1398/02/21
درس اول | آیه ۷ سوره حمد
درسنامه ترجمه قرآن
با نگاهی اجمالی به بیانات حضرت آیتالله خامنهای در مییابیم که ایشان در سخنرانیهای عمومی خود تقریباً از «تمام سورههای قرآن کریم»، آیاتی را استفاده نمودهاند. ماه مبارک رمضان بهانهای است تا بیشتر با مباحث قرآنی بیانات رهبر انقلاب آشنا شویم. از این رو بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت ایام ماه مبارک رمضان پروندهی «درسنامهی ترجمهی قرآن» را منتشر میکند، در این پرونده برخی از آیات قرآن کریم که حضرت آیتالله خامنهای شرح و تفسیر کردهاند بهصورت آموزشی برای مخاطبان ارائه میشود، همچنین نظرات دیگر مفسران در ذیل آن آیات مورد بررسی قرار گرفته است. در اولین مطلب این پرونده با آیهی ۷ سوره مبارکه حمد آشنا میشویم.
از قدیم در زبان علما و بزرگان این جمله معروف بوده «کسی که اهل تحقیق است، اهل تتبع نیست و کسی که اهل تتبع است اهل تحقیق نیست.» بهطوری که در زبان علمای بزرگ، اصطلاح «محقق» و «متتبع» در مقابل هم قرار دارند و برخی بزرگان را محقق میدانند اما متتبع نمیدانند و برخی را بالعکس. لذا به کمتر کسی مانند صاحب جواهر، هم محقق گفته میشد و هم متتبع.۱
اگر به شخصیت و اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای نگاه کنیم، دو بُعد را در شخصیت علمی ایشان مییابیم. بُعد اول مطالعهی گسترده و تسلط به منابع تاریخی، رجالی، ادبی، فقهی، تفسیری و نیز آشنایی با اندیشهی بزرگان و اندیشمندان است و بُعد دوم تفکر، تأمل، تدبر، نکته سنجی، ریزبینی و قدرت تحلیل بالا در متون دینی و حتی پدیدهها است. این دو بُعد در حقیقت ایشان را به یک شخصیت «متتبع» و «محقق» تبدیل کرده است.
این ویژگی «تتبع» و «تحقیق» در عرصههای گوناگون دینپژوهی بروز و ظهور پیدا کرده است. مهم اینکه این ویژگی، از همان دوران جوانی به وضوح دیده میشود. بهعنوان نمونه این ویژگی را در عرصهی تاریخی میتوان در کتاب «همرزمان حسین علیهالسلام» به وضوح مشاهده کرد.۲ یکی دیگر از عرصههای مهم، تفسیر قرآن است. بهگونهای که روش تفسیری اجتهادی و قرآن به قرآن و با گرایش اجتماعی تربیتی، آرای تفسیری ایشان را از از دیگر مفسران متمایز کرده است. این ویژگی را نیز در دوران جوانی در کتاب «تفسیر سورهی برائت» و «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» میتوان دید.۳
این ویژگی باعث شده است تا ایشان به یک شخصیت قرآنی تبدیل شوند. بهگونهای که تمام آرا، اندیشهها و بیانات و رفتارهای ایشان تحت تأثیر قرآن است و به حق میتوان ایشان را یک «رهبر قرآنی» نامید. چیزی که در سدههای اخیر از زمان سید جمال به بعد همگی آرزوی آن را داشتند. با نگاهی اجمالی به بیانات رهبر انقلاب در مییابیم که ایشان در طول این سالها، تنها در سخنرانیهای عمومی خود تقریباً از «تمام سورههای قرآن کریم»، آیاتی را استفاده نمودهاند. علاوه بر اینکه برخی آیات را دهها بار در سخنرانیهای خود تکرار کردهاند.۴ این حجم استفاده از آیات قرآن غیر از آیاتی است که در درسهای تخصصی تفسیر، خارج فقه و مباحث علمی ایشان استفاده شده است.
