• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1403/08/19
بررسی نقش «عدالت» در تحقّق «توحید» در جامعه از نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

سه‌گانه‌ی «توحید»، «معنویّت» و «عدالت» در جامعه‌سازی

رابطه‌ی «توحید»، «عدالت» و «معنویّت» یکی از مباحث بنیادی در جامعه‌سازی اسلامی است. حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای، در دیدار اخیر خود با اعضای مجلس خبرگان رهبری، گزاره‌ی مهمّی را بیان فرمودند: «هدف انقلاب اسلامی ... عبارت است از محقّق کردن "توحید" در زندگی مردم در کشور.» (۱۴۰۳/۸/۱۷) از طرفی، ایشان معتقدند: «توحید یک امر واقعى و یک نظام و یک دستورالعمل زندگى است.» (۱۳۷۷/۴/۲۱) در کنار این گزاره، ایشان معتقدند: «بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحید معنایى ندارد.» (۱۳۷۸/۹/۳) نیز معتقدند: «بدون عدالت، پیشرفت مفهومى ندارد.» (۱۳۸۷/۶/۲) از طرفی دیگر، درباره‌ی رابطه‌ی «معنویّت» و «عدالت» می‌فرمایند: «اگر معنویّت نشد، عدالت تبدیل مىشود به ظاهرسازى و ریاکارى.» (۱۳۸۷/۶/۲) این‌ها گزاره‌های بنیادینی هستند که همه حکایت از پیوند ناگسستنی «توحید»، «معنویّت» و «عدالت» با یکدیگر دارند؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت جامعه‌ی اسلامی جامعه‌ای است که «استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویّت باشد.» (۱۳۹۰/۴/۱۳)
در این یادداشت، ابتدا ابعاد تحقّق «توحید» در زندگی را شمرده، سپس به جایگاه «عدالت» در تحقّق «توحید» پرداخته و به نقش «معنویّت» در اجرای «عدالت» اشاره می‌کنیم.

* توحید؛ هدف انقلاب اسلامی
انقلاب‌ها در دنیا برای اهدافی به وجود می‌آیند. در این میان، قرآن کریم هدف انقلاب اسلامی را تنها «توحید» می‌داند. به عنوان نمونه، «عبارت "اِیّاکَ نَعبُدُ" اشاره به توحید کامل است که به‌وجودآورنده‌ى حکومت و مقرّرات، و نیز عامل به‌وجودآورنده‌ى انقلاب است.» (تفسیر سوره‌ی برائت، ص ۴۲۴) این بیان نشان می‌دهد که «توحید»، هم عامل و انگیزه‌ی انقلاب است و هم هدف آن؛ لذا همان‌طور که اشاره شد، «هدف انقلاب اسلامی ... عبارت است از محقّق کردن "توحید" در زندگی مردم در کشور.» (۱۴۰۳/۸/۱۷)

* توحید؛ روح حاکم بر زندگی
حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای از پنجاه سال گذشته تا کنون معتقد بوده است که «توحید، علاوه بر اینکه یک بینش است، یک برداشت از واقعیّت است؛ علاوه‌ی بر این، یک شناخت عمل‌زا و زندگی­ساز است.» (طرح کلّی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن، جلسه‌ی ۱۰) به تعبیر بهتر، «توحید، آگاهی و دانستنی است که به دنبال این دانستن، تکلیف­­ها، وظیفه­ها، مسئولیّتها به انسان متوجّه میشوند.» (طرح کلّی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن، جلسه‌ی ۸) به عبارت دیگر، «توحید اسلامی الهامی است در زمینه‌ی حکومت، در زمینه‌ی روابط اجتماعی، در زمینه‌ی سیر جامعه، در زمینه‌ی هدف­داری جامعه، در زمینه‌ی تکالیف مردم، در زمینه‌ی مسئولیّتهایی که انسانها در مقابل خدا، در مقابل یکدیگر، در مقابل جامعه و در مقابل پدیده­های دیگر عالم دارا هستند.» (طرح کلّی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن، جلسه‌ی ۹)

