اگر ما بخواهیم همهی آرزوهای خودمان را در مورد مسئلهی قضاء در کشور، در یک جمله خلاصه کنیم، این کلمهی «ارتقاء قوهی قضائیه» محصول این خلاصهگیری است. ما باید قوهی قضائیه را به طور دائم ارتقاء ببخشیم. همهی این گزارشهای خرسند کنندهای که چه امروز شنیدیم و چه آنچه که در گزارشهای مکتوب و شفاهی به ما میرسد، به جای خود در خور تقدیر و سپاس است؛ لیکن آنچه که متوقع است، ارتقاء قوهی قضائیه است به معنای کفایت عدل قضائی در کشور؛ این هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتی که انسان خروجیهای آن را مشاهده کند.
بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوهی قضائیه ۱۳۹۱/۰۴/۰۷
جدول | مرور سریع بیانات در فصل تایستان ۱۳۹۱
موضوعی: اگر زنان در یک حرکت حضور پیدا بکنند، یک حضور جدی و آگاهانه و از روی بصیرت، آن حرکت به طور مضاعف پیشرفت خواهد کرد. در این حرکت عظیمِ بیداری اسلامی، نقش زنان، یک نقش بی بدیل است و باید ادامه پیدا کند. زنان هستند که همسران خود را و فرزندان خود را برای حضور در خطرناکترین میدانها و جبههها آماده میکنند و تشجیع میکنند. ما در دوران مبارزه با طاغوت در ایران و همچنین بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، برجستگی نقش زنان را به طور واضح و ملموس مشاهده کردیم و دیدیم. اگر در جنگی که هشت سال بر ما تحمیل شد، زنان ما، بانوان کشور ما در میدان جنگ، در عرصهی عظیم ملی حضور نمیداشتند، ما در این آزمایش دشوار و پر محنت پیروز نمیشدیم.
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی» ۱۳۹۱/۰۴/۲۱
همین امروز شما ملاحظه کنید؛ در یک کشوری در شرق آسیا - در میانمار
- هزاران انسان مسلمان دارند کشته میشوند، دارند فدا میشوند، بر اثر تعصب، بر اثر جهالت - اگر نگوئیم دستهای سیاسی در خود همین مسئله وجود دارد؛ فرض کنیم همان طور که ادعا میشود، بر اثر تعصبهای دینی و مذهبی است - مدعیان دروغین
حقوق بشر لب تر نمیکنند. همانهائی که برای حیوانات دل میسوزانند، همانهائی که اگر در جوامعی که مستقل از آنها هستند، وابسته
ی به آنها نیستند، کوچکترین بهانه
ای پیدا کنند، صد برابر آن را بزرگ میکنند، اینجا در مقابل کشتار یک عده انسان بی
گناه، بی
دفاع، زن، مرد، کودک، سکوت میکنند؛ توجیه هم میکنند! این، حقوق بشر اینهاست؛ حقوق بشرِ منقطع از اخلاق، منقطع از معنویت، منقطع از خدا. میگویند اینها میانماری نیستند؛ خب، گیرم نباشند - البته دروغ میگویند، سیصد چهارصد سال است که اینها در آنجا زندگی میکنند؛ آنطور که به ما گزارش میشود - باید کشته شوند؟! همین حالت در طول سالهای متمادی در همان کشور و در کشورهای مجاور، از سوی غربی
ها، بخصوص از سوی انگلیس، نسبت به همان مردم وجود داشته. پدر این مردم را درآوردند؛ هرجا پا گذاشتند،
جز فساد و نابودی حرث و نسل - همان طور که خدای متعال در قرآن میفرماید - کاری نکردند. بله، برای اینکه بازار محصولات پیدا کنند، بازارهائی را آراسته کردند؛ مردم را با محصولات جدید آشنا کردند، برای اینکه تجارت خودشان را رونق بدهند. این تمدن، منقطع از معنویت و قرآن است
.
بیانات در محفل انس با قرآن ۱۳۹۱/۰۴/۳۱
یک واقعیت دیگر این است، در هر برههای که ما در مقابل جبههی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیههائی عقبنشینی کردیم - مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم - دشمن مواضع گستاخانهتری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملقآمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمهی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا - مجسمهی شرارت - ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملقآمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار میکردیم. اینها اینجوریاند. در همین قضیهی هستهای، آن وقتی که ما با اینها همراهی کردیم و عقبنشینی کردیم - البته برای ما تجربهای بود، اما این واقعیت است - اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوی آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست.
