[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هماندیشی علمای اهل تسنن و تشیع - 1385/10/25 عنوان فیش :حمایت امام(ره) از افغانستان در قضیه حمله شوروری به افغانستان کلیدواژه(ها) : دفاع از فلسطین, حمله شوروی به افغانستان, دفاع از مظلوم, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, ویژگیهای انقلاب اسلامی, علت دشمنی با انقلاب اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : جدیترین دفاع را از فلسطین، انقلاب اسلامی کرد. هیچکس، هیچ کشوری، هیچ دولتی و هیچ مردمی، از فلسطین و مبارزات فلسطینیها و انتفاضهی فلسطین، مثل ملت ایران و دولت ایران و نظام اسلامی دفاع نکردند. کمک معنوی، کمک مادی؛ ما هر چه توانستیم، کردهایم. آن وقتی که شورویها آمدند و وارد افغانستان شدند، همهی این دولتهای مسلمانی که در این منطقه بودند، با ملاحظات گوناگون سکوت کردند. امام (رضواناللَّهعلیه) صریح پیغام داد به شورویها که: باید شما از افغانستان خارج شوید. من خودم در یک مجمع بینالمللی بزرگ حضور داشتم - که آنجا غیرمتعهدها و تعداد زیادی از کشورهای اسلامی هم بودند - شاهد بودم که هیچکدام از آنها اسمی از ورود شوروی به افغانستان نیاوردند و فقط من آنجا در نطقم شدیداً حمله کردم؛ چون در آنجا یک عدهای چپها و دولتهای سوسیالیست و طرفدار شوروی بودند، به ملاحظهی آنها هیچکدام از کشورهای اسلامی، کلمهای حرف نزدند؛ فقط ما گفتیم؛ ما آنجا هم به امریکا حمله کردیم، هم به شوروی حمله کردیم؛ بدون تفاوت؛ آنها از این ناراحتند. چون این انقلاب، انقلاب اسلامی است؛ نگاه نمیکند که ملت فلسطین شیعهاند یا سنی؛ از آنها دفاع میکند. از حرکت عظیم لبنانیها دفاع میکند، از هر جمع مسلمانی در هر نقطهی از عالم که برای اسلام حرکت کنند و کار کنند، دفاع میکند؛ آنها از این ناراحتند. چون انقلاب، اسلامی است ناراحتند. مربوط به :بیانات در دیدار با رهبران گروههای جهادی افغانستان و جمعی از مسؤولان وزارت امور خارجه - 1369/08/29 عنوان فیش :لطف الهی و مجاهدتهای مردم؛عامل پیروزی مردم افغانستان کلیدواژه(ها) : تاریخ آسیا و آفریقا, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, افغانستان, تبعید آیت الله خامنه ای به ایرانشهر, حمله شوروی به افغانستان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اوضاع جهانی به سمتی میرود که پیروزی مسلمین در افغانستان، حتمی و قطعی است. دوسال پیش، ما نمیتوانستیم اینطور حرف بزنیم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، من با آقایانِ افغانیهای مبارز، دوست بودم. وقتی که «تَرَکی» کودتا کرد، من در ایرانشهر تبعید بودم. ماجرا را شنیدیم، ولی نمیدانستیم که چه خبر است؛ چون خبری به ما نرسید. ما فقط فهمیدیم که در افغانستان، حادثهیی اتفاق افتاده است. علاقهمند شده بودیم که ببینیم در آنجا چه خبر است. یعنی ارتباطات ما با افغانستان، به این شدت بود. البته بعد فهمیدیم که اینها کمونیستند؛ ولی اول روشن نبود. بنابراین، پیوندهای قلبی و عاطفی من با افغانستان و با برادران افغانی، خیلی زیاد است. از قدیم که در مشهد بودم، این ارتباطات را با برادران داشتم. من هر وقت به یاد مسألهی افغانستان میافتادم، دلم بر مظلومیت مردم افغانستان میسوخت و میگفتم، اینها چه راهی برای پیروزی دارند؟ چون همهی راهها به حسب ظاهر بسته بود و هرچه نگاه میکردیم، بنبست بود. آن قدرت اهریمنی مارکسیستی، با آن همه نیرو و با اهداف بلندمدت، تنها به افغانستان قانع نبود. مسألهی او، مسألهی استراتژیک بود؛ رسیدن به آبهای جنوب. دویست سال، روسیهی تزاری و شوروی، مجموعاً دنبال این هدف بودند. حالا از افغانستان قدم جلو گذاشتند و روزبهروز هم دارند تقویت میکنند. تمام این راهها، به حسب ظاهر بسته بود. به عراق هم که فکر میکردیم، میدیدیم که از افغانستان آسانتر است. به کشورهای دیگر هم که فکر میکردیم، میدیدیم آسانتر است. من همیشه هر وقت به یاد افغانستان میافتادم، قلبم برای این ملت واقعاً میسوخت و میگفتم: پروردگارا! به این مردم که اینطور مبارزه میکنند، ترحمی بکن. با لطف الهی و بر اثر مجاهدتها و ایمان و اخلاص مردم، تمام محاسبات جهانی به هم خورد. کار خدا این است. |