1388/11/18
روایت آیتالله طاهری خرمآبادی از مبارزات رهبر انقلاب
دقت در مدیریت و تصمیمگیری
مبارزات انقلابی حضرت آیتالله خامنهای به روایت آیتالله طاهری خرمآبادی
در آستانهی سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بخش "دیگران"، قسمتهایی از خاطرات انقلابی برخی فعالان و مبارزان نهضت اسلامی دربارهی برنامهها و فعالیتهای حضرت آیتالله خامنهای در کوران مبارزات را رونمایی میکند. خاطرات حجتالإسلام ناطق نوری، عزتالله مطهری(شاهی) و رخصفت، فصلهایی از این دفترچه خاطرات بود. اکنون خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، عنوان دیگری از این دفتر است. کاربران Khamenei.ir در روزهای دههی مبارک فجر امسال، میتوانند هر روز فصل دیگری از این دفترچه را در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، تورق کنند.
ارادت شیخ مرتضی حائری به آقا
آقا به درس شیخ مرتضی حائری (فرزند ارشد آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزهی علمیهی قم) میرفتند؛ با آقای حائری خیلی مرتبط بودند. آقای حائری هم به ایشان علاقهمند بود. حتی نقل کردهاند که آقای حائری فرموده بودند: "ایشان مثل فرزندم هست." آقا آن وقت در قم بودند و به مدرسه حجتیه میآمدند. ما هم مکرر به حجرهی ایشان میرفتیم و با ایشان مرتبط بودیم.
مسجد یا دانشگاه؟
شبی که بختیار از آمدن امام جلوگیری کرد، در مدرسه رفاه جلسهای تشکیل شد که آیا به دلیل اینکه نمیگذارند ایشان بیاید، تحصن کنیم یا نه؟ در این جلسه آقای مطهری و آقای بهشتی و دوستان زیاد دیگری بودند. مرحوم آقای خلخالی هم بود. البته جلسه رسمی نبود. در آن جلسه یک نظر این بود که این تحصن را در مسجد و نظر دیگر این بود که آن را در دانشگاه قرار بدهیم. نظر رهبر معظم انقلاب این بود که تحصن را در مسجد قرار دهیم. استدلال ایشان هم این بود که مسجد در اختیارمان است، اما دانشگاه در اختیار ما نیست و ممکن است افراد دیگری هم باشند. بالاخره آنجا رأیگیری شد و به این نتیجه رسیدیم که تحصن در دانشگاه باشد تا جنبهی جهانی پیدا کند و اخبار این تحصن در سراسر دنیا پخش شود.
فردای آن روز با آقای مطهری و آقای بهشتی به طرف دانشگاه رفتیم تا تحصن را آغاز کنیم. عدهای از آقایان هم رفتند تا هماهنگیهای آمدن امام را انجام دهند. به طرف دانشگاه رفتیم؛ دیدیم منافقینی که در همهجا بودند، پلاکاردهای بسیاری آوردهاند. آقا به من گفت: "من که دیشب گفتم تحصن در مسجد باشد، به این جهت بود که میدانستم اینها اذیت میکنند و اختیارات ما در مسجد بیشتر بود." بالاخره این مانع برداشته شد و بعد که روحانیون تهران آمدند و از شهرستانها هم آمدند، ما بر جوّ آنجا حاکم شدیم و تقسیم کار شد. در آن تقسیم کار خود آقای خامنهای مسؤول تبلیغات شد و من هم به عنوان قائم مقام مسؤول تبلیغات انتخاب شدم. در واقع تصمیم آنها را از بین بردیم؛ هرچند آنها پلاکاردی آورده بودند، ولی آنقدر روحانیون در این جلسه زیاد بودند که در واقع آنها نتوانستند کاری بکنند.
دقت در تصمیم
به نظرم از مهمترین ویژگیهای آقا، مدیریت، تقوا و تأمل و دقت در مسائل است که خیلی مهم است. بعضی افراد هستند که فوری تصمیم میگیرند، ولی ایشان هم در حرفها دقت میکند و هم در تصمیماتی که میخواهد بگیرد، با دقت است. در اینکه مدیریت ایشان قوی بود، هیچ شکی نیست تا آدم بخواهد در مقام اثبات برآید. روشن بود و روشن هم هست. آنچه را که میگویم از روی اعتقادم است و نه به خاطر اینکه ایشان رهبر است. واقعاً قوت مدیریت ایشان برای ما روشن بود.
