• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1396/03/03
گفت‌وگو با سردار باقرزاده

روایت یک جنگ پاک

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif از جمله تاکیدات مهم و مداوم رهبر انقلاب در موضوع دفاع مقدس، لزوم ثبت خاطرات شهدا و ایثارگران و انتقال ارزش‌های دفاع مقدس به نسل‌ جوان است. به همین منظور و با توجه به سالروز فتح خرمشهر، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR گفت‌وگویی با سردار محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح و رئیس سابق بنیاد حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، به منظور علل تأکید رهبر انقلاب به یادآوری دوران دفاع مقدس و کارکرد‌های اجتماعی آن انجام داده است.

* با استناد به آیه‌ی شریفه‌ی: «ذَکِّرْهُم بِأَیَّامِ اللَّهِ»، رهبر انقلاب یادآوری روزهای دفاع مقدس را یک امر ضروری می‌­دانند با توجه به این امر به نظر شما ضرورت این یادآوری در چیست؟
معمولا ذکر نقطه‌ی مقابل غفلت است، به‌همین دلیل برای اینکه وقایع و حوادث دفاع مقدس به نسیان سپرده نشود، باید مستمر یادآوری شود. اصل حوادث و اتفاقات و همچنین شخصیت‌های دفاع مقدس را باید یادآوری کرد. در دفاع مقدس مثل حادثه‌ی مهم عاشورا، جریان حق و باطل مشخص بود. تعبیراتی که در مورد تمیز جبهه‌ی حق و باطل از یکدیگر به ما رسیده است، از مسائل مهم است. حتی یک تعبیری در رجز علی اکبر علیه‌السلام در روز عاشورا است که می‌فرمایند: «الحرب قد بانت لها حقائق و ظهرت من بعدها مصادق» به این معنی که در جنگ حقیقت­‌ها روشن می­‌شود و در جنگ است که میزان صداقت­‌ها مشخص می­‌شود. نظر رهبر انقلاب در وهله‌ی اول نیز این است که اساس دفاع مقدس شناخته شود، جایگاه دفاع مقدس به‌عنوان یک نبرد مقدس از این حیث که در این جنگ یک حکم بزرگ الهی مورد توجه ملت ایران بود.

برهمین مبنا این جهاد مقدس دفاعی، جایگاه ویژه­‌ای در معارف اسلامی ما دارد که نباید فراموش شود. ما در جنگ هم جهت جبهه‌ی حق را باید بشناسیم و هم جبهه‌ی باطل را تا این تصویر کامل شود. همانطور که در عاشورا صف اباعبدالله حسین علیه‌السلام و صف عمر سعد و ابن زیاد و یزید ملعون کاملا شناخته شد، ما هم نیازمند این هستیم که در این عرصه یادآوری کنیم و غفلت‌شکنی داشته باشیم. این شناخت همیشه به کمک ما می‌آید و نفس عبرت­‌آموزی­‌‌ها به رشد جامعه کمک می­‌کند کمااینکه در یک روایتی است «اَلاِعتِبار یفیدُکَ الرَّشاد» در جای دیگری امیرالمومنین علی علیه‌السلام می‌فرمایند: تداوم عبرت­‌ها مایه‌ی بصیرت می­‌شود و موجب جلوگیری از شکست معنوی می­‌شود.

یک امتی که خون داده و فداکاری کرده نباید این فداکاری­‌هایش هدر رود و لازم است این برای همیشه‌ی روزگار باقی بماند و مردم منتفع شوند. وهله‌ی دوم شخصیت­‌هایی هستند که در این جنگ خودشان را نشان دادند. از این نکته هم نباید غافل شد که دفاع مقدس موجب شکوفایی چه استعدادهایی شد و چه از خودگذشتگی‌هایی در این راه صورت گرفته است.
 
