1398/07/08
ایستادگی و مجاهدت های ملت و رزمندگان
مردانگی و قدرت نفس اسرای ایرانی
امریکا، از اسلامِ نوکرمآبهایی مثل بعضی از دولتهای دیگر نمیترسد - آن اسلام ترس ندارد - از آن اسلامی میترسد که اسلام ناب است، اسلام قرآنی است، اسلام جهاد و مبارزه و اسلام توکل به خداست؛ یعنی همان اسلامی که در دست مردم انقلابی ما و در دست شماست و دست جوانهایتان بود که رفتند و جنگیدند و شهید شدند. از این اسلام میترسند.
هر نفر از جوانان ما در جبهه، برای استکبار یک خطر محسوب میشد... خانوادههای اسرا هم باید به این آزادمردان و جوانان آزاده افتخار کنند. ما میدانیم اینها چهقدر مردانگی و قدرت نفس از خود نشان دادند و دشمن نتوانسته آنان را هضم کند. البته، روی اسرای عزیزمان در طول این چند سال سختگیریها و فشارهایی هم داشتند؛ ولی آنها مردند و مؤمنند و آن همه سختی را تحمل کردند و به خاطر اسلام ایستادگی نمودند. ۱۳۶۸/۰۸/۲۴
بیانات در دیدار خانواده شهدا و ایثارگران
***
خباثت تبلیغاتی غرب در ماجرای فتح خرمشهر
[دستگاه تبلیغاتی استعماری آمریکا و غرب] نشانهی مقاومت ملت ایران را منعکس نمیکنند. در دوران جنگ هم پیروزیهای ملت ما را منعکس نمیکردند. آن روزی که رزمندگان سلحشور ما خرمشهر را پس گرفته بودند، خبر آنرا منعکس نکردند. ۱۳۶۸/۱۲/۲۲
بیانات در دیدار مسئولان و اقشار مختلف مردم
***
جوانان حاضر در جبههها از معجزات انقلاب بودند
آن چیزی که در کشور ایران واقع شد و بلاشک در همهی ادوار تاریخ این کشور - تا آنجا که ما خواندهایم و دیدهایم - سابقهیی ندارد، ایستادگی و فداکاری عمومی و یکپارچهی مردم در راه خدا بود که در مقابل تجاوز و نامردمی دشمنان صورت گرفت. نقطهی اوج این حادثهی استثنایی و بینظیر، همان حرکت درخشانی بود که از ستارگان آسمان انسانیت زمان ما - یعنی همین شهیدان عزیز ما - سر زد. این جوانانی که اینطور با شور و شوق، بدون اینکه به آرزوها و شهوات جوانی کمترین اعتنایی بکنند، به جبههها رفتند و حقیقتاً با عشق و محبت الهی جان دادند، بهنظر بنده این برجستگان زمان ما، از صدر اسلام به بعد، در هیچیک از دورهها، از لحاظ کمیت و کیفیت نظیر ندارند. عده کثیری از این عزیزان هم همین حرکت و همین شجاعت را بخرج دادند و بهصورت جانباز درآمدند؛ عدهیی هم به اسارت افتادند و در دوران اسارت هم از خود عظمت نشان دادند؛ عدهیی هم - که بحمداللَّه کم نیستند - همچنان در میان مردم هستند و برای دفاع از این انقلاب، ذخیرههای الهی محسوب میشوند. این مجموعهی جوان - چه آنهایی که شهید شدند، چه آنهایی که جانباز شدند، چه آنهایی که اسیر شدند، چه آنهایی که هنوز مفقودالاثرند و از حال آنها کسی مطلع نیست - جزو معجزات انقلاب در زمان ماست. ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای قم
***
مقاومت ایمانی و انقلابی آزادگان ما در دوران اسارت
مسأله آزادگان، مسأله بزرگی است. به فیلمهای تبلیغاتی غربیها و دیگران در زمینه مسائل نظامی و مسائل مربوط به اسارتهایشان نگاه نکنید. هیچ ملتی نتوانسته است از قشرهای مختلف، مجموعهای جوان و رزمنده به وجود آوَرد که در سختترین شرایطِ اسارت، شخصیت انقلابی و ایمانی و روح رزمندگی را آنچنان حفظ کنند، که آزادگان ما در دوران اسارت حفظ کردند؛ در حالی که یقیناً آنچه ملت ایران از حوادث دوران اسارت این عزیزان میداند، بخشی از مجموعه عظیمی از حوادث است.
مگر میشود این حادثه را تشریح کرد؟ مگر رنجهای لحظه لحظه اسارت را میشود در کلمات گنجاند، یا با زبان ادبیّات و هنر تبیین کرد؟ شنیدن، مانند دیدن و لمس کردن نیست. اینها ایستادگی و مقاومت کردند. شاید در آن لحظهای که آزادگان عزیز ما در اردوگاههایی با نگهبانان غلاظ و شداد دشمن روبهرو بودند و ایستادگی میکردند، بعضی از آنها امیدی هم به آزادی خودشان نداشتند. شاید در میان آنها کسانی هم بودند که خسته میشدند و میگفتند تا کی؟ اما سنّت الهی این است که «فانّ مع العسر یسرا، انّ مع العسر یسرا».اگر سختیها را تحمّل کردید، خدای متعال درهای فَرَج را خواهد گشود. اگر مجاهدت در راه خدا را بر جسم و نفس خودتان هموار کردید، خدای متعال روشنایی فَرَج را به شما نشان خواهد داد و درهای فَرَج را به روی شما باز خواهد کرد: «و من یتّق اللَّه یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب». خدای متعال به برکت مجاهدت و به شرط ایستادگی، بیرون از دایره محاسبه معمولی عقول بشری، درها را باز و راهها را هموار میکند ۱۳۷۶/۰۵/۲۹
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا
***
ملت ایران در جنگ غریبانه ایستادگی کرد
یکى از مؤلّفههاى شخصیت ایرانى، دفاع جانانهى او در دوران دفاع مقدّس است. کسى نمىتواند این را منکر شود. آنهایى که به ایران حمله کردند، حمله نکردند تا بعد از هشت سال، دست از پا درازتر برگردند و بروند و تازه صدها میلیارد دلار هم علیه آنها ادّعا وجود داشته باشد - که الان ما علیه عراق، این ادّعاها را داریم - حمله کرده بودند تا حداقل منطقهى خوزستان را ببرند. اگر توفیق نصیبشان مىشد، کمى آن طرفتر، ایلام و کرمانشاه را هم تصرف مىکردند. چه کسانى نگذاشتند؟ رزمندگان ما و مردان و جوانان این کشور. همینهایى که در شلمچه و فاو و در مناطق گوناگون عملیاتى در غرب و جنوب کشور، یادهایشان امروز در سنگرهاى به خاک و غبار آلوده شده، قابل جستجوست... نباید گذاشت این یاد پنهان بماند و ارزش والاى جهاد و مبارزه در دوران غربت، از یاد ملت ایران برود.
