• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1399/02/23
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن | خلاصه جلسه نوزدهم: گروه‌های معارض

شیطان یعنی قدرت‌های شرآفرین!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سال ۱۳۹۴ در هفت گزیده بیانات جلسات ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به موضوع «ایمان» اختصاص داشته است را منتشر کرده است. جلسات مبحث «توحید» نیز در شش گزیده بیانات در ماه رمضان امسال منتشر شد. اکنون و در ادامه مباحث کتاب جلسات مبحث «نبوت» در نُه گزیده بیانات منتشر میگردد.
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سلسله جلسات طرح کلی اندیشه اسلامی در بحث نبوت، با طرح موضوع شاخص­های جامعه اسلامی و معارضین نبوت و جامعه­‌ی توحیدی، چهار طبقه‌ی معارض با دعوت انبیاء بر اساس قرآن را معرفی کردند.

این چهار گروه شامل ثروت­‌اندوزان (مترفین)، قدرت‌های استبدادی (طاغوت)، طبقه سران و رؤسا (ملأ) و احبار و رهبان است. این گروه‌ها با مخالفت با دعوت انبیاء که برابری انسان‌ها در جامعه موحد است، به مقابله با انبیاء می‌پرداختند.

ایشان با عنوان نقش اساسی احبار و رهبانان در معارضه با انبیاء، بینات قرآنی از معارضه‌ی این مخالفین توحید، نمونه‌هایی بیان کردند.
جلسه نوزدهم: گروه‌های معارض
شیطان یعنی قدرت­های شرآفرین!
آیات این جلسه آیه ۱۱۳ و۱۱۲ سوره­‌ی مبارکه‌ی انعام
آیات ۳۴ و ۳۵ سوره‌­ی مبارکه‌ی سبأ
آیه ۳۴ سوره­‌ی مبارکه‌ی توبه
واژگان کلیدی ملأ طاغوت احبار و رهبان طبقه اشراف
آیه نکات کلیدی
کَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ (انعام ۱۱۲)
و همانند تو برای همه­‌ی پیامبران دشمنان و مخاصمانی از شیطان­های انس و جن قرار دادیم که بعضی از آنان با سخنانی فریبنده و خوش ظاهر و جهالت‌­انگیز، به بعضی دیگر الهام می­دهند و اگر پروردگارت اراده میکرد آنان چنین نمی­کردند پس آنان را با همه­‌ی افتراهاشان به کناری نِه (با آنها بی‌اعتنایی کن و از توطئه­‌های آنان نومید مشو)
  • شیطان یعنی قدرت‌های شرآفرینی که خارج از وجود انسانند. یک نوعش همین ابلیسی‌ست که به آدم علیه‌السلام، آدم ابوالبشر، سجده نکرده. آن شیطان، بدنام‌ترین شیطان‌های عالم است، بدنامی شیطان‌های دیگر هم پای اوست بیچاره.
  • این شیطان‌هایی که دشمنان پیغمبر هستند، بعضی‌شان به بعض دیگر الهام می‌دهند، یاد می‌دهند. گاهی طبقه‌ی احبار و رهبان به طبقه‌ی ملأ درس می‌دهد، گاهی طبقه‌ی ملأ به احبار و رهبان درس میدهد، گاهی مترفین به هر دو طبقه آموزش می‌دهند و غالباً هر سه طبقه از طاغوت الهام می‌گیرند.
  • این قدر خوش ظاهر، فرعون می‌گوید که «ذَرونی اَقتُل موسی»، بگذارید بکشم من این موسی را، خب چرا؟ چرا بکشی؟ «اِنّی اَخافُ اَن یُبَّدِلَ دینَکُم» می­گوید می­ترسم موسی دین شما را خراب کند. این حرف فرعون است. فرعون می‌ترسد که موسی بیاید دین مردم را خراب کند. یک چنین سخنان خوش­ ظاهر.
  • «غُروراً» از روی ایجاد غرور و جهالت، مردمان را و یکدیگر را مغرور می‌کنند.
  • اگر خدا می‌خواست و اراده می‌کرد، اینها این کار را نمی‌کردند، امکانات پیدا نمی‌کردند. اگر خدا می‌خواست، تمام این طبقات معارض را در یک لحظه خاکستر کند و بر باد بدهد، می‌توانست؛ اما خب، سنت الهی بر این نیست، قانون خدا بر این نیست. قانون الهی این است که آنها دشمنی‌هایشان را بکنند تا مؤمن از غیر مؤمن باز شناخته بشود. رهایشان کن با هر آنچه که افترا می‌بندند و دروغ می‌گویند. یعنی چه رهایشان کن؟ یعنی به گفته‌های آنها غمگین و دلگیر مشو، سست مشو، راهت را از دست مده.
وَلِتَصْغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَهُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَلِیَرْضَوْهُ وَلِیَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (انعام ۱۱۳)
و در نتیجه و عاقبت دل کسانی که به آخرت ایمان نیاورده­‌اند بدان سخنان گوش فرادهد و بدان خشنود گردد و به همان فرجام آنان دچار گردند.
  • نتیجه‌ی این ... سخن‌های خوش‌­ظاهر و فریب و غرور آمیز ... این است که دل‌هایی که به آخرت ایمان ندارند، تحت تأثیر این تبلیغات دروغینِ خوش‌ظاهر قرار بگیرند. این تبلیغات دروغین، این تبلیغات فریبنده و خوش­‌ظاهر، دل‌هایی را فریب می‌دهد، به خود جذب می‌کند، اما دل‌های چه کسی را؟ «وَ لِتَصْغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ» دل‌های آن کسانی که به آخرت ایمان و باوری ندارند؛ لذا آنی که به آخرت ایمان دارد، به این زودی اسیر و فریب­‌خورده‌ی تبلیغات دروغین نمی‌شود.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِینٍ (مومن ۲۳)
همانا موسى را همراه با آیت­‌هایمان و با حجتى آشکارا فرستادیم.
  • آن قدرت آشکار یا حجت آشکار، دلیل آشکار [بودنش] چه بود؟ منطق قوی او، سخن حق او، عصای دست او، ید بیضای او.
إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ (مومن ۲۴)
به سوى فرعون و هامان و قارون پس گفتند که جادوگری دروغ­‌پرداز است.
  • به جنگ چه کسانی فرستادیم؟ طرف موسی چه کسی بود در این جامعه؟... به سوی فرعون، به سوی هامان، وزیر فرعون، از روسای مملکت فرعون، از اشراف چشم پر کن...[و] قارون ... قارون یک ثروتمند است.
  • عجیب این است که با اینکه فرعون در رأس حکومت است، یک طبقه است؛ هامان در کار اوست، طبقه‌ی دیگری­ست؛ قارون به آنها اصلاً ارتباط ندارد، ثروتمند است، گنجور است، طبقه‌ی دیگری‌ست؛ با اینکه سه طبقه هستند، جوابشان یک جواب است، هر سه در مقابل موسی علیه­‌السلام یک موضع می‌گیرند، یک حرف می‌زنند... گفتند: جادوگری دروغ­گو و دروغ­‌پرداز است.
فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْیُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ (مومن ۲۵)
چون حق را از جانب ما به آنان ارائه داد، گفتند: پسران آن کسانی را که بدو ایمان آورده‌­اند بکشید و زنانشان را زنده نگاه دارید . دشمنی و نقشه‌­چینی کافران، گمراه و بی اثر است.
  • وقتی حقیقت را از سوی ما به این معارضان، موسی بیان کرد و آورد، چه گفتند؟ آیا ساکت نشستند؟ هرگز؛ همچنانی که موسی نظام پیشنهادی‌اش پنجه به زندگی آنها می‌زد، آنها هم پنجول به سر و صورت موسی کشیدند.
  • آن کسانی که به فکر این نبی تازه­‌وارد، این فکر نو و روشن و زندگی‌ساز ایمان آوردند. پسرانشان را بکشید. بکشید که اینها نباشند تا فردا ما را تهدید کنند.
  • حالا چرا زنده بدارید زنها را؟ شرحی دارد. برای اینکه نسلشان مخلوط بشود، برای اینکه به فحشا کشیده بشوند، برای اینکه آنها را اشباعِ از غرایز بکنند، برای اینکه تو سری خور بشوند؛ وجوهی دارد در این.
  • « وَمَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ » یعنی ... به نتیجه نمی‌رسد. مثل تیری‌ست که شما بیندازید طرف یک دشمنی، یک نفری، یک هدفی، باد بیاید تیر را گم کند از این مسیر. اینجا هم ملاحظه کردید، در این آیه، از سه طبقه یاد شده: طبقه‌ی فرعون، طبقه‌ی هامان، طبقه‌ی قارون؛ از این سه طبقه اینجا با همدیگر یاد شده بود.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ(۳۴ توبه)
ای مردمان که ایمان آورده­اید! همانا بسیاری از عالمان و زاهدان اموال مردمان را بدون استحقاق
می­خورند. و مردم را از پیمودن راه خدا باز می­دارند. و آنانکه طلا و نقره را اندوخته می­کنند و در راه خدا آن را انفاق نمی­نمایند پس بشارتشان بده به عذابی الم‌انگیز.
 
