1384/05/10بیانات در آخرین دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت هشتم
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اساس این جلسه برای این است که من از برادران و خواهران عزیز قلباً تشکر کنم و بهخاطر خدماتتان و زحماتی که کشیدید و تلاشهایی که انجام دادید، چه از شخص جناب آقای خاتمی و چه از شما دوستان، صمیمانه سپاسگزاری کنم.
مطمئناً هر کاری که در خدمت به این مردم و این ملتِ خوب از شما دوستان عزیز در دوران دشوار مأموریتتان صادر شده، پیش خدای متعال محفوظ است. هیچ لحظهیی از لحظات کار شما و رنجی که بردید و همتی که به کار بستید و اقدامی که کردید، از نگاه تیزبین کرامالکاتبین و از حیطهی علم پروردگار خارج نیست. خود شماها یقیناً زحماتی که کشیدید، یادتان نمیماند؛ بسیاری از زحمات و تلاشها هم هست که اصلاً امکان ندارد غیر از خود انسان، کسی آنها را بفهمد. حرصی که انسان برای کار میخورد، تلاشی که انسان در ذهنِ خودش برای خوب انجام دادن یک کار به کار میبرد، همتی که میکند، نیتی که میکند، کسی غیر از خود انسان کسی نمیفهمد. وقتی مردم نفهمیدند و غیر از خود انسان کسی نفهمید، تشکری هم دنبالش نیست؛ اما خدای متعال همهی اینها را میداند؛ همهی این لحظات کار را، لحظات دشوار را، آن نیتها را، آن همتها را خدای متعال میفهمد و یکایک اینها هم پیش خدا پاداش دارد؛ به این نکته توجه دارید و توجه داشته باشید. انسان روزی چشمش به پاداش الهی روشن میشود که احساس نیاز میکند.
ما با همهی وجود باید خدای متعال را شکر بگوییم که میدان جدیدی برای عبادت در پیش روی ماها قرار داد. خدمت به مردم، آن هم در ابعاد یک دولت، با محدودهی وسیعی که دارد، چیز مهمی است؛ که وقتی با نیت خالص و برای خدا انجام میگیرد، با هیچ عبادتی واقعاً قابل مقایسه نیست. این را خدای متعال در اختیار ما گذاشته، ما را به کار گرفته و این توفیق را داده که بتوانیم به قدر قوا و نیرویمان در راه اجرای اوامر او و در راه خدمت به خلق او تلاش و کار کنیم. شما سالهایی را در این میدان گذرانیدید و خدا را شاکر باشید.
البته دوران مسؤولیت، تلخیها و شیرینیهایی دارد. انسان کاری را انجام میدهد و موفق میشود خدمتی را که دوست میدارد انجام بگیرد، او متصدی و مباشر باشد و انجام دهد. لذتی که انسان از انجام دادن این کار میبرد، قابل مقایسه با هیچ لذت دیگری نیست؛ چون پیشرفت کار را به چشم خودش میبیند. هیچ شیرینییی بالاتر از این نیست که انسان ببیند این کار را انجام داد و به نتیجه رساند. تشکر و قدردانی مردم را مشاهده میکند؛ توفیقات الهی را در حقِ خودش لمس میکند؛ اینها شیرینیهای کار و خدمت است. البته تلخیهایی هم هست؛ گاهی انسان میخواهد کاری را انجام هد، ولی نمیتواند انجام بدهد؛ مانعی در راه پیش میآید؛ با یک ناسپاسی مواجه میشود. این تلخیها را انسان باید به حساب خدا بگذارد و برای تحمل این سختیها و تلخیها هم منتظر اجر و پاداش الهی باشد.
البته ما همیشه باید در ناکامیها در درجهی اول خود را مخاطب قرار دهیم. قرآن میفرماید: «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک». ما در درجهی اول باید خود را در همهی چیزهایی که به نظرمان ناکامی و بیتوفیقی میآید، مخاطب قرار دهیم؛ ولی به هر حال شکر الهی را با این همراه کنیم و اجر الهی را برای کاری که بهخاطر او انجام میگیرد، مسلّم بدانیم. بنابراین من به سهم خودم - آن مقداری که شاهد تلاشهای شما بودم - از شما تشکر میکنم. در سالهای گذشته من شاهد تلاش پُرحجم و جدی جناب آقای خاتمی و شما برادران و خواهران در همهی زمینهها بودم؛ این چیزی است که ما باید آن را نعمت بزرگی از نعم الهی بدانیم. شما در این مدت کار سخت و تلاش متراکمی را انجام دادید و بحمداللَّه به توفیقات زیادی هم رسیدید. امروز، هم در زمینهی صنعت، هم در زمینهی کشاورزی، هم در زمینهی علم و فناوری، هم در زمینههای گوناگونِ خدمات، ما پیشرفتهای بسیار چشمگیر و زیادی داریم؛ اینها برای این کشور و این ملت خواهد ماند و از حافظهی این ملت زدوده نخواهد شد. همهی شما برادران و خواهرانی که در این کارها سهیم یا مؤثر یا مؤسس بودید، یقیناً در اجر و پاداش این تلاشها سهیم هستید.
