گزیده‌ای از سخنرانی سیدحسن نصرالله به‌مناسبت بزرگداشت شهادت ابوخلیل

هشدار نصرالله به آل‌سعود

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان در مراسم بزرگداشت حاج اسماعیل احمد زهری معروف به ابوخلیل از فرماندهان عالی‌رتبه حزب‌الله گفت: برادران و خواهران امروز دیگر ابوخلیل در میان ما نیست و این امانت بزرگ یعنی امانت مقاومت را بر دوش ما گذاشته است. مقاومت برای ما ضمانت واقعی و اساسی برای باقی ماندن در سرزمین ماست که آن را آزاد کرده‌ایم و از آن دفاع کرده‌ایم. مقاومت ضمانتی حقیقی و اساسی ما برای باقی ماندن در این مناطق مقاومت است. مقاومت بخشی از معادله طلایی «ارتش، ملت و مقاومت» است. وی همچنین در ادامه درباره‌ی علنی شدن روابط بین عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی به سخنرانی پرداخت. گزیده‌ای از این سخنرانی به گزینش KHAMEMEI.IR تقدیم مخاطبین محترم می‌شود:  
 
ابوخلیل عنوانی برای نسلی از برادران مجاهد مقاومت است همان‌هایی که در سال ۱۹۸۲ به حزب‌الله و مقاومت پیوستند. آنها در میادین حاضر شدند و میان علم و عمل، و ایمان و جهاد پیوند برقرار کردند و در مسئولیت‌ها ترقی کردند و برخی از آنها به سطوح بالایی رسیدند. اینان عمرشان و جوانی‌شان و بهترین ایام جوانی‌شان را در این مقاومت گذراندند.

وی شخصا در بسیاری از عملیات مشارکت کرده و به نبرد پرداخت. وی در عملیات حقبان، سُجُد، بئر کلّاب و بدر الکبرا شرکت داشت. او از میدان نبرد خارج نمی‌شد حتی آن زمانیکه مسئول یک یگان مهم و حساس در مقاومت اسلامی بود. او بسیار علاقه‌مند بود که در زمینه‌ی تخصصی خود و در زمینه‌ی نظامی معلومات خود را افزایش دهد. ابوخلیل همچنین بسیار علاقه‌مند بود که در دوره‌های نظامی شرکت کند و توانایی‌های علمی خود را افزایش دهد. وی بسیار با استعداد، دانا و فهیم بود و توان بالایی برای طراحی و نقشه‌کشی داشت. او همچنین از فرماندهان میدانی اصلی در نبرد سی‌وسه روزه بود. او از آن دسته فرماندهانی بود که افتخار رقم زدن پیروزی در جنگ سی‌و‌سه روزه سال ۲۰۰۶ را داشت.
 
* علنی شدن روابط پشت پرده سعودی‌ها با رژیم صهیونیستی
طی دهه‌های گذشته برخی کشورها به‌طور آشکار اعلام کردند که اسرائیل را پذیرفته‌اند و تا حد برقراری تماس با اسرائیل و ایجاد روابط و حتی عقد توافقنامه با این رژیم پیش رفتند اما  تعدادی از کشورها موضعی محافظه کارانه و دقیق اتخاذ کردند تا شاید این موضع آنها بتواند به‌مثابه‌ی یک گلوله در حمایت از طرفداران روند مسالمت‌آمیز یا داخل  پرانتز حامیان روند مذاکرات به‌کار آید.

اما درباره‌ی سعودی، تصور بر این بوده است که اگر روزی فرارسد که عربستان سعودی بخواهد روابط خود را با اسرائیل عادی کند حامیان روند مذاکرات همواره انتظار دارند که عربستان بهای گزافی از اسرائیل بگیرد چرا که این اقدامی از این نوع بسیار بسیار به نفع اسرائیل خواهد بود اما مشاهده می‌کنید که امروز چه اتفاقی افتاده است. بدون بها و هیچ دستاوردی برای فلسطینیان یا عرب‌ها نه در سطح امنیتی و سیاسی و برای گروه‌های فلسطینی، و نه در سطح حقوق ملت فلسطین و نه در سطح مقدسات فلسطین و نه در سرنوشت ملت فلسطین هیچ چیزی محقق نشده است و عربستان امروز به شکل مجانی در حال عادی سازی روابط با اسرائیل است و این مسأله باب را به شکل کلی و نهایی باز خواهد کرد. یعنی این آخر خط است.

به عقیده‌ی ما، عربستان سعودی با دیگر کشورها متفاوت است. اگر کشوری غیر از عربستان سعودی به‌سمت عادی سازی روابط با اسرائیل پیش می‌رفت یا با اسرائیل تماس می‌گرفت، گفته می‌شد کشورهای اصلی و اساسی عربی روابطشان را با اسرائیل عادی نکرده‌اند و با این رژیم تماس نداشته‌اند و آنرا به‌رسمیت نشناخته‌اند و با آن هماهنگی نکرده‌اند اما اکنون کار تمام شده است.

وقتی عربستان سعودی که خود را در جهان عرب و اسلام متفاوت از بقیه نظام‌های عربی می‌داند و در واقع داعیه‌دار کشور اسلامی، کشور شریعت مقدس محمدی (ص)، کشور قرآن و حکومت حرمین شریفین و امانتدار سرزمین پیامبری است؛ آنگاه با اسرائیل تماس برقرار می‌کند و در پی برپایی و عادی سازی روابط  و پس از آن به رسمیت شناختن اسرائیل و هماهنگی به آن است، این یعنی همه چیز تمام!

امروز این فرآیند شروع شده است و اگر شما برخی رسانه‌های سعودی را دنبال کنید خواهید دادید که شیوخ آنها شروع به فتوا دادن، نه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر بلکه بر اساس تمایلات حکام فتوا صادر می‌کنند و آیات و روایات و فتواهایی در زمینه‌ی پذیرفتن اسرائیل و زندگی کردن در کنار آن و آرزوی صلح با آن سخن می‌گویند و به نبود مشکل با این رژیم اشاره می‌کنند گویی که فتواهایشان بر اساس دین جدیدی است. این یک خطر است و طبیعتا اینگونه فتواها در جهان عرب و اسلام نیز مخاطبانی خواهند داشت.

کسانی که پیشتر با اسرائیل تماس گرفتند یا با اسرائیل توافقنامه امضا کردند یا با اسرائیل رابطه برقرار کردند لازم نیست که یک پوشش فقهی و شرعی برای این ارتباط شان فراهم کنند در حالی که آل‌سعود به این پوشش نیازمند است. از این رو ما در آینده‌ای نزدیک در برابر یک فاجعه‌ی فقهی فرهنگی هستیم. زیرا آل‌سعود می‌خواهد به‌صورت شرعی، فقهی و به لحاظ فتوایی راه را برای صلح با اسرائیل و پذیرش اسرائیل و به‌رسمیت شناختن اسرائیل هموار سازد.

این خطرناک‌ترین مسأله‌ای است که عربستان سعودی به آن دست زده یا به آن دست می‌زند. در نتیجه پس از این اقدام عربستان، کشورهای دیگر نیز ممکن است همین راه را در پیش بگیرند و بگویند عربستان با اسرائیل رابطه برقرار کرده است، عربستان با اسرائیل تماس برقرار کرده است، عربستان به عادی سازی روابط با اسرائیل می‌پردازد و این کشور اسلام و قرآن-البته به ادعای آنها- و حرمین شرفین چنین کاری کرده است پس چرا ما چنین کاری نکنیم.
 
* جنایات در منطقه و جهان، نتیجه فرهنگ وهابیت است
عربستان تمامی دست‌هایی که برای صلح به سویش دراز می‌شود، رد می‌کند. به دستی که از یمن برای گفت‌وگو به سوی او دراز می‌شود می‌گوید تو باید تسلیم شوی. به دستی که از بحرین برای گفت‌وگو به سوی سعودی دراز شده است می‌گویند شما نباید باشید. در برابر دستی که از سوریه برای گفت‌وگو به سوی او دراز می‌شود شرایطی را قرار می‌دهد که اساساً ناقض اصل این نبرد است. و بی‌توجه به دستی که از سوی ایران به سویش دراز می‌شود به تخاصم با ایران ادامه می‌دهد. این واقعیت کنونی است. اگر سعودی حرف دیگری دارد بگوید. سعودی جزء اصلی معادله درگیری موجود در منطقه است.

عربستان باب گفت‌وگو را بر روی همه بسته و این در را فقط به روی اسرائیل گشوده است و به سمت اسرائیل می‌شتابد و برای این کار هیچ پیش شرطی قرار نمی‌دهد و در قبال این کار هیچ اجر و مزدی نمی‌طلبد اما در گفت‌وگو با یمنی‌ها شرط می‌گذارد که شما باید تسلیم شوید. با طرف بحرینی شرط می‌گذارد که شما نباید باشید. با ایران شرط می‌گذارد که ایران باید در برابر عربستان کرنش کند. برای سوریه شرط‌هایی می‌گذارد تا از طریق سیاسی به چیزهایی دست بیابد که از طریق نظامی و با هزینه‌ی میلیاردها دلار و هزاران تن سلاح و مهمات و د‌ه‌ها هزار تکفیری که از سراسر جهان به سوریه آوردند، نتوانست به آنها برسد. ما با طرز رفتار، به‌ویژه در برهه‌ی، اخیر مواجه هستیم.

در بحرین ملیّت آیت‌الله شیخ عیسی قاسم را لغو کردند و خواستند او را از کشور تبعید کنند اما مردم مخلص، وفادار فدایی، و عاشق بحرین با سینه‌های عریان و دستان خالی در برابر منزل آیت‌الله عیسی قاسم تجمع کردند و تاکنون مانع ارتکاب حماقت حاکمیت در بازداشت حضرت شیخ قاسم شده‌اند.

در خصوص سوریه نیز وقتی به اظهارات وزیر خارجه‌ی عربستان سعودی درباره‌ی سوریه و منطقه گوش فرا می‌دهیم ملاحظه می‌کنیم که وقتی او از سوریه یا منطقه در هر مناسبت یا کنفرانس خبری صحبت می‌کند خودش را قیّم و حاکمی از جانب مردم سوریه معرفی می‌کند و می‌گوید راه‌حلی جز رفتن بشار اسد چه از طریق سیاسی و چه نظامی وجود ندارد. یعنی اینکه او از جانب مردم سوریه صحبت می‌کند و به حل‌وفصل سیاسی و گفت‌وگوها و صحبت از مذاکرات و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و اینکه مردم سوریه هر کسی را بخواهد انتخاب کند، باوری ندارد و هیچ وقت از چیزی به اسم انتخابات صحبت نکرده است.

نگاه کنید ببیند غرور و فخر فروشی تا به چه اندازه است. وزیر خارجه‌ی سعودی خطاب به روسیه گفته است اگر از بشار اسد دست بکشید یک سهم محترمانه به شما در منطقه خواهیم داد. این اظهار نظر علاوه به اینکه خنده‌دار است و به یک نمایش خنده‌دار می‌ماند دارای یک نکته است. به معنی که ما بر تمام منطقه سیطره داریم و همه‌ی آنرا در اختیار داریم و سهم‌ها را میان دیگران توزیع می‌کنیم. مثلا سهمی به روسیه و سهمی به آمریکا و سهمی به فلان کشور یا بهمان کشور می‌دهیم... آیا تو دیوانه شده‌ای؟ هر کس که اندک فهمی از تحولات و سیاست منطقه دارد می‌داند که تو در جایگاهی نیستی که بخواهی سهم توزیع کنی یا قرارداد ببندی یا چانه زنی کنی و شروط خود را بر دیگران تحمیل کنی. تو و پادشاهان و فرماندهانت هم در چنین جایگاهی نیستند. او در همه جا چنین سخنانی را به زبان می‌راند اما نتیجه‌ی عملی آنرا ببینید.

اکنون نزدیک به یک سال‌ونیم از جنگ یمن می‌گذرد اما آنها خطاب به سعودی‌ها می‌گویند هرگز در هیچ جنگی پیروز نخواهی شد و نمی‌توانی شروط خود را به ملت یمن تحمیل کنی. در برابر مقاومت و ایستادگی ملت یمن و عزم و ثبات بحرینی‌ها و پیروزی‌های مردم عراق و دستاوردهای سوری‌ها به‌ویژه دستاوردهای اخیر در شهر حلب (کاری نمی‌توانید انجام دهید). تحولات حلب از درجه اهمیت زیادی برخوردار است. اهمیت این تحولات صرفا به بحران سوریه مربوط نیست بلکه با وضع منطقه‌ای، معادلات منطقه و طرح‌های منطقه‌ای و حتی رویاهای امپراطوری منطقه‌ای در ارتباط است. آنچه ظرف روزهای گذشته سقوط کرد در واقع رویاها و طرح‌های امپراطوری بود. این طرح‌ها در برابر مقاومت و پایداری جنبش‌های مقاومت، ایستادگی ملت‌ها و افزایش بیداری‌ها و هوشیاری‌ها در منطقه و جهان رنگ باختند و سقوط کردند. آیا این وزیر (وزیر خارجه سعودی) و حکام و فرماندهانش گمان کرده‌اند که می‌توانند ملت جهان و افکار عمومی جهان را به ریشخند بگیرند؟

جهان  اکنون به‌وضوح و شفافیت دریافته است فردی که یک کشیش هشتاد ساله را در کلیسا سر می‌برد و خود را فرزند داعش معرفی می‌کند، فرهنگش را از شما گرفته است. فردی که در شهر نیس فرانسه با کامیون مردم را زیر می‌گیرد و افرادی که در آلمان یا دیگر کشورها مردم را اعم از مسیحیان و مسلمانان  به قتل می‌رسانند یا فردی که خود را در میان ساکنان کابل که به‌خاطر برق تظاهرات کرده‌اند و هیچ مطالبه‌ای سیاسی ندارند؛ منفجر می‌نماید و هشتاد نفر را شهید و بیش از یکصدو‌پنجاه نفر را زخمی می‌کند یا فردی که جنایتی هولناک را الکراده مرتکب می‌شود و در یک لحظه سیصد نفر را اعم از بزرگسال و خردسال و زن و مرد و کودک را به شهادت می‌رساند و فردی که کودک فلسطینی را در شهر حلب به شهادت می‌رساند همه‌ی جهان به‌خوبی می‌داند که این نتیجه فرهنگ وهابیت شما، مدارس‌تان و کتاب‌های درسی‌تان و شیوخ و رسانه‌هایتان و تلویزیون‌ها و شبکه‌های روز افزون شما است.

درباره طرح‌های آینده، عربستان سعودی و حکام آن در برابر این فرصت قرار دارند که بازگردند و در سیاست‌های منطقه‌ای خود بازنگری کنند. تا زمانیکه یمنی‌ها می‌گویند آماده‌ی گفت‌وگو هستند و بحرینی‌ها، سوری‌ها، عراقی‌ها و ایرانی‌ها و دیگران می‌گویند آماده‌ی گفت‌وگو هستند، غرور و تکبر شما را نگیرد و بر اساس کینه‌توزی و تکبر اقدام نکنید. شما این فرصت را دارید که به‌عنوان شریک در بهبود اوضاع منطقه مشارکت کنید تا سهمتان به شما داده شود. شریک باشید تا سهمتان به شما داده شود اما اگر بخواهید به این خط مشی و جنگ افروزی ادامه دهید با اطمینان کامل و یقین و ایمان کامل خطاب به شما می‌گویم، شکست خواهید خورد.

طرح آل‌سعود در منطقه شکست خواهد خورد و چیزی جز ننگ و عار عایدش نخواهد شد و آنگاه بعدا خواهند گفت نظامی هم به اسم نظام آل‌سعود وجود داشت. شما  باید جبران کنید وگرنه این شما هستید که به دست مردم ضرر خواهید کرد. همه‌ی داده‌ها و شاخص‌ها از میدان‌ها حکایت از آن دارد که منطقه به این سمت‌و‌سو حرکت می‌کند و حتی بزرگانی که شما به آنها تکیه کرده‌اید و با پول‌های خود کشورها و قدرت‌های بزرگ را می‌خرید؛ فردا این کشورها و قدرت‌های بزرگ زمانیکه تقابل منافع پیدا کنند به شما خواهند گفت دست بردارید و متوقف کنید و سرجایتان بنشینید که دیگر نقش و کاربرد شما پایان یافته است همچنانکه اکنون ایفای نقش و به‌کارگیری داعش و جبهه‌النصره در نبردهای منطقه نیز در حال پایان یافتن است.