1388/07/09
یادداشت مرتضی حاجی
تحول؛ ضرورت تحقق چشمانداز
مرتضی حاجی*
بعد از رأی اعتماد مجلس و شروع به کار بنده در وزارت آموزش و پرورش، اولین دیدار با رهبر انقلاب قبل از شروع سال تحصیلی بود. طبیعتاً ایشان نقطهنظرات روشن و مشخصی را در حوزهی مسائل آموزش و پرورش عنوان کردند که عمدهترین آن عبارت بود از تأکید بر برنامههای درسی و به خصوص کتابها و مطالب درسی علوم انسانی. اگر هم قرار است نسبت به محتوای این دروس تجدیدنظرها یا اصلاحاتی صورت گیرد، بر پایه منابع محکم و متقن صورت گیرد و نیز با واقعیتهایی که وجود دارد هماهنگ باشد. اینطور نباشد که نویسندگان و مؤلفان نظرات خودشان را به عنوان آنچه که باید دانشآموز در کتابهای درسی بیاموزد، القاء بکند. در مورد بعضی از نویسندهها هم شناخت و حساسیتهایی داشتند که توصیههایی هم می کردند که چگونه با آنها رفتار شود.
از نکات مهم دیگر، تأکید فراوان ایشان بر روی برنامهی درسی ملی بود. برنامه درسی ملی مدتی قبل توسط مرحوم آقای مهندس علاقمندان، گزارش مراحل اولیه و ابتداییاش به اطلاع ایشان رسیده بود. به شدت ایشان تأکید بر روش تهیهی این برنامهی ملی داشتند. برنامهی ملی در واقع نقشهی گستردهای بود از آنچه در تمام دورهی آموزش حتی از پیشدبستانی تا فارغالتحصیلی از دورهی متوسطه بایستی که محور و مبنای برنامهریزی درسی دورههای مختلف قرار بگیرد. ضمن اینکه هدفهای کلی و هم هدفهای مقطعی و دورهای در این برنامه تعریف میشد و هم حجم برنامهای که بایستی آموخته میشد و مهمتر از همه اینکه متناسب با تغییرات علمی روز دنیا باید بازنگری و اصلاح میشد.
البته این برنامه پایهاش آن موقع بنیان گذاشته شد ولی به لحاظ اینکه کار سخت و پیچیدهای هم هست و طبیعتاً حساسیتهای مختلف تربیتی، اجتماعی و سیاسی روی آن هست، به سرعت نمیتواند پیش برود و حتی تا آنجایی که من خبر دارم، به جای قابل قبولی نرسیده است. اما واقعیتی است که این برنامه نیاز جدی آموزش ماست و نقشه باید نهایی شود و به تصویب بالاترین مراجع اجرایی کشور برسد تا برنامهریزان در همان چارچوب عمل کنند. در همان دیدار ایشان باز توصیههایی داشتند. در مورد اینکه مدیریت تغییر کرده - یعنی مدیریت فعلی و مدیریت قبلی-، طوری عمل نشود که گسستی بین آن دو دوره ایجاد شود، یعنی مردم تصور کنند که آن قبلی یک چیزی بود که مُهر پایان بر او خورده است و دورهی جدیدی که شروع شد، کاملاً متفاوت با آن رویهی قبلی است. پیوستگی و هماهنگی هم در رفتار مدیریتی و هم در پیگیری مسائل و برنامههای از قبل تعریف شده البته با اصلاحاتی که به تناسب تغییرات لازم بود، انجام شود مورد تائید ایشان بود که حتی توصیه میکردند در مصاحبههایتان این مسئله عنوان بشود تا نگرانی ایجاد نکند.
نکتهی دیگر اینکه باز هم در همان ملاقات تأکید داشتند؛ تقویت بسیج دانشآموزی بود که ایشان روی آن تأکید ویژهای داشتند و اینکه تعامل خوبی بین وزارتخانه و ریاست سازمان بسیج دانشآموزی وجود داشته باشد و اینها بهعنوان مکمل و متمم یکدیگر کار کنند. برداشت من این است که به دلیل اینکه طلاییترین دورهی تربیت نسل آیندهی کشور در آموزش و پرورش است، ایشان امید و انتظار ویژهای از آموزش و پرورش دارند؛ به خصوص در سالهای اولیه یعنی دورهی ابتدایی. البته در زمان ما دورهی پیشدبستانی هم بهطور جدی مورد پیگیری قرار گرفت و رسمیت پیدا کرد و به یک مقطع آموزشی تبدیل شد. در واقع اهمیتش بیشتر از همهی دورهها هم هست اما بههرحال با توجه به اینکه در کشور ما همهی امور باید بر مبنای ارزشهای اسلامی اداره شود و این نیروی انسانی است که باید این امور را در کشور پیاده کند، ایشان تأکید زیادی بر مقولهی آموزش و پرورش داشتند و به همین دلیل هم نسبت به سایر وزارتخانهها دیداری که با وزیر آموزش و پرورش داشتند چندین برابر زیادتر بود.
