1395/11/20
محورهای اصلی چهار تقریظ رهبر انقلاب
مراسم ششمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت به همراه رونمایی از تقریظهای حضرت آیتالله خامنهای بر چهار کتاب «دختر شینا»، «وقتی مهتاب گم شد»، «گلستان یازدهم» و «آب هرگز نمیمیرد» در حوزهی ادبیات دفاع مقدس از نویسندگان استان همدان، صبح امروز (چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۲۰) در حسینیهی امام خمینی رحمهاللهعلیه شهر همدان برگزار شد. در این برنامه نیز آقای علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور و معاون نشر مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی به ارائهی مقالهای دربارهی پیشینهی دیدارهای رهبر انقلاب با مردم استان همدان و تحلیل محتوای آن پرداخت. متن کامل این مقاله به شرح زیر است:
پیشدرآمد
امروز مردم قهرمان استان همدان این افتخار را دارند که میزبان مراسم رونمایی از چهار تقریظ رهبر معظّم انقلاب اسلامی بر چهار کتاب از شرح دلاوریهای حماسهسازان دفاع مقدس از به قول ایشان «بچههای همدان، بچههای صفا و عشق و اخلاص» اند.
تاکنون بیش از ۴۵ تقریظ و یادداشت ایشان بر آثار مربوط به دفاع مقدس منتشر شده است.
در طول ۵ سال گذشته (از اسفند ۱۳۹۰ تا کنون) پنج مراسم پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع رونمایی از نظرات مقام معظّم رهبری درباره کتب دفاع مقدس برگزار شده است.
در برنامههای گذشته، سه مطلب تحلیلی درباره مجموعه و سبک تقریظهای معظّمله به جامعه متعهد و فرهنگی ایران بدین شرح تدوین و منتشر شد.
الف) در ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ و به بهانۀ برگزاری چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که با رونمایی تقریظ رهبر معظّم انقلاب اسلامی بر کتاب «من زندهام» برگزار شد در مقالهای با عنوان «تأملاتی درباره تقریظهای رهبر انقلاب بر کتب دفاع مقدس» ۸ نکته اصلی دربارۀ روش، شکل و محتوا و حتی شرایط تدوین این نظرات مورد بررسی قرار گرفت.
ب) در ۱۹ مهر ۱۳۹۴ در مراسم رونمایی تقریظ معظّمٌله بر کتاب دختران آفتاب که از تقریظهای کتب غیردفاع مقدس است و در مقدمه مقالهای با عنوان «بررسی اجمالی تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب دختران آفتاب» به ۷ نکته درباره انواع تقریظهای ایشان اشاره شد که این دو مقاله و نیز دیگر مطالب دربارۀ تقریظ بر کتابهای نورالدین پسر ایران، لشکر خوبان، پایی که جا ماند و ... در پایگاه اطلاعرسانی رهبر معظّم انقلاب اسلامی قابل دسترسی و مطالعه است.
بنابراین با ارجاع علاقمندان این مباحث به آن مقلات و گفتارها، در این برنامه به بررسی بخش دیگری از مطالب معظّمٌله پرداخته میشود که در واقع مکمّل مباحث قبلی است و بخش دیگری از منظومه فکری و سبک رفتاری ایشان درباره شهدا، جانبازان، ایثارگران و خانوادههای معظّم ایشان و حضرت امام راحل(ره) را روشن میسازد.
مقدمه
از خرداد سال ۱۳۶۳ تا مهر ۱۳۸۹ مجموعا ۲۲ دیدار مسئولین، روحانیون، بسیجیان و دیگر اقشار مردم استان همدان با معظّم له صورت گرفته که بررسی عناوین و مخاطبان دیدارها خود قابل توجه است. از جمله:
الف) از منظر محل دیدارها:
۱۴ دیدار از ۲۲ دیدار در ضمن دو سفر ایشان به استان بوده است:
۴ دیدار در سفر آبان ماه ۱۳۶۶ به استان همدان
۱۰ دیدار در سفر تیرماه ۱۳۸۳ به استان همدان
ب) از منظر مخاطبان
۳ دیدار با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و ایثارگران
۸ دیدار با بسیجیان و رزمندگان و فرماندهان نظامی
۷ دیدار با مسئولان استانی، نخبگان، طلاب و روحانیون و اجتماع بزرگ مردم میباشد.
هفت نکته اساسی
۱. وجوه احترام و ارزش استان و مردم همدان از نظر مقام معظّم رهبری
رهبر انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم همدان در پانزدهم تیر ۱۳۸۳ خود به دلیل احترام و ارزشی که برای استان همدان قائلند چنین تصریح میکنند:
من برای شهر همدان و برای این مجموعهی استانی از دو جهت احترام و ارزش قائلم: اول، از جنبهی ارزش تاریخی و گذشتهی بسیار پُرشکوه مدنی و علمی. در میان همهی شهرهای عالم بندرت میتوان شهری را پیدا کرد که با سابقهی شهر همدان بر سر پا باشد. شهری که شما در آن زندگی میکنید، حداقل سه هزار و صد سال سابقهی تاریخی دارد. شهرهای معروف قدیمی دنیا، حدود دو هزار و هفتصد سال و دوهزار و نهصد سال سابقه دارند. بخشی از این مدت طولانىِ سه هزار ساله در ابهام و تاریکی است. قبل از اسلام خبر زیادی از فرآوردههای علمی و فکرىِ این شهر و این منطقه در دست نیست؛ اما در دوران اسلامی، شهر شما مرکز شکوفایی تمدن اسلامی محسوب میشده است. گذشتهی علمی این شهر جزو نمونههای کم نظیر در میان شهرهای کشور ماست. از این شهر تعداد بیشماری دانشمند برخاستهاند - چه فقیه، چه فیلسوف، چه عارف، چه ادیب، چه ریاضیدان، چه اخترشناس، چه طبیب، چه هنرمند، چه شاعر، چه خطاط، چه سیاستمدار، چه مورخ - این تعداد متنوع از شخصیتها و چهرههای علمی، کم نظیر است. نامهای معروفی که به نام همدان شناخته شدهاند، کم نیستند؛ از قبیل عین القضات همدانی، بدیع الزمان همدانی، رشیدالدین فضلاللَّه همدانی، باباطاهر عریان و شخصیتهای بسیار دیگر؛ که اگر کسی بخواهد فهرست این نامها را بخواند، شاید یک ساعت به طول بینجامد.
جهت دوم، نقشآفرینىِ مردم همدان و شهر همدان در تاریخ معاصر ماست؛ چه در دوران نزدیک به انقلاب، و چه در دوران انقلاب. نام سیدجمالالدین اسدآبادی در همهی دنیای اسلام و فراتر از آن، به عظمت برده میشود. سیدمحمد طباطبایی - یکی از دو رهبر مشروطه در تهران - همدانی است. در دوران انقلاب، شهدای نامداری از این خطه برخاستهاند؛ شهید مفتح، شهید قدوسی، شهید حیدری، شهید مدنی - که ایشان اگرچه همدانی نبود، اما همدانیها او را از خود میدانند و او هم خود را به یک معنا همدانی به حساب میآورد - شهدای غیرروحانی، جوانان عزیزی که نامهای بعضی از آنها در این میدان نصب شده است، و بسیاری دیگر که نامشان در دفتر کرام الکاتبین و در صحیفهی حافظهی ملت ایران ثبت است. همچنین شهدای لشکر انصارالحسین؛ شهید اسلامیان، شهید حاج بابایی، شهید شاه حسینی، شهید چیت سازیان و شهدای بزرگ دیگر. علاوهی بر اینها، شهر همدان و استان همدان در دوران دفاع مقدس، هشت سال نقش پشتیبانی کنندهی نزدیک جبههی دفاع را بر عهده داشت و چقدر آسیب دید. همین مجموعهی ورزشی که امروز شما در آن گرد آمدهاید، روز قدس از طرف دشمن بعثی موشکباران شد و عدهای در همین جا به شهادت رسیدند. در دوران دفاع مقدس، تقریباً سیصد حملهی هوایی به شهر همدان شد؛ حدود دو هزار موشک و راکت و بمب به این شهر زدند و مردم همدان با جان و مالشان، با جوانهایشان، با غیرت دینی و حضور سیاسی شان، در مقابل تهاجم دشمن ایستادند. احترامی که بنده و امثال بنده برای همدان و مردم همدان قائل هستیم، به خاطر این ارزشهای والاست. و شما بدانید - و میدانید - که این ارزشها احترام مردم منصفِ همه جای دنیا را به خود جلب میکند. هر که بداند و آگاه باشد، برای چنین مردمی احترام قائل است.
مقیّدم در همهی دیدارهای استانی، اجمالی از شناسنامهی آن شهرستان را به یاد مردم عزیز آن خطه بیاورم تا احساس افتخار و هویت و شخصیت کنند. امروز یکی از برنامههای اصلی دشمن، جنگ روانی برای کوبیدن احساس هویت و شخصیت ملت عزیز ماست. مردم باید بدانند چه ارزشهای والایی آنها را در طول زمان در اوج قلهی افتخار قرار داده است، و شما میدانید؛ من هم اجمالی از آن را به یاد شما آوردم.
استان شما دارای ظرفیتهای طبیعی و انسانی است؛ منطقهی کشاورزىِ ممتاز، منطقهی گردشگرىِ برجسته، دارای معادن بسیار مهم، مرکز مواصلاتی چندین استان و سر راه کربلای معلّی و عتبات عالیات. سرزمین، ثروتمند و غنی و سرشار است؛ مردم استان هم - که سرمایهی انسانی و باارزشتر از ظرفیتهای طبیعی هستند - مؤمن، فداکار، جوان و پُرنشاطاند. این استان - آن طوری که من در آمارها مشاهده کردم - از لحاظ تعداد جوان و نسبت جوانی، در صدر فهرست استانهای کشور است؛ یعنی نسبت طبقهی جوان در این استان از همه جای کشور بیشتر است. آنچه برای ملت عزیز ما و برای شما مردم استان همدان و برای مسؤولان و برای شخص بنده مهم است، این است که ما از این ظرفیت عظیم انسانی و از این ظرفیت بزرگ طبیعی برای آیندهی کشور، برای توسعهی کشور و برای رفع مشکلاتِ امروز چشم انداز آیندهی کشور چگونه استفاده کنیم. (۱۷/۴/۸۳)
۲. صفات و ویژگیهای استان و مردم همدان از نگاه مقام معظّم رهبری
از دیگر نکات قابل توجه، صفاتی است که معظّمله برای همدان و مردم همدان و استان همدان بر زبان آورده یا نوشتهاند، بهعنوان نمونه چند عبارت:
یکی از آن استانهایی که مردمش واقعاً قانع، صبور و خیلی زودپذیر از مسئولین هستند و واقعاً مردم نجیبی هستند اینجاست... .
مردم خوبیاند... انتظاراتشان کم، همکاریشان زیاد، مسئولیتپذیریشان خوب و نیازشان و شایستگیشان و استحقاق حقیقیشان برای کار برای آنها زیاد است. (۱۱/۹/۶۴)
شهر شما شهر دین، شهر علم، شهر عرفان، شهر معنویت و دارالمؤمنین و دارالعلم بود همیشه، اما بعد از انقلاب و کمی پیش از انقلاب دارالعلم شما و دارالعباده شما دارالجهاد هم شد و امروزکه من نگاه میکنم این جمعیت عظیم را، جلوهای از معنویت انقلاب و اسلام را با حضور شما مردم مشاهده میکنم... در این اجتماع عظیم شما انسان روح شهیدان را میبینید...
... مجموعه معارفی که ما از دوران انقلاب از همدان به یاد داریم و نیز مجموعه مناقب و فضائلی را که انسان از شهر همدان یا استان همدان در ذهن دارد، در این جمعیت عظیم شما انسان آنها را مجسم میبیند. اما بالاتر از همه آنها تجسم انقلاب در این جمعیت است. (۱۱/۹/۶۴)
مشاهده این حرکت عظیم مردم (اجتماع رزمندگان همدان) ما را هم روحیه میدهد و خستگی را از تن ما بیرون میآورد وقتی میبینیم این شور و اشتیاق عظیم مردمی چقدر بالاست. یک شهر همدان پنجاه هزار انسان مؤمن را در قالب پنج سپاه و پانزده لشکر برای مانور سازماندهی میکند این چیز کمی نیست پنجاه هزار نیروی پشتیبانی صدها هزار مردم را میخواهد... . (۲۶/۸/۶۶)
مردم متعهد کشور ما بخوبی به یاد دارند که رهبر معظّم انقلاب اسلامی در یک سال و نیم اخیر تعبیر مؤمن انقلابی را بارها به کار بردهاند. اما جالب توجه اینکه ایشان در پیامی که برای تسلیت درگذشت آیتالله آقا نجفی همدانی در نهم مهرماه ۱۳۷۵ صادر کردند تعبیر «مردم مؤمن و انقلابی» همدان را به کار بردهاند.
همچنین همدان را کهنشهر ایران و میراثبرِ یک سلسلۀ تاریخی علم و سیاست و افتخار و شهرت نامیدهاند. (۱۷/۴/۸۳)
در دیدار با مسئولان و نخبگان استان همدان در ۱۹/۴/۸۳ فرمودهاند:
استان همدان انصافاً نخبهپرور است... .
و استان همدان را محل ظهور نخبگان سیاسی، علمی، هنری دانستهاند.
