1392/06/09
یادداشتی از دکتر عادل پیغامی
الگوی مفهومی حماسه در شخصیت حماسی ایرانیان
|یادداشتی از دکتر عادل پیغامی، استادیار اقتصاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام دربارهی وجوه گوناگون حماسه در شخصیت ملی ایرانیان و اثرات آن بر روند پیشرفت کشور|
نامگذاریهای سالانهی رهبری در عرصهی ملی بهمثابه یک فناوری اجتماعی کارآمد و ابزار هدایت و راهبری، نعمتی است که ایرانیان در سالهای اخیر، برای دستیابی به وحدت گفتمانی و توحّد آرمانی در سپهر عمومی جامعه از آن برخوردار بودهاند. البته استفاده از این فناوری اجتماعی نیز مانند هر فناوری دیگری نیاز به شناخت و ممارست دارد.
شاید نخستین نکته در بهرهمندی از این نامگذاریها این باشد که شعار و نام هر سال -در مقام تمثیل- مانند فایلهایی فشرده -اصطلاحاً زیپشده- است که مختصر و کوتاه و حداکثر در چند کلمه، حاوی مطالب متعددی از این قرار است: برآیند ملی تحلیلهای آسیبشناسانه از شرایط کشور، مطالعات آیندهشناسانه از جریانها و وضعیتهای داخلی و خارجی، توجه به وضعیت داخلی کشور و تبعات و نتایج بهدستآمده از برنامهها و سیاستهای قبلی، عنایت به موقعیت بینالمللی و جهانی نظام و عصارهای از برنامهی عمل آتی آحاد مردم و مسئولان.
به دلیل همین ایجاز، نامگذاری سالهای اخیر باید در مقام فهم و عمل و به نحوی مطلوب و توسط افرادی مطمئن و آشنا به کلام و اندیشهی رهبری، با روششناسی متقن، برای همهی سطوح و اصناف مردم، نخبگان، تصمیمسازان، سیاستگذاران و مسئولان، بسط داده شود؛ مسألهای که چهبسا در مورد نامهای سالهای گذشته فارغ از اشکال و ایراد نبوده و لذا میزان بهرهمندی ما از آنها و نیز شکرگذاری از نعمت چنین رهبری داهی و واعی را کاسته است.
رمزگشایی از حماسه
امسال را سال «حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» خواندهاند. به دلایل فوقالذکر و به منظور فراهم آوردن زمینه و فضایی که بتوان از این عنوان در سطوح مختلف تصمیمسازی و سیاستگذاری و حتی عامهی مردم بهره برد، ابتدا باید بکوشیم که یک چهارچوب مفهومی از مقولهی «حماسه» را ارائه دهیم. سپس برخی دلالتهای عملی و راهبردی نام امسال را برای حماسیشدن اذهان و رفتارهای ایرانیان -اعم از نخبگان و عموم مردم- استخراج کنیم. به نظر میرسد که این چهارچوب مفهومی کلیدی است که میتواند در رمزگشایی خواستهها و مطالبات رهبر انقلاب اسلامی کمک کند.
«حماسه» در لغت به معنی دلاوری، دلیری، صلابت، سختی و نوعی غلیان هیجانی است که در قوای شهویه و غضبیهی انسان شکل میگیرد و تداعیگر شجاعتها و قهرمانیهای مطبوع یک فرد، قوم یا ملت است.
شکی نیست که فطرت کمالجو و تعالیطلب انسان نمیتوانسته بدون حماسه باشد. در طول تاریخ و نزد هیچ قومی اینچنین نبوده که در حیات جمعی خود فارغ از حماسه بوده باشند. لذا میبینیم که برساختهای مختلف انسانی یا ابعاد وجودی و ساحتهای انسانی -اعم از شخصیت و رفتار و سبکهای زندگی در طول تاریخ و حیات بشر- گاهی به صفت «حماسی» متّصف شدهاند؛ هرچند که حماسه اصطلاحاً و بهویژه در لفظ غربی آن «Epic» اکثراً در ظرف وصفیِ منظوم و آهنگین ریخته شده و عمدتاً در اشعار و حکایات حماسی تجلی یافته است. هر ملتی فهرستی از انواع حماسههای معروف و اشعار ماندگار تاریخی خود را دارد.
نباید فراموش کنیم که مظروف ظرف واژگانی حماسه نیز -همانند اغلب واژگانِ دارای ظرفیت و گنجایشی که بتوانند عناصر و مؤلفههای فرهنگی و بینشی را در خود بگنجانند- برگرفته از مبادی فرهنگی پُرمغز و عمیق اسلامی، سیره و رفتار مؤسسان و مفسّران واقعی اندیشه و روح اسلامی و تاریخ مسلمانان و وقایعی که بهویژه بر شیعیان رفته، مظروف و محتوایی دیگر و متفاوت از نمونههای باستانی ایرانی یا رومی است. بهطوری که در منظومهی معرفتی اسلامی، واژهی حماسه بار مفهومی و معنی اصطلاحی و منحصربهفردی یافته که امروزه حتی کلید رمزگشایی بسیاری از رویکردها، شخصیتها، وقایع و سبکهای اجتماعی و سیاسی اسلامی-شیعی محسوب میشود. تا جایی که مثلاً استاد شهید مرتضی مطهری واقعهی کربلا را جز به نام «حماسهی حسینی» نمینامد: «از نظر من کلید شخصیت حسین علیهالسلام حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حقپرستی است.» لذا به نظر میرسد که برآیند میراث اسلامی و مجاهدتها و قهرمانیهای بزرگ تاریخ اسلام، ما را به چهارچوب مفهومی زیر از واژهی حماسه رهنمون میسازد:
حماسه یعنی ...
به تعبیر استاد شهید مطهری: «سخن حماسی یعنی سخنی که در آن بویی از غیرت و شجاعت و مردانگی باشد. بویی از ایستادگی و مقاومت باشد. [...] شعر یا نثر حماسی آن است که در روح انسانی جَولان و هیجانی در جهت سلحشوری و مقاومت و ایستادگی و دفاع از عقیده ایجاد کند.» به همین سیاق «یک شخصیت حماسی آن کسی است که در روحش این موج وجود دارد. یک روحیهی متموّجی از عظمت، غیرت، حمیّت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالتخواهی دارد.»
از عبارات فوق میتوان دریافت که «سبک زندگی حماسی»، «انسان حماسی»، «ملت حماسی» و «روحیه و رفتارهای حماسی» که در پی خلق واقعهای حماسی باشند، برنامهها و الگوهای اقتصادی و سیاسی حماسی و هر آنچه که از رفتارها و ساحتهای انسانی تصور کنیم، همه و همه با شبکهی مفهومی فوق، رنگ و بوی حماسی میگیرند، به نحوی که فقدان هریک از مؤلفههای مزبور، حماسه را خالی از محتوای فرهنگی اسلام و تاریخیِ مسلمانان خواهد ساخت و آن را به پوستهای تهی از روح و کارکردهای لازم تبدیل خواهد کرد؛ هرچند که کارکردهای اولیه و قشریِ حماسه همچون هیجان و شور را داشته باشد.
