وقتی رسیدیم سر قرار ساعت از 6 صبح گذشته بود و هوا هنوز تاریک بود. چند نفری زودتر آمده بودند و کت و کاپشنشان را سفت و محکم بسته بودند تا سردشان نشود. وقتی سوار مینیبوس شدیم برای حرکت، فهمیدیم رهبر انقلاب قرار است بروند برای بازدید از یک کارخانه.
بین آن همه سالن بزرگ و عریض و طویل مسیرمان ختم شد به سالن کوچکی که فهمیدیم سالن تولید موتور ملی است. موتور پایه گازسوزی که طراحی آن از پایه، تولید و مالکیتش برای ایران است.
یک طرف سالن موتورها و قطعات تولیدی جدید چیده شده بود و یک طرف دیگر هم ماشینهای ساخت داخل؛ هم ماشینهای سایپا هم ماشینهای ایران خودرو. ته سالن هم که خط تولید موتور ملی بود. یک نفر داشت تلاش میکرد وانتپراید را از بین ماشینها حذف کند و از سالن ببرد بیرون. میگفت رنگ قرمز این وانت توی ذوق می زند! یک نفر دیگر هم داشت توضیح میداد که می شد برنامه را در سالن بسیار بزرگی همین بغل انداخت، اما آن سالن 40 درصد مشارکت خارجی داشت. رهبر دنبال این نیستند تا چیزی را افتتاح کنند، این یک حرکت نمادین برای اهمیت دادن به صنعت بومی در سال جدید است.
همه ماشینها و قطعاتی که داخل سالن بود، کار مهندسان داخلی بود.
قبل از رسیدن رهبر انقلاب جمعمان جمع شد؛ وزیر صنایع و معادن، وزیر کار، وزیر دفاع، وزیر تعاون، آقای رویانیان، میر عامل ایران خودرو، میر عامل سایپا و مدیران ارشد صنایع مرتبط و البته یک چهرهی آشنا برای خودم، مهندس میرسلیم، استاد دانشگاه خودمان، با آن کت و شلوار روشن و بدون یقه، کلاه بافتنی و کفشهای اسپرت که چهرهاش را متفاوت میکرد. میرسلیم در دانشگاه صنعتی امیر کبیر معروف بود به سختگیر و پر کار بودن. با اینکه دکتری نداشت ولی با مدرک فوق لیسانس به دانشجوهای تحصیلات تکمیلی درس میداد. بعدتر فهمیدیم که ناظر ارشد طراحی و تولید موتور ملی است و البته طراحی و ساخت اولین موتور دیزل هم زیر نظر مستقیم او انجام شده است.
جماعت بیرون سالن به شکل «ال» ایستادهاند برای استقبال از رهبر. ایشان که آمدند اولین نفر صف، وزیر صنایع و معدن ایستاده بود. همه سلام کردند و بعضی تبریک سال نو گفتند. وزیر دفاع ولی احترام نظامی گذاشت و وقتی رهبر دستش را جلو آورد، دست داد. رهبر با میرسلیم گرمتر از بقیه سلام و علیک کردند. در دوران ریاست جمهوری هم میرسلیم روابط خوب و نزدیکی با رهبر داشت.
رهبر که پا داخل سالن گذاشتند مهندسها از این طرف و آن طرف پیدا میشدند و میآمدند دست رهبر را میبوسیدند. تعدادشان کمکم زیاد شد. یک نفر آرام در گوش یکی از محافظها گفت وزرا را بیاورید جلوتر. تیم حفاظت هم به شکل عجیبی سخت گیریهای برنامههای قبلی را نداشتند.
همه رفتند داخل محوطه کوچکی در همان سالن که صندلی چیده بودند. کارگرهای خط تولید موتور ملی باید در خط میماندند و نمیتوانستند بیایند داخل. بیشترِ کسانی که آنجا بودند مهندسان ارشد بودند که با آمدن رهبر بلند شدند و شعار دادند. کارگرهایی که بیرون بودند سعی میکردند سرک بکشند و رهبرشان را ببینند. یکیشان از بین دستگاههای خط تولید یک راه و روزنهای پیدا کرده بود و دستش را روی دهانش گذاشته بود و با هیجان نگاه میکرد.
همان اول جلسه قبل از اینکه یک مهندس ِفوق لیسانس قرآن بخواند، جاها پرشد. مهندس میرسلیم جامانده بود. یک نفر یک صندلی را روی دست گرفت و گذاشت پشت سر رهبر. میرسلیم نشست آنجا. بعد وزیر صنایع و معادن خیر مقدم گفت و کلی آمار و ارقام از سالهای گذشته تا حالا داد.
بعد از وزیر، مجری از آقای میرسلیم خواست گزارشی از وضعیت موتور ملی بدهد، آنهم در 10 دقیقه.