من دور قبل از آن هم وزیر تعاون بودم. فکر میکنم در طول آن دوره غیر از آن دیدارهای روز کارگر که هم وزارت تعاون و هم وزارت کار مشترکاً حضور داشتند، ملاقات حضوری با مدیران و مسؤولان مربوط، شاید یک مورد بیشتر نبود ولی در وزارت آموزش و پرورش چندین بار ملاقاتهای شخصی و دونفره داشتیم به علاوه اینکه حداقل سالی یکبار ملاقات با کل مدیران آموزش و پرورش و معلمین داشتند و به مناسبتهای مختلف مثل روز معلم، دیدارهای مفصلی با ایشان انجام میشد. زمانی هم که مجلس دانشآموزی تشکیل شد، ایشان محبت کردند و وقت دادند تا دیداری با دانشآموزان عضو مجلس دانشآموزی صورت بگیرد که این دیدار هم در نوع خودش دیدار مهم و جالبی بود. وقتی اعضای هیأت رئیسهی مجلس دانشآموزی بیرون از حسینیه یک دیدار سرپایی و کوتاهی با ایشان داشتند، از این دیداری که تصورش را هم نمیکردند خیلی احساساتی و هیجانزده شده بودند و همینطور در داخل حسینیه هم تعداد زیادی از دانشآموزان حضور داشتند، حاضرین به شدت احساساتی شده بودند و بعضیها از حالتی که برایشان در آن دیدار ایجاد شده بود؛ حتی گریه میکردند. این صحنهی خیلی قشنگی بود. به این دلیل که بچهها در دورهی دبیرستان با بالاترین شخصیت مملکت دیداری داشتند و بیواسطه با ایشان سخن میگفتند و مصافحه میکردند و این برای خود من هم که هم حضور داشتم و هم ناظر بر این ابزار احساسات بودم خیلی جالب توجه بود.
اینکه چرا آقا در سال 86 بحث تحول بنیادین را مطرح کردند، برای این بود که آموزش و پرورش به سمت هدفهایی که برای نظام تعریف شده و به خصوص در مسائلی که در سند چشمانداز بلندمدت کشور به تصویب رسیده، امری ضروری است که برای جهتگیریهای تربیت نیروی انسانی به سمت تحقق آن هدفهای بلندمدت سازمان پیدا کند. ضمن اینکه البته اوایل پیروزی انقلاب هم این بحث یکبار دیگر مطرح شد، تا نظام آموزشی که در دورهی شاه تشکیل شده بود، طبعاً باید مورد تحول قرار میگرفت و به آموزش و پرورش مناسب جمهوری اسلامی دگرگون میشد، اما بالأخره آموزش و پرورش همواره نیاز به تغییر و تحولات به سمت هدفها با توجه به تغییراتی که در درون و بیرون کشور خواه ناخواه اتفاق میافتد، نیاز به یکسری اصلاحات و تحول وجود دارد.
اما اینکه در مقطع سال 86، این مسئله با این وسعت، دوباره مورد تأکید ایشان قرار گرفت، به اعتقاد من به دلیل مشخص شدن برنامهی چشمانداز بود که میبایستی این عوامل انسانی برای تحقق اهداف سند چشمانداز آموزش ببینند و این آموزش و تربیت در بخش عمومیاش، مربوط به آموزش و پرورش ماست و بخش تخصصیاش مربوط به دانشگاه اما در عین حال در همان دورهای که من مسؤولیت داشتم به دلیل اینکه برنامهی چشمانداز در همان موقع تدوین میشد و جایگاه آموزش و پرورش باید در نظام تصمیمگیری کشور به خوبی تعریف میشد، آن موقع یک برنامهای را با عنوان تدوین سندهای آموزش و پرورش در دستور کار قرار دادیم که هم به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش و هم به تصویب هیأت وزیران رسید که این برنامه اجرا بشود. مطالعاتش هم شروع شد و خوشبختانه اخیراً شنیدم گزارش ماقبل نهاییاش هم آماده شده و نیاز به ویراستاری نهایی دارد. لذا عقیدهی من این است که نهایی شدن سند چشمانداز در تأکید دوبارهی ایشان بر بحث تحول بنیادین در آموزش و پرورش بسیار مهم است. البته این کار به بسیج همهی سازمانها و دستگاهها را هم دولتی و هم غیردولتی که به نوعی به آموزش و پرورش میتوانند کمک کنند، نیاز دارد.
