سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان بهمناسبت چهلمین روز شهادت مصطفی بدرالدین از رشادتها و عملکرد شهید مصطفی بدرالدین قدردانی کرد و با تبریک و تسلیت به خانوادهی شهید گفت: «شهید یکی از ارکان اساسی مقاومت و مغز متفکر مقاومت بوده است. شهید مصطفی بدرالدین فرماندهی شجاع و محکم در ماموریتهای بزرگ و چالشهای خطرناک بود.» وی همچنین در ادامه به نبرد حزبالله در حلب و آمار تلفات دشمن در سوریه، تحریمهای مالی حزبالله از سوی آمریکا و سلب تابعیت آیتالله شیخ عیسی قاسم توسط آلخلیفه به سخنرانی پرداخت. گزیدهای از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
در لبنان کسانی هستند که همواره آیه یاس میخوانند مثلا میگویند ما اهل لبنانیم در نتیجه اتفاقات عراق یا سوریه به ما چه ارتباطی دارد یا آنکه بسیاری، از دو میلیون پناهنده و آوارهی سوری و هزینههای اقتصادی و مشکلات امنیتی ناشی از حضور این آوارگان در لبنان سخن میگویند، واقعیت این است که باید بدانیم تمامی مشکلاتی که این افراد از آن سخن میگویند ناشی از اتفاقاتی است که دامنگیر منطقه شد و اتفاقات عراق و سوریه بخشی از آنهاست، تهدیدات امنیتی نیز ناشی از همین اتفاقات است.
این باور در حزبالله و در بسیاری از دوستانمان در لبنان وجود دارد اما در سید مصطفی بدرالدین بیشتر از همه وجود داشت، درست است که میشد از عراقی در داخل عراق و از سوری در داخل سوریه حمایت کرد اما حمایت این افراد در داخل لبنان نیز با تلاشهایی چون دفاع از لبنان، دفاع از مردم لبنان، دفاع از امنیت لبنان، دفاع از آینده لبنان و دفاع از سرنوشت لبنان ارتباط دارد، در واقع دفاع از لبنان و سرنوشت لبنان از تحولات منطقه بهویژه عراق و سوریه جدا نیست.
تلفات سنگین دشمن در حلب از حزبالله
آخرین پرونده از پروندههای نبرد سوریه، پروندهی حلب است، ماهها قبل گفتیم که این نبرد بر اساس یک برنامهی بزرگ منطقهای و بینالمللی است، البته مقصود از منطقه، عربستان و ترکیه است، گفتیم هدف این است که میخواهند بسیاری از گروههای مسلح، هزاران فرد مسلح را از طریق ترکیه به شمال حلب منتقل کنند، آنان هزاران نفر را در ماههای گذشته و بر اساس برنامه و طرحی جدید وارد این منطقه کردند، زیرا تمامی طرحهای گذشته آنان ناکام مانده بود، طرح سقوط دمشق ناکام ماند، سقوط حومه دمشق ناکام ماند هر چند در این مناطق در سالهای قبل بهویژه در ایام ماه مبارک رمضان نبردهای سختی رخ داد.
آنان طرحهایی را از لبنان آغاز کرده بودند مثل طرح عرسال، طرحهایی را از دریای مدیترانه به مقصد داخل سوریه مثل حمص آغاز کرده بودند تا مسیر دمشق به ساحل را قطع و دمشق را محاصره کنند اما همهی این طرحها ناکام ماند، در سال گذشته حمله از سمت جنوب و اتاق عملیات موک، یا به اصطلاح توفان جنوب اعم از حملهی اول، دوم، سوم یا چهارم و پنجم، ناکام ماند، منطقهی جنوب به دمشق منتهی میشد. با داعش خود را در رقه و دیرالزور آزمودند تا به سمت تدمر و در انتها به دمشق حرکت کنند اما ناکام ماندند، تا زمانی که دمشق مقاوم ماند نقشههایشان ناکام شد.