حماسهی واقعی ریشه در فطرت انسانی دارد و لذا از عقلانیت و شعور دور نیست. حماسه در فرهنگ اسلامی، در غلیان بیهدف و بدون جهت هیجانات و جولان سطحی روح خلاصه نمیشود، بلکه با حقطلبی و حقیقتجویی، عدالتخواهی، مردانگی و مانند آن، جهتی انسانی، الهی و عقلانی مییابد. حماسه هرچند از دل میجوشد، اما با عقل هدایت و با ایمان پشتیبانی میشود.
انسان حماسی عزیز است؛ ذلیل نمیشود و منظلم نیست. حماسه همان مجاهدت همراه با عزت است؛ همچنانکه «عنصر دوم [حرکت حضرت ابیعبداللَّه علیهالسلام] حماسه است. یعنی این مجاهدتی که باید انجام بگیرد، باید با عزت اسلامی انجام بگیرد، چون «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»۱. مسلمان در راهِ همین حرکت و این مجاهدت هم باید از عزت خود و اسلام حفاظت کند. در اوج مظلومیت، چهره را که نگاه میکنی، یک چهرهی حماسی و عزتمند است. اگر به مبارزات سیاسی و نظامیِ تاریخ معاصر خودمان نگاه کنید، حتی آنهایی که تفنگ گرفتهاند و به جنگ رویاروی جسمی اقدام کردهاند، میبینید که گاهی خودشان را ذلیل کردهاند! در منطق عاشورا اما این مسأله وجود ندارد. حتی آنجا که حسینبنعلی علیهالسلام یک شب را مهلت میگیرد، عزتمندانه مهلت میگیرد. آنجایی هم که میگوید «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» -استنصار میکند- از موضع عزت و اقتدار است. آنجایی که در بین راه مدینه تا کوفه با آدمهای گوناگون برخورد میکند و با آنها حرف میزند و از بعضی از آنها یاری میگیرد، از موضع ضعف و ناتوانی نیست. این هم یک عنصر برجستهی دیگر است. این عنصر در همهی مجاهداتی که رهروان عاشورایی در برنامهی خود میگنجانند، باید دیده شود. همهی اقدامهای مجاهدتآمیز -چه سیاسی، چه تبلیغی، چه آنجایی که جای فداکاری جانی است- باید از موضع عزت باشد.»
الگوهایی برای سبک زندگی
انسان با حماسه است که آسیبها و ضعفهای گذشتهی خود را درمییابد، خود را به قلهها و قوت قهرمانان خود وصل میکند و لذا همتها و حمیتهایش مضاعف میشود. با دلاوری و سلحشوری است که ذلّت و انظلام نمیپذیرد، حقیر و زبون نمیشود، در برابر هجمهها میایستد و پشت موانع متوقف نمیماند. حماسه نیرو و سوخت حرکت و پویایی انسان و منبع عظیم شخصیت و هویت او است. آدمی بدون حماسه شخصیت ندارد، اصالت نمییابد و بهزبونی در باتلاق شرایط پیرامونی درمیماند.
حماسههایی که بشر برای خود برگزیده، الگوهایی هستند برای یک سبک زندگی که انسان در برابر آن قرار گرفته و جمیع زوایای زندگی درونی و بیرونی خود را بر اساس آن میآراید. اوج حماسه برای ایرانیان مسلمان در کربلا تصویر شده است. «حادثهی کربلا تراژدی نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حقپرستی است. [...] عاشورا نمایشگاهی است از عظمت و عُلوّ بشریت، از رفعت بشریت. نمایشگاه معالی و مکارم انسانیت است. سراسر حماسه است. عظمت و شجاعت و حقخواهی و حقپرستی در آن موج میزند.» لذاست که ایرانی مسلمان در طول تاریخ، در همین چهارچوب، حماسههای دیگر خود را -اعم از منثور و منظوم یا حماسههای اجتماعی و سیاسی- در بستری از حقطلبی و حقیقتجویی و کمک به مظلوم و از بین بردن ظلم و تاریکی شناخته است.
انقلاب اسلامی ایران نیز از این مهم بیگانه و دور نبوده است؛ چه در تأسیس و چه در تداوم. آنچه نظام و مردم ایران را در کوران حوادث بهویژه در نیم قرن اخیر مصون ساخته و بر دشمن خود پیروز کرده، حماسههایی بوده که داشته و آفریده است؛ حماسههایی که در ادامهی مسیر شتابدار خود و مواجهه با هجمههای خصمآلود دشمن نیز به آنها نیازمند است. بهویژه در عرصههایی چون جهاد علمی، جهاد و مقاومت اقتصادی، جهاد فرهنگی و جهاد سیاسی که چهبسا جوشش روح و شور انقلابی در آنها بهآسانی جهاد نظامی نباشد. عنصر حماسه اگر برای دفاع مقدس لازم بود، برای دیگر جبهههای پیکار انقلاب اسلامی با دشمنان و شیاطین مستکبر و طاغوتیاش ضروریتر است.
معماری نوین اقتصاد کشور
نقشهی معماری نوین اقتصادی که رهبر معظم انقلاب در دههی گذشته برای ایران عزیز ترسیم نموده است، مجموعهی وسیعی از مؤلفهها و واژگان تخصصی و راهبردی اقتصادی را در بر میگیرد. طرح مسألهی حماسهی اقتصادی از این جهت راهبردی و مهم است که به جمیع شعارها، پیامها، راهبردها و سیاستهای کلی اقتصادی قبلی ابلاغی از سوی رهبری، روح انقلابی و اسلامی دمید و ضامن حرکت، پویایی و شتاب آنها شد. «حماسهی اقتصادی» شعاری در عرض شعارهای دیگر اقتصادی کشور نیست. دقت در چهارچوب مفهومی حماسه نشان میدهد که جمیع شعارهای اقتصادی سالهای گذشته در طول مفهوم حماسه قابل تعریفاند. حماسهی اقتصادی مقولهای جدا از اقتصاد مستحکم و مقاومتی، مجاهدت اقتصادی و همت مضاعف، کار و تلاش خستگیناپذیر، نوآوری و شکوفایی و اصلاح الگوهای مصرف و تولید و ... نیست. تحقق حماسهی اقتصادی در گرو تحقق جمیع راهکارها و سیاستهای خرد و کلانی است که در معماری نوین اقتصادی در سالهای گذشته از سوی نخبگان کشور به دست رهبر انقلاب اسلامی ریلگذاری شده است. اما طرح این شعار به جمیع پروژهها و پروسههای پیشینی که ایران اسلامی در پیش گرفته، چند نکته را نیز میافزاید:
مشق حماسه
الف) ایرانیان، با انقلابی که کردند، با دفاع مقدسی که پشت سر گذاردند، با ایستادگی که مقابل انواع هجمههای فرهنگی، امنیتی و اقتصادی داشتهاند، ثابت کردهاند که شور و شعور حماسی لازم را در عرصههای مختلف داشته و دارند. اما برای دستیابی به قلهی رفیع موفقیت و تبدیلشدن به الگو و سرآمد ملتهای آزادهی جهان، به روحیهی حماسی بیشتری بهویژه در عرصهی حیات اقتصادی نیاز دارند. کودک ایرانی، نوجوان ایرانی، جوان و زن و مرد ایرانی، باید حماسی درس بخوانند، حماسی زندگی کنند، حماسی تولید کنند و بیش از پیش روح خود را به حماسههای تاریخی، ملی و اسلامی گذشته و معاصر خود گره بزند. نگاهی به کالبد محتوایی و فضای حاکم بر نهادهایی همچون آموزش و پرورش، رسانهی ملی، سایر رسانههای مکتوب، تصویری و صوتی، فرهنگ عامه، حوزهها و دانشگاهها و ... نشان میدهد که ما متناسب با سیر تکاملی انقلاب و افزایش مسألهها و دشمنیهای دشمنانش، روح حماسه را بر کالبد جمیع هویتهای فردی، قومی، سازمانی، منطقهای و ملی خود ندمیدهایم.
بهراستی امروزه در ایران تا چه اندازه میتوان سخنرانی حماسی شنید؟ چند کتاب داستان یا شعر حماسی را میتوانیم برای کودکانمان متناسب با نیازهای قرن پانزدهمی خود و در مسیر پیشرفت کشورمان تهیه کنیم؟ چقدر سرود و فیلم حماسی از رسانهی ملی میشنویم و میبینیم؟ شخصیت دختر و پسر نوجوان و جوان ایرانی، دانشجو، زن خانهدار، مرد کارگر و کارمند ایرانی برای حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود کجا باید از حماسه پُر شود؟ آیا اهالی هنر و ادب و رسانه و منبر و کلاس، تمرین و مشقی برای حماسهسرایی و حماسهسازی دارند؟
رصد فضای حماسی کشور
ب) ایرانی مسلمان، ظرفیتهای بالقوهی منابع حماسی و تاریخی، ملی و دینی خود را هنوز بهقدر کفایت استحصال نکرده است؛ نه حماسههای زندگی معصومین علیهمالسلام -بهویژه حماسهی کربلا- و نه حماسهی هشت سال دفاع مقدس و نه حماسهی سازندگی و مدیریت و جامعهسازی این سه دههی حماسی را. انقلابی که نهتنها توانست کشور را علیرغم همهی هجمهها و دشمنیهایی که حتی درصدی از آن میتوانست ریشهی ملتی را بخشکاند، سرپا نگهداشته است، بلکه رشد و پیشرفت در جمیع شئونات علمی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی را به ثبت رسانیده است. این مهم جز با حماسههایی که در کارگاهها، کارخانهها، بیمارستانها، ادارات، مدارس، خانهها و بازارهای ایران اسلامی که به دست تکتک ایرانیان غیور در طی این سی سال رقم خورده، نبوده است.
حماسه هنوز به اندازهی کافی معرفی نشده و بازآفرینی هنری و ادبی و علمی دربارهی آن پدید نیامده است. ظرفیتهای حماسی که در تکتک افراد تاریخ اسلام و معاصر ما وجود دارد، هنوز در زندگی ما ایرانیان کاملاً احیا و متبلور نشده است. متأسفانه اغلب حماسههای ناب و اصیل ایران، برای جوانان امروز ایران ناشناخته مانده و بدون پند و درس برای امروز، به گوشهی غفلت افتادهاند.
پروژهها، مسألهها و گردنههایی که ایران اسلامی در تداوم موفقیتهایش با آنها مواجه است، حماسهآفرینی میطلبد. لازم است قرارگاهی -همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی- نسبت به مسألهی دمیدن روح حماسه و خلق فرهنگ حماسهآفرینی، اقدامی راهبردی و حاکمیتی داشته باشد. رصد فضای حماسی کشور، ترسیم وضع موجود در قبال عناصر و مؤلفههای حماسی مطلوب ایرانی-اسلامی و تدوین سیاستها و تنظیم مقررات حمایتی و تشویقی از بازآفرینی و احیای این مؤلفهها و فراخوان عظیم همهی اهالی هنر و رسانه و نخبگان برای خلق و آفرینش آثار حماسی، از اقدامات لازم نهادهای فرهنگی کشور است.
حماسه و سبک زندگی
ج) حماسه برای ایران اسلامی، دلمشغولی روح و قلقلک هیجان و خلسهی شیرین در کنار امواج خوابآور آرزوها نیست. کارکرد حماسه برای ایرانیان مسلمان در دههی چهارم پیشرفتش، غیر از کارکرد حماسهی «ایلیاد و اودیسه» یا اسطورهخوانی پای کرسی گرم در شبهای دراز زمستانی است. ما نیاز داریم که حماسهها را در عرصههای مختلف زندگی -سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- برای اصناف و طبقات مختلف مردمی به نحوی ملموس و کاربردی نسبت به زندگی روزانهی آنها تعریف کنیم. حماسهی اقتصادی یا اجتماعی یک زن خانهدار، حماسهی اقتصادی یا علمی یک نوجوان دانشآموز، حماسهی یک خانواده، یک سازمان یا یک شهر، باید طوری تعریف شده باشد که تصویری ملموس و کاربردی از سبک زندگی شخص را در اختیارش قرار دهد. حماسه حرکتی جهشگونه است که همهی عرصههای بهظاهر غیر حماسی و روزمره را درمینوردد. همانطور که رهبر انقلاب گفتند: «این میشود حماسه. آحاد مردم -چه در مصرفشان، چه در تولیدشان؛ بخشهای مولد یکجور، بخشهای مصرفکننده یکجور، بخشهای خدمات یکجور- بدانند که برای پیشرفت کشور حرکتِ جهشگونه لازم است، خلق حماسه لازم است. آن وقت کشور پیش خواهد رفت، استقرار پیدا خواهد شد.»(بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور ۱۳۹۲/۲/۷)
زندگی حماسی باید با شاخصهایی دقیق در زندگی ما ساری و جاری باشد. ایرانی امروز اگر با عدد و رقم آمار پیشرفتهای اقتصادیاش را میشنید و خود را در مقایسه با تاریخی که بر ملل دیگر گذشته میدید، غرور و عزتی بیش از آنچه امروز داشت، به وی دست میداد و اینگونه است که سیاهنماییهای داخلی و خارجی بیاثر میماند.
همهی ملتهای موفق و راقیه، چنین زمینهای را ولو در چهارچوبهای بومی خود داشتهاند. به دانشآموزان کرهای دههی شصت آموخته بودند که همکلاسیهایشان را که شکلات خارجی یا نوشتافزار خارجی داشتند، خائن به میهن و پیشرفت کشورشان ببیند، زیرا کشورشان ارز خارجی محدود خود را فقط باید برای واردات فناوریهای پیشرفته به کشورشان مصرف میکرد! امروزه اما فرزندان ایرانزمین وقتی تمامی نوشتافزارشان خارجی است، آیا غیرتمندانه اعتراض میکنند؟! زنان خانهدار ایرانی آیا خرید کالای ایرانی ولو کمکیفیت و گرانتر را مجاهدت میبینند یا اصلا حاضر به این مجاهدت هستند؟! ...
ابزاری کارآمد
د) امروز ما نیازمند کارکردهایی هستیم که یا جز به حماسه نصیبمان نمیشود، یا اینکه حماسه ابزاری کارآمد در برخوداری از آنهاست. حماسه با چهارچوب مفهومی اسلامی -که از کتاب حماسهی حسینی شهید مطهری در نیم قرن پیش استخراج کردیم- باعث میشود که جهت و سمت و سوی فعالیتها به سوی حقطلبی و نورانیت و عدالتخواهی و ایستادگی و مقاومت بماند. یادآوری مجد و عظمتی که داشتهایم و در سیر تاریخی آفرینش انسان خواهیم داشت، روح امید را در جان تکتک ما میدمد، شدت و صلابت، حمیت، همت، دلاوری و دلیری را برای فرزندان ایران اسلامی تضمین میکند و به اینها معنی میبخشد. اینگونه است که اقتصادی مقاومتی در چهارچوب این انقلاب، معنایی جز مقاومت در اقتصادهای دیگر مییابد.
انسان حماسی امیدوار است؛ امیدی واقعبینانه و واقعگرایانه. «حماسهآفرینی این است: فضای بدبینی به وجود نیاید. فضای سوء ظن به وجود نیاید. فضای امید، فضای خوشبینی، فضای نگاه به چشماندازها به وجود آید. چشماندازهایی که قطعی است، یقینی است، حقیقی است، تلقینی نیست.»(بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۹۲/۲/۱۱)
انسان حماسی در مقابل فشارها سر خم نمیکند، ذلت نمیپذیرد، با اتکال به خدا و همهی نیروهای الهی، خود را در صحنهی کارزار و زندگی تنها نمیبیند و به نتیجهبخشی تلاشهای خالصانهی خود اطمینان دارد. اکسیر حماسه را اگر به وجود هر انسانی بزنند، چنان علوّ و تعالی به روح وی میدمد که دیگر به مراتب و منازل نازل اکتفا نمیکند و دست به ناحق و باطل نمیآلاید؛ «مَن هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرّهُ»۲ و «ما زنا غیور قط»۳ و ...
حماسه نیروی لایزال و مداوم حرکت به سوی بزرگیها و بزرگواریهاست. حماسه -به معنی رایج جهانی آن- ممکن است گونههای نادر یا حتی مدافعان ویتکنگی و عملیاتکنندگان انتحاری ژاپنی را نیز شامل شود، اما حماسهی شیعی با فلسفهی آفرینش و غایت الهی، با فلسفهی تاریخ و سیر تکاملی بشر، با انسان و کرامت وی، با دردها و آلام بشریت گذشته و نسلهای آینده گره میخورد و مواردی همچون حسین علیهالسلام و یاران او را میآفریند، چونان امام خمینی رضواناللهعلیه و یاران او؛ از شهدای انقلاب و دفاع مقدس تا جانبازان و ایثارگران. حماسه به فرد و جامعه هویت میدهد، چراکه وی را به خیل بزرگان و بزرگواران تاریخش وصل میکند. حافظههای تاریخی را زنده نگه میدارد و پیوندی میشود با گذشته.
مهمترین نیروی جهش
حماسه تأمینکننده و ضامن عنصر مردمی در نظام است. اقتصاد مقاومتی تنها با حماسه است که مردمی میشود و مردمی میماند. حماسه جز با مردم و در مردم شکل نمیگیرد. «حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی، هر دو مقوله از مقولاتی است که آحاد ملت در آن میتوانند نقش ایفاء کنند، و تا آحاد ملت نقش ایفاء نکنند، حماسه بهوجود نمیآید.»(بیانات در دیدار جمعی از فرهنگیان ۱۳۹۲/۲/۱۸)
ملتی که اهداف بلند و والا دارد و میخواهد چشم به موفقیتها و پیشرفتهای بزرگ داشته باشد، بدون حماسه راه به جایی نمیبرد. حماسه مهمترین نیروی جهش و برداشتن گامهای بزرگ به سوی مقاصد عالی و والاست. «کشور ما و ملت بزرگ ما با اهداف و آرمانهایی که دارد، به حماسهسازی در بخشهای مختلف نیاز دارد. ما باید با جهش پیش برویم. برادران و خواهران عزیز! این ملت با همهی استعدادی که دارد، در طول دوران طولانی اختناق -که بعد هم این اختناق همراه شد با دخالت بیگانگان و سلطهی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بیگانگان- عقب ماند. از جادهی علم عقب ماندیم. از سازندگی عقب ماندیم. از اقتصاد عقب ماندیم. دچار آفتهای گوناگون فرهنگی و معرفتی شدیم. انقلاب این فرصت را در مقابل ملت ایران گذاشت که این عقبماندگی را جبران کند، و میبینید که در طول سه دههی گذشتهی انقلاب، ملت ایران چه مهارتی از خود نشان داد، چه پیشرفتی کرد، چه استعدادی در وجود خود ارائه کرد به همهی بینندگان در سرتاسر عالم.»(بیانات در دیدار جمعی از فرهنگیان ۱۳۹۲/۲/۱۸)
پینوشتها:
۱. بخشی از آیهی ۸ سورهی منافقون؛ عزت و اقتدار از آن خدا و رسول او و مؤمنان است.
۲. حدیث از امام هادی علیهالسلام: از شرّ کسی که خودش را سبک شمارد، ایمن مباش.
۳. حکمت ۳۰۵ نهجالبلاغه: انسان شریف و غیور زنا نمیکند.
نامگذاریهای سالانهی رهبری در عرصهی ملی بهمثابه یک فناوری اجتماعی کارآمد و ابزار هدایت و راهبری، نعمتی است که ایرانیان در سالهای اخیر، برای دستیابی به وحدت گفتمانی و توحّد آرمانی در سپهر عمومی جامعه از آن برخوردار بودهاند. البته استفاده از این فناوری اجتماعی نیز مانند هر فناوری دیگری نیاز به شناخت و ممارست دارد.