* رابطه‌ی تحقّق توحید با تحقّق دین
از توصیفِ گذشته می‌توان این نتیجه را گرفت که «توحید همه‌ی دین است.» (۱۴۰۳/۸/۱۷) چرا که دین «عبارت است از مدیر مجموعه‌ی زندگی انسان؛ یعنی برنامه‌ی جامع، نه برنامه‌ی شخصی و برنامه‌های صرفاً عبادی و فردی انسان.» (۱۳۹۹/۱۲/۲۱) «عرصه‌ی فعّالیّت این دین، تمام گستره‌ی زندگی بشر است؛ از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بین‌المللی، تا مسائلی که به مجموعه‌ی بشریّت ارتباط دارد.» (۱۴۰۰/۸/۲) و از طرفی، «توحید یک امر واقعى و یک نظام و یک دستورالعمل زندگى است.» (۱۳۷۷/۴/۲۱) به همین دلیل است که «این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود.» (۱۴۰۳/۸/۱۷) در نتیجه، «توحید» همان تحقّق دین است.

* ابعاد تأثیر توحید در زندگی و جامعه
همان‌طور که گذشت، «توحید» در تمام ابعاد زندگی انسان تأثیر دارد. در حقیقت، «تعهّدی که توحید به یک جامعه‌ی موحّد میدهد، شامل­ مهم­ترین، کلّی­ترین، بزرگ­ترین، اوّلی­ترین و اساسی­ترین مسائل یک جامعه است؛ ... مثل حکومت، مثل اقتصاد، مثل روابط بین‌الملل، مثل روابط افراد با یکدیگر.» (طرح کلّی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن، جلسه‌ی ۱۰) در ادامه، به برخی از ابعاد «تأثیر توحید در زندگی و جامعه» اشاره می‌کنیم.

الف) نیازمندی به ولیّ جامعه: «این بینش درباره‌ى انسان میگوید که او براى سرمنزل و هدفى خلق شده و خود نمیتواند با عقل به آن برسد و محتاج نبوّت و راهنمایى انبیا است.» (تفسیر سوره‌ی برائت، ص ۶۵۹)

ب) انسجام اجتماعی: «توحید ... جامعه را به صورت یک جامعه‌ى هماهنگ و مرتبط به یکدیگر و متّصل و برخوردار از وحدت ــ وحدت جهت، وحدت حرکت، وحدت هدف ــ مىسازد.» (۱۳۶۸/۹/۲۹)

ج) نترسیدن از غیر خدا: «توحید با ترسیدن نمیسازد، و موحّد از قدرتهاى غیر‌خدایى نمیهراسد ... ترسى که از غیر خدا در وجودِ اهل ایمان هست از ضعفِ توحید ناشى میشود.» (تفسیر سوره‌ی برائت، ص ۷۰)

د) نفی بندگی دیگران: «معنا و روح توحید عبارت است از اینکه انسان از غیر خدا عبودیّت نکند و در مقابل غیر خدا جبهه‌ی بندگی به زمین نساید.» (۱۳۷۳/۱۰/۱۰) «بندگی خدا یعنی آزادی از عبودیّت و بندگی هر‌چه غیر خدا و هر‌کس غیر خدا است.» (طرح کلّی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن، جلسه‌ی ۹)

ﻫ) نفی طبقات اجتماعی: «جامعه‌ی توحیدی ... یک جامعه‌ی بی‌طبقه است؛ یک جامعه­ای است که گروه‌های انسانها در آن جامعه بر حسب حقوق و مزایا جدا نشده­اند؛ همه‌ی انسانها زیر یک سقف حقوق زندگی میکنند؛ همه در یک مسیر و با یک نوع امکانات و با یک نوع حقوق زندگی میکنند و حرکت میکنند.» (طرح کلّی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن، جلسه‌ی ۱۲)

* پیوند توحید، معنویّت و عدالت
در منظومه‌ی فکری اسلام، جامعه‌ی الهی جامعه‌ای است که «استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویّت باشد. اینها اهداف هستند.» (۱۳۹۰/۴/۱۳) البتّه این اهداف برای رسیدن به هدف بالاتر «انسان‌سازی» و این نیز برای رسیدن به هدف نهایی «قرب الهی» است. «هدف نهایى، تعالى و تکامل و قرب الهى است. هدف پایین‌تر از آن، انسان‌سازى است.» (۱۳۹۰/۴/۱۳)

راز شکست انقلاب‌هایی مانند انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب شوروی و نرسیدن به اهداف انقلاب، نادیده گرفتن «توحید»، «عدالت» و «معنویّت» بوده است؛ لذا «در همه‌ى کشورهایى که حرکت کمونیستى در آنجا به شکلى از اشکال ــ انقلاب یا کودتا ــ تحقّق پیدا کرده بود، "عدالت" محور شعارهاى آنها بود، امّا واقعیّت زندگى آنها مطلقاً نشان‌دهنده‌ى عدالت نبود؛ درست ضدّ عدالت بود.» (۱۳۸۴/۶/۸) به عنوان نمونه، در انقلاب شوروی، «عدّه‌اى به اسم "کارگر" سر کار آمدند که همان طبقه‌ى اشرافىِ رژیم‌هاى طاغوتى بودند و هیچ تفاوتى با آنها نداشتند. ... طبقه‌ی اشراف جدیدی در آنجا وجود داشت که با معیارهای حزبی و سیاسىِ خاصّ خودشان روی کار آمده بود و از همه‌ى امکانات برخوردار بود؛ مردم هم در فقر و تهىدستى و بدبختى زندگى مىکردند.» (۱۳۸۴/۶/۸)

در مقابل، راز رسیدن انقلاب اسلامی به اهداف خود اجرای «عدالت» است؛ هر‌چند «ما نتوانستیم عدالت اجتماعى را به طور کامل در این کشور به وجود بیاوریم، امّا خیلى از راه را جلو آمدیم.» (۱۳۹۳/۱۰/۱۷) انقلاب اسلامی وقتی از «عدالت» سخن می‌گوید، «یعنى باید شما براى خدا و اجر الهى دنبال عدالت باشید.» (۱۳۸۴/۶/۸) ضرورت این سخن آنگاه دوچندان می‌شود که اساساً خودِ «این انقلاب، ترکیبى از عدالت‌خواهى و آزادى‌خواهى و مردم‌سالارى و معنویّت و اخلاق است.» (۱۳۸۱/۳/۱۴)

* نقش عدالت در تحقّق توحید
«آنچه مسلّم است، همه‌ى پیغمبران و اولیا براى این آمدند که پرچمِ توحید را در عالم به اهتزاز درآورند و روح توحید را در زندگى انسانها زنده کنند. بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحید معنایى ندارد. یکى از نشانه‌ها یا ارکان توحید، نبودن ظلم و نبودن بى‌عدالتى است. لذا شما مى‌بینید که پیام استقرار عدالت، پیام پیغمبران است.» (۱۳۷۸/۹/۳)

با این بیان، روشن می‌شود که «در جامعه‌ای که اشراف و غیر‌اشراف دارد، در جامعه‌ای که برخورداری‌های مردم بشدّت با یکدیگر متفاوت است و آن برخوردار، حقّ خود میداند، در جامعه‌ای که بندگان خدا همه در یک تراز نیستند و بعضی باز بنده‌ی بعضی دیگر هستند، در این جامعه توحید نیست.» (طرح کلّی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن، جلسه‌ی ۹)

سخن پایانی اینکه برای رسیدن به هدف نهایی انقلاب اسلامی، «کشور باید پیشرفت کند؛ پیشرفتِ در همه‌ی بخشها ... امّا همه‌ی این پیشرفتها باید در سایه‌ی عدالت و در کنار تأمین عدالت باشد.» (۱۳۸۷/۱/۱)