اما بیشتر دیدارهایی که با ایشان در زمان تصدی وزارت آموزش و پرورش داشتم، مواردی بود که از جاهای مختلف، گزارشهایی به ایشان نسبت به مدیران و نسبت به برنامهها، عملکردها و برخی مسائل به ایشان میرسید که یا لازم میدیدند تذکر بدهند و یا اینکه سؤالی از کم و کیف قضیه بپرسند که من از طرف دفتر دعوت میشدم تا توضیح بدهم. یکی از آن مسائل، نگاه ویژهای است که ایشان به مقولهی تربیت و امور تربیتی داشتند و اینکه امور تربیتی را به یک درخت خشکیده که باید فکری برایش کرد تا زنده و فعال و اثرگذار شود، تعبیر کرده بودند. در دیدارهایی هم که با ما داشتند، ایشان با احیای نقش تربیتی معلم که هدف اصلی برنامهی تلفیق بود - که در زمان بنده انجام شد- موافقت داشتند، اما راجع به خود تغییر معاونت و ادغام معاونت آموزشی و پرورشی نظر دیگری داشتند و در واقع موافق انحلال معاونت پرورشی نبودند.
ما نیز در واقع این معاونت را منحل نکردیم بلکه دو معاونت آموزشی و پرورشی را در هم ادغام کردیم. بحث انحلال زمانی است که از برنامهی اجرایی خارج بشود، درحالیکه از برنامهی اجرایی خارج نشده و ما در سطح وزارتخانه، معاون آموزش و پرورشی را تشکیل دادیم درحالیکه در سطح استانها و حوزههای اجرایی به همان سبک گذشته معاونان پرورشی حضور داشتند منتهی توی برنامههای توأم آموزش و پرورش که در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پذیرفته شده بود.
نکتهی دیگر که در به یاد دارم، دربارهی بعضی آموزشها بود مثل آموزش زبان انگلیسی که به صورت یک طرح پژوهشی و آزمایشی در چند کلاس دورهی ابتدایی انجام میشد که ایشان پیغام دادند این طرح مناسب نیست و ترویج فرهنگ بیگانه میشود. در دورهی ابتدایی آموزش زبان متوقف بشود حتی بهعنوان کار آزمایشی هم مجاز ندانستند که این طرح ادامه پیدا کند.
* وزیر آموزش و پرورش دولت هشتم
گزیدهی بیانات رهبر انقلاب دربارهی آموزش و پرورش
پروندهی زنگ تحول
از نکات مهم دیگر، تأکید فراوان ایشان بر روی برنامهی درسی ملی بود. برنامه درسی ملی مدتی قبل توسط مرحوم آقای مهندس علاقمندان، گزارش مراحل اولیه و ابتداییاش به اطلاع ایشان رسیده بود. به شدت ایشان تأکید بر روش تهیهی این برنامهی ملی داشتند. برنامهی ملی در واقع نقشهی گستردهای بود از آنچه در تمام دورهی آموزش حتی از پیشدبستانی تا فارغالتحصیلی از دورهی متوسطه بایستی که محور و مبنای برنامهریزی درسی دورههای مختلف قرار بگیرد. ضمن اینکه هدفهای کلی و هم هدفهای مقطعی و دورهای در این برنامه تعریف میشد و هم حجم برنامهای که بایستی آموخته میشد و مهمتر از همه اینکه متناسب با تغییرات علمی روز دنیا باید بازنگری و اصلاح میشد.
البته این برنامه پایهاش آن موقع بنیان گذاشته شد ولی به لحاظ اینکه کار سخت و پیچیدهای هم هست و طبیعتاً حساسیتهای مختلف تربیتی، اجتماعی و سیاسی روی آن هست، به سرعت نمیتواند پیش برود و حتی تا آنجایی که من خبر دارم، به جای قابل قبولی نرسیده است. اما واقعیتی است که این برنامه نیاز جدی آموزش ماست و نقشه باید نهایی شود و به تصویب بالاترین مراجع اجرایی کشور برسد تا برنامهریزان در همان چارچوب عمل کنند. در همان دیدار ایشان باز توصیههایی داشتند. در مورد اینکه مدیریت تغییر کرده - یعنی مدیریت فعلی و مدیریت قبلی-، طوری عمل نشود که گسستی بین آن دو دوره ایجاد شود، یعنی مردم تصور کنند که آن قبلی یک چیزی بود که مُهر پایان بر او خورده است و دورهی جدیدی که شروع شد، کاملاً متفاوت با آن رویهی قبلی است. پیوستگی و هماهنگی هم در رفتار مدیریتی و هم در پیگیری مسائل و برنامههای از قبل تعریف شده البته با اصلاحاتی که به تناسب تغییرات لازم بود، انجام شود مورد تائید ایشان بود که حتی توصیه میکردند در مصاحبههایتان این مسئله عنوان بشود تا نگرانی ایجاد نکند.
نکتهی دیگر اینکه باز هم در همان ملاقات تأکید داشتند؛ تقویت بسیج دانشآموزی بود که ایشان روی آن تأکید ویژهای داشتند و اینکه تعامل خوبی بین وزارتخانه و ریاست سازمان بسیج دانشآموزی وجود داشته باشد و اینها بهعنوان مکمل و متمم یکدیگر کار کنند. برداشت من این است که به دلیل اینکه طلاییترین دورهی تربیت نسل آیندهی کشور در آموزش و پرورش است، ایشان امید و انتظار ویژهای از آموزش و پرورش دارند؛ به خصوص در سالهای اولیه یعنی دورهی ابتدایی. البته در زمان ما دورهی پیشدبستانی هم بهطور جدی مورد پیگیری قرار گرفت و رسمیت پیدا کرد و به یک مقطع آموزشی تبدیل شد. در واقع اهمیتش بیشتر از همهی دورهها هم هست اما بههرحال با توجه به اینکه در کشور ما همهی امور باید بر مبنای ارزشهای اسلامی اداره شود و این نیروی انسانی است که باید این امور را در کشور پیاده کند، ایشان تأکید زیادی بر مقولهی آموزش و پرورش داشتند و به همین دلیل هم نسبت به سایر وزارتخانهها دیداری که با وزیر آموزش و پرورش داشتند چندین برابر زیادتر بود.
من دور قبل از آن هم وزیر تعاون بودم. فکر میکنم در طول آن دوره غیر از آن دیدارهای روز کارگر که هم وزارت تعاون و هم وزارت کار مشترکاً حضور داشتند، ملاقات حضوری با مدیران و مسؤولان مربوط، شاید یک مورد بیشتر نبود ولی در وزارت آموزش و پرورش چندین بار ملاقاتهای شخصی و دونفره داشتیم به علاوه اینکه حداقل سالی یکبار ملاقات با کل مدیران آموزش و پرورش و معلمین داشتند و به مناسبتهای مختلف مثل روز معلم، دیدارهای مفصلی با ایشان انجام میشد. زمانی هم که مجلس دانشآموزی تشکیل شد، ایشان محبت کردند و وقت دادند تا دیداری با دانشآموزان عضو مجلس دانشآموزی صورت بگیرد که این دیدار هم در نوع خودش دیدار مهم و جالبی بود. وقتی اعضای هیأت رئیسهی مجلس دانشآموزی بیرون از حسینیه یک دیدار سرپایی و کوتاهی با ایشان داشتند، از این دیداری که تصورش را هم نمیکردند خیلی احساساتی و هیجانزده شده بودند و همینطور در داخل حسینیه هم تعداد زیادی از دانشآموزان حضور داشتند، حاضرین به شدت احساساتی شده بودند و بعضیها از حالتی که برایشان در آن دیدار ایجاد شده بود؛ حتی گریه میکردند. این صحنهی خیلی قشنگی بود. به این دلیل که بچهها در دورهی دبیرستان با بالاترین شخصیت مملکت دیداری داشتند و بیواسطه با ایشان سخن میگفتند و مصافحه میکردند و این برای خود من هم که هم حضور داشتم و هم ناظر بر این ابزار احساسات بودم خیلی جالب توجه بود.
