سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در مراسم شورای حمایت از مقاومت اسلامی ابتدا ایام مبعث پیامبر اسلام و همچنین اعیاد شعبانیه را به تمامی مسلمانان جهان تبریک گفت و در ادامه به آخرین تحولات سیاسی منطقه از جمله تلاشهای رژیم سعودی برای بحران آفرینی در منطقه و حمایتهای ایران از مقاومت لبنان پرداخت. گزیدهای از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
اتفاقاتی که این روزها در نوار غزه شامل تجاوز و موشک باران و حملات هوایی رخ میدهد و حتی در برخی مناطق تجاوزهای زمینی به مناطق داخلی نوار غزه صورت گرفته و تعدادی از مواضع مقاومت در غزه هدف قرار گرفته و غیرنظامیان ساکن آن به شهادت رسیدند، باید مورد توجه قرار گیرد. این موضوع باید مورد توجه همه قرار گرفته و جنایتهای انجام شده محکوم شود. متأسفانه جنگ طولانی مدتی بر ضد غزه شکل گرفته است، در حالیکه بسیاری از عناصر دنیای عرب غافل و ساکت بوده و به مسائل دیگر مشغول هستند. این موضوع باید محکوم شود تا دشمن اسرائیلی به تجاوزات خود ادامه ندهد.
مقاومت قویتر از دیروز
مقاومت همواره از تمامی ابعاد ترورهای امنیتی یا جنگهای نظامی قویتر و پایدارتر از گذشته خارج شده و ایمان آن به حقانیت و درست بودن مسیرش افزایش پیدا کرده است. این نشان میدهد که ابزارهای اینچنینی دشمن نتیجهبخش نبوده است.
سوال اینجاست که عناصر قدرتی که باعث شده گروههای مقاومت از جمله حزبالله لبنان این قدرت نسبت به تحمل جنگها و ترورها حتی در سطح فرماندهان را داشته باشد، چیست؟ مشخص است که باید عناصر قدرت بالایی در جنبش مقاومت وجود داشته باشد. ما در اینجا از حزبالله صحبت میکنیم. در زمان پایان جنگ ژولای هنگامی که دشمن اسرائیلی ارزیابی دقیقی انجام داده و جزئیات جنگ را بررسی کرده یا کمیتههای فنی را بهعلاوه کمیتههای سیاسی تشکیل داد، نتایجی را به دست آورد که بر اساس آن تصمیم گرفتند که باید پشت مقاومت را بشکنند. پشت مقاومت در کجا قرار دارد؟ این حلقه ارتباطی قوی چیست؟ این هدف همان سوریه است. لذا از سال ۲۰۰۶ آمادگیها برای هدف قرار گرفتن این حلقه اساسی در محور مقاومت آغاز شد. هدف قرار دادن سوریه فقط برای ضربه زدن به مقاومت لبنان نبود، بلکه برای ضربه زدن به مقاومت لبنان و فلسطین بود، چرا که سوریه بستر مقاومت در لبنان و فلسطین بود.
جنگ روانی و رسانهای برای تضعیف حزبالله
آنها به این فکر افتادند که باید بستر مقاومت را هدف قرار دهند و از جمله این اقدامات هدف قرار دادن موضوع هوشیاری، اطمینان و اعتبار مقاومت است. وقتی که برخی از این عناصر میگویند حزبالله لبنان یک سازمان تروریستی است، تصور میکنند که مردم این کشور با اظهارات پادشاه یا شاهزاده و رئیسجمهور، از حمایت مقاومت شانه خالی خواهند کرد. تلاشهای مضاعفی از سوی این عناصر (آمریکا و اسرائیل) انجام میشود. آنها در این مسیر فعالیتهای زیادی انجام میدهند، اما در جهان، در میان ملتهای جهان و ملتهای عربی و اسلامی و سایر ملتهای دنیا وقتی از این حربه طرفی نمیبندند، حزبالله را یک گروه جنایتکار میخوانند. این یعنی چه؟ یعنی اینکه آنها از باب کذب و افترا، عناصر مقاومت را تاجران مواد مخدر، پولشو، دزد، و فاسد توصیف میکنند تا شاید بتوانند مردم را از آن جدا کرده و همبستگی و بستر مردمی آن را هدف قرار دهند.