عقبنشینیها آنها را گستاختر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقبنشینیها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هستهای که هیچ خبری نبود، به این نشاط علمی هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده - این حرکت علمی، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهای گوناگون در بخشهای مختلف - قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانهای بیاورند؛ ثانیاً حرکت هستهای و صنعت هستهای، نماد پیشرفت یک کشور است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۹۱/۰۵/۰۳
من انکار نمیکنم که شعر آئینهی احساس شاعر است و شاعر حق دارد احساس خود را، احساس شاعرانهی خود را، درک شاعرانهی خود را در قالب اشعاری که قریحهی سرودن آن را خدا به او داده، بریزد و ارائه کند - این را من کاملاً قبول دارم - منتها شعر به عنوان یک هنر والا، یک هنر برتر، به عنوان یک نعمت بزرگ الهی، یک مسئولیتی دارد؛ وظیفهای هم دارد. غیر از بیان احساسات، شعر مسئولیتی هم دارد. به نظر من آن مسئولیت عبارت است از اینکه باید در خدمت دین و انقلاب و اخلاق و معرفت باشد. اگر چنانچه شعر این مسئولیت را انجام داد، حق تحقق پیدا کرده است؛ یعنی کاری بحق انجام گرفته، کاری عادلانه صورت گرفته. باید شعرای ما بروند در این جهت مضمونآفرینی کنند، تلاش کنند، جوششهای ذوق و درون خودشان را به این سمت بکشانند. البته امروز و بخصوص در این محفل ما خوشبختانه از این چیزها کم نیست؛ لیکن من اصرار دارم که در مجموعهی حرکت شعری کشور، انسان این را محسوستر مشاهده کند.
بیانات در دیدار شاعران ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
آرمانگرائی را با پرخاشگری اشتباه نکنیم؛ تصور نکنیم که هر کس آرمانگراتر است، پرخاشگرتر و دعواکنتر است؛ نه. میتوان بشدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعینحال پرخاشگر هم نبود. در آیهی شریفه میفرماید: «اشدّاء علی الکفّار».(2) «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنی سخت، سخت یعنی نفوذناپذیر. هر جسمی که سختتر باشد، وقتی با جسم دیگری اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر میگذارد، اما از آن جسم اثر نمیپذیرد. همهمان اینجوری باشیم؛ اشداء باشیم. اما شدید بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معنای دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نیست. گاهی اوقات انسان احساساتش غلبه میکند و میخواهد یک کاری را انجام بدهد. این دورهی احساسات شما، دورهی جوانی است؛ ما هم پنجاه شصت سال قبل از این، همین دورهها را گذراندیم. یک مدتی جوان بودیم، جوان پراحساساتی هم بودیم؛ میدانیم این دوره چه جوری است. ببینید، یک جاهائی احساساتی وجود دارد که این احساسات باید کنترل شود.
البته من این تشکر را از تشکلهای دانشجوئی بکنم. من پارسال یا پیرارسال بود که در همین جلسه به دانشجوها خطاب کردم، گفتم چرا در مسائل اجتماعی موضع نمیگیرید و وارد نمیشوید؟ من خوشبختانه میبینم در این دو سه سال اخیر موضعگیری در مسائل گوناگون، در محیطهای دانشجوئی و جوانهای دانشجو، خیلی بارز است؛ خب، این خوب است؛ این را من تقدیر میکنم و تشکر میکنم؛ منتها یک وقت مثلاً فرض کنید
قضیهی غزه پیش میآید، یک مشت جوان دانشجو میگویند این فلان فلان شدهها، این صهیونیستهای خبیث سر بچههای غزه دارند بمب میریزند، فلان میکنند؛ برویم پدرشان را دربیاوریم؛ راه میافتند، میروند فرودگاه! خب، این احساسات، احساسات مقدس و پاکی است. امثال من که یک کنار نشستیم و داریم نگاه میکنیم، آدم میخواهد جانش را فدای یک چنین احساساتی بکند؛ این واقعاً ارزش دارد. اینکه امام فرمودند من دست و بازوی بسیجیها را میبوسم، جایش همین جاست. آدم وقتی میبیند که یک جوانی اینجا توی خانه، در گرمای تابستان کولر و یخچال دارد، در سرمای زمستان وسیلهی گرمائی دارد، دانشگاه میرود، درس میخواهد، موفقیت دارد، بعد یکهو مسئلهی غزه میخواهد او را به حالت انفجار برساند، میگوید میخواهم بروم آنجا؛ خب، این احساس، احساس باارزشی است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما این احساس نباید موجب شود که ما حالا راه بیفتیم برویم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممکن بود، نه جایز بود؛ اگر ممکن هم بود، جایز نبود
.