آنچه امروز در حلب در جریان است درگیری سنگینی است، ما شهدایی هم در آنجا تقدیم کردیم، البته برخی از رسانههای عربی که کشورهای شورای همکاری(خلیج فارس) بودجه آنان را تأمین میکنند مدعی هستند حزبالله در حلب فروپاشیده است، حزبالله در لبنان فروپاشیده است، حزبالله ضربات سختی دریافت کرده است، اما امروز شفاف و مستقیم میگویم شما دروغ میبافید.
از اول ماه ششم سال ۲۰۱۶ یعنی اول همین ماه تا چهاردهم همین ماه، ششصدوهفده نفر از عناصر گروههای مسلح تروریست کشته شدند، در میان این کشتهشدگان دهها فرماندهی میدانی و برخی از فرماندهان ارشد دیده میشوند، اسامی این کشتهها را میتوانید در آمار کمیتههای هماهنگی گروههای مسلح ببینید، بیش از هشتصد نفر از آنان مجروح شدهاند، بیش از هشتاد تانک و تجهیزات نظامی آنان منهدم شده است، آنچه میگویم فقط خسارات گروههای مسلح در نبرد حلب است و این ارقام برای یک جبهه، آمار بسیار بزرگی است، در این آمار انهدام مقرهای توپخانه، اتاقهای عملیات، قرارگاههای عملیاتی، انبارهای تسلیحاتی و... به حساب نیامده است.
این آمار تنها بخشی از تلفات گروههای مسلح در برابر ۲۶ شهید، یک اسیر و یک مفقود حزبالله است. با توجه به نوع نبرد، آمار شهدای ما باید بیش از این بود، ما دربارهی کل میدان معرکه صحبت میکنیم آیا آنان موفق شدهاند بهسمت اهداف برنامهریزی شده خود حرکت کنند؟ آیا آنان توانستند با این حجم انبوه از نیرو و این حجم گسترده از نبرد، تلفاتی را بر ما وارد کنند که بتوانند مدعی شوند طرحهای حزبالله شکست خورده است؟ نبرد توفان جنوب در درعا پنج مرحله داشت، در این مراحل تلفات سهمگینی بر گروههای مسلح وارد شد در نتیجه عربستان و آمریکا فشار آوردند، دلار خرج کردند، اما با تلفات سنگینی روبرو شدند و نتوانستند به هدفشان برسند و حال نیز در حلب اینگونه خواهد بود.
تحریمهای مالی آمریکا هیچ تأثیری بر حزبالله ندارد
شاید بتوان گفت که این تحریمها {تحریمهای مالی آمریکا علیه حزبالله} باعث فشارهای روانی شده است ولی هیچ تاثیر مالی و مادی بر حزبالله ندارد. من قبلا گفته بودم حزبالله طرحهای تجاری و مراکز سرمایهگذاری ندارد تا در نهایت بانکها علیه ما جمع شوند و به ما ضربه بزنند. برخی از بانکهای لبنان در اجرای این تحریمها اغراق میکنند. بودجه، هزینهها، خوردوخوراک، موشک، سلاح آن توسط جمهوری اسلامی ایران تأمین میشود. تا زمانیکه ایران پول دارد ما نیز پول داریم. بیش از این شفاف بگویم. پولی که برای ما تصویب شده است بهصورت مستقیم و نه از طریق بانکها در اختیار ما قرار میگیرد همانطوری که این موشکها که با آن اسرائیل را تهدید میکنیم در اختیار ما قرار گرفته است.
هیچ قانونی نمیتواند مانع از رسیدن این پول به ما شود. نیروها و طرفداران و ملت مقاومت از امام خامنهای امام امت دام ظلهالشریف و مسئولان جمهوری اسلامی ایران، رئیسجمهور، دولت، پارلمان، مراجع و ملت شریف این کشور به دلیل حمایت کریمانه آنان از مقاومت در طول سالهای مقاومت تشکر فراوان دارند و این حمایتها همچنان ادامه دارد. ما هیچ مشکل مالی نداریم. شاید در برخی از موارد با فشارهای مالی روبرو شویم چرا که هزینههای ما بیشتر میشود. هزینههای داخلی با هزینههای منطقهای متفاوت است. بنابراین این فشارهای مالی ناشی از گسترده شدن هزینههای ماست. بانکهای دنیا نیز نمیتوانند مانع از ورود این کمکهای مالی شوند.
