• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1392/08/04
به بهانه ایام سالروز سفر رهبر انقلاب به قم

تحول نباشد، منزوی خواهیم شد

|یادداشتی از حجت‌الاسلام سیدفرید حاج‌سیدجوادی درباره‌ی نقش «تحول در حوزه‌های علمیه» در «تمدن‌سازی اسلامی»|

* تمدن‌ها در گذر زمان
شکل‌گیری حیات بشری بر روی زمین که با هبوط زوج آدم و حوا آغاز شد، به سرعت وارد ارتباطات و منازعات میان فردی و گروهی شد. ظرفیت‌های گسترده‌ی ارتباطی نوع بشر، فرایند تکاملی نظام‌های اجتماعی را فراهم آورد. در این مسیر واحد‌های اجتماعی به اتکای باورها، ارزش‌ها و آداب و رسوم درونی‌شان، حائز هویت‌های جمعی شدند که این هویت‌ها را امروزه تمدن می‌نامیم.

در گذشته‌ی تاریخ، تمدن‌های محدود و متمرکزی پدید آمدند که بر محور یکی از شئون حیات بشری سامان یافته بودند. آن‌گونه که در نگارش‌های مشهور تاریخ آمده، فنیقی‌ها با تمرکز بر تجارت، حوزه‌ی تمدنی کوچکی داشته‌اند و کارتاژی‌ها و وایکینگ‌ها با شیوه‌های نظامی و تهاجمی، نیازهای خود را تأمین می‌کرده‌اند. برخی حوزه‌های تمدنی کهن مانند چین با پهنه‌ی جغرافیایی بیشتر و دامنه‌ی فعالیت‌های متنوع‌تر، دانش‌ و مهارت‌های گسترده‌تری فراهم آورده بودند. اگرچه موفقیت تمدن‌های کهن در هر زمینه از فعالیت‌هایشان بی‌نیاز از دانش متناسب با آن نبوده، اما غالب تمدن‌ها گستره‌ی‌ محدودی داشته‌اند و از دانش محدودی برای هدایت و تمشیت امورشان بهره‌ می‌برده‌اند.
شوربختانه باید گفت غالب جوانانی که با انگیزه‌های بلند تمدنی وارد حوزه می‌شوند، در پیچ‌وخم برنامه‌ی آموزشی ناهمساز حوزه فرسوده می‌شوند. آسیب‌های پیاپی‌ که به ارزش‌های حوزوی در عصر تجدد وارد شده است، حوزه‌های علمیه را در برابر پذیرش تغییر محتاط کرده است. از این روست که برخی متولیان حوزه‌های علمیه در برابر هرگونه شرایط محیطی بدواً به نگاه تهدید می‌نگرند.

* تمدن‌سازی بر پایه‌ علم
اما در گذر زمان و افزایش پیچیدگی روابط درون جوامع بشری، سامان‌دهی نظام حیات جمعی بیش‌ از پیش نیازمند دانش و مهارت شده است. همپای توسعه‌ی اَشکال ارتباطات و تنوع یافتن عرصه‌های فعالیت فردی و جمعی، مطالعات مربوط به انسان و شئون جمعی و فردی آن نیز توسعه یافته است. اگر در گذشته طب مهم‌ترین دانش معطوف به حیات بشر به شمار می‌‌رفت، امروز اما دامنه‌ی گسترده‌ای از علوم اجتماعی در پی شناخت، تبیین، تحلیل و ارائه‌ی راه‌کار برای سامان‌دهی زندگی انسان پدید آمده است. پیچیدگی‌های دنیای امروز، بقاء هویت‌های تمدنی محدود را ناممکن ساخته است. دیگر مانند دوران باستان یک جامعه‌ی بشری نمی‌تواند به اتکای توفیق در یک عرصه‌ی محدود از شئون جمعی خود، هویت تمدنی مستقلی داشته باشد. در چنین شرایطی برخورداری از نظام دانشی هماهنگ و متناسب با نظام معنایی جامعه برای تحقق موجودیت تمدنی مستقل و دارای هویت ممتاز ضرورت می‌یابد. دیگر نمی‌توان با دانش محدود به یک عرصه از حیات بشری، تمدن خوداتکایی را تصویر کرد. به واقع در دنیای امروز نظام علمی در مرکز همه‌ی نهادهای تمدنی قرار گرفته و دیگر نهادها را پشتیبانی می‌نماید. تمدن دوران جدید «علم‌محور» است و البته اصطلاح علم در دنیای مدرن، هم‌معنا با کاربرد آن در نصوص دینی نیست.

امت اسلامی که مبادی نظام معنایی خود را بر معارف اسلامی بنیان نهاده، در مواجهه با روند رو به گسترش تمدن غیرتوحیدی برآمده از اروپا در عصر روشنگری، تا مدتی واداده و بی‌اراده مسیر اخذ دانش و حرکت در مسیر هویت‌پذیری را پیمود. در این میان برخی از عالمان دینی با اتکا به سنت سعی در حفظ میراث هویتی و فرهنگی اسلام در ساحت آداب، رسوم و قواعد حاکم بر جامعه داشته‌اند. اما تا سالیان اخیر علم به مثابه مبدأ نفوذ هویتی تمدن بیگانه در جامعه‌ی اسلامی مغفول واقع شده بود. در شرایط حاضر گرایش سنتی موجود در نهادهای معرفتی جهان‌ اسلام، بی‌توجه به نقش هویت‌ساز علوم انسانی، همت خود را به دفاع از عقائد با استناد به نصوص و حفظ شعائر با اتکا به ضوابط حقوقی و فقهی محدود ساخته، اما عالمان دینی پیشرو توانسته‌اند، جریانی معطوف به نهاد علم پایه‌ریزی نمایند. این جریان پیشرو دریافته که راه‌کار برپایی تمدن نوین اسلامی، تسری نظام معنایی توحیدی و ارزش‌های برخاسته از آن به ساحت‌های گوناگون حیات بشری است. این امر نیز بدون برخورداری از دانش‌های کاربردی همساز با معرفت توحیدی میسور نمی‌شود.
صوت: همسفران مهر؛ تحول در حوزه

در چنین شرایطی است که نسل جدیدی از متعلمان معارف اسلامی به حوزه‌های علمیه روی می‌آورند. بخش اعظم دانشجویان زبده و موفقی که تحصیل علم در حوزه‌های علمیه را برمی‌گزینند، انگیزه‌شان مشارکت علمی در فرایند نوسازی تمدن اسلامی است. این موج‌ نو که در سالیان اخیر به جریان نسبتاً پایداری تبدیل شده، فرصتی برای پویایی نهاد علم در جامعه‌ی اسلامی ماست. متولیان حوزه‌های علمیه باید بتوانند انگیزه‌ها، اهداف و آرمان‌های بلند این جوانان را دریابند و برنامه‌‌ی علمی-آموزشی مناسب برای توانمندسازی علمی متناسب با این اهداف طرح‌ریزی و اجرا نمایند. اگرچه در فضای حوزه قطب‌های توانمندی برای هدایت این استعدادها به سوی نیازهای علمی شکل‌گیری تمدن اسلامی وجود دارد، اما عادات و آداب حاکم بر حوزه مانع تثبیت فرایند علمی-آموزشی مناسب با این امر شده است.

* حوزه و مقتضیات عصر جدید
شوربختانه باید گفت غالب جوانانی که با انگیزه‌های بلند تمدنی وارد حوزه می‌شوند، در پیچ‌وخم برنامه‌ی آموزشی ناهمساز حوزه فرسوده می‌شوند. اگر در مقطع ورودی به حوزه بیش از نیمی از دانشجویان تحول در علوم انسانی و بومی‌سازی آن را محطّ نظر قرار داده‌اند، در پایان مقطع تحصیلی مقدمات، کمتر از عُشر ایشان بر این هدف استوار مانده‌اند. آسیب‌های پیاپی‌ که به ارزش‌های حوزوی در عصر تجدد وارد شده است، حوزه‌های علمیه را در برابر پذیرش تغییر محتاط کرده است. از این روست که برخی متولیان حوزه‌های علمیه در برابر هرگونه شرایط محیطی بدواً به نگاه تهدید می‌نگرند. همین ذهنیت تهدیدمحور، مانع بزرگی در برابر انعطاف لازم برای حرکت در مسیر پویش علمی حوزه‌های علمیه به شمار می‌رود.
ویژه‌نامه‌ی «سفر رهبر انقلاب به استان قم در سال ۱۳۸۹» را از این‌جا ببینید

تأکیدات چندین باره‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی‌ خامنه‌ای بر ضرورت تحول در حوزه، در چنین فضایی فهم می‌شود. جامعه‌ی ما علاوه بر فقه به مثابه احکام عبادات و معاملات و کلام در مقام دفاع از باورهای بنیادین اسلامی، نیازمند بازخوانی گنجینه‌ی منابع معرفتی خود و تلاش برای سامان‌دهی زندگی فردی و جمعی در قالب یک الگوی فراگیر و یکپارچه، مبتنی بر نظام معنایی توحیدی است. مطالبه‌ی چندین باره‌ی ایشان از حوزه‌های علمیه، جهاد علمی برای تأمین این نیاز بوده است. نهاد علم نمی‌تواند تنها با نگاه به میراث گذشته بماند و از خواسته‌ها و مطالبات حیات اجتماعی غفلت نماید. نظام علمی‌ای که نتواند سؤالات نظری و نیازهای کاربردی جامعه‌ی خود را پاسخگو باشد، منزوی خواهد شد و خواسته یا ناخواسته به موزه‌ی‌ علم خواهد پیوست. «تحول، طبیعت و سنت آفرینش الهی است؛ این را بارها من مطرح کرده‌ام، گفته‌ام. تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا یک واحدی را، یک موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاعِ تحول یافته مجال زندگی پیدا نمی‌کند، زیر دست و پا له می‌شود، از بین می‌رود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد ... می‌شود از تحول دوری گزید، اما با انزوا. اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایه‌ی دین مانع مردن می‌شود، اما منزوی خواهد شد؛ روزبه‌روز منزوی‌تر خواهد شد. (بیانات در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه‌ی کشور، ۱۳۸۶/۹/۸)