ما غریبانه جنگیدهایم. در دورهى جنگ، ارتش ما غریب، سپاه ما غریب و بسیج ما غریب بود. کسانى که مىخواستند حقیقتاً جانفشانى کنند، با غربت مىجنگیدند. از چه جهت غربت؟ از این جهت که هیچ نقطهى دنیا با ما موافق نبود. امروز عدّهاى که گوششان به صداهاى تهدید، کمى ناآشناست، مىگویند چه خواهد شد؟ آن روز بدتر از امروز بود. یک طرفِ دنیا بلوک غرب بود که با همهى قوا از عراق حمایت مىکرد؛ از فرانسه و آلمان و کشورهاى گوناگون اروپایى بگیرید تا عناصر وابسته به اردوگاه غرب در بین کشورهاى اسلامى و مرتجعان و دیگران؛ یک طرف هم بلوک شرق بود که در رأس آن، شوروىِ آن روز قرار داشت و بهشدّت از عراق دفاع مىکرد. همهى کشورهاى اروپاى شرقى از عراق حمایت مىکردند و به او سلاح و امکانات و تجهیزات مىدادند. من بارها این را گفتهام؛ ما مىخواستیم از خارج سیم خاردار بیاوریم - آن وقتها سیم خاردار را هم وارد مىکردیم؛ وضع اوّل جنگ اینگونه بود - چون مىخواست از خاک روسیه عبور کند، نگذاشتند! آر.پى.جى.۷ به ما نمىفروختند. این وضعى که شما امروز مىبینید، کار جوانان خودِ ماست. بچههاى خودِ ما کشور را به اینجا رساندهاند و این همه امکانات دفاعى و تجهیزاتى را براى ما فراهم کردهاند. بعضى از کشورهایى هم که مستقل بودند - مثل یوگسلاوىِ آن روز، که نه به آن معنا جزو اردوگاه شرق بود و نه جزو غربیها محسوب مىشد - بدتر از همه عمل مىکردند! بنده در اواخر دوران ریاست جمهورى به یوگسلاوى سفر کردم. از ما دعوت رسمى شده بود و ما میهمان آنها بودیم؛ گفتیم شاید بتوانیم یک معاملهى تسلیحاتى با آنها بکنیم؛ اما دیدیم اصلاً جواب نمىدهند! تازهترین امکاناتشان را براى عراق مىفرستادند و به ما جواب نمىدادند. مرتب از کشورهاى عربى و از جاهاى مختلف، کاروانهاى تجهیزات و امکانات جنگى به طرف عراق سرازیر بود؛ ولى ما تک و تنها وسط میدان بودیم. فقط پشتیبان ما خدا و ایمان و اراده و کمک این مردم بود. جمهورى اسلامى به اتّکاى ایمان - که معجزههاى بزرگى مىکند - و به اتّکاى کمک و حمایت مردم و به امید ارزشهاى والایى که بحمداللَّه به برکت اسلام و ایمان و قرآن در چشم ما پدید آمده و افقهایى که باز شده، این گونه ایستاد و قدرتمندانه دفاع کرد. ۱۳۸۰/۱۲/۰۵
بیانات در دیدار شرکت کنندگان در اولین همایش راهیاننور با رهبر انقلاب
***
پیروزی در دفاع مقدس با قدرتِ اراده و فکر و هوشمندی جوان ایرانی
در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد - در حالیکه آن ارتش از سوی آمریکا، شوروىِ آنروز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی میشد - غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگىِ بیستوپنج شش ساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دورههای مختلف دیده ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را باز پس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیأت جهانی به ایران آمد و رئیس آن - قریب به این مضمون - به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست میگفت. دنیا باور نمیکرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیده ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آنهم نه با تجهیزات پیشرفته آنچنانیکه نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانىِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیستوسه ساله، بیستوپنج ساله، بیستوشش ساله و بیستوهفت ساله بودند. ۱۳۸۲/۰۶/۲۶
بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان
***
نقش آفرینی و ایستادگی نیروی هوایی در دفاع مقدس
جنگ تحمیلی آغاز گشت و نوبت عملیات شد. چشمها متوجّه بود که نیروی هوایی چه خواهد کرد. نیروی هوایی نقشآفرینی کرد و وسط میدان ظاهر شد. با اینکه نیروی هوایی نیروی پشتیبانی است، اما در برهه مهمّی از زمان در آغاز جنگ، محور دفاع مقدّس شد. بنده آن وقت نماینده مجلس شورای اسلامی بودم؛ به مجلس رفتم و از تعداد سورتیهای پرواز نیروی هوایی در جنگ گزارش دادم؛ نمایندگان مبهوت ماندند! یک بار دیگر نیروی هوایی دیگران را متعجّب کرد؛ آن زمان که دستگاههای - به گمان بعضیها - از کار افتاده و معطّل مانده و رو به تمام شدن را احیاء کرد. شاید روز اوّل یا دوم جنگ بود که چند نفر از بزرگان نظامىِ آن روز کاغذی به من دادند که در آن طبق آمار نشان داده شده بود که ما حداکثر تا بیست روز دیگر پرندهای در آسمان کشور نخواهیم داشت؛ نه ترابری و نه جنگنده. من هنوز آن کاغذ را نگه داشتهام. به ما میگفتند اصلاً امکان ندارد؛ اما جوانان ما - از خلبان ما، فنّی ما، پدافندی ما، همه و همه - دست به هم دادند و هشت سال جنگ را بدون اینکه ما چیز قابل توجّهی به موجودی ارتش اضافه کرده باشیم، اداره کردند؛ آن هم در مقابل پشتیبانیهای جهانی از رژیم صدّام. به آن رژیم هواپیما و امکانات راداری و پدافندی میدادند و مدرنترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش میگذاشتند؛ اما نیروی هوایی ایستادگی کرد: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». خیلیها هستند که به مبدأ و فکری ایمان میآورند و وارد دایره مؤمنین میشوند؛ اما وقتی مشکلات پیدا شد و تکالیف سنگین گردید، پس میزنند. کسانی مورد مدح الهی هستند که وقتی بلی را گفتند و وارد میدان شرف و صداقت شدند، بر آن پای بفشرند، و نیروی هوایی ما پای فشرد. این گواهی من است، آن هم گواهی از نزدیک. ۱۳۸۲/۱۱/۱۹
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش
***
ایستادگی نیروی هوایی در دفاع مقدس
با اینکه نیروی هوایی نیروی پشتیبانی است، اما در برهه مهمّی از زمان در آغاز جنگ، محور دفاع مقدّس شد. بنده آن وقت نماینده مجلس شورای اسلامی بودم؛ به مجلس رفتم و از تعداد سورتیهای پرواز نیروی هوایی در جنگ گزارش دادم؛ نمایندگان مبهوت ماندند! یک بار دیگر نیروی هوایی دیگران را متعجّب کرد؛ آن زمان که دستگاههای - به گمان بعضیها - از کار افتاده و معطّل مانده و رو به تمام شدن را احیاء کرد. شاید روز اوّل یا دوم جنگ بود که چند نفر از بزرگان نظامىِ آن روز کاغذی به من دادند که در آن طبق آمار نشان داده شده بود که ما حداکثر تا بیست روز دیگر پرندهای در آسمان کشور نخواهیم داشت؛ نه ترابری و نه جنگنده. من هنوز آن کاغذ را نگه داشتهام. به ما میگفتند اصلاً امکان ندارد؛ اما جوانان ما - از خلبان ما، فنّی ما، پدافندی ما، همه و همه - دست به هم دادند و هشت سال جنگ را بدون اینکه ما چیز قابل توجّهی به موجودی ارتش اضافه کرده باشیم، اداره کردند؛ آن هم در مقابل پشتیبانیهای جهانی از رژیم صدّام. به آن رژیم هواپیما و امکانات راداری و پدافندی میدادند و مدرنترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش میگذاشتند؛ اما نیروی هوایی ایستادگی کرد ۱۳۸۲/۱۱/۱۹
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوای ارتش
***
نقشه استکبار برای ایران در جنگ
نقشهی استکبار جهانی این بود که اشغالگران بعثی در کشور ما همینجور با مردم ما رفتار کنند؛ نقشهی امریکا و همدستان مستکبر او در دنیا این بود که ملت ایران را ذلیل و تحقیر کنند... اینها به صدام کمک کردند؛ صدام در دست اینها بود. با اشارهی اینها و با چراغ سبز و کمک اینها میخواستند ملت ایران بهوسیلهی صدام تحقیر و ذلیل شود که جوانان، شهدا، جانبازان و خانوادههای شهدا نگذاشتند؛ این یک افتخار تمام نشدنی است. این چیزی نیست که زمان بر آن بگذرد و کهنه شود. ۱۳۸۳/۰۴/۱۶
