[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ - 1396/09/15
عنوان فیش :رحمت الهی برای تبعیت کنندگان از پیامبر اسلام(ص)
کلیدواژه(ها) : تبعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
وجود مبارک پیغمبر، رحمت بود؛ رحمةً للعالمین بود. این رحمت، هم به پیروان آن بزرگوار و [هم به] کسانی که راه او را و هدایت او را بپذیرند، سرایت میکند؛ مرحوم میشوند، مورد رحمت الهی قرار میگیرند. فرمود: فَسَاَکتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤتُونَ الزَّکو'ةَ وَ الَّذینَ هُم بِـایٰتِنا یُؤمِنُونَ * اَلَّذینَ‌ یَتَّبِعُونَ‌ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِندَهُم فِی التَّوریٰةِ وَ الاِنجیلِ؛(1) آن کسانی که تبعیّت میکنند از این بزرگوار، دنبال او حرکت میکنند، هدایت او را میپذیرند، مشمول رحمت الهی هستند؛ این وعده‌ی الهی است و بُروبرگرد ندارد. دنیای اسلام و امّت اسلامی فرازونشیب‌های زیادی را طی کرده است، امّا آن‌وقتی از رحمت دنیوی و اخروی الهی برخوردار شده است که تبعیّت کرده است؛ فَالَّذینَ ءامَنوا بِهٖ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ‌ وَ اتَّبَعُوا النّورَ الَّذی اُنزِلَ مَعَهُ اُولٰئِکَ هُمُ المُفلِحُون؛(2) [البتّه] آنهایی که دنبال کنند حرکت این بزرگوار را.
1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 156
وَاكتُب لَنا في هٰذِهِ الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنّا هُدنا إِلَيكَ ۚ قالَ عَذابي أُصيبُ بِهِ مَن أَشاءُ ۖ وَرَحمَتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ ۚ فَسَأَكتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقونَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَالَّذينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنونَ
ترجمه :
و برای ما، در این دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرّر فرما؛ چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کرده‌ایم! «(خداوند در برابر این تقاضا، به موسی) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم می‌رسانم؛ و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرّر خواهم داشت!

1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 157
الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه :
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی می‌کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می‌یابند؛ آنها را به معروف دستور می‌دهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال می‌شمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.

2 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 157
الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه :
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی می‌کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می‌یابند؛ آنها را به معروف دستور می‌دهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال می‌شمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ - 1370/07/05
عنوان فیش :ایستادگی پیامبر اسلام(ص) در مسیر دعوت به حق و جهاد در این راه
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), اسوه بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم), رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), جهاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تبعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), اخلاق نبوی, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
خدای متعال به ما مسلمانان دستور داده است که از پیامبر تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه چیز زندگی است. آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیأت زندگی خود، در چگونگی معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معامله‌اش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه چیز اسوه و الگوست. جامعه‌ی اسلامی ما آن وقتی به معنای واقعی کلمه جامعه‌ی اسلامیِ کامل است، که خود را بر رفتار پیامبر منطبق کند. اگر به طور صددرصد مثل رفتار آن حضرت عملی نیست - که نیست - لااقل شباهت به آن بزرگوار باشد؛ عکس جریان زندگی نبیّ‌اکرم بر زندگی ما حاکم نباشد؛ در آن خط حرکت بکنیم...
کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد. چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابلش سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردنکشان، با اخلاقهای خشن و با دستهای قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامه‌‌‌ی مردمی که از معرفت نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند؛ و چه آن وقتی‌‌‌که حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز هم دشمنان و معارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند؛ چه گروههای مسلح عرب وحشی‌‌‌هایی که در بیابانهای حجاز و یمامه، همه جا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آن‌‌‌ها را اصلاح می‌‌‌کرد و آن‌‌‌ها مقاومت می‌‌‌کردند و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز دو ابرقدرت آن روز عالم؛ یعنی ایران و امپراتوری روم که پیامبر نامه‌‌‌ها نوشت، مجادله‌‌‌ها کرد، سخنها گفت، لشکرکشی‌‌‌ها کرد، سختیها کشید، در محاصره‌‌‌ی اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز، نان برای خوردن پیدا نمی‌‌‌کردند. تهدیدهای فراوان از همه طرف پیامبر را احاطه کرد. بعضی از مردم نگران می‌‌‌شدند، بعضی متزلزل می‌‌‌شدند، بعضی نق می‌‌‌زدند، بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش تشویق می‌‌‌کردند؛ اما پیامبر در این صحنه‌‌‌ی دعوت و جهاد، یک‌‌‌لحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعه‌‌‌ی اسلامی را پیش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدانهای نبرد و دعوت، در سالهای بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ - 1370/07/05
عنوان فیش :مشارکت پیامبر(ص) با مردم در آماده‌سازی خندق و تحمل مشکلات
کلیدواژه(ها) : تبعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), اسوه بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم), زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), رفتار پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با مردم, جنگ خندق, فتح مکه, اخلاق پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), اخلاق نبوی, شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
خدای متعال به ما مسلمانان دستور داده است که از پیامبر تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه چیز زندگی است. آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیأت زندگی خود، در چگونگی معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معامله‌اش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه چیز اسوه و الگوست. جامعه‌ی اسلامی ما آن وقتی به معنای واقعی کلمه جامعه‌ی اسلامیِ کامل است، که خود را بر رفتار پیامبر منطبق کند. اگر به طور صددرصد مثل رفتار آن حضرت عملی نیست - که نیست - لااقل شباهت به آن بزرگوار باشد؛ عکس جریان زندگی نبیّ‌اکرم بر زندگی ما حاکم نباشد؛ در آن خط حرکت بکنیم...
[پیامبر اسلام] هرگز خلق‌‌‌وخوی مردمی و محبت و رفق به مردم و سعی در استقرار عدالت در میان مردم را فراموش نکرد؛ مانند خود مردم و متن مردم زندگی کرد؛ با آن‌‌‌ها نشست و برخاست کرد؛ با غلامان و طبقات پایین جامعه، دوستی و رفاقت کرد؛ با آن‌‌‌ها غذا می‌‌‌خورد؛ با آن‌‌‌ها می‌‌‌نشست؛ با آن‌‌‌ها محبت و مدارا می‌‌‌کرد؛ قدرت، او را عوض نکرد؛ ثروت ملی، او را تغییر نداد؛ رفتار او در دوران سختی و در دورانی که سختی برطرف شده بود، فرقی نکرد؛ در همه حال با مردم و از مردم بود؛ رفقِ به مردم می‌‌‌کرد و برای مردم عدالت می‌‌‌خواست.
در جنگ خندق، وقتی‌‌‌که مسلمین در مدینه از همه طرف تقریباً محاصره بودند و غذا به مدینه نمی‌‌‌آمد و آذوقه‌‌‌ی مردم تمام شده بود، به طوری که گاهی دو روز، سه روز کسی غذا گیرش نمی‌‌‌آمد که بخورد، در همان حال پیامبر اکرم خودش در خندق کندن در برابر دشمن، با مردم مشارکت می‌‌‌کرد و مانند مردم گرسنگی می‌‌‌کشید. در روایت دارد، فاطمه‌‌‌ی زهرا (سلام‌‌‌الله‌‌‌علیها) که برای حسن و حسین که کودکان خردسالی بودند مقداری آرد دست و پا کرده بود و نان مختصری پخته بود، دلش نیامد که پدر خود را گرسنه بگذارد. تکه‌‌‌ای از آن نانی که برای بچه‌‌‌ها پخته بود، برای پدرش برد. پیامبر فرمود: دخترم! از کجا آورده‌‌‌ای؟ گفت: مال بچه‌‌‌هاست. پیامبر لقمه‌‌‌یی در دهانشان گذاشتند و خوردند. طبق روایت که گمان می‌‌‌کنم سند روایت هم سند معتبری است پیامبر فرمود: من سه روز است که هیچ‌‌‌چیز نخورده‌‌‌ام! بنابراین، او مثل خود مردم و در کنار مردم بود و با آن‌‌‌ها رفق و مدارا می‌‌‌کرد؛ چه در این حالت، و چه در دورانی که سختیها برطرف شده بود، مکه فتح شده بود، دشمنان منکوب شده بودند و همه سر جای خود نشسته بودند. بعد از فتح طائف، غنایم زیادی به دست پیامبر رسید و او آن‌‌‌ها را بین مسلمین تقسیم می‌‌‌کرد. عده‌‌‌یی از مسلمانان ایمان‌‌‌های راسخ داشتند، که آن‌‌‌ها کنار بودند؛ عده‌‌‌یی هم از این تازه‌‌‌مسلمانان و قبایل اطراف مکه و طائف بودند، که بر سر پیامبر ریختند و غنیمت خواستند؛ پیامبر را اذیت کردند، محاصره کردند؛ پیامبر می‌‌‌داد، می‌‌‌گرفتند؛ اما باز می‌‌‌خواستند! کار به جایی رسید که عبای روی دوش پیامبر هم به دست این عربهای تازه مسلمانِ ناهموار و خشن افتاد! اینجا هم که در اوج عزت و قدرت بود، پیامبر باز با مردم با همان رفق، با همان مدارا و با همان خوش‌‌‌رویی رفتار کرد؛ با خوش‌‌‌اخلاقی و خوش‌‌‌خلقی صدایش را بلند کرد و گفت: «ایها النّاس ردّوا علیّ بردی» ای مردم! عبایم را به من برگردانید! این، وضع معاشرت پیامبر با مردم بود. پیامبر با غلامان نشست و برخاست می‌‌‌کرد و با آن‌‌‌ها غذا می‌‌‌خورد. او بر روی زمین نشسته بود و با عده‌‌‌یی از مردمان فقیر غذا می‌‌‌خورد. زن بیابان‌‌‌نشینی عبور کرد و با تعجب پرسید: یا رسول اللّه! تو مثل بندگان غذا می‌‌‌خوری؟! پیامبر تبسمی کردند و فرمودند: «ویحک ای عبد اعبد منّی» از من بنده‌‌‌تر کیست؟ او لباس ساده می‌‌‌پوشید. هر غذایی که در مقابل او بود و فراهم می‌‌‌شد، می‌‌‌خورد؛ غذای خاصی نمی‌‌‌خواست؛ غذایی را به عنوان نامطلوب رد نمی‌‌‌کرد. در همه‌‌‌ی تاریخ بشریت، این خلقیات بی‌‌‌نظیر است. در عین معاشرت، او در کمال نظافت و طهارت ظاهری و معنوی بود، که عبد الله بن عمر گفت: «ما رأیت احدا اجود و لا انجد و لا اشجع و لا اوضأ من رسول اللّه» از او بخشنده‌‌‌تر و یاری‌‌‌کننده‌‌‌تر و شجاعتر و درخشان‌‌‌تر کسی را ندیدم. این، رفتار پیامبر با مردم بود؛ معاشرت انسانی، معاشرت حَسَن، معاشرت مانند خود مردم، بدون تکبر، بدون جبروت. بااینکه پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم می‌‌‌کردند، اما او با مردم ملاطفت و خوش‌‌‌اخلاقی می‌‌‌کرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمی‌‌‌شد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. مدیریت اجتماعی و نظامی او در حد اعلی بود و به همه کار سر می‌‌‌کشید. البته جامعه، جامعه‌‌‌ی کوچکی بود؛ مدینه بود و اطراف مدینه، و بعد هم مکه و یکی، دو شهر دیگر؛ اما به کار مردم اهتمام داشت و منظم و مرتب بود. در آن جامعه‌‌‌ی بدوی، مدیریت و دفتر و حساب و محاسبه و تشویق و تنبیه را در میان مردم باب کرد. این هم زندگی معاشرتی پیامبر بود، که باید برای همه‌‌‌ی ما هم برای مسئولان کشور، هم برای آحاد مردم اسوه و الگو باشد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ - 1370/07/05
عنوان فیش :نمونه‌ای از عبادت و تضرع پیامبر اسلام(ص) به درگاه الهی
کلیدواژه(ها) : تبعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), اسوه بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم), عبادت پیامبر (صلی‌الله علیه و اله), عبودیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم), اخلاق نبوی, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
خدای متعال به ما مسلمانان دستور داده است که از پیامبر تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه چیز زندگی است. آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیأت زندگی خود، در چگونگی معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معامله‌اش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه چیز اسوه و الگوست. جامعه‌ی اسلامی ما آن وقتی به معنای واقعی کلمه جامعه‌ی اسلامیِ کامل است، که خود را بر رفتار پیامبر منطبق کند. اگر به طور صددرصد مثل رفتار آن حضرت عملی نیست - که نیست - لااقل شباهت به آن بزرگوار باشد؛ عکس جریان زندگی نبیّ‌اکرم بر زندگی ما حاکم نباشد؛ در آن خط حرکت بکنیم...
پیامبر با آن مقام و با آن شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمی‌‌‌شد؛ نیمه‌‌‌ی شب می‌‌‌گریست و دعا و استغفار می‌‌‌کرد. ام‌‌‌سلمه یک شب دید پیامبر نیست؛ رفت دید مشغول دعا کردن است و اشک می‌‌‌ریزد و استغفار می‌‌‌کند و عرض می‌‌‌کند: «اللّهم و لا تکلنی الی نفسی طرفة عین» ام‌‌‌سلمه گریه‌‌‌اش گرفت. پیامبر از گریه‌‌‌ی او برگشت و گفت: اینجا چه می‌‌‌کنی؟ عرض کرد: یا رسول اللّه! تو که خدای متعال این‌‌‌قدر عزیزت می‌‌‌دارد و گناهانت را آمرزیده است «لیغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر» چرا گریه می‌‌‌کنی و می‌‌‌گویی خدایا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود: «و ما یؤمننی» اگر از خدا غافل بشوم، چه چیزی من را نگه خواهد داشت؟ این برای ما درس است. در روز عزت، در روز ذلت، در روز سختی، در روز راحتی، در روزی که دشمن انسان را محاصره کرده است، در روزی که دشمن با همه‌‌‌ی عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل می‌‌‌کند، و در همه‌‌‌ی حالات خدا را به یاد داشتن، خدا را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن، از خدا خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر به ماست. خدای متعال در همه‌‌‌ی صحنه‌‌‌ها به یاد پیامبر بود، و رسول اکرم در همه‌‌‌ی صحنه‌‌‌ها از خدا استمداد کرد، از خدا خواست و از غیر خدا نترسید و نهراسید. راز اصلی عبودیت پیامبر در مقابل خدا این است؛ هیچ قدرتی را در مقابل خدا به حساب نیاوردن، از او واهمه نکردن، راه خدا را به خاطر اهوای دیگران قطع نکردن. جامعه‌‌‌ی ما با درس گرفتن از این اخلاق نبوی، باید به یک جامعه‌‌‌ی اسلامی منقلب شود.