اینکه چرا آقا در سال 86 بحث تحول بنیادین را مطرح کردند، برای این بود که آموزش و پرورش به سمت هدفهایی که برای نظام تعریف شده و به خصوص در مسائلی که در سند چشمانداز بلندمدت کشور به تصویب رسیده، امری ضروری است که برای جهتگیریهای تربیت نیروی انسانی به سمت تحقق آن هدفهای بلندمدت سازمان پیدا کند. ضمن اینکه البته اوایل پیروزی انقلاب هم این بحث یکبار دیگر مطرح شد، تا نظام آموزشی که در دورهی شاه تشکیل شده بود، طبعاً باید مورد تحول قرار میگرفت و به آموزش و پرورش مناسب جمهوری اسلامی دگرگون میشد، اما بالأخره آموزش و پرورش همواره نیاز به تغییر و تحولات به سمت هدفها با توجه به تغییراتی که در درون و بیرون کشور خواه ناخواه اتفاق میافتد، نیاز به یکسری اصلاحات و تحول وجود دارد.
اما اینکه در مقطع سال 86، این مسئله با این وسعت، دوباره مورد تأکید ایشان قرار گرفت، به اعتقاد من به دلیل مشخص شدن برنامهی چشمانداز بود که میبایستی این عوامل انسانی برای تحقق اهداف سند چشمانداز آموزش ببینند و این آموزش و تربیت در بخش عمومیاش، مربوط به آموزش و پرورش ماست و بخش تخصصیاش مربوط به دانشگاه اما در عین حال در همان دورهای که من مسؤولیت داشتم به دلیل اینکه برنامهی چشمانداز در همان موقع تدوین میشد و جایگاه آموزش و پرورش باید در نظام تصمیمگیری کشور به خوبی تعریف میشد، آن موقع یک برنامهای را با عنوان تدوین سندهای آموزش و پرورش در دستور کار قرار دادیم که هم به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش و هم به تصویب هیأت وزیران رسید که این برنامه اجرا بشود. مطالعاتش هم شروع شد و خوشبختانه اخیراً شنیدم گزارش ماقبل نهاییاش هم آماده شده و نیاز به ویراستاری نهایی دارد. لذا عقیدهی من این است که نهایی شدن سند چشمانداز در تأکید دوبارهی ایشان بر بحث تحول بنیادین در آموزش و پرورش بسیار مهم است. البته این کار به بسیج همهی سازمانها و دستگاهها را هم دولتی و هم غیردولتی که به نوعی به آموزش و پرورش میتوانند کمک کنند، نیاز دارد.
اما بیشتر دیدارهایی که با ایشان در زمان تصدی وزارت آموزش و پرورش داشتم، مواردی بود که از جاهای مختلف، گزارشهایی به ایشان نسبت به مدیران و نسبت به برنامهها، عملکردها و برخی مسائل به ایشان میرسید که یا لازم میدیدند تذکر بدهند و یا اینکه سؤالی از کم و کیف قضیه بپرسند که من از طرف دفتر دعوت میشدم تا توضیح بدهم. یکی از آن مسائل، نگاه ویژهای است که ایشان به مقولهی تربیت و امور تربیتی داشتند و اینکه امور تربیتی را به یک درخت خشکیده که باید فکری برایش کرد تا زنده و فعال و اثرگذار شود، تعبیر کرده بودند. در دیدارهایی هم که با ما داشتند، ایشان با احیای نقش تربیتی معلم که هدف اصلی برنامهی تلفیق بود - که در زمان بنده انجام شد- موافقت داشتند، اما راجع به خود تغییر معاونت و ادغام معاونت آموزشی و پرورشی نظر دیگری داشتند و در واقع موافق انحلال معاونت پرورشی نبودند.
ما نیز در واقع این معاونت را منحل نکردیم بلکه دو معاونت آموزشی و پرورشی را در هم ادغام کردیم. بحث انحلال زمانی است که از برنامهی اجرایی خارج بشود، درحالیکه از برنامهی اجرایی خارج نشده و ما در سطح وزارتخانه، معاون آموزش و پرورشی را تشکیل دادیم درحالیکه در سطح استانها و حوزههای اجرایی به همان سبک گذشته معاونان پرورشی حضور داشتند منتهی توی برنامههای توأم آموزش و پرورش که در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پذیرفته شده بود.
نکتهی دیگر که در به یاد دارم، دربارهی بعضی آموزشها بود مثل آموزش زبان انگلیسی که به صورت یک طرح پژوهشی و آزمایشی در چند کلاس دورهی ابتدایی انجام میشد که ایشان پیغام دادند این طرح مناسب نیست و ترویج فرهنگ بیگانه میشود. در دورهی ابتدایی آموزش زبان متوقف بشود حتی بهعنوان کار آزمایشی هم مجاز ندانستند که این طرح ادامه پیدا کند.
* وزیر آموزش و پرورش دولت هشتم
گزیدهی بیانات رهبر انقلاب دربارهی آموزش و پرورش
پروندهی زنگ تحول