1395/04/11
گزیدهای از سخنرانی سید حسن نصرالله بهمناسبت روز جهانی قدس
فلسطین فراموش شدنی نیست
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان بهمناسبت روز جهانی قدس بر ضرورت ادامه مقاومت و زنده نگه داشتن یاد قدس و مقابله با توطئه های رژیم صهیونیستی تاکید کرد و گفت: «هدف از اعلام روز جهانی قدس زنده نگه داشتن یاد قدس و جلوگیری از فراموشی تعهد مسلمانان به قدس است.» گزیدهای از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
مشهور است که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ تحول بزرگی در اوضاع منطقه و جهان اسلام بهوجود آورد. این انقلاب، نظام شاه را که مزدور آمریکا و نوکر اسراییل و پلیس منطقه بود کنار زد. شاه متحد اول اسراییل در منطقه بود و پس از سقوط رژیم او، رابطهی ایران با اسراییل قطع شد، سفارت اسراییل در تهران بسته شد و سفارت فلسطین افتتاح شد. تا آن زمان، حکام عرب برای ماندن در قدرت بهصورت علنی و مخفیانه با اسراییل رابطه برقرار میکردند و به آن نزدیک میشدند تا دل آمریکا را بهدست بیاوردند اما امام خمینی رحمهاللهعلیه آمد و از روز اول که این نظام جدید نیازمند کمک و حمایت بینالمللی و یا دستکم بیطرفی کشورهای بزرگ بود، مبانی اعتقادی و ارزشهای اسلامی را به اجرا گذاشت و موضعی قاطع اتخاذ کرد و با اسراییل قطع رابطه کرد و کارمندان سفارت اسراییل را اخراج کرد و سفارت اسراییل را به سفارت فلسطین تبدیل کرد. پس از آن هم روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را که برای مسلمانان دارای قداست است، روز جهانی قدس نامید.
امام این روز را روز جهانی کربلا، نجف یا تهران نام نداد و یا آن را به یک موضوع ملی ایران اختصاص نداد بلکه موضوع جهان اسلام و موضوعی با ابعاد انسانی و اسلامی و اخلاقی را برگزید. یکی از اهداف این اقدام، همانگونه که امام بیان داشته و در مراسمهای مختلف گفتهایم، آن بود که موضوع فلسطین در اذهان باقی بماند و ملتها، امت اسلامی و بهویژه مسلمانان روزهدار و به پا خاسته، آن را فراموش نکنند و بدانند که اهمیت دادن بهموضوع قدس و فلسطین جزء وظایف آنهاست و بخشی از عبادت و نماز و روزه آنهاست. ممکن نسیت کسی از التزام به دین اسلام سخن بگوید ولی رژیمی مانند رژیم اسراییل را فراموش کند.
فلسطین فراموش شدنی نیست
امروز در روز قدس میخواهم به وضعیت کنونی بپردازم. در دو دههی اخیر، تحولی در منطقه ایجاد شده که نام آن پروژهی مقاومت است و آن را در لبنان و فلسطین میبینیم و محور مقاومت تشکیل شده که ارکان آن جمهوری اسلامی ایران، سوریه و بسیاری از نیروها و ملتهای بیدار در منطقه هستند. برخی از دولتها هم مواضعی مثبت در این خصوص دارند. مقاومت در لبنان و فلسطین و در منطقه پیروزیهای زیادی به دست آورده است. امروز در اوج پیشرفتهای محور مقاومت در جهان اسلام - که مقاومت در برابر صهیونیسم و اشغالگری و اسراییل کلید خورده است و امت اسلامی تحرکات مقاومان را تأیید میکنند - و در میان تحولات بزرگ منطقه، ناگهان مشاهده میکنیم که عدهای با تمام قوا وارد معرکه میشوند تا مقاومت را در هم بشکنند و آن را تضعیف کنند.
