Khamenei.ir

1389/01/10

عبور از شرایط خواب آلودگی

 مصطفی آجرلو
سیدمصطفی‌میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و ناظر اصلی طرح تولید موتور ملی، معتقد است حضور رهبرانقلاب در روز ۹ فروردین در یک محیط کارگری نشان از این دارد که ما در صنعت و تولید کشور نباید تعطیلی و رکود داشته باشیم و باید هر چه جدی‌تر به سوی تحقق استقلال صنعتی واقعی حرکت کنیم. آنچه در ادامه می‌آید گفتگو با او یک روز پس از بازدید رهبری از توانمندی‌های کشور در حوزه خودرو سازی است.

  با یک بررسی کوتاه وضعیت صنعت در ایران را با در نظر گرفتن تاریخچه گذشته آن، چگونه می‌توان به تصویر کشید؟
اگر بخواهیم این مساله را در حوزه قرن‌های اخیر بررسی کنیم، می‌بینیم که صنعت در ایران در یک دوره‌ای در حدود قرن دوازهم به قبل حتی به اوج خود می رسد که آن هم از اهتمام جناب شیخ بهایی بوده است. ولی بعد از آن متاسفانه تا قبل از انقلاب اسلامی یک دوره رکورد شدیدی بر این جریان حاکم بوده است که دلایل مشخص خود را دارد. مثلاً در دوران‌های بعدی و به خصوص در دوران قاجار به رکود شدیدتری دچار شد؛ البته در آن دوران تلاش‌هایی را مرحوم امیر‌کبیر از خود نشان داد که آن را در نطفه خفه کردند. در دوران پهلوی هم که مساله نفت به یک مساله جدی تبدیل می شود، ما بهره‌برداری از نفت را به نحوی تجربه کردیم که این مساله منجر به این شد که چشم طمع استعمارگران به نفت و سرمایه‌های نفتی کشورمان، کار را به سمت یک راهبرد تعریف شده از  سوی بیگانگان هدایت کند.
 
در خصوص این راهبرد هدایت شده بیشتر توضیح بدهید؟ 
آن راهبرد هدایت شده که در خصوص آن صحبت شد این بود که در ما نیازهایی را بوجود بیاوردند و خود آن‌ها تنها منبع برطرف کردن این نیازها باشند. سیاست اصلی در این حوزه نوعی رفتار برای هدایت اذهان جوانان کشور به سمت خواب‌آلودگی و عدم‌بیداری در حوزه صنعت بود و همه تلاش‌شان را می‌کردند که مبادا ما در این خصوص بیدار شویم و متوجه شویم که بر ما چه می‌گذرد. در این برهه از تاریخ کشور انگلیسی‌ها و بعد از آن آمریکایی‌ها که کار را در کشورهای منطقه هر یک به نحوی دنبال می کردند، مشاهده کردند که استعدادهای خوبی در کشور وجود دارد که بهترین راه برای مقابله با آن به نحوی ساکت نگه‌داشتن مردم تعریف شد. به این نحو از سایر ظرفیت‌های موجود هم صرفاً در یک بستر هدایت شده باید استفاده می‌شد که آن بستر استخراج  و صادرات نفت بود و به همین دلیل بهترین نوع متخصصان و جوانان کشور و حتی سایر ظرفیت‌های موجود به این بخش هدایت شدند؛ از این رو می‌بینیم در آن زمان «خارک» به بزرگترین بندر صادراتی نفت تبدیل می شود.
در سایر بخش‌ها نیز می‌بینیم که با شکل‌گیری و اجرای این راهبرد فضا به گونه‌ای شکل گرفت که «دانش و فن» در ایران یعنی ماحصل آنچه  در دانشگاه‌ها بدان پرداخته می‌شود و آنچه در حوزه‌های کاری بدان نیاز است، جریان دهنده به منافع بیگانگان در حوزه مذکور باشد نه اینکه ایران بتواند صاحب صنعت و تولید  کننده علم باشد. سیاست‌ها هم به نوعی تدوین می‌شد که اگر در گوشه‌ای جرقه‌ای هم زده می شد، به لحاظ تولید علم، این حرکت‌ها به دلایل گوناگون خاموش می‌شد.

در این خصوص مصادیقی هم سراغ دارید که به مساله جنبه عینی بدهد؟
 
مصادیق در این خصوص بسیار است؛ جوانان زیادی در آن دوران بودند که حسب تعصب ملی و بیداری که در آن‌ها ایجاد می‌شد به ابداعاتی در حوزه صنعت دست می‌یافتند که پس از مدتی متوجه می‌شدیم این افراد یا به کلی دست از کار کشیده‌اند یا حتی سر به نیست می‌شدند! به طور خاص موردی که الان در در یاد دارم مربوط است به دوران دانشجویی من، که در آن دوران با دغدغه‌های خاصی کارهای ابداعی و صنعتی را دنبال می‌کردم؛ یادم هست یک جوانی بود به نام « ارجمندی » یا شاید چیزی شبیه به آن ـ که الان نامش را درست به یاد نمی‌آورم‌ـ که در خصوص « لاستیک » کشف جالبی داشت که در آن صورت ایران می توانست حرف اول را در دنیا بزند که بلافاصله پس از کشف طرح، وی به دلیل نامعلومی کشته شد! و خبر آن هم در برخی از محافل نقل شد، و از این موارد بسیار است که خصوصاً در حوزه انرژی هسته‌ای نیز اتفاقاتی از این دست در تاریخ معاصر کم نیست.
در این برهه تا سال ۱۳۵۷ نیز سیر صنعتی کشور یک سیر خاموش و بدون توسعه بود، حتی در سال ۱۳۵۲ که اولین ضربه نفتی اتفاق افتاد و نفت از بشکه ای ۲ دلار به ۱۲ دلار رسید حتی این پول هنگفت نیز در مسیر توسعه‌ای هزینه شد که آن راهبرد را بر می آورد.
به طور مثال در خصوص صنعت خودرو، فردی به نام خیامی از شرکت ورشکسته‌ای به نام «تالبوت» دستگاه های صنعتی‌اش را خریداری و به ایران وارد کرد و به صورت همبندی خودرویی به نام پیکان را در آن تولید کرد و این همبندی به نحوی بود که حتی تا پس از پیروزی انقلاب این خودرو حتی به صورت چپ‌گرد تولید می‌شد یعنی با توجه به فرهنگ عمومی انگلیسی‌ها که حرکت‌شان از سمت چپ صورت می‌گیرد، قطعات داخلی خودرو همچون دنده و برف‌پاک‌کن و... به صورت چپ‌گرد تولید می‌شد. این یعنی بدون هیچگونه تصرف در نحوه ساخت خودرو و بی‌توجه به فرهنگ عمومی مردم.

یعنی در حوزه صنعت اصلاً  نه اجازه و نه حتی توان توجه به خواسته‌ها و نیاز عمومی را هم نداشتیم؟

دقیقاً همین طور بود و من تصور می‌کنم تاکید رهبر معظم انقلاب در حوزه صنعت بر این مساله استوار است که ما باید ابتدا خودمان نیازهای خودمان را شناسایی کنیم و سپس با توجه به فرهنگ اسلامی و بومی‌مان به رفع نیازهای صنعتی و حتی در سایر حوزه‌های دیگر بپردازیم، نه اینکه قضیه کاملاً به عکس باشد؛ یعنی کسی از خارج از کشور بیاید و نیازهای ما را تعیین کند و ما سپس منتظر باشیم تا او چه نسخه‌ای را برای ما خواهد پیچید بدون هیچ‌گونه حتی توان تصرف. به هر حال نیاز به استقلال  باید در کشور  ودر همه حوزه‌ها ایجاد شود و متاسفانه این احساس نیاز هنوز در همه بخش‌های کشور محسوس نیست. 

البته در آن زمان برخی صنایع کارخانه‌ای نیز از کشورهای صنعتی به ایران وارد شد؟
بله در آن شرایط، کشورهای به اصلاح توسعه یافته تصمیم گرفتند که صنایع پر سر و صدا،  هزینه‌بر، آلوده کننده و قدیمی مثل آهنگری، ریخته‌گری و...که البته از ابزارهایی از نوع  وامانده و قدیمی آن بود را از کشورشان بیرون بریزند. و ما نیز با افتخار آن‌ها را به کشور وارد کردیم  در حالی که هیچ تحولی در حوزه صنعتی کشورمان پدید نیاورد چون این را نیز آن‌ها برای ما در نظر گرفته بودند نه اینکه ما برای آن برنامه داشته باشیم.