آیتالله عیسی قاسم شایستهی جایزه نوبل است
در روزهای اخیر شاهد تحول بسیار خطرناکی بودیم بهطوری که رژیم بحرین از آیتالله عیسی قاسم روحانی جلیلالقدر، پاک و شجاع سلب تابعیت کرد. وی در طول سالهای گذشته مسئولیت تاریخی داشته است. این اقدام رژیم خلیفه بسیار خطرناک است. همه میدانید از زمان آغاز تحرکات بحرینیها در پنج سال گذشته این تحرکات بهصورت مردمی و مسالمتآمیز بوده است. بحرینیها در طول این مدت با سرکوبگریهای زیادی روبرو شدند و رژیم این کشور از هفتههای نخست آغاز تحرکات مسالمتآمیز این تحرکات را سرکوب کرد و بحرینیها را به قتل رساند. رژیم بحرین در این سرکوبگریها از نیروهای سعودی با عنوان نیروهای سپر جزیره استفاده میکند.
رژیم بحرین با همهی تلاشهای گروههای معارض برای گفتوگو مخالفت کرده است. رژیم آلخلیفه در بحرین در تصمیمگیریهای خود وابسته به آلسعود است. سعودیها با گفتوگو و اجرای اصلاحات و دادن حقوق به مردم بحرین و روند سیاسی واقعی در این کشور مخالفند چرا که دادن این حقوق باعث میشود که راه برای بیان خواستههای مردم عربستانسعودی باز شود. مردم عربستان از هر نوع روند سیاسی و دموکراتیک و مشارکت سیاسی محروم هستند. مقامات سعودی فکر میکنند اگر الگوی دموکراتیک در بحرین به موفقیت برسد این الگو به عربستانسعودی نیز کشیده خواهد شد.
با وجود ادامهی سرکوبگریهای رژیم بحرین و بازداشتها ولی روند تحرکات مسالمتآمیز مردمی بهسوی روند خشونتآمیز کشیده نشد و دلیل این امر این است که علمای بزرگ بحرین و در رأس آن آیتالله عیسی قاسم رهبری تحرکات مسالمتآمیز مردمی را در اختیار دارند. همچنین گروههای سیاسی در بحرین نظیر جمعیت الوفاق و شخص شیخ علی سلمان در حفظ روند مسالمتآمیز این تحرکات نقش دارند. سرکوبگریها، ظلم، زندانی کردن، ویران کردن خانهها و مساجد در بحرین به حدی است که جوانان بحرینی میتوانند دست به اقدامات خشونتبار و حتی عملیات شهادتطلبانه بزنند ولی این آیتالله عیسی قاسم بود که تحرکات مردمی را در کنترل خود دارد و این مسئله آسان نیست.
آیتالله عیسی قاسم و دیگر روحانیون بزرگ بحرین در خلال پنج سال گذشته بزرگترین عملیات رهبری را در حفظ کنترل مردم در اختیار دارند تا این مردم وارد فاز خشونت نشوند. اگر امروز در جهان، فردی شایسته وجود داشته باشد که به وی جایزه صلح نوبل و دفاع از حقوقبشر را بدهند باید به آیتالله عیسی قاسم بدهند. اما در برابر این تصمیم رژیم آلخلیفه شاهد سکوت عربی و بینالمللی هستیم. برخیها در کشورهای عربی میگویند این تصمیم یک مسئلهی فرقهای و مشکلی میان شیعیان بحرین با رژیم سنی آلخلیفه است. خیر مشکل فرقهای در بحرین مطرح نیست.
