1395/08/24
گفتوگو با دکتر محسن پرویز بهمناسبت روز کتابوکتابخوانی؛
لذت آقا از قدم زدن در میان کتابها
همزمان با ۲۴ آبان روز کتابوکتابخوانی، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR بهمنظور بازخوانی بخشی از فرمایشات رهبر انقلاب پیرامون کتابوکتابخوانی، گفتوگویی با جناب آقای دکتر محسن پرویز، نویسنده و رئیس اسبق نمایشگاه بینالمللی کتاب انجام داده است.
رهبر انقلاب عدم ارتباط مردم با کتاب را یک خسارت بزرگ برای ملت میدانند، دلیل این امر چیست و وضعیت کشور ما در زمینهی کتابخوانی چیست؟ آیا با ورود وسایل ارتباطی جدیدبازهم به کتاب نیاز است؟
این یک حقیقت است که ملت گریزان از کتاب، یک ملت خسارت دیده است. از این جهت که راههای دسترسی به اطلاعات و رشد جامعه محدودند و یکی از اصلیترین این راهها کتاب است. شاید برای عدهای این سوال پیش بیاید که چرا کتاب این اندازه مهم است؟ خب میتوان از راهها و وسایل دیگری اوقات فراغت را پر کرد و چه ضرورتی دارد که کتاب خوانده شود؟ واقعیت این است که کتاب خواندن امری است که هیچ جایگزینی برای آن نمیتوان پیدا کرد. اگر سطح عالی کتابخوانی را یافتن سوالات و کسب دانش و بینش در نظر بگیریم، سطح پایین کتابخوانی، پر کردن اوقات فراغت است که برای همین سطح پایین نیز نمیتوان عملی را جایگزین کرد. کتابهایی که حاوی هنر مکتوب هستند، مانند کتب شعر، داستان، زندگینامه و نظایر آن که معمولا برای پر کردن اوقات فراغت در زندگی استفاده میشود. این پر کردن اوقات فراغت همراه میشود با انتقال نشاط، شادابی و نگرش به مخاطب. یعنی حتی پایینترین سطح کتابخوانی نیز همراه با فواید مثبت است. این یکی از وجوه تفاوت بین کتاب و سایر وسایلی است که امروزه برای پر کردن اوقات فراغت در دسترس است.
از سوی دیگر عمقی که کتاب به دانش و بینش خواننده میدهد بسیار بیشتر از دیگر وسایل ارتباطی است. کتاب حتی در مقایسه با مجله نیز از ارزش بسیار بالاتری برخوردار است. ممکن است بسیاری از نویسندگان داستانها یا اشعار خود را در ابتدا در مجلات چاپ کنند، اما وقتی که میخواهند آن را به شکل یک مجموعهی پیوسته در کتابی گردآوری کنند، با وسواس به بازخوانی و اصلاح آثارشان میپردازند و سپس آن را به کتاب تبدیل میکنند. به این دلیل که کتاب از ارزش و اعتباری بالاتر برخوردار است. در واقع آن کاری که در زمانهای گذشته در مجلات صورت میگرفت، در حال حاضر ممکن است در پایگاههای اطلاعرسانی، وبگاهها و نظایر آن انجام بگیرد و باید در نظر داشت که اهمیت و سطح کتاب از همهی این رسانهها بالاتر است. یکی از دلایل برتری کتاب بر وسایل ارتباطی امروزی را سرعت واکنش به اتفاقات باید دانست که هرچه افزایش یابد، از دقت و صحت کاسته میشود، اما کتاب به دلیل اصالت داشتن صحت و دقت و اولویت نداشتن سرعت واکنش، از عمق و ژرفای بیشتری برخوردار است. لذا برای افزایش سطح آگاهی جامعه معمولا توصیه میشود، افراد جامعه به کتاب خواندن روی بیاورند. بر این اساس از گذشتههای دور جوامعی که با کتاب انس داشتند از رشد فرهنگی بالاتری به نسبت دیگر جوامع برخوردار شدند. فواید دیگری نیز در کتابخوانی است، ممکن است تصور شود تأثیر و ماندگاری یک فیلم سینمایی بیش از کتاب باشد، اما هنگامی که از منظر مخاطب به این موضوع بنگریم در مییابیم که کتاب نفع شخصی به خواننده میبخشد و فرد را به کوشش و تلاش برای یافتن و درک کردن و تصویر کردن وا میدارد. برخلاف بعضی از راههای دسترسی نوین که مخاطب را به تنبلی و زودباوری عادت میدهد، معضلی که متاسفانه امروز در فضای مجازی شاهد آن هستیم.
