1389/09/13
درباره نشست «اندیشههای راهبردی»
باید نخبگان جدید وارد عرصه شوند
نخستین نشست «اندیشههای راهبردی» حول موضوع «الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت» چهارشنبه شب هفتهی گذشته با میزبانی رهبر معظم انقلاب برگزار شد. در این نشست اساتید، صاحبنظران و محققین در دو بخش ارائه مقاله و بحث آزاد نظرات و دیدگاههای خود ارائه دادند. گرچه این دیدار بیش از چهار ساعت به طول انجامید اما با این وجود، بسیاری از اساتید نتوانستند به بیان نظرات خود بپردازند. دکتر حسین عیوضلو از جملهی این اساتید بود. یادداشت زیر نقطه نظرات این استاد اقتصاد در رابطه با نشست مذکور و موضوع آن است:
درباره نشست علمی چهارشنبه شب
حضور در این نشست تجربه بسیار خوبی بود، بهخصوص وقتی از نزدیک اهتمام بالای رهبری را مشاهده و لمس کردم. همانطور که رهبر انقلاب گفتند، این نشست اولین تجربه در این زمینه بعد از گذشت سی و دو سال بوده است. لذا ما امیدواریم این نوع جلسات با همین صبر و حوصله و الزاماتی که مورد اشاره ایشان بود استمرار پیدا کند. و به نحوی باشد که از همهی ظرفیتهای کشور استفاده شده و نخبگان جدید بتوانند وارد این عرصه شوند.
به نظر بنده میتوان سخنرانیها و مقالاتی که در این نشست ارائه شد را به دو بخش تقسیم کرد: 1. ارائه مطالب توسط چهرههای شناخته شده کشور 2. ارائه مطالب توسط چهرههای جدید. ارزیابی بنده این است که چهرههای جدید و ناشناخته خیلی بهتر مسائل را مطرح کردند. نکته قابل توجه این بود که در سخنان چهرههای جدید خیلی جملات کلیشهای مطرح نشد و با یک دید انتقادی و نوعی جراحی در رابطه با موضوع، مباحثی مطرح شد. البته باید گفت که مجموع سخنرانیها و نظرات مطروحه، معرّف تمامی ظرفیت کشور نبود. کارهای خوبی در این عرصه از سوی متفکران داخلی و خارجی انجام پذیرفته است که بهتر بود ابتدا خلاصهای از این کارها از سوی دبیرخانه ارائه میگردید.
بیانات رهبر انقلاب نیز در این نشست بسیار جامع و علمی بود؛ مخصوصاً ایشان تأکید بسیاری بر عرصهی فکر و عرصهی علم داشتند که در سخنرانیها به این مباحث کمتر پرداخته شد. ضمن اینکه جمعبندی ایشان از مباحث، بسیار مناسب و نشانگر نقشهی راهی بود که در این زمینه میتوان طی کرد.
درباره موضوع نشست
درباره موضوع نشست نکات زیر حائز اهمیت است:
باید به جنبههای هستیشناسی، کلامی و زیربناهای علمی الگوی توسعه اسلامی توجه شود. آن چیزی که میتواند زیربنای این الگو باشد، قوانین اثباتی حاصل از قرآن و سنت و میراث تفکر دانشمندان و متفکران اسلامی در این زمینه است که بسیار مهم و اساسی است که به عنوان زیربنای علم اقتصاد اسلامی قرار میگیرد. البته ما هنوز ورود زیادی به این موضوعات نکردهایم.
با توجه به ظرفیت بالایی که در این جلسه مطرح شد تحقق این هدف جامع و کلان، مستلزم برنامهریزی منسجم برای مدیریت فضای تفکر و اندیشه است. بر همین اساس باید مراقب باشیم تا این مباحث اساسی گرفتار فضای سیاستزده مخصوصاً در رسانهها نشود. چراکه این امر میتواند جلوی امکان رشد و تکامل این مباحث را بگیرد. باید بین فضای اظهارنظر در چارچوب پارادایم اسلامی با فضای رسانهای و سیاسی تفکیک قائل شد و نگذاشت که این مباحث نظری با جهتگیریها و جدلهای سیاسی خلط شود.
اقتضائات الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
برای دستیابی به این هدف بزرگ، به پیشنیازهایی نیاز داریم:
1. آزاداندیشی: رهبر انقلاب بارها در سخنرانیهایشان به این موضوع تأکید کردهاند. به نظر بنده آزاداندیشی در حوزهی نظریهپردازی، دقتهای خاصی را میطلبد. آزاداندیشی در عرصه نظریهپردازی این است که بتوان فرضیههای خطاپذیر مطرح کرد؛ یعنی ما امکان طرح فرضیههایی را داشته باشیم که توضیحدهندگی بیشتر و حتی احتمال خطا دارند. اگر اینگونه نباشد فضای علمی به وجود نمیآید. فضای خلاقیت باید با حدسهای جسورانه توأم باشد تا شکوفایی علمی و شکوفایی فکر ایجاد شود.
2. توجه به مفاهیم اساسی: مشکلی که در کشور ما پیرامون طرح مباحث راهبردی وجود دارد، تلاش برای خلاصه کردن موضوع است. این خلاصه کردن و توجه به نتیجه و نیز ورود سریع به بحث اجرایی شدن، میتواند آفت مباحث نظری و راهبردی باشد. طرح بحثهای آکادمیک و نظری باید خیلی دقیق و تخصصی و از سوی اهل نظر صورت پذیرد. بسیاری از مفاهیم دقیق علمی بدون فهم نظریه قابل درک نیستند.
3. الگوی توسعه بدون شناخت قانونمندیهای پیشرفت و تعالی میسر نیست. این قانونمندیها از جنس «اگر، آنگاه» هستند. این قواعد را به خوبی میتوانیم از قرآن و سنت استخراج کنیم. لذا منابع اسلامی از این نظر غنی هستند. این قوانین حاکم بر تصمیمگیری ما هستند و به سلیقه افراد بستگی ندارند. ما اگر به این قوانینی که از قرآن و سنت استخراج میکنیم مجهز شویم، به خوبی میتوانیم عرصه جدیدی را در علوم انسانی به دنیای علم معرفی کنیم.
برای مثال در اقتصاد میتوان تکتک این معیارها و قوانین را به قاعدههای رفتاری تبدیل کرد. به این ترتیب و با فرایندی درونزا، مجموعهای از مفاهیم در مورد عقلانیت اسلامی، بازار، آزادی و جنبههای دیگر گسترش مییابد. ضمن اینکه ما میتوانیم الگوهای رفتاری مشخص و مطلوب را برای فرد، خانواده و سازمانها و دولتها معرفی کنیم.
4. توجه به مبانی فلسفی و نظری: در طرح مباحث راهبردی باید به مبانی نظری و فلسفی آنها توجه و تأمل شود. بیشتر از همه نیز تحقیقات حوزوری مستلزم دقتهای فلسفی و نظری است که البته در این بین باید به بازار تقاضا نیز توجه شود. ما نیازمند بنیانهای فلسفی و کلامی جدید هستیم تا بر آن مبنا قوانین را از قرآن و سنت استخراج کنیم.
5. توسعه امری اجتماعی و تغییر در جهت بهبود است. اما هنوز رشتههای مربوط به تفکر اسلامی و اجتماعی از جمله فلسفه علوم اجتماعی اهمیت و گسترش قابل توجهی پیدا نکرده است. در حالی که اگر قرار است نظریه مدونی در خصوص عدالت اقتصادی و اجتماعی ارائه شود، باید در ابتدا به مباحثی نظیر اخلاق و فلسفه اجتماعی پرداخت که نظریهپردازی در باب عدالت، وابسته به آنها است.
6. اقتصاد اسلامی امکان وجود و گسترش مطلوب در جهت تبیین علت و معلولها را دارد. این علتها صرفاً عوامل مادی نیستند بلکه عوامل مادی و معنوی در شکلگیری و تأثیر علل وقوع پدیدهها تأثیر دارند. بنابراین ما کاملاً میتوانیم یک عرصهی تبیینی از تأثیر متغیرهای مختلف مادی و ارزشی در تصمیمگیری و در نتیجه شکلگیری پدیدهها ارائه بدهیم و بر این مبنا امکان پیشبینی تحول و روند متغیرها را داشته باشیم. در این چارچوب است که میتوانیم راهکار ارائه دهیم.
ما در روند فعلی، بسیاری از فکرها، چارچوبها، الگویها و رفتارهایی که بر مبنای آنها الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تجلی پیدا میکند را مشاهده نمیکنیم. لازم است در دهه «عدالت و پیشرفت» کار جدی صورت بگیرد. باید یک دست مرئی وجود داشته باشد که این رفتارها را تنظیم کند که حتماً فرابخشی باشد و از همه ظرفیتهای نخبگان استفاده کند و نیز اعتماد لازم را برایشان ایجاد کند که افراد بتوانند راحتتر و در یک فضای علمی به تولید این الگوهای رفتار بپردازند تا زیربنای تصمیمگیریهای کلان کشور قرار گیرد.
درباره نشست علمی چهارشنبه شب
حضور در این نشست تجربه بسیار خوبی بود، بهخصوص وقتی از نزدیک اهتمام بالای رهبری را مشاهده و لمس کردم. همانطور که رهبر انقلاب گفتند، این نشست اولین تجربه در این زمینه بعد از گذشت سی و دو سال بوده است. لذا ما امیدواریم این نوع جلسات با همین صبر و حوصله و الزاماتی که مورد اشاره ایشان بود استمرار پیدا کند. و به نحوی باشد که از همهی ظرفیتهای کشور استفاده شده و نخبگان جدید بتوانند وارد این عرصه شوند.
به نظر بنده میتوان سخنرانیها و مقالاتی که در این نشست ارائه شد را به دو بخش تقسیم کرد: 1. ارائه مطالب توسط چهرههای شناخته شده کشور 2. ارائه مطالب توسط چهرههای جدید. ارزیابی بنده این است که چهرههای جدید و ناشناخته خیلی بهتر مسائل را مطرح کردند. نکته قابل توجه این بود که در سخنان چهرههای جدید خیلی جملات کلیشهای مطرح نشد و با یک دید انتقادی و نوعی جراحی در رابطه با موضوع، مباحثی مطرح شد. البته باید گفت که مجموع سخنرانیها و نظرات مطروحه، معرّف تمامی ظرفیت کشور نبود. کارهای خوبی در این عرصه از سوی متفکران داخلی و خارجی انجام پذیرفته است که بهتر بود ابتدا خلاصهای از این کارها از سوی دبیرخانه ارائه میگردید.
باید بین فضای اظهارنظر در چارچوب پارادایم اسلامی با فضای رسانهای و سیاسی تفکیک قائل شد و نگذاشت که این مباحث نظری با جهتگیریها و جدلهای سیاسی خلط شود.
بیانات رهبر انقلاب نیز در این نشست بسیار جامع و علمی بود؛ مخصوصاً ایشان تأکید بسیاری بر عرصهی فکر و عرصهی علم داشتند که در سخنرانیها به این مباحث کمتر پرداخته شد. ضمن اینکه جمعبندی ایشان از مباحث، بسیار مناسب و نشانگر نقشهی راهی بود که در این زمینه میتوان طی کرد.
درباره موضوع نشست
درباره موضوع نشست نکات زیر حائز اهمیت است:
باید به جنبههای هستیشناسی، کلامی و زیربناهای علمی الگوی توسعه اسلامی توجه شود. آن چیزی که میتواند زیربنای این الگو باشد، قوانین اثباتی حاصل از قرآن و سنت و میراث تفکر دانشمندان و متفکران اسلامی در این زمینه است که بسیار مهم و اساسی است که به عنوان زیربنای علم اقتصاد اسلامی قرار میگیرد. البته ما هنوز ورود زیادی به این موضوعات نکردهایم.
با توجه به ظرفیت بالایی که در این جلسه مطرح شد تحقق این هدف جامع و کلان، مستلزم برنامهریزی منسجم برای مدیریت فضای تفکر و اندیشه است. بر همین اساس باید مراقب باشیم تا این مباحث اساسی گرفتار فضای سیاستزده مخصوصاً در رسانهها نشود. چراکه این امر میتواند جلوی امکان رشد و تکامل این مباحث را بگیرد. باید بین فضای اظهارنظر در چارچوب پارادایم اسلامی با فضای رسانهای و سیاسی تفکیک قائل شد و نگذاشت که این مباحث نظری با جهتگیریها و جدلهای سیاسی خلط شود.
اقتضائات الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
برای دستیابی به این هدف بزرگ، به پیشنیازهایی نیاز داریم:
1. آزاداندیشی: رهبر انقلاب بارها در سخنرانیهایشان به این موضوع تأکید کردهاند. به نظر بنده آزاداندیشی در حوزهی نظریهپردازی، دقتهای خاصی را میطلبد. آزاداندیشی در عرصه نظریهپردازی این است که بتوان فرضیههای خطاپذیر مطرح کرد؛ یعنی ما امکان طرح فرضیههایی را داشته باشیم که توضیحدهندگی بیشتر و حتی احتمال خطا دارند. اگر اینگونه نباشد فضای علمی به وجود نمیآید. فضای خلاقیت باید با حدسهای جسورانه توأم باشد تا شکوفایی علمی و شکوفایی فکر ایجاد شود.
2. توجه به مفاهیم اساسی: مشکلی که در کشور ما پیرامون طرح مباحث راهبردی وجود دارد، تلاش برای خلاصه کردن موضوع است. این خلاصه کردن و توجه به نتیجه و نیز ورود سریع به بحث اجرایی شدن، میتواند آفت مباحث نظری و راهبردی باشد. طرح بحثهای آکادمیک و نظری باید خیلی دقیق و تخصصی و از سوی اهل نظر صورت پذیرد. بسیاری از مفاهیم دقیق علمی بدون فهم نظریه قابل درک نیستند.
3. الگوی توسعه بدون شناخت قانونمندیهای پیشرفت و تعالی میسر نیست. این قانونمندیها از جنس «اگر، آنگاه» هستند. این قواعد را به خوبی میتوانیم از قرآن و سنت استخراج کنیم. لذا منابع اسلامی از این نظر غنی هستند. این قوانین حاکم بر تصمیمگیری ما هستند و به سلیقه افراد بستگی ندارند. ما اگر به این قوانینی که از قرآن و سنت استخراج میکنیم مجهز شویم، به خوبی میتوانیم عرصه جدیدی را در علوم انسانی به دنیای علم معرفی کنیم.
برای مثال در اقتصاد میتوان تکتک این معیارها و قوانین را به قاعدههای رفتاری تبدیل کرد. به این ترتیب و با فرایندی درونزا، مجموعهای از مفاهیم در مورد عقلانیت اسلامی، بازار، آزادی و جنبههای دیگر گسترش مییابد. ضمن اینکه ما میتوانیم الگوهای رفتاری مشخص و مطلوب را برای فرد، خانواده و سازمانها و دولتها معرفی کنیم.
4. توجه به مبانی فلسفی و نظری: در طرح مباحث راهبردی باید به مبانی نظری و فلسفی آنها توجه و تأمل شود. بیشتر از همه نیز تحقیقات حوزوری مستلزم دقتهای فلسفی و نظری است که البته در این بین باید به بازار تقاضا نیز توجه شود. ما نیازمند بنیانهای فلسفی و کلامی جدید هستیم تا بر آن مبنا قوانین را از قرآن و سنت استخراج کنیم.
اگر قرار است نظریه مدونی در خصوص عدالت اقتصادی و اجتماعی ارائه شود، باید در ابتدا به مباحثی نظیر اخلاق و فلسفه اجتماعی پرداخت که نظریهپردازی در باب عدالت، وابسته به آنها است.
5. توسعه امری اجتماعی و تغییر در جهت بهبود است. اما هنوز رشتههای مربوط به تفکر اسلامی و اجتماعی از جمله فلسفه علوم اجتماعی اهمیت و گسترش قابل توجهی پیدا نکرده است. در حالی که اگر قرار است نظریه مدونی در خصوص عدالت اقتصادی و اجتماعی ارائه شود، باید در ابتدا به مباحثی نظیر اخلاق و فلسفه اجتماعی پرداخت که نظریهپردازی در باب عدالت، وابسته به آنها است.
6. اقتصاد اسلامی امکان وجود و گسترش مطلوب در جهت تبیین علت و معلولها را دارد. این علتها صرفاً عوامل مادی نیستند بلکه عوامل مادی و معنوی در شکلگیری و تأثیر علل وقوع پدیدهها تأثیر دارند. بنابراین ما کاملاً میتوانیم یک عرصهی تبیینی از تأثیر متغیرهای مختلف مادی و ارزشی در تصمیمگیری و در نتیجه شکلگیری پدیدهها ارائه بدهیم و بر این مبنا امکان پیشبینی تحول و روند متغیرها را داشته باشیم. در این چارچوب است که میتوانیم راهکار ارائه دهیم.
ما در روند فعلی، بسیاری از فکرها، چارچوبها، الگویها و رفتارهایی که بر مبنای آنها الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تجلی پیدا میکند را مشاهده نمیکنیم. لازم است در دهه «عدالت و پیشرفت» کار جدی صورت بگیرد. باید یک دست مرئی وجود داشته باشد که این رفتارها را تنظیم کند که حتماً فرابخشی باشد و از همه ظرفیتهای نخبگان استفاده کند و نیز اعتماد لازم را برایشان ایجاد کند که افراد بتوانند راحتتر و در یک فضای علمی به تولید این الگوهای رفتار بپردازند تا زیربنای تصمیمگیریهای کلان کشور قرار گیرد.