البته وضعیت با گذشته قابل مقایسه نیست. آن زمان یعنی حدود چهل سال پیش از قرآن خبری نبود. من شانزده ساله بودم. سالهای اول طلبگیام در قم بود. آیتاللهالعظمی بروجردی هم زنده بودند. گفتم برویم درس آقا را ببینیم. رفتیم مسجد اعظم. آیتالله بروجردی بالای منبر بود. بالاخره پای درس ایشان هم چند صد نفر بودند. درس که تمام شد و رفتند، یک پیرمرد رفت بالای منبر و چند نفر هم دورش جمع شدند. پرسیدم او کیست؟ گفتند این آیتالله زاهدی است. گفتم چه میگوید؟ گفتند تفسیر میگوید. گفتم فرق بین فقه و تفسیر چیست؟ فقه حرفهای امام صادق(ع) است، اما تفسیر حرفهای خداست. گفتم امام صادق(ع) بیش از خدا مشتری دارد.
این خاطرهی تلخ از آن روز در ذهن من ماند که عجب! صدها عالِم پای درس فقه نشستهاند، ولی وقتی مفسری به منبر میرود، پنج یا شش نفر مینشینند. الان آنطور نیست البته. مثلاً درس آیتالله جوادی آملی شلوغ میشود. الان تفسیر خیلی از قدیم بیشتر شده است. ما هم تشکر میکنیم، ولی هنوز در جای خودش نیست. هنوز قرآن در قله نیست.
[بخشی از گفتگوی حجت الاسلام محسن قرائتی با پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله خامنه ای]