شد. بعضی سؤال میكنند كه این مقطع زمانی به چه مناسبت است؟ بعد از آنكه اصل ضرورتش را قبول میكنند و قبول دارند، سوال میكنند كه چرا قبلاً این كار انجام نگرفته، یا چه ضرورتی وجود دارد كه حالا این كار انجام بگیرد؟ خوب، فاصلهی زیادی نشده است. برای این فرایندی كه به منظور ایجاد و تدوین یك چنین الگوئی حتماً طی خواهد شد، این سی سال، زمان طولانیای نیست. تجربهها متراكم میشود، معرفتها انباشته میشود، اوضاع و احوال سیاسی اقتضاء میكند؛ بعد به نقاطی میرسیم كه مجهول بوده است و اینها را انشاءاللَّه معلوم خواهیم كرد. به نظر من در این مقطع، ظرفیت كشور، یك ظرفیت مناسبی است. البته گفته شد كه برای تدوین یك چنین الگوئی، ما توانائی فكری نداریم. نمیتوانیم این را قبول كنیم. ظرفیتهای كشور، ظرفیتهای زیادی است. تا آن حدی كه بنده اطلاع پیدا میكنم، به نظرم ظرفیتهای بالفعل شدهی بسیار خوبی وجود دارد؛ هم در حوزهی دانشگاهی، هم در حوزهی علمیهی قم و بعضی حوزههای دیگر. علاوهی بر این، استعدادها و ظرفیتهائی وجود دارد كه میشود اینها را با مطالبه بالفعل كرد؛ اینها را وسط میدان آورد. ما اگر امروز این كار را شروع نكنیم و دنبال نكنیم، مطمئناً عقب خواهیم ماند و ضرر خواهیم كرد؛ لذاست كه بایستی حتماً این حركت كه اینجور طراحی شده، پیش برود. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, عدالت و پیشرفت, پیشرفت, الگوی پیشرفت, شاخصه پیشرفت, عدالت کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, عدالت و پیشرفت, پیشرفت, الگوی پیشرفت, شاخصه پیشرفت, عدالت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یكی از اركان اصلی الگوی پیشرفت اسلامیایرانی باید حتما مسئلهی عدالت باشد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : هدایت الهی کلیدواژه(ها) : هدایت الهی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : انسان موجودی است مکلّف، مختار و مواجه با هدایت الهی -«ألَم نَجعَل لَهُ عَینَین. و لِساناً وَ شَفَتَین. وَ هَدَیناهُ النَّجدَین» میتواند هدایت و ضلالت را انتخاب کند. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : میتوان با معنویّت، قلّههای علم را صاحب شد و فتح کرد مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دنیایی که در آن علم همراه باشد با معنویّت، تمدّن همراه باشد با معنویّت، ثروت همراه باشد با معنویّت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : جهاد کلیدواژه(ها) : جهاد نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جهاد باید همراه با ایثار باشد؛ وَالّا جهاد نخواهد شد مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : معنویّت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصههای دیگر، هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه معنویّت روح همهی اینها است. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : میتوان با معنویّت، قلّههای علم را صاحب شد و فتح کرد. مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دنیایی که در آن علم و تمدن و ثروت همراه باشد با معنویّت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : معنویّت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصههای دیگر، هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه معنویّت روح همهی اینها است. میتوان با معنویّت، قلّههای علم را صاحب شد و فتح کرد؛ یعنی معنویّت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنیا در آن صورت، دنیای انسانی خواهد شد؛ دنیایی خواهد شد که شایستهی زندگی انسان است. دنیای امروز، دنیای جنگلی است. دنیایی که در آن علم همراه باشد با معنویّت، تمدّن همراه باشد با معنویّت، ثروت همراه باشد با معنویّت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش : رفاه عمومی کلیدواژه(ها) : رفاه عمومی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عرصهی اساسی [برای پیشرفت] وجود دارد، که عرصهی زندگی -که شامل عدالت و امنیّت و حکومت و رفاه و این چیزها میشود- یکی از این چهار عرصه است. در درجهی اوّل، پیشرفت در عرصهی فکر است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعهی متفکّر حرکت دهیم ... عرصهی دوّم -که اهمّیّتش کمتر از عرصهی اوّل است- عرصهی علم است ... عرصهی سوّم، عرصهی زندگی است، که قبلاً عرض کردیم. همهی چیزهایی که در زندگی یک جامعه بهعنوان مسائل اساسی و خطوط اساسی مطرح است، در همین عنوان «عرصهی زندگی» میگنجد؛ مثل امنیّت، مثل عدالت، مثل رفاه، مثل استقلال، مثل عزّت ملی، مثل آزادی، مثل تعاون، مثل حکومت. اینها همه زمینههای پیشرفت است، که باید به اینها پرداخته شود. عرصهی چهارم -که از همهی اینها مهمتر است و روح همهی اینها است- پیشرفت در عرصهی معنویّت است. ما بایستی این الگو را جوری تنظیم کنیم که نتیجهی آن این باشد که جامعهی ایرانی ما به سمت معنویّتِ بیشتر پیش برود. |