و این نخبهپروری را نشانه یک استعداد طبیعی دانسته و چنین گفتهاند:
اولاً نخبهپرورىِ استان نشانهیی است از یک استعداد طبیعی. حالا این استعداد مربوط به منطقهی جغرافیایی است یا خصوصیات اقلیمی و تاریخی، به این کاری ندارم؛ هر عاملی که دارد، بالاخره این منطقه نخبهپرور است و نخبههای خود را به نقاط دیگر سرریز میکند. شاید علت این هم که همدان جزو معدود شهرهای دنیاست که با چنین تاریخ کهنی سرپا مانده - شهر رم که یکی از قدیمیترین شهرهای دنیاست، دو هزار و هفتصد سال سابقه دارد؛ اما همدانِ شما سه هزار و صد سال تاریخِ شناختهشده دارد، که بیشتر از این هم احتمالش هست و گفتهاند - وجود همین استعدادها و نبوغها باشد. البته شهرهای قدیمیتری هم وجود داشته، اما امروز در دنیا از اینها نام و نشانی وجود ندارد؛ ولی شهری که با چنین سابقهی تاریخی سر پاست - و همدانِ امروز از همدانِ صد سال پیش و شاید از همدان قرنهای قبل خیلی سرپاتر است - نشاندهندهی یک استعداد طبیعی است.
۳. کثرت شخصیتهای برجسته علمی، فرهنگی، انقلابی در استان همدان
موضوع دیگری که در ضمن بیانات متعدد بدان اشاره شده کثرت شخصیتهای علمی، فرهنگی، انقلابی مؤثر در تمدن اسلامی ـ ایرانی و علوم اسلامی است. برای نمونه برخی از این شخصیتها که معظّمله به آنها اشاره کردهاند عبارتند از:
عینالقضاة همدانی/ بدیعالزمان همدانی/ رشیدالدین فضلالله همدانی/ باباطاهر عریان / آخوند ملاعلی همدانی/ شیخ محمد نهاوندی/ شیخ عبدالرحیم نهاوندی/ شیخ علیاکبر نهاوندی/ آخوند ملاعلی نهاوندی/ آقا شیخ محمد بهاری / حاج آقا رضا همدانی/ ابن سینا/ شیخ محمد ثابتی/ آخوند ملاعلی معصومی
در گروه شخصیتهای مؤثر در تاریخ نهضتهای اسلامی و ایرانی:
سید جمالالدین اسدآبادی/ سید محمد طباطبایی/
از گروه علما و روحانیون و شهدای معاصر
آیتالله آقا نجفی همدانی/ شهید مفتح/ شهید قدوسی/شهید مدنی(که همدانی نبود اما همدانیها او را از خود میدانند) آیتالله نوری همدانی
برای آگاهی از مشروح مطالب مربوط به شخصیتهای مذکور به بیانات معظّم له در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۸۴، اول مرداد ۱۳۷۷، ۱۵ تیرماه ۱۳۸۳ و ۱۹ تیرماه ۱۳۸۳ که این دو سخنرانی در دومین سفر ایشان به استان همدان ایراد شده است مراجعه شود.
۴. برخی از مهمترین مواضع مطرح شده توسط رهبر معظّم انقلاب
در دیدار با مردم استان همدان
اما نکته مهمی که در مطالعه و بررسی بیانات مقام معظّم رهبری در سخنرانیها و پیامها مورد نظر به چشم میخورد این است که معظّمله برخی از مهمترین مواضع سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی نظام را در این دیدارها بیان کردهاند ازجمله:
تبیین نقشههای استکبار جهانی در غارت منابع منطقه، و فساد انسانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ناشی از حضور آمریکا و همپیمانانش، و نیز تأکید بر قدرشناسی نسبت به راه عزت که شهیدان بر ما گشودند. (۱۰/۳/۶۲)
تأکید بر لزوم هوشیاری ملت انقلابی و یادآوری سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که:
«وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ» آن کسی که خوابید اینجور نیست که دشمن هم نسبت به او خوابش ببرد، همان وقتی که شما خوابت برده دشمن بیدار است. پس باید خوابت نبرد و بدترین دشمنها خواب است. این است که حواسمان بایستی جمع باشد. (۲۴/۶/۶۲)
تحلیل مبانی استکبارستیزی انقلاب اسلامی و اهمیت وحدت اسلامی و جهان اسلام. (۱۱/۹/۶۴ و ۱۴/۵/۶۶)
تحلیل دلایل حمایت آمریکا از رژیم صدام و حضور در خلیج فارس برای مقابله با انقلاب اسلامی. (۲۶/۸/۶۶)
لزوم توسعه نمونه و مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ملی در کشور با تلاش ملی و همهجانبه که این تلاش دارای سه ضلع اساسی است:
ــ اول؛ همت و تلاش مسئولان کشور
ــ دوم؛ همکاری و شرکت مردم در بخشهایی که وظیفه اساسی آنهاست
ــ سوم؛ ایجاد مناسبات صحیح اقتصادی و اجتماعی در کشور
در همین سخنرانی به این نکته اساسی تأکید میکنند که برخی وقت خود را صرف اثبات تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی یا برعکس کردهاند در حالی که این بحثها اتلاف وقت مردم است. آنچه لازم است آنچه مقدم است و آنچه بر گردن همه است رفع مشکلات مردم و پیشرفت دادن کشور است. (۱۵/۴/۸۳)
تهاجم فرهنگی برای شیوع شبهات در ذهن مردم و جوانان و لزوم تلاش و همت حوزههای علمیه برای مقابله با آن و نیز توصیه به طلاب علوم دینی و اهل منبر که یک دوره آثار استاد مطهری را بخوانند.
هر طلبهای بالقوه یک امام خمینی است و دشمن استکبار هم به خاطر همین ظرفیت است. (۱۵/۴/۸۳)
اهمیت کار معجزهآسای تشکیل نظام جمهوری اسلامی مستقل از قدرتهای جهانی
لزوم توجه به چشمانداز ۲۰ ساله که حکم سند ملی و تاریخی برای کشور دارد. با توجه به دو موضوع:
اول؛ به فکر کار و تلاش بودن و خسته نشدن از آن.
دوم؛ پیدا کردن نقطهای که باید در آن کار کنید و کار همیشگی، کار تولید علم، تولید سازندگی، خدمترسانی، تلاش برای تأمین عدالت، تلاش برای حفظ عصمت و عفت عمومی، تلاش برای هدایت و ساختن دیگران، و مقدّم بر همه آنها تلاش برای حفظ عصمت و سلامت نفس خود است. اتقوا الله. (۱۶/۴/۸۳)
ــ تشریح موقعیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و تبیین مردمسالاری دینی
ــ دو راه مقابل مردم ایران:
یکی خسته شدن در مقاومت و پایداری در برابر استکبار
دوم زندگی کردن با فکر و اراده و انتخاب خود و ترسیم آرمانهای خود و حرکت با نیروی خود به سوی آن آرمانها
ــ تأکید بر سابقه درخشان تاریخی علم و تمدن جهان اسلام و بخصوص ایران
ــ طرح مجدد موضوع لباس ملی و اهمیت آن (۱۷/۴/۸۳)
ــ اهمّیت پنج محور اصلی و قابل تکیه برای پیشرفت در همدان
اول کشاورزی، دوم صنایع دستی، سوم گردشگری، چهارم صنایع روستایی مرتبط با کشاورزی، پنجم معادن
ــ اهمیت دقت در انتخاب و ترویج محصولات فرهنگی از جمله کتاب (۱۸/۴/۸۳)
۵. نقش کمنظیر مردم و رزمندگان استان همدان در حماسه دفاع مقدس
اما یکی از مهمترین وجوه شأن و جایگاه استان همدان و مردم قهرمان آن همانا حضور گسترده و خالصانه در صحنههای گوناگون دفاع از حریم اسلام و انقلاب و نظام جمهوری و اهدای بیش از هشت هزار شهید از استان همدان است.
همچنین مقام معظّم رهبری در دیدارهای متعدد که با مردم، بسیجیان، و نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی و کاروانهای اعزام رزمندگان به جبهههای نبرد در طول دفاع مقدس و پس از آن دیدار با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و ایثارگران داشتهاند بارها و بارها مراتب تقدیر و تحسین و تجلیل خود و ملت ایران و تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی را از این حماسهسازان بیان کردهاند از جمله در دیدار با خانوادههای شهدای لالهجین همدان و ... در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۶۲ :
یک مسألهی اساسی و مهم مسألهی احترام به خون شهیدان است، هر کدام از ما هر جا که مشغول کار هستیم باید بدانیم که این جمهوری و این وضعیت اسلامی مرهون خون شهیدان ماست، آنها بودند که پایههای این نظام را محکم کردند و آنها بودند که خودشان را در معرض فدا شدن برای انقلاب و خدا گذاردند. این انقلاب، این ملت، این تاریخ مرهون آنهاست. درسی که توجه به خون شهیدان به ما میدهد درس ارزندهای است، هم خطاب به خانوادههای آن شهیدان و هم خطاب به مسؤولان. من دو، سه جملهای از این درس را تکرار کنم؛ اما درسی که خون شهیدان به خانوادههای آن عزیزان میدهد درس صبر است، درس افتخار است. همانطوری که قرآن کریم میفرماید «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» یعنی کسانی که در راه خدا کشته شدهاند به کسانی که دنبال سر آنها هستند، یعنی به خانوادههایشان، به دوستانشان، به همکارانشان، به ماها بشارت میدهند. بشارت آنها این است که اینجا هیچ خوفی و هیچ حُزنی نیست؛ در پیشگاه الهی هیچ ترسی و هیچ اندوهی وجود ندارد. این برای این شهیدان و همچنین برای خانوادههای آنها یک افتخار بزرگ است؛ شما پدر مادرها، همسرها، فرزندها، برادرها و خواهرها کِی میتوانستید از ناحیهی این عزیزی که حالا شهید شده این همه افتخار به دست بیاورید اگر او شهید نمیشد؟ او چه میشد تا شما به وجود او این همه سرافراز باشید؟ رئیس جمهور میشد؟ بزرگترین مقام نظامی میشد؟ بزرگترین مقام سیاسی میشد؟ فقیه عالیمقام میشد؟ من به شما بگویم اگر همهی اینها که گفتم این شهید شما میشد افتخار شما در آن زمان کمتر از افتخار شما در زمان حاضر که او شهید شده است میبود. حالا که شما خواهر یا برادر یا پدر و مادر یا همسر یا فرزند شهید هستید به مراتب سرافرازتر هستید، [تا اینکه] پدر و مادر یک فقیه عالیقدر، یک رئیس جمهور، یک فرمانده نیروهای نظامی و یک شخصیت سیاسی و انقلابی میشد؛ امروز افتخار شما و سرافرازی شما بیشتر است. آن سرافرازیای که یک شهید به کسان خود میدهد بیشتر از سرفرازیای است که یک شخصیت سیاسی به کسان خود میدهد؛ زیرا خانوادهی شهید و کسان شهید سرافرازی خود را از یک فداکاری دارند و در هیچ جای دیگر چنین چیزی نیست؛ پس ما باید خانوادههای شهیدان را به برکت شهیدان سرافراز بدانیم. البته خود این خانوادهها باید توجه کنند که آن شهید از آنها توقع دارد که راه او را ادامه بدهند، به آرمان او وابسته بمانند، اینجور نباشد که فقط نام شهید دستشان باشد، راه شهید هم پیش پایشان باشد. و اما درسی که خون این عزیزان به مسؤولان میدهد، به ماها میدهد... به یکایک آحاد این ملت میدهد آن درس این است که راهی که شهید پیشاهنگ آن راه بوده است ارزشمندترین و پیمودنیترین راههاست و باید قدر آن راه دانسته بشود.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار یازدهم آذر ۱۳۶۴ با خانواده شهدای همدان نیز به تبیین ارزش و فضیلت شهادت و مقام شهدای دفاع مقدس پرداختهاند:
شهدای ما اگر چه در اصل شهید شدن با بقیهی شهدای طول تاریخ یکسانند، اما امتیازی شهدای ما دارند که همهی شهدای طول تاریخ از آن امتیاز برخوردار نیستند. شبیه امتیازی که شهدای زمان پیغمبر دارند، شبیه امتیازی که شهدای کربلا دارند، آن امتیاز این است که بعضی از شهادتها در شرائطی، اوضاع و احوالی واقع میشود که اسلام و قرآن نهایت نیاز را به آن خونهای پاک و این فداکاریها دارد؛ شهادت در یک چنین شرائطی یک ارزش مضاعف و چندجانبه است و امروز از همان زمانها و از همان قبیل اوضاع و احوال است.
... حالا برسیم به حسابی که همهی ملت ایران باید این حساب را دستشان باشد و به خصوص شما خانوادههای شهدا و آن حساب این است؛ کدام نیروی انسانی مؤمن و فداکاری این پیروزیها را نصیب جبههی حق کرد؟ چه کسی بود که آبروی پیغمبر اسلام را در این درگیری تاریخی حفظ کرد؟ چه کسی عراق را عقب نشاند؟ چه کسی نشان داد که تانک و هواپیما در مقابل انسان مؤمن توانائی و کاربرد ندارند؟ چه کسی دستگاههای جهانی را مأیوس کرد؟ چه کسی ملت ما را امیدوار کرد؟ چه کسی؟ چه کسی این افتخار را به اسلام داد که بتواند بدون اتکاء به کفر جهانی کار خودش را انجام بدهد و بر کفر جهانی فائق و پیروز هم بشود؟ چه کسی این کارها را میکرد؟ رزمندگان، سلحشوران، فداکاران و در صف مقدمِ آنها، همین عزیزان شما که به شهادت رسیدند. این رزمندگان سلحشور و فداکار ما بودند که توانستند این معادله را اینجور به عکسِ آن چیزی که باید نتیجه میداد دربیاورند و نتیجه را به سود اسلام و مسلمین بکنند. بالاترین آنها کسانی هستند که به شهادت رسیدند یعنی همین عزیزان شما. خواهران، برادران، ای پدران و مادران شهدا، ای همسران شهدا، ای فرزندان شهدا، ای کسانی که عزیزهایتان را از دست دادید بدانید به فضل پروردگار خون عزیزان شما به هدر نرفت توانستند اگر جانشان را دادند اما ضربت را محکم بر دشمن وارد کنند، توانستند اسلام و مسلمین را سرافراز کنند. اینها مثل همان کسانی هستند که در جنگ بدر در حضور پیغمبر جنگیدند. آن روز هم روز حساسی بود، آن روز هم روز تعیینکنندهای بود، آن روز هم روزی بود که اگر لشکر اسلام شکست میخورد اسلام و قرآن به کلی مضمحل میشد؛ امروز هم آنچنان روزی است. آن روز آنها پیغمبر را در مقابل چشم خودشان میدیدند، اما بچههای شما امتیازشان این است که پیغمبر را هم ندیده بودند با ایمان به غیب، با آن ایمان راسخ رفتند و این فداکاری را کردند. مثل آنها برادران جانباز ما این عزیزانی که سلامت خودشان را در این راه از دست دادند و ناقصالعضو شدند، بعضی از تمتعات گوناگون زندگی به خاطر این ناراحتیها محروم ماندند برای خاطر خدا. اسرا، مفقودین، مجروحین اینها در آن خط مقدمند. خط دوم خط خانوادههای شهداست اگر شما خانوادهها نبودید، اگر تشویقهای شما نبود، اگر ایمان شما نبود اگر شور و عشق شما نبود؛ بچهها اینجور نمیرفتند با دشمن مقابله کنند درود بر شما. شما بودید که رزمندگان را آماده و مهیای این فداکاری کردید. در جامعهی ما ارزش شهادت جزو ارزشهای طراز اوّل است، ارزش خانوادهی شهید بودن هم جزو ارزشهای والاست. خانوادههای شهدا باید مثل آن باغبانی که برای سرسبز شدن این نهال بیشترین زحمت را کشیده، بیشترین مایه را گذاشته از دستاوردهای انقلاب حراست و حفاظت کنند. بازماندگان شهدا، جبههرفتهها، زحمت کشیدهها، رنجبردهها باید از انقلابتان، از دستاوردهای انقلابتان، از پیروزیهایتان باید حراست و حفاظت کنید بیش از دیگران. شما هستید که عزیزترین اشیاء و عزیزترین موجودیای را که یک انسان میتواند داشته باشد را در راه خدا حاضر شدید بدهید و دادید. و همهی ما و ملت ایران احترام به خانوادههای شهدا را جزو وظائف حتمی خودمان میدانیم. البته این را هم برای تسلای بیشتر دلهای شما بگویم اگر چه که میدانم شماها روحیههایتان خیلی خوب است خیلی بالاست، اما بدانید که آن کسانی که اینجوری مُردند، اینجوری رفتند در حقیقت سود بردند. این رفتن که مال همه است، جوان و پیر هم که ندارد همه باید بروند، اما سود را آن کسانی بردند که رفتنشان هم اینجوری بود، برای خدا بود، در راه خدا بود. بهترین مرگها مرگی است که در راه خدا انجام بگیرد یعنی شهادت. آرزوی خود بنده این است که مثل این عزیزان شما بمیرم و پناه میبرم به خدا از اینکه به غیر شهادت به جور دیگری خدا را ملاقات کنم. ما آرزو میکنیم در عداد شما و در عداد فرزندان و عزیزان شهید شما باشیم و افتخار میکنیم که دوستدار آنها و دوستدار شماها باشیم و ما مسؤولین افتخار میکنیم که بتوانیم خدمتگزار شماها باشیم.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار ۱۶ تیرماه ۱۳۸۳ با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و آزادگان استان همدان به تبیین فلسفه جاودانگی شهادت و ایثارگری پرداختهاند:
مسألهی شهید و ایثارگری، کهنهشدنی نیست؛ این، موتور حرکت جامعه است؛ بعضیها از این نکته غفلت میکنند. اینکه میبینید بعضی با سخن، قلم و حرکات خود، نگاهی به ایثار و شهادت میاندازند که آن نگاه منفی و ناسپاسانه است، بر اثر غفلت آنهاست؛ نمیفهمند پاسداری از حرمت شهیدان و ایثارگران چقدر برای یک جامعه و ملت و کشور دارای اهمیت است. شما ببینید خون مطهر حسینبنعلی (علیهالسّلام) در کربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسؤولیتی که بر عهدهی امام سجاد (علیهالصّلاةوالسّلام) و زینب کبری (سلاماللَّهعلیها) قرار گرفت، از همان لحظهی اول این بود که این پیام را روی دست بگیرند و به سرتاسر دنیای اسلام آن را، به شکلهای گوناگون، منتقل کنند. این حرکت برای احیاء دین حقیقی و دین حسینبنعلی و آن هدفی که امام حسین برای آن شهید شد، یک امر ضروری و لازم بود. البته اجر الهی برای امام حسین محفوظ بود؛ میتوانستند او را در بوتهی سکوت بگذارند؛ اما چرا امام سجاد (علیهالسّلام) تا آخر عمر - سی سال بعد از او، امام سجاد زندگی کردند - در هر مناسبتی نام حسین، خون حسین و شهادت اباعبداللَّه را مطرح کردند؛ آن را به یاد مردم آوردند؟ این تلاش برای چه بود؟ بعضی خیال میکنند این کار برای انتقام گرفتن از بنیامیه بود؛ در حالیکه بنیامیه بعدها از بین رفتند. امام رضا (علیهالسّلام) که بعد از آمدن بنیعباس است، چرا به ریّانبنشبیب دستور میدهد مصیبتنامهی اباعبداللَّه را در میان خودتان بخوانید؟ آن وقت که بنیامیه نبودند؛ تارومار شده بودند. این کار برای این است که راه حسینبنعلی و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام به سوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند؛ تا امروز هم بر سر پا مانده و تا امروز هم هدایت کرده است.
مهمترین نقطهی قوّت ما در قیام جمهوری اسلامی، نقطهی قوّت انسانی بود. ما که نه سلاح داشتیم، نه پول داشتیم، نه سازماندهی داشتیم، نه حزب داشتیم و نه پشتیبانی جهانی؛ ما ملت ایران در همهی کشورهای دنیا یک نقطه را نداشتیم که از قیام، انقلاب و حرکت ما حمایت و دفاع کنند. آنچه این ملت را پیروز کرد، قدرت نیروی انسانی بود؛ یعنی آگاهی و ایستادگی؛ همان که امیرالمؤمنین در جنگ صفین فرمود: «اَلا وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ»؛ بصر یعنی بصیرت و آگاهی؛ صبر یعنی پایداری؛ فقط اینها هستند که میتوانند این عَلَم را در دست بگیرند و پیش بروند. قلهی این صبر و بصر شهدای مایند؛ همین آزادگانی هستند که اینجا حضور دارند و همین جانبازان عزیزی هستند که اینجا نشستهاند. اینها بودند که جان خودشان را در معرض نابودی گذاشتند؛ از حیات خودشان برای دوام این حرکت و این قیام بزرگ و انسانی مایه گذاشتند؛ اینها اوج ایثار و مظهر بصر و صبرند؛ مظهر آگاهی و ایستادگی و پایداری. آیا کشور ما به آگاهی احتیاج ندارد؟ آیا رسیدن به آرمانهای این ملت و این انقلاب احتیاج به پایداری ندارد؟ آیا در مقابل شیطنتها و دشمنیها و بغضهای غارتگران جهانی این ملت احتیاج ندارد که آن سلاح کارآمد خود را همواره در دست داشته باشد؛ یعنی سلاح اراده، پایداری، ایمان و آگاهی؟ اگر احتیاج دارد - که دارد - پس بایستی این روحیهی ایمان و آگاهی و پایداری در قالب احترام به نمادهای آن در مردم حفظ شود و نمادها، همین شهدایند؛ همین جانبازانند؛ همین آزادگانند.
اگر من از شهدا احترام میکنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههای شهدا میکنم، این صِرف یک احساسات خشک و خالی نیست؛ به معنای این است که این یک راهبرد حقیقی برای ملت ماست؛ یاد شهدا باید گرامی داشته شود. این جوانان عزیز، این خانوادههای پُرطاقت، این پدران و مادران، این همسران و فرزندان؛ اینهایی که با صبر و پایداری خودشان توانستند این راه طولانی را از این گردنههای دشوار عبور بدهند، بایستی مورد تجلیل قرار بگیرند، تا برای نسل جوان ما و برای آیندهی کشور ما این پرچم بر سر پا بماند.
دشمن میفهمد چه کار میکند؛ آن کسانی که سعی میکنند نام ایثارگری، نام جهاد، نام شهادت، نام صبر و پایداری را در کشور ما از ذهنها ببرند، اینها به دشمن ملت ایران خدمت میکنند. آن کسانی که یاد شهیدان را گرامی میدارند، اینها هستند که به ملت ایران خدمت میکنند. همین روحیهی صبر شهیدان عزیز شماست که توانسته است این ملت را پیش ببرد.
شهدای ما مظهر فضائل انسانی بودند. من روزها و شبهای زیادی را با جوانها در دوران جنگ به سر بردهام و از نزدیک شخصیت، هویت و عظمت روحیِ جوانانی را که بعدها چهرههای ماندگار شهید شدند، لمس کردهام؛ اینها حقیقتاً نمادهای فضیلت بودند.
در اطلاعاتی که به من داده شد، خواندم که در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او میپرسد تو در سپاه چه کارهای، جواب میدهد: من در سپاه جاروکشی میکنم. مادرش خیال میکرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم میروند و خانوادهی دختر سؤال میکنند پسر شما چهکاره است، مادرش میگوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی میکرده، این مادر میبیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. میپرسد این شخص کیست. میگویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را میشناسد!
ما مطالبی که در تاریخ خوانده بودیم، مثل افسانه به گوش ما میآمد؛ اما آنها را در زندگی واقعیِ خودمان دیدیم. من این را به جوانها میخواهم بگویم؛ به فرزندان شهدا و به خانوادههای آنها: آن عظمتی که خانوادههای شهدا و پدرها و مادرها و همسرها نشان دادهاند، از عظمت خود شهدا کمتر نیست. ما مادران و پدرانی را دیدیم که اینها با حادثهی سنگین و کوبندهی فقدان فرزند خودشان مثل بشارت برخورد کردند؛ چون میدانستند که فرزند آنها در چه راهی حرکت میکند.
من امروز عرض میکنم: پدران شهدای ما! مادران شهدای ما! همسران داغدار آنها! فرزندانی که خیلیها پدران خودشان را ندیدند یا چند صباحی بیشتر ندیدند! جانبازان عزیزی که سلامت خودشان را برای سالهای طولانی از دست دادهاند! زحمات شما به توفیق الهی و به حول و قوهی الهی بر باد نرفت و خدا به تلاش شما برکت داد و کار و کشور و ملت شما را از تنگناهای بزرگی نجات داد.
... من به همهی گویندگان، نویسندگان و کسانی که تریبونی در اختیار دارند، توصیه میکنم: اگر صلاح این کشور و این ملت را میخواهند، یاد شهیدان، نام شهیدان، خاطرهی شهیدان و بازماندگان آنها و جانبازان را گرامی بدارند.
شما فرزندان شهیدان! شما برادران و خواهران شهیدان! افتخار کنید. فرزندان جانبازان! به چنین پدران و به چنین برادرانی افتخار کنید؛ اینها مایهی افتخار یک ملتند. و البته دشمنان هم بدانند که به توفیق الهی نمیگذاریم و این ملت هم نمیگذارد که نام شهید و نام شهادت در این کشور فراموش شود؛ و به توفیق الهی روزبهروز این نام در کشور ما برجستهتر و ماندگارتر خواهد شد و این افتخار برای کشور ما باقی خواهد ماند.
این را هم بدانید که شهدای ما و ایثارگران ما در دوران دفاع مقدس و قبل از آن و بعد از آن تا امروز و همچنین خانوادههایشان، در طول تاریخ اسلام، بعد از شهدای کربلا، نظیر ندارند؛ اینها حقیقتاً برجستگیهای خودشان را نشان دادند و همهی چیزهایی را که برای ما مثل افسانه به حساب میآمد - باور میکردیم، اما شبیه افسانه بود - اینها تحقق بخشیدند و به آن واقعیت دادند. راه این عزیزان را نه فقط خانوادههای شهدا بلکه همهی ملت ایران باید ادامه دهند و بهرغم عنف دشمن این راه ادامه پیدا خواهد کرد. این راه، راه ارزشهاست؛ راه تعالی ملت و کشور ایران است؛ راه برافراشتگی پرچم اسلام است. این راه را چه دشمنان مستکبر جهانی بپسندند، چه نپسندند؛ چه بخواهند، چه نخواهند، ملت ایران به فضل پروردگار و به توفیق الهی با همان قوّت و قدرت ادامه خواهد داد.
همچنین در دیدار با دستاندرکاران برگزاری کنگره سرداران و ۸۰۰۰ شهید استان همدان بتاریخ ۱۹ مهرماه ۱۳۸۹ درباره حرکت خزنده دشمن برای منزوی کردن مسئله شهادت چنین فرمودهاند:
مسئله این است که یک سیاستی و یک حرکت خزندهای از مدتها پیش در کشور شروع شده بود - شاید از بیست سال پیش یا بیشتر - برای اینکه مسئلهی شهادت و جهاد و شهدای دفاع مقدس و احساس مسئولیت مردم را به حاشیه برانند، منزوی کنند و از متن مسائل کشور و انقلاب خارج کنند. اول با شیوههای غیرمستقیم؛ بعد تدریجاً که پررو شدند، با شیوههای مستقیم شروع کردند این مسائل را مطرح کردن: جهاد را - حتی جهاد امام حسین را - زیر سؤال بردن، شهادت را زیر سؤال بردن، حرکت مردم را حرکتهای کور و بیهدف و بیانگیزه معرفی کردن؛ و از این کارها. این حرکت حرکت طبیعی نبود؛ بلکه حرکت حساب شدهای بود که معلوم بود دارد دنبال میشود.
خب، خوشبختانه خود مردم درافتادند و این حرکت را منزوی کردند؛ لکن نقش این کارهای امثال شما در رو آمدنِ مجددِ فرهنگ شهادت و جهاد را نباید به هیچ وجه فراموش کرد. همین کارها بود و همین حرکتها بود که بتدریج در مقابل آن حرکت خزنده، سدی ایجاد کرد و بار دیگر این جلوههای حقیقی را و این ارزشهای مقدس را برای مردم مطرح کرد. لذاست که کار کار بسیار خوب و کار لازمی است.
خب، شما هم زحمت کشیدید و هفت هشت ده سال در این زمینه کار کردید؛ انشاءاللَّه کار، کامل و شیرین و جامع از آب در بیاید. خیلی سعی کنید، خیلی سعی کنید که جنبهی نمایشی و ویترینی و ظاهرسازی در این کار، بر جنبههای معنوی و هدفدار و جهتبخش و تأثیرگذار عمیق غالب نشود؛ خیلی باید به این توجه کنید. ... خب، صد و بیست جلد کتاب خیلی خوب است، اما مواظب باشید محتوای کتابها یک محتوای اثرگذار باشد؛ والّا اگر به جای صد و بیست تا، هزار و دویست تا کتاب هم منتشر بشود لکن مضمون و محتوای مطلوب نداشته باشد، کار شما به نتیجه نرسیده. بنابراین کار را خیلی دقیق انجام بدهید و متین پیش بروید. مسئلهی فیلم، از این هم حساستر است. در فیلم، حتماً بایستی کاملاً هنرمندانه و حرفهای و قوی انجام بگیرد تا اثرگذار باشد؛ اگر نبود، اینجور نیست که بیاثر باشد، بلکه اثر عکس خواهد داشت. یعنی توجه بکنید، این کارهای هنری اینجوری است: یا در خط درست است که اثرش زیاد است؛ یا در خط نادرست است که اثرِ ضدش زیاد خواهد بود؛ اینجور نیست که بگوئیم حالا نادرست است، اثر نمیکند؛ نه، ضداثر خواهد شد، ضد تبلیغ خواهد شد.
۶. محورهای اصلی چهار تقریظ اخیر
اما چند جمله درباره تقریظهایی که در این برنامه رونمایی میشود.
درباره کتابها و متن تقریظ بعد از رونمایی و در فرصتهای دیگر مطالبی قابل ذکر است اما بی آنکه بخواهم عبارتی از این تقریظ ها را بیان کنم به محتوای آنها به طور کلی اشاره میکنم اول آنکه همانند بسیاری از تقریظهای قبلی بر حدود بیش از ۴۳ کتاب دفاع مقدس در این یادداشتها نیز در درجه اول آنچه مورد ستایش و تقدیر است ارزش اراده و ایمان و پایداری و ایثار شهدا و جانبازان و ایثارگران و سپس مادران و همسران و خانواده آن مردان بزرگ و بیادعاست.
دوم توجه به سیر تعالی روحی و ایمانی و نیل به کمالات مردان الهی، این یاوران خدا
سوم توجه به صدق و صفا و اخلاص و صبر و ایمان همسران سرداران شهید و جانباز
چهارم تحسین و تقدیر از خانم بهناز ضرابیزاده و آقای حمید حسام خاطرهنگاران این آثار ارزشمند و توجه به قوّتهای ادبی و ذوق سرشار و همت این پیامرسانان آن شیران روز و عابدان شب
نکته قابل توجه دیگر اینکه دو کتاب از این چهار کتاب یعنی گلستان یازدهم و آب هرگز نمیمیرد که مجموعا ۱۰۵۸ صفحه است در فاصله ۱۶ دی ماه تا ۱۸ بهمن ماه سال جاری توسط رهبر معظّم انقلاب اسلامی مطالعه شده است یعنی در مدت ۳۲ روز.
البته این احتمال بسیار قوی نیز وجود دارد که کتب دیگری نیز در این مدت مطالعه شده باشد. اما حتی اگر فقط همین دو کتاب نیز در این مدت مطالعه شده باشد خود سرمشقی برجسته در فرهنگ کتاب و کتابخوانی و حجّت بالغهای بر افرادی که کثرت کار و اشتغالات روزانه را بهانهای بر عدم مطالعه میدانند.
اهمیت و ابعاد گوناگون این تقریظها پس از مطالعه متن کامل آنها و کتابهای مربوطه بر صاحبنظران آشکار میگردد.
۷. گزارشی از یک دیدار
آخرین بخش این گفتار به بیان گوشههایی از اولین مواجهه جانباز دلاور و شهید زنده علی آقای خوشلفظ با رهبر معظّم انقلاب اسلامی اختصاص دارد.
روز پنجشنبه شانزدهم دی ماه سال جاری قرار بود جمع محدودی از نویسندگان و اصحاب فرهنگ و ادب نماز مغرب را به امامت معظّمله اقامه کنند و بعد از آن ساعتی در محضر ایشان حضور داشته باشند.
قبل از بیان گوشههایی از وقایع آن روز اشاره میکنم که نقل برخی از این وقایع در این برنامه با مجوز دفتر حفظ و نشر آثار معظّم رهبری صورت میگیرد.
در آن پنجشنبه به یادماندنی به جهاتی زودتر از بقیه به محل دیدار رسیدم. بعد از دقایقی یکی دو نفر از مهمانان آمدند و سپس جناب خوشلفظ و حمید حسام به جمع اضافه شدند. هنوز تا اذان مغرب فاصله داشتیم.
علی آقای خوشلفظ را بیتاب میدیدم و البته معلوم بود که دردهای یادگارهای ایثار و حماسه نیز دائماً خود را نشان میدهد.
سرانجام دقایقی قبل از اذان مغرب مقام معظّم رهبری تشریف آوردند و پس از چند لحظه علیآقای خوشلفظ را دیدند و او را در آغوش گرفتند. حتی تصاویر و فیلمهای آن روز نمیتواند فضای معنوی و محبت و عشق و صمیمیتی که در آن لحظات جریان داشت بیان کند.
آن بیتابی و نتیجه آن در این چند عبارت مشهود است:
بعد از اینکه آقای خوشلفظ این لحظات دیدار را بهترین لحظات عمر خود مینامد رهبر انقلاب به او میفرماید:
شما بهترین لحظههای عمر را نه یکبار، نه دو بار، دهها بار شاید صدها بار الحمدلله گذراندید ما هم آرزوی آن لحظات شما را داریم.
علی آقای خوشلفظ از مقام رهبری میخواهند که برای شهادتش دعا کنند و اینطور پاسخ میشنود که:
شما بعد از صد و بیست سال ان شاءالله که از دنیا رفتی قطعا شهیدید منتها فرق شما با آن شهدایی که آنجا یک گلوله خوردند و افتادند این است که شما سالها هم رنج کشیدید این افزون بر ارزش شهادت است. اینها هم همه به حساب میآیند.
سپس مقام معظّم رهبری از جناب حمید حسام سوالاتی درباره زمان و نحوه تنظیم کتاب وقتی مهتاب گم شد میپرسند و قوت قلم آقای حسام را مورد تحسین قرار میدهند و آن را مثل یک رمان اما واقعی مینامند در خلال این صحبتها آقای حسام میگوید: سردار همدانی اعتقاد داشتند که اگر چند اسم در استان ما خیلی برجسته باشد یکیاش آقای خوشلفظ است که همه فراز و نشیبها را از ابتدای سال ۵۹ تا ۶۷ ... مقام معظّم رهبری جمله او را تکمیل میکنند و میفرمایند: ایشان از پانزده سالگی رفته جبهه، بیتجربه رفته سر تا پا تجربه برگشته
سپس مقام معظّم رهبری با حاضران احوالپرسی میکند و در لحظات قبل از اذان نحوه انتخاب این کتاب برای مطالعه را شرح میدهند.
بعد از خاتمه نماز آقای خوشلفظ روی صندلیای تقریبا روبروی رهبر معظّم انقلاب مینشیند اما دوباره بیتاب است.
رهبر انقلاب میپرسند شما روی آن صندلی راحتید آقای خوشلفظ؟
و او پاسخ میهد: شما را دیدم دردهایم رفت، من چون شیمی درمانی میشوم خیلی درد دارم آقا، شما را که دیدم دردهایم رفت، آرام شدم، عمری آرزویم این بود آقا، ما فدایی شماهستیم فقط همین.
و بعد از آنکه رهبر انقلاب اسلامی برای آرامش دل و تن او دعا میکنند آقای خوش لفظ یک نکته را در نگرانی از برخی مسائل و مشکلات کشور و مسئولان میگوید اما مقام معظّم رهبری با بیانی منطقی و مطمئن و طبیعی دانستن مشکلات و سختیها در راه کسانی که برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند بار دیگر آرامشی عمیق را نه تنها بر دل و جان علی آقای خوشلفظ که بر قلوب همه حاضران روان میکند سپس در ضمن بیاناتی آقای خوشلفظ را خوشلفظ و خوش معنا و خوش رفیق و خوش زخم مینامند. و بعد از چند دقیقه مجددا به مناسبتی به دیداری با خانواده شهدا اشاره و میفرمایند:
«خدا ان شاءالله سایه شماها را کم نکند، سایه رزمندگان را کم نکند، سایه شهدا را از سر ما کم نکند، سایه خانوادههای شهدا را کم نکند.»
بعد از صحبت چندتن از حاضران نوبت به آقای حمید حسام میرسد کتاب «آب هرگز نمیمیرد» را تقدیم رهبر انقلاب میکند، یکی از حضار توضیح میدهد که ایشان هم از جانبازان هستند.
معلوم است مقام معظّم رهبری این کتاب را هنوز نخواندهاند و جالب اینکه همین کتاب ۷۴۲ صفحهای را که شانزدهم دیماه دیدهاند تا حدود ۱۸ بهمن مطالعه کرده و تقریظی بسیار تأثیرگذار بر آن نگاشتهاند.
در کنار حمید حسام آقای خوشلفظ نشسته است، میگویم آقای خوشلفظ نگین محفل امشباند، بعد از یکی دو نفر نوبت به جناب امیری اسفندقه میرسد و اشعار زیبایی میخواند که مورد توجه مقام رهبری قرار میگیرد و پس از شنیدن اشعار او میفرمایند:
واقعا آقای امیری خیلی خوب میگویند، ولی بالاخره زبان هم خوب است، مضمون هم خوب است، من عقیدهام این است که اگر فرصت کنید مثل همین کتاب «وقتی مهتاب گم شد» آقای خوشلفظ را بخوانید آن وقت ده تا غزل در مضمون این کتاب خواهید گفت»
و شاعر متعهد میگوید چشم آقا میگویم و خدمتتان تقدیم میکنم.
بعد از مدتی نوبت به خانم ضرابیزاده میرسد پس از معرفی و اشاره به کتاب دختر شینا به کتاب گلستان یازدهم هم اشاره میکنم که تازه منتشر شده.
خانم ضرابیزاده در خلال صحبتهایش اشاره میکند به اینکه گلستان یازدهم خاطرات سرکار خانم پناهیروا همسر سردار شهید علی چیتسازیان است.
رهبر انقلاب نام چیتسازیان را که میشنوند خطاب به جمع میگویند نوع آشنایی شهید چیتسازیان با همین علی آقا چیز خیلی جالبی است و ادامه میدهند که من اتفاقاً دلم میخواست که یک قدری بیشتر راجع به این مرد به مناسبت همین حرفهایی که ایشان در این کتاب گفتند بدانم.
معلوم میشود مطالعه گلستان یازدهم در ۳۱۶ صفحه هم از بعد از شانزدهم دی شروع شده و تقریظ معظّمله بر این کتاب تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۵ را نشان میدهد یعنی در فاصله ۵ روز این کتاب مطالعه شده، ضمناً این ۵ روز هم جزو همان ۳۲ روزی است که کتاب ۷۴۲ صفحهای آب هرگز نمیمیرد مطالعه شده.
دیدار به اتمام نزدیک میشود اما معلوم است نقطه اصلی تمرکز و توجه رهبری علی آقا خوش لفظ است.
و آنچه پایان نمیپذیرد ماجرای محبت و صفا و صمیمیت و ارادت میان آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی و علی خوشلفظها و حمید حسامها و ضرابیزادهها و هزاران شهید و جانباز و دهها نویسنده متعهد است.
خداوند متعال جامعه ایران را قدردان شهدای به حق پیوسته و شهدای زندۀ جانباز، این حماسهسازان و چهرههای نورانی و سرشار از معنویت قرار دهد. ان شاءالله.
پیشدرآمد
امروز مردم قهرمان استان همدان این افتخار را دارند که میزبان مراسم رونمایی از چهار تقریظ رهبر معظّم انقلاب اسلامی بر چهار کتاب از شرح دلاوریهای حماسهسازان دفاع مقدس از به قول ایشان «بچههای همدان، بچههای صفا و عشق و اخلاص» اند.
تاکنون بیش از ۴۵ تقریظ و یادداشت ایشان بر آثار مربوط به دفاع مقدس منتشر شده است.
در طول ۵ سال گذشته (از اسفند ۱۳۹۰ تا کنون) پنج مراسم پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع رونمایی از نظرات مقام معظّم رهبری درباره کتب دفاع مقدس برگزار شده است.
در برنامههای گذشته، سه مطلب تحلیلی درباره مجموعه و سبک تقریظهای معظّمله به جامعه متعهد و فرهنگی ایران بدین شرح تدوین و منتشر شد.
الف) در ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ و به بهانۀ برگزاری چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که با رونمایی تقریظ رهبر معظّم انقلاب اسلامی بر کتاب «من زندهام» برگزار شد در مقالهای با عنوان «تأملاتی درباره تقریظهای رهبر انقلاب بر کتب دفاع مقدس» ۸ نکته اصلی دربارۀ روش، شکل و محتوا و حتی شرایط تدوین این نظرات مورد بررسی قرار گرفت.
ب) در ۱۹ مهر ۱۳۹۴ در مراسم رونمایی تقریظ معظّمٌله بر کتاب دختران آفتاب که از تقریظهای کتب غیردفاع مقدس است و در مقدمه مقالهای با عنوان «بررسی اجمالی تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب دختران آفتاب» به ۷ نکته درباره انواع تقریظهای ایشان اشاره شد که این دو مقاله و نیز دیگر مطالب دربارۀ تقریظ بر کتابهای نورالدین پسر ایران، لشکر خوبان، پایی که جا ماند و ... در پایگاه اطلاعرسانی رهبر معظّم انقلاب اسلامی قابل دسترسی و مطالعه است.
بنابراین با ارجاع علاقمندان این مباحث به آن مقلات و گفتارها، در این برنامه به بررسی بخش دیگری از مطالب معظّمٌله پرداخته میشود که در واقع مکمّل مباحث قبلی است و بخش دیگری از منظومه فکری و سبک رفتاری ایشان درباره شهدا، جانبازان، ایثارگران و خانوادههای معظّم ایشان و حضرت امام راحل(ره) را روشن میسازد.
مقدمه
از خرداد سال ۱۳۶۳ تا مهر ۱۳۸۹ مجموعا ۲۲ دیدار مسئولین، روحانیون، بسیجیان و دیگر اقشار مردم استان همدان با معظّم له صورت گرفته که بررسی عناوین و مخاطبان دیدارها خود قابل توجه است. از جمله:
الف) از منظر محل دیدارها:
۱۴ دیدار از ۲۲ دیدار در ضمن دو سفر ایشان به استان بوده است:
۴ دیدار در سفر آبان ماه ۱۳۶۶ به استان همدان
۱۰ دیدار در سفر تیرماه ۱۳۸۳ به استان همدان
ب) از منظر مخاطبان
۳ دیدار با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و ایثارگران
۸ دیدار با بسیجیان و رزمندگان و فرماندهان نظامی
۷ دیدار با مسئولان استانی، نخبگان، طلاب و روحانیون و اجتماع بزرگ مردم میباشد.
هفت نکته اساسی
۱. وجوه احترام و ارزش استان و مردم همدان از نظر مقام معظّم رهبری
رهبر انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم همدان در پانزدهم تیر ۱۳۸۳ خود به دلیل احترام و ارزشی که برای استان همدان قائلند چنین تصریح میکنند:
من برای شهر همدان و برای این مجموعهی استانی از دو جهت احترام و ارزش قائلم: اول، از جنبهی ارزش تاریخی و گذشتهی بسیار پُرشکوه مدنی و علمی. در میان همهی شهرهای عالم بندرت میتوان شهری را پیدا کرد که با سابقهی شهر همدان بر سر پا باشد. شهری که شما در آن زندگی میکنید، حداقل سه هزار و صد سال سابقهی تاریخی دارد. شهرهای معروف قدیمی دنیا، حدود دو هزار و هفتصد سال و دوهزار و نهصد سال سابقه دارند. بخشی از این مدت طولانىِ سه هزار ساله در ابهام و تاریکی است. قبل از اسلام خبر زیادی از فرآوردههای علمی و فکرىِ این شهر و این منطقه در دست نیست؛ اما در دوران اسلامی، شهر شما مرکز شکوفایی تمدن اسلامی محسوب میشده است. گذشتهی علمی این شهر جزو نمونههای کم نظیر در میان شهرهای کشور ماست. از این شهر تعداد بیشماری دانشمند برخاستهاند - چه فقیه، چه فیلسوف، چه عارف، چه ادیب، چه ریاضیدان، چه اخترشناس، چه طبیب، چه هنرمند، چه شاعر، چه خطاط، چه سیاستمدار، چه مورخ - این تعداد متنوع از شخصیتها و چهرههای علمی، کم نظیر است. نامهای معروفی که به نام همدان شناخته شدهاند، کم نیستند؛ از قبیل عین القضات همدانی، بدیع الزمان همدانی، رشیدالدین فضلاللَّه همدانی، باباطاهر عریان و شخصیتهای بسیار دیگر؛ که اگر کسی بخواهد فهرست این نامها را بخواند، شاید یک ساعت به طول بینجامد.
جهت دوم، نقشآفرینىِ مردم همدان و شهر همدان در تاریخ معاصر ماست؛ چه در دوران نزدیک به انقلاب، و چه در دوران انقلاب. نام سیدجمالالدین اسدآبادی در همهی دنیای اسلام و فراتر از آن، به عظمت برده میشود. سیدمحمد طباطبایی - یکی از دو رهبر مشروطه در تهران - همدانی است. در دوران انقلاب، شهدای نامداری از این خطه برخاستهاند؛ شهید مفتح، شهید قدوسی، شهید حیدری، شهید مدنی - که ایشان اگرچه همدانی نبود، اما همدانیها او را از خود میدانند و او هم خود را به یک معنا همدانی به حساب میآورد - شهدای غیرروحانی، جوانان عزیزی که نامهای بعضی از آنها در این میدان نصب شده است، و بسیاری دیگر که نامشان در دفتر کرام الکاتبین و در صحیفهی حافظهی ملت ایران ثبت است. همچنین شهدای لشکر انصارالحسین؛ شهید اسلامیان، شهید حاج بابایی، شهید شاه حسینی، شهید چیت سازیان و شهدای بزرگ دیگر. علاوهی بر اینها، شهر همدان و استان همدان در دوران دفاع مقدس، هشت سال نقش پشتیبانی کنندهی نزدیک جبههی دفاع را بر عهده داشت و چقدر آسیب دید. همین مجموعهی ورزشی که امروز شما در آن گرد آمدهاید، روز قدس از طرف دشمن بعثی موشکباران شد و عدهای در همین جا به شهادت رسیدند. در دوران دفاع مقدس، تقریباً سیصد حملهی هوایی به شهر همدان شد؛ حدود دو هزار موشک و راکت و بمب به این شهر زدند و مردم همدان با جان و مالشان، با جوانهایشان، با غیرت دینی و حضور سیاسی شان، در مقابل تهاجم دشمن ایستادند. احترامی که بنده و امثال بنده برای همدان و مردم همدان قائل هستیم، به خاطر این ارزشهای والاست. و شما بدانید - و میدانید - که این ارزشها احترام مردم منصفِ همه جای دنیا را به خود جلب میکند. هر که بداند و آگاه باشد، برای چنین مردمی احترام قائل است.
مقیّدم در همهی دیدارهای استانی، اجمالی از شناسنامهی آن شهرستان را به یاد مردم عزیز آن خطه بیاورم تا احساس افتخار و هویت و شخصیت کنند. امروز یکی از برنامههای اصلی دشمن، جنگ روانی برای کوبیدن احساس هویت و شخصیت ملت عزیز ماست. مردم باید بدانند چه ارزشهای والایی آنها را در طول زمان در اوج قلهی افتخار قرار داده است، و شما میدانید؛ من هم اجمالی از آن را به یاد شما آوردم.
استان شما دارای ظرفیتهای طبیعی و انسانی است؛ منطقهی کشاورزىِ ممتاز، منطقهی گردشگرىِ برجسته، دارای معادن بسیار مهم، مرکز مواصلاتی چندین استان و سر راه کربلای معلّی و عتبات عالیات. سرزمین، ثروتمند و غنی و سرشار است؛ مردم استان هم - که سرمایهی انسانی و باارزشتر از ظرفیتهای طبیعی هستند - مؤمن، فداکار، جوان و پُرنشاطاند. این استان - آن طوری که من در آمارها مشاهده کردم - از لحاظ تعداد جوان و نسبت جوانی، در صدر فهرست استانهای کشور است؛ یعنی نسبت طبقهی جوان در این استان از همه جای کشور بیشتر است. آنچه برای ملت عزیز ما و برای شما مردم استان همدان و برای مسؤولان و برای شخص بنده مهم است، این است که ما از این ظرفیت عظیم انسانی و از این ظرفیت بزرگ طبیعی برای آیندهی کشور، برای توسعهی کشور و برای رفع مشکلاتِ امروز چشم انداز آیندهی کشور چگونه استفاده کنیم. (۱۷/۴/۸۳)
۲. صفات و ویژگیهای استان و مردم همدان از نگاه مقام معظّم رهبری
از دیگر نکات قابل توجه، صفاتی است که معظّمله برای همدان و مردم همدان و استان همدان بر زبان آورده یا نوشتهاند، بهعنوان نمونه چند عبارت:
یکی از آن استانهایی که مردمش واقعاً قانع، صبور و خیلی زودپذیر از مسئولین هستند و واقعاً مردم نجیبی هستند اینجاست... .
مردم خوبیاند... انتظاراتشان کم، همکاریشان زیاد، مسئولیتپذیریشان خوب و نیازشان و شایستگیشان و استحقاق حقیقیشان برای کار برای آنها زیاد است. (۱۱/۹/۶۴)
شهر شما شهر دین، شهر علم، شهر عرفان، شهر معنویت و دارالمؤمنین و دارالعلم بود همیشه، اما بعد از انقلاب و کمی پیش از انقلاب دارالعلم شما و دارالعباده شما دارالجهاد هم شد و امروزکه من نگاه میکنم این جمعیت عظیم را، جلوهای از معنویت انقلاب و اسلام را با حضور شما مردم مشاهده میکنم... در این اجتماع عظیم شما انسان روح شهیدان را میبینید...
... مجموعه معارفی که ما از دوران انقلاب از همدان به یاد داریم و نیز مجموعه مناقب و فضائلی را که انسان از شهر همدان یا استان همدان در ذهن دارد، در این جمعیت عظیم شما انسان آنها را مجسم میبیند. اما بالاتر از همه آنها تجسم انقلاب در این جمعیت است. (۱۱/۹/۶۴)
مشاهده این حرکت عظیم مردم (اجتماع رزمندگان همدان) ما را هم روحیه میدهد و خستگی را از تن ما بیرون میآورد وقتی میبینیم این شور و اشتیاق عظیم مردمی چقدر بالاست. یک شهر همدان پنجاه هزار انسان مؤمن را در قالب پنج سپاه و پانزده لشکر برای مانور سازماندهی میکند این چیز کمی نیست پنجاه هزار نیروی پشتیبانی صدها هزار مردم را میخواهد... . (۲۶/۸/۶۶)
مردم متعهد کشور ما بخوبی به یاد دارند که رهبر معظّم انقلاب اسلامی در یک سال و نیم اخیر تعبیر مؤمن انقلابی را بارها به کار بردهاند. اما جالب توجه اینکه ایشان در پیامی که برای تسلیت درگذشت آیتالله آقا نجفی همدانی در نهم مهرماه ۱۳۷۵ صادر کردند تعبیر «مردم مؤمن و انقلابی» همدان را به کار بردهاند.
همچنین همدان را کهنشهر ایران و میراثبرِ یک سلسلۀ تاریخی علم و سیاست و افتخار و شهرت نامیدهاند. (۱۷/۴/۸۳)
در دیدار با مسئولان و نخبگان استان همدان در ۱۹/۴/۸۳ فرمودهاند:
استان همدان انصافاً نخبهپرور است... .
و استان همدان را محل ظهور نخبگان سیاسی، علمی، هنری دانستهاند.
و این نخبهپروری را نشانه یک استعداد طبیعی دانسته و چنین گفتهاند:
اولاً نخبهپرورىِ استان نشانهیی است از یک استعداد طبیعی. حالا این استعداد مربوط به منطقهی جغرافیایی است یا خصوصیات اقلیمی و تاریخی، به این کاری ندارم؛ هر عاملی که دارد، بالاخره این منطقه نخبهپرور است و نخبههای خود را به نقاط دیگر سرریز میکند. شاید علت این هم که همدان جزو معدود شهرهای دنیاست که با چنین تاریخ کهنی سرپا مانده - شهر رم که یکی از قدیمیترین شهرهای دنیاست، دو هزار و هفتصد سال سابقه دارد؛ اما همدانِ شما سه هزار و صد سال تاریخِ شناختهشده دارد، که بیشتر از این هم احتمالش هست و گفتهاند - وجود همین استعدادها و نبوغها باشد. البته شهرهای قدیمیتری هم وجود داشته، اما امروز در دنیا از اینها نام و نشانی وجود ندارد؛ ولی شهری که با چنین سابقهی تاریخی سر پاست - و همدانِ امروز از همدانِ صد سال پیش و شاید از همدان قرنهای قبل خیلی سرپاتر است - نشاندهندهی یک استعداد طبیعی است.
۳. کثرت شخصیتهای برجسته علمی، فرهنگی، انقلابی در استان همدان
موضوع دیگری که در ضمن بیانات متعدد بدان اشاره شده کثرت شخصیتهای علمی، فرهنگی، انقلابی مؤثر در تمدن اسلامی ـ ایرانی و علوم اسلامی است. برای نمونه برخی از این شخصیتها که معظّمله به آنها اشاره کردهاند عبارتند از:
عینالقضاة همدانی/ بدیعالزمان همدانی/ رشیدالدین فضلالله همدانی/ باباطاهر عریان / آخوند ملاعلی همدانی/ شیخ محمد نهاوندی/ شیخ عبدالرحیم نهاوندی/ شیخ علیاکبر نهاوندی/ آخوند ملاعلی نهاوندی/ آقا شیخ محمد بهاری / حاج آقا رضا همدانی/ ابن سینا/ شیخ محمد ثابتی/ آخوند ملاعلی معصومی
در گروه شخصیتهای مؤثر در تاریخ نهضتهای اسلامی و ایرانی:
سید جمالالدین اسدآبادی/ سید محمد طباطبایی/
از گروه علما و روحانیون و شهدای معاصر
آیتالله آقا نجفی همدانی/ شهید مفتح/ شهید قدوسی/شهید مدنی(که همدانی نبود اما همدانیها او را از خود میدانند) آیتالله نوری همدانی
برای آگاهی از مشروح مطالب مربوط به شخصیتهای مذکور به بیانات معظّم له در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۸۴، اول مرداد ۱۳۷۷، ۱۵ تیرماه ۱۳۸۳ و ۱۹ تیرماه ۱۳۸۳ که این دو سخنرانی در دومین سفر ایشان به استان همدان ایراد شده است مراجعه شود.
۴. برخی از مهمترین مواضع مطرح شده توسط رهبر معظّم انقلاب
در دیدار با مردم استان همدان
اما نکته مهمی که در مطالعه و بررسی بیانات مقام معظّم رهبری در سخنرانیها و پیامها مورد نظر به چشم میخورد این است که معظّمله برخی از مهمترین مواضع سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی نظام را در این دیدارها بیان کردهاند ازجمله:
تبیین نقشههای استکبار جهانی در غارت منابع منطقه، و فساد انسانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ناشی از حضور آمریکا و همپیمانانش، و نیز تأکید بر قدرشناسی نسبت به راه عزت که شهیدان بر ما گشودند. (۱۰/۳/۶۲)
تأکید بر لزوم هوشیاری ملت انقلابی و یادآوری سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که:
«وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ» آن کسی که خوابید اینجور نیست که دشمن هم نسبت به او خوابش ببرد، همان وقتی که شما خوابت برده دشمن بیدار است. پس باید خوابت نبرد و بدترین دشمنها خواب است. این است که حواسمان بایستی جمع باشد. (۲۴/۶/۶۲)
تحلیل مبانی استکبارستیزی انقلاب اسلامی و اهمیت وحدت اسلامی و جهان اسلام. (۱۱/۹/۶۴ و ۱۴/۵/۶۶)
تحلیل دلایل حمایت آمریکا از رژیم صدام و حضور در خلیج فارس برای مقابله با انقلاب اسلامی. (۲۶/۸/۶۶)
لزوم توسعه نمونه و مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ملی در کشور با تلاش ملی و همهجانبه که این تلاش دارای سه ضلع اساسی است:
ــ اول؛ همت و تلاش مسئولان کشور
ــ دوم؛ همکاری و شرکت مردم در بخشهایی که وظیفه اساسی آنهاست
ــ سوم؛ ایجاد مناسبات صحیح اقتصادی و اجتماعی در کشور
در همین سخنرانی به این نکته اساسی تأکید میکنند که برخی وقت خود را صرف اثبات تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی یا برعکس کردهاند در حالی که این بحثها اتلاف وقت مردم است. آنچه لازم است آنچه مقدم است و آنچه بر گردن همه است رفع مشکلات مردم و پیشرفت دادن کشور است. (۱۵/۴/۸۳)
تهاجم فرهنگی برای شیوع شبهات در ذهن مردم و جوانان و لزوم تلاش و همت حوزههای علمیه برای مقابله با آن و نیز توصیه به طلاب علوم دینی و اهل منبر که یک دوره آثار استاد مطهری را بخوانند.
هر طلبهای بالقوه یک امام خمینی است و دشمن استکبار هم به خاطر همین ظرفیت است. (۱۵/۴/۸۳)
اهمیت کار معجزهآسای تشکیل نظام جمهوری اسلامی مستقل از قدرتهای جهانی
لزوم توجه به چشمانداز ۲۰ ساله که حکم سند ملی و تاریخی برای کشور دارد. با توجه به دو موضوع:
اول؛ به فکر کار و تلاش بودن و خسته نشدن از آن.
دوم؛ پیدا کردن نقطهای که باید در آن کار کنید و کار همیشگی، کار تولید علم، تولید سازندگی، خدمترسانی، تلاش برای تأمین عدالت، تلاش برای حفظ عصمت و عفت عمومی، تلاش برای هدایت و ساختن دیگران، و مقدّم بر همه آنها تلاش برای حفظ عصمت و سلامت نفس خود است. اتقوا الله. (۱۶/۴/۸۳)
ــ تشریح موقعیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و تبیین مردمسالاری دینی
ــ دو راه مقابل مردم ایران:
یکی خسته شدن در مقاومت و پایداری در برابر استکبار
دوم زندگی کردن با فکر و اراده و انتخاب خود و ترسیم آرمانهای خود و حرکت با نیروی خود به سوی آن آرمانها
ــ تأکید بر سابقه درخشان تاریخی علم و تمدن جهان اسلام و بخصوص ایران
ــ طرح مجدد موضوع لباس ملی و اهمیت آن (۱۷/۴/۸۳)
ــ اهمّیت پنج محور اصلی و قابل تکیه برای پیشرفت در همدان
اول کشاورزی، دوم صنایع دستی، سوم گردشگری، چهارم صنایع روستایی مرتبط با کشاورزی، پنجم معادن
ــ اهمیت دقت در انتخاب و ترویج محصولات فرهنگی از جمله کتاب (۱۸/۴/۸۳)
۵. نقش کمنظیر مردم و رزمندگان استان همدان در حماسه دفاع مقدس
اما یکی از مهمترین وجوه شأن و جایگاه استان همدان و مردم قهرمان آن همانا حضور گسترده و خالصانه در صحنههای گوناگون دفاع از حریم اسلام و انقلاب و نظام جمهوری و اهدای بیش از هشت هزار شهید از استان همدان است.
همچنین مقام معظّم رهبری در دیدارهای متعدد که با مردم، بسیجیان، و نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی و کاروانهای اعزام رزمندگان به جبهههای نبرد در طول دفاع مقدس و پس از آن دیدار با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و ایثارگران داشتهاند بارها و بارها مراتب تقدیر و تحسین و تجلیل خود و ملت ایران و تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی را از این حماسهسازان بیان کردهاند از جمله در دیدار با خانوادههای شهدای لالهجین همدان و ... در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۶۲ :
یک مسألهی اساسی و مهم مسألهی احترام به خون شهیدان است، هر کدام از ما هر جا که مشغول کار هستیم باید بدانیم که این جمهوری و این وضعیت اسلامی مرهون خون شهیدان ماست، آنها بودند که پایههای این نظام را محکم کردند و آنها بودند که خودشان را در معرض فدا شدن برای انقلاب و خدا گذاردند. این انقلاب، این ملت، این تاریخ مرهون آنهاست. درسی که توجه به خون شهیدان به ما میدهد درس ارزندهای است، هم خطاب به خانوادههای آن شهیدان و هم خطاب به مسؤولان. من دو، سه جملهای از این درس را تکرار کنم؛ اما درسی که خون شهیدان به خانوادههای آن عزیزان میدهد درس صبر است، درس افتخار است. همانطوری که قرآن کریم میفرماید «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» یعنی کسانی که در راه خدا کشته شدهاند به کسانی که دنبال سر آنها هستند، یعنی به خانوادههایشان، به دوستانشان، به همکارانشان، به ماها بشارت میدهند. بشارت آنها این است که اینجا هیچ خوفی و هیچ حُزنی نیست؛ در پیشگاه الهی هیچ ترسی و هیچ اندوهی وجود ندارد. این برای این شهیدان و همچنین برای خانوادههای آنها یک افتخار بزرگ است؛ شما پدر مادرها، همسرها، فرزندها، برادرها و خواهرها کِی میتوانستید از ناحیهی این عزیزی که حالا شهید شده این همه افتخار به دست بیاورید اگر او شهید نمیشد؟ او چه میشد تا شما به وجود او این همه سرافراز باشید؟ رئیس جمهور میشد؟ بزرگترین مقام نظامی میشد؟ بزرگترین مقام سیاسی میشد؟ فقیه عالیمقام میشد؟ من به شما بگویم اگر همهی اینها که گفتم این شهید شما میشد افتخار شما در آن زمان کمتر از افتخار شما در زمان حاضر که او شهید شده است میبود. حالا که شما خواهر یا برادر یا پدر و مادر یا همسر یا فرزند شهید هستید به مراتب سرافرازتر هستید، [تا اینکه] پدر و مادر یک فقیه عالیقدر، یک رئیس جمهور، یک فرمانده نیروهای نظامی و یک شخصیت سیاسی و انقلابی میشد؛ امروز افتخار شما و سرافرازی شما بیشتر است. آن سرافرازیای که یک شهید به کسان خود میدهد بیشتر از سرفرازیای است که یک شخصیت سیاسی به کسان خود میدهد؛ زیرا خانوادهی شهید و کسان شهید سرافرازی خود را از یک فداکاری دارند و در هیچ جای دیگر چنین چیزی نیست؛ پس ما باید خانوادههای شهیدان را به برکت شهیدان سرافراز بدانیم. البته خود این خانوادهها باید توجه کنند که آن شهید از آنها توقع دارد که راه او را ادامه بدهند، به آرمان او وابسته بمانند، اینجور نباشد که فقط نام شهید دستشان باشد، راه شهید هم پیش پایشان باشد. و اما درسی که خون این عزیزان به مسؤولان میدهد، به ماها میدهد... به یکایک آحاد این ملت میدهد آن درس این است که راهی که شهید پیشاهنگ آن راه بوده است ارزشمندترین و پیمودنیترین راههاست و باید قدر آن راه دانسته بشود.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار یازدهم آذر ۱۳۶۴ با خانواده شهدای همدان نیز به تبیین ارزش و فضیلت شهادت و مقام شهدای دفاع مقدس پرداختهاند:
شهدای ما اگر چه در اصل شهید شدن با بقیهی شهدای طول تاریخ یکسانند، اما امتیازی شهدای ما دارند که همهی شهدای طول تاریخ از آن امتیاز برخوردار نیستند. شبیه امتیازی که شهدای زمان پیغمبر دارند، شبیه امتیازی که شهدای کربلا دارند، آن امتیاز این است که بعضی از شهادتها در شرائطی، اوضاع و احوالی واقع میشود که اسلام و قرآن نهایت نیاز را به آن خونهای پاک و این فداکاریها دارد؛ شهادت در یک چنین شرائطی یک ارزش مضاعف و چندجانبه است و امروز از همان زمانها و از همان قبیل اوضاع و احوال است.
... حالا برسیم به حسابی که همهی ملت ایران باید این حساب را دستشان باشد و به خصوص شما خانوادههای شهدا و آن حساب این است؛ کدام نیروی انسانی مؤمن و فداکاری این پیروزیها را نصیب جبههی حق کرد؟ چه کسی بود که آبروی پیغمبر اسلام را در این درگیری تاریخی حفظ کرد؟ چه کسی عراق را عقب نشاند؟ چه کسی نشان داد که تانک و هواپیما در مقابل انسان مؤمن توانائی و کاربرد ندارند؟ چه کسی دستگاههای جهانی را مأیوس کرد؟ چه کسی ملت ما را امیدوار کرد؟ چه کسی؟ چه کسی این افتخار را به اسلام داد که بتواند بدون اتکاء به کفر جهانی کار خودش را انجام بدهد و بر کفر جهانی فائق و پیروز هم بشود؟ چه کسی این کارها را میکرد؟ رزمندگان، سلحشوران، فداکاران و در صف مقدمِ آنها، همین عزیزان شما که به شهادت رسیدند. این رزمندگان سلحشور و فداکار ما بودند که توانستند این معادله را اینجور به عکسِ آن چیزی که باید نتیجه میداد دربیاورند و نتیجه را به سود اسلام و مسلمین بکنند. بالاترین آنها کسانی هستند که به شهادت رسیدند یعنی همین عزیزان شما. خواهران، برادران، ای پدران و مادران شهدا، ای همسران شهدا، ای فرزندان شهدا، ای کسانی که عزیزهایتان را از دست دادید بدانید به فضل پروردگار خون عزیزان شما به هدر نرفت توانستند اگر جانشان را دادند اما ضربت را محکم بر دشمن وارد کنند، توانستند اسلام و مسلمین را سرافراز کنند. اینها مثل همان کسانی هستند که در جنگ بدر در حضور پیغمبر جنگیدند. آن روز هم روز حساسی بود، آن روز هم روز تعیینکنندهای بود، آن روز هم روزی بود که اگر لشکر اسلام شکست میخورد اسلام و قرآن به کلی مضمحل میشد؛ امروز هم آنچنان روزی است. آن روز آنها پیغمبر را در مقابل چشم خودشان میدیدند، اما بچههای شما امتیازشان این است که پیغمبر را هم ندیده بودند با ایمان به غیب، با آن ایمان راسخ رفتند و این فداکاری را کردند. مثل آنها برادران جانباز ما این عزیزانی که سلامت خودشان را در این راه از دست دادند و ناقصالعضو شدند، بعضی از تمتعات گوناگون زندگی به خاطر این ناراحتیها محروم ماندند برای خاطر خدا. اسرا، مفقودین، مجروحین اینها در آن خط مقدمند. خط دوم خط خانوادههای شهداست اگر شما خانوادهها نبودید، اگر تشویقهای شما نبود، اگر ایمان شما نبود اگر شور و عشق شما نبود؛ بچهها اینجور نمیرفتند با دشمن مقابله کنند درود بر شما. شما بودید که رزمندگان را آماده و مهیای این فداکاری کردید. در جامعهی ما ارزش شهادت جزو ارزشهای طراز اوّل است، ارزش خانوادهی شهید بودن هم جزو ارزشهای والاست. خانوادههای شهدا باید مثل آن باغبانی که برای سرسبز شدن این نهال بیشترین زحمت را کشیده، بیشترین مایه را گذاشته از دستاوردهای انقلاب حراست و حفاظت کنند. بازماندگان شهدا، جبههرفتهها، زحمت کشیدهها، رنجبردهها باید از انقلابتان، از دستاوردهای انقلابتان، از پیروزیهایتان باید حراست و حفاظت کنید بیش از دیگران. شما هستید که عزیزترین اشیاء و عزیزترین موجودیای را که یک انسان میتواند داشته باشد را در راه خدا حاضر شدید بدهید و دادید. و همهی ما و ملت ایران احترام به خانوادههای شهدا را جزو وظائف حتمی خودمان میدانیم. البته این را هم برای تسلای بیشتر دلهای شما بگویم اگر چه که میدانم شماها روحیههایتان خیلی خوب است خیلی بالاست، اما بدانید که آن کسانی که اینجوری مُردند، اینجوری رفتند در حقیقت سود بردند. این رفتن که مال همه است، جوان و پیر هم که ندارد همه باید بروند، اما سود را آن کسانی بردند که رفتنشان هم اینجوری بود، برای خدا بود، در راه خدا بود. بهترین مرگها مرگی است که در راه خدا انجام بگیرد یعنی شهادت. آرزوی خود بنده این است که مثل این عزیزان شما بمیرم و پناه میبرم به خدا از اینکه به غیر شهادت به جور دیگری خدا را ملاقات کنم. ما آرزو میکنیم در عداد شما و در عداد فرزندان و عزیزان شهید شما باشیم و افتخار میکنیم که دوستدار آنها و دوستدار شماها باشیم و ما مسؤولین افتخار میکنیم که بتوانیم خدمتگزار شماها باشیم.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار ۱۶ تیرماه ۱۳۸۳ با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و آزادگان استان همدان به تبیین فلسفه جاودانگی شهادت و ایثارگری پرداختهاند:
مسألهی شهید و ایثارگری، کهنهشدنی نیست؛ این، موتور حرکت جامعه است؛ بعضیها از این نکته غفلت میکنند. اینکه میبینید بعضی با سخن، قلم و حرکات خود، نگاهی به ایثار و شهادت میاندازند که آن نگاه منفی و ناسپاسانه است، بر اثر غفلت آنهاست؛ نمیفهمند پاسداری از حرمت شهیدان و ایثارگران چقدر برای یک جامعه و ملت و کشور دارای اهمیت است. شما ببینید خون مطهر حسینبنعلی (علیهالسّلام) در کربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسؤولیتی که بر عهدهی امام سجاد (علیهالصّلاةوالسّلام) و زینب کبری (سلاماللَّهعلیها) قرار گرفت، از همان لحظهی اول این بود که این پیام را روی دست بگیرند و به سرتاسر دنیای اسلام آن را، به شکلهای گوناگون، منتقل کنند. این حرکت برای احیاء دین حقیقی و دین حسینبنعلی و آن هدفی که امام حسین برای آن شهید شد، یک امر ضروری و لازم بود. البته اجر الهی برای امام حسین محفوظ بود؛ میتوانستند او را در بوتهی سکوت بگذارند؛ اما چرا امام سجاد (علیهالسّلام) تا آخر عمر - سی سال بعد از او، امام سجاد زندگی کردند - در هر مناسبتی نام حسین، خون حسین و شهادت اباعبداللَّه را مطرح کردند؛ آن را به یاد مردم آوردند؟ این تلاش برای چه بود؟ بعضی خیال میکنند این کار برای انتقام گرفتن از بنیامیه بود؛ در حالیکه بنیامیه بعدها از بین رفتند. امام رضا (علیهالسّلام) که بعد از آمدن بنیعباس است، چرا به ریّانبنشبیب دستور میدهد مصیبتنامهی اباعبداللَّه را در میان خودتان بخوانید؟ آن وقت که بنیامیه نبودند؛ تارومار شده بودند. این کار برای این است که راه حسینبنعلی و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام به سوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند؛ تا امروز هم بر سر پا مانده و تا امروز هم هدایت کرده است.
مهمترین نقطهی قوّت ما در قیام جمهوری اسلامی، نقطهی قوّت انسانی بود. ما که نه سلاح داشتیم، نه پول داشتیم، نه سازماندهی داشتیم، نه حزب داشتیم و نه پشتیبانی جهانی؛ ما ملت ایران در همهی کشورهای دنیا یک نقطه را نداشتیم که از قیام، انقلاب و حرکت ما حمایت و دفاع کنند. آنچه این ملت را پیروز کرد، قدرت نیروی انسانی بود؛ یعنی آگاهی و ایستادگی؛ همان که امیرالمؤمنین در جنگ صفین فرمود: «اَلا وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ»؛ بصر یعنی بصیرت و آگاهی؛ صبر یعنی پایداری؛ فقط اینها هستند که میتوانند این عَلَم را در دست بگیرند و پیش بروند. قلهی این صبر و بصر شهدای مایند؛ همین آزادگانی هستند که اینجا حضور دارند و همین جانبازان عزیزی هستند که اینجا نشستهاند. اینها بودند که جان خودشان را در معرض نابودی گذاشتند؛ از حیات خودشان برای دوام این حرکت و این قیام بزرگ و انسانی مایه گذاشتند؛ اینها اوج ایثار و مظهر بصر و صبرند؛ مظهر آگاهی و ایستادگی و پایداری. آیا کشور ما به آگاهی احتیاج ندارد؟ آیا رسیدن به آرمانهای این ملت و این انقلاب احتیاج به پایداری ندارد؟ آیا در مقابل شیطنتها و دشمنیها و بغضهای غارتگران جهانی این ملت احتیاج ندارد که آن سلاح کارآمد خود را همواره در دست داشته باشد؛ یعنی سلاح اراده، پایداری، ایمان و آگاهی؟ اگر احتیاج دارد - که دارد - پس بایستی این روحیهی ایمان و آگاهی و پایداری در قالب احترام به نمادهای آن در مردم حفظ شود و نمادها، همین شهدایند؛ همین جانبازانند؛ همین آزادگانند.
اگر من از شهدا احترام میکنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههای شهدا میکنم، این صِرف یک احساسات خشک و خالی نیست؛ به معنای این است که این یک راهبرد حقیقی برای ملت ماست؛ یاد شهدا باید گرامی داشته شود. این جوانان عزیز، این خانوادههای پُرطاقت، این پدران و مادران، این همسران و فرزندان؛ اینهایی که با صبر و پایداری خودشان توانستند این راه طولانی را از این گردنههای دشوار عبور بدهند، بایستی مورد تجلیل قرار بگیرند، تا برای نسل جوان ما و برای آیندهی کشور ما این پرچم بر سر پا بماند.
دشمن میفهمد چه کار میکند؛ آن کسانی که سعی میکنند نام ایثارگری، نام جهاد، نام شهادت، نام صبر و پایداری را در کشور ما از ذهنها ببرند، اینها به دشمن ملت ایران خدمت میکنند. آن کسانی که یاد شهیدان را گرامی میدارند، اینها هستند که به ملت ایران خدمت میکنند. همین روحیهی صبر شهیدان عزیز شماست که توانسته است این ملت را پیش ببرد.
شهدای ما مظهر فضائل انسانی بودند. من روزها و شبهای زیادی را با جوانها در دوران جنگ به سر بردهام و از نزدیک شخصیت، هویت و عظمت روحیِ جوانانی را که بعدها چهرههای ماندگار شهید شدند، لمس کردهام؛ اینها حقیقتاً نمادهای فضیلت بودند.
در اطلاعاتی که به من داده شد، خواندم که در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او میپرسد تو در سپاه چه کارهای، جواب میدهد: من در سپاه جاروکشی میکنم. مادرش خیال میکرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم میروند و خانوادهی دختر سؤال میکنند پسر شما چهکاره است، مادرش میگوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی میکرده، این مادر میبیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. میپرسد این شخص کیست. میگویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را میشناسد!
ما مطالبی که در تاریخ خوانده بودیم، مثل افسانه به گوش ما میآمد؛ اما آنها را در زندگی واقعیِ خودمان دیدیم. من این را به جوانها میخواهم بگویم؛ به فرزندان شهدا و به خانوادههای آنها: آن عظمتی که خانوادههای شهدا و پدرها و مادرها و همسرها نشان دادهاند، از عظمت خود شهدا کمتر نیست. ما مادران و پدرانی را دیدیم که اینها با حادثهی سنگین و کوبندهی فقدان فرزند خودشان مثل بشارت برخورد کردند؛ چون میدانستند که فرزند آنها در چه راهی حرکت میکند.
من امروز عرض میکنم: پدران شهدای ما! مادران شهدای ما! همسران داغدار آنها! فرزندانی که خیلیها پدران خودشان را ندیدند یا چند صباحی بیشتر ندیدند! جانبازان عزیزی که سلامت خودشان را برای سالهای طولانی از دست دادهاند! زحمات شما به توفیق الهی و به حول و قوهی الهی بر باد نرفت و خدا به تلاش شما برکت داد و کار و کشور و ملت شما را از تنگناهای بزرگی نجات داد.
... من به همهی گویندگان، نویسندگان و کسانی که تریبونی در اختیار دارند، توصیه میکنم: اگر صلاح این کشور و این ملت را میخواهند، یاد شهیدان، نام شهیدان، خاطرهی شهیدان و بازماندگان آنها و جانبازان را گرامی بدارند.
شما فرزندان شهیدان! شما برادران و خواهران شهیدان! افتخار کنید. فرزندان جانبازان! به چنین پدران و به چنین برادرانی افتخار کنید؛ اینها مایهی افتخار یک ملتند. و البته دشمنان هم بدانند که به توفیق الهی نمیگذاریم و این ملت هم نمیگذارد که نام شهید و نام شهادت در این کشور فراموش شود؛ و به توفیق الهی روزبهروز این نام در کشور ما برجستهتر و ماندگارتر خواهد شد و این افتخار برای کشور ما باقی خواهد ماند.
این را هم بدانید که شهدای ما و ایثارگران ما در دوران دفاع مقدس و قبل از آن و بعد از آن تا امروز و همچنین خانوادههایشان، در طول تاریخ اسلام، بعد از شهدای کربلا، نظیر ندارند؛ اینها حقیقتاً برجستگیهای خودشان را نشان دادند و همهی چیزهایی را که برای ما مثل افسانه به حساب میآمد - باور میکردیم، اما شبیه افسانه بود - اینها تحقق بخشیدند و به آن واقعیت دادند. راه این عزیزان را نه فقط خانوادههای شهدا بلکه همهی ملت ایران باید ادامه دهند و بهرغم عنف دشمن این راه ادامه پیدا خواهد کرد. این راه، راه ارزشهاست؛ راه تعالی ملت و کشور ایران است؛ راه برافراشتگی پرچم اسلام است. این راه را چه دشمنان مستکبر جهانی بپسندند، چه نپسندند؛ چه بخواهند، چه نخواهند، ملت ایران به فضل پروردگار و به توفیق الهی با همان قوّت و قدرت ادامه خواهد داد.
همچنین در دیدار با دستاندرکاران برگزاری کنگره سرداران و ۸۰۰۰ شهید استان همدان بتاریخ ۱۹ مهرماه ۱۳۸۹ درباره حرکت خزنده دشمن برای منزوی کردن مسئله شهادت چنین فرمودهاند:
مسئله این است که یک سیاستی و یک حرکت خزندهای از مدتها پیش در کشور شروع شده بود - شاید از بیست سال پیش یا بیشتر - برای اینکه مسئلهی شهادت و جهاد و شهدای دفاع مقدس و احساس مسئولیت مردم را به حاشیه برانند، منزوی کنند و از متن مسائل کشور و انقلاب خارج کنند. اول با شیوههای غیرمستقیم؛ بعد تدریجاً که پررو شدند، با شیوههای مستقیم شروع کردند این مسائل را مطرح کردن: جهاد را - حتی جهاد امام حسین را - زیر سؤال بردن، شهادت را زیر سؤال بردن، حرکت مردم را حرکتهای کور و بیهدف و بیانگیزه معرفی کردن؛ و از این کارها. این حرکت حرکت طبیعی نبود؛ بلکه حرکت حساب شدهای بود که معلوم بود دارد دنبال میشود.
خب، خوشبختانه خود مردم درافتادند و این حرکت را منزوی کردند؛ لکن نقش این کارهای امثال شما در رو آمدنِ مجددِ فرهنگ شهادت و جهاد را نباید به هیچ وجه فراموش کرد. همین کارها بود و همین حرکتها بود که بتدریج در مقابل آن حرکت خزنده، سدی ایجاد کرد و بار دیگر این جلوههای حقیقی را و این ارزشهای مقدس را برای مردم مطرح کرد. لذاست که کار کار بسیار خوب و کار لازمی است.
خب، شما هم زحمت کشیدید و هفت هشت ده سال در این زمینه کار کردید؛ انشاءاللَّه کار، کامل و شیرین و جامع از آب در بیاید. خیلی سعی کنید، خیلی سعی کنید که جنبهی نمایشی و ویترینی و ظاهرسازی در این کار، بر جنبههای معنوی و هدفدار و جهتبخش و تأثیرگذار عمیق غالب نشود؛ خیلی باید به این توجه کنید. ... خب، صد و بیست جلد کتاب خیلی خوب است، اما مواظب باشید محتوای کتابها یک محتوای اثرگذار باشد؛ والّا اگر به جای صد و بیست تا، هزار و دویست تا کتاب هم منتشر بشود لکن مضمون و محتوای مطلوب نداشته باشد، کار شما به نتیجه نرسیده. بنابراین کار را خیلی دقیق انجام بدهید و متین پیش بروید. مسئلهی فیلم، از این هم حساستر است. در فیلم، حتماً بایستی کاملاً هنرمندانه و حرفهای و قوی انجام بگیرد تا اثرگذار باشد؛ اگر نبود، اینجور نیست که بیاثر باشد، بلکه اثر عکس خواهد داشت. یعنی توجه بکنید، این کارهای هنری اینجوری است: یا در خط درست است که اثرش زیاد است؛ یا در خط نادرست است که اثرِ ضدش زیاد خواهد بود؛ اینجور نیست که بگوئیم حالا نادرست است، اثر نمیکند؛ نه، ضداثر خواهد شد، ضد تبلیغ خواهد شد.
۶. محورهای اصلی چهار تقریظ اخیر
اما چند جمله درباره تقریظهایی که در این برنامه رونمایی میشود.
درباره کتابها و متن تقریظ بعد از رونمایی و در فرصتهای دیگر مطالبی قابل ذکر است اما بی آنکه بخواهم عبارتی از این تقریظ ها را بیان کنم به محتوای آنها به طور کلی اشاره میکنم اول آنکه همانند بسیاری از تقریظهای قبلی بر حدود بیش از ۴۳ کتاب دفاع مقدس در این یادداشتها نیز در درجه اول آنچه مورد ستایش و تقدیر است ارزش اراده و ایمان و پایداری و ایثار شهدا و جانبازان و ایثارگران و سپس مادران و همسران و خانواده آن مردان بزرگ و بیادعاست.
دوم توجه به سیر تعالی روحی و ایمانی و نیل به کمالات مردان الهی، این یاوران خدا
سوم توجه به صدق و صفا و اخلاص و صبر و ایمان همسران سرداران شهید و جانباز
چهارم تحسین و تقدیر از خانم بهناز ضرابیزاده و آقای حمید حسام خاطرهنگاران این آثار ارزشمند و توجه به قوّتهای ادبی و ذوق سرشار و همت این پیامرسانان آن شیران روز و عابدان شب
نکته قابل توجه دیگر اینکه دو کتاب از این چهار کتاب یعنی گلستان یازدهم و آب هرگز نمیمیرد که مجموعا ۱۰۵۸ صفحه است در فاصله ۱۶ دی ماه تا ۱۸ بهمن ماه سال جاری توسط رهبر معظّم انقلاب اسلامی مطالعه شده است یعنی در مدت ۳۲ روز.
البته این احتمال بسیار قوی نیز وجود دارد که کتب دیگری نیز در این مدت مطالعه شده باشد. اما حتی اگر فقط همین دو کتاب نیز در این مدت مطالعه شده باشد خود سرمشقی برجسته در فرهنگ کتاب و کتابخوانی و حجّت بالغهای بر افرادی که کثرت کار و اشتغالات روزانه را بهانهای بر عدم مطالعه میدانند.
اهمیت و ابعاد گوناگون این تقریظها پس از مطالعه متن کامل آنها و کتابهای مربوطه بر صاحبنظران آشکار میگردد.
۷. گزارشی از یک دیدار
آخرین بخش این گفتار به بیان گوشههایی از اولین مواجهه جانباز دلاور و شهید زنده علی آقای خوشلفظ با رهبر معظّم انقلاب اسلامی اختصاص دارد.
روز پنجشنبه شانزدهم دی ماه سال جاری قرار بود جمع محدودی از نویسندگان و اصحاب فرهنگ و ادب نماز مغرب را به امامت معظّمله اقامه کنند و بعد از آن ساعتی در محضر ایشان حضور داشته باشند.
قبل از بیان گوشههایی از وقایع آن روز اشاره میکنم که نقل برخی از این وقایع در این برنامه با مجوز دفتر حفظ و نشر آثار معظّم رهبری صورت میگیرد.
در آن پنجشنبه به یادماندنی به جهاتی زودتر از بقیه به محل دیدار رسیدم. بعد از دقایقی یکی دو نفر از مهمانان آمدند و سپس جناب خوشلفظ و حمید حسام به جمع اضافه شدند. هنوز تا اذان مغرب فاصله داشتیم.
علی آقای خوشلفظ را بیتاب میدیدم و البته معلوم بود که دردهای یادگارهای ایثار و حماسه نیز دائماً خود را نشان میدهد.
سرانجام دقایقی قبل از اذان مغرب مقام معظّم رهبری تشریف آوردند و پس از چند لحظه علیآقای خوشلفظ را دیدند و او را در آغوش گرفتند. حتی تصاویر و فیلمهای آن روز نمیتواند فضای معنوی و محبت و عشق و صمیمیتی که در آن لحظات جریان داشت بیان کند.
آن بیتابی و نتیجه آن در این چند عبارت مشهود است:
بعد از اینکه آقای خوشلفظ این لحظات دیدار را بهترین لحظات عمر خود مینامد رهبر انقلاب به او میفرماید:
شما بهترین لحظههای عمر را نه یکبار، نه دو بار، دهها بار شاید صدها بار الحمدلله گذراندید ما هم آرزوی آن لحظات شما را داریم.
علی آقای خوشلفظ از مقام رهبری میخواهند که برای شهادتش دعا کنند و اینطور پاسخ میشنود که:
شما بعد از صد و بیست سال ان شاءالله که از دنیا رفتی قطعا شهیدید منتها فرق شما با آن شهدایی که آنجا یک گلوله خوردند و افتادند این است که شما سالها هم رنج کشیدید این افزون بر ارزش شهادت است. اینها هم همه به حساب میآیند.
سپس مقام معظّم رهبری از جناب حمید حسام سوالاتی درباره زمان و نحوه تنظیم کتاب وقتی مهتاب گم شد میپرسند و قوت قلم آقای حسام را مورد تحسین قرار میدهند و آن را مثل یک رمان اما واقعی مینامند در خلال این صحبتها آقای حسام میگوید: سردار همدانی اعتقاد داشتند که اگر چند اسم در استان ما خیلی برجسته باشد یکیاش آقای خوشلفظ است که همه فراز و نشیبها را از ابتدای سال ۵۹ تا ۶۷ ... مقام معظّم رهبری جمله او را تکمیل میکنند و میفرمایند: ایشان از پانزده سالگی رفته جبهه، بیتجربه رفته سر تا پا تجربه برگشته
سپس مقام معظّم رهبری با حاضران احوالپرسی میکند و در لحظات قبل از اذان نحوه انتخاب این کتاب برای مطالعه را شرح میدهند.
بعد از خاتمه نماز آقای خوشلفظ روی صندلیای تقریبا روبروی رهبر معظّم انقلاب مینشیند اما دوباره بیتاب است.
رهبر انقلاب میپرسند شما روی آن صندلی راحتید آقای خوشلفظ؟
و او پاسخ میهد: شما را دیدم دردهایم رفت، من چون شیمی درمانی میشوم خیلی درد دارم آقا، شما را که دیدم دردهایم رفت، آرام شدم، عمری آرزویم این بود آقا، ما فدایی شماهستیم فقط همین.
و بعد از آنکه رهبر انقلاب اسلامی برای آرامش دل و تن او دعا میکنند آقای خوش لفظ یک نکته را در نگرانی از برخی مسائل و مشکلات کشور و مسئولان میگوید اما مقام معظّم رهبری با بیانی منطقی و مطمئن و طبیعی دانستن مشکلات و سختیها در راه کسانی که برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند بار دیگر آرامشی عمیق را نه تنها بر دل و جان علی آقای خوشلفظ که بر قلوب همه حاضران روان میکند سپس در ضمن بیاناتی آقای خوشلفظ را خوشلفظ و خوش معنا و خوش رفیق و خوش زخم مینامند. و بعد از چند دقیقه مجددا به مناسبتی به دیداری با خانواده شهدا اشاره و میفرمایند:
«خدا ان شاءالله سایه شماها را کم نکند، سایه رزمندگان را کم نکند، سایه شهدا را از سر ما کم نکند، سایه خانوادههای شهدا را کم نکند.»
بعد از صحبت چندتن از حاضران نوبت به آقای حمید حسام میرسد کتاب «آب هرگز نمیمیرد» را تقدیم رهبر انقلاب میکند، یکی از حضار توضیح میدهد که ایشان هم از جانبازان هستند.
معلوم است مقام معظّم رهبری این کتاب را هنوز نخواندهاند و جالب اینکه همین کتاب ۷۴۲ صفحهای را که شانزدهم دیماه دیدهاند تا حدود ۱۸ بهمن مطالعه کرده و تقریظی بسیار تأثیرگذار بر آن نگاشتهاند.
در کنار حمید حسام آقای خوشلفظ نشسته است، میگویم آقای خوشلفظ نگین محفل امشباند، بعد از یکی دو نفر نوبت به جناب امیری اسفندقه میرسد و اشعار زیبایی میخواند که مورد توجه مقام رهبری قرار میگیرد و پس از شنیدن اشعار او میفرمایند:
واقعا آقای امیری خیلی خوب میگویند، ولی بالاخره زبان هم خوب است، مضمون هم خوب است، من عقیدهام این است که اگر فرصت کنید مثل همین کتاب «وقتی مهتاب گم شد» آقای خوشلفظ را بخوانید آن وقت ده تا غزل در مضمون این کتاب خواهید گفت»
و شاعر متعهد میگوید چشم آقا میگویم و خدمتتان تقدیم میکنم.
بعد از مدتی نوبت به خانم ضرابیزاده میرسد پس از معرفی و اشاره به کتاب دختر شینا به کتاب گلستان یازدهم هم اشاره میکنم که تازه منتشر شده.
خانم ضرابیزاده در خلال صحبتهایش اشاره میکند به اینکه گلستان یازدهم خاطرات سرکار خانم پناهیروا همسر سردار شهید علی چیتسازیان است.
رهبر انقلاب نام چیتسازیان را که میشنوند خطاب به جمع میگویند نوع آشنایی شهید چیتسازیان با همین علی آقا چیز خیلی جالبی است و ادامه میدهند که من اتفاقاً دلم میخواست که یک قدری بیشتر راجع به این مرد به مناسبت همین حرفهایی که ایشان در این کتاب گفتند بدانم.
معلوم میشود مطالعه گلستان یازدهم در ۳۱۶ صفحه هم از بعد از شانزدهم دی شروع شده و تقریظ معظّمله بر این کتاب تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۵ را نشان میدهد یعنی در فاصله ۵ روز این کتاب مطالعه شده، ضمناً این ۵ روز هم جزو همان ۳۲ روزی است که کتاب ۷۴۲ صفحهای آب هرگز نمیمیرد مطالعه شده.
دیدار به اتمام نزدیک میشود اما معلوم است نقطه اصلی تمرکز و توجه رهبری علی آقا خوش لفظ است.
و آنچه پایان نمیپذیرد ماجرای محبت و صفا و صمیمیت و ارادت میان آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی و علی خوشلفظها و حمید حسامها و ضرابیزادهها و هزاران شهید و جانباز و دهها نویسنده متعهد است.
خداوند متعال جامعه ایران را قدردان شهدای به حق پیوسته و شهدای زندۀ جانباز، این حماسهسازان و چهرههای نورانی و سرشار از معنویت قرار دهد. ان شاءالله.