[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع) - 1399/08/13
عنوان فیش :روح مطهّر نبیّ‌ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), حاکمیت طاغوت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
خب بعضی از اینها [از جمله] نابرابری، تبعیض، عدم عدالت، وجود طواغیت همیشه در طول تاریخ بوده است، مال امروز نیست منتها امروز برای اِعمال این قدرت طاغوتی از ابزار علم دارد استفاده میشود، از فنّاوری دارد استفاده میشود ؛ یعنی مثلاً فرض کنید که فرعون میگفت «اَلَیسَ لی مُلکُ مِصر»؛(1) خیلی خب، در محدوده‌ی مصر هر غلطی میخواست میکرد. امروز آمریکا که همان فرعونِ آن روزِ مصر است، به کشور آمریکا اکتفا نمیکند و نمیگوید «الیس لی ملک آمریکا»! [بلکه] بلند میشود می‌آید وارد کشورهای دیگر میشود، جنگ درست میکند، تسلّط پیدا میکند، پایگاه میسازد؛ یعنی وضع این جوری است و کاری که امروز طواغیت با استفاده‌ی از دانش بشری و پیشرفت دانش میکنند، تبعیضی که هست، نابرابری‌ای که هست، جنگ افروزی‌ای که هست، از همیشه بیشتر است. واقعاً «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»؛(2) روح مطهّر نبیّ‌ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است؛ و مشتاق سعادت بشر است و مشتاق هدایت بشر است و به معنای واقعی کلمه مثل یک پدر مهربان به دنبال این است که بشر خوشبخت بشود، به صراط مستقیم هدایت بشود و به سرانجامی که به نفع او است برسد.
یک نکته‌ای که در این آیه‌ی شریفه هست، این است که این آیه در آخر سوره‌ی برائت است. سوره‌ی برائت، سوره‌ی جنگ است، سوره‌ی برائت از کفّار است، سوره‌ی امر به مبارزه و مانند اینها است؛ در آخر این سوره این جور میفرماید: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم، خطاب هم که گفتیم به همه‌ی آحاد مردم است. از این یک نکته‌ای میشود استفاده کرد و آن ،این است که آن خطابهایی که وجود دارد، مربوط به آحاد بی‌خبر و غافل غیرمسلمان نیست، مربوط به سران کفر است، مربوط به سران استکبار است. خطاب به آن تشکیلاتی است که مسلّط بر سرنوشت جوامع بشری‌اند که قرآن در یک جا از آنها تعبیر کرده است به «ائمّه‌ی کفر»: فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفرِ اِنَّهُم لا اَیمٰنَ لَهُم؛(3) یک جا هم در سوره‌ی قصص به ائمّه‌ی یدعون الی النّار [تعبیر کرده]: «وَ جَعَلنٰهُم اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار»(4) که مردم را به جهنّم میکشانند و دعوت به جهنّم میکنند. در واقع آن حدّت و شدّتی که قرآن در قبال دشمنان اسلام و کفّار ابراز میکند، در مقابل آن جریانها است. آحاد مردم کفّار، [یعنی] آنهایی هم که دنبال حقّند، مایل به حقّند، عنادی ندارند، غرضی ندارند، همان کسانی هستند که مخاطب آن جمله‌ی زیبا و شریف هستند: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم.
امروز دشمن اسلام و آن دشمن اصلی، آن «اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار»، همین استکبار و صهیونیسم است؛ اینها هستند که در واقع دارند با اسلام با همه‌ی وجود خودشان مقابله میکنند و معارضه میکنند. آخرین نمایش این معارضه هم همین نمایشی است که متأسّفانه هفته‌ی قبل در پاریس اتّفاق افتاد. این نمایش زشتی که در پاریس نشان داده شد،خیلی قابل توجّه و قابل دقّت است.
1 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 51
وَنادىٰ فِرعَونُ في قَومِهِ قالَ يا قَومِ أَلَيسَ لي مُلكُ مِصرَ وَهٰذِهِ الأَنهارُ تَجري مِن تَحتي ۖ أَفَلا تُبصِرونَ
ترجمه :
فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی‌بینید؟

2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 128
لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ
ترجمه :
به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!