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای استان همدان
***
رزمندگان با مجاهدتشان پیشاهنگ حفظ هویت و استقلال ما بودند
مسلمانها هزار سال در خواب غفلت بودند؛ دویست سال استعمار بر سرزمینهای اسلامی حاکم و مسلط بود؛ امروز هم استکبار جهانی بر بخشی از دنیای اسلام مسلط است؛ مگر این مسلمانان مؤمن نیستند؟ چرا، آنها هم ایمان دارند و نماز میخوانند؛ اما این کافی نیست. برای پیروزی و موفقیت، مؤمن بودن و نماز و روزه بهجا آوردن کافی نیست؛ مجاهدت لازم است. در سایهی مجاهدت است که یک ملت میتواند خودش را، هویتش را، ناموسش را، افتخاراتش را، تاریخش را، فرهنگش را و استقلال و آزادیاش را حفظ کند. ملت ما این کار را کرد و جوانهای شما هم پیشاهنگان این راه بودند. به این مجاهدتها افتخار کنید. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان
***
مجاهدت رزمندگان و نصرت الهی در دفاع مقدس
در دوران تسلط مادیگری در دنیا، یک مرد معنوی بلند میشود؛ یک ملت مؤمن و مخلص و پُرشور زیر پرچم او حرکت میکنند؛ میلیونها دل، میلیونها انسان و میلیونها اراده در هم تنیده میشوند و نظام جمهوری اسلامی را بهوجود میآوردند - که به تنهایی در مقابل دنیای استکبار ایستاده است - آنوقت دشمن حقیر و حکومت خودکامهی خونریزِ جلادی مثل حکومت بعثىِ صدام بیاید و امریکا و شوروی و اروپای آن روز و مرتجعان منطقه هم به او کمک کنند تا بر این نظام و این ملت و این کشور غلبه پیدا کند؛ مرزهای او را بشکند؛ خاکش را بگیرد و آبروی این ملت را بریزد؛ این چیز کمی بود؟ خدای متعال نگذاشت. دست نصرت خدا از آستین بچههای شما بیرون آمد و اسلام یاری شد. هزاران هزار نفر رفتند در جبههها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختیها را به خودشان خریدند؛ عدهیی از آنها جانشان را دادند؛ عدهیی از آنها سلامتشان را دادند، که الان دارید میبینید و جلوی چشم ما هستند - این جانبازان عزیز - عدهیی در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من اللَّه و فتح قریب و بشّر المؤمنین»؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد. خدا نصرتش را به آدمهای تنبل و بیمجاهدت نمیدهد. خدا از انسانهای بیکاره و تنبل و بیخیال و لاابالی حمایت نمیکند؛ ولو مؤمن باشند. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان
***
غلبه بر دشمن در جنگ به برکت حضور مردم و بسیج بود
حضور بسیج در میدانهای جنگ و دفاع مقدس، هم به عنوان یک عمل نظامی، و هم به عنوان روحیهدهی به رزمندگان مستقر در سازمانهای نظامی - یعنی ارتش و سپاه - تأثیرات معجزآسایی داشته است. آنجایی که بسیج بود، روحیه و معنویت هم بود؛ طبعاً ایستادگی و مقاومت هم بود و بر اثر آن همه، پیروزی هم نصیب میشد. برای همین است که ملت ایران در کمتر از دو سال - یعنی تا فتح خرمشهر - بر قوای اهریمنی عراق فائق شد. وقتی خرمشهر سقوط کرد، نماد قوی پنجگىِ دشمن بود و مظلومیت ملت ایران. وقتی ملت ایران با قدرت خرمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نیروی رزمندهی دشمن را اسیر کرد، در واقع سرنوشت نهایی جنگ نوشته شد. همان روزها سران چند کشور برای وساطت به ایران آمده بودند. یکی از برجستگان سیاسىِ معروف انقلابی دنیا - که رهبر یکی از کشورهای آفریقایی بود - به من گفت امروز مسألهی ایران و جمهوری اسلامی در دنیا بکلی با قبل از فتح خرمشهر متفاوت است؛ امروز همه به چشم فاتح و پیروز به شما نگاه میکنند. و حقیقت هم همین بود. شش سال بعد از آن صرف شد تا نظام جمهوری اسلامی بتواند بر زرادخانهی عظیم جهانی - که پشت سر رژیم بعثی صدام قرار داشت - پیروز شود. و ما پیروز شدیم و توانستیم بر دشمنی که شوروىِ سابق و ناتو و امریکا از او حمایت میکردند، به او تجهیزات میدادند، به او سلاح شیمیایی میدادند، به او کمکهای مؤثرِ اطلاعاتی میدادند، فائق بیاییم؛ این به برکت حضور مردم بود؛ یعنی حضور بسیج. ۱۳۸۴/۰۶/۰۲
بیانات در مراسم صبحگاه ردههای مختلف نیروی مقاومت بسیج
***
ایستادگی با حداقل امکانات
اولِ جنگ، ما هیچ چیز نداشتیم. بنده هم از نزدیک شاهد بودم؛ واقعاً دست ما خالی بود؛ نه ارتش ما امکاناتی داشت، نه سپاه که آن روز اصلاً تشکل درستی نداشت؛ حتّی تفنگ انفرادی در دست افراد نبود؛ وسایل ابتدایىِ یک جنگ حقیقی در اختیار نبود. در منطقهی اهواز - که بنده آنجاها بودم - بعضی از یگانهای یک تیپ ما شاید حدود ده دستگاه تانک در اختیار داشتند؛ یعنی یک دهمِ آنچه باید داشته باشند. تانکهایشان از بین رفته بود، منهدم شده بود؛ در عین حال جوانهای ما ایستاده بودند و تلاش میکردند. ۳۱/۰۶/۱۳۸۴
بیانات در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت و خاطره گویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت
***
دفاع مردم خوزستان از مرزها
اگر این شهیدان عزیز [منطقه خوزستان] نمیبودند و چنانچه این مردم مؤمن در این منطقه، سدِ راه دشمن نمیشدند، سرنوشت ایران عزیز و اسلامی چیز دیگری میشد. امروز و فردا و فرداها این ملت و این کشور، مرهون فداکاری شهیدان عزیزی است که این منطقهی عظیم را با جسم و جان خود محافظت کردند، استقلال کشور را حفظ کردند و عزت این ملت را حفظ کردند. من در این منطقه، مردمی را دیدم که عمر خود را در همین منطقه گذرانده بودند - برادران و خواهران عرب - و با شجاعت، با جانفشانی و وفاداری خود به اسلام و ایران عزیز، آنچنان ایستادگیای کردند که همهی محاسبات دشمن بعثی و پشتیبانان خارجىِ او، غلط از آب درآمد. من در این منطقه، جوانان غیور این کشور را مشاهده کردم که از اکناف این کشور پهناور و بزرگ، از آغوش خانوادهها، از زندگی راحتِ در کنار پدر و مادر، دل بریده بودند تا به اینجا بیایند و از مرزهای شرف و عزت ایران اسلامی دفاع کنند. خوزستان، نقطهای است که در آن توطئهی دشمنان ناکام ماند؛ خوزستان منطقهای است که در آن محاسبات دشمنان اسلام غلط از آب درآمد. طاغوتِ عراق طور دیگری محاسبه کرده بود و پشتیبانان صدام - یعنی امریکا و دیگر عناصر اردوگاه استکبار جهانی - محاسبات دیگری کرده بودند. همت شما مردم، غیرت جوانان مسلمان از سراسر کشور و حمیّت و ایمان مرد و زنِ این سرزمین، محاسبات آنها را از ریشه باطل کرد. جانهایی در اینجا قربان اهداف بلند اسلامی شدند؛ که این شهید عزیز ما - شهید چمران - یکی از نمونههای برجستهی آن است. یاد شهدا گرامی باد! یاد سرداران شهید و مجاهدان راه خدا گرامی باد! یاد شهیدان خوزستان و جوانان مخلص عرب - از اهواز و سوسنگرد و شادگان و حمیدیه و هویزه و دیگر مناطق این استان و شهیدان آبادان و خرمشهر - گرامی باد! اینها این کشور را بیمه کردند. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵
بیانات در دیدار کاروانهای راهیان نور در دهلاویه
***
دشمن میخواست ما را تحقیر کند
آن کسانی که در زمان حکومت شریر بعثی، به ایران حمله کردند و میخواستند ایران یا لااقل قسمتی از ایران را مثل وضع فعلی عراق بکنند که اشغالگر بیاید داخل خانه و محلهی زندگی مردم و امکان تنفس را از پیر و جوان و مرد و زن بگیرد؛ به آنها اهانت کند، آنها را تحقیر کند، پا روی گردن آنها بگذارد؛ این کار را میخواستد با ملت ما بکنند... صدام و حزب بعث و پشتیبانان امریکائی و شوروی و اروپائىِ او قصد داشتند با ملت ایران چنین معاملهای بکنند. و این جوان رزمندهی ما نگذاشت. ۱۳۸۶/۰۲/۲۷
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران خراسان
***
مردم خوزستان صف اول مقابله با دشمن بعثی
[در دفاع مقدس] صف اول رزمندگان مبارز و دلاور، جوانهای فداکاری بودند که فرزندان این آب و خاک و پروریدگان این منطقه بودند: مردم عزیز خوزستان؛ زنهاشان، مردهاشان. من در دوران دفاع مقدس به بعضی از روستاهائی که زیر ستم دشمن بعثی قرار گرفته بود، رفتم و از نزدیک وضعیت آن مردم را، روحیهی آنها را دیدم. آنها پیوستگیشان به ایران اسلامی و به ملت مبارز و قهرمان و به اسلام - که در ایران پرچم آن برافراشته شده بود - آن چنان بود که دشمنان بعثی نتوانسته بودند با وسوسهی قومیت و همزبانی، این پیوند مستحکم را سست کنند. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱
بیانات در منطقه عملیاتی فتحالمبین
***
نقش جوانهای در دفاع مقدس
جوانهای عزیز! فرزندان عزیز من! که اغلب شما در آن روزها نبودید، آن روزهای سخت و تلخ را ندیدید؛ این دشت زیبا، این صحنهی چشمنواز، این زمین حاصلخیز، در یک روزی زیر پای دشمنان شما بود؛ چکمهپوشان رژیم بعثی در همین سرزمینی که مال شماست، متعلق به شماست، آن چنان جهنمی بر پا کرده بودند که انسان از جهات مختلف تأسف میخورد، از جمله از این جهت که چطور این سرزمین زیبا و این طبیعت چشمنواز را تبدیل کرده بودند به یک آتش، به یک دوزخ. در ایام محنت جنگ، قبل از عملیات فتحالمبین، بنده از این منطقهی شمالىِ مشرف بر این دشت، این چشمانداز وسیع را دیده بودم؛ این خاطره از یاد من نمیرود که نیروهای دشمن در این سرزمین پهناور با چندین لشکر در اینجا متفرق بودند؛ زمین شما را، خاک شما را با چکمههای خودشان میکوبیدند و ملت ایران را تحقیر میکردند. آن کسی که کشور شما را نجات داد، همین جوانهای فداکار و مبارز بودند؛ همین بسیج، همین ارتش، همین سپاه، همین رزمندگان فداکار، که امروز هم بازماندگان آنها در مناطق گوناگونی از کشور حضور دارند؛ بعضی از آنها هم به شهادت رسیدهاند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا». ۱۳۸۹/۰۱/۱۱
بیانات در منطقه عملیاتی فتحالمبین
***
شکست غربیها با وجود حمایتهای همهجانبه از صدام در جنگ
کسانی که آن روز [در جنگ هشت ساله] در مقابل ملت ایران و رزمندگان ملت قرار داشتند، عیناً همان کسانی اند که امروز در مقابل ملت ایران قرار دارند؛ اینها را باید بشناسیم. آن روز هم آمریکا بود، ناتو بود، همین انگلیس و فرانسه و آلمان بودند. سلاح شیمیائی به صدام میدادند، سلاح نظامی میدادند، هواپیما میدادند، نقشهی جنگی میدادند، اطلاعاتِ بهروز صحنهی نبرد را به او میدادند، پشت سر او ایستاده بودند، شاید بتوانند نظام جمهوری اسلامی ایران را، نظام رفیع توحید و معنویت را، پرچم برافراشتهی توحید و انسانیت را، صلای آزادگی و استقلال ملتها را شکست بدهند. پشت سر صدام اینها بودند، امروز هم همینهایند... امروز در مقابل ملت ایران قرار دارند. همین ها در سال ۶۱ هم پشت سر صدام بودند. آن روز شکست خوردند، مطمئن باشید امروز هم شکست میخورند. ۱۳۸۹/۰۳/۰۳
بیانات در جمع دانشآموختگان دانشگاه امام حسین (ع)
***
جنگ به وسیلهی مردم اداره شد
یکی از چالشهای بزرگی که همان اول انقلاب به سراغ کشور آمد، همین جنگ تحمیلی هشت ساله بود. شوخی نیست؛ هشت سال! جنگی را بر این کشور تحمیل کردند. هر نظامی باشد، با ناآمادگی ای که در اول انقلاب به طور طبیعی هست، در یک چنین چالشی شکست میخورد؛ اما کشور عزیز ما، نظام مقدس جمهوری اسلامی شکست نخورد؛ پیروز شد. جنگ به وسیلهی مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هم نیروهای گوناگون، متکی به مردم بودند؛ به ایمان مردم، به عشق مردم، به صفای مردم. از خط مقدم تا همهی صفوف عملیاتی، تا پشت جبهه و پشتیبانی، مردم با صفا و صداقتی مثالزدنی و فراموشنشدنی، برای فداکاری آمادگی داشتند. آن کسانی که در سنین جوانىِ بعد از آن دوران هستند، متأسفانه به یاد نمیدهند. چقدر خوب است که آن حوادث ممتاز و برجسته و زیبا بازخوانی شود.
در همین شهر کرمانشاه برای من نقل کردند که جعفرآباد بمباران شده بود، یک خانوادهای زیر آوار مانده بودند. بچههای فرمانداری رفتند کمک کردند، اینها را از زیر آوار بیرون آوردند. پیرمردِ پدر این خانواده بعد برای تشکر به فرمانداری آمده بود. تشکر میکرد که به من کمک کردید. مسئولین فرمانداری به او گفتند شما فهرست خسارتهاتان را بدهید که ما به شما کمک کنیم و جبران خسارتهاتان بشود. در این نقل، این پیرمرد گفت: حیف است از تو همشهری! مگر من برای جیفهی دنیا اینجا آمدهام؟ ببینید، او کرمانشاهی است ها! این تعبیر، همان تعبیر پرگذشت و پر اغماضی است که یک انسان والا انجام میدهد... جنگ را مردم اداره کردند؛ مردم پای کار بودند. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه
****
کمبود امکانات ایران در دفاع مقدس
جنگ تحمیلی درحالی آغاز شد که ما از لحاظ امکانات، از لحاظ عدد نیرو، از لحاظ سازماندهی و تشکیلات، بسیار بسیار با آن مهاجم -رژیم بعثی صدّام- فاصله داشتیم؛ او آماده بود، تجهیزاتش مرتّب بود، سازماندهیاش محکم بود، لشکرهایش معلوم بودند، نیروی هوایی و نیروی زمینیاش هر دو آماده بودند، پدافندش، پشتیبانیهایش، مهندسیاش، [قسمتهای] گوناگون و همه چیزش آماده بود، [ولی] ما در همهی این مسائل مشکل داشتیم؛ هم در تجهیزات مشکل داشتیم، هم در نیروی انسانی مشکل داشتیم، هم در مهندسی مشکل داشتیم، هم در پشتیبانی مشکل داشتیم، هم در ابزار و تشکیلات مشکل داشتیم... آن روز، فرمانده نیروی هوایی ما فهرست هواپیماهای قابل استفاده را آورد به من داد، گفت حدّاکثر طیّ هفده هجده روز، کلّیّهی پرندههای ما پروازشان قطع خواهد شد و تمام خواهد شد، چون قطعه میخواهند؛ آخرینش سی۱۳۰ بود. همان روزهای اوّل، دوّم، سوّم، باید اف۵ و اف۴ و اف۱۴ و مانند اینها یواش یواش از رده خارج میشدند، مثلاً آنچه تا پانزده روز یا بیست روز باقی میماند، هواپیمای سی۱۳۰ بود -اینها هواپیمای ترابری بود- که ما مثلاً یک تعدادی از اینها داشتیم. آن روز اینجور تصوّر میکردیم؛ امّا «فتَحَ باباً»، نیروی هوایی ما تا آخر جنگ فعّال بود، تلاش کرد، کار کرد. «فتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب اِلَیهِ الاَوهام» یعنی این، رزق لایُحتسب یعنی این. ۱۳۹۵/۱۱/۱۹
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش
***
مقاومت اقوام ایرانی در مقابل رژیم صدام
در خوزستان جوانهای عرب در مقابل تهاجم رژیم صدّام ایستادند. آنها هم عرب بودند، اینها هم عرب بودند امّا این عرب ایستاد. اسم شهید علی هاشمی -سردار جوان عرب خوزستانی، اهل اهواز- و اسم اینها فراموش نخواهد شد؛ اینها ایستادند. او هم عربی حرف میزد، این هم عربی حرف میزد امّا این حقیقت را فهمید، توطئهی دشمن را شناخت و ایستاد؛ بقیّهی اقوام ایرانی همینجور. ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
***
امریکا، از اسلامِ نوکرمآبهایی مثل بعضی از دولتهای دیگر نمیترسد - آن اسلام ترس ندارد - از آن اسلامی میترسد که اسلام ناب است، اسلام قرآنی است، اسلام جهاد و مبارزه و اسلام توکل به خداست؛ یعنی همان اسلامی که در دست مردم انقلابی ما و در دست شماست و دست جوانهایتان بود که رفتند و جنگیدند و شهید شدند. از این اسلام میترسند.