آقای میرسلیم که بلند شد رهبر آرام گفتند: «شما هر چقدر که لازم است توضیح بفرمایید. به آن 10 دقیقه خیلی توجه نکنید.» میرسلیم توضیح داد فعالیتهای تولید موتور در دو بخش صنایع خودرویی و صنایع سنگین متمرکز شد که در صنعت خودرو به موتور ملی منجر شد و موتور دیزل هم برای صنایع سنگین مثل راه آهن، صنایع دریایی و صنایع نیروگاهی طراحی و ساخته شد.
قبل از شروع جلسه یکی از همکارهای میرسلیم از او پرسید استاد دیشب توانستید بخوابید؟ میرسلیم لبخند زد و گفت یک چرتی زدم بعد از آماده کردن گزارش!
[گفتگو با مهندس میرسلیم را از اینجا بخوانید]
با حساب اینکه موتور ملی قبل از این رونمایی شده بود، اصلیترین موضوع جلسه غیر از توجه رهبر انقلاب به صنعت آن هم در ایام نوروز، رونمایی از موتور دیزل ساخت داخل بود.
بعد از گزارشها، بازدید از نمایشگاه شروع شد. قسمت اول استفاده از فناوری نانو در تولید قطعات بود که باعث سبک شدن، ارزان شدن، شفاف شدن، ضد خش شدن و حتی ضد رطوبت شدن قطعات میشد. وقتی مدیر عامل ساپکو توضیحاتش تمام شد، رهبر پرسیدند: «از مراکز دیگری که در حوزه نانو تکنولوژی کار میکنند هم کمک گرفتید؟» و آنها جواب دادند که کمک گرفتهاند.
شانسی آورده بودیم ما و آن اینکه توانستیم برویم پشت میزهایی که رویشان قطعات چیده شده بود و از ازدحام جمعیت همراه رهبر و سخت گیریهای محافظ ها راحت شویم. یکی از عکاسها میگفت هیچ وقت اینقدر راحت و متنوع عکس نگرفته بودم.
وسط این قطعات یک قطعه را به رهبر نشان دادند و گفتند این همان توربو شارژ است که آقای میرسلیم اسم «پر خوران» را به عنوان معادل فارسی رویش گذاشتند.
رهبر نگاهی به آقای میرسلیم کردند و گفتند: «خیلی خوب».
وقتی گروه همراه رهبر میرفتند سمت موتورها یک نفر توضیح میداد که قطعات الکترونیکی در اتوموبیل و موتور تعبیه شده که رفتار راننده را کنترل میکند و در برابر خودخواهی راننده برای کشیدن توان بیشتر از ماشین و تولید آلایندههای بیشتر مقاومت میکند.
رهبر لبخند زدند و گفتند: «خوب است ماشین به همهی خواستههای راننده عمل نکند!»
به موتورها که رسیدند توضیح دادند اولین موتور، بهینه شده همان موتور پیکان قدیم است که الان روی روآ و وانت پیکان سوار میشود. دومین موتور همان موتور ملی بود، سومی توربو شارژ موتور ملی و چهارمی موتور مینیاتور بود که در سایپا طراحی و ساخته شده بود. وقتی رهبر رسیدند به موتور مینیاتور مدیر عامل سایپا را جلو فرستادند تا توضیح بدهد. او هم توضیحاتی داد. رهبر پرسیدند: «چند درصد این موتور در ایران ساخته می شود؟» مدیر عامل سایپا گفت: 100 درصد. ضمن اینکه مالکیت این موتور هم برای ماست.
در قسمت تست موتورها هم دو موتور روشن و در حال انجام آزمایش بودند. یکی از موتورها صدایی میداد که کارگری ایستاده بود و آن قسمتی که صدا می داد را با دست گرفته بود. رهبر سوال کردند: «همه آزمایشهای مربوط به موتور اینجا انجام می شود؟» مدیر عامل ایران خودرو جواب داد: همه آزمایشهای مستقل بله. بعضی هم باید وقتی موتور روی ماشین نصب شد، انجام شود.
کنار موتور دیزل، مهندسی توضیح داد که ما دوازدهمین کشوری هستیم که موتور دیزل ساختیم. رهبر که در گزارش آقای میرسلیم شنیده بودند راه آهن چند تا از این موتورها را پیش خرید کرده است، پرسیدند: «این همان موتوری است که راه آهن از شما خریده؟» مهندس گفت بله. یک نفر دیگر اضافه کرد که: البته این موتور مقیاس 50 درصد است؛ اصل موتور 2 برابر این است که چون سخت بود آوردنش، این مدل را آوردیم اینجا!
رهبر از خط تولید موتور ملی هم دیدن کردند. نکته جالبش این بود که هرجا خودشان دقیق میفهمیدند چه اتفاقی میافتد سریع رد میشدند، هر جا هم میخواستند بیشتر بدانند صبر میکردند تا توضیحات کامل بشود. یکجا هم که میللنگ موتور بسته میشد، پرسیدند: «شما زمان بندی این کارها را دارید؟ می دانید هر عملیاتی چقدر طول می کشد؟» که مدیر خط تولید و مدیرعامل ایران خودرو تند تند شروع کردند به جواب دادن.
