1394/08/18
گزیدهای از سخنان سیدحسن نصرالله در گردهمائی در حمایت از انتفاضه فلسطین
راهبرد جهان اسلام برای حل مسأله فلسطین
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در گردهمائی علمای مقاومت در حمایت از انتفاضهی فلسطین گفت: «قیام اخیر فلسطینیها با استفاده از سلاح ساده، صهیونیستها را غافلگیر کرده است.» گزیدهای از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
ما براساس تجربهای که در لبنان در حوزهی مقاومت داریم، میدانیم که (فلسطینیها در انتفاضه) به پشتیبانی کامل نیاز دارند. حتی پشتیبانی کلامی و رسانهای نیز مفید است. هرگونه پشتیبانی بیتردید به تقویت کسانی منجر خواهد شد که در میدان حضور دارند. بهویژه آنکه آنها خطر شهادت را به جان خریدهاند. آنها میخواهند بر یقین و ایمان خود در مسیری که آنها را به خدای سبحان میرساند بیفزایند.
انتفاضهی جدید، صهیونیستها را غافلگیر کرد
ما در فلسطین اکنون در مرحلهی جدیدی از تاریخ ملت فلسطین هستیم. مقاومت، مبارزه، جهاد، انقلاب، انتفاضه یا هرچه که نام آن را بگذارید...
اولاً آنچه در جریان است تجلی روحیهی بالا و مترقی جهاد است. ما تقریباً هرروز شاهد عملیات استشهادی هستیم. عملیاتی که با استفاده از سلاح سرد یا خودرو صورت میگیرد غالباً به شهادت مجری آن منتهی میشود. کسانی که این عملیات را انجام میدهند میدانند که به شهادت خواهند رسید. وقتی در این مدت کوتاه با این همه عملیات روبرو هستیم به معنای آن است که روحیهی استشهادی مبتنی بر شهادت و ایمان و یقینی وجود دارد که میتواند جهان را به شگفتی وا دارد.
ثانیاً استفاده از سلاح سادهای که در این جنگ مورد استفاده قرار میگیرد مثل چاقو یا خودرو نیاز به پشتیبانی لجستیکی، تشکیلاتی، پیچیدگی و پول زیادی ندارد. این سلاح قابل توقیف نیست. رژیم اشغالگر نمیتواند چنین سلاحی؛ یعنی چاقو و خودرو را از میان مردم جمعآوری کند. هیچ حکومتی قادر به جلوگیری از دسترسی مردم به آن نیست؛ زیرا این ابزارها بخشی از زندگی روزمرهی مردم هستند. این امر همچنین دلالت بر آن دارد که وقتی ارادهای وجود داشته باشد ابتکار عمل بهوجود میآید و ابزار مناسب یافت میشود تا جهاد، انتفاضه و مقاومت ادامه یابد.
ثالثاً تردیدی نیست که انتفاضهی جدید، صهیونیستها و کل جهان را غافلگیر کرده است. دولت و ارتش و دستگاههای امنیتی صهیونیستها بیش از همه غافلگیر شدهاند و مشاهده میکنیم که آنها و جاسوسانشان که در سرزمین فلسطین پراکندهاند پیشبینی چنین وضعی را نمیکردند.
رابعاً اینکه این انتفاضه در همین چند هفته، رعب و وحشت را در دل صهیونیستها و رژیم سر تا پا مسلح صهیونیستی انداخته و بر زندگی شخصی صهیونیستها از رفتوآمد آنها گرفته تا تجمع آنها و بر اوضاع اقتصادی که برای آنها بسیار مهم است تاثیر گذاشته است.