هر نفر از جوانان ما در جبهه، برای استکبار یک خطر محسوب میشد... خانوادههای اسرا هم باید به این آزادمردان و جوانان آزاده افتخار کنند. ما میدانیم اینها چهقدر مردانگی و قدرت نفس از خود نشان دادند و دشمن نتوانسته آنان را هضم کند. البته، روی اسرای عزیزمان در طول این چند سال سختگیریها و فشارهایی هم داشتند؛ ولی آنها مردند و مؤمنند و آن همه سختی را تحمل کردند و به خاطر اسلام ایستادگی نمودند. ۱۳۶۸/۰۸/۲۴
بیانات در دیدار خانواده شهدا و ایثارگران
***
خباثت تبلیغاتی غرب در ماجرای فتح خرمشهر
[دستگاه تبلیغاتی استعماری آمریکا و غرب] نشانهی مقاومت ملت ایران را منعکس نمیکنند. در دوران جنگ هم پیروزیهای ملت ما را منعکس نمیکردند. آن روزی که رزمندگان سلحشور ما خرمشهر را پس گرفته بودند، خبر آنرا منعکس نکردند. ۱۳۶۸/۱۲/۲۲
بیانات در دیدار مسئولان و اقشار مختلف مردم
***
جوانان حاضر در جبههها از معجزات انقلاب بودند
آن چیزی که در کشور ایران واقع شد و بلاشک در همهی ادوار تاریخ این کشور - تا آنجا که ما خواندهایم و دیدهایم - سابقهیی ندارد، ایستادگی و فداکاری عمومی و یکپارچهی مردم در راه خدا بود که در مقابل تجاوز و نامردمی دشمنان صورت گرفت. نقطهی اوج این حادثهی استثنایی و بینظیر، همان حرکت درخشانی بود که از ستارگان آسمان انسانیت زمان ما - یعنی همین شهیدان عزیز ما - سر زد. این جوانانی که اینطور با شور و شوق، بدون اینکه به آرزوها و شهوات جوانی کمترین اعتنایی بکنند، به جبههها رفتند و حقیقتاً با عشق و محبت الهی جان دادند، بهنظر بنده این برجستگان زمان ما، از صدر اسلام به بعد، در هیچیک از دورهها، از لحاظ کمیت و کیفیت نظیر ندارند. عده کثیری از این عزیزان هم همین حرکت و همین شجاعت را بخرج دادند و بهصورت جانباز درآمدند؛ عدهیی هم به اسارت افتادند و در دوران اسارت هم از خود عظمت نشان دادند؛ عدهیی هم - که بحمداللَّه کم نیستند - همچنان در میان مردم هستند و برای دفاع از این انقلاب، ذخیرههای الهی محسوب میشوند. این مجموعهی جوان - چه آنهایی که شهید شدند، چه آنهایی که جانباز شدند، چه آنهایی که اسیر شدند، چه آنهایی که هنوز مفقودالاثرند و از حال آنها کسی مطلع نیست - جزو معجزات انقلاب در زمان ماست. ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای قم
***
مقاومت ایمانی و انقلابی آزادگان ما در دوران اسارت
مسأله آزادگان، مسأله بزرگی است. به فیلمهای تبلیغاتی غربیها و دیگران در زمینه مسائل نظامی و مسائل مربوط به اسارتهایشان نگاه نکنید. هیچ ملتی نتوانسته است از قشرهای مختلف، مجموعهای جوان و رزمنده به وجود آوَرد که در سختترین شرایطِ اسارت، شخصیت انقلابی و ایمانی و روح رزمندگی را آنچنان حفظ کنند، که آزادگان ما در دوران اسارت حفظ کردند؛ در حالی که یقیناً آنچه ملت ایران از حوادث دوران اسارت این عزیزان میداند، بخشی از مجموعه عظیمی از حوادث است.
مگر میشود این حادثه را تشریح کرد؟ مگر رنجهای لحظه لحظه اسارت را میشود در کلمات گنجاند، یا با زبان ادبیّات و هنر تبیین کرد؟ شنیدن، مانند دیدن و لمس کردن نیست. اینها ایستادگی و مقاومت کردند. شاید در آن لحظهای که آزادگان عزیز ما در اردوگاههایی با نگهبانان غلاظ و شداد دشمن روبهرو بودند و ایستادگی میکردند، بعضی از آنها امیدی هم به آزادی خودشان نداشتند. شاید در میان آنها کسانی هم بودند که خسته میشدند و میگفتند تا کی؟ اما سنّت الهی این است که «فانّ مع العسر یسرا، انّ مع العسر یسرا».اگر سختیها را تحمّل کردید، خدای متعال درهای فَرَج را خواهد گشود. اگر مجاهدت در راه خدا را بر جسم و نفس خودتان هموار کردید، خدای متعال روشنایی فَرَج را به شما نشان خواهد داد و درهای فَرَج را به روی شما باز خواهد کرد: «و من یتّق اللَّه یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب». خدای متعال به برکت مجاهدت و به شرط ایستادگی، بیرون از دایره محاسبه معمولی عقول بشری، درها را باز و راهها را هموار میکند ۱۳۷۶/۰۵/۲۹
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا
***
ملت ایران در جنگ غریبانه ایستادگی کرد
یکى از مؤلّفههاى شخصیت ایرانى، دفاع جانانهى او در دوران دفاع مقدّس است. کسى نمىتواند این را منکر شود. آنهایى که به ایران حمله کردند، حمله نکردند تا بعد از هشت سال، دست از پا درازتر برگردند و بروند و تازه صدها میلیارد دلار هم علیه آنها ادّعا وجود داشته باشد - که الان ما علیه عراق، این ادّعاها را داریم - حمله کرده بودند تا حداقل منطقهى خوزستان را ببرند. اگر توفیق نصیبشان مىشد، کمى آن طرفتر، ایلام و کرمانشاه را هم تصرف مىکردند. چه کسانى نگذاشتند؟ رزمندگان ما و مردان و جوانان این کشور. همینهایى که در شلمچه و فاو و در مناطق گوناگون عملیاتى در غرب و جنوب کشور، یادهایشان امروز در سنگرهاى به خاک و غبار آلوده شده، قابل جستجوست... نباید گذاشت این یاد پنهان بماند و ارزش والاى جهاد و مبارزه در دوران غربت، از یاد ملت ایران برود.
ما غریبانه جنگیدهایم. در دورهى جنگ، ارتش ما غریب، سپاه ما غریب و بسیج ما غریب بود. کسانى که مىخواستند حقیقتاً جانفشانى کنند، با غربت مىجنگیدند. از چه جهت غربت؟ از این جهت که هیچ نقطهى دنیا با ما موافق نبود. امروز عدّهاى که گوششان به صداهاى تهدید، کمى ناآشناست، مىگویند چه خواهد شد؟ آن روز بدتر از امروز بود. یک طرفِ دنیا بلوک غرب بود که با همهى قوا از عراق حمایت مىکرد؛ از فرانسه و آلمان و کشورهاى گوناگون اروپایى بگیرید تا عناصر وابسته به اردوگاه غرب در بین کشورهاى اسلامى و مرتجعان و دیگران؛ یک طرف هم بلوک شرق بود که در رأس آن، شوروىِ آن روز قرار داشت و بهشدّت از عراق دفاع مىکرد. همهى کشورهاى اروپاى شرقى از عراق حمایت مىکردند و به او سلاح و امکانات و تجهیزات مىدادند. من بارها این را گفتهام؛ ما مىخواستیم از خارج سیم خاردار بیاوریم - آن وقتها سیم خاردار را هم وارد مىکردیم؛ وضع اوّل جنگ اینگونه بود - چون مىخواست از خاک روسیه عبور کند، نگذاشتند! آر.پى.جى.۷ به ما نمىفروختند. این وضعى که شما امروز مىبینید، کار جوانان خودِ ماست. بچههاى خودِ ما کشور را به اینجا رساندهاند و این همه امکانات دفاعى و تجهیزاتى را براى ما فراهم کردهاند. بعضى از کشورهایى هم که مستقل بودند - مثل یوگسلاوىِ آن روز، که نه به آن معنا جزو اردوگاه شرق بود و نه جزو غربیها محسوب مىشد - بدتر از همه عمل مىکردند! بنده در اواخر دوران ریاست جمهورى به یوگسلاوى سفر کردم. از ما دعوت رسمى شده بود و ما میهمان آنها بودیم؛ گفتیم شاید بتوانیم یک معاملهى تسلیحاتى با آنها بکنیم؛ اما دیدیم اصلاً جواب نمىدهند! تازهترین امکاناتشان را براى عراق مىفرستادند و به ما جواب نمىدادند. مرتب از کشورهاى عربى و از جاهاى مختلف، کاروانهاى تجهیزات و امکانات جنگى به طرف عراق سرازیر بود؛ ولى ما تک و تنها وسط میدان بودیم. فقط پشتیبان ما خدا و ایمان و اراده و کمک این مردم بود. جمهورى اسلامى به اتّکاى ایمان - که معجزههاى بزرگى مىکند - و به اتّکاى کمک و حمایت مردم و به امید ارزشهاى والایى که بحمداللَّه به برکت اسلام و ایمان و قرآن در چشم ما پدید آمده و افقهایى که باز شده، این گونه ایستاد و قدرتمندانه دفاع کرد. ۱۳۸۰/۱۲/۰۵
بیانات در دیدار شرکت کنندگان در اولین همایش راهیاننور با رهبر انقلاب
***
پیروزی در دفاع مقدس با قدرتِ اراده و فکر و هوشمندی جوان ایرانی
در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد - در حالیکه آن ارتش از سوی آمریکا، شوروىِ آنروز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی میشد - غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگىِ بیستوپنج شش ساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دورههای مختلف دیده ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را باز پس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیأت جهانی به ایران آمد و رئیس آن - قریب به این مضمون - به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست میگفت. دنیا باور نمیکرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیده ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آنهم نه با تجهیزات پیشرفته آنچنانیکه نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانىِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیستوسه ساله، بیستوپنج ساله، بیستوشش ساله و بیستوهفت ساله بودند. ۱۳۸۲/۰۶/۲۶
بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان
***
نقش آفرینی و ایستادگی نیروی هوایی در دفاع مقدس
جنگ تحمیلی آغاز گشت و نوبت عملیات شد. چشمها متوجّه بود که نیروی هوایی چه خواهد کرد. نیروی هوایی نقشآفرینی کرد و وسط میدان ظاهر شد. با اینکه نیروی هوایی نیروی پشتیبانی است، اما در برهه مهمّی از زمان در آغاز جنگ، محور دفاع مقدّس شد. بنده آن وقت نماینده مجلس شورای اسلامی بودم؛ به مجلس رفتم و از تعداد سورتیهای پرواز نیروی هوایی در جنگ گزارش دادم؛ نمایندگان مبهوت ماندند! یک بار دیگر نیروی هوایی دیگران را متعجّب کرد؛ آن زمان که دستگاههای - به گمان بعضیها - از کار افتاده و معطّل مانده و رو به تمام شدن را احیاء کرد. شاید روز اوّل یا دوم جنگ بود که چند نفر از بزرگان نظامىِ آن روز کاغذی به من دادند که در آن طبق آمار نشان داده شده بود که ما حداکثر تا بیست روز دیگر پرندهای در آسمان کشور نخواهیم داشت؛ نه ترابری و نه جنگنده. من هنوز آن کاغذ را نگه داشتهام. به ما میگفتند اصلاً امکان ندارد؛ اما جوانان ما - از خلبان ما، فنّی ما، پدافندی ما، همه و همه - دست به هم دادند و هشت سال جنگ را بدون اینکه ما چیز قابل توجّهی به موجودی ارتش اضافه کرده باشیم، اداره کردند؛ آن هم در مقابل پشتیبانیهای جهانی از رژیم صدّام. به آن رژیم هواپیما و امکانات راداری و پدافندی میدادند و مدرنترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش میگذاشتند؛ اما نیروی هوایی ایستادگی کرد: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». خیلیها هستند که به مبدأ و فکری ایمان میآورند و وارد دایره مؤمنین میشوند؛ اما وقتی مشکلات پیدا شد و تکالیف سنگین گردید، پس میزنند. کسانی مورد مدح الهی هستند که وقتی بلی را گفتند و وارد میدان شرف و صداقت شدند، بر آن پای بفشرند، و نیروی هوایی ما پای فشرد. این گواهی من است، آن هم گواهی از نزدیک. ۱۳۸۲/۱۱/۱۹
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش
***
ایستادگی نیروی هوایی در دفاع مقدس
با اینکه نیروی هوایی نیروی پشتیبانی است، اما در برهه مهمّی از زمان در آغاز جنگ، محور دفاع مقدّس شد. بنده آن وقت نماینده مجلس شورای اسلامی بودم؛ به مجلس رفتم و از تعداد سورتیهای پرواز نیروی هوایی در جنگ گزارش دادم؛ نمایندگان مبهوت ماندند! یک بار دیگر نیروی هوایی دیگران را متعجّب کرد؛ آن زمان که دستگاههای - به گمان بعضیها - از کار افتاده و معطّل مانده و رو به تمام شدن را احیاء کرد. شاید روز اوّل یا دوم جنگ بود که چند نفر از بزرگان نظامىِ آن روز کاغذی به من دادند که در آن طبق آمار نشان داده شده بود که ما حداکثر تا بیست روز دیگر پرندهای در آسمان کشور نخواهیم داشت؛ نه ترابری و نه جنگنده. من هنوز آن کاغذ را نگه داشتهام. به ما میگفتند اصلاً امکان ندارد؛ اما جوانان ما - از خلبان ما، فنّی ما، پدافندی ما، همه و همه - دست به هم دادند و هشت سال جنگ را بدون اینکه ما چیز قابل توجّهی به موجودی ارتش اضافه کرده باشیم، اداره کردند؛ آن هم در مقابل پشتیبانیهای جهانی از رژیم صدّام. به آن رژیم هواپیما و امکانات راداری و پدافندی میدادند و مدرنترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش میگذاشتند؛ اما نیروی هوایی ایستادگی کرد ۱۳۸۲/۱۱/۱۹
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوای ارتش
***
نقشه استکبار برای ایران در جنگ
نقشهی استکبار جهانی این بود که اشغالگران بعثی در کشور ما همینجور با مردم ما رفتار کنند؛ نقشهی امریکا و همدستان مستکبر او در دنیا این بود که ملت ایران را ذلیل و تحقیر کنند... اینها به صدام کمک کردند؛ صدام در دست اینها بود. با اشارهی اینها و با چراغ سبز و کمک اینها میخواستند ملت ایران بهوسیلهی صدام تحقیر و ذلیل شود که جوانان، شهدا، جانبازان و خانوادههای شهدا نگذاشتند؛ این یک افتخار تمام نشدنی است. این چیزی نیست که زمان بر آن بگذرد و کهنه شود. ۱۳۸۳/۰۴/۱۶
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای استان همدان
***
رزمندگان با مجاهدتشان پیشاهنگ حفظ هویت و استقلال ما بودند
مسلمانها هزار سال در خواب غفلت بودند؛ دویست سال استعمار بر سرزمینهای اسلامی حاکم و مسلط بود؛ امروز هم استکبار جهانی بر بخشی از دنیای اسلام مسلط است؛ مگر این مسلمانان مؤمن نیستند؟ چرا، آنها هم ایمان دارند و نماز میخوانند؛ اما این کافی نیست. برای پیروزی و موفقیت، مؤمن بودن و نماز و روزه بهجا آوردن کافی نیست؛ مجاهدت لازم است. در سایهی مجاهدت است که یک ملت میتواند خودش را، هویتش را، ناموسش را، افتخاراتش را، تاریخش را، فرهنگش را و استقلال و آزادیاش را حفظ کند. ملت ما این کار را کرد و جوانهای شما هم پیشاهنگان این راه بودند. به این مجاهدتها افتخار کنید. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان
***
مجاهدت رزمندگان و نصرت الهی در دفاع مقدس
در دوران تسلط مادیگری در دنیا، یک مرد معنوی بلند میشود؛ یک ملت مؤمن و مخلص و پُرشور زیر پرچم او حرکت میکنند؛ میلیونها دل، میلیونها انسان و میلیونها اراده در هم تنیده میشوند و نظام جمهوری اسلامی را بهوجود میآوردند - که به تنهایی در مقابل دنیای استکبار ایستاده است - آنوقت دشمن حقیر و حکومت خودکامهی خونریزِ جلادی مثل حکومت بعثىِ صدام بیاید و امریکا و شوروی و اروپای آن روز و مرتجعان منطقه هم به او کمک کنند تا بر این نظام و این ملت و این کشور غلبه پیدا کند؛ مرزهای او را بشکند؛ خاکش را بگیرد و آبروی این ملت را بریزد؛ این چیز کمی بود؟ خدای متعال نگذاشت. دست نصرت خدا از آستین بچههای شما بیرون آمد و اسلام یاری شد. هزاران هزار نفر رفتند در جبههها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختیها را به خودشان خریدند؛ عدهیی از آنها جانشان را دادند؛ عدهیی از آنها سلامتشان را دادند، که الان دارید میبینید و جلوی چشم ما هستند - این جانبازان عزیز - عدهیی در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من اللَّه و فتح قریب و بشّر المؤمنین»؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد. خدا نصرتش را به آدمهای تنبل و بیمجاهدت نمیدهد. خدا از انسانهای بیکاره و تنبل و بیخیال و لاابالی حمایت نمیکند؛ ولو مؤمن باشند. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان
***
غلبه بر دشمن در جنگ به برکت حضور مردم و بسیج بود
حضور بسیج در میدانهای جنگ و دفاع مقدس، هم به عنوان یک عمل نظامی، و هم به عنوان روحیهدهی به رزمندگان مستقر در سازمانهای نظامی - یعنی ارتش و سپاه - تأثیرات معجزآسایی داشته است. آنجایی که بسیج بود، روحیه و معنویت هم بود؛ طبعاً ایستادگی و مقاومت هم بود و بر اثر آن همه، پیروزی هم نصیب میشد. برای همین است که ملت ایران در کمتر از دو سال - یعنی تا فتح خرمشهر - بر قوای اهریمنی عراق فائق شد. وقتی خرمشهر سقوط کرد، نماد قوی پنجگىِ دشمن بود و مظلومیت ملت ایران. وقتی ملت ایران با قدرت خرمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نیروی رزمندهی دشمن را اسیر کرد، در واقع سرنوشت نهایی جنگ نوشته شد. همان روزها سران چند کشور برای وساطت به ایران آمده بودند. یکی از برجستگان سیاسىِ معروف انقلابی دنیا - که رهبر یکی از کشورهای آفریقایی بود - به من گفت امروز مسألهی ایران و جمهوری اسلامی در دنیا بکلی با قبل از فتح خرمشهر متفاوت است؛ امروز همه به چشم فاتح و پیروز به شما نگاه میکنند. و حقیقت هم همین بود. شش سال بعد از آن صرف شد تا نظام جمهوری اسلامی بتواند بر زرادخانهی عظیم جهانی - که پشت سر رژیم بعثی صدام قرار داشت - پیروز شود. و ما پیروز شدیم و توانستیم بر دشمنی که شوروىِ سابق و ناتو و امریکا از او حمایت میکردند، به او تجهیزات میدادند، به او سلاح شیمیایی میدادند، به او کمکهای مؤثرِ اطلاعاتی میدادند، فائق بیاییم؛ این به برکت حضور مردم بود؛ یعنی حضور بسیج. ۱۳۸۴/۰۶/۰۲
بیانات در مراسم صبحگاه ردههای مختلف نیروی مقاومت بسیج
***
ایستادگی با حداقل امکانات
اولِ جنگ، ما هیچ چیز نداشتیم. بنده هم از نزدیک شاهد بودم؛ واقعاً دست ما خالی بود؛ نه ارتش ما امکاناتی داشت، نه سپاه که آن روز اصلاً تشکل درستی نداشت؛ حتّی تفنگ انفرادی در دست افراد نبود؛ وسایل ابتدایىِ یک جنگ حقیقی در اختیار نبود. در منطقهی اهواز - که بنده آنجاها بودم - بعضی از یگانهای یک تیپ ما شاید حدود ده دستگاه تانک در اختیار داشتند؛ یعنی یک دهمِ آنچه باید داشته باشند. تانکهایشان از بین رفته بود، منهدم شده بود؛ در عین حال جوانهای ما ایستاده بودند و تلاش میکردند. ۳۱/۰۶/۱۳۸۴
بیانات در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت و خاطره گویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت
***
دفاع مردم خوزستان از مرزها
اگر این شهیدان عزیز [منطقه خوزستان] نمیبودند و چنانچه این مردم مؤمن در این منطقه، سدِ راه دشمن نمیشدند، سرنوشت ایران عزیز و اسلامی چیز دیگری میشد. امروز و فردا و فرداها این ملت و این کشور، مرهون فداکاری شهیدان عزیزی است که این منطقهی عظیم را با جسم و جان خود محافظت کردند، استقلال کشور را حفظ کردند و عزت این ملت را حفظ کردند. من در این منطقه، مردمی را دیدم که عمر خود را در همین منطقه گذرانده بودند - برادران و خواهران عرب - و با شجاعت، با جانفشانی و وفاداری خود به اسلام و ایران عزیز، آنچنان ایستادگیای کردند که همهی محاسبات دشمن بعثی و پشتیبانان خارجىِ او، غلط از آب درآمد. من در این منطقه، جوانان غیور این کشور را مشاهده کردم که از اکناف این کشور پهناور و بزرگ، از آغوش خانوادهها، از زندگی راحتِ در کنار پدر و مادر، دل بریده بودند تا به اینجا بیایند و از مرزهای شرف و عزت ایران اسلامی دفاع کنند. خوزستان، نقطهای است که در آن توطئهی دشمنان ناکام ماند؛ خوزستان منطقهای است که در آن محاسبات دشمنان اسلام غلط از آب درآمد. طاغوتِ عراق طور دیگری محاسبه کرده بود و پشتیبانان صدام - یعنی امریکا و دیگر عناصر اردوگاه استکبار جهانی - محاسبات دیگری کرده بودند. همت شما مردم، غیرت جوانان مسلمان از سراسر کشور و حمیّت و ایمان مرد و زنِ این سرزمین، محاسبات آنها را از ریشه باطل کرد. جانهایی در اینجا قربان اهداف بلند اسلامی شدند؛ که این شهید عزیز ما - شهید چمران - یکی از نمونههای برجستهی آن است. یاد شهدا گرامی باد! یاد سرداران شهید و مجاهدان راه خدا گرامی باد! یاد شهیدان خوزستان و جوانان مخلص عرب - از اهواز و سوسنگرد و شادگان و حمیدیه و هویزه و دیگر مناطق این استان و شهیدان آبادان و خرمشهر - گرامی باد! اینها این کشور را بیمه کردند. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵
بیانات در دیدار کاروانهای راهیان نور در دهلاویه
***
دشمن میخواست ما را تحقیر کند
