• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1395/11/10

۴. دستاوردهای انقلاب اسلامی

در آستانه‌ی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR پاسخ‌ به شش پرسش کلان و بنیادین درباره‌ی انقلاب اسلامی از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران را جهت مطالعه‌ی کاربران منتشر می‌نماید. پاسخ به چهارمین پرسش در این مطلب آمده است:
دستاوردهای انقلاب اسلامی چیست؟

۴) دستاوردهای انقلاب اسلامی
براساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
۱ استقلال در تصمیمگیری، حفظ تمامیت ارضی کشور، و رساندن ایران به عزّت و کرامت لایق خود
۲ ارتقاء جایگاه ایران در جهان، صدور شعارهای انقلاب و الهامبخشی به حق‌طلبان عالم
۳ گسترش آزادی‌های عمومی، تشویق جوانان به آزاداندیشی و طرح آزاد مباحث
۴ گسترش برخورداریهای عمومی و امکانات مادّی
(در مقایسه با پیش از انقلاب و کشورهای همتراز)
۵ پیشرفت در معنویات و امکان سیر تکاملی در فضای انقلاب
۶ گسترش عدالت اجتماعی
۷ اهتمام به مبارزه با فساد و برخورد با عوامل فساد
۸ توان ایستادگی در برابر زورگویان و سلطهطلبان جهانی
۹ *مقایسه پیشرفت انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌های دنیا
۱۰ رشد علمی و صنعتی
* حرکت در مرزهای علوم
* پیشرفت فوق العاده در علم پزشکی و داروسازی
* فن‌آوری هسته‌ای

دریافت جدول: عکس

* استقلال در تصمیم‌گیری، حفظ تمامیت ارضی کشور و رساندن ایران به عزّت و کرامت لایق خود
در دوره‌های قبل از جمهوری اسلامی، همیشه ایران تجزیه شد و همیشه از ایران کَندند. هیچ‌کدام از سلاطین پهلوی و قاجار، این افتخار را ندارند که بتوانند بگویند ما مرزهای ایران را حفظ کرده‌ایم. قاجارها که وضعشان معلوم است. پهلوی‌ها هم، شهرهای مرکزی ایران را سالها زیر چکمه‌ی سربازان خارجی انداختند و زن و مرد و ناموس این کشور را به دست آن‌ها دادند. تنها جمهوری اسلامی بود که مردانه ایستاد و نگذاشت که متجاوزین یکقدم جلو بیایند. هشت سال جنگ مگر شوخی است؟! هشت سال جنگ و آن همه فداکاری! جوانان ما در مقابل اتّحاد شرق و غرب و «ناتو» و همه و همه مقاومت و ایستادگی کردند و میهن را نجات دادند. ۱۳۷۵/۰۲/۱۳

فرق است بین آن کشوری که مسئولانش میخواهند امور جاری آن کشور را، «باری به هر جهت» اداره کنند، با کشوری که مسئولانش میخواهند یک تحوّل اساسی در کشور به وجود آورند و زندگی مردم را از وضع رقّت‌باری که سلطه‌های استبدادی و پادشاهی در طول زمان، بخصوص سلاطین وابسته و فاسد پهلوی و اواخرِ قاجار، به وجود آورده بودند، نجات دهند. واقعاً آبروی ایران و ایرانی را در دنیا برده و همه چیز این کشور را دچار انحطاط کرده بودند. در چنین زمینه‌ای، مردانی دامن همّت به کمر زده‌اند و اداره‌ی امور کشور را بر عهده گرفته‌اند و بارهای سنگین را بر دوش نهاده‌اند و میخواهند زندگی مردم را از آن وضعیت، به وضع یک کشور پیشرفته‌ی آبرومندِ برخوردار از عزّت و کرامت در سطوح بین‌المللی، تبدیل کنند و این کشور و این ملت بزرگ را به آن جایگاهی که شایسته‌ی اوست، برسانند؛ چون شما، هم ایرانی و هم مسلمان هستید. هم مسلمان بودن به معنای وجود امتیازات بسیار برجسته‌ای است و هم ایرانی بودن حاکی از استعدادها و امکانات درخشانی است.

آن چیزی که مقتضای مسلمان بودن و ایرانی بودنِ ماست، کجاست؟... نظامی اسلامی، به برکت انقلاب و به برکت دولتمردان خدوم و زحمتکش، به سرعت به سمتِ جایگاه برجسته‌ای که متناسبِ شخصیت این ملت است، میرود.۱۳۷۵/۰۶/۰۷

* ارتقاء جایگاه ایران در جهان، صدور شعارهای انقلاب و الهام‌بخشی به حق‌طلبان عالم
واقعیتی که امروز در جامعه‌ی ما هست- خارج از تبلیغات و شعار و بزرگ‌نماییهای گوناگون- این است که ما یک کشوری هستیم که بر اثر تکیه‌ی بر باورهای خودمان و اظهار شجاعت در میدان- شجاعت نشان داده‌ایم؛ این‌ها را که دیگر نمیتوان منکر شد- در دنیا یک ملت شاخص شده‌ایم؛ نمیگویم شاخص‌ترین، اما یک ملت شاخصیم. این ایرانی که امروز شما دارید میبینید، این ایرانِ دوره‌ی رژیم گذشته نیست؛ وقتی محاسبه میکنیم، در دنیا، در بین ملتها و دولتها، در محافل سیاسی دنیا، در تعاملات بین‌المللی و در موازنه‌ی بین قدرتهای بزرگ دنیا، این ایران، این ملت و این مجموعه‌ی حکومت، یک مجموعه‌ی درخور احترام یا مجموعه‌ای که ناگزیر باید آن را جدی گرفت و آن را احترام کرد، تلقی میشود. امروز وضع کشور ما این است. ۱۳۸۵/۰۳/۲۳

این انقلاب در دنیای اسلام و دنیای عرب امیدها را زنده کرد. وقتی انقلاب ما پیروز شد، به‌طور کلّی دنیای عرب و دنیای اسلام در یک حال رکود و سکوت و نومیدی به‌سرمیبرد؛ صهیونیستها کار خودشان را پیش برده و همه را ترسانده بودند و هیچ ملتی گمان نمیکرد درِ امیدی برایش باز باشد. ناگهان دروازه‌ی عظیم فَرَج گشوده شد و ملتها امید پیدا کردند. صهیونیستها خیال میکردند فلسطین را خورده‌اند و تمام شده است. شما ببینید امروز ملت فلسطین با همه‌ی وجود و با همه‌ی توان وسط میدان آمده است و بااینکه فشار زیادی هم روی او وارد میکنند، بازایستاده است. این فقط شکست اسرائیل نیست؛ این شکستِ امریکاست؛ این شکستِ همه‌ی قدرتهای صهیونیستی است که بر دنیا مسلّطند. یک ملت بیسلاحِ محصور در اراضی فلسطین، همه‌ی این‌ها را عاجز و بیچاره کرده است. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴

امروز، وقتی حادثه‌یی در دنیا اتفاق میافتد- از قبیل حوادث منطقه‌ی خاورمیانه، لبنان و فلسطین- و ملت و شخصی مظلوم واقع میشود و ظلمی در یک جا اتفاق میافتد و از دهان کسی، حرف غلط و قلدرمآبانه‌یی خارج میشود، اگر بخواهیم اعتراض کنیم و موضع‌گیری نماییم و آن کار را لازم و تکلیف خود بدانیم، هیچ ملاحظه‌ی سیاسی و ترس از هیچ قدرتی، ما را از موضع‌گیری بازنمیدارد.

بعضی از کشورهای دیگر تعجب میکنند که چطور ممکن است دولت و کشوری باشد که از قدرتهای مسلط عالم نترسد و ملاحظه نکند؟ امروز، بحمد اللّه این نمونه در دنیا وجوددارد. ۱۳۶۸/۰۷/۲۸

اسلام بر تمام مکاید دشمنانش پیروز خواهد شد. اگر یک روز در سراسر جهان به ما و یا به دیگر انسانهای معمولی میگفتند که در قلب اروپا کسانی به شوق اسلام‌خواهی تشکل پیدا خواهند کرد، باورش مشکل بود. اگر میگفتند که امپراتورىِ بنا شده بر اساس مادّیگری و ضدیت با خدا، متلاشی خواهد شد، باورش مشکل بود. اگر میگفتند در کشورهای ارتجاعی و علیالظّاهر اسلامی و علی الباطن محکومِ قدرتهای وابسته‌ی به غرب و دستگاه‌های ضد اسلامی، حرکتهای اسلامىِ مترقی به وجود خواهد آمد، باورش مشکل بود. اگر میگفتند در اقصا نقاط کشورهای اسلامی، مردم مسلمان با انگیزه‌های ایمانی خودشان حرکت و قیام و فداکاری خواهند کرد تا کلمه‌ی اسلام را بلند کنند، باورش مشکل بود؛ چون دستگاه حاکمیت استکبار جهانی و سلطه‌ی شیطانی، تمام ترتیبات را به گونه‌یی ردیف کرده بود که معنویت و دین- و بخصوص اسلام- بکلی از صحنه خارج بشود. اما معجزه‌ی الهی تحقق پیدا کرد، اسلام به صحنه آمد و مخالفان خود را از صحنه خارج کرد و کماکان خارج میکند. ۱۳۶۸/۱۱/۱۲

ببینید امروز در اروپا و در قلب مدنیت و فرهنگ غربی که اسلام را خصم خود میداند و با اسلام مبارزه میکند، دعوت اسلامی چه شور و نشاطی به وجود آورده است. حقیقت همین است و آینده نیز محکومِ همان حقیقتی میباشد که انبیای عظام خبر داده‌اند و اسلام به ما وعده داده است. ۱۳۶۸/۱۱/۱۲

فقط این نیست که در کشورهای شمال آفریقا و منطقه‌ی غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیداری‌ای به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیداری تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزی پیش خواهد آمد که همین ملتهای اروپائی علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانی که آنها را یکسره تسلیم سیاستهای فرهنگی و اقتصادی آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیداری، حتمی است. حرکت ملت ایران، امتداد و عمقش اینهاست. ۱۳۹۰/۰۲/۱۴

* گسترش آزادی‌های عمومی، تشویق جوانان به آزاداندیشی و طرح آزاد مباحث (البته در چارچوب صحیح)
در این جمهوری، هرکس هرچه میخواهد، میگوید. هرکس در هر ممشا و مسلکی که دوست میدارد، سیْر میکند. کسی کاری به کسی ندارد. آن وقت در همین نظام، برخی افراد که فجایع رژیم سابق را تحمّل کردند و لب از لب نگشودند، دم از آزادیخواهی و پایمال شدن حقوق بشر میزنند! در مقابل چنین مسائلی، انسان احساس میکند که بعضی افراد، چقدر بی‌انصافند!

شما بدانید، ما تحمّلمان خیلی زیاد است. واقعاً در نظام جمهوری اسلامی، تحمّل شنیدن حرف مخالف خیلی بالاست. البته دلایلی هم دارد که طبیعی است. اما غرض‌ورزی و بیانصافی هم حدّی دارد! این‌ها غرض‌ورزی و بیانصافی میکنند. هر وقت که دشمنان ما در خارج از کشور، تهمتی را علیه جمهوری اسلامی عنوان کردند، در همین مطبوعات قسم سوم، به همان شکل یا به اشکال دیگر، تکرار شد.

... البته همه‌ی مطبوعات باید توجّه داشته باشند که خطّ قرمزی وجود دارد و از این خطّ قرمز، هیچ‌کس نباید عبور کند. نه اینکه ما اجازه نمیدهیم؛ در هیچ جای دنیا اجازه نمیدهند. در به اصطلاح دمکراتیکترین کشورها هم اجازه نمیدهند.
این‌ها خطوط قرمز یک ملت است. شما، انقلاب را زیر سؤال ببری، اصل انقلاب را نفی کنی و در نفی نظام جمهوری اسلامی بکوشی؟! خوب؛ این خطّ قرمز است و قابل تحمّل نیست. ۱۳۷۵/۰۲/۱۳

کسانی در مطبوعاتِ قسمِ سوم حضور دارند که امروز دم از «آزادی» میزنند. میگویند: «آزادی بیان نیست و اختناق حاکم است!» میگویند: «دولت هرچه را که دلخواه خودش باشد، اجازه‌ی گفتن و نوشتن میدهد.» در حالی که خودشان هم میدانند خلاف واقع میگویند. برخی از همین افراد، در دوران رژیم شاه هم به کارهای مطبوعاتی سرگرم بودند. آن اختناق سیاه را میدیدند؛ اما نه فقط لب از لب نمیگشودند که همکاری هم میکردند! این‌ها با ستایشهای زبانی، نوشتن مقالات و با نوشتن کتاب و جزوه، به نفع دستگاه آن روز کار میکردند. آیا این‌ها در دفاع از آزادی صادقند؟!...

این‌ها توجّه ندارند که خودشان مکذّب خودشان هستند. مصداقِ کسی هستند که یک ساعت استدلال میکرد تا ثابت کند آدم کم‌حرفی است! مرتّب مینویسند آزادی نیست و نوشته‌های خود را با انواع تهمتها همراه میکنند. نظام را متحجّر، تنگ‌نظر، یکسونگر، بیسواد، غافل از مسائل نو، قرون وسطایی و دارای عینک کهنه مینامند و با استفاده از تعبیرات به اصطلاح ادبی و هنری، آن را متّهم میکنند. ۱۳۷۵/۰۲/۱۳
 
* گسترش برخورداری‌های عمومی و امکانات مادّی (در مقایسه با پیش از انقلاب و در مقایسه با کشورهای هم‌تراز)
کسانی که ملتهای دیگر را از نزدیک دیده‌اند، شهادت میدهند که ملت ایران نسبت به اسلام و عقاید و احکام اسلامی، یکی از مؤمن‌ترین ملتهای مسلمان است. برای مردم روشن شد که در سایه‌ی اسلام میتوانند زندگی آزاد و برخوردار از نعم معنوی و مادّی داشته باشند. اسلام، ایمان و محبت مردم بود. مردم قیام کردند و این انقلاب عظیم انجام گرفت و به دست آن‌ها، حکومتی بر پایه‌ی اسلام به وجود آمد. ۱۳۶۸/۰۸/۰۳

نظام اسلامی آمد و آن برنامه و نقشه‌ی غلطی را که در این مملکت بود که هیچ حقّی برای روستا و روستانشین و شهرهای دور دست و طبقات محروم قائل نبودند تغییر داد و بیشترین اهتمام را روی این چیزها گذاشت. امروز بیشترین اهتمام دولت خدمتگزار ما برای نقاط محروم است. در طول دوران انقلاب، همیشه دولتها این‌طور بودند؛ بیشترین اهتمامشان برای مردم محروم و نقاط محروم بود و کارهای فراوان و خدمات عظیمی هم انجام گرفته است. این‌ها به برکت همین عنصر عدالت اجتماعی در خطّ امام است. ۱۳۷۸/۰۳/۱۴

اگر این کشور توانست در میدانهای تحرک و پیشرفت مادی به موفقیتهایی دست پیدا کند؛ اگر توانست علم و فناوری و صنعت پیدا کند؛ اگر توانست یک سیاست بین‌المللی و یک دیپلماسی قوی پیدا کند؛ اگر توانست اقتصاد جامعه را سر و سامان دهد؛ اگر توانست از منابع عظیم ثروت در زیر زمین و روی زمین، اعم از معدن و کشاورزی و امثال این‌ها استفاده کند؛ اگر توانست از سرزمین وسیع و متنوع ایران و موقعیت مهم سوق‌الجیشی آن استفاده کند؛ و خلاصه، اگر توانست با معیارهای پیشرفت جهانی و مدنی خودش را همراه کند، این اولین کشور و دولتی خواهد بود که توانسته است پیشرفت مادی را در زیر روشنىِ چراغ برافروخته‌ی فضیلت و معنویت به‌دست آورد؛ این میشود یک تمدن جدید؛ این در تاریخ کم‌سابقه است و در مقابل تمدن غربی یک پدیده‌ی به‌شدت هشداردهنده است. ۱۳۸۳/۰۳/۲۲

* پیشرفت در معنویات و امکان سیر تکاملی در فضای انقلاب
انقلاب اسلامی، انقلاب اسلام است، انقلاب قرآن است، برافراشتن پرچم اسلام است. انقلاب اسلامی افتخارش این است که ارزشهای اسلامی را، توحید را، احکام الهی را و ارزش معنویت اسلام را، دارد به دنیا معرفی میکند و موفق شد. علیرغم همه‌ی دشمنیها ما موفق شدیم. انقلاب اسلامی روحِ غرور اسلامی را، روح افتخار و تفاخر به اسلام را در مسلمانها زنده کرد. آن‌ها با این دشمنند، با این مخالفند. ۱۳۸۵/۱۰/۲۵

ما داریم با سرعت این عقب ماندگی‌ها و فاصله را طی میکنیم تا به جلو برسیم. این، مظهر کاملش در جنگ است؛ هم از جهت روحیات انسانی، و هم از جهت استعداد گرایش معنوی، صفا و معنویت و لطافت، که این همه جا بود.

شما ببینید ارتش ایران را در چه شرایطی به وجود آوردند؛ چگونه تربیت کردند و با چه شرایطی این‌ها را رشد دادند. شرایط، کاملًا شرایط ضد مذهب بود. آن‌وقت همین ارتش، در نیروی هواییاش، در نیروی زمینیاش، در نیروی دریاییاش، یک سال و نیم تا دو سال بعد از پیروزی انقلاب‌که جنگ شروع شد، کارهایی کرد و جلوه‌هایی نشان داد که حقیقتاً محیرالعقول است. جوانهایی که بمباران‌ها و حملات هوایىِ اول جنگ را با هواپیماهای خود به وجود آوردند، تربیت‌شده‌های ارتش سابق بودند؛ اما جوهر معنویت، خلوص و صفا در این‌ها بود.

من در منطقه‌ی اهواز غالباً نیمه‌های شب میرفتم از منطقه بازدید میکردم. این منظره را خودم دیدم؛ پشت خاکریز و پای تانک، افسری ایستاده بود و داشت نماز شب میخواند. ۱۳۸۴/۰۶/۳۱

جوانهای ما جوانهائی هستند که به معنای حقیقی کلمه از عمق جانشان تلاش میکنند برای سعادت؛ سعادتی که در اسلام هست. دانشجوهای ما هم همین‌جورند؛ دانشجوهای ما امروز جزو برترین دانشجوها هستند؛ نه فقط از لحاظ ذهن و علم، بلکه حتّی از لحاظ صفا، معنویت، ایمان؛ دانشجوهای ما خیلی خوبند. توی همین قضایا هم بارها دیده شده؛ دانشگاه بسیار آزمایش خوبی داد. در همین قضایا نشان داد که توی صحنه است، آگاه است، بیدار است. هرچه هم این ارتباط حوزه و دانشگاه، این پیوند حوزه و دانشگاه بیشتر بشود، این معنویت، این روحیات، بیشتر خواهد شد. ۱۳۸۸/۰۹/۲۲


* گسترش عدالت اجتماعی
یکی از شاخصهای مهم، عدالت است. ادعای بنده این است که ما در این زمینه پیشرفت کرده‌ایم؛ البته نه به قدری که میخواهیم. اگر خودمان را با وضع قبل از انقلاب مقایسه کنیم، پیشرفت کرده‌ایم؛ اگر خودمان را با بسیاری از کشورهای دیگر که با نظامهای گوناگون زندگی میکنند، مقایسه کنیم، بله پیشرفت کرده‌ایم؛ اما اگر خودمان را مقایسه کنیم با آنچه که اسلام به ما گفته است و از ما خواسته است، نه، ما هنوز خیلی فاصله داریم و باید تلاش کنیم. این تلاش به عهده‌ی کیست؟ این تلاش به عهده‌ی مسئولان و مردم - با هم - است.

بله، ما از لحاظ توزیع منابع عمومی به همه‌ی مناطق کشور، پیشرفت کرده‌ایم. یک روزی بود که بیشترین منابع این کشور در مناطق مخصوصی که تعلق خاصی داشت به قدرتمندان آن روز و به دربار آن روز، صرف میشد؛ بسیاری از استانها و شهرها هم از منابع عمومی کشور هیچ حظ و بهره‌ای نداشتند. قبل از انقلاب، یکی از استانهای بزرگ این کشور - که البته نمیخواهم اسم بیاورم؛ قبلاً یک وقتی گفتم - پنج فرودگاه اختصاصی در پنج نقطه‌ی استان داشت، که متعلق بود به وابستگان به دربار شاه؛ اما یک فرودگاه عمومی در آن استان وجود نداشت! یعنی مردم برای استفاده‌ی از فرودگاه و هواپیما و رفت‌وآمد هوائی، هیچ امکانی نداشتند؛ در حالی که در همان استان، پنج فرودگاه برای اشخاص خاص وجود داشت؛ این بیعدالتی بود. امروز وقتی نگاه میکنیم، میبینیم از لحاظ خدمات، از لحاظ جاده‌سازی، از لحاظ ساختن بزرگراه‌ها و آزادراه‌ها و جاده‌های راحت، سرتاسر کشور برخوردارند. از لحاظ گسترش تحصیل علم، در سرتاسر کشور این امتیاز و این امکان وجود دارد. همان طور که اشاره کردم، مناطق متعددی از کشور در آن روز، حتّی شهرها، از لحاظ دبیرستان در مضیقه بودند. بنده در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم؛ اوضاع را آنجا میدیدم. از لحاظ دبیرستان، بسیاری از شهرهای آن استان در مضیقه بودند. یک مرکز نیم‌بندِ ضعیفِ درجه‌ی سوم چهارمِ دانشگاهی در کل آن استان وجود داشت. امروز شما وقتی در آن استان و بقیه‌ی استانها نگاه کنید، میبینید در همه‌ی شهرها دانشگاه وجود دارد؛ یعنی امکان تحصیل. خب، این عدالت است. این معنایش این است که امکان تحصیل علم توزیع شده است بین مناطق گوناگون کشور؛ امکانات مادی کشور، منابع مالی، علم توزیع شده است؛ این بسیار چیز خوبی است. در گذشته، نخبگان شهرهای دوردست و کسانی که دارای استعداد بودند، امکان بروز و ظهور نداشتند؛ امروز چرا، امکان بروز و ظهور دارند. در اسفراین و هر نقطه‌ی دیگری، وقتی انسان بااستعدادی حضور داشته باشد و بتواند نخبگىِ خودش را نشان دهد، دستگاه‌های گوناگون کشور از او استقبال میکنند، او را گرامی میدارند و از امکان او استفاده میکنند. در گذشته اینجور نبود. بنابراین نسبت به گذشته، مطمئناً این شاخص پیشرفت - که شاخص عدالت است - برجسته است؛ اما نسبت به آنچه که ما از اسلام فهمیدیم و شناختیم، نه، ما هنوز عقبیم؛ باید تلاش کنیم و کار کنیم. ۱۳۹۱/۰۷/۲۲
 
* اهتمام به مبارزه با فساد و برخورد با عوامل فساد
ما به فضل پروردگار در دستگاه‌های دولتی و حکومتی فسادِ لانه‌کرده نداریم. بین دستگاهی که ممکن است کسانی در اجزاء آن سوءاستفاده کنند و فاسد باشند، و دستگاه‌هایی مثل رژیم طاغوت‌ که بنیان آن بر فساد است، تفاوت است. در دستگاه طاغوت‌، فساد، سوءاستفاده، دنیاطلبی و حیف و میل اموال عمومی از ریشه و رأس یک سنت و رویه‌ی قطعی و عادت همیشگی بوده است.

در نظام جمهوری اسلامی تعالیم و روش اسلام و امام راحل، جامعه را از چنین چیزی باز داشته است. عناصری سوءاستفاده‌چی همیشه در گوشه و کنار وجود داشته‌اند. کسانی هم در بیرون از دستگاه‌های دولتی، از امکانات آن‌ها برای پُرکردن کیسه‌های خود سوءاستفاده میکنند. باید به‌طور جدی با آن‌ها مبارزه شود. البته مبارزه با آن‌ها کار دشواریست؛ چون پول دارند و به تبلیغات میپردازند و شایعه‌پراکنی میکنند. دشمنان داخل و خارج کشور هم سعی میکنند از حرکت‌های اصلاحی در کشور جلوگیری کنند. اراده و همت و عزم جازم مسئولان میتواند همه‌ی این موانع را از سر راه بردارد و إن شاء اللّه این‌طور خواهد شد. ۱۳۸۲/۰۱/۰۱

در نظام جمهوری اسلامی... اگر یکوقت هم گزارشی از برخی بیعدالتیها یا تعرّضها و تجاوزها میرسد، مطلقاً مربوط به کسانی که در رتبه‌های بالای حکومت هستند، نیست. آن کسانی که در رأس قدرتند؛ آن کسانی که در رأس حکومتند، زندگیهایی مثل زندگیهای مردم متوسّط بعضاً پایین‌تر از متوسّط دارند، طمعی به مال مردم ندارند، طمعی به مال دنیا ندارند. خدا را شکر میکنیم که پروردگار عالم، این سنّت و سیره‌ی سجیّه‌ی پسندیده را در جمهوری اسلامی قرار داد که کسی از مسئولان نخواهد به ثروت تفاخر کند. ۱۳۷۶/۰۱/۰۱

* توان ایستادگی در برابر زورگویان و سلطه‌طلبان جهانی
ما داعیه‌ی محو نظام سلطه را داریم؛ یعنی رابطه‌ی سلطه‌گری: سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ حتی انسانی هم که در یک کشوری که دولتش صددرصد سلطه‌گر است زندگی میکند، این را رد نمیکند؛ یعنی در مناسبات جهانی، رابطه رابطه‌ی سلطه‌گر و سلطه‌پذیر نباشد. همچنین عدالت و استفاده‌ی از علم برای آسایش بشر نه برای تهدید بشر. بخصوص در طول این دوره‌های اخیرِ بعد از جنبش علمی دنیا- رنسانس- به این طرف و بخصوص در این یک قرن اخیر، بسیاری از آنچه در زمینه‌ی علم انجام گرفته، به جای اینکه برای آسایش بشر باشد در تهدید بشر بوده؛ یا تهدید جان، یا تهدید اخلاق، یا تهدید خانواده؛ و تشویق به مصرف‌گرائی و پر کردن جیب چپاولگران بین‌المللی و صاحبان و پدیدآورندگان تراستها و کارتلها. ما میگوئیم علم، به جای این‌ها در خدمت انسان قرار بگیرد؛ در خدمت آسایش انسان، در خدمت آرامش انسان و در خدمت روح و روان انسان. این‌ها حرف‌هائی است که دنیا نمیتواند رد کند. ۱۳۸۹/۰۴/۰۲

انقلاب اسلامی شما در مقابل این حرکتی که به حرکت طبیعی دنیای سیاست تبدیل شده بود، ایستاد. اینی که شما میبینید امروز در خیلی از کشورها صدای مرگ بر آمریکا بلند میشود، این چیز جدیدی است؛ این مخلوق حرکت ملت ایران است. چنین چیزی وجود نداشت. اینی که شما میبینید امروز در همه‌ی دنیا، چه در کشورهای اسلامی، چه حتّی در کشورهای اروپائی، سیاست آمریکائی منفورترینِ سیاستها و سران کشور آمریکا منفورترینِ سیاستمداران دنیا هستند، این ناشی از این حرکت عظیم ملت ایران است.

اینجا بود که اول، شاخِ ابرقدرتىِ ابرقدرت‌ها را شکست، نظام سلطه را به چالش طلبید. چرا؟ چرا قدرتهای بزرگ مثل آمریکا و دیگران با کشورهائی که همیشه سلطه‌پذیر بودند، باید از موضع قدرت حرف بزنند؟ توی ایرانِ خود ما سران ذلیلِ روسیاهِ رژیم طاغوت، برای تصمیم‌گیریهای مهمشان اقدام نمیکردند، مگر اینکه قبلًا با سفیر آمریکا و سفیر انگلیس در ایران مشورت کنند. چرا؟ چرا یک ملت با توانائیهای خود، با ذخائر فرهنگی و مادی و معنوی خود، بایستی تابع و تسلیم یک قدرت بیگانه شود؟ چرا؟ این «چرا» را اول، انقلاب اسلامی گفت. ۱۳۸۷/۰۴/۰۴

در این منطقه‌ی بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روز به روز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همه‌ی خواسته‌های استکباری و دستگاه‌های کمپانیها و شبکه‌های عظیم اقتصادىِ مفسد فی الأرض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه‌گری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است... با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلای در حال قدکشی به‌شدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابله‌ی او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتیکه شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطه‌ای برسانید که امکان آسیب‌پذیریاش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئه‌ها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاه‌ها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرم‌افزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و این‌ها این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است. ۱۳۸۸/۰۶/۰۴

* مقایسه پیشرفت انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌های دنیا
شما بیست سال بعد از «انقلاب کبیر فرانسه» را، بیست سال بعد از انقلاب اکتبر، یا بیست سال بعد از انقلاب الجزائر را در نظر بگیرید. شما بیست سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه حدود سال ۱۸۰۹ را نگاه کنید، چیزی که از فرانسه‌ی دوران لوئی شانزدهم تغییر پیدا کرده، شخص پادشاه است! در سال ۱۸۰۹، پادشاهی به نام ناپلئون بناپارت بر سر کار است؛ یک امپراطور، تاجگذاری کرده و به معنای واقعی کلمه، پادشاهی میکند! آرای مردم و آزادی به آن معنایی که انقلاب کبیر فرانسه برایش تلاش کرد در زندگی و در حکومت مطلقه‌ی ناپلئون، یکذرّه وجود ندارد! بله، تفاوت دیگرش آن است که لوئی شانزدهم، پادشاه کم‌عرضه‌یی بود، در حالی که بناپارت، پادشاهی با عرضه و قوی بود.

آن چیزی که امروز فرانسه میتواند به‌عنوان افتخار بناپارت یاد کند، این است که او ایتالیا و اتریش و بلژیک را فتح کرد کارهای او این است دیگر و الا بیست سال بعد از انقلاب برای بناپارت، هیچ افتخار دیگری از لحاظ آرمان‌های انقلاب آن حرفهایی که «ژان ژاپلوسه» و «ولتر» و دیگران میگفتند در حکومت فرانسه، مطلقاً وجود ندارد!

البته اگر شما در این بیست سال نگاه کنید و ببینید در فرانسه چه گذشته است، حقیقتاً خواهید دید که انقلاب عظیم و شکوهمند ما، اصلًا برترین پدیده‌ای است که میتواند در این نمونه‌ها مورد نظر قرار بگیرد.

در طول این بیست سال در فرانسه تا قبل از این که ناپلئون روی کار بیاید سه گروه، هر سه به‌عنوان انقلاب، سرکار آمدند. گروه اول، گروه انقلابیونی بودند که شاید ماجراهایش را شنیده، یا خوانده‌اید آن برخوردهای خشن، کور و فراموش‌نشدنی و آن ویرانیها را در تاریخ فرانسه کردند! به هر حال، یک انقلاب کردند؛ تا حدودی قابل تحمل بود.

بعد از حدود پنج سال، گروه دوم سرکار آمدند و گروه اول را قلع‌وقمع کردند! شخصیتهای برجسته‌ی انقلابی تقریباً بدون استثنا اعدام شدند! این گروه دوم، گروه افراطیون بودند؛ کسانی بودند که انقلابیون اولیه را متهم به سازشکاری کرده و آن‌ها را اعدام کردند.

گروه سوم آمدند و گروه دوم را متهم به تندروی کردند؛ بعضی از آن‌ها را اعدام و خیلی را تبعید کردند و این تبعید، تا سالها ادامه داشت!

... بعد، گروه سوم که کار خودشان را انجام دادند البته با ضعف تمام زمینه را برای روی کار آوردن ناپلئون فراهم کردند و ناپلئون با استفاده از زرنگیها و نبوغ خودش و اوضاع نابسامان فرانسه، در رأس قدرت آمد و پادشاهی را برگرداند... من افسوس میخورم که چرا بعضی از جوانهای ما با این ماجراها آشنا نیستند! ...خلاصه، صد سال بعد از انقلاب، فرانسه مثل یک کشتی در حال تلاطم بوده است؛ پادشاهان متعدد سرکار آمدند و رفتند! بعد از ناپلئون، باز بوربن‌ها آمدند و رفتند؛ تا بالاخره کمونیستها سرکار آمدند و باز رفتند؛ تا بالاخره بعد از یکصد و خرده‌ای سال، جمهوری فرانسه سروسامانی به خودش گرفت!

حالا شما آن را با بعد از انقلاب ما مقایسه کنید... ببینید آنجا چه خبر بوده و اینجا چه خبر است!

شما بیست سال بعد از «انقلاب اکتبر ۱۹۳۷ شوروی» را نگاه کنید؛ این‌ها را من و امثال من یادمان است؛ دیکتاتوری سیاه استالین بر شوروی در آن بیست سال حاکم بود، که صدها هزار آدم به جرم مخالفت با حکومت استالین یا توهّم مخالفت اعدام و نابود شدند! و چند برابر آن در سیبری، تبعید شدند و چه شدند! تمام رؤسای سطح اول انقلاب، یکسره به‌وسیله‌ی کسانی که بعداً وارث آن‌ها بودند، اعدام، یا فراری شدند و عده‌یی در تبعید کشته شدند! شما خود شوروی را هم که در ۱۹۳۷ نگاه کنید، میبینید که آن اوج دیکتاتوری سیاه استالین است.

این دیکتاتوری، با حفظ مبانی انقلاب نبوده؛ یعنی استالین، یک تزار واقعی بود. فقط از خانواده‌ی رُمانف نبود، فرد دیگری بود؛ اما یک تزار و یک پادشاه مطلق بود! من گمان نمیکنم هیچ پادشاهی که در قصر «کرملین» حکومت کرده بود، به قدر استالین پادشاهی کرده باشد! چون او هم در همان قصر و با همان تشریفات و همان امکانات و همان زندگی و این‌ها بود.
استالین، تنها چیزی که از انقلاب حفظ کرد، آن نیم‌تنه‌ای بود که تا آخر عمرش به شکل یک فرم میپوشیدند که تا بالا دکمه میخورد! آن را هم به مُجردی که مرد، اعقابش همان چند نفری که بودند کنار گذاشتند و هیچ‌چیز دیگر نماند؛ تمام شد! از انقلاب، فقط اسمش ماند؛ اگرچه از اول هم که انقلاب شد و سرکار آمده بودند، حکومت کارگری، فقط اسم بود! این هم انقلاب شوروی، بعد از بیست سال!

«انقلاب الجزائر» را بعد از بیست سال، خود من دیدم؛ سالی که من به الجزائر رفتم، حدود نوزده سال از انقلاب گذشته بود. وضع آن‌ها واقعاً عبرت‌انگیز است. انقلاب الجزائر، انقلاب اسلامی، انقلاب مساجد و انقلاب علمای دین بود؛ انقلاب، از مساجد، از مدارس دینی و از حوزه‌های علمیه شروع شد مثل انقلاب خود ما لیکن حتی یک روز، حکومت دینی در الجزائر به وجود نیامد! از همان اول، فرانسویها توانستند هم فرهنگ و آداب خودشان، هم بیاعتقادی به دین را در الجزائر که تحت نفوذشان بود و داشت از استعمارشان خلاص میشد نفوذ بدهند!

در زمان ریاست جمهوری من، یکی از بزرگان الجزائر به دیدن من آمد؛ با من که صحبت میکرد، به زبان عربی حرف میزد. بعد میخواست جمله‌ای را بگوید، لغت عربی به یادش نیامد؛ با این که زبان خودش و سخنگوی دولت بود! یکخرده فکر کرد، یادش نیامد؛ برگشت و به زبان فرانسه، از همراهش پرسید که این لغت، چه میشود؟ او لغت عربی را به وی گفت؛ بعد او حرفش را با بنده ادامه داد! یعنی آن‌ها حتی زبان عربی را نه دین را، بلکه زبان عربی و عربیت را که ظاهراً خیلی برایش اهمیت قائل بودند، نتوانستند در الجزائر حفظ کنند و نگه بدارند و زنده کنند!

در آنجا از اسلام، مطلقاً خبری نبود؛ از لحاظ وضع زندگی و مادی و اقتصادی هم زیر بد! وضع آن‌ها از لحاظ کشاورزی، از لحاظ اقتصادی همه‌چیزشان واقعاً زیر بد بود! البته یک ظاهر حکومت انقلابی داشتند و مواضع سیاسی خوبی در دنیا میگرفتند. الجزایریها فقط در زمان «بومدین» که رئیس‌جمهوری بود وقتی انقلاب پیروز شد، بر سر کار آمد مواضع انقلابی، به معنای موضع مستقلی در مقابل امریکا و استکبار میگرفتند و از مسأله‌ی فلسطین دفاع میکردند! بعد از گذشت چند سال، همین هم عوض شد!

... بیست سال بعد از انقلاب الجزائر، دیگر انقلابی، اسلامی و دینی نبود! ارزشهای اخلاقی و معنوی، مطلقاً وجود نداشت؛ پیشرفت مادی هم نبود! شورویها اگر نتوانستند زندگی مردم را درست کنند، لااقل توانستند در مسابقه‌ی فضایی، کار برجسته‌ای نشان بدهند. فرانسویها اگر نتوانستند آزادی و استقلال و اصول انقلابشان را تحقق ببخشند، لااقل توانستند فتوحات جهانی بکنند؛ اگرچه آن، مثبت نیست، اما از لحاظ مثلًا عنوان تاریخی میگفتند که ناپلئون از لحاظ فتوحات نظامی، شخص برجسته‌ای بود. که او هم آخر کار، نابود شد؛ یعنی در جنگ با روسیه، به خاکستر نشست و بکلی از بین رفت.

بنابراین وقتیکه ما مقایسه میکنیم، میبینیم انقلاب ما بعد از این سالها، آسیبهای گوناگون یک انقلاب بزرگ مثل انقلاب فرانسه، یک انقلاب پرسروصدا مثل انقلاب شوروی و یک انقلاب به اصطلاح اسلامی مثل انقلاب الجزائر را مطلقاً نداشته است؛ و این نشان‌دهنده‌ی بنیه‌ی این انقلاب است. ۱۳۷۷/۱۲/۱۵
 
* رشد علمی و صنعتی
انقلاب و نظام اسلامی، کشوری را که‌ حدود هفتاد و چند درصد بیسواد داشته، تحویل گرفته؛ اما امروز ما به کشوری با درصد بسیار بالای سواد تبدیل شده‌ایم که من درصد آن را تعیین نمیکنم، چون نمیخواهم یکی دو درصد بالا و پایین گفته شود؛ اما درصدش مشخّص است. در توسعه‌ی دانشگاه و دانشجو، کشور ما یک کار معجزآسا انجام داده است. بیش از ده برابرِ هنگامی که نظام اسلامی تشکیل شد، ما امروز دانشجو داریم. ما در همه‌ی اقطار کشور دانشگاه داریم. کدام شهر کوچک و بزرگ در اطراف این کشور هست که یکی دوتا یا بیشتر دانشگاه در آن نباشد؟ در عرصه‌ی فناوری- پتروشیمی، نفت، فولاد، تولیدات و صنایع دفاعی- پیشرفتها حیرت‌آور است.

سامانه‌های دفاعیای که امروز در کشور تولید میشود، یک روز به رؤیا و خواب هم نمیآمد که کشور ما بتواند حتّی محصولاتش را داشته باشد؛ اما امروز این‌ها را تولید میکنند. در فناوری برتر که در دنیا با افتخار از آن یاد میشود، مجبور شدند علیرغم همه‌ی دشمنیها بگویند ایران جزو ده کشوری است که توانسته چرخه‌ی سوخت هسته‌ای تولید کند. این چیزِ کمی نیست... این پیشرفتهای مهم به برکت نظام اسلامی به وجود آمده است.

آن روز در جمعیت سی و پنج میلیونی و چهل میلیونی کشور تعداد بسیار کمی دانشجو بود. امروز جمعیت ما تقریباً دو برابر شده است؛ اما تعداد دانشجویان ما حدود پانزده برابر شده! شمار استادان و تعداد دانشگاه‌ها بمراتب از این بیشتر است. صنایعی که ملت ایران به‌دست خودشان ایجاد کرده‌اند، یک ماجرای شگفت‌انگیز است. آن روز ساده‌ترین چیزها را هم باید دیگران میآمدند و میساختند. پول ما را میگرفتند، ما را تحقیر میکردند، اما برای ما نوع نازلش را تهیه میکردند! امروز جوانهای ما پیچیده‌ترین و برجسته‌ترین فناوریها را آورده‌اند در میدان دید عمومی قرار داده‌اند، که نمونه‌هایش را شنیده‌اید و میدانید. آنچه در معرض افکار عمومی و دید عمومی است، بمراتب کمتر از واقعیت است. آن روز اگر میخواستند روی یک رودخانه سدی ببندند، باید میرفتند از چهار تا کشور التماس میکردند و پولهای کلان به این‌ها میدادند تا بیایند سدی درست کنند؛ آن هم در مواردی نامطمئن! امروز جوانهای خود ما لااقل ده‌ها برابرِ آن روز- و یقیناً بیشتر- به دست خودشان این چیزها را میسازند. کشور رشد کرده؛ علم کشور رشد کرده؛رشد اقتصادی کشور بمراتب از آن روز بهتر است؛ توسعه‌یافتگی کشور از آن روز بیشتر است؛ معنویت و اخلاق کشور قابل مقایسه‌ی با آن روز نیست؛ اعتماد به نفس ملی، امروز صد برابرِ آن روز است؛ و بالاتر از همه اینکه امروز کشور مستقل است. همه‌ی این جنجالها و بداخلاقیهای جهانی هم که میبینید، به‌خاطر این استقلال است‌. ۱۳۸۳/۱۰/۱۹

ما از لحاظ روند رشد علمی و فناوری در کشور، جزو شتابنده‌ترینها در سطح دنیا هستیم. منتها چون فاصله خیلی زیاد بوده، این شتاب، الآن نتایجش را به‌روشنی نشان نمیدهد. چنانچه همین شتاب و آهنگ حرکت را بتوانیم به توفیق الهی ده، پانزده سال حفظ کنیم و پیش برویم، آن وقت کاملًا خودش را نشان خواهد داد. من البته مثالهای زیادی برای این دارم. بعضی از مثالها ممکن‌ است برای شما محسوس نباشد؛ چون آنچه را که ممکن است من به عنوان آمار ذکر کنم، شما از آن اطلاعی ندارید، لذا محسوس نیست. اما حالا همین چیزهایی که محسوس است و مشاهده میشود، مثل همین تحقیقات مربوط به انرژی هسته‌ای؛ این، به دست آمده از آن نقطه‌ای است که ما حرکتمان را از آن نقطه شروع کردیم. فاصله‌اش، یک فاصله‌ی دهشت‌آور است؛ ولی این کار انجام گرفت...

این فاصله‌ها، فاصله‌های دهشت‌آور است؛ یعنی فاصله‌ها بسیار فاصله‌های عمیقی است که در این مدت به برکت پیگیری و کوشش، طی شده است. بنابراین شتاب خوب است؛ منتها این شتاب بایستی حفظ شود. این چیزی که شما جوانهای آگاه و هوشمند و مستعد باید بدانید، این است که این شتاب را بایستی همچنان حفظ کرد. ۱۳۸۵/۰۶/۲۵

پیشرفت در شرائط تحریم، یکی از نقاط مهم قوت کشوراست. در سخت‌ترین شرائط تحریم، کشور پیشرفت کرده. در چه چیزی پیشرفت کرده؟ یکی در مقوله‌ی علم و فناوری... ما در زمینه‌ی هسته‌ای پیشرفت کردیم، در زمینه‌ی فناوری زیستی پیشرفت کردیم، در فناوری نانو پیشرفت کردیم، در فناوری انرژیهای نو پیشرفت کردیم، در صنایع هوافضا پیشرفت کردیم، در ساخت ابررایانه‌ها پیشرفت کردیم، در مسئله‌ی بسیار مهم سلولهای بنیادی پیشرفت کردیم، مسئله‌ی شبیه‌سازی همین جور، در رادیوداروها همین جور، در نانوداروهای ضد سرطان همین جور؛ اینها همه جزو دانشهای سطح بالای دنیاست... ما در اینها پیشرفت کردیم؛ این در حالی بود که درهای انتقال دانش از همه سوی دنیا روی ما بسته است. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
 
* حرکت در مرزهای علوم
امروز سرعت پیشرفت علمی ملت ایران، یازده برابرِ متوسط دنیاست؛ این طبق آمارهائی است که مراکز علمىِ بین‌المللی دارند اعلام میکنند و اطلاع میدهند. امروز در ابعاد مختلف و در زمینه‌های گوناگون ـ در زمینه‌های سیاسی، در زمینه‌های علمی، در زمینه‌ی بِناء و پیشرفت سازندگی ـ کشور ما بسرعت در حال پیشرفت است. ۱۳۹۱/۰۴/۰۴

علم و فناوری یکی از پایه‌های اقتدار اقتصادی یک ملت است. یک ملت با داشتن دانش پیشرفته، فناوری پیشرفته، هم به ثروت میرسد، هم به استغنای سیاسی میرسد، هم آبرومند میشود، هم دستش قوی میشود. به خاطر کلیدی بودن مسئله‌ی پیشرفت علم و فناوری، من نسبت به این مسئله حساسم. از راه‌های مختلف، کانالهای مختلف، گزارشهای متفاوتی را تقریباً به طور مستمر دریافت میکنم و میتوانم به شما قاطعانه عرض کنم که سطح پیشرفتهای کشور بسیار بیشتر از آن چیزی است که تاکنون به اطلاع مردم رسیده است. بر اساس گزارش مراکز علمی معتبر دنیا - این گزارش مربوط به مراکز علمی خود ما نیست - سریع‌ترین رشد علمی جهان، امروز در ایران دارد انجام میگیرد. در سال ۹۰ که تقریباً برابر بود با سال ۲۰۱۱ میلادی، گزارش مراکز علمی معتبر این است که در سال ۲۰۱۱ - که سه ماه پیش این سال تمام شد - ملت ایران نسبت به سال قبل، یعنی سال ۲۰۱۰ میلادی، رشد علمی و پیشرفت علمیاش بیست درصد افزایش داشته است. معنای اینها چیست؟ در شرائطی که دشمنان ملت ایران بر روی سقوط ملت ایران شرطبندی میکردند و میگفتند ما تحریمهای فلج‌کننده را برای ملت ایران در نظر گرفتیم، ملت ایران اینجوری عمل کرده است.

گزارش میدهند - این هم باز گزارش مراکز علمی معتبر دنیاست - که در منطقه، ایران در رتبه‌ی اول سطح علمی، و در کل جهان در رتبه‌ی هفدهم است. این گزارش کسانی است که اگر بتوانند گزارش خلاف علیه ما بدهند، امتناع نمیکنند؛ این را اینجور اعتراف میکنند. سال ۹۰ ما در زیست‌فناوری پیشرفت کردیم، در نانوفناوری پیشرفت کردیم، در هوافضا پیشرفت کردیم؛که ماهواره‌ی نوید پرتاب شد و... افزایش شش برابری داروهای نوترکیب، افزایش صادرات کالا و خدمات دانش‌بنیان؛ اینها همه مربوط به سال ۹۰ است. اینها بخشی از دستاوردهای «سال جهاد اقتصادی» است. اینها پیشرفت علمی است، پیشرفت فناوری است، نشان دهنده‌ی اقتدار علمی کشور است، اما دارای تأثیر مستقیم اقتصادی برای کشور است. جهاد اقتصادی یعنی این. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱

امروز جوانان دانشمند شما در بیش از ده رشته‌ی مهم درجه‌ی اول علمی و فناوری کشور آنچنان پیشرفتی کرده‌اند که در ردیفهای اول دنیا - یعنی در ردیفهای کمتر از دهم دنیا - قرار گرفته‌اند؛ اینها به برکت حضور مردم است. این حضور، این اعتماد متقابل، این احساس مسئولیت عمومی هرچه ادامه پیدا کند، کشور پیشرفت بیشتری پیدا خواهد کرد. خط امام، این است. ۱۳۹۰/۰۳/۱۴
 
* پیشرفت فوق العاده در علم پزشکی و داروسازی
من یک وقتی این روایت را که از معصوم (علیه‌السّلام) است، عرض کردم، که فرمود: «العلم سلطان»؛ یعنی علم و دانش برای یک ملت و برای یک فرد مایه‌ی اقتدار است. «من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ کسی که این قدرت را پیدا کند، دست برتر را دارد و آن کسی که نتواند قدرت علمی را به دست بیاورد، زیردست باقی میماند و دیگران بر او دست برتر را خواهند داشت. علم و فناوری یک چنین خصوصیتی دارد. امروز حرکت کشور در جهت به دست آوردن دانش و فناوری در بسیاری از رشته‌ها، بخصوص در رشته‌های بسیار نو و برترِ کشور مشهود است. در بخشهای گوناگون؛ در بخش زیست‌فناوری، در بخش هوافضا، در بخش نانوفناوری، در بخش سلولهای بنیادی، در تولید رادیوداروهای بسیار مهم، در تولید داروهای ضد سرطان، در تولید موتور توربینهای بادی که وابستگی انرژی کشور را از نفت تا حدود زیادی از بین میبرد، در تولید ابررایانه‌ها که برای کشور بسیار مهم است، در فناوری انرژیهای نو - که همه‌ی اینها از دانشهای سطح بالای دنیا هستند - خوشبختانه انسان مشاهده میکند که دانشمندان ما و جوانان ما به نحو فزاینده و شتابنده مشغول پیشروی هستند؛ به طوری که من در پیام نوروزی هم دیشب عرض کردم، آدرسها و گزارشهای مراکز معتبر بین‌المللی نشان میدهد که در این قسمت، کشور شما از بسیاری از کشورهای عالم پیشتر دارد حرکت میکند و شتاب کشور چندین برابر متوسط شتاب جهانی است. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱

خوب است شما بدانید که در بعضی از بخشهای بسیار حساس علمىِ کشور ما کارهایی شده که هنوز در دنیا صورت نگرفته است. در فناوری تولید سلولهای بنیادی که بنده چند وقت پیش، از آن یاد کردم، یک مشت جوان مثل شماها که در تهران هستند، فعالیت میکنند. اینها همت کردند و رفتند از دیگران یاد گرفتند؛ خودشان هم فکر کردند، سرمایه‌گذارىِ فکری کردند و توانستند کلید تولید و انجماد و حفظ و کاشت سلولهای بنیادی را به‌دست بیاورند. امروز اینها برای اولین بار در ایران سلولهای بنیادىِ انسولین‌ساز را تولید کرده‌اند که در دنیا هنوز تولید نشده است. ۱۳۸۳/۰۴/۱۷
 
* فن‌آوری هسته‌ای
ما در صنعت هسته‌ای پیشرفت کردیم. که غنیسازی بیست درصد محصول سال ۹۰ است. این غنیسازی بیست درصد، همان چیزی است که در سال ۸۹ آمریکائیها و دیگران برای تولید آن شرط گذاشتند. ما میباید برای مرکز اتمىِ آزمایشگاهی تهران که مال رادیوداروهاست، اورانیوم غنیشده‌ی بیست درصد تهیه میکردیم؛ چون سوخت بیست درصدمان تمام شده بود...

با وجود این‌همه مشکلات، این‌همه مانع‌تراشیها، جوانان ما گفتند خودمان درست میکنیم. در سال ۹۰ اورانیوم غنیشده‌ی بیست درصد را اینها برای سایت هسته‌ای تهران تولید کردند و آن را به دنیا اعلام کردند؛ دشمنان ما ماندند متحیر! با اینکه میدانند مرکز هسته‌ای تهران مخصوص رادیوداروهاست - یعنی برای نیاز بیمارستانها و آزمایشگاه‌های ما در سرتاسر کشور است و هزاران بیمار به این رادیوداروها احتیاج دارند - درعین‌حال نمیدادند، نمیفروختند، شرط میگذاشتند، باجگیری میکردند. جوانان ما خودشان آن را تهیه کردند. کار پیچیده‌ای هم بود، کار سختی هم بود، اما از عهده برآمدند و انواع و اقسام رادیوداروها الان در همین مرکز تهران با سوخت داخلی تولید میشود. این مال سال ۹۰ است.

در سال ۹۰، در همین صنعت هسته‌ای، تولید صفحه‌ی سوخت را در کشور انجام دادند؛ که اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانی میشود. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱

من مقاله‌ای را میخواندم که از یک روزنامه‌ی آمریکائی نقل کردند که همین دو سه روزه منتشر شده. میگوید ایران در مسئله‌ی هسته‌ای یک استثناء است. چین به مسئله‌ی هسته‌ای رسید، از کی گرفت؛ پاکستان رسید، از کی گرفت؛ هند رسید، از کی گرفت؛ ایران از کی گرفت؟ آن مقاله مینویسد: از هیچ کس. این در شرائطی بود که هم تحریم بود و امکانات پیشرفت هسته‌ای به او نمیدادند، و هم با او مبارزه میکردند؛ مثل همین ویروس رایانه‌ای که داخل تشکیلات ما فرستادند. دانشمندان ما، جوانهای ما در مقابل اینها ایستادند، پیش رفتند و نقشه‌ی دشمن را خنثی کردند. او حتّی به ترور دانشمندان هسته‌ای ما اشاره میکند. اینها چیزهائی است که دشمنان ما دارند میگویند. این مقاله در روزنامه‌ی واشنگتن پست درج شده است. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