آنها همچنین میخواهند کانالهای تأمین مالی حزبالله را هدف قرار دهند. وقتی که میگویند حزبالله یک گروه تروریستی است، میخواهند مانع از حمایتهای مالی و پشتیبانی از این گروه شوند. وقتی ما در کشور ضعیف زندگی کنیم و دارای بانکداری ضعیفی باشیم، این موضوع میتواند در ابعاد حقوقی نیز برای ما مانعتراشی کنند. آنگاه که مردم از مقاومت دور شوند و مقاومت هیچ پولی نداشته باشد تضعیف و شکننده میشود و هیچ قدرتی برای بقا نخواهد داشت. در این شرایط با اقدامات امنیتی یا نظامی ضربه زدن به آن ساده خواهد بود.
این مسیری است که آنها در راستای آن کار میکنند و هجمهی گستردهای را برای آن آغاز کردهاند و امروز عربستان طلایهدار این حرکت است. آمریکاییها از مدتها پیش ما را در لیست گروههای تروریستی قرار دادند. جنگ بین ما و بین اسرائیلیها از مدتها پیش ادامه دارد، اما عربستان الان تمایل دارد خدمات جدید و اعلام شدهای برای حمل این پرچم از خود ارائه دهد، به همین علت من نشنیده بودم که یادی از گروههای تروریستی در اتحادیه عرب وجود داشته باشد و کمیسیون تروریستی برای آن تشکیل شود، اما بعد از این زمان رویکرد تهیه لیست تروریستی شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفت و ما نیز در این لیست قرار گرفتیم. اتحادیه عرب نیز همین روش را دنبال کرد.
تقدیر از مواضع اخیر رهبر انقلاب پیرامون حزب الله
طبعاً امروز فشارها حتی بر دولتهایی که از جنبشهای مقاومت حمایت میکنند، افزایش پیدا خواهد کرد. اگر میبینید که در مورد ایران آنها پروندهی مذاکرات هستهای را بستهاند و صرفنظر از روند اجرایی، با این کشور به توافق رسیدند، اما در عین حال پروندههای دوم و سوم را باز کردهاند. پروندههای دوم و سوم مربوط به مناسبات با اوضاع اسرائیل است. پروندهی دوم در مورد حمایت ایران از جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین است. آنها این رویکرد را حمایت از تروریسم توصیف کردند و این اقدام میتواند تحریمهایی را بر ضد ایران رقم بزند. پروندهی سوم پروندهی موشکهای ایران است که ماهیتی دفاعی داشته و اساساً برای مقابله با هر نوع تجاوز احتمالی اسرائیل بر ضد ایران طراحی شدند. اما فشارها در این زمینه آغاز شده و طبعا این فشارها بیشتر از پروندهی دوم است.
اما من میخواهم خطاب به شما در مورد جمهوری اسلامی ایران و در مورد مواضع حضرت امام خامنهای دام ظله الشریف و تمامی مسئولان جمهوری اسلامی در رویکردها و گرایشهای سیاسی مختلف بگویم که نسبت به این موضوع یقین داشته باشید که موضوع ایران در قبال مقاومت قاطع، جدی و نهایی بوده و دچار هیچ تردیدی نشده و در برابر فشارها تسلیم نخواهد شد. جمهوری اسلامی ایران با وجود هر فشار و تهدیدی از سوی دنیا همانطور که انواع حمایتهای مالی و مادی و تسلیحاتی خود به جنبشهای مقاومت را ادامه میداد، در همین مسیر باقی خواهد ماند. نسبت به این موضوع یقین داشته باشید.
اتفاقاتی که این روزها در نوار غزه شامل تجاوز و موشک باران و حملات هوایی رخ میدهد و حتی در برخی مناطق تجاوزهای زمینی به مناطق داخلی نوار غزه صورت گرفته و تعدادی از مواضع مقاومت در غزه هدف قرار گرفته و غیرنظامیان ساکن آن به شهادت رسیدند، باید مورد توجه قرار گیرد. این موضوع باید مورد توجه همه قرار گرفته و جنایتهای انجام شده محکوم شود. متأسفانه جنگ طولانی مدتی بر ضد غزه شکل گرفته است، در حالیکه بسیاری از عناصر دنیای عرب غافل و ساکت بوده و به مسائل دیگر مشغول هستند. این موضوع باید محکوم شود تا دشمن اسرائیلی به تجاوزات خود ادامه ندهد.