برنامه‌ریزی بیگانگان چگونه صورت می‌گرفت؟
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دشمنان در این حوزه خیلی تلاش کردند و بسیار با برنامه عمل کرده‌اند. به طور مثال حتی در دوران عصر بیداری پس از انقلاب نیز بیگانگان و حتی سایر کشورهایی که عزم صنعتی شدن داشتند در کشور ما دیده‌بان‌هایی داشتند که نیازهای ما رصد می‌کردند و سپس به قصد سودجویی وارد میدان می‌شدند و آن ها را تولید و تامین می‌کردند؛ مثلا وقتی می‌خواستیم کالایی را خودمان تولید کنیم به قیمت پایین‌تر آن را در اختیار ما قرار می‌دادند تا طبق روال به ظاهر منطقی دست از تولید بکشیم ولی وقتی می‌دیدند که دیگر امکان حرکت به سمت تولید نداریم و از فرصت تولید گذشته‌ایم و از تکنولوژی آن برخوردار نیستیم قیمت آن را بالا می‌بردند. 

اگر ممکن است در این بخش نیز برای تنویر ذهن مصادیقی ارایه کنید؟

مصادیق در این خصوص بسیار است؛ یکی از موارد جالب، مثلاً در برهه دفاع مقدس است که ایران با تحریم‌های شدیدی از سوی کشورهای ابرقدرت دنیا مواجه بود. در آن دوران در حوزه استخراج نفت، به ماده سفیدی نیاز داشتیم که کشورهای خارجی آن را به قیمت گزافی از قبل به کشور وارد می‌کردند و برای آن یک اسم رمز مثلاً « اس ۶۲ » یا هر چیز دیگری که الان درست یادم نیست تعیین کرده بودند. در آن برهه نیز به دلیل تحریم این ماده را با قیمت بسیار بالاتری می‌فروختند و علاوه بر آن بسیار سر آن برای ما منت می‌گذاشتند که ما این محصول را به شما می‌دهیم و... تا اینکه محققان ایرانی در همان اوایل جنگ آن ماده را به آزمایشگاه بردند که در مورد آن تحقیق کنند و دیدند این ماده چیزی نیست غیر از کلرید سدیم یا همان نمک طعام! همان موقع که دیدند ما به ماجرا پی بردیم، گفتند که مثلاً «اس ۶۲» را برایتان با قیمت پایین وارد می‌کنیم...! در حالی که در ایران معادن گسترده نمک طعام وجود دارد و تهیه انبوه آن برای ما بسیار آسان است ولی آن‌ها دوست داشتند ایران را در حال خواب آلودگی و در حال چرت نگه دارند و ما هم به آن‌ها وابسته باشیم. 

دهه ۶۰ به هر صورت دهه جنگ و ترمیم تخریب‌ها و جبران خرابی‌های بزرگ بود که در طول سالیان متمادی قبل از انقلاب و همچنین در طول ۸ سال دفاع مقدس اتفاق افتاده و باید ترمیم می شد و به همین دلیل نوع رفتارها در جهتی متمایز می‌بایست شکل می‌گرفت و از آن برهه نمی‌توان انتظار رشد و حتی صعود صنعتی داشت.
کاملاً درست است. دیروز چنانچه من در گزارشی که خدمت حضرت آقا دادم و ایشان نیز در سخنان‌شان تصریح کردند در آن دوران نه تنها مثلاً سوله‌های بزرگ این کارخانه ایران خودرو بلکه خانه‌های همه مردم کشور محل تسلیح و کمک به جنگ بود و ماجرا در آن دوران بسیار متفاوت می‌نمود.

اگر موافقید به دهه ۷۰  و نوع حساسیت‌ها و واکنش‌های رهبر معظم انقلاب به مساله رشد صنعتی بپردازیم.
بله در دهه ۷۰ خود من در دولت بودم و این دوره همزمان با سال‌های آغازین زعامت رهبر معظم انقلاب بعد از رحلت حضرت امام (ره) بود. جنگ تمام شده بود و دوران سازندگی آغاز شده و همه در پی جبران‌ خسارات بودند. در آن دوران شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب یک بیماری بزرگ را تشخیص و نسبت به آن هشدار دادند، و آن مساله شبیخون فرهنگی بود که خود من در آن دوران که مسوولیت فرهنگی کشور را بعهده داشتم تذکراتی را از ایشان دریافت کردم. 