شاید نخستین نکته در بهرهمندی از این نامگذاریها این باشد که شعار و نام هر سال -در مقام تمثیل- مانند فایلهایی فشرده -اصطلاحاً زیپشده- است که مختصر و کوتاه و حداکثر در چند کلمه، حاوی مطالب متعددی از این قرار است: برآیند ملی تحلیلهای آسیبشناسانه از شرایط کشور، مطالعات آیندهشناسانه از جریانها و وضعیتهای داخلی و خارجی، توجه به وضعیت داخلی کشور و تبعات و نتایج بهدستآمده از برنامهها و سیاستهای قبلی، عنایت به موقعیت بینالمللی و جهانی نظام و عصارهای از برنامهی عمل آتی آحاد مردم و مسئولان.
به دلیل همین ایجاز، نامگذاری سالهای اخیر باید در مقام فهم و عمل و به نحوی مطلوب و توسط افرادی مطمئن و آشنا به کلام و اندیشهی رهبری، با روششناسی متقن، برای همهی سطوح و اصناف مردم، نخبگان، تصمیمسازان، سیاستگذاران و مسئولان، بسط داده شود؛ مسألهای که چهبسا در مورد نامهای سالهای گذشته فارغ از اشکال و ایراد نبوده و لذا میزان بهرهمندی ما از آنها و نیز شکرگذاری از نعمت چنین رهبری داهی و واعی را کاسته است.
حماسه برای ایران اسلامی، دلمشغولی روح و قلقلک هیجان و خلسهی شیرین در کنار امواج خوابآور آرزوها نیست. ما نیاز داریم که حماسهها را در عرصههای مختلف زندگی برای اصناف و طبقات مختلف مردم تعریف کنیم. حماسهی اقتصادی یا اجتماعی یک زن خانهدار، حماسهی اقتصادی یا علمی یک نوجوان دانشآموز، حماسهی یک خانواده، یک سازمان یا یک شهر، باید کاربردی از سبک زندگی شخص را در اختیارش قرار دهد.
رمزگشایی از حماسه
امسال را سال «حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» خواندهاند. به دلایل فوقالذکر و به منظور فراهم آوردن زمینه و فضایی که بتوان از این عنوان در سطوح مختلف تصمیمسازی و سیاستگذاری و حتی عامهی مردم بهره برد، ابتدا باید بکوشیم که یک چهارچوب مفهومی از مقولهی «حماسه» را ارائه دهیم. سپس برخی دلالتهای عملی و راهبردی نام امسال را برای حماسیشدن اذهان و رفتارهای ایرانیان -اعم از نخبگان و عموم مردم- استخراج کنیم. به نظر میرسد که این چهارچوب مفهومی کلیدی است که میتواند در رمزگشایی خواستهها و مطالبات رهبر انقلاب اسلامی کمک کند.
«حماسه» در لغت به معنی دلاوری، دلیری، صلابت، سختی و نوعی غلیان هیجانی است که در قوای شهویه و غضبیهی انسان شکل میگیرد و تداعیگر شجاعتها و قهرمانیهای مطبوع یک فرد، قوم یا ملت است.
شکی نیست که فطرت کمالجو و تعالیطلب انسان نمیتوانسته بدون حماسه باشد. در طول تاریخ و نزد هیچ قومی اینچنین نبوده که در حیات جمعی خود فارغ از حماسه بوده باشند. لذا میبینیم که برساختهای مختلف انسانی یا ابعاد وجودی و ساحتهای انسانی -اعم از شخصیت و رفتار و سبکهای زندگی در طول تاریخ و حیات بشر- گاهی به صفت «حماسی» متّصف شدهاند؛ هرچند که حماسه اصطلاحاً و بهویژه در لفظ غربی آن «Epic» اکثراً در ظرف وصفیِ منظوم و آهنگین ریخته شده و عمدتاً در اشعار و حکایات حماسی تجلی یافته است. هر ملتی فهرستی از انواع حماسههای معروف و اشعار ماندگار تاریخی خود را دارد.
نباید فراموش کنیم که مظروف ظرف واژگانی حماسه نیز -همانند اغلب واژگانِ دارای ظرفیت و گنجایشی که بتوانند عناصر و مؤلفههای فرهنگی و بینشی را در خود بگنجانند- برگرفته از مبادی فرهنگی پُرمغز و عمیق اسلامی، سیره و رفتار مؤسسان و مفسّران واقعی اندیشه و روح اسلامی و تاریخ مسلمانان و وقایعی که بهویژه بر شیعیان رفته، مظروف و محتوایی دیگر و متفاوت از نمونههای باستانی ایرانی یا رومی است. بهطوری که در منظومهی معرفتی اسلامی، واژهی حماسه بار مفهومی و معنی اصطلاحی و منحصربهفردی یافته که امروزه حتی کلید رمزگشایی بسیاری از رویکردها، شخصیتها، وقایع و سبکهای اجتماعی و سیاسی اسلامی-شیعی محسوب میشود. تا جایی که مثلاً استاد شهید مرتضی مطهری واقعهی کربلا را جز به نام «حماسهی حسینی» نمینامد: «از نظر من کلید شخصیت حسین علیهالسلام حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حقپرستی است.» لذا به نظر میرسد که برآیند میراث اسلامی و مجاهدتها و قهرمانیهای بزرگ تاریخ اسلام، ما را به چهارچوب مفهومی زیر از واژهی حماسه رهنمون میسازد:
حماسه یعنی ...
به تعبیر استاد شهید مطهری: «سخن حماسی یعنی سخنی که در آن بویی از غیرت و شجاعت و مردانگی باشد. بویی از ایستادگی و مقاومت باشد. [...] شعر یا نثر حماسی آن است که در روح انسانی جَولان و هیجانی در جهت سلحشوری و مقاومت و ایستادگی و دفاع از عقیده ایجاد کند.» به همین سیاق «یک شخصیت حماسی آن کسی است که در روحش این موج وجود دارد. یک روحیهی متموّجی از عظمت، غیرت، حمیّت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالتخواهی دارد.»
از عبارات فوق میتوان دریافت که «سبک زندگی حماسی»، «انسان حماسی»، «ملت حماسی» و «روحیه و رفتارهای حماسی» که در پی خلق واقعهای حماسی باشند، برنامهها و الگوهای اقتصادی و سیاسی حماسی و هر آنچه که از رفتارها و ساحتهای انسانی تصور کنیم، همه و همه با شبکهی مفهومی فوق، رنگ و بوی حماسی میگیرند، به نحوی که فقدان هریک از مؤلفههای مزبور، حماسه را خالی از محتوای فرهنگی اسلام و تاریخیِ مسلمانان خواهد ساخت و آن را به پوستهای تهی از روح و کارکردهای لازم تبدیل خواهد کرد؛ هرچند که کارکردهای اولیه و قشریِ حماسه همچون هیجان و شور را داشته باشد.