خب، اینجا بین آرمانگرائی و بین آن واقعیت و دستوری که حالا از قول رهبری نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضی درذهن این جوان به وجود میآید. نه، هیچ تعارضی وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبی است؛ اما تصمیمی که بر اساس یک احساس گرفته بشود، یک مطالعهی دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوماً تصمیم درستی نیست. گاهی اوقات تصمیم، تصمیم غلطی است
.
بیانات در دیدار دانشجویان ۱۳۹۱/۰۵/۱۶
انصافاً در طول این بیست و دو سالی که از بازگشت اسیران عزیز ما و آزادگان بلندآوازهی ما میگذرد، کمکاری صورت گرفته. ما باید چندین برابرِ آنچه که تاکنون کتاب نوشته شده است، در این خصوص کتاب داشته باشیم. ما باید فیلمهای هنری برجستهای از وضع آزادگانمان در اردوگاهها و زندانها داشته باشیم. شما ببینید غربیها و مؤسسات بزرگ فیلمسازی چقدر راجع به ماجراهای اسارتهائی که در جنگ دوم یا جنگ اول داشتند، فیلم تهیه کردند؛ فیلمهای خوب، فیلمهای برجسته؛ در حالی که آنچه در آن فیلمها وجود دارد، نشاندهندهی روحیات مادی آن اسیرانی است که گرفتار شده بودند؛ که در زندگی آنها، در حرفهای آنها، در معاملات آنها به چشم میخورد. همچنان که شنیدم مأمور صلیب سرخ به آزادگان ما در دوران اسارت میگفته است که ما وقتی به اردوگاههای اسیران جنگ در کشورهای دیگر میرویم، سرخوردگی و افسردگی و خودزنی و خودکشی و اینها مشاهده میکنیم؛ چرا شما ندارید؟ او باید این سؤال را میکرد. جوابش معلوم است: وقتی دل با معنویت آشنا نبود، با خدا آشنا نبود، نتیجهاش همان است. وقتی دل با خدا آشنا بود، وقتی احساس ارتباط کرد، وقتی احساس اعتماد کرد، وقتی خود را تنها ندید، وقتی در درون سلولهای تنگ و شکنجهبار، بهشت معنوی را با خود مشاهده کرد - آنچنان که در بیانات این عزیزان بود و در خاطراتی که نوشته شده، هست - دیگر افسردگی جائی ندارد، سرخوردگی جائی ندارد، خودکشی معنا ندارد. این یک بخش از قضیه است، که ما باید از ذرهذرهی این بحر عمیق و وسیع - که زندگی آزادگان است - بیشتر از این مطلع باشیم، که مطلع نیستیم.
بیانات در دیدار جمعی از آزادگان ۱۳۹۱/۰۵/۲۵
خداوند متعال به همهی شما توفیق بدهد، به همهی شما صبر بدهد. حادثهی تلخ زلزلهی این منطقه، دلهای همه را به درد آورد؛ همه مصیبتدار شدند. از خداوند متعال برای مصیبتدیدگان صبر طلب میکنیم. از خدای متعال برای مردم عزیز آذربایجان توفیق میخواهیم. و به همهی شما عرض میکنم - بخصوص عزیز جوانلار - این حادثه میتواند برای شما یک سکوی پرش به جلو باشد. با صبر شما، با استقامت شما، با تلاش شما، با همکاری شما، با همدردی و همدلی شما با یکدیگر، انشاءاللّه میتوانید از این حادثه یک سکوی پرشی بسازید.
بیانات در جمع مردم روستای زلزلهزده کویچ آذربایجان شرقی ۱۳۹۱/۰۵/۲۶
رهبر انقلاب:
چند نفر اینجا تلفات داشته؟
مردم: دو نفر.
رهبر انقلاب:
جمعیت اینجا چقدر است؟
مردم: 450
نفر.
رهبر انقلاب:
ولی خیلی تراکم زیاد است.
مردم: بله، 99 درصد خراب شده.
رهبر انقلاب:
خدمات تا حالا چطور بوده؟
مردم: الحمدللّه. شکر خدا. حاج آقا! مدیریت توزیع ضعیف است؛ خیلی ضعیف است. یک نفر، ده برابر میبرد؛ به یک کسی هم که اصلاً در اینجا ساکن است، هیچ چیزی نمیرسد.
رهبر انقلاب:
عجب!
مردم: مردم امکانات را مثل سیل به اینجا روانه کرده
اند. همه فعالیت میکنند. فقط یک خرده مدیریت ضعیف است؛ آن هم به علت گستردگی خسارت است.
الحمدللّه کمکها خوب میرسد.
شما فرماندار هستید؟
فرماندار: بله.
رهبر انقلاب:
این مسئله
ی مدیریت را شنیدید که؟
فرماندار: بله، ان
شاءاللّه برنامه
ریزی میکنیم و مشکلاتشان را حل میکنیم.
رهبر انقلاب:
دولت واقعاً دارد زحمات خودش را میکشد، مردم هم خدمات زیادی دارند میکنند. واقعاً مردم داغدارند، همدردند. همه
ی مردم در سرتاسر کشور، بخصوص در همین مناطق، همدردی میکنند. مسئولین هم واقعاً دارند زحمت میکشند. همان طور که دوستان گفتند، مدیریت یک قدری تقویت بشود تا عدالت رعایت شود.
مردم: ان
شاءاللّه.
بیانات در گفتگو با مردم مناطق زلزلهزدهی روستای اورنگ آذربایجان شرقی ۱۳۹۱/۰۵/۲۶
یک مسئله، مسئله
ی روز قدس است. روز قدس، این حرکتی که امام بزرگوار ما آن را آغاز کردند و بحمداللّه روزبه
روز بهتر و سال
به
سال گرمتر این حرکت ادامه دارد، یک حرکت بسیار عمیق و پرمعنائی است؛ این فقط یک راهپیمائی نیست؛ خونی است که در این روز در رگهای امت اسلامی میدود؛ علی
رغم کسانی که میخواهند مسئله
ی فلسطین و ملت فلسطین به دست فراموشی سپرده شود، این مسئله را روزبه
روز زنده
تر میکند؛ و همین جور خواهد بود. وظائف سنگینی بر دوش مسئولان کشورهای اسلامی است، که امیدواریم خداوند همه را هدایت کند به آنچه که وظیفه
ی آنهاست، و کمک کند که بتوانند این وظائف را انجام بدهند
.
خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۱/۰۵/۲۹
آنچه که به نظر من مهم است، این است که برای قشرهای ضعیف، مشکلات اقتصادیای وجود دارد؛ این را باید برطرف کنید. حالا بخشی از این مشکلات، ناشی از تورم است. ما در کشور کمبود کالا نداریم؛ خوشبختانه کالاهای گوناگونِ مورد نیاز مردم در کشور فراوان یافت میشود؛ لیکن مسئلهی گرانی و کاهش قدرت خرید وجود دارد؛ این را باید علاج کنید؛ این به عهدهی بخشهای مختلف اقتصادی است؛ یعنی هم بخشهای ستادیِ اقتصادی، هم بخشهای عملیاتیِ اقتصادی - مثل وزارت صنعت و معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی، بخشهای دیگر - که باید به طور جد انشاءالله این را دنبال کنند.
بیانات در دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیئت دولت ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
میهمانان محترم!
اکنون به سخن آغازین باز میگردم. شرائط گیتی حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخیِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهی غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهی جهانی را در خود جای داده است و میتواند در شکلدهی آینده نقشی بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهای پرمعنا است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزائی امکانات و ظرفیتهای گستردهی خود میتوانیم برای نجات جهان از ناامنی و جنگ و سلطهگری، نقشی تاریخی و ماندگار بیافرینیم.
بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد ۱۳۹۱/۰۶/۰۹
حادثه
ی اخیرِ اهانت به چهره
ی منوّر خاتم پیامبران (صلّی الله علیه و اله و سلّم) از جمله
ی عبرتهای تاریخ ما است و عبرت باقی خواهد ماند. سردمداران نظامهای استکباری در حالی که این حرکت را محکوم نمیکنند و وظیفه
ی خود را در قبال این جرم بزرگ انجام نمیدهند، سعی میکنند خود را از این جریمه
ی سنگین برکنار بدارند؛ ادّعا میکنند که ما دخیل در این جنایت نیستیم. ما اصرار نداریم اثبات جرم برای کسانی یا مسئولانی و دست
اندرکارانی بکنیم، امّا رفتار و شیوه
ی سردمداران استکبار، سیاستمداران امریکا و برخی کشورهای اروپایی، موجب شده است که انگشت اتّهام از سوی ملّتها به سمت آنها دراز بشود. باید خودشان را تبرئه کنند. باید ثابت کنند که در این جرم بزرگ شرکت ندارند. اثبات هم با این نمیشود که به زبان چیزی بگویند، باید عملاً این را اثبات کنند، باید جلوی این تجاوزها را بگیرند؛ البتّه نخواهند گرفت. دلیل آن هم روشن است؛ انگیزه وجود دارد در دستگاه
های استکبار برای اهانت به اسلام و مقدّسات اسلام. آنچه آنها را وادار میکند دست به این عمل جنون
آمیز و این گونه اعمال بزنند، حرکت عظیم
بیداری اسلامی است. آن وقت آنها بهانه می
آورند که ما به
خاطر احترام به آزادی نمیتوانیم جلوی این گناهان بزرگ را - که از افراد صادر میشود - بگیریم! چه کسی باور میکند در دنیا؟ چه کسی باور میکند در کشورهایی که خطوط قرمزِ مشخّصی در آنها وجود دارد برای اینکه اصول استکباری آنها بر هم نخورد - که با شدّت و حدّت تمام، این خطوط قرمز را مراعات میکنند و با زور و خشونت، جلوی تجاوز به آنها را میگیرند - در زمینه
ی اهانت به مقدّسات اسلام، ملتزم به آزادی بیان هستند؟
بیانات در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر ۱۳۹۱/۰۶/۲۷
من به شما عرض میکنم، به همه هم این را میگویم و گفتهام و تکرار میکنم؛ مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولیعصر (ارواحنا فداه) هست، اینها را تنزل بدهیم در سطح انسانهای کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر. اینی که گفته میشود کسانی که در این سفینه سوارند، غم طوفان ندارند
:
چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
این نوح امام زمان است، اما با یک نگاه عمومی به طول تاریخ اسلام وقتی نگاه کنیم - که سعدی هم با همان نگاه این شعر را گفته است - وجود مقدس خاتمالانبیاء (صلیاللهعلیهوآله) نوحِ کشتیبان این امت است. بله، این امت در طول تاریخ خود فراز و نشیبهائی داشته؛ گاهی به گل نشسته، گاهی دچار ذلت شده، گاهی با مشکلات غیرقابل توصیفی مواجه شده، دست به گریبان شده؛ این ناشی از این است که سوار کشتی نشده. اگر واقعاً متمسک بشویم، متوسل بشویم بر کشتی نجات اسلام، همراه پیغمبر باشیم، مسلماً پیروزی نصیب ماست. البته دریا طوفان دارد، سختی دارد، مشکلات دارد، گاهی هراسهای بزرگ دارد، اما وقتی کشتیبان بندهی برگزیدهی خداست، معصوم است، آن وقت دیگر بیمی وجود ندارد. این آن نکتهی کوتاهی بود که خواستم عرض بکنم؛ این صفات را مخصوص بدانید به آن بزرگواران. نوحِ این کشتی اوست، پشتیبان این امت اوست، واسطهی فیض الهی به یکایک آحاد ما، به دلهای ما، به جانهای ما، به ذهنهای ما، به جسمهای ما، به حیات فردی و اجتماعی، وجود مقدس خاتمالاوصیاء و در رتبهی قبل از او، وجود مقدس خاتمالانبیاء (صلیاللهعلیهوآله) است.
بیانات در دیدار نیروهای مسلح منطقهی شمال کشور و خانوادههای آنان ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
باتوجه به سرعت اینترنت خود، یکی از دو فایل زیر را
دریافت نمایید: