1392/05/21
یادداشتی از دکتر حسن خجسته
آثار افطاری ساده
یکی از سنتهای پسندیدهی ماه مبارک رمضان برپایی سفرههای افطاری ساده و بیپیرایهای است که در مساجد و محلهای عمومی شهر و روستا گسترده میشود. این سنت ممدوح در خطبههای نماز عید فطر امسال رهبر معظم انقلاب مورد تمجید ایشان قرار گرفت: «یک سنت خوب هم امسال بیش از سالهای دیگر دیده شد که خوب است مورد توجه قرار بگیرد و آن، افطاری دادنهای ساده و بیپیرایه در مساجد و در خیابانها بود در بیشتر شهرهای کشور - که بسیار کار شایستهای است - در مقابل افطاریهای مسرفانهای که شنیده شد، دانسته شد که بعضیها به بهانهی افطار، حرکات و عمل مسرفانه انجام میدهند و به جای اینکه در ماه رمضان وسیلهای بشوند برای نزدیکی روحی به فقرا و مستمندان، با این عمل، با این حرکت، خود را در لذات جسمانی غرق میکنند.» دکتر حسن خجسته، معاون برنامهریزی و نظارت سازمان صداوسیما در یادداشتی به بررسی نقش رسانه در گسترش این سنت حسنه به عنوان یک مناسک۱ دینی – اجتماعی پرداخته است.
دو فرصت در ماه رمضان
در ماههای مبارک رمضان همواره دو فرصت پیش روی ما قرار دارد. این ماه در وهلهی نخست فرصتی برای خودسازی و تهذیب نفس و نزدیکی به خدا است. فرد به اصلاح رفتار و اعمال و ارتباطش با خدا و خلق او می پردازد. او میکوشد تا از هر آنچه که رابطهاش را با خدا و خلق او مخدوش میکند پرهیز کند. از جملهی این امور میتوان به اعمالی اشاره کرد که حق دیگران را تضییع میکند مانند غیبت کردن. این اعمال به شدت رابطهی فرد با خدا را مکدر میکند.
فرصت دوم که خود ناشی از فرصت نخست است، آمادگی جامعه برای اصلاح هنجارها و رفتارهای جمعی است. تفاوت این دو فرصت در این است که فرصت نخست کاملاً در اختیار فرد بوده تا او برحسب درک اهمیت آن و میزان توان و آمادگی خود از آن بهرهبرداری کند، اما استفاده از فرصت دوم، معطوف به میزان درک و شناخت این فرصت از سوی مسئولان و کارگزاران حکومت و توان برنامهریزی و اجرایی آنها است.
یکی از فرصتهای نادر ماه مبارک رمضان، ترویج سنت «افطاری» است که آثار فردی و اجتماعی بسیاری دارد. این سنت نیز همانند بسیاری از سنن پسندیده به دلیل مشکلات گوناگونی مانند مسائل اقتصادی، تغییر باورهای اجتماعی دربارهی سطح ارتباطات با دیگران، غلبهی تجملگرایی در خانوادهها و البته جابجایی جمعیت و مهاجرتهای محلی و منطقهای در برخی موارد گرفتار غبار فراموشی شده است. زیرا سنتها معمولاً در روابط نزدیک اجتماعی از نوع معاشرت، پایدار میمانند و این همان چیزی است که با مهاجرتها تقریباً از بین میرود، چون بنای زندگی در شهرهای بزرگ در ناشناس بودن است. البته گاهی برخی اقوام پس از مهاجرت ارتباطات جدیدی میان خود به وجود میآورند که اگر به درستی هدایت شود میتواند کارکردهای مثبت و البته متفاوتی داشته باشد. تفاوت سنت افطاری با دیگر سنتها، اصلاح و تقویت رابطهی فرد با خدا و با عموم جامعه خصوصاً جامعهی مؤمنان است. از این جهت به سختی میتوان جایگزینی دیگر برای سنت افطاری در ماه رمضان یافت.
سنت افطاری به مثابه یک مناسک اجتماعی
سنت افطاری رایج، امروزه در حد فامیل و آشنایان خانوادگی مانده است و کمتر شاهد افطاری دادن به غیر از کسانی که به خانههای افراد رفت و آمد میکنند هستیم. البته گاه افطاریهایی به عنوان نذری در برخی شبهای خاص ماه رمضان به همسایگان یا حتی چای و شربت دادن در کنار خیابانها دیده میشود. همچنین سنت خوبی نانواها دارند که در برخی روزهای این ماه مبارک، نان را به رایگان توزیع میکنند. اما هیچ یک از اینها نمیتواند عنوان «افطاری» داشته باشد. آنچه ما در این یادداشت به دنبال آن هستیم، ترویج افطاری دادن به عنوان پهن کردن سفره در مسجد، یا توزیع یک «بسته» شامل افطاری ساده به مردم رهگذر و ناشناس یا افراد در یک محله است. این نوع از افطاری دادن هر چند وجود دارد، اما خیلی گسترده نیست.
سنت افطاری که غالباً محدود به روابط فامیلی، همسایگی و حداکثر محلی بوده است تا تبدیل آن به یک سنت یا مناسک گستردهی اجتماعی، راهی طولانی اما شیرین در پیش دارد که مبتنی بر مخاطبشناسی خاصی در رسانه است. اینگونه مخاطبشناسی در جامعهی ایران که بر اساس عمل فرد به فرایض و واجبات دینی انجام میشود میتواند بسیار کارآمد باشد.
الگوی مخاطبشناسی
مجموعهی افراد جامعه را از این جهت میتوان در منحنی ریاضی نرمال (گوس) قرار داد. در این صورت شش گروه وجود خواهد داشت که به صورت یک طیف قابل مشاهده است. در یک سر این طیف «عاشق روزه» و در سوی مقابل «منکر روزه» حضور دارند. گروه اول کسانی هستند که شاید در هر سال بیش از سه ماه روزهداری میکنند. اینها اغلب بندگان صالح و شایستهی خدا هستند که توجه بسیاری به تکالیف دینی و مستحبات برای تقرب هرچه بیشتر الیالله دارند و گروه دیگر که بسیار نادر و اندک هستند را میتوان بندگان شیطان نامید. دنیا برای آنها همهچیز است و جز در راه دنیا قدمی برنمیدارند. چهار گروه دیگر که اکثریت مطلق را دارند عبارتند از: «طالب روزه»، «عامل روزه»، «غافل روزه» و «کاهل روزه». در فرصتی مناسب باید به تعریف و تفسیر دینی و اجتماعی و همچنین الگوی مخاطبشناسی هر گروه پرداخت. البته این الگو پایه و مبنایی برای جستجو در میان مخاطبان و تغییرات کمی و کیفی هر یک از گروههای ششگانه میباشد.
طبق این الگو، ترویج سنت افطاری و گسترش آن در سطح جامعه، نه فقط در مساجد و مراکز دینی بلکه در گسترهی شهرها و روستاها و بهطور کلی مراکز جمعیتی، عامل مهم اتصال حداقل پنج گروه اجتماعی گفته شده در منحنی فوق (به جز گروه منکر روزه) به یکدیگر است تا در یک زمینهی دینی رابطهای از نوع معاشرت برقرار سازند. اگر این سنت از محاق خارج شود که الحمدالله طلیعهی خوش آن پیداست، آثار و برکات زیادی در زندگی مادی و معنوی فردی و اجتماعی برجای خواهد گذاشت، همچنانکه در ماه محرم شاهد آثار و نتایج شگرف مادی و معنوی مناسک شدن سنت «عزاداری» در میان آحاد و اقشار جامعه هستیم.
آثار و نتایج مناسک شدن «افطاری»
برای رسانهی ملی و سایر رسانهها «افطاری» هستهی اصلی و نقطهی کانونی بهرهبرداری اجتماعی از ویژگیهای ممتاز ماه مبارک رمضان است، زیرا شیاطین دربند هستند و دلها و جانها آمادهتر از هر زمان دیگر برای قرارگرفتن در مسیر الیالله هستند. هرچند چیستی و چگونگی مناسکسازی افطاری و گسترش آن در همهی سطوح جامعه و نقش و کارکردهای رسانههای جمعی و رسانههای سنتی، محتاج بحث مستوفا در فرصت مناسبی است، اما برخی از آثار و نتایج آن را در همین مختصر میتوان برشمرد:
یکم: جلب رحمت واسعهی خداوند برای مشارکتکنندگان و جامعهی آنها که به عنوان بزرگترین دستاورد
دوم: تلطیف ارتباطات میان فردی و اجتماعی و آمادگی برای اصلاح روابط میان دیگران و جامعه
سوم: تقویت هویت دینمداری فرد و جامعه و ایجاد مقاومت در برابر هرگونه زمینههای تضعیف یا تخریب باورها و رفتارهای دینی
چهارم: تقویت احساس شادمانی فردی و جمعی به دلیل رضایت از نتیجهی مشارکت در مناسک افطاری
پنجم: تقویت مشارکت اجتماعی در یک زمینهی دینی و مردمی
اینها برخی از نتایج فوری گسترش افطاری از یک سنت محدود به یک مناسک گستردهی اجتماعی است. هرچند مهاجرتها و جابجایی مردم و جمعیتها زمینههای اجتماعی این مناسک را محدود کرده است، اما مخاطبشناسی بر اساس الگوی فوق سهولت این کار را بیش از پیش روشن میسازد. نهادینهسازی این رفتار و مناسکسازی گستردهی آن در سطح عموم مردم بهطور طبیعی محتاج همگرایی سازمانهای مسئول و همراهی آنها با داوطلبان و گروههای علاقمند و فعال است.
بدون شک زمینههای مثبت و آمادهی اجتماعی برای فعالیتهای دینی و وجود خیل مشتاقان در جامعه که در میان گروههای پنجگانهی مخاطبان حضور دارند نوید شکلگیری این مناسک ارزشمند را میدهد. اگر برنامهریزی هوشمندانهای صورت بگیرد سرعت گسترش و نهادینهشدن این سنت و تبدیل آن به یک مناسک دینی - اجتماعی عمومی، همگان را مبهوت خواهد کرد. به امید آن روز.
پینوشت:
۱. «مناسک» نمایش یک فعل به صورت جمعی است که افراد از آن طریق خویشتن خود را شکل می دهند و هویت جدیدی مییابند.
دو فرصت در ماه رمضان
در ماههای مبارک رمضان همواره دو فرصت پیش روی ما قرار دارد. این ماه در وهلهی نخست فرصتی برای خودسازی و تهذیب نفس و نزدیکی به خدا است. فرد به اصلاح رفتار و اعمال و ارتباطش با خدا و خلق او می پردازد. او میکوشد تا از هر آنچه که رابطهاش را با خدا و خلق او مخدوش میکند پرهیز کند. از جملهی این امور میتوان به اعمالی اشاره کرد که حق دیگران را تضییع میکند مانند غیبت کردن. این اعمال به شدت رابطهی فرد با خدا را مکدر میکند.
فرصت دوم که خود ناشی از فرصت نخست است، آمادگی جامعه برای اصلاح هنجارها و رفتارهای جمعی است. تفاوت این دو فرصت در این است که فرصت نخست کاملاً در اختیار فرد بوده تا او برحسب درک اهمیت آن و میزان توان و آمادگی خود از آن بهرهبرداری کند، اما استفاده از فرصت دوم، معطوف به میزان درک و شناخت این فرصت از سوی مسئولان و کارگزاران حکومت و توان برنامهریزی و اجرایی آنها است.
یکی از فرصتهای نادر ماه مبارک رمضان، ترویج سنت «افطاری» است که آثار فردی و اجتماعی بسیاری دارد. این سنت نیز همانند بسیاری از سنن پسندیده به دلیل مشکلات گوناگونی مانند مسائل اقتصادی، تغییر باورهای اجتماعی دربارهی سطح ارتباطات با دیگران، غلبهی تجملگرایی در خانوادهها و البته جابجایی جمعیت و مهاجرتهای محلی و منطقهای در برخی موارد گرفتار غبار فراموشی شده است. زیرا سنتها معمولاً در روابط نزدیک اجتماعی از نوع معاشرت، پایدار میمانند و این همان چیزی است که با مهاجرتها تقریباً از بین میرود، چون بنای زندگی در شهرهای بزرگ در ناشناس بودن است. البته گاهی برخی اقوام پس از مهاجرت ارتباطات جدیدی میان خود به وجود میآورند که اگر به درستی هدایت شود میتواند کارکردهای مثبت و البته متفاوتی داشته باشد. تفاوت سنت افطاری با دیگر سنتها، اصلاح و تقویت رابطهی فرد با خدا و با عموم جامعه خصوصاً جامعهی مؤمنان است. از این جهت به سختی میتوان جایگزینی دیگر برای سنت افطاری در ماه رمضان یافت.
سنت افطاری به مثابه یک مناسک اجتماعی
سنت افطاری رایج، امروزه در حد فامیل و آشنایان خانوادگی مانده است و کمتر شاهد افطاری دادن به غیر از کسانی که به خانههای افراد رفت و آمد میکنند هستیم. البته گاه افطاریهایی به عنوان نذری در برخی شبهای خاص ماه رمضان به همسایگان یا حتی چای و شربت دادن در کنار خیابانها دیده میشود. همچنین سنت خوبی نانواها دارند که در برخی روزهای این ماه مبارک، نان را به رایگان توزیع میکنند. اما هیچ یک از اینها نمیتواند عنوان «افطاری» داشته باشد. آنچه ما در این یادداشت به دنبال آن هستیم، ترویج افطاری دادن به عنوان پهن کردن سفره در مسجد، یا توزیع یک «بسته» شامل افطاری ساده به مردم رهگذر و ناشناس یا افراد در یک محله است. این نوع از افطاری دادن هر چند وجود دارد، اما خیلی گسترده نیست.
این افطاریهایی که در شهرهای مختلف انسان میشنود که افراد خیّر در مساجد، در معابر عمومی جمع میشوند، افطاری فراهم میکنند، مردم افطار میکنند، کارهای بسیار خوبی است؛ مایهی صفا و صمیمیت و نزدیکی و در واقع حق ماه رمضان را ادا کردن است، که یکی از حقوق ماه رمضان، همین نیکی به برادران، همراهی با نزدیکان، با برادران مسلمان و کمک به یکدیگر است. (بیانات رهبر انقلاب ۱۳۸۷/۶/۳۰)
سنت افطاری که غالباً محدود به روابط فامیلی، همسایگی و حداکثر محلی بوده است تا تبدیل آن به یک سنت یا مناسک گستردهی اجتماعی، راهی طولانی اما شیرین در پیش دارد که مبتنی بر مخاطبشناسی خاصی در رسانه است. اینگونه مخاطبشناسی در جامعهی ایران که بر اساس عمل فرد به فرایض و واجبات دینی انجام میشود میتواند بسیار کارآمد باشد.
الگوی مخاطبشناسی
مجموعهی افراد جامعه را از این جهت میتوان در منحنی ریاضی نرمال (گوس) قرار داد. در این صورت شش گروه وجود خواهد داشت که به صورت یک طیف قابل مشاهده است. در یک سر این طیف «عاشق روزه» و در سوی مقابل «منکر روزه» حضور دارند. گروه اول کسانی هستند که شاید در هر سال بیش از سه ماه روزهداری میکنند. اینها اغلب بندگان صالح و شایستهی خدا هستند که توجه بسیاری به تکالیف دینی و مستحبات برای تقرب هرچه بیشتر الیالله دارند و گروه دیگر که بسیار نادر و اندک هستند را میتوان بندگان شیطان نامید. دنیا برای آنها همهچیز است و جز در راه دنیا قدمی برنمیدارند. چهار گروه دیگر که اکثریت مطلق را دارند عبارتند از: «طالب روزه»، «عامل روزه»، «غافل روزه» و «کاهل روزه». در فرصتی مناسب باید به تعریف و تفسیر دینی و اجتماعی و همچنین الگوی مخاطبشناسی هر گروه پرداخت. البته این الگو پایه و مبنایی برای جستجو در میان مخاطبان و تغییرات کمی و کیفی هر یک از گروههای ششگانه میباشد.
طبق این الگو، ترویج سنت افطاری و گسترش آن در سطح جامعه، نه فقط در مساجد و مراکز دینی بلکه در گسترهی شهرها و روستاها و بهطور کلی مراکز جمعیتی، عامل مهم اتصال حداقل پنج گروه اجتماعی گفته شده در منحنی فوق (به جز گروه منکر روزه) به یکدیگر است تا در یک زمینهی دینی رابطهای از نوع معاشرت برقرار سازند. اگر این سنت از محاق خارج شود که الحمدالله طلیعهی خوش آن پیداست، آثار و برکات زیادی در زندگی مادی و معنوی فردی و اجتماعی برجای خواهد گذاشت، همچنانکه در ماه محرم شاهد آثار و نتایج شگرف مادی و معنوی مناسک شدن سنت «عزاداری» در میان آحاد و اقشار جامعه هستیم.
آثار و نتایج مناسک شدن «افطاری»
برای رسانهی ملی و سایر رسانهها «افطاری» هستهی اصلی و نقطهی کانونی بهرهبرداری اجتماعی از ویژگیهای ممتاز ماه مبارک رمضان است، زیرا شیاطین دربند هستند و دلها و جانها آمادهتر از هر زمان دیگر برای قرارگرفتن در مسیر الیالله هستند. هرچند چیستی و چگونگی مناسکسازی افطاری و گسترش آن در همهی سطوح جامعه و نقش و کارکردهای رسانههای جمعی و رسانههای سنتی، محتاج بحث مستوفا در فرصت مناسبی است، اما برخی از آثار و نتایج آن را در همین مختصر میتوان برشمرد:
یکم: جلب رحمت واسعهی خداوند برای مشارکتکنندگان و جامعهی آنها که به عنوان بزرگترین دستاورد
دوم: تلطیف ارتباطات میان فردی و اجتماعی و آمادگی برای اصلاح روابط میان دیگران و جامعه
سوم: تقویت هویت دینمداری فرد و جامعه و ایجاد مقاومت در برابر هرگونه زمینههای تضعیف یا تخریب باورها و رفتارهای دینی
چهارم: تقویت احساس شادمانی فردی و جمعی به دلیل رضایت از نتیجهی مشارکت در مناسک افطاری
پنجم: تقویت مشارکت اجتماعی در یک زمینهی دینی و مردمی
اینها برخی از نتایج فوری گسترش افطاری از یک سنت محدود به یک مناسک گستردهی اجتماعی است. هرچند مهاجرتها و جابجایی مردم و جمعیتها زمینههای اجتماعی این مناسک را محدود کرده است، اما مخاطبشناسی بر اساس الگوی فوق سهولت این کار را بیش از پیش روشن میسازد. نهادینهسازی این رفتار و مناسکسازی گستردهی آن در سطح عموم مردم بهطور طبیعی محتاج همگرایی سازمانهای مسئول و همراهی آنها با داوطلبان و گروههای علاقمند و فعال است.
بدون شک زمینههای مثبت و آمادهی اجتماعی برای فعالیتهای دینی و وجود خیل مشتاقان در جامعه که در میان گروههای پنجگانهی مخاطبان حضور دارند نوید شکلگیری این مناسک ارزشمند را میدهد. اگر برنامهریزی هوشمندانهای صورت بگیرد سرعت گسترش و نهادینهشدن این سنت و تبدیل آن به یک مناسک دینی - اجتماعی عمومی، همگان را مبهوت خواهد کرد. به امید آن روز.
پینوشت:
۱. «مناسک» نمایش یک فعل به صورت جمعی است که افراد از آن طریق خویشتن خود را شکل می دهند و هویت جدیدی مییابند.