1394/10/07
امروز نوبت اسلام است
سرمقالهی نشریهی خط حزبالله (شمارهی چهاردهم)
حضرت آیتالله خامنهای در سالروز میلاد پیامبر رحمت و مهربانی و در جمع مسؤولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى گفتند: «دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازهای را باز کند. ما به این پدیدهای که در انتظار آن هستیم میگوییم تمدّن نوین اسلامی»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
اگر یک دههی پیش، سخن از افول نظام مبتنی بر «جاهلیت مدرن» میشد، باورش سخت جلوه مینمود اما «امروز خود غربیها به این معنا گواهی میدهند. یک سیاستمدار برجستهی غربی به من گفت دنیای ما دنیای پوچ و پوکی است و این را حس میکنیم. راست میگوید؛ این تمدّن ظاهر پُرزرقوبرقی داشت امّا باطن خطرناکی برای بشریّت داشت. امروز تضادهای تمدّن غربی خود را دارد نشان میدهد؛ در آمریکا یکجور، در اروپا یکجور، در مناطق تحت سلطهی اینها در سراسر دنیا هم یکجور»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
نطفهبندی نظم جدید
امروز، هم پایهی فکرى و ارزشى و هم پایهی عملى دچار چالش شده است. «آن دو ابزار و دو سلاحى - که غرب با آن دو سلاح قادر بود دنیا را مدیریت کند و عملاً تسلط بر دنیا را بهدست گرفته بود و مدیریت دنیا را بهدست گرفته بود - هر دو عامل امروز در دنیا بتدریج ضعیف شده است» و به همین دلیل «نظم جهانى در حال تغییر است و نظم جدیدى در حال نطفهبندى است.»(۱۳۹۳/۰۶/۱۳) بنابراین «امروز نوبت اسلام است... امروز نوبت مسلمین است که با همّت خود، تمدّن نوین اسلامی را شالودهریزی کنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
این نگرانیها موجب شده تا نظام سلطه به کار افتاده و این بیداری اسلامی و «قیامهای بزرگ را از مسیر اصلی منحرف کنند؛ جنبهی اسلامی آن را مخفی کنند، مکتوم کنند، انکار کنند؛ کسانی را پیدا کنند که با فریب مردم بر سر کار بیایند و همهی معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند... لیکن فایدهای ندارد.»(۱۳۹۰/۰۴/۰۹) آنها پس از «نومیدی از حذف اسلام و شعارهای اسلامی، اکنون به فتنهانگیزی میان فرقههای اسلامی روآورده و با توطئهی شیعههراسی و سنّیهراسی، بر سر اتحاد امّت اسلامی مانعتراشی میکنند.(۱۳۹۱/۰۸/۰۴)» بههمین دلیل «آن روزی که کلمهی سنّی و شیعه در ادبیّات آمریکاییها پیدا شد، ما نگران شدیم؛ اهل نظر همه نگران شدند. سنّی و شیعه به آمریکا چه ارتباط دارد؟»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸) از قدیم گفتند: «تفرقه بینداز و حکومت کن.»(۱۳۹۱/۰۵/۲۹)
از سرویس جاسوسی تا سیاستمدار خودفروخته
اینچنین است که نظام سلطه میخواهد «جنگ دشمنساختهی شیعه و سنی... را مشتعلتر و این آتش را برافروختهتر کند.»(۱۳۶۸/۰۷/۲۴) و «این توطئه هماکنون از سوی سرویسهای جاسوسی غرب و صهیونیزم، با کمک دلارهای نفتی و سیاستمداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بهویژه در منطقهیعربی... با جد و اهتمام دنبال میشود و پولی که میتوانست در خدمت بهروزی خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمبگذاری و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینههای درازمدت میگردد.»(۱۳۹۲/۰۲/۲۹)
با توجه به اینکه «یک عدّهای از اینطرف، یک عدّهای از آنطرف، بر آتش دشمنیها میافزایند و آنها را تشدید میکنند»(۱۳۹۴/۰۵/۲۶)، لازمهی حرکت جهان اسلام به سمت تمدن نوین اسلامی این است که ابتدا خود را این بیماری برهاند و «علاج این بیماری، احساس اتحاد بین مسلمین است.»(۱۳۹۱/۱۰/۱۱) کسی منکر اختلافها و تفاوتها نیست. «فِرق اسلامی، نِحل اسلامی در مسائل گوناگون اختلاف دارند»(۱۳۹۱/۰۷/۰۳) اما قبلهمان، قرآنمان و پیامبرمان یکی است. «دشمنانمان یکی هستند، اهداف و آرمانها و منافعمان به هم پیوسته و گره خورده است... چطور میتوانیم از هم جدا باشیم؟»(۱۳۹۰/۰۷/۲۵)
پای در مسیر پیامبراعظم (ص)
اکنون زمانی است که مسلمانان نهتنها باید تهدیدات دشمنساخته را از خود دور کنند، بلکه باید پای در مسیر پیامبر اسلام نهند که «مردم و دنیای ظلمانی و مرگزده و آفتزده» را احیا نمود. در این مسیر، «امید و تکلیف و مسئولیّت، متوجّه به علمای اسلام و به روشنفکران راستین در دنیای اسلام است؛ باید با مردمشان حرف بزنند، با سیاستمدارانشان هم حرف بزنند... میتوانند نقش ایفا کنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
در این بین یکی از مهمترین وظایف علما و روشنفکران راستین، شناخت صحیح دشمن و شناساندن آن به امت اسلامی بهعنوان یک معیار و قطبنما برای دستیابی به وحدت اسلامی است. «سعی کنیم در تحلیلهامان، در شناخت حوادث، دچار خطا و اشتباه نشویم. بدانیم که آمریکا و صهیونیسم دشمنان امت اسلامیاند ... آنها هرگز برای ملتهای مسلمان دل نمیسوزانند؛ هرچه بتوانند، تخریب میکنند و در روندها اخلال میکنند.»(۱۳۹۱/۰۵/۲۹) با این وصف، آیا طرفداری آمریکا «از فرقهای در مقابل فرقهای دیگر در درون دنیای اسلام، ما را خوشحال میکند؟ اگر از ما طرفداری کردند، ما باید خرسند بشویم؟ نه، ما باید غصّهدار بشویم، ببینیم چه نقطهی ضعفی در ما دیدهاند که میخواهند از آن نقطهی ضعف استفاده کنند و ابراز طرفداریِ از ما میکنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸) همین سرگرم شدن به مجادلات و منازعات فرقهای باعث شده تا حتی «برخلاف واقع، آن چیزی را که خطر اصلی و تهدید اصلی برای این منطقه، بلکه برای بشریت است - یعنی صهیونیسم - پنهان میکنند.»(۱۳۹۱/۰۵/۲۹)
اگر یک دههی پیش، سخن از افول نظام مبتنی بر «جاهلیت مدرن» میشد، باورش سخت جلوه مینمود اما «امروز خود غربیها به این معنا گواهی میدهند. یک سیاستمدار برجستهی غربی به من گفت دنیای ما دنیای پوچ و پوکی است و این را حس میکنیم. راست میگوید؛ این تمدّن ظاهر پُرزرقوبرقی داشت امّا باطن خطرناکی برای بشریّت داشت. امروز تضادهای تمدّن غربی خود را دارد نشان میدهد؛ در آمریکا یکجور، در اروپا یکجور، در مناطق تحت سلطهی اینها در سراسر دنیا هم یکجور»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
نطفهبندی نظم جدید
امروز، هم پایهی فکرى و ارزشى و هم پایهی عملى دچار چالش شده است. «آن دو ابزار و دو سلاحى - که غرب با آن دو سلاح قادر بود دنیا را مدیریت کند و عملاً تسلط بر دنیا را بهدست گرفته بود و مدیریت دنیا را بهدست گرفته بود - هر دو عامل امروز در دنیا بتدریج ضعیف شده است» و به همین دلیل «نظم جهانى در حال تغییر است و نظم جدیدى در حال نطفهبندى است.»(۱۳۹۳/۰۶/۱۳) بنابراین «امروز نوبت اسلام است... امروز نوبت مسلمین است که با همّت خود، تمدّن نوین اسلامی را شالودهریزی کنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
این نگرانیها موجب شده تا نظام سلطه به کار افتاده و این بیداری اسلامی و «قیامهای بزرگ را از مسیر اصلی منحرف کنند؛ جنبهی اسلامی آن را مخفی کنند، مکتوم کنند، انکار کنند؛ کسانی را پیدا کنند که با فریب مردم بر سر کار بیایند و همهی معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند... لیکن فایدهای ندارد.»(۱۳۹۰/۰۴/۰۹) آنها پس از «نومیدی از حذف اسلام و شعارهای اسلامی، اکنون به فتنهانگیزی میان فرقههای اسلامی روآورده و با توطئهی شیعههراسی و سنّیهراسی، بر سر اتحاد امّت اسلامی مانعتراشی میکنند.(۱۳۹۱/۰۸/۰۴)» بههمین دلیل «آن روزی که کلمهی سنّی و شیعه در ادبیّات آمریکاییها پیدا شد، ما نگران شدیم؛ اهل نظر همه نگران شدند. سنّی و شیعه به آمریکا چه ارتباط دارد؟»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸) از قدیم گفتند: «تفرقه بینداز و حکومت کن.»(۱۳۹۱/۰۵/۲۹)
از سرویس جاسوسی تا سیاستمدار خودفروخته
اینچنین است که نظام سلطه میخواهد «جنگ دشمنساختهی شیعه و سنی... را مشتعلتر و این آتش را برافروختهتر کند.»(۱۳۶۸/۰۷/۲۴) و «این توطئه هماکنون از سوی سرویسهای جاسوسی غرب و صهیونیزم، با کمک دلارهای نفتی و سیاستمداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بهویژه در منطقهیعربی... با جد و اهتمام دنبال میشود و پولی که میتوانست در خدمت بهروزی خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمبگذاری و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینههای درازمدت میگردد.»(۱۳۹۲/۰۲/۲۹)
با توجه به اینکه «یک عدّهای از اینطرف، یک عدّهای از آنطرف، بر آتش دشمنیها میافزایند و آنها را تشدید میکنند»(۱۳۹۴/۰۵/۲۶)، لازمهی حرکت جهان اسلام به سمت تمدن نوین اسلامی این است که ابتدا خود را این بیماری برهاند و «علاج این بیماری، احساس اتحاد بین مسلمین است.»(۱۳۹۱/۱۰/۱۱) کسی منکر اختلافها و تفاوتها نیست. «فِرق اسلامی، نِحل اسلامی در مسائل گوناگون اختلاف دارند»(۱۳۹۱/۰۷/۰۳) اما قبلهمان، قرآنمان و پیامبرمان یکی است. «دشمنانمان یکی هستند، اهداف و آرمانها و منافعمان به هم پیوسته و گره خورده است... چطور میتوانیم از هم جدا باشیم؟»(۱۳۹۰/۰۷/۲۵)
پای در مسیر پیامبراعظم (ص)
اکنون زمانی است که مسلمانان نهتنها باید تهدیدات دشمنساخته را از خود دور کنند، بلکه باید پای در مسیر پیامبر اسلام نهند که «مردم و دنیای ظلمانی و مرگزده و آفتزده» را احیا نمود. در این مسیر، «امید و تکلیف و مسئولیّت، متوجّه به علمای اسلام و به روشنفکران راستین در دنیای اسلام است؛ باید با مردمشان حرف بزنند، با سیاستمدارانشان هم حرف بزنند... میتوانند نقش ایفا کنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
در این بین یکی از مهمترین وظایف علما و روشنفکران راستین، شناخت صحیح دشمن و شناساندن آن به امت اسلامی بهعنوان یک معیار و قطبنما برای دستیابی به وحدت اسلامی است. «سعی کنیم در تحلیلهامان، در شناخت حوادث، دچار خطا و اشتباه نشویم. بدانیم که آمریکا و صهیونیسم دشمنان امت اسلامیاند ... آنها هرگز برای ملتهای مسلمان دل نمیسوزانند؛ هرچه بتوانند، تخریب میکنند و در روندها اخلال میکنند.»(۱۳۹۱/۰۵/۲۹) با این وصف، آیا طرفداری آمریکا «از فرقهای در مقابل فرقهای دیگر در درون دنیای اسلام، ما را خوشحال میکند؟ اگر از ما طرفداری کردند، ما باید خرسند بشویم؟ نه، ما باید غصّهدار بشویم، ببینیم چه نقطهی ضعفی در ما دیدهاند که میخواهند از آن نقطهی ضعف استفاده کنند و ابراز طرفداریِ از ما میکنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۰۸) همین سرگرم شدن به مجادلات و منازعات فرقهای باعث شده تا حتی «برخلاف واقع، آن چیزی را که خطر اصلی و تهدید اصلی برای این منطقه، بلکه برای بشریت است - یعنی صهیونیسم - پنهان میکنند.»(۱۳۹۱/۰۵/۲۹)
بنابراین «علمای دینی و نخبگان سیاسی و فرهنگی وظیفهای بس سنگینتر دارند که متأسّفانه غالباً مورد غفلت آنان است. علما به جای برافروختن آتش اختلافات مذهبی، و سیاسیّون به جای انفعال در برابر دشمن، و نخبگان فرهنگی به جای سرگرمی به حاشیهها، درد بزرگ دنیای اسلام را بشناسند و رسالت خود را که در پیشگاه عدل الهی، مسئول ادای آنند پذیرا گردند و از عهدهی آن برآیند.»(۱۳۹۴/۰۷/۰۱) فراموش نکنیم؛ امروز نوبت اسلام است.