سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت «روز شهید» گفت: «خون شهدا قدرت بیشتری برای به حرکت درآمدن و گسترش آگاهی و جزم کردن عزم و اراده داشت که موجب شد امروز به اینجا برسیم و از چنین قدرت و جایگاهی برای مقابله با تهدیدها و چالشها برخوردار شویم. خون شهدا قدرتمندترین سلاح ما است.» گزیدهای از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
احمد قصیر، فاتح عصر شهادتطلبان بزرگ
در چنین روزی؛ یعنی ۱۱/۱۱ سال ۱۹۸۸ احمد قصیر مجاهد مقاومت شهادتطلب با خودروی مملو از مواد منفجره به ساختمان فرماندار نظامی اسرائیل در شهر صور حمله کرد. این نخستین عملیات شهادتطلبانه از این نوع در تاریخ مقاومت و شاید تاریخ جنگ با دشمن صهیونیستی بود. در آن زمان شمار زیادی از افسران و سربازان و از جمله شماری از افسران ارشد اسرائیل در این ساختمان حضور داشتند. در این عملیات ویژه شهادت طلبانه طبق آنچه رسانههای اسرائیلی در آن زمان اعلام کردند ۱۴۱ نظامی اسرائیلی کشته و ده تن ناپدید شدند و اسرائیل عزای عمومی اعلام کرد. این بزرگترین عملیات در تاریخ جنگ اعراب و اسرائیل بود و من هرسال بر این موضوع تاکید میکنم؛ زیرا باید در این زمینه مسابقه و رقابت وجود داشته باشد و معلوم شود کدام عملیات مهمتر و مفیدتر بوده است. اما با گذشت ۳۳ سال هنوز عملیات شهادتطلبانه احمد قصیر همچنان بزرگترین عملیات تاریخ مقاومت بهشمار میرود.
احمد قصیر، فاتح عصر شهادتطلبان بزرگ بود و شایستهی لقب امیر شهادتطلبان است. زیرا امیر باید پیشتاز باشد. حزبالله چنین روزی را در هرسال به عنوان روز شهید و شهدا نامیده است و زمانی برای یادبود یکایک شهدای ماست. از عباس موسوی سرور شهید ما همسر و کودکش تا شیخالشهدای ما شیخ راغب حرب و فرماندهی شهید حاج عماد مغنیه و کل شهدای ما.
خون شهدا قدرتمندترین سلاح ما است
پیروزی (بر صهیونیستها) به برکت همین خونهای پاک شهدا به دست آمد. طبعا منظور من همهی شهدا است نه فقط شهدای حزبالله. منظور من شهدای همهی گروههای مقاومت، شهدای ارتش لبنان، شهدای گروههای مقاومت لبنانی و فلسطینی در لبنان، شهدای ارتشهای لبنان و سوریه در لبنان طی چندین دهه است. اما امتیاز شهدا این است که همه چیز را فدا کردند. با ارزشترین چیزی که انسان میتواند به پروردگارش و به آرمانش و به امتش و ملتش و چیزی که به آن ایمان دارد تقدیم کند، همان چیزی است که این شهدا تقدیم کردند. در نتیجه، این پیروزیها و دستاوردها متعلق به آنها است که ما در سایهی آن زندگی میکنیم.
نگاهی به دستاوردهای ملموس و محسوس و تحولات نشان میدهد، سرزمین ما پس از سالهای طولانی تحت اشغال بودن، بدون هیچ قید و شرطی به ما بازگردانده شد. اسرای ما از زندانها آزاد شدند. کشور ما به ویژه مناطق جنوبی از امنیت برخوردار شد که عامل آن توازن بازدارندگی در مقابل دشمن است. این دستاوردها و دیگر دستاوردها از جمله دستاوردها در مقابل تکفیریها به برکت خون این شهدا است. لبنان اکنون به برکت همین خونها و فداکاریها و شهدای مقاومت و ارتش لبنان تا حد بسیار زیادی از خطر دور است. در امان ماندن کل منطقه و ملتهای منطقه از خطرات این پروژه (تکفیری) از دستاوردها و نتایج خونهای پاک است.