حماسهی واقعی ریشه در فطرت انسانی دارد و لذا از عقلانیت و شعور دور نیست. حماسه در فرهنگ اسلامی، در غلیان بیهدف و بدون جهت هیجانات و جولان سطحی روح خلاصه نمیشود، بلکه با حقطلبی و حقیقتجویی، عدالتخواهی، مردانگی و مانند آن، جهتی انسانی، الهی و عقلانی مییابد. حماسه هرچند از دل میجوشد، اما با عقل هدایت و با ایمان پشتیبانی میشود.
انسان حماسی عزیز است؛ ذلیل نمیشود و منظلم نیست. حماسه همان مجاهدت همراه با عزت است؛ همچنانکه «عنصر دوم [حرکت حضرت ابیعبداللَّه علیهالسلام] حماسه است. یعنی این مجاهدتی که باید انجام بگیرد، باید با عزت اسلامی انجام بگیرد، چون «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»۱. مسلمان در راهِ همین حرکت و این مجاهدت هم باید از عزت خود و اسلام حفاظت کند. در اوج مظلومیت، چهره را که نگاه میکنی، یک چهرهی حماسی و عزتمند است. اگر به مبارزات سیاسی و نظامیِ تاریخ معاصر خودمان نگاه کنید، حتی آنهایی که تفنگ گرفتهاند و به جنگ رویاروی جسمی اقدام کردهاند، میبینید که گاهی خودشان را ذلیل کردهاند! در منطق عاشورا اما این مسأله وجود ندارد. حتی آنجا که حسینبنعلی علیهالسلام یک شب را مهلت میگیرد، عزتمندانه مهلت میگیرد. آنجایی هم که میگوید «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» -استنصار میکند- از موضع عزت و اقتدار است. آنجایی که در بین راه مدینه تا کوفه با آدمهای گوناگون برخورد میکند و با آنها حرف میزند و از بعضی از آنها یاری میگیرد، از موضع ضعف و ناتوانی نیست. این هم یک عنصر برجستهی دیگر است. این عنصر در همهی مجاهداتی که رهروان عاشورایی در برنامهی خود میگنجانند، باید دیده شود. همهی اقدامهای مجاهدتآمیز -چه سیاسی، چه تبلیغی، چه آنجایی که جای فداکاری جانی است- باید از موضع عزت باشد.»
الگوهایی برای سبک زندگی
انسان با حماسه است که آسیبها و ضعفهای گذشتهی خود را درمییابد، خود را به قلهها و قوت قهرمانان خود وصل میکند و لذا همتها و حمیتهایش مضاعف میشود. با دلاوری و سلحشوری است که ذلّت و انظلام نمیپذیرد، حقیر و زبون نمیشود، در برابر هجمهها میایستد و پشت موانع متوقف نمیماند. حماسه نیرو و سوخت حرکت و پویایی انسان و منبع عظیم شخصیت و هویت او است. آدمی بدون حماسه شخصیت ندارد، اصالت نمییابد و بهزبونی در باتلاق شرایط پیرامونی درمیماند.
حماسههایی که بشر برای خود برگزیده، الگوهایی هستند برای یک سبک زندگی که انسان در برابر آن قرار گرفته و جمیع زوایای زندگی درونی و بیرونی خود را بر اساس آن میآراید. اوج حماسه برای ایرانیان مسلمان در کربلا تصویر شده است. «حادثهی کربلا تراژدی نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حقپرستی است. [...] عاشورا نمایشگاهی است از عظمت و عُلوّ بشریت، از رفعت بشریت. نمایشگاه معالی و مکارم انسانیت است. سراسر حماسه است. عظمت و شجاعت و حقخواهی و حقپرستی در آن موج میزند.» لذاست که ایرانی مسلمان در طول تاریخ، در همین چهارچوب، حماسههای دیگر خود را -اعم از منثور و منظوم یا حماسههای اجتماعی و سیاسی- در بستری از حقطلبی و حقیقتجویی و کمک به مظلوم و از بین بردن ظلم و تاریکی شناخته است.
انقلاب اسلامی ایران نیز از این مهم بیگانه و دور نبوده است؛ چه در تأسیس و چه در تداوم. آنچه نظام و مردم ایران را در کوران حوادث بهویژه در نیم قرن اخیر مصون ساخته و بر دشمن خود پیروز کرده، حماسههایی بوده که داشته و آفریده است؛ حماسههایی که در ادامهی مسیر شتابدار خود و مواجهه با هجمههای خصمآلود دشمن نیز به آنها نیازمند است. بهویژه در عرصههایی چون جهاد علمی، جهاد و مقاومت اقتصادی، جهاد فرهنگی و جهاد سیاسی که چهبسا جوشش روح و شور انقلابی در آنها بهآسانی جهاد نظامی نباشد. عنصر حماسه اگر برای دفاع مقدس لازم بود، برای دیگر جبهههای پیکار انقلاب اسلامی با دشمنان و شیاطین مستکبر و طاغوتیاش ضروریتر است.
معماری نوین اقتصاد کشور
نقشهی معماری نوین اقتصادی که رهبر معظم انقلاب در دههی گذشته برای ایران عزیز ترسیم نموده است، مجموعهی وسیعی از مؤلفهها و واژگان تخصصی و راهبردی اقتصادی را در بر میگیرد. طرح مسألهی حماسهی اقتصادی از این جهت راهبردی و مهم است که به جمیع شعارها، پیامها، راهبردها و سیاستهای کلی اقتصادی قبلی ابلاغی از سوی رهبری، روح انقلابی و اسلامی دمید و ضامن حرکت، پویایی و شتاب آنها شد. «حماسهی اقتصادی» شعاری در عرض شعارهای دیگر اقتصادی کشور نیست. دقت در چهارچوب مفهومی حماسه نشان میدهد که جمیع شعارهای اقتصادی سالهای گذشته در طول مفهوم حماسه قابل تعریفاند. حماسهی اقتصادی مقولهای جدا از اقتصاد مستحکم و مقاومتی، مجاهدت اقتصادی و همت مضاعف، کار و تلاش خستگیناپذیر، نوآوری و شکوفایی و اصلاح الگوهای مصرف و تولید و ... نیست. تحقق حماسهی اقتصادی در گرو تحقق جمیع راهکارها و سیاستهای خرد و کلانی است که در معماری نوین اقتصادی در سالهای گذشته از سوی نخبگان کشور به دست رهبر انقلاب اسلامی ریلگذاری شده است. اما طرح این شعار به جمیع پروژهها و پروسههای پیشینی که ایران اسلامی در پیش گرفته، چند نکته را نیز میافزاید:
مشق حماسه
الف) ایرانیان، با انقلابی که کردند، با دفاع مقدسی که پشت سر گذاردند، با ایستادگی که مقابل انواع هجمههای فرهنگی، امنیتی و اقتصادی داشتهاند، ثابت کردهاند که شور و شعور حماسی لازم را در عرصههای مختلف داشته و دارند. اما برای دستیابی به قلهی رفیع موفقیت و تبدیلشدن به الگو و سرآمد ملتهای آزادهی جهان، به روحیهی حماسی بیشتری بهویژه در عرصهی حیات اقتصادی نیاز دارند. کودک ایرانی، نوجوان ایرانی، جوان و زن و مرد ایرانی، باید حماسی درس بخوانند، حماسی زندگی کنند، حماسی تولید کنند و بیش از پیش روح خود را به حماسههای تاریخی، ملی و اسلامی گذشته و معاصر خود گره بزند. نگاهی به کالبد محتوایی و فضای حاکم بر نهادهایی همچون آموزش و پرورش، رسانهی ملی، سایر رسانههای مکتوب، تصویری و صوتی، فرهنگ عامه، حوزهها و دانشگاهها و ... نشان میدهد که ما متناسب با سیر تکاملی انقلاب و افزایش مسألهها و دشمنیهای دشمنانش، روح حماسه را بر کالبد جمیع هویتهای فردی، قومی، سازمانی، منطقهای و ملی خود ندمیدهایم.
بهراستی امروزه در ایران تا چه اندازه میتوان سخنرانی حماسی شنید؟ چند کتاب داستان یا شعر حماسی را میتوانیم برای کودکانمان متناسب با نیازهای قرن پانزدهمی خود و در مسیر پیشرفت کشورمان تهیه کنیم؟ چقدر سرود و فیلم حماسی از رسانهی ملی میشنویم و میبینیم؟ شخصیت دختر و پسر نوجوان و جوان ایرانی، دانشجو، زن خانهدار، مرد کارگر و کارمند ایرانی برای حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود کجا باید از حماسه پُر شود؟ آیا اهالی هنر و ادب و رسانه و منبر و کلاس، تمرین و مشقی برای حماسهسرایی و حماسهسازی دارند؟
رصد فضای حماسی کشور
ب) ایرانی مسلمان، ظرفیتهای بالقوهی منابع حماسی و تاریخی، ملی و دینی خود را هنوز بهقدر کفایت استحصال نکرده است؛ نه حماسههای زندگی معصومین علیهمالسلام -بهویژه حماسهی کربلا- و نه حماسهی هشت سال دفاع مقدس و نه حماسهی سازندگی و مدیریت و جامعهسازی این سه دههی حماسی را. انقلابی که نهتنها توانست کشور را علیرغم همهی هجمهها و دشمنیهایی که حتی درصدی از آن میتوانست ریشهی ملتی را بخشکاند، سرپا نگهداشته است، بلکه رشد و پیشرفت در جمیع شئونات علمی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی را به ثبت رسانیده است. این مهم جز با حماسههایی که در کارگاهها، کارخانهها، بیمارستانها، ادارات، مدارس، خانهها و بازارهای ایران اسلامی که به دست تکتک ایرانیان غیور در طی این سی سال رقم خورده، نبوده است.
حماسه هنوز به اندازهی کافی معرفی نشده و بازآفرینی هنری و ادبی و علمی دربارهی آن پدید نیامده است. ظرفیتهای حماسی که در تکتک افراد تاریخ اسلام و معاصر ما وجود دارد، هنوز در زندگی ما ایرانیان کاملاً احیا و متبلور نشده است. متأسفانه اغلب حماسههای ناب و اصیل ایران، برای جوانان امروز ایران ناشناخته مانده و بدون پند و درس برای امروز، به گوشهی غفلت افتادهاند.
پروژهها، مسألهها و گردنههایی که ایران اسلامی در تداوم موفقیتهایش با آنها مواجه است، حماسهآفرینی میطلبد. لازم است قرارگاهی -همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی- نسبت به مسألهی دمیدن روح حماسه و خلق فرهنگ حماسهآفرینی، اقدامی راهبردی و حاکمیتی داشته باشد. رصد فضای حماسی کشور، ترسیم وضع موجود در قبال عناصر و مؤلفههای حماسی مطلوب ایرانی-اسلامی و تدوین سیاستها و تنظیم مقررات حمایتی و تشویقی از بازآفرینی و احیای این مؤلفهها و فراخوان عظیم همهی اهالی هنر و رسانه و نخبگان برای خلق و آفرینش آثار حماسی، از اقدامات لازم نهادهای فرهنگی کشور است.
حماسه و سبک زندگی
ج) حماسه برای ایران اسلامی، دلمشغولی روح و قلقلک هیجان و خلسهی شیرین در کنار امواج خوابآور آرزوها نیست. کارکرد حماسه برای ایرانیان مسلمان در دههی چهارم پیشرفتش، غیر از کارکرد حماسهی «ایلیاد و اودیسه» یا اسطورهخوانی پای کرسی گرم در شبهای دراز زمستانی است. ما نیاز داریم که حماسهها را در عرصههای مختلف زندگی -سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- برای اصناف و طبقات مختلف مردمی به نحوی ملموس و کاربردی نسبت به زندگی روزانهی آنها تعریف کنیم. حماسهی اقتصادی یا اجتماعی یک زن خانهدار، حماسهی اقتصادی یا علمی یک نوجوان دانشآموز، حماسهی یک خانواده، یک سازمان یا یک شهر، باید طوری تعریف شده باشد که تصویری ملموس و کاربردی از سبک زندگی شخص را در اختیارش قرار دهد. حماسه حرکتی جهشگونه است که همهی عرصههای بهظاهر غیر حماسی و روزمره را درمینوردد. همانطور که رهبر انقلاب گفتند: «این میشود حماسه. آحاد مردم -چه در مصرفشان، چه در تولیدشان؛ بخشهای مولد یکجور، بخشهای مصرفکننده یکجور، بخشهای خدمات یکجور- بدانند که برای پیشرفت کشور حرکتِ جهشگونه لازم است، خلق حماسه لازم است. آن وقت کشور پیش خواهد رفت، استقرار پیدا خواهد شد.»(بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور ۱۳۹۲/۲/۷)
زندگی حماسی باید با شاخصهایی دقیق در زندگی ما ساری و جاری باشد. ایرانی امروز اگر با عدد و رقم آمار پیشرفتهای اقتصادیاش را میشنید و خود را در مقایسه با تاریخی که بر ملل دیگر گذشته میدید، غرور و عزتی بیش از آنچه امروز داشت، به وی دست میداد و اینگونه است که سیاهنماییهای داخلی و خارجی بیاثر میماند.
همهی ملتهای موفق و راقیه، چنین زمینهای را ولو در چهارچوبهای بومی خود داشتهاند. به دانشآموزان کرهای دههی شصت آموخته بودند که همکلاسیهایشان را که شکلات خارجی یا نوشتافزار خارجی داشتند، خائن به میهن و پیشرفت کشورشان ببیند، زیرا کشورشان ارز خارجی محدود خود را فقط باید برای واردات فناوریهای پیشرفته به کشورشان مصرف میکرد! امروزه اما فرزندان ایرانزمین وقتی تمامی نوشتافزارشان خارجی است، آیا غیرتمندانه اعتراض میکنند؟! زنان خانهدار ایرانی آیا خرید کالای ایرانی ولو کمکیفیت و گرانتر را مجاهدت میبینند یا اصلا حاضر به این مجاهدت هستند؟! ...
ابزاری کارآمد
د) امروز ما نیازمند کارکردهایی هستیم که یا جز به حماسه نصیبمان نمیشود، یا اینکه حماسه ابزاری کارآمد در برخوداری از آنهاست. حماسه با چهارچوب مفهومی اسلامی -که از کتاب حماسهی حسینی شهید مطهری در نیم قرن پیش استخراج کردیم- باعث میشود که جهت و سمت و سوی فعالیتها به سوی حقطلبی و نورانیت و عدالتخواهی و ایستادگی و مقاومت بماند. یادآوری مجد و عظمتی که داشتهایم و در سیر تاریخی آفرینش انسان خواهیم داشت، روح امید را در جان تکتک ما میدمد، شدت و صلابت، حمیت، همت، دلاوری و دلیری را برای فرزندان ایران اسلامی تضمین میکند و به اینها معنی میبخشد. اینگونه است که اقتصادی مقاومتی در چهارچوب این انقلاب، معنایی جز مقاومت در اقتصادهای دیگر مییابد.
به دانشآموزان کرهای دههی شصت آموخته بودند که همکلاسیهایشان را که شکلات یا نوشتافزار خارجی داشتند، خائن به میهن و پیشرفت کشورشان ببیند، زیرا کشورشان ارز خارجی محدود خود را فقط باید برای واردات فناوریهای پیشرفته به کشورشان مصرف میکرد! امروزه اما فرزندان ایرانزمین وقتی تمامی نوشتافزارشان خارجی است، آیا غیرتمندانه اعتراض میکنند؟! زنان خانهدار ایرانی آیا خرید کالای ایرانی ولو کمکیفیت و گرانتر را مجاهدت میبینند یا اصلا حاضر به این مجاهدت هستند؟!
انسان حماسی امیدوار است؛ امیدی واقعبینانه و واقعگرایانه. «حماسهآفرینی این است: فضای بدبینی به وجود نیاید. فضای سوء ظن به وجود نیاید. فضای امید، فضای خوشبینی، فضای نگاه به چشماندازها به وجود آید. چشماندازهایی که قطعی است، یقینی است، حقیقی است، تلقینی نیست.»(بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۹۲/۲/۱۱)
انسان حماسی در مقابل فشارها سر خم نمیکند، ذلت نمیپذیرد، با اتکال به خدا و همهی نیروهای الهی، خود را در صحنهی کارزار و زندگی تنها نمیبیند و به نتیجهبخشی تلاشهای خالصانهی خود اطمینان دارد. اکسیر حماسه را اگر به وجود هر انسانی بزنند، چنان علوّ و تعالی به روح وی میدمد که دیگر به مراتب و منازل نازل اکتفا نمیکند و دست به ناحق و باطل نمیآلاید؛ «مَن هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرّهُ»۲ و «ما زنا غیور قط»۳ و ...
حماسه نیروی لایزال و مداوم حرکت به سوی بزرگیها و بزرگواریهاست. حماسه -به معنی رایج جهانی آن- ممکن است گونههای نادر یا حتی مدافعان ویتکنگی و عملیاتکنندگان انتحاری ژاپنی را نیز شامل شود، اما حماسهی شیعی با فلسفهی آفرینش و غایت الهی، با فلسفهی تاریخ و سیر تکاملی بشر، با انسان و کرامت وی، با دردها و آلام بشریت گذشته و نسلهای آینده گره میخورد و مواردی همچون حسین علیهالسلام و یاران او را میآفریند، چونان امام خمینی رضواناللهعلیه و یاران او؛ از شهدای انقلاب و دفاع مقدس تا جانبازان و ایثارگران. حماسه به فرد و جامعه هویت میدهد، چراکه وی را به خیل بزرگان و بزرگواران تاریخش وصل میکند. حافظههای تاریخی را زنده نگه میدارد و پیوندی میشود با گذشته.
مهمترین نیروی جهش
حماسه تأمینکننده و ضامن عنصر مردمی در نظام است. اقتصاد مقاومتی تنها با حماسه است که مردمی میشود و مردمی میماند. حماسه جز با مردم و در مردم شکل نمیگیرد. «حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی، هر دو مقوله از مقولاتی است که آحاد ملت در آن میتوانند نقش ایفاء کنند، و تا آحاد ملت نقش ایفاء نکنند، حماسه بهوجود نمیآید.»(بیانات در دیدار جمعی از فرهنگیان ۱۳۹۲/۲/۱۸)
ملتی که اهداف بلند و والا دارد و میخواهد چشم به موفقیتها و پیشرفتهای بزرگ داشته باشد، بدون حماسه راه به جایی نمیبرد. حماسه مهمترین نیروی جهش و برداشتن گامهای بزرگ به سوی مقاصد عالی و والاست. «کشور ما و ملت بزرگ ما با اهداف و آرمانهایی که دارد، به حماسهسازی در بخشهای مختلف نیاز دارد. ما باید با جهش پیش برویم. برادران و خواهران عزیز! این ملت با همهی استعدادی که دارد، در طول دوران طولانی اختناق -که بعد هم این اختناق همراه شد با دخالت بیگانگان و سلطهی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بیگانگان- عقب ماند. از جادهی علم عقب ماندیم. از سازندگی عقب ماندیم. از اقتصاد عقب ماندیم. دچار آفتهای گوناگون فرهنگی و معرفتی شدیم. انقلاب این فرصت را در مقابل ملت ایران گذاشت که این عقبماندگی را جبران کند، و میبینید که در طول سه دههی گذشتهی انقلاب، ملت ایران چه مهارتی از خود نشان داد، چه پیشرفتی کرد، چه استعدادی در وجود خود ارائه کرد به همهی بینندگان در سرتاسر عالم.»(بیانات در دیدار جمعی از فرهنگیان ۱۳۹۲/۲/۱۸)
پینوشتها:
۱. بخشی از آیهی ۸ سورهی منافقون؛ عزت و اقتدار از آن خدا و رسول او و مؤمنان است.
۲. حدیث از امام هادی علیهالسلام: از شرّ کسی که خودش را سبک شمارد، ایمن مباش.
۳. حکمت ۳۰۵ نهجالبلاغه: انسان شریف و غیور زنا نمیکند.