[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1384/06/17 عنوان فیش :لزوم اتقان در دربیانات و مستندات کلیدواژه(ها) : مناجات شعبانیه, اتقان کاری, قمهزنی نوع(ها) : حدیث متن فیش : اتقان در نقل، اتقان در بیان و اتقان در مستنداتِ آنچه میخواهیم به عنوان خوراک فکری به مردم بدهیم، لازم است؛ این یک شرط اساسی است؛ برای این باید فکری کرد؛ کار آسانی هم نیست؛ عرض کردم این کار بسیار مشکل است؛ با یک نشست و برخاست و تذکر و تشکیل یک نهاد درست نمیشود؛ یک همت و ارادهی جدی از نخبگان روحانی و فضلای روحانی میخواهد که بر این موضوع اصرار بورزند، پایبند باشند و دنبال کنند و از آنچه در مقابل به انسان برمیگردد، باک نکنند. ما چند سال پیش اینجا راجع به قمهزنی - امری که «بیّن الغیّ» است - مطالبی گفتیم؛ بزرگانی صحبت کردند، نجابت کردند، قبول کردند و مردمِ زیادی هم پذیرفتند؛ یک وقت دیدیم از گوشههایی سروصدا بلند شد که آقا شما با امام حسین مخالفید! معنای «سفینةالنجاة و مصباح الهدی» (1) این است که ما عملی را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلّم و بیّن است، انجام دهیم؟ باید این روشنگریها را بکنیم تا نسل جوان ما به اسلام بیشتر علاقهمند شود. گرایش جوانها را به اسلام میبینید. این گرایش، گرایش عاطفی است. این گرایش، بسیار ارزشمند است؛ اما مثل موجی است که ممکن است بیاید و برگردد. ما اگر بخواهیم این موج همچنان استمرار داشته باشد، باید پایههای فکری جوانها را محکم کنیم. ما اینهمه منبع داریم. همین دعای ابوحمزه که حضرت آقای مشکینی فرمودند، دعای امام حسین در روز عرفه، اینها را جوانهای ما میخوانند؛ اما معنایش را نمیفهمند. «الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه» (2) چقدر از اینگونه مناجاتها و از اینگونه مبانی و از این حرفهای عمیق در دعاهایی مثل مناجات شعبانیه و صحیفهی سجادیه وجود دارد که احتیاج هست ما اینها را برای جوانها بیان و تبیین و روشن کنیم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقی که دارند، بخوانند. 1 ) مدينة المعاجز ، السيد هاشم البحرانی ج 4 ص 52 ؛ كمال الدین و تمام النعمة ، شیخ صدوق ج 1 ص 264 نحوه ؛ عیون اخبار الرضا ،شیخ صدوق ج 1 ص 59 ح 29 نحوه ؛ میزان الحكمه ، محمدی ری شهری ج 4 ص 3260 نحوه ؛ فقال النبی - صلى الله عليه وآله - يا أبی بن كعب والذی بعثنی بالحق نبيا ، إن الحسين بن علی فی السماوات ، أعظم مما هو فی الأرض واسمه مكتوب عن يمين العرش : إن الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة . ترجمه : پیامبر (ص) فرمود: ای ابی بن كعب قسم به كسی كه مرا به حق به پیامبری مبعوث ساخت، براستى كه حسين بن على در آسمان بزرگتر از در زمين است و اسم او در جانب راست عرش نوشته شده است :حسین چراغ هدايت و كشتى نجات است. 2 ) إقبالالأعمال ، سید بن طاووس ص 685 ؛ بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 91 ص 96 ؛ فصل فيما نذكره من [عن] الدعاء فی شعبان مروی عن ابن خالويه أقول أنا و اسم بن خالويه الحسين بن محمد و كنيته أبو عبد الله و ذكر النجاشی أنه كان عارفا بمذهبنا مع علمه بعلوم العربية و اللغة و الشعر و سكن بحلب و ذكر محمد بن النجار فی التذييل و قد ذكرناه فی الجزء الثالث من التحصيل فقال عن الحسين بن خالويه كان إماما أوحد أفراد الدهر فی كل قسم من أقسام العلم و الأدب و كان إليه الرحلة من الأوقات و سكن بحلب و كان آل حمدان يكرمونه [و حال به حتى] و مات بها قال إنها مناجاة أمير المؤمنين علی بن أبی طالب ع و الأئمة من ولده ع كانوا يدعون بها فی شهر شعبان اللهم صل على محمد و آل محمد و اسمع دعائی إذا دعوتك و اسمع ندائی إذا ناديتك و أقبل علی إذا ناجيتك فقد هربت إليك و وقفت بين يديك مستكينا [مسكينا] لك متضرعا إليك راجيا لما لديك ثوابی [تراني] و تعلم ما فی نفسی و تخبر حاجتی و تعرف ضميری و لا يخفى عليك أمر منقلبی و مثوای و ما أريد أن أبدأ به من منطقی و أتفوه به من طلبتی و أرجوه لعافيتي و قد جرت مقاديرك علی يا سيدی فيما يكون منی إلى آخر عمری من سريرتی و علانيتی و بيدك لا بيد غيرك زيادتی و نقصی و نفعی و ضری إلهی إن حرمتنی فمن ذا الذی يرزقنی و إن خذلتنی فمن ذا الذی ينصرنی إلهی أعوذ بك من غضبك و حلول سخطك إلهی إن كنت غير مستأهل لرحمتك فأنت أهل أن تجود علی بفضل سعتك إلهی كأنی بنفسی واقفة بين يديك و قد أظلها حسن توكلی عليك [فقلت] ففعلت ما أنت أهله و تغمدتنی بعفوك إلهی إن عفوت فمن أولى منك بذلك و إن كان قد دنا أجلی و لم يدن [يدنني] منك عملی فقد جعلت الإقرار بالذنب إليك وسيلتی إلهی قد جرت على نفسی فی النظر لها فلها الويل إن لم تغفر لها إلهی لم يزل برك علی أيام حياتی فلا تقطع برك عنی فی مماتی إلهی كيف آيس من حسن نظرك لی بعد مماتی و أنت لم تولنی إلا الجميل فی حياتی إلهی تول من أمری ما أنت أهله و عد علی بفضلك على مذنب قد غمره جهله إلهی قد سترت علی ذنوبا فی الدنيا و أنا أحوج إلى سترها علی منك فی الأخرى إلهی قد أحسنت إلی إذ لم تظهرها لأحد من عبادك الصالحين فلا تفضحنی يوم القيامة على رءوس الأشهاد إلهی جودك بسط أملی و عفوك أفضل من عملی إلهی فسرنی بلقائك يوم تقضی فيه بين عبادك إلهی اعتذاری إليك اعتذار من لم يستغن عن قبول عذره فاقبل عذری [يا كريم] يا أكرم من اعتذر إليه المسيئون إلهی لا ترد حاجتی و ترجمه : مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1384/06/17 عنوان فیش :واکنش افرادی به فتوای تحریم قمه زنی رهبری کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, قمهزنی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : ما چند سال پیش اینجا راجع به قمهزنی - امری که «بیّن الغیّ» است - مطالبی گفتیم؛ بزرگانی صحبت کردند، نجابت کردند، قبول کردند و مردمِ زیادی هم پذیرفتند؛ یک وقت دیدیم از گوشههایی سروصدا بلند شد که آقا شما با امام حسین مخالفید! معنای «سفینةالنجاة و مصباح الهدی» این است که ما عملی را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلّم و بیّن است، انجام دهیم؟ باید این روشنگریها را بکنیم تا نسل جوان ما به اسلام بیشتر علاقهمند شود. گرایش جوانها را به اسلام میبینید. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1376/01/01 عنوان فیش :همراهی نظام کمونیستی شوروی سابق، با قمهزنی کلیدواژه(ها) : قمهزنی, اشاعه خرافات, شیعیان آذربایجان, تاریخ عملکرد اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی آن نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : بزرگترین دشمنی در این قسمت با اسلام، همین است که کسانی به نام اسلام، به نام دین خدا و به نام محبّت اهل بیت علیهمالسّلام، خرافاتی را اشاعه دهند که وقتی کسانی از این خرافات اطّلاع پیدا میکنند، بگویند «اگر اسلام این است، ما این اسلام را نمیخواهیم!» این، ضربهی بزرگی است. من در دو، سه سال قبل از این، راجع به قمه زدن مطلبی را گفتم و مردم عزیز ما، آن مطلب را با همهی وجود پذیرفتند و عمل کردند. اخیراً مطلبی را کسی به من گفت که خیلی برایم جالب و عجیب بود. برای شما هم آن مطلب را نقل میکنم. کسی که با مسائل کشور شوروی سابق و این بخشی که شیعهنشین است جمهوری آذربایجان آشنا بود، میگفت: آن زمان که کمونیستها بر منطقهی آذربایجان شوروی سابق مسلّط شدند، همهی آثار اسلامی را از آنجا محو کردند. مثلًا مساجد را به انبار تبدیل کردند، سالنهای دینی و حسینیهها را به چیزهای دیگری تبدیل کردند و هیچ نشانهای از اسلام و دین و تشیّع باقی نگذاشتند. فقط یک چیز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤسای کمونیستی به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزاداری کنند، هیچ کار دینی نباید بکنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، برای آنها یک وسیلهی تبلیغ بر ضدّ دین و بر ضدّ تشیع بود. بنابراین، گاهی دشمن از بعضی چیزها، اینگونه علیه دین استفاده میکند. هرجا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد. |