کارگرهای خط تولید وقتی رهبر میرسیدند بهشان ضمن انجام کار زیر چشمی رهبر را هم نگاه میکردند. معلوم بود بهشان گفتهاند سرشان به کار خودشان گرم باشد و الا بعضیها دوست داشتند گپ و گفتی هم داشته باشند و ابراز ارادت بکنند. یک جا هم یکی از دستگاهها که با آن پیچهای سرسیلندر بسته میشد، کار نکرد. کارگری که دسته دستگاه را فشار میداد به همکار بغل دستیاش نگاه کرد و با چشم اشاره کرد به کلیدهای برق که معلوم نبود چه مشکلی داشتند. وقتی توضیحات مدیر عامل تمام شد و از آنجا رد شدند، کارگر که میانسال هم بود با عصبانیت مشتی به دستگاه کوبید که وقتی رهبر از آنجا رد می شد کار نکرد.
یک دستگاه دیگری هم بود که به شکل خودکار در قسمتهای مختلف موتور عملیاتهایی انجام میداد. وسط کار یکدفعه قطع شد. نگو یکی از عکاسها برای شکار یک زاویهی خوب از رهبر، پایش را جایی گذاشته بود که دستگاه را خود به خود از کار میانداخت. تازه به ذهنم آمد شاید دستگاه آن کارگر میانسال را هم، ما ندانسته از کار انداخته بودیم! چون هفت-هشت نفری عکاس و فیلمبردار بودیم که این سمت خط تولید بدون توجه به دستگاه جابه جا میشدیم.
بعد از خط تولید موتور ملی، رهبر را راهنمایی کردند برای دیدن اتومبیلهای ساخت داخل که اول سالن چیده شده بودند. اول از همه هم رفتند سراغ همان وانتپراید قرمز رنگ و بعد سمند سورن و ماشینهای دیگر تا رسیدند به مینیاتور. رهبر ایستادند و گفتند: «چرا مینیاتور؟» آقایی که داشت توضیح میداد گفت مینیاتور اسم نقاشیهای ایرانی است و همه میدانند که ما منظور دیگری نداریم و چه و چه. رهبر خیلی با طمأنینه گوش دادند و گفتند: «این کلمه در زبان فرانسوی هم استفاده میشود. کلماتی هم وجود دارد که مال ماست اما آنقدر آنجا استفاده شده که دیگر خارجی محسوب میشود. حالا چرا مینیاتور؟ یک اسم دیگر انتخاب کنید که حرف و حدیث نداشته باشد.» آن مسئول خواست زبلی کند و اسم ماشین را از زبان رهبر بگیرد؛ پرسید: به نظر شما اسمش را چی بگذاریم؟ رهبر هم گفتند: «نمیدانم چی بگذارید ولی مینیاتور نه!»
بعد از دیدن ماشینها همه جمع شدند همان جای قبلی و این بار رهبر برای جمع صحبت کردند:
«ما میخواهیم و میتوانیم هم عقلانی و علمی و پیشرفته زندگی کنیم، هم با پایبندی و تمسک به ایمان دینی خودمان باقی بمانیم... اسلام که دین معنویت است، دین علم هم هست... ما باید در بین کشورهای اسلامی در زمینهی صنعت یک پرچم برافراشته باشیم...»
کاملاً معلوم بود بازدید، یک پیام به متولیان و مسئولین امر صنعت بود که بدانند رهبر به صنعت ِجوشیده از ذهن و دلِ مهندسان این مرز و بوم توجه ویژهای دارد، آن هم در
سال کار و همت مضاعف.
صحبتهای رهبر که تمام شد پایین آمد، مدیرعامل سایپا جلو رفت و چفیهی ایشان را گرفت. یکی از مهندسهای سالن که کنار من ایستاده بود زد روی دستش و گفت: ای که هی! دیدی چه کار کرد. کلی نقشه کشیده بودم برای آن چفیه!
رهبر از سالن خارج میشدند و کارگرها و مهندسهای خط تولید به خودشان جرأت میدادند و از سر دستگاههایشان می آمدند و دست ایشان را می بوسیدند و میرفتند. جوانکی از کنار یکی از محافظها رد شد و خواست برود دستبوسی که محافظ جلویش را گرفت. جوانک از رهبر عقب ماند و ناراحت و بغضکرده برگشت. بعضی از مسئولین تا لحظهی سوار شدن حرف زدند و ایشان گوش دادند. وقتی که رفتند چند نفر نفسی عمیق کشیدند. رویانیان وزیر صنایع و معادن را بغل کرد و بوسید و تبریک گفت. بعد از او هم مدیر عامل ایران خودرو را بوسید.
سال کار مضاعف بود و 9 فروردین؛ ولی معلوم بود کارخانه تعطیل است و مدیران و کارکنانی که آمده بودند با هم روبوسی سال جدید میکنند. موقع برگشتن روی دیوار یکی از مراکز مهم صنعتی هم پیام سال 88 رهبر هنوز بود که امسال «سال اصلاح الگوی مصرف» است. ان شاءالله این کار و همت مضاعف نقش دیوار باقینماند در سال 89.