3 ) سوره مبارکه التوبة آیه 12
وَإِن نَكَثوا أَيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا في دينِكُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الكُفرِ ۙ إِنَّهُم لا أَيمانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهونَ
ترجمه :
و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 41
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعونَ إِلَى النّارِ ۖ وَيَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرونَ
ترجمه :
و آنان [= فرعونیان‌] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد!


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1377/04/21
عنوان فیش : عبودیت, توحید, توحید, طاغوت, حاکمیت طاغوت
کلیدواژه(ها) : عبودیت, توحید, توحید, طاغوت, حاکمیت طاغوت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر چه ما به سمت توحید و عبودیت لله پیش برویم، شر طواغیت و اندادالله از سر ما بیشتر کم خواهد شد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/09/16
عنوان فیش :انواع عملكرد حوزه های علمیه در برابر حکومتها در دوران‌های مختلف
کلیدواژه(ها) : حوزه‌‏های علمیه, استقلال حوزه‌های علمیه, مخالفت با حوزه‌های علمیه و علما, جلوداری روحانیت در انقلاب اسلامی, جایگاه روحانیون در روند انقلاب اسلامی, تاریخ روحانیت شیعه, مواضع روحانیت نسبت به حکومتها, حضور روحانیت در صحنه, مبارزه با روحانیت, مبارزه روحانیت علیه رژیم پهلوی, جلوداری روحانیت در انقلاب اسلامی, جایگاه روحانیون در روند انقلاب اسلامی, روحانیت شیعه, تاریخ روحانیت شیعه, مواضع روحانیت نسبت به حکومتها, حضور روحانیت در صحنه, مبارزه با روحانیت, مبارزه روحانیت علیه رژیم پهلوی, تاریخ قاجاریه, نسبت حوزه و نظام اسلامی, دخالت روحانیون در حکومت دینی, نقش حوزه های علمیه در انقلاب اسلامی, میرزای قمی, مبارزات ضد استعماری علما, استقلال حوزه‌های علمیه, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, طاغوت, حاکمیت طاغوت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در گذشته، حوزه‌های علمیّه در قبال حكومتها، در محیطهای شیعی و غیرشیعی، سه نوع عملكرد داشتند: یكی این‌كه وابسته به دستگاههای قدرت بودند و روحانیتْ دولتی بود. در محیطهای مسیحی هم این‌گونه بوده و هست. حتّی در محیطهای غیرشیعی هم، روحانیت، بخشی از دستگاههای دولتی است. این، از نظر ما مردود است و قبول نداریم و آن را برای روحانیتْ مضرّ می‌دانیم. دستگاههای دولتی، نوسان و تلاطم دارند و آینده‌شان به طور دقیق قابل پیش بینی نیست. روحانیت باید همیشه امكان حضور قدرتمندانه‌ی نصیحت‌آمیز یا دخالت‌آمیز را برای خودش حفظ كند، والّا نمی‌تواند كاری انجام دهد. این خصلت هم، با این‌كه بخشی از دولت یا حكومت باشد، نمی‌سازد. حوزه باید مستقل باشد و این، یك فرض است.
