1394/08/09
درباره پاسداری از بند سرنوشت ساز «سند صیانت»
تضمین مکتوب آمریکا در ابهام
سرمقالهی نشریهی خط حزبالله ( شمارهی پنجم)
«از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتّحادیهی اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است.» این عبارات بدون تردید یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین بخش از "سند صیانت" یا همان نامهی تاریخی رهبر انقلاب به رئیس جمهور در تایید مشروط مصوبه شورای عالی امنیت ملی برای اجرای برجام است. همهی بندهای نامهی تاریخی رهبر معظم انقلاب مهم و ضروری است و تحقق تک تک آنها پیش شرط لازم برای اجرای برجام از سوی کشورمان خواهد بود اما عبارت مورد اشاره که بهعنوان اولین نکته از نکات نه گانهی بند سوم در نامهی رهبر معظم انقلاب قید شده است، نقشی سرنوشت ساز در فرجام این برجام خواهد داشت. اما چرا اینقدر این بند و بهخصوص تضمین کتبی رئیسجمهور آمریکا در برداشتن کامل تحریمها پراهمیت تلقی میشود. پاسخ به این سوال در پاسخ به سوالی دیگر نهفته است: «چرا رهبر انقلاب اجرای برجام از سوی ایران را منوط به تضمین کتبی رئیسجمهور آمریکا برای اعلام لغو همهی تحریمها کردهاند؟»
۱. دولت آمریکا در تمام ۱۳ سال اخیر به صراحت یکی از اهداف راهبردی خود در منطقهی غرب آسیا را از بین بردن کامل صنعت هستهای کشورمان اعلام کرده است. حتی اوباما که با وعدهی پذیرش حفظ صنعت صلح آمیز هستهای کشورمان وارد مذاکرات شده است نیز در آذرماه سال گذشته در مجمع سالانهی مرکز هائیم سابان وابسته به اندیشکدهی بروکینگز به صراحت از علاقهی خود به نابودی کامل صنعت هستهای ایران و "باز کردن پیچ و مهرههای" آن در صورت توان سخن به میان میآورد.
۲. دولتمردان آمریکا بارها و بارها ثابت کردهاند که به هیچ قاعده و قانونی و هیچ قول و قراری پایبند نبوده و نیستند. تجربههای متعددی در روابط بینالملل در همهی سالهای پس از جنگ جهانی دوم تاکنون این برداشت از رفتار آمریکاییها را تایید میکند. حملهی یکجانبهی به عراق علیرغم عدم تایید طرح آمریکا توسط شورای امنیت، همراهی با دولت جعلی اسرائیل در نقض مکرر قرارداد اسلو، عدم پایبندی به تعهدات توافق تبادل اسراء در لبنان و عدم آزادسازی اموال بلوکه شدهی کشورمان و دهها مورد تاریخی و بینالمللی دیگر موید این ادعا است.
مجموعه طرح | «تایید مشروط برجام»
۳. برای بیاعتمادی به آمریکا چندان نیاز به بازخوانی تاریخی دهههای گذشته نیست. چه اینکه در همین دو سه سال اخیر هم موارد مشخص و متعددی از نقض عهد و خلف وعده از سوی آمریکاییها وجود داشته و بر دیوار بیاعتمادی و تلقی ملت ایران از شیطان صفتی آنها افزوده است. موضوعی که از باب اهمیت آن رهبر معظم انقلاب در همین نامه تاریخی به آن پرداختهاند: «اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حملهی نظامی و حتّی هستهای "که میتواند به کیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود" پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت.»
۴. تکرار عبارت "باقی بودن چارچوب تحریمها" یکی دیگر مصادیقی است که هر انسان عاقلی را از «سهلاندیشی» و حداقل اعتماد به آمریکاییها برای اجرای تعهدات خود در برجام باز میدارد. جملهای که بارها و بارها از مقامات بلندپایه آمریکایی مطرح شده و حاکی از برگشتپذیری تعهد اصلی آنها یعنی لغو تحریمها است. در آخرین نمونه "آن پترسون" دستیار وزیر خارجهی آمریکا میگوید: «ما ساز و کار بازگشت تحریمها (مکانیزم ماشه) را داریم و میتوانیم هر زمان خواستیم تحریمها را بازگردانیم.»
۵. وجود «نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّد» در متن برجام به عنوان برنامهای که قرار بود به صورت جامع و شفاف وظایف و تعهدات طرفین را مشخص کند نیز دلیل دیگری است که احتمال سوءاستفاده طرف های مقابل را افزایش میدهد «که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود».(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)
برای بیاعتمادی و بدبینی واقعبینانه به آمریکا و دولت این کشور می توان دلایل متعدد دیگری را برشمرد که بی شک نتیجه آن سیاههی بلند موارد و مصادیق متعدد تاریخی از سوابق رفتاری این کشور در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران و حتی متحدان منطقهای و جهانیاش خواهد بود. حال میتوان تا حدودی به پاسخ این سوال که «چرا رهبر انقلاب اجرای برجام از سوی ایران را منوط به تضمین کتبی رئیس جمهور آمریکا برای اعلام لغو همه تحریمها کردهاند؟» نزدیکتر شد و با این پاسخ درباره آینده روند اجرایی شدن برجام قضاوت کرد. آنچه تاکنون مشخص شده است، عدم تضمین کتبی رئیسجمهور و هیچ یک از مقامات آمریکا است. رفتاری که یکی از نتایج آن اظهار نظر صریح مشاور بین الملل رهبر معظم انقلاب است: «استمرار حمایت رهبری از برجام منوط است به در نظر گرفته شدن تذکرات ایشان در نامهای که خطاب به رئیسجمهور نوشتند.»
۱. دولت آمریکا در تمام ۱۳ سال اخیر به صراحت یکی از اهداف راهبردی خود در منطقهی غرب آسیا را از بین بردن کامل صنعت هستهای کشورمان اعلام کرده است. حتی اوباما که با وعدهی پذیرش حفظ صنعت صلح آمیز هستهای کشورمان وارد مذاکرات شده است نیز در آذرماه سال گذشته در مجمع سالانهی مرکز هائیم سابان وابسته به اندیشکدهی بروکینگز به صراحت از علاقهی خود به نابودی کامل صنعت هستهای ایران و "باز کردن پیچ و مهرههای" آن در صورت توان سخن به میان میآورد.
۲. دولتمردان آمریکا بارها و بارها ثابت کردهاند که به هیچ قاعده و قانونی و هیچ قول و قراری پایبند نبوده و نیستند. تجربههای متعددی در روابط بینالملل در همهی سالهای پس از جنگ جهانی دوم تاکنون این برداشت از رفتار آمریکاییها را تایید میکند. حملهی یکجانبهی به عراق علیرغم عدم تایید طرح آمریکا توسط شورای امنیت، همراهی با دولت جعلی اسرائیل در نقض مکرر قرارداد اسلو، عدم پایبندی به تعهدات توافق تبادل اسراء در لبنان و عدم آزادسازی اموال بلوکه شدهی کشورمان و دهها مورد تاریخی و بینالمللی دیگر موید این ادعا است.
مجموعه طرح | «تایید مشروط برجام»
۳. برای بیاعتمادی به آمریکا چندان نیاز به بازخوانی تاریخی دهههای گذشته نیست. چه اینکه در همین دو سه سال اخیر هم موارد مشخص و متعددی از نقض عهد و خلف وعده از سوی آمریکاییها وجود داشته و بر دیوار بیاعتمادی و تلقی ملت ایران از شیطان صفتی آنها افزوده است. موضوعی که از باب اهمیت آن رهبر معظم انقلاب در همین نامه تاریخی به آن پرداختهاند: «اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حملهی نظامی و حتّی هستهای "که میتواند به کیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود" پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت.»
۴. تکرار عبارت "باقی بودن چارچوب تحریمها" یکی دیگر مصادیقی است که هر انسان عاقلی را از «سهلاندیشی» و حداقل اعتماد به آمریکاییها برای اجرای تعهدات خود در برجام باز میدارد. جملهای که بارها و بارها از مقامات بلندپایه آمریکایی مطرح شده و حاکی از برگشتپذیری تعهد اصلی آنها یعنی لغو تحریمها است. در آخرین نمونه "آن پترسون" دستیار وزیر خارجهی آمریکا میگوید: «ما ساز و کار بازگشت تحریمها (مکانیزم ماشه) را داریم و میتوانیم هر زمان خواستیم تحریمها را بازگردانیم.»
۵. وجود «نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّد» در متن برجام به عنوان برنامهای که قرار بود به صورت جامع و شفاف وظایف و تعهدات طرفین را مشخص کند نیز دلیل دیگری است که احتمال سوءاستفاده طرف های مقابل را افزایش میدهد «که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود».(۱۳۹۴/۰۷/۲۹)
برای بیاعتمادی و بدبینی واقعبینانه به آمریکا و دولت این کشور می توان دلایل متعدد دیگری را برشمرد که بی شک نتیجه آن سیاههی بلند موارد و مصادیق متعدد تاریخی از سوابق رفتاری این کشور در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران و حتی متحدان منطقهای و جهانیاش خواهد بود. حال میتوان تا حدودی به پاسخ این سوال که «چرا رهبر انقلاب اجرای برجام از سوی ایران را منوط به تضمین کتبی رئیس جمهور آمریکا برای اعلام لغو همه تحریمها کردهاند؟» نزدیکتر شد و با این پاسخ درباره آینده روند اجرایی شدن برجام قضاوت کرد. آنچه تاکنون مشخص شده است، عدم تضمین کتبی رئیسجمهور و هیچ یک از مقامات آمریکا است. رفتاری که یکی از نتایج آن اظهار نظر صریح مشاور بین الملل رهبر معظم انقلاب است: «استمرار حمایت رهبری از برجام منوط است به در نظر گرفته شدن تذکرات ایشان در نامهای که خطاب به رئیسجمهور نوشتند.»