مقاومت قویتر از دیروز
مقاومت همواره از تمامی ابعاد ترورهای امنیتی یا جنگهای نظامی قویتر و پایدارتر از گذشته خارج شده و ایمان آن به حقانیت و درست بودن مسیرش افزایش پیدا کرده است. این نشان میدهد که ابزارهای اینچنینی دشمن نتیجهبخش نبوده است.
سوال اینجاست که عناصر قدرتی که باعث شده گروههای مقاومت از جمله حزبالله لبنان این قدرت نسبت به تحمل جنگها و ترورها حتی در سطح فرماندهان را داشته باشد، چیست؟ مشخص است که باید عناصر قدرت بالایی در جنبش مقاومت وجود داشته باشد. ما در اینجا از حزبالله صحبت میکنیم. در زمان پایان جنگ ژولای هنگامی که دشمن اسرائیلی ارزیابی دقیقی انجام داده و جزئیات جنگ را بررسی کرده یا کمیتههای فنی را بهعلاوه کمیتههای سیاسی تشکیل داد، نتایجی را به دست آورد که بر اساس آن تصمیم گرفتند که باید پشت مقاومت را بشکنند. پشت مقاومت در کجا قرار دارد؟ این حلقه ارتباطی قوی چیست؟ این هدف همان سوریه است. لذا از سال ۲۰۰۶ آمادگیها برای هدف قرار گرفتن این حلقه اساسی در محور مقاومت آغاز شد. هدف قرار دادن سوریه فقط برای ضربه زدن به مقاومت لبنان نبود، بلکه برای ضربه زدن به مقاومت لبنان و فلسطین بود، چرا که سوریه بستر مقاومت در لبنان و فلسطین بود.
جنگ روانی و رسانهای برای تضعیف حزبالله
آنها به این فکر افتادند که باید بستر مقاومت را هدف قرار دهند و از جمله این اقدامات هدف قرار دادن موضوع هوشیاری، اطمینان و اعتبار مقاومت است. وقتی که برخی از این عناصر میگویند حزبالله لبنان یک سازمان تروریستی است، تصور میکنند که مردم این کشور با اظهارات پادشاه یا شاهزاده و رئیسجمهور، از حمایت مقاومت شانه خالی خواهند کرد. تلاشهای مضاعفی از سوی این عناصر (آمریکا و اسرائیل) انجام میشود. آنها در این مسیر فعالیتهای زیادی انجام میدهند، اما در جهان، در میان ملتهای جهان و ملتهای عربی و اسلامی و سایر ملتهای دنیا وقتی از این حربه طرفی نمیبندند، حزبالله را یک گروه جنایتکار میخوانند. این یعنی چه؟ یعنی اینکه آنها از باب کذب و افترا، عناصر مقاومت را تاجران مواد مخدر، پولشو، دزد، و فاسد توصیف میکنند تا شاید بتوانند مردم را از آن جدا کرده و همبستگی و بستر مردمی آن را هدف قرار دهند.
آنها همچنین میخواهند کانالهای تأمین مالی حزبالله را هدف قرار دهند. وقتی که میگویند حزبالله یک گروه تروریستی است، میخواهند مانع از حمایتهای مالی و پشتیبانی از این گروه شوند. وقتی ما در کشور ضعیف زندگی کنیم و دارای بانکداری ضعیفی باشیم، این موضوع میتواند در ابعاد حقوقی نیز برای ما مانعتراشی کنند. آنگاه که مردم از مقاومت دور شوند و مقاومت هیچ پولی نداشته باشد تضعیف و شکننده میشود و هیچ قدرتی برای بقا نخواهد داشت. در این شرایط با اقدامات امنیتی یا نظامی ضربه زدن به آن ساده خواهد بود.
این مسیری است که آنها در راستای آن کار میکنند و هجمهی گستردهای را برای آن آغاز کردهاند و امروز عربستان طلایهدار این حرکت است. آمریکاییها از مدتها پیش ما را در لیست گروههای تروریستی قرار دادند. جنگ بین ما و بین اسرائیلیها از مدتها پیش ادامه دارد، اما عربستان الان تمایل دارد خدمات جدید و اعلام شدهای برای حمل این پرچم از خود ارائه دهد، به همین علت من نشنیده بودم که یادی از گروههای تروریستی در اتحادیه عرب وجود داشته باشد و کمیسیون تروریستی برای آن تشکیل شود، اما بعد از این زمان رویکرد تهیه لیست تروریستی شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفت و ما نیز در این لیست قرار گرفتیم. اتحادیه عرب نیز همین روش را دنبال کرد.
تقدیر از مواضع اخیر رهبر انقلاب پیرامون حزب الله
طبعاً امروز فشارها حتی بر دولتهایی که از جنبشهای مقاومت حمایت میکنند، افزایش پیدا خواهد کرد. اگر میبینید که در مورد ایران آنها پروندهی مذاکرات هستهای را بستهاند و صرفنظر از روند اجرایی، با این کشور به توافق رسیدند، اما در عین حال پروندههای دوم و سوم را باز کردهاند. پروندههای دوم و سوم مربوط به مناسبات با اوضاع اسرائیل است. پروندهی دوم در مورد حمایت ایران از جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین است. آنها این رویکرد را حمایت از تروریسم توصیف کردند و این اقدام میتواند تحریمهایی را بر ضد ایران رقم بزند. پروندهی سوم پروندهی موشکهای ایران است که ماهیتی دفاعی داشته و اساساً برای مقابله با هر نوع تجاوز احتمالی اسرائیل بر ضد ایران طراحی شدند. اما فشارها در این زمینه آغاز شده و طبعا این فشارها بیشتر از پروندهی دوم است.
اما من میخواهم خطاب به شما در مورد جمهوری اسلامی ایران و در مورد مواضع حضرت امام خامنهای دام ظله الشریف و تمامی مسئولان جمهوری اسلامی در رویکردها و گرایشهای سیاسی مختلف بگویم که نسبت به این موضوع یقین داشته باشید که موضوع ایران در قبال مقاومت قاطع، جدی و نهایی بوده و دچار هیچ تردیدی نشده و در برابر فشارها تسلیم نخواهد شد. جمهوری اسلامی ایران با وجود هر فشار و تهدیدی از سوی دنیا همانطور که انواع حمایتهای مالی و مادی و تسلیحاتی خود به جنبشهای مقاومت را ادامه میداد، در همین مسیر باقی خواهد ماند. نسبت به این موضوع یقین داشته باشید.
فیلم: سخنان جدید سید حسن نصرالله درباره مواضع اخیر رهبر انقلاب پیرامون حزبالله لبنان
این موضوع در سخنرانیها و دیدارهای انجام شده در روزها و هفتههای اخیر و همچنین مواضع حضرت آقا در خصوص حزبالله لبنان نیز مطرح شده است. طبعا ما از ایشان تشکر میکنیم که همواره در جایگاه رهبر بزرگ و حکیم و پدری مهربان و عطوف در کنار ما قرار داشته و به خوبی ابعاد جنگ روانی و شرایط جنگ روانی و فشارهای جنگ روانی را ارزیابی کرده و مواضع خود را در حمایت از مقاومت بیان کردهاند. مواضعی که ما البته نسبت به آن اطمینان داشتیم و آن را محترم میدانیم و بر روی آن حساب میکنیم. ما امروز خطاب به ایشان میگوییم: ای سید ما و ای امام و رهبر ما. مطمئن و آسودهخاطر باشید. مواضع و رفتارها و آرزوهای آنها مانند سراب است که یک فرد تشنه آن را آب فرض میکند، اما وقتی به سمت آن میرود، چیزی پیدا نمیکند. این عده قطعا در معرکهی جدید نیز شکست خواهند خورد.
علنی شدن مناسبات رژیم صهیونیستی با عربستان
بهعنوان محور دوم میخواهم اندکی راجع به تحولات سیاسی منطقه صحبت کنم. عرصه سیاسی و نظامی و تبلیغاتی موجود در منطقه روزبهروز واضحتر میشود. عربستان سعودی در این زمینه نقش مرکزی را ایفا میکند. میبینیم که در شرایط کنونی عربستان نوک پیکان است، علاوه بر این که تماسهای انجام شده بین عربستان و اسرائیل نیز روزبهروز افزایش پیدا میکند.
امروز نیز یکی از شاهزادگان از یک خاندان حاکم؛ یعنی ترکی الفیصل با صهیونیستها بهصورت علنی دیدار کرده و دست داده است. این دیدارها ادامه پیدا میکند. مناسبات اسرائیل با عربستان علنی شده و از پرده بیرون افتاده است. عربستان در گذشته این ارتباطات را بهصورت مخفیانه دنبال میکرد، اما در شرایط کنونی فضای زیادی برای توسعه مناسبات علنی بین اسرائیل و عربستان بهوجود آمده است.
دو جزیرهای که مصر به عربستان تحویل داده، (گرچه مربوط به اوضاع داخلی مصر است) اما به بابی برای ارتباطات و مناسبات و هماهنگیهای علنی بین عربستان و اسرائیل تبدیل خواهد شد. ما انتظار نداریم در این شرایط عربستانسعودی نسبت به اتفاقاتی که در غزه رخ میدهد یا نسبت به مسائل دیگر واکنش نشان دهد و اگر هم در این رابطه صحبتی میکنند صرفا برای رفع تکلیف است.
از سویی دیگر میبینیم که آنها تمامی پتانسیل تبلیغاتی و سیاسی و دیپلماتیک و میدانی و فرهنگی و اجتماعی خود را برای تقویت دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت و دولتهای محور مقاومت و جنبش پایان ادامه میدهند. طبعا این همان مسیر همراه با اسرائیل است.
اهداف عربستان از به شکست کشاندت مذاکرات
عربستان البته به جنگ خود در یمن نیز ادامه میدهد، فشارهای بینالمللی برای رسیدن به راهحل موضوع یمن وجود دارد، علاوه بر این که فشارهای بینالمللی برای مذاکرات ژنو برای حل بحران سوریه نیز دنبال میشود.
عربستان شاید بهعلت فشارهای میدانی یا در نتیجهی شرایط و فشارهای بینالمللی در وهلهی اول مانع از برگزاری این مذاکرات میشد، اما بعدها به میز مذاکرات آمد، اما نکته این است که در مذاکرات چه کار کرده است؟ عربستان الان در دو مسیر قدم برمیدارد:
۱. در مسیر میدانی، ریاض برای افزایش تنش تلاش میکند، چرا که آتشبس در یمن را نقض میکند و حملات و تجاوزهای خود را افزایش داده و سعی دارد از فرصت موجود برای ایجاد تغییرات میدانی استفاده کند. این کشور در سوریه نیز تلاش میکند تمامی انواع آتشبس و توقف درگیریها را به شکست بکشاند.
این کشور در سوریه نیز تلاش میکند تمامی انواع آتشبس و توقف درگیریها را به شکست کشاند. چه کسی آتشبس در سوریه را نقض کرده است؟ چه کسی آتشبس در منطقه حلب را نقض میکند؟ چه کسی حملات گستردهای را بر ضد بلندیهای العیس و مناطق مسکونی آن انجام داد و از چند هفته قبل این حملات را در حومه جنوبی حلب دنبال میکند؟ آیا معنی این اقدامات این نیست که عربستان به دنبال جنگ بوده و خودش آن را آغاز کرده و خودش آتشبس را نقض میکند؟
بعد از روی کار آمدن گروه جدید حاکم بر عربستان حمایتهای مالی و تسلیحاتی و سیاسی و تحریک به حضور در میدان سوریه تا حد امکان افزایش پیدا کرد. عربستان در عرصهی میدانی از تمامی اقدامات تنشآفرین استفاده میکند و اگر در برخی شرایط و مکانها آتشبس یا کاهش درگیریها رخ داده، در نتیجه فشارهای موجود است.
۲. عربستان در ابعاد سیاسی بهدنبال به شکست کشاندن مذاکرات است. ریاض تحت فشار وارد میز مذاکرات شده و سعی دارد از مذاکرات برای تحقق اهداف خود استفاده کند و اگر نتوانست این کار را انجام دهد، آن را با شکست مواجه کند.
آنها به پای میز مذاکرات آمدند، اما به هیئت انصارالله و هیئت کنگرهی مردمی یمن میگویند: اول باید سلاحهای سنگین خود را تحویل دهید، بعد شهرها را تخلیه کنید و در مرحله سوم از راهحل سیاسی صحبت میکنیم، آیا چنین شخصی به دنبال گفتوگو است یا میخواهد شرایط تسلیم کردن طرف مقابل را برشمارد؟ درست مانند رفتاری که دولتهای پیروز بر ضد دولت های شکست خورده انجام می دهند.
چرا مذاکرات به نتیجه نمیرسد؟
چون کسانی که یک سال در یمن و پنج سال در سوریه مبارزه کردند، آماده تسلیم شدن نیستند. آنها آماده خضوع در برابر متجاوزان نیستند، آنها حاضر نیستند خود را به جبههالنصره، داعش، القاعده و گروههای تکفیری وابسته به عربستان بسپارند. به تحولات جنوب یمن نگاه کنید. عدن، المکلا، حضرموت، ابین، در این مناطق چه اتفاقی میافتد و القاعده و داعش در آنجا چه کار میکنند؟
اگر یمنیها و سوریها در این جبههها تسلیم شوند، آینده در دست داعش، جبهه النصره، القاعده و تکفیریهای زیر نظر عربستان خواهد بود، گروههایی که تحت حمایت مالی و پشتیبانی عربستان هستند. به چنین آیندهای نگاه کنید. این آینده تمامی منطقه شامل لبنان، عراق و منطقهی خاورمیانه و دولتهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود. از تحولات سیاسی روشن است که متأسفانه مسائل به سمت وضوح بیشتر گرایش پیدا میکند.
هیچکس نباید فریب بخورد، هیچکس نباید از درگیری واقعی غافل شود. در آینده ماههای سختی در پیش داریم. عربستان پول و قدرت بیشتری هزینه کرده و مزدوران بیشتری را تحریک میکند. تحریکات مذهبی و طایفهای و تکفیری این کشور همچنان افزایش پیدا کرده و ریاض هیچ مشکلی در این راستا ندارد. عربستان میخواهد تجاوز خود به سوریه و یمن را کامل کند و اگر توانست اوضاع را در عراق و لبنان به حالت انفجار برساند. سعودیها در این رابطه تنها منتظر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هستند و بههمین علت پروندهها را به حالت تعلیق درآوردند.
علنی شدن مناسبات رژیم صهیونیستی با عربستان
بهعنوان محور دوم میخواهم اندکی راجع به تحولات سیاسی منطقه صحبت کنم. عرصه سیاسی و نظامی و تبلیغاتی موجود در منطقه روزبهروز واضحتر میشود. عربستان سعودی در این زمینه نقش مرکزی را ایفا میکند. میبینیم که در شرایط کنونی عربستان نوک پیکان است، علاوه بر این که تماسهای انجام شده بین عربستان و اسرائیل نیز روزبهروز افزایش پیدا میکند.
امروز نیز یکی از شاهزادگان از یک خاندان حاکم؛ یعنی ترکی الفیصل با صهیونیستها بهصورت علنی دیدار کرده و دست داده است. این دیدارها ادامه پیدا میکند. مناسبات اسرائیل با عربستان علنی شده و از پرده بیرون افتاده است. عربستان در گذشته این ارتباطات را بهصورت مخفیانه دنبال میکرد، اما در شرایط کنونی فضای زیادی برای توسعه مناسبات علنی بین اسرائیل و عربستان بهوجود آمده است.
دو جزیرهای که مصر به عربستان تحویل داده، (گرچه مربوط به اوضاع داخلی مصر است) اما به بابی برای ارتباطات و مناسبات و هماهنگیهای علنی بین عربستان و اسرائیل تبدیل خواهد شد. ما انتظار نداریم در این شرایط عربستانسعودی نسبت به اتفاقاتی که در غزه رخ میدهد یا نسبت به مسائل دیگر واکنش نشان دهد و اگر هم در این رابطه صحبتی میکنند صرفا برای رفع تکلیف است.
از سویی دیگر میبینیم که آنها تمامی پتانسیل تبلیغاتی و سیاسی و دیپلماتیک و میدانی و فرهنگی و اجتماعی خود را برای تقویت دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت و دولتهای محور مقاومت و جنبش پایان ادامه میدهند. طبعا این همان مسیر همراه با اسرائیل است.
اهداف عربستان از به شکست کشاندت مذاکرات
عربستان البته به جنگ خود در یمن نیز ادامه میدهد، فشارهای بینالمللی برای رسیدن به راهحل موضوع یمن وجود دارد، علاوه بر این که فشارهای بینالمللی برای مذاکرات ژنو برای حل بحران سوریه نیز دنبال میشود.
عربستان شاید بهعلت فشارهای میدانی یا در نتیجهی شرایط و فشارهای بینالمللی در وهلهی اول مانع از برگزاری این مذاکرات میشد، اما بعدها به میز مذاکرات آمد، اما نکته این است که در مذاکرات چه کار کرده است؟ عربستان الان در دو مسیر قدم برمیدارد:
۱. در مسیر میدانی، ریاض برای افزایش تنش تلاش میکند، چرا که آتشبس در یمن را نقض میکند و حملات و تجاوزهای خود را افزایش داده و سعی دارد از فرصت موجود برای ایجاد تغییرات میدانی استفاده کند. این کشور در سوریه نیز تلاش میکند تمامی انواع آتشبس و توقف درگیریها را به شکست بکشاند.
این کشور در سوریه نیز تلاش میکند تمامی انواع آتشبس و توقف درگیریها را به شکست کشاند. چه کسی آتشبس در سوریه را نقض کرده است؟ چه کسی آتشبس در منطقه حلب را نقض میکند؟ چه کسی حملات گستردهای را بر ضد بلندیهای العیس و مناطق مسکونی آن انجام داد و از چند هفته قبل این حملات را در حومه جنوبی حلب دنبال میکند؟ آیا معنی این اقدامات این نیست که عربستان به دنبال جنگ بوده و خودش آن را آغاز کرده و خودش آتشبس را نقض میکند؟
بعد از روی کار آمدن گروه جدید حاکم بر عربستان حمایتهای مالی و تسلیحاتی و سیاسی و تحریک به حضور در میدان سوریه تا حد امکان افزایش پیدا کرد. عربستان در عرصهی میدانی از تمامی اقدامات تنشآفرین استفاده میکند و اگر در برخی شرایط و مکانها آتشبس یا کاهش درگیریها رخ داده، در نتیجه فشارهای موجود است.
۲. عربستان در ابعاد سیاسی بهدنبال به شکست کشاندن مذاکرات است. ریاض تحت فشار وارد میز مذاکرات شده و سعی دارد از مذاکرات برای تحقق اهداف خود استفاده کند و اگر نتوانست این کار را انجام دهد، آن را با شکست مواجه کند.
آنها به پای میز مذاکرات آمدند، اما به هیئت انصارالله و هیئت کنگرهی مردمی یمن میگویند: اول باید سلاحهای سنگین خود را تحویل دهید، بعد شهرها را تخلیه کنید و در مرحله سوم از راهحل سیاسی صحبت میکنیم، آیا چنین شخصی به دنبال گفتوگو است یا میخواهد شرایط تسلیم کردن طرف مقابل را برشمارد؟ درست مانند رفتاری که دولتهای پیروز بر ضد دولت های شکست خورده انجام می دهند.
چرا مذاکرات به نتیجه نمیرسد؟
چون کسانی که یک سال در یمن و پنج سال در سوریه مبارزه کردند، آماده تسلیم شدن نیستند. آنها آماده خضوع در برابر متجاوزان نیستند، آنها حاضر نیستند خود را به جبههالنصره، داعش، القاعده و گروههای تکفیری وابسته به عربستان بسپارند. به تحولات جنوب یمن نگاه کنید. عدن، المکلا، حضرموت، ابین، در این مناطق چه اتفاقی میافتد و القاعده و داعش در آنجا چه کار میکنند؟
اگر یمنیها و سوریها در این جبههها تسلیم شوند، آینده در دست داعش، جبهه النصره، القاعده و تکفیریهای زیر نظر عربستان خواهد بود، گروههایی که تحت حمایت مالی و پشتیبانی عربستان هستند. به چنین آیندهای نگاه کنید. این آینده تمامی منطقه شامل لبنان، عراق و منطقهی خاورمیانه و دولتهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود. از تحولات سیاسی روشن است که متأسفانه مسائل به سمت وضوح بیشتر گرایش پیدا میکند.
هیچکس نباید فریب بخورد، هیچکس نباید از درگیری واقعی غافل شود. در آینده ماههای سختی در پیش داریم. عربستان پول و قدرت بیشتری هزینه کرده و مزدوران بیشتری را تحریک میکند. تحریکات مذهبی و طایفهای و تکفیری این کشور همچنان افزایش پیدا کرده و ریاض هیچ مشکلی در این راستا ندارد. عربستان میخواهد تجاوز خود به سوریه و یمن را کامل کند و اگر توانست اوضاع را در عراق و لبنان به حالت انفجار برساند. سعودیها در این رابطه تنها منتظر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هستند و بههمین علت پروندهها را به حالت تعلیق درآوردند.