باید جهان به مسئولیتهای خود در جلوگیری از اجرای این تصمیم رژیم آلخلیفه علیه آیتالله عیسی قاسم عمل کند. این تصمیم تنها دربارهی سلب تابعیت از آیتالله عیسی قاسم نیست بلکه میخواهند وی را از کشور خود اخراج کنند. باید جهان به مسئولیتهای خود عمل کند. این تصمیم بسیار خطرناک است. پیام این تصمیم به ملت بحرین و دوستان این ملت در جهان میگوید که رژیم آلخلیفه حاضر به گفتوگو نیست و حقوق مردم را بهرسمیت نمیشناسد و هیچ افق و مشارکت سیاسی وجود ندارد. در این شرایط هر انسان آزادهای باید موضع خود را بیان کند.
در لبنان کسانی هستند که همواره آیه یاس میخوانند مثلا میگویند ما اهل لبنانیم در نتیجه اتفاقات عراق یا سوریه به ما چه ارتباطی دارد یا آنکه بسیاری، از دو میلیون پناهنده و آوارهی سوری و هزینههای اقتصادی و مشکلات امنیتی ناشی از حضور این آوارگان در لبنان سخن میگویند، واقعیت این است که باید بدانیم تمامی مشکلاتی که این افراد از آن سخن میگویند ناشی از اتفاقاتی است که دامنگیر منطقه شد و اتفاقات عراق و سوریه بخشی از آنهاست، تهدیدات امنیتی نیز ناشی از همین اتفاقات است.
این باور در حزبالله و در بسیاری از دوستانمان در لبنان وجود دارد اما در سید مصطفی بدرالدین بیشتر از همه وجود داشت، درست است که میشد از عراقی در داخل عراق و از سوری در داخل سوریه حمایت کرد اما حمایت این افراد در داخل لبنان نیز با تلاشهایی چون دفاع از لبنان، دفاع از مردم لبنان، دفاع از امنیت لبنان، دفاع از آینده لبنان و دفاع از سرنوشت لبنان ارتباط دارد، در واقع دفاع از لبنان و سرنوشت لبنان از تحولات منطقه بهویژه عراق و سوریه جدا نیست.
تلفات سنگین دشمن در حلب از حزبالله
آخرین پرونده از پروندههای نبرد سوریه، پروندهی حلب است، ماهها قبل گفتیم که این نبرد بر اساس یک برنامهی بزرگ منطقهای و بینالمللی است، البته مقصود از منطقه، عربستان و ترکیه است، گفتیم هدف این است که میخواهند بسیاری از گروههای مسلح، هزاران فرد مسلح را از طریق ترکیه به شمال حلب منتقل کنند، آنان هزاران نفر را در ماههای گذشته و بر اساس برنامه و طرحی جدید وارد این منطقه کردند، زیرا تمامی طرحهای گذشته آنان ناکام مانده بود، طرح سقوط دمشق ناکام ماند، سقوط حومه دمشق ناکام ماند هر چند در این مناطق در سالهای قبل بهویژه در ایام ماه مبارک رمضان نبردهای سختی رخ داد.
آنان طرحهایی را از لبنان آغاز کرده بودند مثل طرح عرسال، طرحهایی را از دریای مدیترانه به مقصد داخل سوریه مثل حمص آغاز کرده بودند تا مسیر دمشق به ساحل را قطع و دمشق را محاصره کنند اما همهی این طرحها ناکام ماند، در سال گذشته حمله از سمت جنوب و اتاق عملیات موک، یا به اصطلاح توفان جنوب اعم از حملهی اول، دوم، سوم یا چهارم و پنجم، ناکام ماند، منطقهی جنوب به دمشق منتهی میشد. با داعش خود را در رقه و دیرالزور آزمودند تا به سمت تدمر و در انتها به دمشق حرکت کنند اما ناکام ماندند، تا زمانی که دمشق مقاوم ماند نقشههایشان ناکام شد.
آنچه امروز در حلب در جریان است درگیری سنگینی است، ما شهدایی هم در آنجا تقدیم کردیم، البته برخی از رسانههای عربی که کشورهای شورای همکاری(خلیج فارس) بودجه آنان را تأمین میکنند مدعی هستند حزبالله در حلب فروپاشیده است، حزبالله در لبنان فروپاشیده است، حزبالله ضربات سختی دریافت کرده است، اما امروز شفاف و مستقیم میگویم شما دروغ میبافید.