فرض دوم این است كه حوزه، ضدّ و نقطه‌ی مقابل حكومت باشد. مانند حوزه‌های علمیه‌ی ما در پیش از انقلاب و در برخی از گذشته‌های دور كه روحانیت شیعه، در مقابل دستگاه حاكمه قرار داشت. علّت آن، این بود كه آن دستگاهها، دستگاههای ظلم و كفر و فساد بودند و روحانیت با آنها مخالف بود. این فرض هم بدیهی است كه امروز مصداق ندارد. حوزه‌ی علمیّه‌ی اسلام، امروز نمی‌تواند با حكومتی كه پرچم اسلام را برافراشته و اسلام را عزیز كرده و شریعت را از انزوا خارج كرده و از لحاظ اعتبار و آبرو در سطح بلندترین قلّه‌ی جهانی قرار داده است، مخالفت كند. بنابراین، فرض دوم هم مردود است. امروز این حكومتی كه وجود دارد، در مبنا و اصل، زاییده‌ی خودِ حوزه‌ی علمیّه است. چطور ممكن است كه حوزه با آن مخالفت كند؟! البته من حوزه را عرض می‌كنم. آدمهای مریض و خبیث بالذّات یا بالعَرَض را كار ندارم. آدمهای مریض و ناراحت، با هر دستگاه سیاسی‌ای مخالف نیستند. با حكومتی كه مدبّرش ساواك بود، روابط بسیار خوبی هم داشتند.امروز هم كه با دستگاه روحانیت مخالفند، از سرِ مبارزه‌جویی نیست و شجاعت مبارزه را هم ندارند. اگر تشری به آنها زده شود، از آنچه كه كرده‌اند، هفت بار استغفار خواهند كرد! دشمنی آنان از سر دنائت و خباثت است. چون می‌بینند كه حكومت اسلامی نجیبانه برخورد می‌كند، نانجیبانه در مقابلش می‌ایستند... مثلاً می‌توان مرحوم میرزای قمی رضوان اللَّه علیه را مثال زد كه نسبت به فتحعلی‌شاه با سرسختی برخورد می‌كرد و هیچ باجی به او نمی‌داد. با این‌كه فتحعلی‌شاه خیلی به میرزا هم اظهار ارادت می‌كرد؛ اما میرزا به او چندان اعتنایی نداشت. درعین‌حال، نام رساله‌ی جهاد خودش را «عبّاس‌میرزا» گذاشت؛زیرا او یكی از سرداران آن زمان بود و به‌هرحال، دولت ایران مدّت زمانی را با دولت متجاوز روس تزاری جنگیده بود و ایشان احساس تكلیف می‌كرد كه باید از ایرانیان حمایت كند. از خود شاه كه آدم فاسدی بود، نمی‌خواست به صراحت حمایت كند؛ بلكه از عبّاس میرزا كه در میدان جنگ، جنگیده بود، این‌طور تجلیل می‌كرد.
به‌هرحال، دوره‌ی بی‌اعتنایی نسبت به حكومت را باید با اغراض سیاسی صحیح و كارهای بجا پشت سر می‌گذاشت.
این روش هم، امروز قابل قبول نیست. امروز اگر روحانیت در قبال حكومت، بی‌اعتنا و بی‌مبالات باشد، هم خودش ضایع خواهد شد و هم حكومت اسلامی تضعیف می‌شود. حكومت اسلامی، حكومت قرآن و حكومت فقه و فقیه و حكومت علم و عدل است. حكومت برای گسترش آرمانهای اسلامی است. تشكیل حكومت اسلامی، آرزوی همه‌ی اولیاءاللَّه در طول تاریخ بوده است. هر فرد مؤمنی وظیفه دارد از آن دستگاه سیاسی كه اسلام را ترویج و احكام آن را پیاده می‌كند، حمایت كند. مگر عالِم دین می‌تواند نسبت به حكومت اسلامی بی‌اعتنا بماند؟! افراد كافر به اسلام، در مقابل حكومت طاغوتی بی‌اعتنا می‌مانند. «طاغوت» یعنی كسی كه در مقابل خدا، دستگاهی برپا می‌كند: انداداللَّه، شركاءاللَّه. كسانی كه خود را بنده‌ی مطیع خدا می‌دانند، برای تحقّق اهداف خدایی تلاش می‌كنند و صبح و شام در مقابل پروردگار پیشانی خضوع به خاك می‌سایند كه به آنها توفیق دهد خدمتگزار دین او باشند. اگر اینها در كشور، زمام قدرت را به دست گیرند، همه وظیفه دارند كه مانند یك عبادت، از آنان حمایت كنند.
در گوشه و كنار، شاید افرادی هستند كه خیال می‌كنند این نشانه‌ی زهد و علم آنان است كه از كار كنار بكشند و كاری با حكومت نداشته باشند. مگر چنین چیزی امكان دارد؟! البته چون می‌خواهیم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشیم، می‌گوییم: «این، نشانه‌ی بی‌خبری و غفلت آنان است.» والّا اگر غفلت و بی‌خبری نباشد، نشانه‌ی چیزهای خیلی بدی خواهد بود. پس، این فرض هم مردود است.
امروز، فرض چهارمی هم وجود دارد و آن عبارت است از حوزه‌ی علمیّه‌ی مستقلِ‌ّ از حكومت كه همكار حكومت است. كار خود را در مجموعه‌ی عظیمی كه امروز بر دوش همه است، انجام می‌دهد. وابسته به دولت نیست؛ اما به دولتْ كمك و از آن پشتیبانی می‌كند. به آن خدمت می‌دهد، آن را نصیحت و راهنمایی می‌كند و مقرّرات اسلامی را به آن می‌شناساند. امروز دستگاه قضایی در زمینه فقهی، نیازمند حوزه‌های علمیّه است و دستگاههای اجرایی و قانونگذاری، بیشتر احتیاج دارند. دانشگاهها، نیروی نظامی، كارخانه‌ها و تمام اقشار ملت، نیازمند حوزه‌های علمیّه‌اند. همچنین، این نظام، در رأس خود كسی را می‌خواهد كه پرورده این حوزه‌ها باشد. این همكاری و همگامی، باید به شكل صحیحِ آن باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش :سلامت نظام جمهوری اسلامی در مقابل فساد نظام پهلوی
کلیدواژه(ها) : حاکمیت طاغوت, سلسله پهلوی, سلامت جمهوری اسلامی, فساد رژیم پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
از آن روزی که این نظام [جمهوری اسلامی] شروع شده، تا امروز، بسیار پیش رفته‌ایم. این، قابل مقایسه با نظامهای طاغوتی یا نظامهای معمولی عالم و بخصوص با آن نظام خبیث و نجسی که قبل از انقلاب بر ایران حاکم بود، نیست. در آن‌جا مبنای دولت و حکومت و سیاست، فساد بود. از شخص محمدرضا و دوروبریهای نزدیکش بگیرید، تا سطوح پایین. این شرح حالهایشان هم که چاپ شده، لابد دیده‌اید و خوانده‌اید. شاید ده، پانزده عنوان از شرح حالهای اینها چاپ شده است. آدم می‌بیند داخل اینها، چه فساد و چه عفونتی وجود داشته؛ از آن‌جا تا سطوح پایین - وابستگانشان، دستگاههای امنیتی، دستگاههای انتظامی و نظامی - کسانی که وابسته‌ی به آنها بودند، همه فاسد بودند. البته بعضی هم در داخل دستگاهها بودند و آدمهای صالح و سالمی بودند. یعنی وابستگی‌شان نسبت به آنها، کم بود. ارتشیهای سالم داشتیم، انتظامیهای سالم داشتیم - اینها را ما دیده بودیم: افسرهای مؤمن، متدین، سالم؛ چه نظامی و چه انتظامی - یا بعضی از اداریها. بخصوص در بخشهای علمی، زیاد بودند. مردمان خوب کم نبودند؛ اما آن رؤسا و وابستگان، فاسد بودند. وابستگان آنها بین روحانیت هم، فاسد بودند. آخوندهایی بودند وابسته به آنها. حالا ما می‌گوییم «آخوند درباری»؛ لکن دربار به بعضی از آن آخوندها هم اعتنایی نمی‌کرد! یعنی وابسته‌ی به همان ساواک شهر یا منطقه‌ی خودشان بودند. اسیر رئیس شهربانی و رئیس کلانتری محل بودند. به همان نسبت، فاسد بودند.اصلا هرکس که اندکی به نظام پادشاهی نزدیک بود، فاسد بود. هرچه نزدیکتر، فاسدتر. به آن مغز و لبش که می‌رسیدید، مرکز فساد و عفونت بود. در نظام جمهوری اسلامی، قضیه درست صدوهشتاد درجه عکس این است. آنهایی که فاسدند، به همان نسبت از نظام فاصله دارند. در خود نظام، مسؤولین نظام، مردمان پاکیزه و مطهری هستند. رئیس جمهور را ملاحظه بفرمایید! یک انسان والا، مؤمن، عالم، مجاهد فی‌سبیل‌اللَّه، زجر کشیده، مردمی و امتحان داده است. مسؤولینی که با رئیس جمهور مشغول کارند، هر کدام به نحوی، همین گونه‌اند. البته در سطوح پایین‌تر، طبیعی است که سلامت به‌اندازه‌ی سطوح اصلی و بالا نباشد؛ یعنی هرچه از مرکز نظام فاصله می‌گیریم، آن حالت سلامت را نمی‌توان تضمین کرد. البته در نظام جمهوری اسلامی، در سطوح پایین هم، انسانهای والا و واقعاً کم‌نظیری هستند، که هیچ وقت در هیچ نظامی در ایران، این چنین آدمهای پاک و مقدسی - مقدس به معنای واقعی - نبودند.

مربوط به :بیانات در دیدار مدیران و مسئولان استان بوشهر - 1370/10/12
عنوان فیش :استقبال نکردن مردم از شاه در سفر مشهد و ظاهرسازی مسئولین رژیم طاغوت
کلیدواژه(ها) : نظام جمهوری اسلامی ایران, دوران طاغوت, طاغوت, حاکمیت طاغوت, سلسله پهلوی, محمدرضا پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, عملکرد حکومت پهلوی, نظام جمهوری اسلامی ایران, حفظ نظام اسلامی, نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز نظام جمهوری اسلامی، بر دیرباورترین تحلیلگران عالم ثابت کرده است که یک نظامِ ماندنی است. نمی‌خواهیم پیشگویی کنیم - منظور من پیشگویی نیست - هرچند پیشگویی هم می‌شود کرد. طبیعت این نظام، طبیعت زوال‌پذیری نیست. بعضی از نظامها بِزور سر کار می‌آیند؛ مثل مرده‌یی که زیر بغلش چند تا چوب زده باشند و اِپل درست کرده باشند و آن‌جا نگهش داشته باشند؛ خیلی از نظامها این‌طوری است...
ما در آن سالهای حاکمیت طاغوت دیده بودیم که وقتی شاه به مشهد می‌آمد، کسی به استقبالش نمی‌رفت؛ و چون می‌خواستند به مسیری که او عبور می‌کرد و درخت و گلکاری هم نداشت، سر و صورتی بدهند، من دیده بودم که شهرداران بی‌عُرضه و استاندارانِ بخوربخورِ آن‌چنانی در آن سالها، درخت سبز می‌آوردند و روی همین خاکهای اطراف آن خیابانی که مسیر او بود، آن را می‌کاشتند! اگر بد می‌آوردند و او آمدنش چهار روز عقب می‌افتاد، همه‌ی درختها خشک شده بود.
قرآن می‌فرماید: «و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثّت من فوق الارض ما لها من قرار» کلمه‌ی خبیثه، مانند درخت خبیثه است که روی زمین می‌روید و ریشه ندارد؛ اما «مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السّماء. تؤتی اکلها کلّ حین بأذن ربّها».درخت طیبه، همیشه دارد میوه می‌دهد؛ بهار و تابستان و پاییز و زمستان هم نمی‌شناسد؛ این برگها و شاخه‌ها دایم در حال شکوفه کردن و میوه دادن است. وقتی ما دیدیم که نظام، نظام ریشه‌داری است و دارد میوه می‌دهد، پس کلمه‌ی طیبه است؛ زوال‌پذیر نیست. اما اگر خود ماها بیاییم بلایی سر درخت بیاوریم؛ فرضاً مثل بعضی از حیوانات، برگهای درخت را کَلَف بزنیم؛ یا بر تنه‌ی درخت با تبر و اره ضربه بزنیم - نه این‌که نشود نابود کرد - درخت خواهد خشکید. دست گناهکار انسان می‌تواند همین شجره‌ی طیبه را هم خشک بکند. اگر ما بد عمل کنیم، همین شجره‌ی طیبه و این کار الهی و بافت الهی و رزق الهی را می‌شود خرابش کرد. قدرت ویرانگری انسان، از این حرفها بیشتر است. همچنان که قدرت سازندگی انسان نهایت ندارد، قدرت ویرانگریش هم نهایت ندارد.
این درخت، به طور طبیعی سرپاست؛ امروز دنیا این را فهمیده است.