آنچه مهم است، این است که شما دوستان در پایان دولت، مأموریتتان تمام میشود؛ اما مسؤولیتهای شما تمام نمیشود. انسان در محیط اسلامی هیچگاه از مسؤولیت فارغ و خالی نیست؛ همیشه دارای مسؤولیت است؛ منتها مسؤولیتها متفاوت است. یک وقت انسان وزیر است - که یک مسؤولیت دارد - یک وقت وزیر نیست؛ اما مجموعهیی از تجربههای فراوان وجود دارد. تجربههای باارزشی که در طول سالهای متمادی در یکایک شماها به وجود آمده و جمع شده، دستاورد کمی نیست؛ اینها متعلق به این کشور و این ملت و این نظام است؛ از این تجربهها باید استفاده شود.
همانطور که جناب آقای خاتمی اشاره کردند، این یکی از افتخارات ماست که دست به دست شدنِ قدرت اجرایی در بهترین شکل و با شیرینترین وضع در کشور ما انجام میگیرد؛ این را انقلاب به ما بخشید؛ این را اسلام به ما داد؛ این را احساس مسؤولیتی که ناشی از تفکر اسلامی و نگاه اسلامی به انسان و تعهد و مسؤولیت انسان است، به ما ارزانی داشته است.
در این میدان کار و تلاش، جمعی میآیند و در فرصت معینی زحمتشان را میکشند، عرق میریزند و شب و روز تلاش میکنند؛ بعد اینها از صحنه خارج میشوند و کسان دیگری جای آنها میآیند؛ کار را از آنها تحویل میگیرند و بر اساس پیشرفتها و توفیقاتِ آنها کار را ادامه میدهند. کار و مسؤولیت باید بر همین اساس باشد؛ یعنی باید از توفیقات، تجربیات و پیشرفتهای هر مجموعهیی که کار و خدمتی را انجام میدهند، بعدیها بهره ببرند و روی بنای آنها ادامهی خدمت دهند. ما حدِّ یقف نداریم؛ یعنی اینطور نیست که اگر فرض کنیم ما توانستیم مسألهی اشتغال را بهطور کامل حل کنیم، حرکت ملت ما و کشور ما دیگر به نهایتش رسیده؛ نه، تازه شروع میشود. ما در پیشرفتِ خود حدِّ یقف و منتهیالیهی نداریم. ملت ما، ملت بزرگی است. کشور ما، کشور ثروتمندی است. تاریخ ما، تاریخ پُرافتخاری است. انتظارِ از این ملت، از این تاریخ و از این کشور، انتظار زیادی است. بر اثر فشار استبداد و دخالت بیگانگان و ناتوانی و بیعُرضگی بسیاری از حکومتهای قبل از انقلاب در این کشور، ما چند قرن عقبافتادگی داریم؛ این عقبماندگیها را باید بسرعت جبران کنیم. ما هرگز آن ملتی نبودیم و نباید باشیم که قدرتهای سیاسییی در دنیا به اتکاء علم و پیشرفت فناوریشان بتوانند در میدانهایی که به آنها مربوط نیست، به ملت ما زور بگویند و ما ناگزیر باشیم زور آنها را بپذیریم. ما باید ملتی باشیم روی پای خودمان و متکی به قدرت خودمان؛ در جایگاهی که به معنای واقعی کلمه، شایستهی ملت ایران است. این، کار و تلاش لازم دارد؛ این چیزی نیست که روزی متوقف شود. هر کدام از ماها که روی صحنهی این کار و آزمون بزرگِ خدمت به ملت میآییم، برههیی از عمر خود را کار و تلاش میکنیم؛ به قدر توان و همتِ خود خدمت میکنیم و کمکی میرسانیم و این گردونه را به پیش میبریم؛ بعد هم دیگری میآید و این راه را ادامه میدهد، و دیگرانی خواهند آمد. نسل جوانی که امروز در کشور ما دارد تربیت میشود، قابل مقایسهی با دورهی جوانی ما نیست؛ هوش و تواناییها و امید و همتش خیلی بالاست؛ اینها مدیران بسیار خوبی برای آینده خواهند بود. ما باید کشور را برسانیم به دست مدیران جوانی که نسل به نسل و پیدرپی از راه خواهند رسید تا این راه انشاءاللَّه ادامه پیدا کند. و این در کشور ما متکی است به جابهجایی نرم و آرام و همراه با محبت و برادری در مسؤولیتها و مأموریتها و در کسانیکه این مأموریتها را بر عهده میگیرند. این روحیهی برادری را هم باید حفظ کنید.