  • [این آیه مربوط] به طبقه احبار و رهبان است.... بسیاری از عالمان و زاهدان... بدون استحقاق، پول...[مردم] را هم میخورند و از راه خدا هم آنها را باز می­دارند.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در روز دوشنبه ۵۳/۰۷/۱۵ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
نظام خدا­خواسته‌ی، پیغمبر­ساخته، این‌جور نظامی‌ست [که] در آن زور نیست، قلدری نیست، استثمار نیست، استبداد نیست، حکومت مطلقه‌ی یک انسان یا جمعی انسان، بر انسان‌های دیگر نیست. در یک چنین جامعه‌ای که خدا می‌خواهد و می­گوید که باید انسان‌های بدین شکل مجتمع بشوند، جهل نیست، ناآگاهی نیست، خرافه­‌پرستی نیست. در این اجتماع مردم مجبورند، ملزمند همه فکر کنند. لازم است همه راه خودشان را پیدا کنند؛ وقتی پیدا کردند، لازم است آن راه را بپیمایند.

در آن جامعه همه موظفند از حقوق ضعفا و محرومان و ستمدیدگان دفاع کنند. در آن جامعه کسی حق ندارد بگوید مرا مصالح خودم بس، مرا دردسرهای خودم بس، مرا کارهای خودم بس، نمی‌رسم به کارهای دیگران بپردازم، برای خاطر اینکه همه با هم، همه اجزا و اعضای یک پیکر و اندام‌های یک بدنند، مگر می‌توانند این جور بگویند؟ در آن جامعه تنبلی نیست، در آن جامعه تفرق و اختلاف نیست، در آن جامعه تعبد و کورکورانه حرکت کردن دنبال زید و عمرو و بَکر نیست؛ یک چنین جامعه‌ای را پیغمبر می‌خواهد بسازد. درست توجه کنید، یادتان باشد خصوصیات آن جامعه‌ای که پیغمبر می‌خواهد آن جامعه را با دست قدرتمند خود وجود و با آموزش و الهام وحی خدا بسازد. این جامعه، خصوصیات بزرگش، خطوط اصلی‌اش، وجود علم و آگاهی، وجود عدل و دادگری، طبقه‌ی واحد، نفی طبقات اجتماعی، نفی استثمار، نفی جمع ثروت، نفی استبداد و حکومت مطلقه، نفی طرف‌داری از باطل و الزام و اجبار طرف­داری از حق و حقیقت است، اینها مشخصات این جامعه است.