در آستانهی سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بخش "دیگران"، قسمتهایی از خاطرات انقلابی برخی فعالان و مبارزان نهضت اسلامی دربارهی برنامهها و فعالیتهای حضرت آیتالله خامنهای در کوران مبارزات را رونمایی میکند. خاطرات حجتالإسلام ناطق نوری، عزتالله مطهری(شاهی) و رخصفت، فصلهایی از این دفترچه خاطرات بود. اکنون خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، عنوان دیگری از این دفتر است. کاربران Khamenei.ir در روزهای دههی مبارک فجر امسال، میتوانند هر روز فصل دیگری از این دفترچه را در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، تورق کنند.
ارادت شیخ مرتضی حائری به آقا
آقا به درس شیخ مرتضی حائری (فرزند ارشد آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزهی علمیهی قم) میرفتند؛ با آقای حائری خیلی مرتبط بودند. آقای حائری هم به ایشان علاقهمند بود. حتی نقل کردهاند که آقای حائری فرموده بودند: "ایشان مثل فرزندم هست." آقا آن وقت در قم بودند و به مدرسه حجتیه میآمدند. ما هم مکرر به حجرهی ایشان میرفتیم و با ایشان مرتبط بودیم.
مسجد یا دانشگاه؟
شبی که بختیار از آمدن امام جلوگیری کرد، در مدرسه رفاه جلسهای تشکیل شد که آیا به دلیل اینکه نمیگذارند ایشان بیاید، تحصن کنیم یا نه؟ در این جلسه آقای مطهری و آقای بهشتی و دوستان زیاد دیگری بودند. مرحوم آقای خلخالی هم بود. البته جلسه رسمی نبود. در آن جلسه یک نظر این بود که این تحصن را در مسجد و نظر دیگر این بود که آن را در دانشگاه قرار بدهیم. نظر رهبر معظم انقلاب این بود که تحصن را در مسجد قرار دهیم. استدلال ایشان هم این بود که مسجد در اختیارمان است، اما دانشگاه در اختیار ما نیست و ممکن است افراد دیگری هم باشند. بالاخره آنجا رأیگیری شد و به این نتیجه رسیدیم که تحصن در دانشگاه باشد تا جنبهی جهانی پیدا کند و اخبار این تحصن در سراسر دنیا پخش شود.
فردای آن روز با آقای مطهری و آقای بهشتی به طرف دانشگاه رفتیم تا تحصن را آغاز کنیم. عدهای از آقایان هم رفتند تا هماهنگیهای آمدن امام را انجام دهند. به طرف دانشگاه رفتیم؛ دیدیم منافقینی که در همهجا بودند، پلاکاردهای بسیاری آوردهاند. آقا به من گفت: "من که دیشب گفتم تحصن در مسجد باشد، به این جهت بود که میدانستم اینها اذیت میکنند و اختیارات ما در مسجد بیشتر بود." بالاخره این مانع برداشته شد و بعد که روحانیون تهران آمدند و از شهرستانها هم آمدند، ما بر جوّ آنجا حاکم شدیم و تقسیم کار شد. در آن تقسیم کار خود آقای خامنهای مسؤول تبلیغات شد و من هم به عنوان قائم مقام مسؤول تبلیغات انتخاب شدم. در واقع تصمیم آنها را از بین بردیم؛ هرچند آنها پلاکاردی آورده بودند، ولی آنقدر روحانیون در این جلسه زیاد بودند که در واقع آنها نتوانستند کاری بکنند.
دقت در تصمیم
به نظرم از مهمترین ویژگیهای آقا، مدیریت، تقوا و تأمل و دقت در مسائل است که خیلی مهم است. بعضی افراد هستند که فوری تصمیم میگیرند، ولی ایشان هم در حرفها دقت میکند و هم در تصمیماتی که میخواهد بگیرد، با دقت است. در اینکه مدیریت ایشان قوی بود، هیچ شکی نیست تا آدم بخواهد در مقام اثبات برآید. روشن بود و روشن هم هست. آنچه را که میگویم از روی اعتقادم است و نه به خاطر اینکه ایشان رهبر است. واقعاً قوت مدیریت ایشان برای ما روشن بود.