از اول ماه ششم سال ۲۰۱۶ یعنی اول همین ماه تا چهاردهم همین ماه، ششصدوهفده نفر از عناصر گروههای مسلح تروریست کشته شدند، در میان این کشتهشدگان دهها فرماندهی میدانی و برخی از فرماندهان ارشد دیده میشوند، اسامی این کشتهها را میتوانید در آمار کمیتههای هماهنگی گروههای مسلح ببینید، بیش از هشتصد نفر از آنان مجروح شدهاند، بیش از هشتاد تانک و تجهیزات نظامی آنان منهدم شده است، آنچه میگویم فقط خسارات گروههای مسلح در نبرد حلب است و این ارقام برای یک جبهه، آمار بسیار بزرگی است، در این آمار انهدام مقرهای توپخانه، اتاقهای عملیات، قرارگاههای عملیاتی، انبارهای تسلیحاتی و... به حساب نیامده است.
این آمار تنها بخشی از تلفات گروههای مسلح در برابر ۲۶ شهید، یک اسیر و یک مفقود حزبالله است. با توجه به نوع نبرد، آمار شهدای ما باید بیش از این بود، ما دربارهی کل میدان معرکه صحبت میکنیم آیا آنان موفق شدهاند بهسمت اهداف برنامهریزی شده خود حرکت کنند؟ آیا آنان توانستند با این حجم انبوه از نیرو و این حجم گسترده از نبرد، تلفاتی را بر ما وارد کنند که بتوانند مدعی شوند طرحهای حزبالله شکست خورده است؟ نبرد توفان جنوب در درعا پنج مرحله داشت، در این مراحل تلفات سهمگینی بر گروههای مسلح وارد شد در نتیجه عربستان و آمریکا فشار آوردند، دلار خرج کردند، اما با تلفات سنگینی روبرو شدند و نتوانستند به هدفشان برسند و حال نیز در حلب اینگونه خواهد بود.
تحریمهای مالی آمریکا هیچ تأثیری بر حزبالله ندارد
شاید بتوان گفت که این تحریمها {تحریمهای مالی آمریکا علیه حزبالله} باعث فشارهای روانی شده است ولی هیچ تاثیر مالی و مادی بر حزبالله ندارد. من قبلا گفته بودم حزبالله طرحهای تجاری و مراکز سرمایهگذاری ندارد تا در نهایت بانکها علیه ما جمع شوند و به ما ضربه بزنند. برخی از بانکهای لبنان در اجرای این تحریمها اغراق میکنند. بودجه، هزینهها، خوردوخوراک، موشک، سلاح آن توسط جمهوری اسلامی ایران تأمین میشود. تا زمانیکه ایران پول دارد ما نیز پول داریم. بیش از این شفاف بگویم. پولی که برای ما تصویب شده است بهصورت مستقیم و نه از طریق بانکها در اختیار ما قرار میگیرد همانطوری که این موشکها که با آن اسرائیل را تهدید میکنیم در اختیار ما قرار گرفته است.
هیچ قانونی نمیتواند مانع از رسیدن این پول به ما شود. نیروها و طرفداران و ملت مقاومت از امام خامنهای امام امت دام ظلهالشریف و مسئولان جمهوری اسلامی ایران، رئیسجمهور، دولت، پارلمان، مراجع و ملت شریف این کشور به دلیل حمایت کریمانه آنان از مقاومت در طول سالهای مقاومت تشکر فراوان دارند و این حمایتها همچنان ادامه دارد. ما هیچ مشکل مالی نداریم. شاید در برخی از موارد با فشارهای مالی روبرو شویم چرا که هزینههای ما بیشتر میشود. هزینههای داخلی با هزینههای منطقهای متفاوت است. بنابراین این فشارهای مالی ناشی از گسترده شدن هزینههای ماست. بانکهای دنیا نیز نمیتوانند مانع از ورود این کمکهای مالی شوند.
