اینجا گویا کسی سؤال میکند که: اگر [منافقان] کافرند، پس چرا نماز میخوانند، و اگر ایمان ندارند، چرا انفاق میکنند؟...
وقتی انسان کاری را ازرویِ ضرورت و برای سدّ نیازی بهجا میآورد، هرگز دچار کسالت نمیشود. تشنهای که به دنبال آب میرود، برای پیدا کردن آب خسته میشود، ولی کسل نمیشود. امّا آنکه خود سیراب است، ولی به دستور اربابش برای تشنهی دیگری باید دنبال آب برود و زحمت بکشد، هم خسته میشود و هم کسل و بینشاط.
نمازی هم که اینها[منافقان] بهجا میآورند، برای خدا و ازرویِ احساس نیاز و برای پر کردن یک خلأ روحی نیست، بلکه برای این است که جامعهی مسلمان، آنها را مسلمان بداند، پس یک عمل تحمیلی، اجباری و ازرویِ بیمیلی است. چنین عملی، قهراً کسالت میآورد.
همچنین انفاق و زکات اینان برای رفع نیاز لشکر اسلام در مقابل کفّار نیست، بلکه چون میخواهند در جامعهی مسلمانان زندگی کنند و برای زندگی در این جامعه، نیاز دارند که مردم آنان را مسلمان بدانند، انفاق میکنند...
با این معنا، آیه خیلی آموزنده میشود و به ما میفهماند که نشانهی ایمان واقعی، اتیان نماز و انفاق نیست، بلکه نشانههای دیگری هم دارد که باید آنها را ملاکِ شناختِ ایمان یک انسان قرار داد. بنابراین، آیه برای تمام نسلها درس و معیاری است که با آن میتوان مؤمن را از آدمی که بهظاهر مؤمن است و در باطن ایمان به خدا و رسول(صلّیاللهعلیهوآله) ندارد، تشخیص داد.
* تفسیر سوره برائت، حضرت آیتالله خامنهای، صص ۳۶۳ تا ۳۷۲(خلاصه).
علاقمندان میتوانند برای تهیهی کتاب «تفسیر سورهی برائت»
اینجا را کلیک کنند.