آن کسانی که در زمان حکومت شریر بعثی، به ایران حمله کردند و میخواستند ایران یا لااقل قسمتی از ایران را مثل وضع فعلی عراق بکنند که اشغالگر بیاید داخل خانه و محلهی زندگی مردم و امکان تنفس را از پیر و جوان و مرد و زن بگیرد؛ به آنها اهانت کند، آنها را تحقیر کند، پا روی گردن آنها بگذارد؛ این کار را میخواستد با ملت ما بکنند... صدام و حزب بعث و پشتیبانان امریکائی و شوروی و اروپائىِ او قصد داشتند با ملت ایران چنین معاملهای بکنند. و این جوان رزمندهی ما نگذاشت. ۱۳۸۶/۰۲/۲۷
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران خراسان
***
مردم خوزستان صف اول مقابله با دشمن بعثی
[در دفاع مقدس] صف اول رزمندگان مبارز و دلاور، جوانهای فداکاری بودند که فرزندان این آب و خاک و پروریدگان این منطقه بودند: مردم عزیز خوزستان؛ زنهاشان، مردهاشان. من در دوران دفاع مقدس به بعضی از روستاهائی که زیر ستم دشمن بعثی قرار گرفته بود، رفتم و از نزدیک وضعیت آن مردم را، روحیهی آنها را دیدم. آنها پیوستگیشان به ایران اسلامی و به ملت مبارز و قهرمان و به اسلام - که در ایران پرچم آن برافراشته شده بود - آن چنان بود که دشمنان بعثی نتوانسته بودند با وسوسهی قومیت و همزبانی، این پیوند مستحکم را سست کنند. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱
بیانات در منطقه عملیاتی فتحالمبین
***
نقش جوانهای در دفاع مقدس
جوانهای عزیز! فرزندان عزیز من! که اغلب شما در آن روزها نبودید، آن روزهای سخت و تلخ را ندیدید؛ این دشت زیبا، این صحنهی چشمنواز، این زمین حاصلخیز، در یک روزی زیر پای دشمنان شما بود؛ چکمهپوشان رژیم بعثی در همین سرزمینی که مال شماست، متعلق به شماست، آن چنان جهنمی بر پا کرده بودند که انسان از جهات مختلف تأسف میخورد، از جمله از این جهت که چطور این سرزمین زیبا و این طبیعت چشمنواز را تبدیل کرده بودند به یک آتش، به یک دوزخ. در ایام محنت جنگ، قبل از عملیات فتحالمبین، بنده از این منطقهی شمالىِ مشرف بر این دشت، این چشمانداز وسیع را دیده بودم؛ این خاطره از یاد من نمیرود که نیروهای دشمن در این سرزمین پهناور با چندین لشکر در اینجا متفرق بودند؛ زمین شما را، خاک شما را با چکمههای خودشان میکوبیدند و ملت ایران را تحقیر میکردند. آن کسی که کشور شما را نجات داد، همین جوانهای فداکار و مبارز بودند؛ همین بسیج، همین ارتش، همین سپاه، همین رزمندگان فداکار، که امروز هم بازماندگان آنها در مناطق گوناگونی از کشور حضور دارند؛ بعضی از آنها هم به شهادت رسیدهاند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا». ۱۳۸۹/۰۱/۱۱
بیانات در منطقه عملیاتی فتحالمبین
***
شکست غربیها با وجود حمایتهای همهجانبه از صدام در جنگ
کسانی که آن روز [در جنگ هشت ساله] در مقابل ملت ایران و رزمندگان ملت قرار داشتند، عیناً همان کسانی اند که امروز در مقابل ملت ایران قرار دارند؛ اینها را باید بشناسیم. آن روز هم آمریکا بود، ناتو بود، همین انگلیس و فرانسه و آلمان بودند. سلاح شیمیائی به صدام میدادند، سلاح نظامی میدادند، هواپیما میدادند، نقشهی جنگی میدادند، اطلاعاتِ بهروز صحنهی نبرد را به او میدادند، پشت سر او ایستاده بودند، شاید بتوانند نظام جمهوری اسلامی ایران را، نظام رفیع توحید و معنویت را، پرچم برافراشتهی توحید و انسانیت را، صلای آزادگی و استقلال ملتها را شکست بدهند. پشت سر صدام اینها بودند، امروز هم همینهایند... امروز در مقابل ملت ایران قرار دارند. همین ها در سال ۶۱ هم پشت سر صدام بودند. آن روز شکست خوردند، مطمئن باشید امروز هم شکست میخورند. ۱۳۸۹/۰۳/۰۳
بیانات در جمع دانشآموختگان دانشگاه امام حسین (ع)
***
جنگ به وسیلهی مردم اداره شد
یکی از چالشهای بزرگی که همان اول انقلاب به سراغ کشور آمد، همین جنگ تحمیلی هشت ساله بود. شوخی نیست؛ هشت سال! جنگی را بر این کشور تحمیل کردند. هر نظامی باشد، با ناآمادگی ای که در اول انقلاب به طور طبیعی هست، در یک چنین چالشی شکست میخورد؛ اما کشور عزیز ما، نظام مقدس جمهوری اسلامی شکست نخورد؛ پیروز شد. جنگ به وسیلهی مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هم نیروهای گوناگون، متکی به مردم بودند؛ به ایمان مردم، به عشق مردم، به صفای مردم. از خط مقدم تا همهی صفوف عملیاتی، تا پشت جبهه و پشتیبانی، مردم با صفا و صداقتی مثالزدنی و فراموشنشدنی، برای فداکاری آمادگی داشتند. آن کسانی که در سنین جوانىِ بعد از آن دوران هستند، متأسفانه به یاد نمیدهند. چقدر خوب است که آن حوادث ممتاز و برجسته و زیبا بازخوانی شود.
در همین شهر کرمانشاه برای من نقل کردند که جعفرآباد بمباران شده بود، یک خانوادهای زیر آوار مانده بودند. بچههای فرمانداری رفتند کمک کردند، اینها را از زیر آوار بیرون آوردند. پیرمردِ پدر این خانواده بعد برای تشکر به فرمانداری آمده بود. تشکر میکرد که به من کمک کردید. مسئولین فرمانداری به او گفتند شما فهرست خسارتهاتان را بدهید که ما به شما کمک کنیم و جبران خسارتهاتان بشود. در این نقل، این پیرمرد گفت: حیف است از تو همشهری! مگر من برای جیفهی دنیا اینجا آمدهام؟ ببینید، او کرمانشاهی است ها! این تعبیر، همان تعبیر پرگذشت و پر اغماضی است که یک انسان والا انجام میدهد... جنگ را مردم اداره کردند؛ مردم پای کار بودند. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه
****
کمبود امکانات ایران در دفاع مقدس
جنگ تحمیلی درحالی آغاز شد که ما از لحاظ امکانات، از لحاظ عدد نیرو، از لحاظ سازماندهی و تشکیلات، بسیار بسیار با آن مهاجم -رژیم بعثی صدّام- فاصله داشتیم؛ او آماده بود، تجهیزاتش مرتّب بود، سازماندهیاش محکم بود، لشکرهایش معلوم بودند، نیروی هوایی و نیروی زمینیاش هر دو آماده بودند، پدافندش، پشتیبانیهایش، مهندسیاش، [قسمتهای] گوناگون و همه چیزش آماده بود، [ولی] ما در همهی این مسائل مشکل داشتیم؛ هم در تجهیزات مشکل داشتیم، هم در نیروی انسانی مشکل داشتیم، هم در مهندسی مشکل داشتیم، هم در پشتیبانی مشکل داشتیم، هم در ابزار و تشکیلات مشکل داشتیم... آن روز، فرمانده نیروی هوایی ما فهرست هواپیماهای قابل استفاده را آورد به من داد، گفت حدّاکثر طیّ هفده هجده روز، کلّیّهی پرندههای ما پروازشان قطع خواهد شد و تمام خواهد شد، چون قطعه میخواهند؛ آخرینش سی۱۳۰ بود. همان روزهای اوّل، دوّم، سوّم، باید اف۵ و اف۴ و اف۱۴ و مانند اینها یواش یواش از رده خارج میشدند، مثلاً آنچه تا پانزده روز یا بیست روز باقی میماند، هواپیمای سی۱۳۰ بود -اینها هواپیمای ترابری بود- که ما مثلاً یک تعدادی از اینها داشتیم. آن روز اینجور تصوّر میکردیم؛ امّا «فتَحَ باباً»، نیروی هوایی ما تا آخر جنگ فعّال بود، تلاش کرد، کار کرد. «فتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب اِلَیهِ الاَوهام» یعنی این، رزق لایُحتسب یعنی این. ۱۳۹۵/۱۱/۱۹
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش
***
مقاومت اقوام ایرانی در مقابل رژیم صدام
در خوزستان جوانهای عرب در مقابل تهاجم رژیم صدّام ایستادند. آنها هم عرب بودند، اینها هم عرب بودند امّا این عرب ایستاد. اسم شهید علی هاشمی -سردار جوان عرب خوزستانی، اهل اهواز- و اسم اینها فراموش نخواهد شد؛ اینها ایستادند. او هم عربی حرف میزد، این هم عربی حرف میزد امّا این حقیقت را فهمید، توطئهی دشمن را شناخت و ایستاد؛ بقیّهی اقوام ایرانی همینجور. ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
***