بستر مردمسالاری اسلامی و حضور مردم را انقلاب به ما داد. ما باید روی این زمینه تکیه کنیم. البته از طرف کسانی سعی شده که بین جمهوریت نظام و اسلامیت، رقابتی به وجود بیاورند. یکجا بعضیها بگویند روی اسلامیت تکیه شد، جمهوریت تضعیف شد؛ یک عده هم بگویند روی جمهوریت تکیه شد، اسلامیت تضعیف شد. اینطوری نیست. در کشور ما جمهوریت از اسلامیت جدا نیست. این مردم، مؤمن و عمیقاً پایبند به مبانی دینی هستند. همیشه در انتخاباتهای ما این نشان داده میشود. در سال ۷۶ هم همینطور بود؛ سال ۸۰ هم همینطور بود؛ امسال هم که ۱۳۸۴ است، همینطور است. در انتخابات، مردم در حقیقت به پایههای اعتقادىِ خودشان و به آنچه بر آن پایهها مبتنی است، رأی میدهند. مردم عقاید خود را دوست میدارند و به این عقاید و مبانی پایبند هستند؛ و همین مبانی هم ما را پیش میبرد. لذا جمهوریت - یعنی مردمسالاری به معنای واقعی کلمه - در این کشور همواره با اعتقاد به اسلام و حرکت در جهت اسلام همراه است و انشاءاللَّه بستر جریان مردمسالاری و پیشرفت و رشدِ این حالت و نهادینه شدن روحیاتِ ناشی از مردمسالاری اسلامی روزبهروز در کشور گسترش پیدا خواهد کرد.
من این نکته را هم مورد تأکید قرار بدهم. همانطور که اشاره کردند، خوشبختانه دولت شما در ماههای آخر دچار رکود نشد - ما این را شاهد هستیم - تا روزهای آخر کار کردید؛ و این جای تشکر و قدردانی دارد. علاوه بر اینکه لازم است از زحمات شما در طول سالهای متمادی تشکر و قدردانی کنم، این را هم بخصوص لازم است بگویم و ذکر کنم که شما کار را ادامه دادید و پیش بردید. در روزهای آخر و هفتههای آخر، کارهای خوبی در بخشهای مختلف انجام گرفت، که نشاندهندهی زنده بودن دولت بود. امیدواریم همیشه همینطور باشد. اگر ما از قدرتی که در اختیار یک مسؤول قرار میگیرد، برای خدا و خدمت به مردم استفاده کنیم، این قدرت میشود نعمت؛ اما اگر برای اهداف شخصی از آن استفاده کنیم، همین قدرت میشود نقمت و مایهی انحطاط و سقوط ارزشهای انسانی در درون خود انسان؛ انعکاساش هم در جامعه و در میان مردم ظاهر خواهد شد. قدرت، هدف نیست؛ وسیلهیی است برای اینکه انسان بتواند به اهداف والا برسد. هر قدمی در راه خدمت، ما را به این اهداف نزدیک میکند.
لازم است از شخص جناب آقای خاتمی هم صمیمانه تشکر کنم. این را به شما دوستان بگویم، به خود ایشان هم شاید بارها گفتهام؛ در طول هشت سالی که ما با ایشان بهطور مستمر و مداوم در ارتباط بودیم، رفاقت و صمیمیت ما با ایشان روزافزون بوده؛ خدا را شکر. الان پیوند عاطفی و محبتآمیزی که بین بنده و آقای خاتمی هست، از آنچه در هشت سال پیش بوده، بمراتب مستحکمتر است؛ و این ناشی از خصوصیاتی است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندی و نجابت و روحیهی نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است. ایشان در این مدت تلاش متراکمی انجام دادند؛ ما شاهد بودیم و میدیدیم. در مقاطع زمانی مختلف، کشور و دولت و مسؤولان با حوادثی مواجه شدند، و ایشان در یکی از حساسترین مراکز این مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل کردند؛ انشاءاللَّه خدای متعال اجر این صبر و تحمل را خواهد داد.