از قدیم در زبان علما و بزرگان این جمله معروف بوده «کسی که اهل تحقیق است، اهل تتبع نیست و کسی که اهل تتبع است اهل تحقیق نیست.» بهطوری که در زبان علمای بزرگ، اصطلاح «محقق» و «متتبع» در مقابل هم قرار دارند و برخی بزرگان را محقق میدانند اما متتبع نمیدانند و برخی را بالعکس. لذا به کمتر کسی مانند صاحب جواهر، هم محقق گفته میشد و هم متتبع.۱
اگر به شخصیت و اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای نگاه کنیم، دو بُعد را در شخصیت علمی ایشان مییابیم. بُعد اول مطالعهی گسترده و تسلط به منابع تاریخی، رجالی، ادبی، فقهی، تفسیری و نیز آشنایی با اندیشهی بزرگان و اندیشمندان است و بُعد دوم تفکر، تأمل، تدبر، نکته سنجی، ریزبینی و قدرت تحلیل بالا در متون دینی و حتی پدیدهها است. این دو بُعد در حقیقت ایشان را به یک شخصیت «متتبع» و «محقق» تبدیل کرده است.
این ویژگی «تتبع» و «تحقیق» در عرصههای گوناگون دینپژوهی بروز و ظهور پیدا کرده است. مهم اینکه این ویژگی، از همان دوران جوانی به وضوح دیده میشود. بهعنوان نمونه این ویژگی را در عرصهی تاریخی میتوان در کتاب «همرزمان حسین علیهالسلام» به وضوح مشاهده کرد.۲ یکی دیگر از عرصههای مهم، تفسیر قرآن است. بهگونهای که روش تفسیری اجتهادی و قرآن به قرآن و با گرایش اجتماعی تربیتی، آرای تفسیری ایشان را از از دیگر مفسران متمایز کرده است. این ویژگی را نیز در دوران جوانی در کتاب «تفسیر سورهی برائت» و «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» میتوان دید.۳
این ویژگی باعث شده است تا ایشان به یک شخصیت قرآنی تبدیل شوند. بهگونهای که تمام آرا، اندیشهها و بیانات و رفتارهای ایشان تحت تأثیر قرآن است و به حق میتوان ایشان را یک «رهبر قرآنی» نامید. چیزی که در سدههای اخیر از زمان سید جمال به بعد همگی آرزوی آن را داشتند. با نگاهی اجمالی به بیانات رهبر انقلاب در مییابیم که ایشان در طول این سالها، تنها در سخنرانیهای عمومی خود تقریباً از «تمام سورههای قرآن کریم»، آیاتی را استفاده نمودهاند. علاوه بر اینکه برخی آیات را دهها بار در سخنرانیهای خود تکرار کردهاند.۴ این حجم استفاده از آیات قرآن غیر از آیاتی است که در درسهای تخصصی تفسیر، خارج فقه و مباحث علمی ایشان استفاده شده است.
ماه مبارک رمضان بهانهای است تا بیشتر به این بعد شخصیتی ایشان توجه نماییم. از این رو بهمناسبت ماه مبارک رمضان، در سلسه یادداشتهایی کوتاه، برخی آیات قرآن کریم را بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب بهصورت «آموزشی» ارائه میکنیم. شایان ذکر است ارائهی «آموزشی» بیانات قرآنی حضرت آیتالله خامنهای، اهداف مهمی را در پی دارد. لذا در پایان انتظار داریم مخاطب گرامی:
با شخصیت علمی رهبر معظم انقلاب بیشتر آشنا شود.
متأثر بودن آرا و اندیشههای ایشان از قرآن کریم را ببیند.
تفسیر را امری روشمند بداند و با روش و گرایش تفسیری رهبر انقلاب آشنا شود.
آموزش ترجمه و برداشت روشمند از قرآن را بیاموزد و بتواند آن را بهکار ببندد.
با آراء و اندیشههای قرآنی ایشان آشنا شود و بتواند آنها را در زندگی بهکار ببرد.
با توجه به این اهداف، از مخاطب صرفاً انتظار داریم که تفسیر را امری روشمند بداند و با روش و گرایش رهبر معظم انقلاب آشنا شود و نیز بتواند آیه را بهصورت آزاد ترجمه کند و بر اساس تدبر در آیه، نکاتی را برداشت نماید. لذا انتظار «تفسیر کردن» آیه، انتظاری کاملاً نادرست است.
درس اول
آیه ۷، سوره مبارکه حمد
متن آیه
صِراطَ الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَ لاَ الضَّالِّین
ترجمه:
ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنان نعمت دادهای، نعمت داده شدهگانی که مورد غضب و گمراه نیستند.
محل بحث
بحث اصلی این آیه بر سر کلمهی «غیر» است. در اینکه کلمهی «غیر» چه نقش ترکیبی دارد، دو قول معروف وجود دارد که ترجمهی آیه بر اساس هر یک، متفاوت میشود.
۱- غیر، بدل۵ از «الذین» باشد.
۲- غیر، صفت۶ برای «الذین» باشد.
اگر «غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم» را بدل از «الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم» بگیریم، آیه اینگونه ترجمه میشود: ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنان نعمت دادی، نه راه کسانی که مورد غضب تو و گمراه هستند.
و اگر «غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم» را صفت برای «الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم» بگیریم، آیه اینگونه ترجمه میشود: ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنان نعمت دادی، آن دسته از نعمت داده شدگانی که مورد غضب تو و گمراه نیستند.
مرحوم طبرسی این دو قول را اینگونه بیان کرده است: «"غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ" بدل من "الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ" على معنى أنّ المنعم علیهم هم الّذین سلموا من غضب اللّه و الضّلال، أو صفة على معنى أنّهم جمعوا بین النّعمة المطلقة و هی نعمة العصمة و بین السّلامة من غضب اللّه و الضّلالة.»۷ اگر نظر اول را قبول کردیم در حقیقت انسانها به سه دسته «اهل نعمت، مغضوب، گمراه» تقسیم میشوند و بنا بر نظر دوم، انسانها همه اهل نعمت هستند اما اهل نعمت به دو دسته تقسیم میشوند: مغضوب و گمراه و غیر مغضوب و غیر گمراه. این تفاوت را بعداً بیشتر توضیح میدهیم.
نظر حضرت آیتالله خامنهای
حضرت آیتالله خامنهای نظر دوم را قبول دارند و معتقدند: «"غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم" به حسب ترکیب نحوى عربى، صفتِ "أنعَمْتَ عَلَیهِم" است.»۸ و به تعبیر دیگر میفرمایند:
«"غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم"، با تعبیر علمى و ادبیش، براى "الَّذینَ أنْعَمتَ عَلَیهِم" صفت است؛ که صفت "الَّذینَ"، این است که "غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم و لاالضَّالِّینَ"؛ آن کسانى که مورد نعمت قرار گرفتند، اما دیگر مورد غضب قرار نگرفتند؛"ولاالضَّالِّین"، گمراه هم نشدند.»۹
و سپس به ترجمهی آیه پرداخته و میفرمایند: «یعنى کسانى که نعمت هم مىگیرند، ممکن است "مغضوب علیهم" شوند؛ مثل بنىاسرائیل. بارها خداى متعال به بنىاسرائیل فرمود: "أُذکُروا نِعمَتى الَّتِى أنْعَمتُ عَلَیکُم" آنها مورد نعمت خدا قرار گرفته بودند. در سورهى حمد، "مغضوب علیهم" به بنى اسرائیل تعبیر شده است.»۱۰ برخی از مفسرین متقدم نیز همین قول را قبول دارند.۱۱ و برخی قول اول را.۱۲
تفاوت معنایی هر یک از دو قول
معنای آیه بر اساس هر دو قول در یک نکته مهم و لطیف متفاوت میشود و آن اینکه اگر نظر اول را بپذیریم، معنای آیه این میشود که خدا انسانها را سه گونه آفریده است: ۱. اهل نعمت ۲. مورد غضب ۳. گمراه.
اما بر اساس نظر دوم، معنای آیه این میشود که انسانها سه گونه نیستند بلکه یک گونهاند: اهل نعمت. یعنی خدا به همه نعمت میدهد، اما آن اهل نعمت بهخاطر نوع رفتارهایشان در برابر نعمتهای الهی، به دو گروه تقسیم میشوند. عدهای نعمت را شکر میکنند، میشوند «غیر مغضوب و غیر ضالین» اما عدهای از همان اهل نعمت، نعمتها را ناسپاسی میکنند و میشوند «مغضوب و ضالین».
رهبر انقلاب، در تفاوت این دو نظر اینگونه میفرمایند: «نباید تصور شود که خدا به عدهیى نعمت مىدهد و عدهیى را گمراه مىکند و مورد غضب قرار مىدهد؛ نه... نعمت دادشدگان دو نوعاند: یک عده کسانى هستند که با عمل خود، با سوء رفتار خود، با تنبلى خود، با انحراف خود و با دل سپردن و تن سپردن به هوسهاى زودگذرِ منحرف کننده، نعمت را بر باد دادند.»۱۳ «یک عدّه (هم) کسانى که وقتى نعمت الهى را دریافت کردند، نمىگذارند که خداى متعال بر آنها غضب کند و نمىگذارند گمراه شوند.اینها همانهایى هستند که شما مىگویید خدایا راه اینها را به ما هدایت کن."غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم".»۱۴ «کسانى که نعمت را بر باد دادند، "مَغضُوبِ عَلَیهِم" و "ضَّالِّین"اند؛ آنهایى که نعمت را نگه داشتند، "غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم و لاالضَّالِّینَ"اند.» ۱۵
برای این نوع تفسیر میتوان از خود قرآن استدلال آورد. بهعنوان نمونه خداوند در قرآن میفرماید هم به پیامبران و صالحان نعمت داده است و هم به بنیاسرائیل. منتهی پیامبران و صالحان آن نعمت را نگه داشتند و قدر دانستند، اما بنیاسرائیل قدر ندانستند، لذا دچار غضب الهی و گمراهی شدند. لذا در روایت، مغضوب و ضالین را به بنی اسرائیل و یهودیان و مسیحیان تفسیر کرده اند.۱۶
نکته تربیتی
تفاوت معنایی مذکور، نکتهی تربیتی مهمی را در پی دارد و آن اینکه انسان نسبت به نعمتهایی که خداوند میدهد باید مراقبت کند تا از او گرفته نشود و دچار غضب الهی و گمراهی نشود.
رهبر انقلاب دربارهی این پیام تربیتی میفرمایند: «نعمت را که گرفتیم، باید مواظب باشیم که بعد از تسلّم نعمت، شکرگزار آن باشیم تا جزو "مَغضُوبِ عَلَیهِم" و یا "ضَالِّین" نشویم. راهش هم این است که شکر کنیم. حقیقت شکر این است که انسان نعمت را از خدا بداند. نه این که به زبان بگوید؛ با همه وجود باور کند که آنچه از نعمت در اختیار اوست، از سوى خداست. این طور نباشد که خیال کند، اوست که این نعمت را براى خود فراهم کرده است.»۱۷
«اگر بگویم که خودم این داناییها و این تمکّنها را بهدست آوردهام، غلط است. قرآن اینطور میفرماید که "مَا أصَابَک مِنْ حَسَنَةٍ فَمِن الله"؛۱۸ هر حادثهى نیکو که به شما میرسد، از خداست. "مَا بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنالله".۱۹ هر نعمتى که دارید، از سوى خداست. در دعا هم به ما یاد دادهاند که به خداى متعال عرض کنیم: "ما بِنَا مِنْ نِعمَةٍ فَمِنْک وَحدَکَ لاشَریکَ لَک لا إلهَ إلّا أنتَ"؛۲۰ هر نعمتى که ما در اختیار داریم، از توست. حدّاکثر این است که ما بتوانیم خود را قابل نعمت و حافظ نعمت خدا کنیم... احساس این که نعمت از خداست، مشکلات را برطرف میکند، غرور و تفرعن و تفاخرِ به خاطر نعمت را از انسان میگیرد.»۲۱
اعتقاد به این باور برای دورهی کنونی جامعهی ما بسیار ضروری است. زیرا نباید گمان کنیم وقتی خدا نعمت بزرگ نظام اسلامی را به ما داده است، از ما نخواهد گرفت. بلکه اگر جامعه اسلامی قدر این نعمت بزرگ را ندانست و شکر آن را به جای نیاورد و آن را از جانب خدا ندانست، این خطر وجود دارد که جامعه دچار غضب الهی و گمراهی شود.
۱) ر.ک: روش تحقیق با تکیه بر حوزه علوم قرآن و حدیث، احمد پاکتچی، ص ۱۷.
۲) همرزمان حسین علیهالسلام، به ویژه ص ۲۷ و ۳۹ و گفتار هفتم.
۳) تفسیر سوره برائت، انتشارات انقلاب اسلامی؛ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، انتشارات صهبا.
۴) نمونههای بارز آن: آیه ۴۰ سوره حج، ۶۷ بار؛ آیه ۲۴ سوره ابراهیم، ۴۴ بار؛ آیه ۱۰۳سوره آل عمران، ۳۳ بار؛ آیه ۲۵ سوره حدید، ۲۶ بار میباشد.
۵) بدل در زبان عربی تابعی است که مقصود اصلی گوینده است و متبوع(مبدل منه) برای آماده کردن مخاطب آورده میشود.
۶) صفت در زبان عربی تابعى است که چگونگى موصوف (متبوع) خود را بیان مىکند.
۷) تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص: ۱۰
۸) دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان، ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۹) خطبه های نماز جمعه تهران، ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
۱۰) نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، ۱۳۷۶/۰۳/۰۷
۱۱) التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۴۵
۱۲) المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۲۹
۱۳) دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان، ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۱۴) خطبه های نماز جمعه تهران، ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
۱۵) دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان، ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۱۶) التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۴۵
۱۷) سوره قصص، ۷۸ و سوره زمر، ۴۹
۱۸) سوره نساء، ۷۹
۱۹) سوره نحل، ۵۳
۲۰) المصباح، ابراهیم بن على عاملى کفعمى، ص۳۵.
۲۱) نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، ۱۳۷۶/۰۳/۰۷
و اگر «غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم» را صفت برای «الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم» بگیریم، آیه اینگونه ترجمه میشود: ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنان نعمت دادی، آن دسته از نعمت داده شدگانی که مورد غضب تو و گمراه نیستند.
مرحوم طبرسی این دو قول را اینگونه بیان کرده است: «"غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ" بدل من "الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ" على معنى أنّ المنعم علیهم هم الّذین سلموا من غضب اللّه و الضّلال، أو صفة على معنى أنّهم جمعوا بین النّعمة المطلقة و هی نعمة العصمة و بین السّلامة من غضب اللّه و الضّلالة.»۷ اگر نظر اول را قبول کردیم در حقیقت انسانها به سه دسته «اهل نعمت، مغضوب، گمراه» تقسیم میشوند و بنا بر نظر دوم، انسانها همه اهل نعمت هستند اما اهل نعمت به دو دسته تقسیم میشوند: مغضوب و گمراه و غیر مغضوب و غیر گمراه. این تفاوت را بعداً بیشتر توضیح میدهیم.