در مورد وضعیت کتابخوانی در کشور ما، متاسفانه مطالعات مستمری وجود ندارد و هر از گاهی ممکن است نهاد یا پژوهشگری، تحقیقی را در این زمینه انجام دهد. در همین زمینه باید به دو نکته توجه داشت، نخست اینکه مطالعهی کتب آسمانی و ادعیه مانند تلاوت قرآن، معمولا در سرانهی مطالعه محاسبه نمیشود. بخش دیگر مربوط است به کتابهای علمی و اطلاعاتی که مطالعه این دسته نیز جزو سرانهی مطالعه حساب نمیشود. بر اساس مطالعاتی که انجام شده است، سرانهی مطالعه در کشور ما بهطور روزانه حدودا ۱۸ دقیقه است و به ازای هر نفر تقریبا ۳ جلد کتاب در کشور منتشر میشود. این میزان مطالعه تقریبا منطبق است با میزان انتشار کتاب در کشور. وضعیت کشور ما در زمینهی مطالعه وضعیت بدی نیست اما راضی کننده و مطلوب هم نیست. سرانهی مطالعهی روزنامه، مجله، صفحات وب و شبکههای اجتماعی بیش از ۶۰ دقیقه است، پس مسئلهی زمان نداشتن افراد برای کتاب منتفی میشود، زیرا آمار به ما این را نشان میدهد که وقت حضور در فضای مجازی فراهم است. حال تصور کنید اگر این زمان مصرفی به سمت کتابخوانی سوق پیدا کند، ما شاهد یک تحول مثبت در کشور هستیم.
برای بهبود وضعیت انتشار کتاب و ایجاد نهضت کتابخوانی چه اقداماتی لازم است؟
حوزهی نشر کتاب یک چرخه و یک زنجیرهی بهم پیوسته است. از نویسنده و مترجم آغاز میشود و به خواننده و مخاطب ختم میشود. به دلیل پیوستگی، هر اختلالی در این زنجیره، باعث آسیب میشود. پس نقش هر کدام از اعضای این چرخه بسیار مهم است. در ابتدا این نویسنده یا مترجم است که باید فکری درست و صحیح را انتخاب کند و آن را با بیانی لطیف و روان به نوشتار تبدیل کند، مشخص است که خواننده از چنین کتابی استقبال میکند. پس از این نوبت به ناشر میرسد. اگر ناشر در این زمینه وظیفهی خود را به خوبی انجام ندهد و فکر نویسنده را تبدیل به کتابی کند با حروفی ناخوانا، همراه با کاغذی بیکیفیت و به دور از زیبایی و لطافت، طبیعی است که اقبال مخاطب به کتاب کم میشود. اگر عکس این اتفاق روی دهد و ناشر با شکلی زیبا کتاب را به مخاطب عرضه کند، قطعا مخاطب از آن استقبال میکند. حال اگر کتاب خوبی با ظاهری خوب و زیبا منتشر شد، اما فروشنده یا توزیع کننده آن را به درستی عرضه نکرد و در پشت ویترین و جای مناسب نگذاشت باز هم ممکن است که کتاب اصلا به مخاطب معرفی نشود یا به دستش نرسد. مرحلهی آخر نیز به خواننده ارتباط پیدا میکند، اگر او به کتاب بی میل باشد یا آن را بخرد و نخواند، موجب دلسردی و ناامیدی نویسنده، از دست رفتن سرمایهی ناشر و در نهایت تعطیل شدن این زنجیره میشود. بهطور کلی همهی اعضای این چرخه مهم و تأثیرگذار هستند. اگر اقتصاد نشر ما، اقتصاد مناسب و خوبی نباشد، طبیعتا نویسنده بهرهی کافی از اثرش نمیبرد. متاسفانه در ایران ما به این آسیب مبتلا شدهایم. نویسنده عمری را صرف میکند و یک کار تحقیقاتی یا هنری انجام میدهد، او اگر درآمد مناسبی از صرف این وقت نداشته باشد مجبور است برای گذران زندگی، وقتش را به کسب درآمد از راههای دیگری اختصاص دهد و سرانجام ممکن است این چشمهی ذوق و آگاهی در فرد خشک شود و بهطور کامل از حوزهی کتاب منقطع شود. در حقیقت بهبود این چرخه به همهی عوامل درونی آن بستگی دارد.