ارتباط مساله شبیخون فرهنگی بامساله عدم بیداری و خواب‌آلودگی در حوزه‌های صنعتی و اقتصادی چیست؟
 
بحث شبیخون فرهنگی بحث بسیار عمیقی است که متاسفانه خیلی‌ها در آن دوران متوجه ماجرا نشدند، یکی از ابعاد ماجرا این است که ما تا آن وقت فقط مصرف کننده بودیم و مراحل این مصرف را هم سایر کشورها برای ما تعیین می کردند و این خیلی دردناک است. اجازه بدهید مثالی در این خصوص بزنم؛ شما تعجب نکنید اگر که به کشور ژاپن سفر کنید و همه مغازه‌های آن را بگردید به طور مثال در فروشگاه های آن کشور «پلوپز» پیدا نکنید در حالی که از گذشته اصل پلوپزهایی که به ایران وارد می شد همه ژاپنی بود! 

یعنی
آن‌ها با مطالعه نحوه پخت برنج و میزان مصرف آن، ‌نیاز ما را شناسایی کرده و برای ما تولید می‌کردند؟
دقیقاً؛ آن‌ها دیدند که ما مثلاً برنج را دم می‌کنیم و اینگونه آن را مصرف می کنیم، فن‌آوری را مطالعه کردند و برای ما تولید و صادر کردند. صرف‌نظر از این مثالی که زده شد در صورت نگاه کلان و عمیق که در سطوح و موارد مختلف قابل مشاهده بوده و هست، خود این مساله از ابعاد بزرگ شبیخون فرهنگی است که ما بدون اینکه بدانیم به مردمانی علیل تبدیل شویم که فقط پول خرج می‌کنند تا حتی دیگری بیاید و برایشان فکر کند و نیازهایش را شناسایی کند.
به نظر من این مساله از جنگ تحمیلی هم خطرناک‌تر بود که رهبر معظم انقلاب نسبت به آن هشدار دادند؛ چرا که جنگ باعث بیداری مردم شد و همه در جهت حرکت و تکاپو بودند تا حتی برخی نیازهای داخلی را تامین کنند اما در این شرایط داشت فضای « استراحت مطلق » به جامعه تزریق می شد که بسیار کشنده است و من از همان زمان متوجه بودم یکی از مسایلی که رهبرمعظم انقلاب نسبت به آن دغدغه اساسی دارند همین مساله است که این روزها واکنش جدی ایشان را در برداشته و تصور می کنم نام‌گذاری سال جدید هم به عنوان همت مضاعف و کار مضاعف در همین جهت است. زیرا به نظر می‌رسد هنوز هم برخی لایه‌های طاغوتی در برخی سطوح وجود دارد. اینکه هنوز فکر و احساس نیاز به استقلال در مواردی اصلا وجود ندارد جنبه طاغوتی دارد و به شبکه هایی برمی‌گردد که همان‌طور که رهبر معظم انقلاب هم به آن اشاره داشتند، هدفش سود رسانی به بیگانگان و از قبل آن منفعت یابی است.
در دوران‌های گذشته همه کسانی هم که به پولی رسیدند و تمکنی به دست آوردند، همه از واردات بود نه از تولید و صادرات. ایران باید طبق سند چشم انداز نه تنها صاحب علم و صنعت باشد بلکه باید جهت دهنده به سایر کشورهای اسلامی و دیگر کشورهای منطقه باشد و صنعت در این حوزه نه تنها به حوزه‌های مربوط به خودش که حتی به حوزه‌های کشاورزی و پزشکی و ... ارتباط مستقیم و جدی دارد و علم به عنوان واسطه فرهنگ و صنعت می‌بایست جنبه عملیاتی و تجهیز به خود بگیرد؛ یعنی باید دانشگاه‌ها در خدمت صنعت باشند نه در جهت عکس. 