یکی از مهمترین دستاوردها، این روحیهای است که شهدا در کالبد ملت ما و امت ما دمیدند که همان روحیهی جهاد، مقاومت، شهادت طلبی، سربلندی، کرامت، صمیمیت، نپذیرفتن ظلم و ستم، به زانو در نیامدن و خارج شدن از کسالت است. این بیداری معنوی و این آگاهی و عزم و اراده، نتیجهی خون شهداست. خون شهدا، جوانان ما و ملت ما و امت ما را زنده کرد و ادامهی حرکت در مسیر مقاومت و جهاد برای دستیابی به باقیماندهی اهداف، مانند آزادسازی سرزمین و اماکن مقدس و به شکست کشاندن طرح صهیونیسم در منطقه و تحقق رویای استقلال و حاکمیت و آزادی برای ملتها و دولتها و اماکن مقدس ما را تضمین کرد. تغییراتی که در خانواده و در پدر و مادر و همسر و فرزندان و محیط اطراف و همسایگان و فضای عمومی ایجاد شد، فقط با سخن گفتن و موعظه و تبلیغ، امکانپذیر نبود. خون شهدا قدرت بیشتری برای به حرکت درآمدن و گسترش آگاهی و جزم کردن عزم و اراده داشت که موجب شد امروز به اینجا برسیم و از چنین قدرت و جایگاهی برای مقابله با تهدیدها و چالشها برخوردار شویم. خون شهدا قدرتمندترین سلاح ما است.
روحیه جدید در کالبد مقاومت و انتفاضهی جوانان فلسطین
همچنین در فلسطین نیز شرایط از همان ابتدا همینگونه بوده است و همچنان هست. امروزه روحیهی جدیدی در کالبد مقاومت و انتفاضه دمیده شده و بار دیگر پرونده مسجدالاقصی و مقدسات را بر همه جهان تحمیل کرده است. دشمن میتواند ملت فلسطین را محاصره کند (و همین کار را کرده است) و میتواند ارتباط مناطق فلسطینی با یکدیگر را قطع کند. غزه را از کرانهی باختری و مناطق اشغالی ۱۹۴۸ دور کند و خطوط تدارکاتی را مسدود و از رسیدن سلاح و مهمات به فلسطینیها در هر منطقهای جلوگیری کند. دشمن با عملیات امنیتی میتواند گروههای فلسطینی را زیر نظر بگیرد و هستهها و شبکههای جهادی را که درصدد اقدام جهادی هستند شناسایی کند ولی نمیتواند تک تک افراد را محاصره کند. نمیتواند مانع رسیدن چاقو به دست یک مرد یا زن، یک پسر یا دختر جوان شود و نمیتواند این رویارویی را متوقف کند تا زمانیکه پسران و دختران جوان فلسطینی از چنین روحیهای برخوردار هستند.
آنچه چند روز پیش از تلویزیون دیدیم مایهی افتخار هر انسانی و مایه عبرت هر انسانی به ویژه مردان این امت است. مردانی که ساکت نشستهاند. سست عنصر هستند و از زیر بار مسئولیت فرار میکنند. در صفحهی تلویزیون یک دختر جوان فلسطینی را دیدیم که با آرامش و ایمان و با عزمی مصمم در حالیکه میداند یا کشته میشود یا به حبس ابد محکوم میشود، چاقویش را از کیفش بیرون میکشد و به یک سرباز ضربه میزند و زمانیکه این سرباز فرار میکند به دنبالش میدود. این درسی برای همهی مردان این امت و در همان حال، مایهی افتخار است.
این رفتار، نتیجهی روحیهی جهادی اصیل و قدرتمند است. ما مسئولیت داریم از این روحیه محافظت کنیم؛ زیرا دهها سال است که (دشمنان) برای از بین بردن و نابود کردن این روحیه تلاش میکنند. به این منظور جنگهایی به راه افتاده و صدها میلیون دلار برای آن خرج شده است. آمریکاییها و مزدوران آمریکا به این مسئله اذعان دارند. جنگهایی در رسانهها و در پایگاههای ارتباط اجتماعی و دیگر ابزارهای موجود به راه افتاده است تا این روحیه زیر سؤال برود و تحقیر و ناچیز شمرده شود و مورد تمسخر قرار گیرد.
حمایت مطلق آمریکا از رژیم صهیونیستی
در خصوص فضای حاکم بر دیدار نتانیاهو از کاخ سفید پس از اختلاف عمیق و قطع ارتباط آنها برای بیش از یک سال، دو نکته را در نظر دارم که بیان کنم. نکتهی نخست: موضع سرسختانهی آمریکا در حمایت از اسرائیل و پایبندی مطلق آن به حفظ امنیت اسرائیل و منافع و برتری مطلق این رژیم بر همهی دولتها، ملتها، کشورهای عربی و اسلامی است. آمریکا از هیچیک از متحدان و دوستانش، در منطقه، اگر بتوان آنها را متحد و دوست نامید، حیا نمیکند (و بهراحتی این مطلب را بر زبان می آورد). ما همچنین شاهد سرپوش گذاشتن بیش از پیش آمریکا بر اقدامات نتانیاهو در فلسطین اشغالی اعم از کشتار، سرکوب، تجاوز و همچنین تأکید آن بر حق اسرائیل در دفاع از خود در مقابل ملت بیدفاع، ستمدیده و محاصرهشدهی فسلطین که سرزمینش غصب شده است، بودیم. آمریکا این است. باید به این نکته توجه داشته باشیم و به همهی ملتهای خود یا کسانیکه به آمریکا تکیه دارند بگوییم «آمریکا این است.» درخصوص اسرائیل مسئله خصومت شخصی مطرح نیست. این که نتانیاهو و اوباما از همدیگر برنجند یا رابطهشان تیره شود و بعضا حملات لفظی به یکدیگر داشته باشند این مسائل شخصی است، در موضوع اسرائیل تفاوتی بین حزب جمهوریخواه با حزب دموکرات مطرح نیست. چرا که آمریکا بهطور مطلق از اسرائیل دفاع میکند.
نکته دوم آن است که: کاخ سفید اعلام کرد از جمله مسائلی که اوباما میخواهد با نتانیاهو دربارهی آن گفتگو کند مسئلهی حزبالله لبنان است. البته بعداً نگفتند که چه صحبتی کردند و نتیجهی گفتوگوهایشان چه شد؟ ولی درخصوص این خبر نیز میخواهم بگویم، این خبر برای ما خبر خوبی است ما افتخار میکنیم که وقتی شیطان بزرگ با عوامل و مزدور اصلیاش در منطقه یعنی اسرائیل مینشیند تا دربارهی منطقهای با این ویژگیها گفتوگو کنند، نگاه و دیدگاهشان این است که هنوز در این منطقه، اماکن و عواملی هست که برایشان مشکلساز است و پروژهشان را تهدید میکند و در مسیر اشغالگری، سلطه و هژمونی و تجاوزاتشان مانع تراشی میکند که یکی از آنها حزبالله است.
این مسئله نشان میدهد که ما در جبههی درستی قرار داریم. ما در مکان و موضع درستی هستیم. زیرا اگر روزی برسد که آمریکا از ما تعریف کند و از ما تمجید نماید باید بدانیم که در محل و موضع و جبههی اشتباهی هستیم و کارمان اشتباه است. اما وقتی اشغالگران اراضی و متجاوزان به مقدسات ما و امت ما، ما را دشمن بهشمار میآورد در بالاترین سطوح به بررسی نحوهی مقابله با آن میپردازند به معنای آن است که ما در موضع درستی هستیم و در معادلات منطقه در جایگاه تأثیرگذاری واقعی قرار داریم. وگرنه اگر حاشیهای باشیم و تأثیری نداشته باشیم دلیلی ندارد که آنها بخواهند در تبلیغات خود بگویند میخواهند دربارهی حزبالله گفتگو کنند.
گزینه حل مشکلات در منطقه
در سطح منطقه و خصوصاً در سوریه و یمن جبههی مقابل اعم از آمریکا، متحدانش، ایادیاش، حکومتها، سازمانها و گروههای مسلح وابسته به آنها هر روز بیش از پیش متوجه میشوند که قادر نخواهند بود که برندهی این جنگ باشند. هرچقدر که راهحلهای سیاسی در یمن و سوریه به تعویق بیفتد نیز انشاءالله آنها قادر به برنده شدن در این جنگ نخواهند بود. اوضاع میدان و مقاومت در میدان در این جبههها و همچنین جبههی عراق تائیدکنندهی این مفهوم است.
آنچه دیروز در منطقهی حلب روی داد و نیروهای سوری در حومهی جنوبی این شهر با وارد کردن خسارات سنگین به گروههای مسلح پیشرویهای عظیمی انجام دادند یا آزادسازی فرودگاه کویرس پس از سه سال محاصره، نشانههای واقعی این سخن است. تصور کنید که تعدادی افسر و سرباز سوری که ممکن است ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر باشند به مدت سه سال در محاصرهی کامل گروه داعش بودند. در این منطقه عملیات انتحاری صورت گفت و از خودروهای بمبگذاریشده استفاده و دائماً آن را گلوله باران کردند اما آنها در این مکان مقاومت کردند تا اینکه دیروز محاصرهی آن شکسته شد. این نشانهی بزرگی است. این رویداد بیش از آن که یک دستاورد نظامی باشد نشانهی وجود ارادهی جنگ و مقاومت در این افسران و سربازان است. این پیام بهویژه برای کسانی است که میخواهند در نشست وین و اماکن دیگر بگویند ارتش سوریه فروپاشیده است و کارائی ندارد و فلانی و فلانی به نیابت از آن میجنگند. این پیام روشنی از عزم و ارادهی افسران و سربازان سوری است. برخی رسانهها میگویند دو سال و برخی میگویند سه سال و فرقی نمیکند. اصلاً فرض کنید دو سال.
این رویدادهای میدانی همچنین پیامی برای آمریکا و ایادی و متحدان و دوستانش است که باید گزینهی نظامی را کنار بگذارند و بهصورت جدی در سوریه و یمن و هرجای دیگر به راهحل سیاسی واقعی بیندیشند. راهحلی سیاسی بدون تعیین شروط غیرقابل اجرا و بدون شروطی که از وجه استعلا و برتریطلبی باشد.
احمد قصیر، فاتح عصر شهادتطلبان بزرگ
در چنین روزی؛ یعنی ۱۱/۱۱ سال ۱۹۸۸ احمد قصیر مجاهد مقاومت شهادتطلب با خودروی مملو از مواد منفجره به ساختمان فرماندار نظامی اسرائیل در شهر صور حمله کرد. این نخستین عملیات شهادتطلبانه از این نوع در تاریخ مقاومت و شاید تاریخ جنگ با دشمن صهیونیستی بود. در آن زمان شمار زیادی از افسران و سربازان و از جمله شماری از افسران ارشد اسرائیل در این ساختمان حضور داشتند. در این عملیات ویژه شهادت طلبانه طبق آنچه رسانههای اسرائیلی در آن زمان اعلام کردند ۱۴۱ نظامی اسرائیلی کشته و ده تن ناپدید شدند و اسرائیل عزای عمومی اعلام کرد. این بزرگترین عملیات در تاریخ جنگ اعراب و اسرائیل بود و من هرسال بر این موضوع تاکید میکنم؛ زیرا باید در این زمینه مسابقه و رقابت وجود داشته باشد و معلوم شود کدام عملیات مهمتر و مفیدتر بوده است. اما با گذشت ۳۳ سال هنوز عملیات شهادتطلبانه احمد قصیر همچنان بزرگترین عملیات تاریخ مقاومت بهشمار میرود.
احمد قصیر، فاتح عصر شهادتطلبان بزرگ بود و شایستهی لقب امیر شهادتطلبان است. زیرا امیر باید پیشتاز باشد. حزبالله چنین روزی را در هرسال به عنوان روز شهید و شهدا نامیده است و زمانی برای یادبود یکایک شهدای ماست. از عباس موسوی سرور شهید ما همسر و کودکش تا شیخالشهدای ما شیخ راغب حرب و فرماندهی شهید حاج عماد مغنیه و کل شهدای ما.
خون شهدا قدرتمندترین سلاح ما است
پیروزی (بر صهیونیستها) به برکت همین خونهای پاک شهدا به دست آمد. طبعا منظور من همهی شهدا است نه فقط شهدای حزبالله. منظور من شهدای همهی گروههای مقاومت، شهدای ارتش لبنان، شهدای گروههای مقاومت لبنانی و فلسطینی در لبنان، شهدای ارتشهای لبنان و سوریه در لبنان طی چندین دهه است. اما امتیاز شهدا این است که همه چیز را فدا کردند. با ارزشترین چیزی که انسان میتواند به پروردگارش و به آرمانش و به امتش و ملتش و چیزی که به آن ایمان دارد تقدیم کند، همان چیزی است که این شهدا تقدیم کردند. در نتیجه، این پیروزیها و دستاوردها متعلق به آنها است که ما در سایهی آن زندگی میکنیم.
احمد قصیر، فاتح عصر شهادتطلبان بزرگ بود و شایستهی لقب امیر شهادتطلبان است. زیرا امیر باید پیشتاز باشد. حزبالله چنین روزی را در هرسال به عنوان روز شهید و شهدا نامیده است و زمانی برای یادبود یکایک شهدای ماست. از عباس موسوی سرور شهید ما همسر و کودکش تا شیخالشهدای ما شیخ راغب حرب و فرماندهی شهید حاج عماد مغنیه و کل شهدای ما.
نگاهی به دستاوردهای ملموس و محسوس و تحولات نشان میدهد، سرزمین ما پس از سالهای طولانی تحت اشغال بودن، بدون هیچ قید و شرطی به ما بازگردانده شد. اسرای ما از زندانها آزاد شدند. کشور ما به ویژه مناطق جنوبی از امنیت برخوردار شد که عامل آن توازن بازدارندگی در مقابل دشمن است. این دستاوردها و دیگر دستاوردها از جمله دستاوردها در مقابل تکفیریها به برکت خون این شهدا است. لبنان اکنون به برکت همین خونها و فداکاریها و شهدای مقاومت و ارتش لبنان تا حد بسیار زیادی از خطر دور است. در امان ماندن کل منطقه و ملتهای منطقه از خطرات این پروژه (تکفیری) از دستاوردها و نتایج خونهای پاک است.
یکی از مهمترین دستاوردها، این روحیهای است که شهدا در کالبد ملت ما و امت ما دمیدند که همان روحیهی جهاد، مقاومت، شهادت طلبی، سربلندی، کرامت، صمیمیت، نپذیرفتن ظلم و ستم، به زانو در نیامدن و خارج شدن از کسالت است. این بیداری معنوی و این آگاهی و عزم و اراده، نتیجهی خون شهداست. خون شهدا، جوانان ما و ملت ما و امت ما را زنده کرد و ادامهی حرکت در مسیر مقاومت و جهاد برای دستیابی به باقیماندهی اهداف، مانند آزادسازی سرزمین و اماکن مقدس و به شکست کشاندن طرح صهیونیسم در منطقه و تحقق رویای استقلال و حاکمیت و آزادی برای ملتها و دولتها و اماکن مقدس ما را تضمین کرد. تغییراتی که در خانواده و در پدر و مادر و همسر و فرزندان و محیط اطراف و همسایگان و فضای عمومی ایجاد شد، فقط با سخن گفتن و موعظه و تبلیغ، امکانپذیر نبود. خون شهدا قدرت بیشتری برای به حرکت درآمدن و گسترش آگاهی و جزم کردن عزم و اراده داشت که موجب شد امروز به اینجا برسیم و از چنین قدرت و جایگاهی برای مقابله با تهدیدها و چالشها برخوردار شویم. خون شهدا قدرتمندترین سلاح ما است.
روحیه جدید در کالبد مقاومت و انتفاضهی جوانان فلسطین
همچنین در فلسطین نیز شرایط از همان ابتدا همینگونه بوده است و همچنان هست. امروزه روحیهی جدیدی در کالبد مقاومت و انتفاضه دمیده شده و بار دیگر پرونده مسجدالاقصی و مقدسات را بر همه جهان تحمیل کرده است. دشمن میتواند ملت فلسطین را محاصره کند (و همین کار را کرده است) و میتواند ارتباط مناطق فلسطینی با یکدیگر را قطع کند. غزه را از کرانهی باختری و مناطق اشغالی ۱۹۴۸ دور کند و خطوط تدارکاتی را مسدود و از رسیدن سلاح و مهمات به فلسطینیها در هر منطقهای جلوگیری کند. دشمن با عملیات امنیتی میتواند گروههای فلسطینی را زیر نظر بگیرد و هستهها و شبکههای جهادی را که درصدد اقدام جهادی هستند شناسایی کند ولی نمیتواند تک تک افراد را محاصره کند. نمیتواند مانع رسیدن چاقو به دست یک مرد یا زن، یک پسر یا دختر جوان شود و نمیتواند این رویارویی را متوقف کند تا زمانیکه پسران و دختران جوان فلسطینی از چنین روحیهای برخوردار هستند.
آنچه چند روز پیش از تلویزیون دیدیم مایهی افتخار هر انسانی و مایه عبرت هر انسانی به ویژه مردان این امت است. مردانی که ساکت نشستهاند. سست عنصر هستند و از زیر بار مسئولیت فرار میکنند. در صفحهی تلویزیون یک دختر جوان فلسطینی را دیدیم که با آرامش و ایمان و با عزمی مصمم در حالیکه میداند یا کشته میشود یا به حبس ابد محکوم میشود، چاقویش را از کیفش بیرون میکشد و به یک سرباز ضربه میزند و زمانیکه این سرباز فرار میکند به دنبالش میدود. این درسی برای همهی مردان این امت و در همان حال، مایهی افتخار است.
موضع سرسختانه آمریکا در حمایت از اسرائیل و پایبندی مطلق آن به حفظ امنیت اسرائیل و منافع و برتری مطلق این رژیم بر همهی دولتها، ملتها، کشورهای عربی و اسلامی است. آمریکا از هیچیک از متحدان و دوستانش، در منطقه، اگر بتوان آنها را متحد و دوست نامید، حیا نمیکند.
این رفتار، نتیجهی روحیهی جهادی اصیل و قدرتمند است. ما مسئولیت داریم از این روحیه محافظت کنیم؛ زیرا دهها سال است که (دشمنان) برای از بین بردن و نابود کردن این روحیه تلاش میکنند. به این منظور جنگهایی به راه افتاده و صدها میلیون دلار برای آن خرج شده است. آمریکاییها و مزدوران آمریکا به این مسئله اذعان دارند. جنگهایی در رسانهها و در پایگاههای ارتباط اجتماعی و دیگر ابزارهای موجود به راه افتاده است تا این روحیه زیر سؤال برود و تحقیر و ناچیز شمرده شود و مورد تمسخر قرار گیرد.
حمایت مطلق آمریکا از رژیم صهیونیستی
در خصوص فضای حاکم بر دیدار نتانیاهو از کاخ سفید پس از اختلاف عمیق و قطع ارتباط آنها برای بیش از یک سال، دو نکته را در نظر دارم که بیان کنم. نکتهی نخست: موضع سرسختانهی آمریکا در حمایت از اسرائیل و پایبندی مطلق آن به حفظ امنیت اسرائیل و منافع و برتری مطلق این رژیم بر همهی دولتها، ملتها، کشورهای عربی و اسلامی است. آمریکا از هیچیک از متحدان و دوستانش، در منطقه، اگر بتوان آنها را متحد و دوست نامید، حیا نمیکند (و بهراحتی این مطلب را بر زبان می آورد). ما همچنین شاهد سرپوش گذاشتن بیش از پیش آمریکا بر اقدامات نتانیاهو در فلسطین اشغالی اعم از کشتار، سرکوب، تجاوز و همچنین تأکید آن بر حق اسرائیل در دفاع از خود در مقابل ملت بیدفاع، ستمدیده و محاصرهشدهی فسلطین که سرزمینش غصب شده است، بودیم. آمریکا این است. باید به این نکته توجه داشته باشیم و به همهی ملتهای خود یا کسانیکه به آمریکا تکیه دارند بگوییم «آمریکا این است.» درخصوص اسرائیل مسئله خصومت شخصی مطرح نیست. این که نتانیاهو و اوباما از همدیگر برنجند یا رابطهشان تیره شود و بعضا حملات لفظی به یکدیگر داشته باشند این مسائل شخصی است، در موضوع اسرائیل تفاوتی بین حزب جمهوریخواه با حزب دموکرات مطرح نیست. چرا که آمریکا بهطور مطلق از اسرائیل دفاع میکند.
نکته دوم آن است که: کاخ سفید اعلام کرد از جمله مسائلی که اوباما میخواهد با نتانیاهو دربارهی آن گفتگو کند مسئلهی حزبالله لبنان است. البته بعداً نگفتند که چه صحبتی کردند و نتیجهی گفتوگوهایشان چه شد؟ ولی درخصوص این خبر نیز میخواهم بگویم، این خبر برای ما خبر خوبی است ما افتخار میکنیم که وقتی شیطان بزرگ با عوامل و مزدور اصلیاش در منطقه یعنی اسرائیل مینشیند تا دربارهی منطقهای با این ویژگیها گفتوگو کنند، نگاه و دیدگاهشان این است که هنوز در این منطقه، اماکن و عواملی هست که برایشان مشکلساز است و پروژهشان را تهدید میکند و در مسیر اشغالگری، سلطه و هژمونی و تجاوزاتشان مانع تراشی میکند که یکی از آنها حزبالله است.
در سطح منطقه و خصوصاً در سوریه و یمن جبههی مقابل اعم از آمریکا، متحدانش، ایادیاش، حکومتها، سازمانها و گروههای مسلح وابسته به آنها هر روز بیش از پیش متوجه میشوند که قادر نخواهند بود که برندهی این جنگ باشند. هرچقدر که راهحلهای سیاسی در یمن و سوریه به تعویق بیفتد نیز انشاءالله آنها قادر به برنده شدن در این جنگ نخواهند بود.
این مسئله نشان میدهد که ما در جبههی درستی قرار داریم. ما در مکان و موضع درستی هستیم. زیرا اگر روزی برسد که آمریکا از ما تعریف کند و از ما تمجید نماید باید بدانیم که در محل و موضع و جبههی اشتباهی هستیم و کارمان اشتباه است. اما وقتی اشغالگران اراضی و متجاوزان به مقدسات ما و امت ما، ما را دشمن بهشمار میآورد در بالاترین سطوح به بررسی نحوهی مقابله با آن میپردازند به معنای آن است که ما در موضع درستی هستیم و در معادلات منطقه در جایگاه تأثیرگذاری واقعی قرار داریم. وگرنه اگر حاشیهای باشیم و تأثیری نداشته باشیم دلیلی ندارد که آنها بخواهند در تبلیغات خود بگویند میخواهند دربارهی حزبالله گفتگو کنند.
گزینه حل مشکلات در منطقه
در سطح منطقه و خصوصاً در سوریه و یمن جبههی مقابل اعم از آمریکا، متحدانش، ایادیاش، حکومتها، سازمانها و گروههای مسلح وابسته به آنها هر روز بیش از پیش متوجه میشوند که قادر نخواهند بود که برندهی این جنگ باشند. هرچقدر که راهحلهای سیاسی در یمن و سوریه به تعویق بیفتد نیز انشاءالله آنها قادر به برنده شدن در این جنگ نخواهند بود. اوضاع میدان و مقاومت در میدان در این جبههها و همچنین جبههی عراق تائیدکنندهی این مفهوم است.
آنچه دیروز در منطقهی حلب روی داد و نیروهای سوری در حومهی جنوبی این شهر با وارد کردن خسارات سنگین به گروههای مسلح پیشرویهای عظیمی انجام دادند یا آزادسازی فرودگاه کویرس پس از سه سال محاصره، نشانههای واقعی این سخن است. تصور کنید که تعدادی افسر و سرباز سوری که ممکن است ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر باشند به مدت سه سال در محاصرهی کامل گروه داعش بودند. در این منطقه عملیات انتحاری صورت گفت و از خودروهای بمبگذاریشده استفاده و دائماً آن را گلوله باران کردند اما آنها در این مکان مقاومت کردند تا اینکه دیروز محاصرهی آن شکسته شد. این نشانهی بزرگی است. این رویداد بیش از آن که یک دستاورد نظامی باشد نشانهی وجود ارادهی جنگ و مقاومت در این افسران و سربازان است. این پیام بهویژه برای کسانی است که میخواهند در نشست وین و اماکن دیگر بگویند ارتش سوریه فروپاشیده است و کارائی ندارد و فلانی و فلانی به نیابت از آن میجنگند. این پیام روشنی از عزم و ارادهی افسران و سربازان سوری است. برخی رسانهها میگویند دو سال و برخی میگویند سه سال و فرقی نمیکند. اصلاً فرض کنید دو سال.
این رویدادهای میدانی همچنین پیامی برای آمریکا و ایادی و متحدان و دوستانش است که باید گزینهی نظامی را کنار بگذارند و بهصورت جدی در سوریه و یمن و هرجای دیگر به راهحل سیاسی واقعی بیندیشند. راهحلی سیاسی بدون تعیین شروط غیرقابل اجرا و بدون شروطی که از وجه استعلا و برتریطلبی باشد.