رهبر انقلاب عدم ارتباط مردم با کتاب را یک خسارت بزرگ برای ملت میدانند، دلیل این امر چیست و وضعیت کشور ما در زمینهی کتابخوانی چیست؟ آیا با ورود وسایل ارتباطی جدیدبازهم به کتاب نیاز است؟
این یک حقیقت است که ملت گریزان از کتاب، یک ملت خسارت دیده است. از این جهت که راههای دسترسی به اطلاعات و رشد جامعه محدودند و یکی از اصلیترین این راهها کتاب است. شاید برای عدهای این سوال پیش بیاید که چرا کتاب این اندازه مهم است؟ خب میتوان از راهها و وسایل دیگری اوقات فراغت را پر کرد و چه ضرورتی دارد که کتاب خوانده شود؟ واقعیت این است که کتاب خواندن امری است که هیچ جایگزینی برای آن نمیتوان پیدا کرد. اگر سطح عالی کتابخوانی را یافتن سوالات و کسب دانش و بینش در نظر بگیریم، سطح پایین کتابخوانی، پر کردن اوقات فراغت است که برای همین سطح پایین نیز نمیتوان عملی را جایگزین کرد. کتابهایی که حاوی هنر مکتوب هستند، مانند کتب شعر، داستان، زندگینامه و نظایر آن که معمولا برای پر کردن اوقات فراغت در زندگی استفاده میشود. این پر کردن اوقات فراغت همراه میشود با انتقال نشاط، شادابی و نگرش به مخاطب. یعنی حتی پایینترین سطح کتابخوانی نیز همراه با فواید مثبت است. این یکی از وجوه تفاوت بین کتاب و سایر وسایلی است که امروزه برای پر کردن اوقات فراغت در دسترس است.
از سوی دیگر عمقی که کتاب به دانش و بینش خواننده میدهد بسیار بیشتر از دیگر وسایل ارتباطی است. کتاب حتی در مقایسه با مجله نیز از ارزش بسیار بالاتری برخوردار است. ممکن است بسیاری از نویسندگان داستانها یا اشعار خود را در ابتدا در مجلات چاپ کنند، اما وقتی که میخواهند آن را به شکل یک مجموعهی پیوسته در کتابی گردآوری کنند، با وسواس به بازخوانی و اصلاح آثارشان میپردازند و سپس آن را به کتاب تبدیل میکنند. به این دلیل که کتاب از ارزش و اعتباری بالاتر برخوردار است. در واقع آن کاری که در زمانهای گذشته در مجلات صورت میگرفت، در حال حاضر ممکن است در پایگاههای اطلاعرسانی، وبگاهها و نظایر آن انجام بگیرد و باید در نظر داشت که اهمیت و سطح کتاب از همهی این رسانهها بالاتر است. یکی از دلایل برتری کتاب بر وسایل ارتباطی امروزی را سرعت واکنش به اتفاقات باید دانست که هرچه افزایش یابد، از دقت و صحت کاسته میشود، اما کتاب به دلیل اصالت داشتن صحت و دقت و اولویت نداشتن سرعت واکنش، از عمق و ژرفای بیشتری برخوردار است. لذا برای افزایش سطح آگاهی جامعه معمولا توصیه میشود، افراد جامعه به کتاب خواندن روی بیاورند. بر این اساس از گذشتههای دور جوامعی که با کتاب انس داشتند از رشد فرهنگی بالاتری به نسبت دیگر جوامع برخوردار شدند. فواید دیگری نیز در کتابخوانی است، ممکن است تصور شود تأثیر و ماندگاری یک فیلم سینمایی بیش از کتاب باشد، اما هنگامی که از منظر مخاطب به این موضوع بنگریم در مییابیم که کتاب نفع شخصی به خواننده میبخشد و فرد را به کوشش و تلاش برای یافتن و درک کردن و تصویر کردن وا میدارد. برخلاف بعضی از راههای دسترسی نوین که مخاطب را به تنبلی و زودباوری عادت میدهد، معضلی که متاسفانه امروز در فضای مجازی شاهد آن هستیم.
نکتهای که برای بنده بسیار مهم است این است که حضرت آقا با کتاب بهطور کامل آشنا بودند و انس داشتند. بههرحال، هرسال چهرههای سیاسی و مسئولین مختلفی به نمایشگاه میآمدند و بنده با آنها همقدم میشدم و میدیدم که بسیاری از آنها از بودن در این فضا لذت نمیبرند و تنها برای رفع تکلیف در نمایشگاه حضور مییافتند و اساسا انسی با کتاب نداشتند. اما آقا از قدم زدن در میان کتابها لذت میبردند و انسان این را با جان و دل حس میکرد.
در مورد وضعیت کتابخوانی در کشور ما، متاسفانه مطالعات مستمری وجود ندارد و هر از گاهی ممکن است نهاد یا پژوهشگری، تحقیقی را در این زمینه انجام دهد. در همین زمینه باید به دو نکته توجه داشت، نخست اینکه مطالعهی کتب آسمانی و ادعیه مانند تلاوت قرآن، معمولا در سرانهی مطالعه محاسبه نمیشود. بخش دیگر مربوط است به کتابهای علمی و اطلاعاتی که مطالعه این دسته نیز جزو سرانهی مطالعه حساب نمیشود. بر اساس مطالعاتی که انجام شده است، سرانهی مطالعه در کشور ما بهطور روزانه حدودا ۱۸ دقیقه است و به ازای هر نفر تقریبا ۳ جلد کتاب در کشور منتشر میشود. این میزان مطالعه تقریبا منطبق است با میزان انتشار کتاب در کشور. وضعیت کشور ما در زمینهی مطالعه وضعیت بدی نیست اما راضی کننده و مطلوب هم نیست. سرانهی مطالعهی روزنامه، مجله، صفحات وب و شبکههای اجتماعی بیش از ۶۰ دقیقه است، پس مسئلهی زمان نداشتن افراد برای کتاب منتفی میشود، زیرا آمار به ما این را نشان میدهد که وقت حضور در فضای مجازی فراهم است. حال تصور کنید اگر این زمان مصرفی به سمت کتابخوانی سوق پیدا کند، ما شاهد یک تحول مثبت در کشور هستیم.
برای بهبود وضعیت انتشار کتاب و ایجاد نهضت کتابخوانی چه اقداماتی لازم است؟
حوزهی نشر کتاب یک چرخه و یک زنجیرهی بهم پیوسته است. از نویسنده و مترجم آغاز میشود و به خواننده و مخاطب ختم میشود. به دلیل پیوستگی، هر اختلالی در این زنجیره، باعث آسیب میشود. پس نقش هر کدام از اعضای این چرخه بسیار مهم است. در ابتدا این نویسنده یا مترجم است که باید فکری درست و صحیح را انتخاب کند و آن را با بیانی لطیف و روان به نوشتار تبدیل کند، مشخص است که خواننده از چنین کتابی استقبال میکند. پس از این نوبت به ناشر میرسد. اگر ناشر در این زمینه وظیفهی خود را به خوبی انجام ندهد و فکر نویسنده را تبدیل به کتابی کند با حروفی ناخوانا، همراه با کاغذی بیکیفیت و به دور از زیبایی و لطافت، طبیعی است که اقبال مخاطب به کتاب کم میشود. اگر عکس این اتفاق روی دهد و ناشر با شکلی زیبا کتاب را به مخاطب عرضه کند، قطعا مخاطب از آن استقبال میکند. حال اگر کتاب خوبی با ظاهری خوب و زیبا منتشر شد، اما فروشنده یا توزیع کننده آن را به درستی عرضه نکرد و در پشت ویترین و جای مناسب نگذاشت باز هم ممکن است که کتاب اصلا به مخاطب معرفی نشود یا به دستش نرسد. مرحلهی آخر نیز به خواننده ارتباط پیدا میکند، اگر او به کتاب بی میل باشد یا آن را بخرد و نخواند، موجب دلسردی و ناامیدی نویسنده، از دست رفتن سرمایهی ناشر و در نهایت تعطیل شدن این زنجیره میشود. بهطور کلی همهی اعضای این چرخه مهم و تأثیرگذار هستند. اگر اقتصاد نشر ما، اقتصاد مناسب و خوبی نباشد، طبیعتا نویسنده بهرهی کافی از اثرش نمیبرد. متاسفانه در ایران ما به این آسیب مبتلا شدهایم. نویسنده عمری را صرف میکند و یک کار تحقیقاتی یا هنری انجام میدهد، او اگر درآمد مناسبی از صرف این وقت نداشته باشد مجبور است برای گذران زندگی، وقتش را به کسب درآمد از راههای دیگری اختصاص دهد و سرانجام ممکن است این چشمهی ذوق و آگاهی در فرد خشک شود و بهطور کامل از حوزهی کتاب منقطع شود. در حقیقت بهبود این چرخه به همهی عوامل درونی آن بستگی دارد.
از سوی دیگر همانطور که رفتار والدین در هر زمینهای به کودک الگو و سرمشق میدهد، در زمینهی کتابخوانی نیز این امر صدق میکند، یعنی برای کودکی که والدینی کتابخوان دارد، نهادینه شدن ارتباط با کتاب آسانتر اتفاق میافتد تا کودکی که والدین او هیچ علاقهای به کتاب نداشتهاند. انس با کتاب و نهادینه شدن آن در کودک از جمله مواردی است که در جهان آزمایش شده است. پس یکی از عوامل انس با کتاب تربیت خانواده است. همچنین وجود کتاب در دسترس مردم و ترغیب مردم به کتابخوانی یک شیوهی مثبت است که در همهی دنیا آزمایش شده است. در حقیقت نهضت کتابخوانی برای همگانی شدن به همراهی و حمایت همهی دستگاههای دولتی و غیر دولتی نیاز دارد. در یک مقطع زمانی اتفاقات مثبتی در زمینهی کتابخوانی روی داد. بهطور مثال زمانی صداوسیما بخش ویژهای را در معاونت برنامهریزی ایجاد کرد بهمنظور برنامهریزی در زمینهی تبلیغ کتابخوانی که اتفاقات مثبت و خوبی در برنامههای تلوزیونی رخ داد، همچنین در آموزشوپرورش، نهاد کتابخانههای عمومی، وزارت فرهنگوارشاد اسلامی و شهرداری تهران اقدامات خوبی صورت گرفت اما متاسفانه حرکتهای فرهنگی در کشور ما ثبات و استمرار ندارد و قائم به فرد است.
شما بهعنوان فردی که در چهار دوره مسئول برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب بودید، در مدت زمان مسئولیتتان کدام ویژگی ادبی رهبر انقلاب را پر رنگتر از سایر ویژگیها میدانید؟
مهم بودن امر کتابخوانی برای حضرت آقا امری است که در سخنرانیها و بیانات عمومی ایشان کاملا مشخص و واضح است. اما آن نکتهای که برای بنده جالب توجه است، از حضور ایشان در سالهای مختلف نمایشگاه کتاب است. نخست این بود که مسیر حرکت ایشان بهنحوی بود که انتشارات مهم و آثار شاخص منتشر شده را معمولا در بر میگرفت، همچنین برای آثار شاخص و قابل تآمل، ایشان مکث میکردند و از غرفههایی که محصول مناسبی نداشتند با سرعت بیشتری عبور میکردند. اما نکتهای که برای بنده بسیار مهم است این است که حضرت آقا با کتاب بهطور کامل آشنا بودند و انس داشتند. بههرحال، هرسال چهرههای سیاسی و مسئولین مختلفی به نمایشگاه میآمدند و بنده با آنها همقدم میشدم و میدیدم که بسیاری از آنها از بودن در این فضا لذت نمیبرند و تنها برای رفع تکلیف در نمایشگاه حضور مییافتند و اساسا انسی با کتاب نداشتند. اما آقا از قدم زدن در میان کتابها لذت میبردند و انسان این را با جان و دل حس میکرد.
شما بهعنوان فردی که در چهار دوره مسئول برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب بودید، در مدت زمان مسئولیتتان کدام ویژگی ادبی رهبر انقلاب را پر رنگتر از سایر ویژگیها میدانید؟
مهم بودن امر کتابخوانی برای حضرت آقا امری است که در سخنرانیها و بیانات عمومی ایشان کاملا مشخص و واضح است. اما آن نکتهای که برای بنده جالب توجه است، از حضور ایشان در سالهای مختلف نمایشگاه کتاب است. نخست این بود که مسیر حرکت ایشان بهنحوی بود که انتشارات مهم و آثار شاخص منتشر شده را معمولا در بر میگرفت، همچنین برای آثار شاخص و قابل تآمل، ایشان مکث میکردند و از غرفههایی که محصول مناسبی نداشتند با سرعت بیشتری عبور میکردند. اما نکتهای که برای بنده بسیار مهم است این است که حضرت آقا با کتاب بهطور کامل آشنا بودند و انس داشتند. بههرحال، هرسال چهرههای سیاسی و مسئولین مختلفی به نمایشگاه میآمدند و بنده با آنها همقدم میشدم و میدیدم که بسیاری از آنها از بودن در این فضا لذت نمیبرند و تنها برای رفع تکلیف در نمایشگاه حضور مییافتند و اساسا انسی با کتاب نداشتند. اما آقا از قدم زدن در میان کتابها لذت میبردند و انسان این را با جان و دل حس میکرد.