* عده‌ای در بازنمایی تصویر دفاع مقدس، صرفا وجه‌ی سخت و نبرد فیزیکی آن را می‌بینند و بنابراین در عمل، چاره‌ای ندارند جز آنکه چهره‌ای ضدجنگ به خود بگیرند، در حالی‌که جنگ ما محدود به این وجه نمی‌شود، به‌نظر شما دفاع مقدس چه تمایزی با سایر جنگ‌های جهان معاصر داشت؟
مهم‌ترین ممیزه‌ی دفاع مقدس در مقابل جنگ­‌هایی که در دنیا بوده این است که این دفاع براساس یک حکم الهی انجام شده است. هر چیزی که به خداوند منتسب شود، تقدس می‌یابد. ما وجه‌ی ممیزه‌ی اول را در هدف مقدس می­‌دانیم. نکته‌ی دیگر این است که ما در صحنه­‌های مختلف جنگ می‌بینیم که این جنگ یک جنگ پاک است، من مثال بزنم تا واضح‌تر شود. ببینید در عملیات رمضان، برای اولین‌بار بود که حضرت امام اجازه‌ی ورود محدود به خاک عراق، تا جایی‌که به مردم شهرها آسیب نرسد را صادر کردند. اما وقتی که رزمندگان وارد خاک عراق می‌شوند یک شبهه­‌ای برای­شان پیش می­‌آید و به‌صورت جمعی از حضرت امام استفتاء می‌کنند که آیا اشکال ندارد ما در اینجا نماز بخوانیم؟ آیا نماز در اینجا غصبی حساب نمی‌شود؟ امام در پاسخ می­‌فرمایند: خیر، شما چون برای دفاع از اسلام رفتید اشکالی ندارد. با همین سؤال مشخص می‌شود که این رزمندگان مسأله‌ی مهم­‌تری دارند، چون اگر برای خاک جنگیده باشند علی­‌القاعده نباید دغدغه‌ی زمین داشته باشند، می‌گویند ما آمدیم اینجا را گرفتیم و نمازمان را هم می­‌خوانیم. اما می‌بینیم اینطور نیست.

یا در جای دیگری رزمنده­‌ای سؤال می­‌کند من از یک اسیر عراقی با مقداری آب خنک و هندوانه پذیرایی کردم و او متقابلا دو عدد ساعت، یکی برای من و یکی برای پسرم و یک انگشتر طلا برای همسرم هدیه کرد، آیا من می­‌توانم این را بردارم؟ امام فرمودند چون خودش با رضایت داده بلا اشکال است. خب اگر این رزمنده برای غنیمت جنگیده باشد، دیگر نباید برایش مهم باشد که سؤال کند آیا حلال است یا نه؟ یا بعضی وقت­‌ها ما می‌بینیم که نه تنها چیزی از دشمن گرفته نشده بلکه چیزی هم داده شده است. مثلا در یک عملیاتی، یکی از فرماندهان ارشد عراقی در قرارگاه مرکزی مورد بازجویی فرماندهان قرار می­‌گیرد و نیاز بود اطلاعات این فرد اخذ شود و او تخلیه‌ی اطلاعاتی شود. این فرمانده‌ی عراقی خیلی مضطرب بود و براساس آن ذهنیتی که داشت، فکر می­‌کرد پس از بازجویی بلافاصله اعدام خواهد شد. سردار سرلشکر پاسدار مصطفی ایزدی از فرماندهان عالی سپاه، وقتی دید آن عراقی تا این اندازه آشفته و به هم ریخته است انگشتر خودش را در می­‌آورد و وارد انگشت این فرد می­‌کند و به او هدیه می­‌دهد. آن اسیر عراقی وقتی این حالت را می­‌بیند نه تنها از آن آشفتگی خارج می­‌شود بلکه تحت تأثیر قرار می­‌گیرد و ذهنیتش هم اصلاح می­‌شود. یا در جایی که شهید کشوری در رأس یک گروه اسکادران هلی­کوپترهای تهاجمی مأمور انهدام یک انبار مهمات در داخل خاک عراق می‌شود، این انبار در دل یک روستای عراقی قرار گرفته بود، ایشان به‌عنوان لیدر پروازی باید اولین آتش را می­‌کرد و به‌دنبال او بقیه هم آتش می­‌کردند، اما او در یک لحظه می­‌بینید یک زن جوان عرب با فرزند خردسالش در کنار این انبار مهمات در حال پهن کردن رخت روی طناب هستند، او وقتی این صحنه را می­‌بیند دستور بازگشت می­‌دهد و برمی‌گردد. اطرافیان که متوجه قضیه نبودند گفتند چرا شلیک نکردید؟ گفت مگر آن زن و بچه را ندیدید؟ اگر می­‌زدیم هر دوی آنها هم کشته می‌شدند، ما با مردم نمی­‌جنگیم، ما با رژیم صدام جنگ داریم.

حالا این رفتار را مقایسه کنید با آن چیزی که در غزه اتفاق افتاد، در یمن دارد اتفاق می­‌افتد، هر روزه هزاران انسان بی­‌گناه را دارند به خاک و خون می­‌کشند. وقتی این دو نوع رفتار را شما مقایسه می‌کنید، انسان می­‌گوید این جنگ، پاک بوده و برای امیال نفسانی یا قتل و تصرف خاک یا غنائم مادی نبوده است.

* رهبر انقلاب هدف از تهاجم فرهنگی را دوری از فرهنگ مقاومت و جهاد می‌دانند، از سوی دیگر ایشان شهدا را به صخره‌هایی تشبیه می‌کنند که جامعه در آسیب‌ها و ابتلائات باید از آن‌ها کمک بگیرد. به‌نظر شما شهید چگونه می‌تواند جامعه را در آسیب‌های اجتماعی کمک کند؟
تردیدی نیست که یکی از اهداف دشمن در تهاجم فرهنگی دور کردن مردم از فرهنگ جهاد و ایثار و مقاومت است، چراکه جامعه­‌ی متکی به ایثار و شهادت مسلما تحت سلطه در نخواهد آمد و عزت خود را هیچ وقت با ذلت معاوضه نخواهد کرد. عنصر مقاومت عنصر حیات­بخش و موجب بقای جامعه است. تک‌تک رزمندگان، ایثارگران و جوانان ما می­‌توانند قله و صخره‌های ستبر و استوار و ستون­‌های استقامتی باشند برای ملت ما. ما در روایت هم این تشبیه معقول به محسوس را داریم که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مورد مالک اشتر می­‌فرماید مثل یک کوهی بود مالک. این تعبیری که حضرت آقا درباره‌ی رزمندگان و شهدای ما دارند، همان تشبیه معقول به محسوس است که بهتر بتوانیم متوجه حقیقت شویم. در روایت داریم از کوه می­‌توان کاست ولی از ایمان مؤمن کاسته نمی­‌شود، تعبیر داریم «الْمُؤْمِنُ کَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا تُحَرِّکُهُ الْعَواصِفُ»، یعنی مؤمن مانند کوه استوار است و بادهای تند او را تکان نمی‌دهد. در تعابیر داریم حتی از کوه هم محکم­‌تر است، «المؤمنُ أصْلَبُ مِن الجَبلِ»، مؤمن از کوه هم استوارتر است، همین‌طور در جای دیگر داریم «المؤمنُ کَهف لِلمُسلِمین»، یعنی مؤمن مثل یک پناهگاه برای مسلمانان است. بله شهدا که مظهر کامل ایمان هستند، پناهگاه هستند. این تعابیر که حضرت آقا دارند در حقیقت برگرفته از این معارف الهی است، شهدا همچنان پناهگاه هستند، روشنگری می­‌کنند و دستگیری می‌کنند. مثل امام حسین علیه‌السلام، در آن حدیث معروف درباره‌ی امام حسین علیه‌السلام هست «إِنَّ الحُسَـینَ مِصـباحُ الهُـدی وَسَفینَــة النّجاة». پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز در مورد انسان­‌های مخلص تعبیری دارد که می­‌فرماید: «طوبی للمخلصین اولئکَ مصابیحُ الهدی، تنجلی عنهم کلٌّ فتنه، ظلماء»، خوش به حال مخلصین، که هر فتنه­‌ای مثل شب تار به واسطه‌ی اینها برطرف می‌شود. یا تعبیری امیرالمومنین علی علیه‌السلام دارد که می­‌فرماید: «شُقُّوا أَمْوَاجَ اَلْفِتَنِ بِسُفُنِ اَلنَّجَاةِ» امواج فتنه­‌ها را با سفینه­‌های نجات بشکنید. ما مخلص­‌تر از شهدا نداشتیم، طوبی للمخلصین همین شهدا هستند که اینها فتنه­‌شکن هستند. 

*  شما به‌عنوان فردی که سال‌ها مسئول بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس بودید، بفرمایید ثبت و انتشار خاطرات شهدا و ایثارگران چه نقشی در احیای ارزش‌ها و معارف دفاع مقدس دارد؟
ببینید اگر دفاع مقدس را یک گنج فرض کنیم یا یک معدن بزرگ که آقا هم تأکیدشان بر همین نکته بود، ما یک بحث استخراج داریم که این با شنیدن، مکتوب کردن و ذخیره­‌سازی محقق می­‌شود. یعنی گام اول این است که اینها را از زبان کسانی‌که این حوادث را خلق کردند، بشنویم و ثبت و ضبط و مکتوب شده و در نهایت، تبدیل شود به یک کالای قابل عرضه.

در حوزه‌ی استخراج اسناد و مدارک، کتاب­‌ها و شخصیت­‌هایی که مؤثر بودند در سه سطح ابتدایی، سطح عملیاتی و سطح استراتژی یا راهبردی باید بررسی ‌شوند. خود حضرت آقا از شخصیت­‌هایی هستند که در سطح راهبردی جنگ اثرگذار بودند. در مقابل هم کسانی بودند که تأثیرگذار بودند، کسانی‌که پشت صحنه به جبهه‌ی مقابل ما کمک می‌کردند یا به‌صورت علنی در رژیم بعث فعالیت می‌کردند. متأسفانه در این زمینه کار زیادی صورت نگرفته است. من می­‌خواهم تأکید کنم که در بخش استخراج هنوز خیلی حرف­‌ها مانده است، هنوز همین حرف­‌های مادران و پدران شهدا، خاطرات و سبک زندگی شهدا به‌طور کامل استخراج نشده است، در حالی‌که می‌تواند خیلی اثرگذار باشد. در حقیقت ما سوژه­‌های زیادی داریم که باید تبدیل به بانک سوژه شود.

از سوژه­‌ها باید ایده استخراج شود، ایده تبدیل شود به طرح و طرح تبدیل شود به اثر، حالا در قالب یک اثر ادبی یا فیلم سینمایی یا یک کار معماری یا در قالب یک آهنگ موسیقی انقلابی و حماسی می­‌تواند قابل عرضه باشد. من در این موارد احساس می­‌کنم هنوز دنیای هنر ما نتوانسته خود را هماهنگ کند.

در دنیای موسیقی، یک سمفونی وجود دارد به‌عنوان چهار فصل که مستمع وقتی این سمفونی را می‌شنود، چهار فصل طبیعت در ذهنش تداعی می‌شود. یکبار با گروهی از موسیقدانان ملاقات داشتم و به آنها گفتم اگر می‌توانید مثل آن سمفونی چهار فصل تصویر کنید که وقتی مستمع گوش می­‌کند مثلا احساس کند که کنار هور است و  باد در این نی­‌ها به وزش درآمده و هم‌زمان رزمنده­‌ها آماده می­‌شوند، یکی حمایل می­‌بندد، یکی سربند می­‌بندد، یکی دارد قایق را آماده  می‌کند. فرد لحظه به لحظه جلو می­‌رود و از آبراه عبور می­‌کند، با لجمن دشمن برخورد می­‌کند درگیر می­­‌شود و آتش  می‌کند، عده­‌ای به شهادت می­‌رسند و عده­‌ای از دشمن عبور می‌کنند. اگر موسیقی ما بتواند این صحنه‌ها را ترسیم کند واقعا هنر کرده است.