در میان خصوصیات ایشان، اگر من بخواهم روی یکی از آنها تکیه کنم، این است که ایشان در همهی این مدت، دشمنانی را که کمین کرده و خیز برداشته بودند، ناامید کردند. خیلیها از سال ۷۶ - از اول تشکیل این دولت - میخواستند آقای خاتمی را در موضع مقابله و مواجههی با نظام قرار دهند؛ خیلی هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسلهجنبان این تلاشها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانی هم متأسفانه همان انگیزههای فاسد و پلید را در داخل انعکاس میدادند. خیلی تلاش کردند، اما آقای خاتمی حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزی که ایشان اعلام کردند وقتی میگویم «جامعهی مدنی»، مراد من مدینةالنبی است - که اتفاقاً دیروز یا پریروز در یکی از صحبتهای ایشان من این را خواندم - خیلی خلاف انتظار بعضیها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند.
اینها مواضعِ خیلی باارزشی است. ما که قصور داریم و دیدمان اینقدر کوتاه است، میفهمیم و میبینیم؛ کاتبانِ نامهی اعمال ما - که مأموران الهی هستند - به طریق اولی میبینند؛ و خدای متعال هم که «من ورائهم محیط» است، همه چیز را میبیند. اینها پیش خدای متعال اجر دارد. انشاءاللَّه در آینده هم باید همینطور باشد.
از تجربه و توان شماها باید استفاده شود. مسؤولان و کسانی که مأموریتهایی را بر عهده میگیرند، باید از محصول کار و از نظرات شما بهره ببرند و استفاده کنند. شما هم حقیقتاً خود را به معنای واقعی کلمه در اختیار نظام و متعلق به نظام بدانید. یک روز انسان در این نقطه مأموریتی را انجام میدهد؛ یک روز در این نقطه نیست و یک جای دیگر است. همانطور که عرض کردیم، مسؤولیتهای دینی و انقلابىِ من و شما تمام نمیشود. ما هر جا باشیم، بالاخره یک عنصر مسلمانِ انقلابی هستیم و مسؤولیتهایی بر عهده داریم. امیدواریم انشاءاللَّه بتوانید این مسؤولیت را به بهترین وجه انجام دهید.
من همیشه در این مدت شماها را دعا کردهام. آقای خاتمی را حداقل در هر شبانهروز یک بار دعا کردهام؛ یعنی در تمام این مدت شاید هیچ شب و روزی نبوده که من شخص ایشان را دعا نکنم. بقیهی مسؤولان و دیگران را هم همیشه دعا کردهام و باز هم دعا خواهم کرد. دعا کنیم که خدای متعال این کشور و این ملت و این نظام را روزبهروز به اهداف خودش نزدیکتر کند و اقتداری را که شایستهی این کشور و این ملت است، به او ارزانی بدارد؛ و همینطور هم خواهد شد؛ این را من تردید ندارم.
اگر ما این کشور را با ده سال پیش و بیست سال پیش مقایسه کنیم، خواهیم دید که پیشرفتهای بسیار زیادی داشتهایم؛ و این چیزی است که دشمنان این کشور و این نظام و این انقلاب نه توقعاش را داشتند و نه این را میپسندیدند؛ هر چه هم از دستشان برآمده، انجام دادهاند. الان هم ما را زیاد تهدید میکنند. اخم و روتُرش کردن نسبت به ما از سوی قدرتطلبان و انحصارطلبان جهانی دایمی است و ما هم با تمام قدرت راه خود را به صورت پیوسته، با توکل به خدا و با امید به نیروی ذاتی این کشور انشاءاللَّه ادامه خواهیم داد و پیش خواهیم رفت؛ من در این خصوص هیچ تردیدی ندارم.
چشماندازها برای ما روشن است. در طول این مدت توطئههای دشمن یکی پس از دیگری خنثی شده است. دشمنان، توطئههای سیاسی و فرهنگی و فشارهای گوناگون سیاسی و اقتصادی داشتند؛ اینها به برکت همت و تلاش شما و امثال شماها خنثی شده است؛ بعد از این هم به توفیق الهی همینطور خواهد بود.
امیدواریم خدای متعال برای همهی شما، همهی ما و برای این کشور خیر مقدر بفرماید و توفیق دهد تا بتوانیم انشاءاللَّه وظایفمان را هر روز بهتر از گذشته انجام دهیم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
پیوندهای مرتبط:
در این رابطه ببینید: