• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/03/18
نقش رهبر انقلاب در معادلات منطقه‌ای

پیروزی در شطرنج منطقه‌ای

نقش رهبر انقلاب در معادلات منطقه‌ای
دکتر سیدرحیم صفوی*
رهبری ملّت‌های اسلامی، یعنی تمام مسلمین جهان و پنجاه و هفت کشوری که عضو سازمان کنفرانس اسلامی هستند؛ یعنی جمعیت مسلمانان جهان که به بیش از یک و نیم میلیارد نفر می رسند کاری بسیار دشوار است که با عنایت خداوند متعال و توجهات حضرت بقیه‌الله‌الاعظم(عج) در طول بیست سال گذشته مواضع حکیمانه و مدبرانه رهبر معظم انقلاب در قضایای حمله آمریکا به عراق و افغانستان و یا مواضع و بیانیه های شجاعانه  ایشان در دفاع از مردم فلسطین و غزه و دفاع جانانه ایشان از بلاد اسلامی و ملت های مسلمان لبنان و عراق و فلسطین به ظهور رسید و اقتدار رهبری و فرماندهی امت اسلامی را در صحنه بین‌المللی و در مقابل جبهه ظالمین جهان به رهبری آمریکا و صهیونیست‌ها نشان داد.

این موضوع نشان از نگاه جامع ایشان هم از نظر فهم مسائل بین‌المللی، از نظر فهم مسائل سیاسی و از نظر مسائل دفاعی و امنیتی دارد. در حقیقت ایشان نگاه جامعی در رابطه با سرنوشت مسلمانان و سرنوشت سیاسی ملّت‌های اسلامی دارند و در جهت روشن‌گری نسبت به ملّت‌های اسلامی و نگاه به آینده‌ی مسلمان‌ها و وحدت مسلمین جهان، وحدت در مقابل ظالمان جهانی، مانند آمریکایی‌ها، وحدت برای دفاع از بلاد اسلامی و ملّت‌های اسلامی نظیر وحدت برای مقابله با رژیم صهیونیستی حرکت می‌کنند.

خاور میانه، حساس و استراتژیک
منطقه‌ی خاور میانه به دلائل زیر، دارای اهمیت استراتژیک و جزء پیچیده‌ترین و بحرانی‌ترین مناطق دنیا است. اولاً حدود 63 تا 65 درصد نفت خام جهان در این منطقه است. در ثانی اینکه از زمانی که انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها در سال 1948، رژیم جعلی صهیونیستی را ایجاد کردند، این منطقه تبدیل به کانون بحران شده است. ثالثاً حضور و لشکرکشی نظامی آمریکایی‌ها به عراق و وجود 35 پایگاه نظامی در کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات، عمّان و هم‌چنین بحرانی که الآن در افغانستان و پاکستان در جریان است. در حال حاضر دویست‌هزار نیروی نظامی آمریکایی در این منطقه حاضر هستند که این نیروهای نظامی بحرانی را به وجود آوردند. عامل چهارم اینکه تمام ادیان بزرگ الهی از این منطقه برخاسته‌اند؛ یعنی مسیحیت، یهودیت و اسلام از این منطقه برخاسته است. از عربستان سعودی تا مصر و بیت‌المقدس خاستگاه سه دین بزرگ الهی است. بنابراین این منطقه یک منطقه‌ی حیاتی، حساس، استراتژیک است.

حالا در این منطقه‌ی استراتژیک یک انقلاب اسلامی هم در ایرانی که جزء بزرگ‌ترین پایگاه‌های آمریکا بوده به وقوع پیوسته است که بزرگ‌ترین قدرت تأثیرگذار در معادلات خاورمیانه است. یک قدرت فرهنگی و ایدئولوژیکی که با نظام سلطه، آمریکا و رژیم صهیونیستی مخالف است. کشوری که بیش از هفتاد میلیون جمعیت دارد، انقلاب آن یک انقلاب اسلامی است و حوزه‌ی نفوذش در کشورهای منطقه زیاد است. ضمن اینکه ایران می‌تواند تضمین‌کننده‌ی صدور نفت از منطقه‌ی خلیج فارس به واسطه‌ی تسلط بر تنگه‌ی هرمز باشد. ایران دو هزار کیلومتر ساحل در دریای عمان و خلیج فارس دارد و این یعنی ایران دارای قدرت تضمین‌کننده است. روزانه پانزده تا هفده میلیون بشکه‌ی نفت از تنگه‌ی هرمز رد می‌شود که ایران قادر به تضمین امنیت این گلوگاه اقتصاد جهانی است. ایران یکی از پنچ تمدن بزرگ جهانی است که مدنیت جهانی را شکل داده است. تمدن‌های چین، هند، ایران، مصر و یونان، پنج تمدن بزرگ جهانی هستند. پس ایران یک قدرت تمدنی است در حالی که بسیاری از کشورهای جنوبی خلیج فارس، حتی سابقه‌ی صد سال  تشکیل دولت و حکومت مستقل را ندارند. اما رهبر انقلاب در بحران‌های پیرامونی ایران و مسائلی که جهان اسلام را تهدید می‌کند، دوراندیشی و قدرت مدیریتی‌شان را نشان دادند.

تنها پشتوانه مردم غزه
در جنگ بیست و دو روزه‌ی رژیم صهیونیستی علیه منطقه‌ی غزه که یک منطقه‌ی محدود - کل منطقه‌ی غزه ششصد و سی کیلومتر است ولی در این منطقه‌ی محدود، یک و نیم میلیون مسلمان جمع شده است- چه جنایاتی مرتکب شد. رژیم صهیونیستی در این بیست و دو روز، از دریا، هوا و زمین با تمام توان به این منطقه حمله‌ی نظامی کرد، برای این‌که نیروهای مبارز فلسطینی و دولت حماس را که در غزه بودند، کامل منهدم کند و منطقه‌ی غزه را تصرف و اشغال کند و دیدیم که مجامع جهانی آن‌چنان واکنشی نشان ندادند. متأسفانه برخی از سران کشورهای عربی و اسلامی نیز آن‌چنان واکنشی نشان ندادند، بلکه بعضی از آن‌ها با سکوت خودشان و حتی با نشان دادن چراغ به آمریکا و رژیم صهیونیستی، در حقیقت موافقت خودشان را با حمله به غزه نشان دادند.
صدها نفر کودک، زن، پیرمرد و... شهید شدند و در این بیست و دو روز، تنها رهبری که در جهان اسلام موضع‌گیری قاطع داشتند، رهبر معظّم انقلاب بودند که دو مرتبه هم بیانیه دادند و موضع‌گیری کردند و به دفاع از مسلمین اهل سنّت پرداختند. می‌گویند که انقلاب اسلامی طرف‌دار شیعیان جهان است، در صورتی که در فلسطین تعداد شیعیان بسیار کم است، البته محبّ اهل‌بیت زیاد داریم. برای مثال در غزه «مسجد المهدی» وجود دارد و خیلی از آن‌ها محب اهل‌بیت هستند، ولی شیعه به معنای شیعه‌ی دوازده امامی، بسیار کم وجود دارد و رهبری انقلاب اسلامی، به دفاع از مسلمین در منطقه‌ی غزه و به دفاع از سرزمین اسلامی فلسطین پرداختند و این بزرگ‌ترین پشتوانه‌ی مردم منطقه‌ی غزه بود که در شکست رژیم صهیونیستی مؤثر بود. شاید تنها امید آن‌ها در این مقاومت جانانه به رهبری و ملّت و دولت اسلامی ایران بود.

نصرالله و نصر الهی
در جنگ سی و سه روزه‌ی رژیم صهیونیستی و حمله‌ی نظامی که صهیونیست‌ها به لبنان کردند، حداقل می‌خواستند تا رودخانه‌ی لیطانی پیش‌روی زمینی کنند؛ یعنی حداقل در طرح‌های نظامی‌شان قصد پیش‌روی به سمت بیروت تا رودخانه‌ی لیطانی را داشتند. در این جنگ سی و سه روزه، مواضع رهبر معظّم انقلاب اسلامی را مرور کنید، مواضع ملّت ما را در حمایت از مردم لبنان و حزب‌الله لبنان را در مقابل مواضع دولت لبنان ببینید. دولت سنیوره با آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، کاملاً هماهنگ بود، در حالی که روی سر لبنانی‌ها بمب می‌ریختند، خانه‌های مردم و پل‌های جاد‌ه‌های مواصلاتی را تخریب می‌کردند.

خانم رایس وزیر امور خارجه‌ی وقت آمریکا، دو مرتبه به سرزمین اشغال‌شده‌ی فلسطین سفر کرد. اسرائیلی‌ها می‌خواستند جنگ را متوقف کنند اما کسی که آن‌ها را ترغیب می‌کرد که ادامه بدهند، خانم رایس بود. در این جنگ سی و سه روزه، سیدحسن نصرالله، این مجاهد قهرمان که خودش را سرباز رهبر انقلاب می‌داند، - در آن کنفرانس حمایت از فلسطین که در تهران برگزار شد، دیدید که وقتی که آیت‌الله خامنه‌ای سخنرانی‌شان تمام شد،  اولین کسی که به محضر آقا رسید، سیدحسن نصر الله بود- این‌گونه در لبنان مقابل رژیم صهیونیستی می‌ایستد. ملت بزرگ ایران به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در مقابل آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها با اقتدار در طی بیست سال گذشته ایستاده است.

نه با آمریکا نه با صدام
عراقی‌ها به رهبری صدام، در یازده مرداد سال شصت و نه، مطابق با سال 1990 میلادی به کویت حمله کردند. ساعت 7 صبح نیروهای نظامی دوازده لشکر عراق از مرز صفّوان به مقصد کویت، که بیش از صد و ده کیلومتر فاصله بود، حمله کردند که در پی آن و قبل از ظهر، دولت و ارتش کویت ساقط شدند؛ یعنی کویتی‌ها، هفت ساعت دوام نیاوردند. عراق، کویت را ضمیمه‌ی خاک خودش کرده و بر منابع نفتی کویت تسلّط پیدا کرد و می‌خواست که با تصرّف و تسلّط ذخایر نفت کویت، ذخایر نفت خودش را به 20 درصد ذخایر نفت جهان برساند. آمریکایی‌ها و متحدانش به رهبری آقای بوش و در بیست و نهم اسفند ماه سال شصت و نه ساعت 6 بامداد به کویت حمله کردند تا عراقی‌ها را از کویت بیرون کنند.

حال مواضع رهبر انقلاب را در مورد این موضوع ببینیم. شورای عالی امنیت ملی ایران، جلسه‌ای قبل از آن حمله گذاشت. یک ماه قبل از این حمله، سپاه پاسداران نامه‌ی رسمی خدمت حضرت آقا نوشت - این را برای اولین‌بار می‌گویم- که تجمع بزرگی از ارتش عراق در جنوب بصره و شهرهای جنوب عراق شکل گرفته است. عراقی‌ها یا می‌خواهند به کویت و یا مجدد می‌خواهند به ایران حمله کنند. ما به عنوان سپاه پاسدارن کاملاً ارتش عراق را از نظر اطلاعاتی رصد می‌کردیم. در این یک ماه فرصتی داده شد که شورای عالی امنیت ملی، سیاست‌گذاری کند که اگر یک اتفاقی افتاد، وزارت خارجه و صدا و سیما چه موضعی بگیرند. وقتی که عراقی‌ها کویت را اشغال کردند، در ایران بعضی‌ها می‌گفتند که ما الآن باید برویم در کنار صدام و علیه آمریکا بجنگیم، حتی در مجلس بعضی‌ها هم این صحبت‌ها را عنوان می‌کردند. اما رهبر معظّم انقلاب اسلامی‌ هم تجاوز عراق به کویت و هم حمله‌ی آمریکایی‌ها به عراق را محکوم کردند و آن جنگ را مدیریت کردند. به صورتی که هم تجاوز صدام به کویت و هم حمله نظامی آمریکا به عراق را محکوم کردند و هم از اینکه خطری متوجه ایران شود، جلوگیری کردند.

در همان زمان تعداد زیادی از کویتی‌ها فرار کردند و آمدند داخل ایران. به علاوه اینکه وقتی آمریکایی‌ها به عراق حمله کردند، اولین شهر مورد حمله، شهر بصره بود. همین مردم بصره‌ای که اسرای ما را در سال‌های جنگ، با سنگ می‌زدند یا به اتوبوس‌های آن‌ها سنگ می‌زدند، با دستور رهبر معظم انقلاب در مورد باز کردن مرز، با پای پیاده و گرسنه فرار می‌کردند و وارد مرزهای ایران می‌شدند. ایشان دستور دادند که مرز را باز کنید که مسلمان‌های بصره، وقتی که آمریکایی‌ها حمله کردند، بیایند داخل ایران. در غرب کشور هم همچنین وضعی حاکم بود؛ در قصر شیرین و مهران هم همین اتفاق افتاد. البته آقا هم عراق را محکوم کردند و هم آمریکایی‌ها را.

بعد از یازده سپتامبر
حملات بعدی، یعنی دو اتفاق بزرگ دیگر که هنوز هم درگیر آن‌ها هستیم، حمله‌ی آمریکا به افغانستان و اشغال نظامی افغانستان، برای سرنگونی رژیم طالبان و دستگیری بن‌لادن در سال 2001 بعد از حوادث یازده سپتامبر است. این حادثه‌ی بزرگی بود و دو سال بعدش، سال 2003، حمله‌ی آمریکا به عراق به بهانه‌ی داشتن سلاح کشتار جمعی. اخبار و اطلاعاتی که ما داشتیم این بود که در آمریکا، صهیونیست‌ها به آمریکایی‌ها توصیه می‌کردند که اول به ایران حمله کنید که اگر شما ایران را مورد تهاجم قرار بدهید، اشغال افغانستان و عراق بسیار آسان‌تر خواهد شد و حتی در آن بحثی که بوش گفت که محور شرارت ایران، کره شمالی و عراق هستند، صهیونیست‌ها می‌گفتند اول ایران را مورد تهاجم قرار دهید. اما آمریکایی‌ها می‌گفتند ما باید از حلقه‌ی سست این زنجیر شروع کنیم؛ یعنی حلقه‌ی سست اول طالبان است و بعد عراق و بعد از آن‌ها ایران. به همین دلیل به افغانستان و عراق حمله کردند. اما اتفاقاتی تحت مدیریت و تدبیر رهبر معظّم انقلاب رخ داد که باعث شد تا خطرات متوجه ایران نشود.

بالاخره آمریکایی‌ها قدرت جهنمی دارند، از قدرت نظامی، قدرت اقتصادی، تأثیر لابی صهیونیست‌ها هم بر کاخ سفید، پنتاگون، و وزارت خارجه‌ی آمریکا. اما چگونگی مدیریت این بحران که در عراق و افغانستان رخ داد و اینکه دامنه‌ی این جنگ به ایران نرسد، به علاوه اینکه ایران بتواند در تغییر معادلات آینده‌ی منطقه مؤثر باشد. دشمن قصد داشت یک نظام سیاسی لائیک در عراق به وجود آورد و شخصی را روی عراق حاکم کنند که دشمن ایران باشد. آن‌ها می‌خواستند یک صدام دیگر را جایگزین کنند که باز عراق تبدیل به یک دشمن برای ایران بشود. اما مدیریت سیاست خارجی ما و تأثیرگذاری سخنان و توصیه‌های رهبر انقلاب بر مردم، گروه‌های سیاسی و علمای عراق، مانع دستیابی آمریکا به این هدف شد. علاوه بر این آمریکایی‌ها علاوه بر اینکه دو دشمن ایران، یعنی صدام و طالبان را از بین بردند، ایران نیز از این جنگ صدمه ندید و قدرت نفوذ ایران و وزن ژئوپلیتیکی ایران در این منطقه بالاتر رفت. آیا در حال حاضر وزن ایران بیشتر شده یا زمانی که صدام حکومت می‌کرد؟ بنده این موفقیت را تحت‌تأثیر رهبری آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانم، چراکه حتی سیاست‌های جمهوری اسلامی در این زمینه باید به تأئید رهبری برسد.

* دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح