• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1396/05/07
پاسدار استقلال و مقدمه‌ی پیشرفت

پیام‌های انتخابات ۴۰ میلیونی

در بند نهم از اصل ۱۱۰ قانون اساسی، «امضای حکم‌ ریاست‌ جمهوری» جزو وظایف و اختیارات مقام رهبری آمده است. در ماده‌ی یکم قانون انتخابات ریاست جمهوری نیز بر موضوع امضای حکم ریاست جمهوری یا همان «تنفیذ» تصریح شده و چنین آمده است: «دوره‌ی ریاست جمهوری اسلامی ایران چهار سال است و از تاریخ تنفیذ اعتبارنامه به‌وسیله‌ی مقام رهبری آغاز می‌گردد.»

پیش از این البته، در ابتدای انقلاب، و در زمان برگزاری جلسات قانون اساسی، بحث‌های مفصلی در این باره شده بود؛ برای مثال، آقای فاتحی از اعضای مجلس در زمان بررسی پیش‌نویس اصل ۱۱۰ قانون اساسی می‌گوید: «برای من این مطلب روشن نشد که امضای حکم ریاست جمهوری آیا صرفاً تشریفاتی است یا اینکه اگر امضا نکرد تکلیف چه می‌شود؟» شهید بزرگوار، آیت‌الله دکتر بهشتی در پاسخ او چنین می‌گوید: «نه آقا این تنفیذ است.» امام خمینی هم در لزوم تنفیذ رئیس‌جمهور از سوی ولی‌فقیه در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۵۸ چنین می‌فرمایند: «رئیس‌جمهور با نصب فقیه نباشد، غیرمشروع است.» ایشان همچنین در تنفیذ حکم ریاست جمهوری اولین منتخب مردم، چنین تصریح می‌کنند: «بر حسب آنکه مشروعیت آن (رأی ملت) باید به نصب فقیه جامع‌الشرایط باشد، اینجانب به موجب این حکم، رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم.» و اینچنین در نظام مردم‌سالاری دینی، خواست و نظر مردم در حوزه‌ی سیاست عملی می‌شود. «قرن‌های متمادی در کشور ما سپری شد؛ حکومت‌هایی آمدند و رفتند، بدون اینکه مردم کوچک‌ترین نقشی در تعیین این دولت‌ها و گزینش آنها داشته باشند. انقلاب میدان را برای مردم ما باز کرد.» (۱۳۸۴/۰۵/۱۲) در حقیقت «انقلاب اسلامی آمد این تحقیر غیرقابل تحمّل را برطرف کرد و به کشور و به ملّت عزّت داد، استقلال داد و انسانیّت او را مطرح کرد.» (۱۳۹۴/۱۱/۲۸)

این اعتقاد و باور رهبر انقلاب به موضوع نقش و جایگاه مردم در حکومت است؛ کسی که قرار است مانند سلف صالح خود، بنیانگذار انقلاب اسلامی، تا چند روز دیگر رأی اکثریت مردم را تنفیذ و رئیس‌جمهور دوازدهم را منصوب کنند. و همین نگاه است که می‌گوید: «اصل نظام اسلامی با رأی مردم، قانون اساسی با رأی مردم، مدیریت‌های اساسی کشور با رأی مردم تعیین شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.» (۱۳۸۸/۰۵/۱۲)

علاوه بر آنکه مردم‌سالاری دینی و نقش دادن به آحاد مردم در انتخاب سرنوشتشان، ریشه در استقلال کشور از ابرقدرت‌ها دارد؛ تجربه‌ی «مردم‌سالاری اسلامی [هم] به ما آموخته است که حضور مردمی در عرصه‌ی گزینش مدیران کشور، عامل حراست از اقتدار ملی و حصاری مستحکم در برابر استیلاطلبی بیگانگان و دستاویزی مطمئن برای جلوگیری از لغزش و انحراف مدیران است.» (۱۳۸۴/۰۵/۱۲) در واقع مردم‌سالاری دینی هم ریشه در استقلال کشور دارد و هم سازنده‌ی «امنیت» کشور در مقابل دشمنان است و چیزی ارزشمندتر از «استقلال» و «امنیت» برای یک ملتی که می‌خواهد به آرمان‌های مادی مانند رفاه و آرامش و آرمان‌های معنوی مانند عدالت و آزادی برسد، نیست.

حالا با این نگاه بازگردیم به موضوع تنفیذ؛ یعنی نماد یکی از دو پایه‌ی اصلی مردم‌سالاری دینی، که به‌معنای امضاء و تأیید قانونی حکم ریاست جمهوری فردی است که در انتخاباتی با حضور ۴۰ میلیون مردم، پیروز میدان شود. این تنفیذ با همین نگاه، تثبیت نقش مردم است و ارج نهادن به استقلال و صد البته مقدمه‌ای است برای مطالبه‌ی پیشرفت. چراکه «موفّقیت هر ملتى در پیشرفت‌هاى خود، نسبت معکوس با نفوذ بیگانگان و دشمنان در آن کشور دارد.» (۱۳۷۹/۰۸/۱۱)

تنفیذ با این مقدمه، از منتخب مردم و به نمایندگی از خواست تاریخی ملت ایران، به‌واسطه‌ی استقلالی که مردم‌سالاری دینی از استعمارگران ایجاد کرده است «پیشرفت» و «خدمت به مردم» و حل مشکلات آنها را مطالبه می‌کند و مسئولان باید بدانند که «پذیرش مسئولیت به معنای کامجوئی از قدرت نیست؛ به معنای قبول زحمات خدمت به مردم است.» (۱۳۹۲/۰۵/۱۲) دوره‌ای است که مسئولان، اعتماد مردم را که در پای صندوق‌های رأی متجلی شد «با رفتار خود همچنان این اعتماد را افزایش بدهند.» (۱۳۸۸/۰۵/۱۲).