تلاش برای تفهیم ملتها برای دفاع از فلسطین
هیچکس نیاز ندارد که از فتنهی فعلی در منطقه از اقیانوس اطلس تا خلیج (فارس) و اندونزی و جاهای دیگری که من نمیشناسم سخن بگوید. حتی قبل از این اوضاع نیز در خصوص فلسطین متأسفانه چنین وضعی وجود داشت. این مسئله مستلزم توجه است. تردیدی نیست که رویدادهای اخیر بر خسارات در این جنگ افزوده است؛ زیرا بسیاری از کسانیکه میتوانستند برای کمک به فلسطین در حوزهی سیاسی، رسانهای، نظامی، مالی و تدارکاتی کاری انجام دهند اکنون گرفتار جنگهای دیگری تحت عنوان موجودیت یا حفظ موجودیت خود هستند. این مسأله اقتضا میکند که مورد بررسی سریع قرار گیرد و من در پایان سخنانم پیشنهادی را مطرح خواهم کرد اما قبل از آن میخواهم مرور سریعی بر اوضاع داشته باشم. در اینجا نمیخواهم بحث مفصلی در این خصوص انجام دهم و فقط میخواهم علت را بررسی کنم.
مسألهی اول، متأسفانه بسیاری از دولتها در جهان عرب و اسلام دیدگاه نادرستی دارند که به ملتها و حتی جنبشهای اسلامی، متدینان و اسلامگرایان هم سرایت کرده است که آن بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به مسألهی فلسطین است. میگویند ما در برابر فلسطین و مسجدالاقصی مسئولیتی نداریم و این موضوع فقط به ملت فلسطین مرتبط است. طی دهها سال گذشته و بیشتر از آن طی سالهای اخیر بر این موضوع بسیار تاکید شده و کارهای فکری، علمی و فرهنگی زیادی بر روی آن صورت گرفته و حتی کار به فتوای فقهی هم کشیده شده است. این در حالی است که این فتوا هیچ دلیل فقهی ندارد. این اوضاع، ما را بر آن میدارد که فکری کنیم و برنامهای در این مورد داشته باشیم. امروز بسیاری از ملتها و مردم در شک و شبهه قرار گرفتهاند و به واقع نمیدانند که دارای تکلیف و مسئولیت شرعی هستند و وظیفهی دینی آنها دفاع از فلسطین است. این موضوع برای ما از بدیهیات است اما برای بسیاری دیگر، در اثر انحرافات و گمراه سازیها، این موضوع واضح و روشن نیست و برای تفهیم آن نیازمند تلاش علما و حوزههای علمیه هستیم.
مسألهی دوم، برخی، اسرائیل را خطر نمیدانند. آنها گمان میکنند اسرائیل فقط برای فلسطینیان خطر دارد و برای لبنان، سوریه، اردن و مصر خطری ندارد و کشورهای عرب در امان هستند. متأسفانه نه فقط بسیاری از دولتها بر این باورند بلکه بسیاری از مردم عادی و نخبگان هم چنین دیدگاهی دارند. این که با جانفشانیهای نیروهای مقاومت خطر اسرائیل کاهش یافته صحیح است و پروژهی اسرائیل بزرگ از بین رفته و اسرائیلی که نمیتواند در جنوب لبنان و غزه حضور یابد بیشک نمیتواند اسرائیل بزرگ را بسازد. اسرائیل بزرگی که لبنان و غزه آن را به زمین زد، پایان یافت اما اسرائیل قوی و اشغالگری که فلسطین را به جز غزه محاصره کرده، همچنان قوی است و ملتها و دولتهای منطقه را تهدید میکند و از هر فرصتی برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند. بنابراین ما باید تلاش کنیم تا به ملتها و دولتهای منطقه بفهمانیم که اسرائیل خطرناک است و اهداف خطرناکی دارد. این کار نیازمند تلاش سیاسی، فرهنگی و رسانهای است که بر دوش علما، سیاستمداران، رسانه و نخبگان است. انسان برای تحرک یا باید احساس تکلیف دینی، ملی، اخلاقی یا احساس خطر کند. ما امروز به جایی رسیدهایم که اطرافیان اسرائیل نه احساس تکلیف میکنند و نه احساس خطر. ما در لبنان همیشه در این خصوص سخن میگوییم اما بسیاری از لبنانیها عقیده دارند که اسرائیل خطری برای لبنان محسوب نمیشود و مقاومت لبنان از این مسأله بهعنوان بهانهای برای نگه داشتن سلاح خود استفاده میکند. این نوع تفکر، یک مصیبت است که منطقهی ما را در برگرفته است.
مسألهی سوم، اشتباه در شناخت دوست و دشمن و تکیه بر ابزارهای بینالمللی و گوش به دهان آنها بودن برای این مسأله است. موضوع ایران و اسرائیل مثال واضح در این مورد است.
مسألهی چهارم، اشتباه در فهم اولویتها و تشخیص آنهاست. این موضوع باعث شده است تا بسیاری از افراد و دولتها وارد مسائل و اختلافاتی شوند که از موضوع و مسألهی اساسی جهان اسلام و عرب فاصله بسیاری دارد. انسان ناراحت میشود زمانیکه اوضاع امروز را میبیند. چگونه سالها قبل، دهها هزار رزمنده و مجاهد- اینکه میگویم مجاهدین در آن هیچ مناقشهای ندارم- به افغانستان اعزام شدند تا این کشور را از اشغال شوروی خارج کنند. در این راه هزینههای زیادی از دولتها و ملتها صرف شد و در تمام جهان اسلام وسایل و ابزار بسیج این افراد آماده شد اما چرا این اتفاق برای فلسطین رخ نمیدهد؟ جالب آنکه در جنگ افغانستان، فلسطینیان هم حضور یافتند. این سؤال بزرگی است که نیاز به تامل و پاسخ دارد. آیا افغانستان از فلسطین مقدستر بود؟ بیشک موضوع افغانستان هم حق بود اما اگر آنجا پای حق در میان بود، در فلسطین پای مقدسات و همهی امت در میان است. در سوریه، عراق، یمن و حتی در لیبی جنگ وجود دارد. در این کشورها اسلحه و هزینههای فراوان دیده میشود. دولتها و افراد در این راه میلیاردها دلار صرف کردند و چه فتواها که صادر نشد و اقدامات بسیار بزرگی برای جذب افراد صورت گرفت. چرا این اتفاقات برای فلسطین رخ نمیدهد؟ شما عملیاتهایی انتحاری را که از سال ۲۰۰۳ ضد ملت عراق رخ داده که مردم عادی، مساجد، حسینیهها، کلیساها و مدارس را هدف قرار داد، ببینید. آنها را در کنار موارد مشابه در سوریه، افغانستان، پاکستان، لبنان، نیجریه، یمن و دیگر کشورها قرار دهید، تا عمق فاجعه را متوجه شوید. اگر این جوانان- که به جای اشک باید برایشان خون گریه کنیم زیرا دنیا و آخرت را از دست دادهاند- و عملیات آنها را جمع میکردیم بیشک برای نابودی اسرائیل کفایت میکردند. اما این افراد و این پولها برای تخریب ملتها و جوامع، ارتشها و اراده و بیداری و حتی عواطف انسانی ما به کار رفته است. این اموال برای از بین بردن مسئولیت ما در قبال فلسطین به کار رفته است. آیا این موضوع ارزش تفکر و تحقیق و مطالعه ندارد و نباید برای آن چارهای اندیشید؟
مسألهی پنجم، که از این موارد بدتر است، ایجاد دشمنی در برخی ملتهای عربی و اسلامی در برابر ملت فلسطین است. این اقدام هم دهها سال است در حال انجام است اما طی سالهای قبل بسیار بیشتر شده است. بهجای اینکه دولتها و رسانههای عربی برای ایجاد حالت غلیان ضد اسرائیل تلاش کنند، شاهد اقدام برعکس آنها بودهایم و ملت فلسطین را به دشمن یا رقیب و یا ملتی که نیاز به محبت ندارند، تبدیل کردهاند. امروز ملتهای عربی و اسلامی به روزی افتادهاند که در برابر سرنوشت یک ملت بیتفاوت و بیتوجه شدهاند. طی سالهای اخیر منازل این ملت ویران شده و خونهای زیادی از آنها ریخته شده است. اما در جهان عرب و اسلام میبینیم که برخی بیتوجهند و برخی با این ملت دشمنی میکنند. در ابتدای دههی ۱۹۷۰ ملت فلسطین بهعنوان دشمن اردن و ملت اردن شناخته میشد که بیشک در این مورد دستهای پنهانی وجود داشت. در لبنان جنگی داخلی بر سر فلسطین بهوجود آوردند و آوارگان فلسطینی و اردوگاههای آنها را دشمن خواندند. در جنگ عراق و ایران هم عدهای تلاش کردند به بهانههای مختلف که فلانی از صدام حمایت کرد موضع ایران و ملت ایران را بر ضد ملت فلسطین تغییر دهند. در موضوع کویت، آیا ملت فلسطین ضرر نکرد؟ در این دورانها عدهای با دلایل و بهانههای زیاد تلاش کردند تا ملت فلسطین را دشمن ملتهای دیگر معرفی کنند تا فلسطین را از وجدان، قلب و عقل آنها خارج کنند. امروز هم چنین اقداماتی صورت میگیرد. کشورهایی که بیشترین حمایتها را از مقاومت و فلسطین صورت دادند، سوریه، عراق، ایران، ملت یمن و بحرین بودند اما ببینید در این سالها با آنها چه کردند. برخی میخواهند به ملتهایی که هنوز در کنار فلسطینیان حضور دارند القاء کنند که مسألهی فلسطین ربطی به شما ندارد. در جنگهای گذشته که ضد فلسطین و غزه رخ داد، نه اشکی دیدیم و نه دعایی و از آن بدتر اینکه در جنگ اخیر در بسیاری از رسانههای عربی اهانت و توهین به ملت فلسطین دیدیم و حتی برخی جسارت به خرج دادند و به نتانیاهو گفتند که آنها را نابود و له کن.
هماندیشی گروههای مقاومت و نخبگان در مورد مسأله فلسطین
در پایان پیشنهاد میدهم که چارچوبی ایجاد شود- که اتحادیهی جهانی علمای اسلام میتواند در این مورد پیشقدم شود- تا در آن علما، مراکز مطالعاتی، گروههای مقاومت و نخبگان جمع شوند و در مورد مشکلات هماندیشی کنند و برای آنها چارهای بیابند. ما قادر به حل این مشکلات هستیم. شاید نتوانیم همهی امت را وارد این معرکه کنیم اما باید تلاش کرد و حتی در بدترین شرایط یک پنجم امت را درگیر مسألهی فلسطین کنیم. این اقدام، تلاش زیادی نمیخواهد و طولانی نخواهد بود زیرا کارهای زیادی شده و میتوان از آنها استفاده کرد و تقسیم کاری در این مورد داشت و برای علما، دولتها، نخبگان و رسانهها وظیفهای تعریف کرد. اگر اوضاع این گونه پیش رود بیشک دچار خسارتهای زیادی خواهیم شد و باید جلوی این خسارت را بگیریم.
در پایان بار دیگر خواهان حمایت از انتفاضه میشوم و این را به دور از هرگونه اختلاف و درگیریها میخواهم. این انتفاضه دستکم برای دفاع از مسجدالاقصی و مقدسات ظرفیت دارد. در حال حاضر ما نمیتوانیم فلسطین را آزاد کنیم اما میتوانیم دشمن صهیونیستی و حامیانش را از مسجدالاقصی دور کنیم. اگر ملت فلسطین به نیابت از ما در حال دفاع از مسجدالاقصی و مقدسات هستند باید به آنها کمک کنیم. ما به خدا ایمان و تکیه داریم و وعدهی او برای یاری مقاومان و رزمندگان را راست و درست میدانیم. بیشک پایان و سرانجام این نزاع پیروزی ماست و مهم آن است تا خود را از کسانی قرار دهیم که مورد یاری خدا قرار میگیرند و از سازندگان پیروزی آینده باشیم.
ما براساس تجربهای که در لبنان در حوزهی مقاومت داریم، میدانیم که (فلسطینیها در انتفاضه) به پشتیبانی کامل نیاز دارند. حتی پشتیبانی کلامی و رسانهای نیز مفید است. هرگونه پشتیبانی بیتردید به تقویت کسانی منجر خواهد شد که در میدان حضور دارند. بهویژه آنکه آنها خطر شهادت را به جان خریدهاند. آنها میخواهند بر یقین و ایمان خود در مسیری که آنها را به خدای سبحان میرساند بیفزایند.
انتفاضهی جدید، صهیونیستها را غافلگیر کرد
ما در فلسطین اکنون در مرحلهی جدیدی از تاریخ ملت فلسطین هستیم. مقاومت، مبارزه، جهاد، انقلاب، انتفاضه یا هرچه که نام آن را بگذارید...
اولاً آنچه در جریان است تجلی روحیهی بالا و مترقی جهاد است. ما تقریباً هرروز شاهد عملیات استشهادی هستیم. عملیاتی که با استفاده از سلاح سرد یا خودرو صورت میگیرد غالباً به شهادت مجری آن منتهی میشود. کسانی که این عملیات را انجام میدهند میدانند که به شهادت خواهند رسید. وقتی در این مدت کوتاه با این همه عملیات روبرو هستیم به معنای آن است که روحیهی استشهادی مبتنی بر شهادت و ایمان و یقینی وجود دارد که میتواند جهان را به شگفتی وا دارد.
ثانیاً استفاده از سلاح سادهای که در این جنگ مورد استفاده قرار میگیرد مثل چاقو یا خودرو نیاز به پشتیبانی لجستیکی، تشکیلاتی، پیچیدگی و پول زیادی ندارد. این سلاح قابل توقیف نیست. رژیم اشغالگر نمیتواند چنین سلاحی؛ یعنی چاقو و خودرو را از میان مردم جمعآوری کند. هیچ حکومتی قادر به جلوگیری از دسترسی مردم به آن نیست؛ زیرا این ابزارها بخشی از زندگی روزمرهی مردم هستند. این امر همچنین دلالت بر آن دارد که وقتی ارادهای وجود داشته باشد ابتکار عمل بهوجود میآید و ابزار مناسب یافت میشود تا جهاد، انتفاضه و مقاومت ادامه یابد.
ثالثاً تردیدی نیست که انتفاضهی جدید، صهیونیستها و کل جهان را غافلگیر کرده است. دولت و ارتش و دستگاههای امنیتی صهیونیستها بیش از همه غافلگیر شدهاند و مشاهده میکنیم که آنها و جاسوسانشان که در سرزمین فلسطین پراکندهاند پیشبینی چنین وضعی را نمیکردند.
رابعاً اینکه این انتفاضه در همین چند هفته، رعب و وحشت را در دل صهیونیستها و رژیم سر تا پا مسلح صهیونیستی انداخته و بر زندگی شخصی صهیونیستها از رفتوآمد آنها گرفته تا تجمع آنها و بر اوضاع اقتصادی که برای آنها بسیار مهم است تاثیر گذاشته است.
تلاش برای تفهیم ملتها برای دفاع از فلسطین
هیچکس نیاز ندارد که از فتنهی فعلی در منطقه از اقیانوس اطلس تا خلیج (فارس) و اندونزی و جاهای دیگری که من نمیشناسم سخن بگوید. حتی قبل از این اوضاع نیز در خصوص فلسطین متأسفانه چنین وضعی وجود داشت. این مسئله مستلزم توجه است. تردیدی نیست که رویدادهای اخیر بر خسارات در این جنگ افزوده است؛ زیرا بسیاری از کسانیکه میتوانستند برای کمک به فلسطین در حوزهی سیاسی، رسانهای، نظامی، مالی و تدارکاتی کاری انجام دهند اکنون گرفتار جنگهای دیگری تحت عنوان موجودیت یا حفظ موجودیت خود هستند. این مسأله اقتضا میکند که مورد بررسی سریع قرار گیرد و من در پایان سخنانم پیشنهادی را مطرح خواهم کرد اما قبل از آن میخواهم مرور سریعی بر اوضاع داشته باشم. در اینجا نمیخواهم بحث مفصلی در این خصوص انجام دهم و فقط میخواهم علت را بررسی کنم.
مسألهی اول، متأسفانه بسیاری از دولتها در جهان عرب و اسلام دیدگاه نادرستی دارند که به ملتها و حتی جنبشهای اسلامی، متدینان و اسلامگرایان هم سرایت کرده است که آن بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به مسألهی فلسطین است. میگویند ما در برابر فلسطین و مسجدالاقصی مسئولیتی نداریم و این موضوع فقط به ملت فلسطین مرتبط است. طی دهها سال گذشته و بیشتر از آن طی سالهای اخیر بر این موضوع بسیار تاکید شده و کارهای فکری، علمی و فرهنگی زیادی بر روی آن صورت گرفته و حتی کار به فتوای فقهی هم کشیده شده است. این در حالی است که این فتوا هیچ دلیل فقهی ندارد. این اوضاع، ما را بر آن میدارد که فکری کنیم و برنامهای در این مورد داشته باشیم. امروز بسیاری از ملتها و مردم در شک و شبهه قرار گرفتهاند و به واقع نمیدانند که دارای تکلیف و مسئولیت شرعی هستند و وظیفهی دینی آنها دفاع از فلسطین است. این موضوع برای ما از بدیهیات است اما برای بسیاری دیگر، در اثر انحرافات و گمراه سازیها، این موضوع واضح و روشن نیست و برای تفهیم آن نیازمند تلاش علما و حوزههای علمیه هستیم.
مسألهی دوم، برخی، اسرائیل را خطر نمیدانند. آنها گمان میکنند اسرائیل فقط برای فلسطینیان خطر دارد و برای لبنان، سوریه، اردن و مصر خطری ندارد و کشورهای عرب در امان هستند. متأسفانه نه فقط بسیاری از دولتها بر این باورند بلکه بسیاری از مردم عادی و نخبگان هم چنین دیدگاهی دارند. این که با جانفشانیهای نیروهای مقاومت خطر اسرائیل کاهش یافته صحیح است و پروژهی اسرائیل بزرگ از بین رفته و اسرائیلی که نمیتواند در جنوب لبنان و غزه حضور یابد بیشک نمیتواند اسرائیل بزرگ را بسازد. اسرائیل بزرگی که لبنان و غزه آن را به زمین زد، پایان یافت اما اسرائیل قوی و اشغالگری که فلسطین را به جز غزه محاصره کرده، همچنان قوی است و ملتها و دولتهای منطقه را تهدید میکند و از هر فرصتی برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند. بنابراین ما باید تلاش کنیم تا به ملتها و دولتهای منطقه بفهمانیم که اسرائیل خطرناک است و اهداف خطرناکی دارد. این کار نیازمند تلاش سیاسی، فرهنگی و رسانهای است که بر دوش علما، سیاستمداران، رسانه و نخبگان است. انسان برای تحرک یا باید احساس تکلیف دینی، ملی، اخلاقی یا احساس خطر کند. ما امروز به جایی رسیدهایم که اطرافیان اسرائیل نه احساس تکلیف میکنند و نه احساس خطر. ما در لبنان همیشه در این خصوص سخن میگوییم اما بسیاری از لبنانیها عقیده دارند که اسرائیل خطری برای لبنان محسوب نمیشود و مقاومت لبنان از این مسأله بهعنوان بهانهای برای نگه داشتن سلاح خود استفاده میکند. این نوع تفکر، یک مصیبت است که منطقهی ما را در برگرفته است.
مسألهی سوم، اشتباه در شناخت دوست و دشمن و تکیه بر ابزارهای بینالمللی و گوش به دهان آنها بودن برای این مسأله است. موضوع ایران و اسرائیل مثال واضح در این مورد است.
مسألهی چهارم، اشتباه در فهم اولویتها و تشخیص آنهاست. این موضوع باعث شده است تا بسیاری از افراد و دولتها وارد مسائل و اختلافاتی شوند که از موضوع و مسألهی اساسی جهان اسلام و عرب فاصله بسیاری دارد. انسان ناراحت میشود زمانیکه اوضاع امروز را میبیند. چگونه سالها قبل، دهها هزار رزمنده و مجاهد- اینکه میگویم مجاهدین در آن هیچ مناقشهای ندارم- به افغانستان اعزام شدند تا این کشور را از اشغال شوروی خارج کنند. در این راه هزینههای زیادی از دولتها و ملتها صرف شد و در تمام جهان اسلام وسایل و ابزار بسیج این افراد آماده شد اما چرا این اتفاق برای فلسطین رخ نمیدهد؟ جالب آنکه در جنگ افغانستان، فلسطینیان هم حضور یافتند. این سؤال بزرگی است که نیاز به تامل و پاسخ دارد. آیا افغانستان از فلسطین مقدستر بود؟ بیشک موضوع افغانستان هم حق بود اما اگر آنجا پای حق در میان بود، در فلسطین پای مقدسات و همهی امت در میان است. در سوریه، عراق، یمن و حتی در لیبی جنگ وجود دارد. در این کشورها اسلحه و هزینههای فراوان دیده میشود. دولتها و افراد در این راه میلیاردها دلار صرف کردند و چه فتواها که صادر نشد و اقدامات بسیار بزرگی برای جذب افراد صورت گرفت. چرا این اتفاقات برای فلسطین رخ نمیدهد؟ شما عملیاتهایی انتحاری را که از سال ۲۰۰۳ ضد ملت عراق رخ داده که مردم عادی، مساجد، حسینیهها، کلیساها و مدارس را هدف قرار داد، ببینید. آنها را در کنار موارد مشابه در سوریه، افغانستان، پاکستان، لبنان، نیجریه، یمن و دیگر کشورها قرار دهید، تا عمق فاجعه را متوجه شوید. اگر این جوانان- که به جای اشک باید برایشان خون گریه کنیم زیرا دنیا و آخرت را از دست دادهاند- و عملیات آنها را جمع میکردیم بیشک برای نابودی اسرائیل کفایت میکردند. اما این افراد و این پولها برای تخریب ملتها و جوامع، ارتشها و اراده و بیداری و حتی عواطف انسانی ما به کار رفته است. این اموال برای از بین بردن مسئولیت ما در قبال فلسطین به کار رفته است. آیا این موضوع ارزش تفکر و تحقیق و مطالعه ندارد و نباید برای آن چارهای اندیشید؟
مسألهی پنجم، که از این موارد بدتر است، ایجاد دشمنی در برخی ملتهای عربی و اسلامی در برابر ملت فلسطین است. این اقدام هم دهها سال است در حال انجام است اما طی سالهای قبل بسیار بیشتر شده است. بهجای اینکه دولتها و رسانههای عربی برای ایجاد حالت غلیان ضد اسرائیل تلاش کنند، شاهد اقدام برعکس آنها بودهایم و ملت فلسطین را به دشمن یا رقیب و یا ملتی که نیاز به محبت ندارند، تبدیل کردهاند. امروز ملتهای عربی و اسلامی به روزی افتادهاند که در برابر سرنوشت یک ملت بیتفاوت و بیتوجه شدهاند. طی سالهای اخیر منازل این ملت ویران شده و خونهای زیادی از آنها ریخته شده است. اما در جهان عرب و اسلام میبینیم که برخی بیتوجهند و برخی با این ملت دشمنی میکنند. در ابتدای دههی ۱۹۷۰ ملت فلسطین بهعنوان دشمن اردن و ملت اردن شناخته میشد که بیشک در این مورد دستهای پنهانی وجود داشت. در لبنان جنگی داخلی بر سر فلسطین بهوجود آوردند و آوارگان فلسطینی و اردوگاههای آنها را دشمن خواندند. در جنگ عراق و ایران هم عدهای تلاش کردند به بهانههای مختلف که فلانی از صدام حمایت کرد موضع ایران و ملت ایران را بر ضد ملت فلسطین تغییر دهند. در موضوع کویت، آیا ملت فلسطین ضرر نکرد؟ در این دورانها عدهای با دلایل و بهانههای زیاد تلاش کردند تا ملت فلسطین را دشمن ملتهای دیگر معرفی کنند تا فلسطین را از وجدان، قلب و عقل آنها خارج کنند. امروز هم چنین اقداماتی صورت میگیرد. کشورهایی که بیشترین حمایتها را از مقاومت و فلسطین صورت دادند، سوریه، عراق، ایران، ملت یمن و بحرین بودند اما ببینید در این سالها با آنها چه کردند. برخی میخواهند به ملتهایی که هنوز در کنار فلسطینیان حضور دارند القاء کنند که مسألهی فلسطین ربطی به شما ندارد. در جنگهای گذشته که ضد فلسطین و غزه رخ داد، نه اشکی دیدیم و نه دعایی و از آن بدتر اینکه در جنگ اخیر در بسیاری از رسانههای عربی اهانت و توهین به ملت فلسطین دیدیم و حتی برخی جسارت به خرج دادند و به نتانیاهو گفتند که آنها را نابود و له کن.
هماندیشی گروههای مقاومت و نخبگان در مورد مسأله فلسطین
در پایان پیشنهاد میدهم که چارچوبی ایجاد شود- که اتحادیهی جهانی علمای اسلام میتواند در این مورد پیشقدم شود- تا در آن علما، مراکز مطالعاتی، گروههای مقاومت و نخبگان جمع شوند و در مورد مشکلات هماندیشی کنند و برای آنها چارهای بیابند. ما قادر به حل این مشکلات هستیم. شاید نتوانیم همهی امت را وارد این معرکه کنیم اما باید تلاش کرد و حتی در بدترین شرایط یک پنجم امت را درگیر مسألهی فلسطین کنیم. این اقدام، تلاش زیادی نمیخواهد و طولانی نخواهد بود زیرا کارهای زیادی شده و میتوان از آنها استفاده کرد و تقسیم کاری در این مورد داشت و برای علما، دولتها، نخبگان و رسانهها وظیفهای تعریف کرد. اگر اوضاع این گونه پیش رود بیشک دچار خسارتهای زیادی خواهیم شد و باید جلوی این خسارت را بگیریم.
در پایان بار دیگر خواهان حمایت از انتفاضه میشوم و این را به دور از هرگونه اختلاف و درگیریها میخواهم. این انتفاضه دستکم برای دفاع از مسجدالاقصی و مقدسات ظرفیت دارد. در حال حاضر ما نمیتوانیم فلسطین را آزاد کنیم اما میتوانیم دشمن صهیونیستی و حامیانش را از مسجدالاقصی دور کنیم. اگر ملت فلسطین به نیابت از ما در حال دفاع از مسجدالاقصی و مقدسات هستند باید به آنها کمک کنیم. ما به خدا ایمان و تکیه داریم و وعدهی او برای یاری مقاومان و رزمندگان را راست و درست میدانیم. بیشک پایان و سرانجام این نزاع پیروزی ماست و مهم آن است تا خود را از کسانی قرار دهیم که مورد یاری خدا قرار میگیرند و از سازندگان پیروزی آینده باشیم.