نظر حضرت آیتالله خامنهای
حضرت آیتالله خامنهای نظر دوم را قبول دارند و معتقدند: «"غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم" به حسب ترکیب نحوى عربى، صفتِ "أنعَمْتَ عَلَیهِم" است.»۸ و به تعبیر دیگر میفرمایند:
«"غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم"، با تعبیر علمى و ادبیش، براى "الَّذینَ أنْعَمتَ عَلَیهِم" صفت است؛ که صفت "الَّذینَ"، این است که "غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم و لاالضَّالِّینَ"؛ آن کسانى که مورد نعمت قرار گرفتند، اما دیگر مورد غضب قرار نگرفتند؛"ولاالضَّالِّین"، گمراه هم نشدند.»۹
و سپس به ترجمهی آیه پرداخته و میفرمایند: «یعنى کسانى که نعمت هم مىگیرند، ممکن است "مغضوب علیهم" شوند؛ مثل بنىاسرائیل. بارها خداى متعال به بنىاسرائیل فرمود: "أُذکُروا نِعمَتى الَّتِى أنْعَمتُ عَلَیکُم" آنها مورد نعمت خدا قرار گرفته بودند. در سورهى حمد، "مغضوب علیهم" به بنى اسرائیل تعبیر شده است.»۱۰ برخی از مفسرین متقدم نیز همین قول را قبول دارند.۱۱ و برخی قول اول را.۱۲
تفاوت معنایی هر یک از دو قول
معنای آیه بر اساس هر دو قول در یک نکته مهم و لطیف متفاوت میشود و آن اینکه اگر نظر اول را بپذیریم، معنای آیه این میشود که خدا انسانها را سه گونه آفریده است: ۱. اهل نعمت ۲. مورد غضب ۳. گمراه.
اما بر اساس نظر دوم، معنای آیه این میشود که انسانها سه گونه نیستند بلکه یک گونهاند: اهل نعمت. یعنی خدا به همه نعمت میدهد، اما آن اهل نعمت بهخاطر نوع رفتارهایشان در برابر نعمتهای الهی، به دو گروه تقسیم میشوند. عدهای نعمت را شکر میکنند، میشوند «غیر مغضوب و غیر ضالین» اما عدهای از همان اهل نعمت، نعمتها را ناسپاسی میکنند و میشوند «مغضوب و ضالین».
رهبر انقلاب، در تفاوت این دو نظر اینگونه میفرمایند: «نباید تصور شود که خدا به عدهیى نعمت مىدهد و عدهیى را گمراه مىکند و مورد غضب قرار مىدهد؛ نه... نعمت دادشدگان دو نوعاند: یک عده کسانى هستند که با عمل خود، با سوء رفتار خود، با تنبلى خود، با انحراف خود و با دل سپردن و تن سپردن به هوسهاى زودگذرِ منحرف کننده، نعمت را بر باد دادند.»۱۳ «یک عدّه (هم) کسانى که وقتى نعمت الهى را دریافت کردند، نمىگذارند که خداى متعال بر آنها غضب کند و نمىگذارند گمراه شوند.اینها همانهایى هستند که شما مىگویید خدایا راه اینها را به ما هدایت کن."غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم".»۱۴ «کسانى که نعمت را بر باد دادند، "مَغضُوبِ عَلَیهِم" و "ضَّالِّین"اند؛ آنهایى که نعمت را نگه داشتند، "غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم و لاالضَّالِّینَ"اند.» ۱۵
برای این نوع تفسیر میتوان از خود قرآن استدلال آورد. بهعنوان نمونه خداوند در قرآن میفرماید هم به پیامبران و صالحان نعمت داده است و هم به بنیاسرائیل. منتهی پیامبران و صالحان آن نعمت را نگه داشتند و قدر دانستند، اما بنیاسرائیل قدر ندانستند، لذا دچار غضب الهی و گمراهی شدند. لذا در روایت، مغضوب و ضالین را به بنی اسرائیل و یهودیان و مسیحیان تفسیر کرده اند.۱۶
نکته تربیتی
تفاوت معنایی مذکور، نکتهی تربیتی مهمی را در پی دارد و آن اینکه انسان نسبت به نعمتهایی که خداوند میدهد باید مراقبت کند تا از او گرفته نشود و دچار غضب الهی و گمراهی نشود.
رهبر انقلاب دربارهی این پیام تربیتی میفرمایند: «نعمت را که گرفتیم، باید مواظب باشیم که بعد از تسلّم نعمت، شکرگزار آن باشیم تا جزو "مَغضُوبِ عَلَیهِم" و یا "ضَالِّین" نشویم. راهش هم این است که شکر کنیم. حقیقت شکر این است که انسان نعمت را از خدا بداند. نه این که به زبان بگوید؛ با همه وجود باور کند که آنچه از نعمت در اختیار اوست، از سوى خداست. این طور نباشد که خیال کند، اوست که این نعمت را براى خود فراهم کرده است.»۱۷
«اگر بگویم که خودم این داناییها و این تمکّنها را بهدست آوردهام، غلط است. قرآن اینطور میفرماید که "مَا أصَابَک مِنْ حَسَنَةٍ فَمِن الله"؛۱۸ هر حادثهى نیکو که به شما میرسد، از خداست. "مَا بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنالله".۱۹ هر نعمتى که دارید، از سوى خداست. در دعا هم به ما یاد دادهاند که به خداى متعال عرض کنیم: "ما بِنَا مِنْ نِعمَةٍ فَمِنْک وَحدَکَ لاشَریکَ لَک لا إلهَ إلّا أنتَ"؛۲۰ هر نعمتى که ما در اختیار داریم، از توست. حدّاکثر این است که ما بتوانیم خود را قابل نعمت و حافظ نعمت خدا کنیم... احساس این که نعمت از خداست، مشکلات را برطرف میکند، غرور و تفرعن و تفاخرِ به خاطر نعمت را از انسان میگیرد.»۲۱
اعتقاد به این باور برای دورهی کنونی جامعهی ما بسیار ضروری است. زیرا نباید گمان کنیم وقتی خدا نعمت بزرگ نظام اسلامی را به ما داده است، از ما نخواهد گرفت. بلکه اگر جامعه اسلامی قدر این نعمت بزرگ را ندانست و شکر آن را به جای نیاورد و آن را از جانب خدا ندانست، این خطر وجود دارد که جامعه دچار غضب الهی و گمراهی شود.
۱) ر.ک: روش تحقیق با تکیه بر حوزه علوم قرآن و حدیث، احمد پاکتچی، ص ۱۷.
۲) همرزمان حسین علیهالسلام، به ویژه ص ۲۷ و ۳۹ و گفتار هفتم.
۳) تفسیر سوره برائت، انتشارات انقلاب اسلامی؛ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، انتشارات صهبا.
۴) نمونههای بارز آن: آیه ۴۰ سوره حج، ۶۷ بار؛ آیه ۲۴ سوره ابراهیم، ۴۴ بار؛ آیه ۱۰۳سوره آل عمران، ۳۳ بار؛ آیه ۲۵ سوره حدید، ۲۶ بار میباشد.
۵) بدل در زبان عربی تابعی است که مقصود اصلی گوینده است و متبوع(مبدل منه) برای آماده کردن مخاطب آورده میشود.
۶) صفت در زبان عربی تابعى است که چگونگى موصوف (متبوع) خود را بیان مىکند.
۷) تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص: ۱۰
۸) دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان، ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۹) خطبه های نماز جمعه تهران، ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
۱۰) نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، ۱۳۷۶/۰۳/۰۷
۱۱) التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۴۵
۱۲) المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۲۹
۱۳) دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان، ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۱۴) خطبه های نماز جمعه تهران، ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
۱۵) دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان، ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۱۶) التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۴۵
۱۷) سوره قصص، ۷۸ و سوره زمر، ۴۹
۱۸) سوره نساء، ۷۹
۱۹) سوره نحل، ۵۳
۲۰) المصباح، ابراهیم بن على عاملى کفعمى، ص۳۵.
۲۱) نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، ۱۳۷۶/۰۳/۰۷