آیتالله عیسی قاسم شایستهی جایزه نوبل است
در روزهای اخیر شاهد تحول بسیار خطرناکی بودیم بهطوری که رژیم بحرین از آیتالله عیسی قاسم روحانی جلیلالقدر، پاک و شجاع سلب تابعیت کرد. وی در طول سالهای گذشته مسئولیت تاریخی داشته است. این اقدام رژیم خلیفه بسیار خطرناک است. همه میدانید از زمان آغاز تحرکات بحرینیها در پنج سال گذشته این تحرکات بهصورت مردمی و مسالمتآمیز بوده است. بحرینیها در طول این مدت با سرکوبگریهای زیادی روبرو شدند و رژیم این کشور از هفتههای نخست آغاز تحرکات مسالمتآمیز این تحرکات را سرکوب کرد و بحرینیها را به قتل رساند. رژیم بحرین در این سرکوبگریها از نیروهای سعودی با عنوان نیروهای سپر جزیره استفاده میکند.
رژیم بحرین با همهی تلاشهای گروههای معارض برای گفتوگو مخالفت کرده است. رژیم آلخلیفه در بحرین در تصمیمگیریهای خود وابسته به آلسعود است. سعودیها با گفتوگو و اجرای اصلاحات و دادن حقوق به مردم بحرین و روند سیاسی واقعی در این کشور مخالفند چرا که دادن این حقوق باعث میشود که راه برای بیان خواستههای مردم عربستانسعودی باز شود. مردم عربستان از هر نوع روند سیاسی و دموکراتیک و مشارکت سیاسی محروم هستند. مقامات سعودی فکر میکنند اگر الگوی دموکراتیک در بحرین به موفقیت برسد این الگو به عربستانسعودی نیز کشیده خواهد شد.
با وجود ادامهی سرکوبگریهای رژیم بحرین و بازداشتها ولی روند تحرکات مسالمتآمیز مردمی بهسوی روند خشونتآمیز کشیده نشد و دلیل این امر این است که علمای بزرگ بحرین و در رأس آن آیتالله عیسی قاسم رهبری تحرکات مسالمتآمیز مردمی را در اختیار دارند. همچنین گروههای سیاسی در بحرین نظیر جمعیت الوفاق و شخص شیخ علی سلمان در حفظ روند مسالمتآمیز این تحرکات نقش دارند. سرکوبگریها، ظلم، زندانی کردن، ویران کردن خانهها و مساجد در بحرین به حدی است که جوانان بحرینی میتوانند دست به اقدامات خشونتبار و حتی عملیات شهادتطلبانه بزنند ولی این آیتالله عیسی قاسم بود که تحرکات مردمی را در کنترل خود دارد و این مسئله آسان نیست.
آیتالله عیسی قاسم و دیگر روحانیون بزرگ بحرین در خلال پنج سال گذشته بزرگترین عملیات رهبری را در حفظ کنترل مردم در اختیار دارند تا این مردم وارد فاز خشونت نشوند. اگر امروز در جهان، فردی شایسته وجود داشته باشد که به وی جایزه صلح نوبل و دفاع از حقوقبشر را بدهند باید به آیتالله عیسی قاسم بدهند. اما در برابر این تصمیم رژیم آلخلیفه شاهد سکوت عربی و بینالمللی هستیم. برخیها در کشورهای عربی میگویند این تصمیم یک مسئلهی فرقهای و مشکلی میان شیعیان بحرین با رژیم سنی آلخلیفه است. خیر مشکل فرقهای در بحرین مطرح نیست.
باید جهان به مسئولیتهای خود در جلوگیری از اجرای این تصمیم رژیم آلخلیفه علیه آیتالله عیسی قاسم عمل کند. این تصمیم تنها دربارهی سلب تابعیت از آیتالله عیسی قاسم نیست بلکه میخواهند وی را از کشور خود اخراج کنند. باید جهان به مسئولیتهای خود عمل کند. این تصمیم بسیار خطرناک است. پیام این تصمیم به ملت بحرین و دوستان این ملت در جهان میگوید که رژیم آلخلیفه حاضر به گفتوگو نیست و حقوق مردم را بهرسمیت نمیشناسد و هیچ افق و مشارکت سیاسی وجود ندارد. در این شرایط هر انسان آزادهای باید موضع خود را بیان کند.