این عده، از دو راه وارد عمل شدهاند. اول، وارد کردن سراسر منطقه در جنگ و درگیری و فتنه تحت عنوانهای دروغین به نامهای آزادی، مردمسالاری و طایفه و مذهب و ایجاد دشمنان و تهدیدات دروغین که باعث شده است تا امکانات مادی و نیروی انسانی زیادی در این جنگها درگیر شوند. هدف این اقدامات، ضربه زدن به کشورهای مقاوم و گروههای مقاومت از یک سو و ضربه زدن به فرهنگ مقاومت و از بین بردن اراده مقاومت است. آنها میخواهند پس از این کسی به فکر فلسطین و قدس و اسراییل نباشد. آنها ملتهای منطقه را در سوریه و یمن و عراق و مناطق دیگر مشغول جنگ کردهاند و در مناطق زیادی از جمله بحرین و لیبی و افغانستان و پاکستان و نیجریه و اندونزی و مصر و کشورهای دیگر فتنهانگیزی میکنند. راه دومی که آنها در پیش گرفتهاند، گشایش درها در برابر اسراییل است، از جمله عادی سازی روابط، دیدارهای علنی، جنگ رسانهای و روانی، رای دادن به اسراییل در سازمان ملل، تلاش برای نشان دادن آن بهعنوان دوست و متحد تحت عنوان مبارزه با تروریسم که در دیدگاه آنها همان محور مقاومت است.
جالب آنکه اگر به دهههای ۲۰ به بعد در قرن گذشته میلادی نگاهی بیندازیم میبینیم که این حکومتها و خاندانهایی که امروز بر سر کار هستند، همان حکومتها و خاندانها هستند. آنها از ابتدا در پی باز کردن راه برای تشکیل اسراییل توسط آمریکا و انگلیس بودند تا در مقابل، حکومتهای خود را حفظ کنند. این حکومتها، امروز هم درها را به روی اسراییل باز کردهاند و با تمام امکانات و قدرت با مقاومت مقابله میکنند. آنها میخواهند حکومتهای خود را حفظ کنند. اقدامات امروز این حکومتها و خاندانها همان اقدامات سابق است. گویی که همین حکام، در ابتدای قرن گذشته بر سر حکومت بودهاند. آنها در برابر اسراییل نایستادند و به کسی اجازه مقاومت ندادند و به بر پایی اسراییل کمک کردند و اراده امت را تضعیف کردند.
زمانی که ارتشها و ملتها برای جنگ با اسراییل اقدام کردند، ضد آنها وارد عمل شدند و با آنها جنگیدند و با هر فرد و گروه مقاوم و ملیگرا به مقابله برخاستند. بهانههایی که حکومتها و خاندانهای عرب در ابتدای قرن گذشته میآوردند کاملا شبیه به بهانهی امروزی این حکومتهاست. امروز این حکومتها و خاندانها باز هم عزم خود را برای مقابله با محور مقاومت جزم کردهاند. اما امروز، روز قدس در کشورهای منطقه بزرگ داشته شد. در یمن، بحرین، سوریه، عراق، ایران، نیجریه و کشورهای زیادی در جهان شاهد برگزاری مراسم روز قدس بودیم و جالب آنکه اگر بر گُردهی این ملتها نگاهی بیندازیم، جای ضربات شلاق رژیم سعودی و آلسعود را خواهیم دید. این ملتها ضربات شلاق آلسعود را خوردهاند. امروز هر کس به ندای فلسطین پاسخ میدهد و با آن همدردی میکند، آسیب دیده از آلسعود است؟
پیام امروز، آن است که همهی نوکران اسراییل در منطقه بدانند که باید از فراموشی فلسطین در اذهان ملتهای منطقه مأیوس شوند. دلیل سخن من همین اتفاقات امروز است. به یمن، نگاه کنید. یکسالونیم است که یمن زیر حملات وحشیانه قرار دارد. حملاتی که متاسفانه به اسم اسلام انجام میشود و برخی هم به نام اهل سنت و جماعت مرتکب آن میشوند. این جنایات به نام حرمینالشریفین رخ میدهد. به اعتراف سازمان ملل بزدل که از حرف خود برگشت، کودکان یمن در این حملات کشته میشوند. سازمانهای حقوق بشری جهان اذعان کردهاند که جنایات صورت گرفته در یمن در یکسالونیم قبل بسیار وحشتناک و فاجعه بار است. اما آیا ملت یمن به خیابانها آمدند و گفتند که به دین و حرمینالشریفین و امت اسلامی و قدس و فلسطین و مقدسات کافر شدهاند؟ خیر، آنها به خیابانها آمدند و فریاد زدند که به اسلام چنگ زدهاند و متجاوزان بویی از اسلام نبردهاند.
ملت یمن به قدس و فلسطین و امت اسلامی و ملت فلسطین ایمان دارند و آن را تنها نگذاشتهاند. در بحرین هم همین وضعیت است. در نیجریه که ارتش آن به تحریک عربستانسعودی هزار انسان را به قتل رساند و رهبر آنها را بازداشت کرد، مردم در خط فلسطین و مقاومت هستند و امروز به نشانهی وفاداری به شهدای خود به خیابانها آمدند. آنها به جرم سر دادن مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل و حمایت از قدس کشته دادند اما باز هم به میدان آمدند. این شعارها را در صنعا و تهران، بغداد، بیروت و دمشق شنیدیم. حکام سرسپرده منطقه باید بدانند که با زور و سلاح و قتل و جنایت و جنگ و جنگ رسانهای و تحریک طایفهای و اتهام زنی نمیتوانند اهل مقاومت را به دوری از فلسطین و تنها گذاشتن آن وادار کنند و به اسراییل اجازه دهند تا بر سرزمین مبارک فلسطین تسلط یابد و در منطقه فسادانگیزی کند.
در کنفرانس هرتزیلیا چه گذشت؟
متاسفانه امسال در کنفرانس هرتزیلیا شاهد حضور برخی از دولتهای عرب بودیم و این در حالی است که این کنفرانس ویژه بررسی امنیت و آینده و محیط راهبردی اسراییل است. ذلت و کرنش عربی تا جایی رسیده است که در چنین کنفرانسی شرکت میکنند. بهنظر من نگین این کنفرانس هم نمایندهی مخالفان دولت سوریه بود. این نشان میدهد که سوریهای که این فرد نمایندگی آن را بر عهده دارد و تشکیل آن را میخواهد، مطابق خواست اسراییل است. سخنان زیادی در این کنفرانس رد و بدل شد که برخی از آنها تهدیدات ضد لبنان بود. اسراییل را امسال بر خلاف اسراییل ۲۰۱۱ دیدیم.
در آن سال اعلام شد که اسراییل در محیطی بسیار خطرناک قرار دارد اما امسال، اسراییل احساس راحتی میکرد و از فرصتهای جدید همکاری با کشورهای عرب بهویژه با نظام سعودی سخن میگفت و از انهدام ارتشهای عرب در سوریه و عراق و لیبی و از تضعیف ارتشهای دیگر عرب مانند مصر ابراز خوشحالی میکرد. وضعیت منطقه و جنگهای آن را میبینید. امروز اسراییل بهعنوان شریک در مبارزه با تروریسم عنوان میشود. در حالی که اسراییل در مرزهای جولان اشغالی از النصره و گروههای مسلح حمایت مالی و نظامی میکند و مجروحان آنها را معالجه میکند و اطلاعات در اختیار آنها میگذارد، ادعای مبارزه با تروریسم دارد.
در این کنفرانس که فرماندهان امنیتی و نظامی و ژنرالها و سیاستمداران کنونی و سابق و مهمانان خارجی سخنرانی میکنند، به شدت دربارهی ضرباتی که به داعش در سوریه وارد شده ابراز نگرانی کردند. چرا اسراییل از شکست داعش در سوریه ابراز نگرانی میکند و از پیروزی محور مقاومت در سوریه میترسد؟ خواهش میکنم کسانیکه دچار تردید و ابهام هستند، این موضوع را بهخوبی دقت کنند و برای دریافت واقعیتها به ترجمههای کامل نشست هرتزیلیا مراجعه کنند. اسراییل میگوید اگر محور مقاومت در سوریه پیروز شود و داعش و گروههای مسلح دچار شکست شوند، خطرات و اثرات بدی برای اسراییل خواهد داشت. این اظهارات و نتیجهگیریها بهخوبی نشان میدهد که باید در کدام صف قرار گیریم. در این کنفرانس، در مورد ایران هم بحثهای زیادی شد و بخش زیادی از سخنرانیها به آن اختصاص داده شد.
مشهور است که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ تحول بزرگی در اوضاع منطقه و جهان اسلام بهوجود آورد. این انقلاب، نظام شاه را که مزدور آمریکا و نوکر اسراییل و پلیس منطقه بود کنار زد. شاه متحد اول اسراییل در منطقه بود و پس از سقوط رژیم او، رابطهی ایران با اسراییل قطع شد، سفارت اسراییل در تهران بسته شد و سفارت فلسطین افتتاح شد. تا آن زمان، حکام عرب برای ماندن در قدرت بهصورت علنی و مخفیانه با اسراییل رابطه برقرار میکردند و به آن نزدیک میشدند تا دل آمریکا را بهدست بیاوردند اما امام خمینی رحمهاللهعلیه آمد و از روز اول که این نظام جدید نیازمند کمک و حمایت بینالمللی و یا دستکم بیطرفی کشورهای بزرگ بود، مبانی اعتقادی و ارزشهای اسلامی را به اجرا گذاشت و موضعی قاطع اتخاذ کرد و با اسراییل قطع رابطه کرد و کارمندان سفارت اسراییل را اخراج کرد و سفارت اسراییل را به سفارت فلسطین تبدیل کرد. پس از آن هم روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را که برای مسلمانان دارای قداست است، روز جهانی قدس نامید.
امام این روز را روز جهانی کربلا، نجف یا تهران نام نداد و یا آن را به یک موضوع ملی ایران اختصاص نداد بلکه موضوع جهان اسلام و موضوعی با ابعاد انسانی و اسلامی و اخلاقی را برگزید. یکی از اهداف این اقدام، همانگونه که امام بیان داشته و در مراسمهای مختلف گفتهایم، آن بود که موضوع فلسطین در اذهان باقی بماند و ملتها، امت اسلامی و بهویژه مسلمانان روزهدار و به پا خاسته، آن را فراموش نکنند و بدانند که اهمیت دادن بهموضوع قدس و فلسطین جزء وظایف آنهاست و بخشی از عبادت و نماز و روزه آنهاست. ممکن نسیت کسی از التزام به دین اسلام سخن بگوید ولی رژیمی مانند رژیم اسراییل را فراموش کند.
فلسطین فراموش شدنی نیست
امروز در روز قدس میخواهم به وضعیت کنونی بپردازم. در دو دههی اخیر، تحولی در منطقه ایجاد شده که نام آن پروژهی مقاومت است و آن را در لبنان و فلسطین میبینیم و محور مقاومت تشکیل شده که ارکان آن جمهوری اسلامی ایران، سوریه و بسیاری از نیروها و ملتهای بیدار در منطقه هستند. برخی از دولتها هم مواضعی مثبت در این خصوص دارند. مقاومت در لبنان و فلسطین و در منطقه پیروزیهای زیادی به دست آورده است. امروز در اوج پیشرفتهای محور مقاومت در جهان اسلام - که مقاومت در برابر صهیونیسم و اشغالگری و اسراییل کلید خورده است و امت اسلامی تحرکات مقاومان را تأیید میکنند - و در میان تحولات بزرگ منطقه، ناگهان مشاهده میکنیم که عدهای با تمام قوا وارد معرکه میشوند تا مقاومت را در هم بشکنند و آن را تضعیف کنند.
این عده، از دو راه وارد عمل شدهاند. اول، وارد کردن سراسر منطقه در جنگ و درگیری و فتنه تحت عنوانهای دروغین به نامهای آزادی، مردمسالاری و طایفه و مذهب و ایجاد دشمنان و تهدیدات دروغین که باعث شده است تا امکانات مادی و نیروی انسانی زیادی در این جنگها درگیر شوند. هدف این اقدامات، ضربه زدن به کشورهای مقاوم و گروههای مقاومت از یک سو و ضربه زدن به فرهنگ مقاومت و از بین بردن اراده مقاومت است. آنها میخواهند پس از این کسی به فکر فلسطین و قدس و اسراییل نباشد. آنها ملتهای منطقه را در سوریه و یمن و عراق و مناطق دیگر مشغول جنگ کردهاند و در مناطق زیادی از جمله بحرین و لیبی و افغانستان و پاکستان و نیجریه و اندونزی و مصر و کشورهای دیگر فتنهانگیزی میکنند. راه دومی که آنها در پیش گرفتهاند، گشایش درها در برابر اسراییل است، از جمله عادی سازی روابط، دیدارهای علنی، جنگ رسانهای و روانی، رای دادن به اسراییل در سازمان ملل، تلاش برای نشان دادن آن بهعنوان دوست و متحد تحت عنوان مبارزه با تروریسم که در دیدگاه آنها همان محور مقاومت است.
جالب آنکه اگر به دهههای ۲۰ به بعد در قرن گذشته میلادی نگاهی بیندازیم میبینیم که این حکومتها و خاندانهایی که امروز بر سر کار هستند، همان حکومتها و خاندانها هستند. آنها از ابتدا در پی باز کردن راه برای تشکیل اسراییل توسط آمریکا و انگلیس بودند تا در مقابل، حکومتهای خود را حفظ کنند. این حکومتها، امروز هم درها را به روی اسراییل باز کردهاند و با تمام امکانات و قدرت با مقاومت مقابله میکنند. آنها میخواهند حکومتهای خود را حفظ کنند. اقدامات امروز این حکومتها و خاندانها همان اقدامات سابق است. گویی که همین حکام، در ابتدای قرن گذشته بر سر حکومت بودهاند. آنها در برابر اسراییل نایستادند و به کسی اجازه مقاومت ندادند و به بر پایی اسراییل کمک کردند و اراده امت را تضعیف کردند.
زمانی که ارتشها و ملتها برای جنگ با اسراییل اقدام کردند، ضد آنها وارد عمل شدند و با آنها جنگیدند و با هر فرد و گروه مقاوم و ملیگرا به مقابله برخاستند. بهانههایی که حکومتها و خاندانهای عرب در ابتدای قرن گذشته میآوردند کاملا شبیه به بهانهی امروزی این حکومتهاست. امروز این حکومتها و خاندانها باز هم عزم خود را برای مقابله با محور مقاومت جزم کردهاند. اما امروز، روز قدس در کشورهای منطقه بزرگ داشته شد. در یمن، بحرین، سوریه، عراق، ایران، نیجریه و کشورهای زیادی در جهان شاهد برگزاری مراسم روز قدس بودیم و جالب آنکه اگر بر گُردهی این ملتها نگاهی بیندازیم، جای ضربات شلاق رژیم سعودی و آلسعود را خواهیم دید. این ملتها ضربات شلاق آلسعود را خوردهاند. امروز هر کس به ندای فلسطین پاسخ میدهد و با آن همدردی میکند، آسیب دیده از آلسعود است؟
پیام امروز، آن است که همهی نوکران اسراییل در منطقه بدانند که باید از فراموشی فلسطین در اذهان ملتهای منطقه مأیوس شوند. دلیل سخن من همین اتفاقات امروز است. به یمن، نگاه کنید. یکسالونیم است که یمن زیر حملات وحشیانه قرار دارد. حملاتی که متاسفانه به اسم اسلام انجام میشود و برخی هم به نام اهل سنت و جماعت مرتکب آن میشوند. این جنایات به نام حرمینالشریفین رخ میدهد. به اعتراف سازمان ملل بزدل که از حرف خود برگشت، کودکان یمن در این حملات کشته میشوند. سازمانهای حقوق بشری جهان اذعان کردهاند که جنایات صورت گرفته در یمن در یکسالونیم قبل بسیار وحشتناک و فاجعه بار است. اما آیا ملت یمن به خیابانها آمدند و گفتند که به دین و حرمینالشریفین و امت اسلامی و قدس و فلسطین و مقدسات کافر شدهاند؟ خیر، آنها به خیابانها آمدند و فریاد زدند که به اسلام چنگ زدهاند و متجاوزان بویی از اسلام نبردهاند.
ملت یمن به قدس و فلسطین و امت اسلامی و ملت فلسطین ایمان دارند و آن را تنها نگذاشتهاند. در بحرین هم همین وضعیت است. در نیجریه که ارتش آن به تحریک عربستانسعودی هزار انسان را به قتل رساند و رهبر آنها را بازداشت کرد، مردم در خط فلسطین و مقاومت هستند و امروز به نشانهی وفاداری به شهدای خود به خیابانها آمدند. آنها به جرم سر دادن مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل و حمایت از قدس کشته دادند اما باز هم به میدان آمدند. این شعارها را در صنعا و تهران، بغداد، بیروت و دمشق شنیدیم. حکام سرسپرده منطقه باید بدانند که با زور و سلاح و قتل و جنایت و جنگ و جنگ رسانهای و تحریک طایفهای و اتهام زنی نمیتوانند اهل مقاومت را به دوری از فلسطین و تنها گذاشتن آن وادار کنند و به اسراییل اجازه دهند تا بر سرزمین مبارک فلسطین تسلط یابد و در منطقه فسادانگیزی کند.
در کنفرانس هرتزیلیا چه گذشت؟
متاسفانه امسال در کنفرانس هرتزیلیا شاهد حضور برخی از دولتهای عرب بودیم و این در حالی است که این کنفرانس ویژه بررسی امنیت و آینده و محیط راهبردی اسراییل است. ذلت و کرنش عربی تا جایی رسیده است که در چنین کنفرانسی شرکت میکنند. بهنظر من نگین این کنفرانس هم نمایندهی مخالفان دولت سوریه بود. این نشان میدهد که سوریهای که این فرد نمایندگی آن را بر عهده دارد و تشکیل آن را میخواهد، مطابق خواست اسراییل است. سخنان زیادی در این کنفرانس رد و بدل شد که برخی از آنها تهدیدات ضد لبنان بود. اسراییل را امسال بر خلاف اسراییل ۲۰۱۱ دیدیم.
در آن سال اعلام شد که اسراییل در محیطی بسیار خطرناک قرار دارد اما امسال، اسراییل احساس راحتی میکرد و از فرصتهای جدید همکاری با کشورهای عرب بهویژه با نظام سعودی سخن میگفت و از انهدام ارتشهای عرب در سوریه و عراق و لیبی و از تضعیف ارتشهای دیگر عرب مانند مصر ابراز خوشحالی میکرد. وضعیت منطقه و جنگهای آن را میبینید. امروز اسراییل بهعنوان شریک در مبارزه با تروریسم عنوان میشود. در حالی که اسراییل در مرزهای جولان اشغالی از النصره و گروههای مسلح حمایت مالی و نظامی میکند و مجروحان آنها را معالجه میکند و اطلاعات در اختیار آنها میگذارد، ادعای مبارزه با تروریسم دارد.
در این کنفرانس که فرماندهان امنیتی و نظامی و ژنرالها و سیاستمداران کنونی و سابق و مهمانان خارجی سخنرانی میکنند، به شدت دربارهی ضرباتی که به داعش در سوریه وارد شده ابراز نگرانی کردند. چرا اسراییل از شکست داعش در سوریه ابراز نگرانی میکند و از پیروزی محور مقاومت در سوریه میترسد؟ خواهش میکنم کسانیکه دچار تردید و ابهام هستند، این موضوع را بهخوبی دقت کنند و برای دریافت واقعیتها به ترجمههای کامل نشست هرتزیلیا مراجعه کنند. اسراییل میگوید اگر محور مقاومت در سوریه پیروز شود و داعش و گروههای مسلح دچار شکست شوند، خطرات و اثرات بدی برای اسراییل خواهد داشت. این اظهارات و نتیجهگیریها بهخوبی نشان میدهد که باید در کدام صف قرار گیریم. در این کنفرانس، در مورد ایران هم بحثهای زیادی شد و بخش زیادی از سخنرانیها به آن اختصاص داده شد.