به
نکته خوبی اشاره کردید؛ ارتباط صنعت با دانشگاه که از دغدغه‌های اصلی رهبری است.
متاسفانه در سال‌های قبل حوزه صنعت هیچ اعتقادی به فارغ التحصیلان حوزه‌های صنعتی در دانشگاه‌ها نداشت و خودش مراکز متعددی را برای آموزش کارکنانش ایجاد می‌کرد که به طور مثال خود من در یکی از این مراکز در اراک طراحی صنعتی تدریس می‌کردم و از سوی دیگر نیز بدنه دانشگاه اصلاً ارتباطی میان خود و حوزه صنعت نمی‌دید؛ فارغ التحصیلانش اگر نخبه بودند به خارج از کشور می‌رفتند و ما بقی یا منتقد شرایط صنعتی بودند یا حلقه  ارتباطی علمی با حوزه کاری خود نداشتند.   در خصوص مساله علم و فن آوری چطور ؟
مساله علم و فن آوری که در گذشته از آن به عنوان «اوستاکاری» یاد می‌شد، کار با ابزار و علم را به ما می‌آموزد و می‌تواند مبتنی بر تجربه‌ای باشد که از طریق گذشتگان به ما رسیده است. البته امروزه فناوری نوین علم مبتنی بر پژوهش‌هاست و نیازمند مراکز تحقیقاتی بزرگ، بروزخلاقیت‌ها و ایجاد کرسی‌های علمی است. از موارد دیگر هم این است که ما در حوزه فن‌آوری گذشتگان که می‌بایست از پدرانمان به ارث می‌گرفتیم هم دچار فراموشی شده‌ایم؛ و این مساله به دلیل وقفه ۴۰۰ ساله‌ای است که اتفاق افتاده و باعث شده بسیاری از دستاوردهای گذشتگان ما از دست‌مان برود. 
به طور مثال در خصوص صنعت کاشی‌کاری که در دورانی سرآمد بودیم و البته هنوز هم هستیم، یک رنگی وجود دارد به نام     « طلایی »؛  الان ما این رنگ زرین را  در کاشیکاری‌های گذشتگان می‌بینیم و می‌دانیم کار ماست اما نمی‌دانیم از چه ترکیبی این رنگ به دست می‌آید؟ چون اینگونه موارد سینه به سینه منتقل می‌شده و در شرایطی که ذکر آن رفت حتی آن احساس نیاز هم از ما گرفته شد.

در این حوزه مساله شناخت نیاز نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
 
در این حوزه می‌بایست شناخت نیازها با توجه به مبانی اعتقادی و فکری اسلام صورت گیرد و آنچه که رهبرمعظم انقلاب به عنوان یکی از مطالبات مهم خود در این حوزه مطرح ساختند، همبستگی اخلاق و معنویت با حوزه‌های صنعتی و اقتصادی و اساساً نقش این مساله در توسعه کشور است. زیرا فن‌آوری ما متضاد با فن‌آوری در غرب نیست. مساله اصلی این است که فن‌آوری موجود غربی‌ها براساس نیازها و بینش غربی هاست. این نوع نگاه در نام‌گذاری سال گذشته نیز مطرح بود، البته در حوزه مصرف دقیقاً. من هم معتقدم مساله اسراف فرع بر مساله الگوی مصرف است اما بیشتر افراد این را در حوزه مربوط به اسراف تبیین و بررسی کردند و نکته مورد نظر در نام‌گذاری سال گذشته اصلاح الگوی مصرف بر اساس الگوی ایرانی و اسلامی ماست که البته باید همچنان در آن خصوص حرکت کرد.
درباره نام‌گذاری سال جدید نیز مساله‌ای که باید نسبت به آن احساس تعهد بکنیم  این است که اگر بستر سازی برای خطرپذیری و همت‌های بلند در حوزه‌های مختلف و به طور مثال در همین حوزه‌های صنعتی کشور ایجاد شود به این طریق همت‌های بلند در سطح کشور شکل خواهد گرفت که مثلاً افراد مثل برخی نقاط دیگر همت کرده و کارهای بزرگ کنند. وقتی هم که همت‌های بلند شکل بگیرد کار مضاعف را نیز به دنبال خواهد داشت و از سوی دیگر در این سال باید برای برخی موانع مثل وجود تعطیلات طولانی مدت  در کشور  فکر اساسی کرد. حضور رهبرمعظم انقلاب در روز ۹ فروردین در یک محیط کارگری نشان این است که ما در کشور تعطیلی نداریم، اساسا در این حوزه بازنشستگی هم نباید داشته باشیم زیرا در مبانی اعقادی ما چنین چیزی نیست. دین ما می گوید: اطلبوالعلم من المهد الی الحد؛ خب شما بیینید در کجای این کلام بازنشستگی می‌بینید؟  از مهد تا لحظات آخر عمر علم و فن‌آوری طلب کنید، زیرا اگر که تعطیلی و استراحت بیان می‌شود به معنای فرصت‌دهی برای توان‌یابی است نه اینکه تعطیلی اصل کار را دربر گرفته باشد.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای