[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت - 1402/07/11 عنوان فیش :حیات بخشیدن پیامبر به بشریت کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), درسهای پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نوع(ها) : قرآن متن فیش : در منطق عقلای عالم، بالاتر از همهی حقوقی که انسانها بر یکدیگر دارند، حقّ حیات است... خداوند متعال میفرماید که «یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا لِلّٰهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم»؛(1) حیات را پیغمبر به شما میدهد. این حیات، آن حیات نیست؛ این حیاتی است که هم سعادت دنیا را تأمین میکند، هم دل شما را آباد میکند، هم روح شما را روشن میکند، هم زندگی شما را زندگی شیرینی قرار میدهد، هم ادامه دارد. این حیات تمامشدنی نیست، آسیبپذیر نیست، ابدی است. این حیاتی که اسلام و دین و پیامبر به بشریّت میبخشد، اهمّیّتش هزاران برابر بیشتر از آن حیاتی است که فرض کنید ما را از زیر آوار بیرون کشیدند یا از غرق نجاتمان دادند. 1 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 24 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید! مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى - 1394/10/08 عنوان فیش :ولادت پیغمبر(ص)، روحی در کالبد دنیای مردهی آن روز بود کلیدواژه(ها) : اخلاق پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), ولادت پیامبر اسلام( صلی الله علیه و ا, دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : ولادت پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همچنین بعثت آن بزرگوار، روحی بود که در کالبد دنیای مردهی آن روز دمیده شد. آن دنیا بظاهر زنده بود؛ حکومتها، سلطنتها، تلاشها، فعّالیّتها برقرار بود، امّا در آن دنیا مرگ انسانیّت بود، مرگ فضیلت بود. آنچه بود جفا بود، ظلم بود، تبعیض بود، قساوت بود؛ فضیلتها مرده بود و رسول اکرم، خودش و دعوتش در آن دنیا روحی دمیدند. اینکه عرض میکنیم دعوتش و خودش، چون خود پیغمبر هم تجسّم اسلام بود. از همسر مکرّم پیغمبر اسلام نقل شده است که گفت «کانَ خُلقُهُ القُرآن»؛(1) قرآن مجسّم بود. پیغمبر و دینش در آن دنیای مرده روحی دمیدند. اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(2) حیات بود آنچه او آورد برای آن مردم و دنیای ظلمانی و مرگزده و آفتزده. 1 ) مسند احمد، احمد بن حنبل، ج 6، ص 163؛ الطبقات الكبرى ، ابن سعد، ج 1، ص 273؛ مجموعة ورام (تنبيه الخواطر)، ورام بن ابی فراس، ج 1، ص 89؛ شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید : ج 6 ص 340 سألت عائشة فقلت أخبرني عن خلق رسول الله صلى الله عليه وسلم فقالت «كان خلقه القرآن » ترجمه : سعد بن هشام گوید از عایشه پرسیدم؛ مرا از اخلاق رسول خدا (ص) آگاه کن او پاسخ داد: براستی که اخلاق پیامبر (ص) همان قرآن بود. 2 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 24 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید! مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/10/10 عنوان فیش : بعثت پیامبر اسلام, حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) کلیدواژه(ها) : بعثت پیامبر اسلام, حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : خصوصیت بعثت پیغمبر صلیاللَّهعلیهوآله دعوت به مکارم اخلاق بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه - 1370/07/05 عنوان فیش : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), جهاد, زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), جهاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تاریخ اسلام کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), جهاد, زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), جهاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تاریخ اسلام نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : صحنهی اول از زندگی پیامبر، صحنهی دعوت و جهاد بود. کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه - 1370/07/05 عنوان فیش :ایستادگی پیامبر اسلام(ص) در مسیر دعوت به حق و جهاد در این راه کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), اسوه بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم), رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), جهاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تبعیت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), اخلاق نبوی, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : خدای متعال به ما مسلمانان دستور داده است که از پیامبر تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه چیز زندگی است. آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیأت زندگی خود، در چگونگی معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معاملهاش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه چیز اسوه و الگوست. جامعهی اسلامی ما آن وقتی به معنای واقعی کلمه جامعهی اسلامیِ کامل است، که خود را بر رفتار پیامبر منطبق کند. اگر به طور صددرصد مثل رفتار آن حضرت عملی نیست - که نیست - لااقل شباهت به آن بزرگوار باشد؛ عکس جریان زندگی نبیّاکرم بر زندگی ما حاکم نباشد؛ در آن خط حرکت بکنیم... کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد. چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابلش سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردنکشان، با اخلاقهای خشن و با دستهای قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامهی مردمی که از معرفت نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند؛ و چه آن وقتیکه حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز هم دشمنان و معارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند؛ چه گروههای مسلح عرب وحشیهایی که در بیابانهای حجاز و یمامه، همه جا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح میکرد و آنها مقاومت میکردند و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز دو ابرقدرت آن روز عالم؛ یعنی ایران و امپراتوری روم که پیامبر نامهها نوشت، مجادلهها کرد، سخنها گفت، لشکرکشیها کرد، سختیها کشید، در محاصرهی اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز، نان برای خوردن پیدا نمیکردند. تهدیدهای فراوان از همه طرف پیامبر را احاطه کرد. بعضی از مردم نگران میشدند، بعضی متزلزل میشدند، بعضی نق میزدند، بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش تشویق میکردند؛ اما پیامبر در این صحنهی دعوت و جهاد، یکلحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعهی اسلامی را پیش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدانهای نبرد و دعوت، در سالهای بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود. مربوط به :بیانات در جمع فرماندهان و کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت ۲۸ صفر - 1367/07/17 عنوان فیش :ساطع شدن نور اسلام توسط پیامبر در وضعیت بد جزیره العرب کلیدواژه(ها) : انبیای الهی, دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : یکى از عبارات امیرالمؤمنین(علیه السّلام) الان در ذهنم هست... که میفرماید: فى فِتَنٍ اِنجَذَمَ فیها حَبلُ الدّینِ وَ تَزَعزَعَت سَوارِىَ الیَقینِ... فى فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها وَ قامَت عَلى سَنابِکِها. امیرالمؤمنین، در این خطبه و در خطبههاى دیگر، آنچنان وضع زندگى مردم را ترسیم میکند که انسان در دل متحیّر میشود که چطور در یک چنین شرایطى انسانها میتوانستند زنده بمانند! فتنهها سرتاسر زندگى مردم را فراگرفته، ذهنها کدر شده، راههاى یقین و جویبارهاى یقین به روى مردم بسته شده، زندگى مردم از لحاظ مادّى زندگى دردآورى است، خواب مردم در حکم بیدارى است ــ یعنى حتّى آسایش و راحتى جسمى هم ندارند ــ اشک مردم خونین است: کُحلُهُم دُموعٌ وَ نَومُهُم سُهود؛ (1) مثل اسب وحشىای که کسى را در زیر سم خودش لگدمال کند، این فتنه همینجور مردم را به هم میپیچد و لگدمال میکند. یک چنین وضعیّتى را امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در خطبههاى متعدّدى تصویر میکنند که بد نیست مراجعه کنید به نهجالبلاغه... و ببینید که وضعیّت در دوران بعثت پیغمبر چه جورى بوده. در یک چنین شرایطى، نور اسلام در یکى از تاریکترین نقاط عالم ــ یعنى در جزیرةالعرب ــ در کنار خانهى خدا و در مکّه ساطع میشود. 1 ) خطبه 2 : از خطبههاى آن حضرت است پس از باز گشت از صفّين أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ إِنَّهُ لَا يَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا يَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَفَاهُ فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّكُ بِهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِيلِ مَا يَلْقَانَا فَإِنَّهَا عَزِيمَةُ الْإِيمَانِ وَ فَاتِحَةُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيْطَانِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّينِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّيَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ وَ تَحْذِيراً بِالْآيَاتِ وَ تَخْوِيفاً بِالْمَثُلَاتِ وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ وَ مِنْهَا يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ( صلىاللهعليهوآله )مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ ترجمه : خداى را سپاس كه تتميم نعمتش را طالبم، و فروتنى در برابر عزّتش را جويايم، و پناه او را از نافرمانيش خواهانم، از او درخواست يارى دارم كه به كفايتش نيازمندم، آن را كه او هدايت كند گمراه نشود، و هر كه را او دشمن بدارد نجات نيابد، و هر كه را او كفايت كند محتاج نگردد، زيرا او سنگينترين وزنهها، و بهترين اندوختههاست. و شهادت مىدهم كه جز خداى يگانه خداى نيست و او را شريكى نمىباشد، شهادتى كه خلوصش از امتحان گذشته، و بر حقيقتش پايبندم. به آن شهادت تمسك داريم تا زمانى كه خدا زندهمان مىدارد، و آن را براى دشواريهاى قيامت ذخيره مىكنيم، كه اين گواهى استوارى ايمان، سر لوحه احسان، مايه خشنودى حق، و عامل طرد شيطان است. و شهادت مىدهم كه محمّد بنده و رسول اوست، و او را به دين مشهور، و نشانه معروف، و كتاب مسطور، و نور درخشان، و چراغ فروزان، و دستور روشن و آشكار به سوى مردم فرستاد، تا شبهههاى آنان را بر طرف سازد، و با دلايل روشن بر آنان اتمام حجت كند، و به آيات قرآن مردم را از هلاكت بر حذر داشته، و از عواقب شوم معصيت بترساند، رسالت او به وقتى بود كه مردم دچار فتنهاى بودند كه ريسمان دين از اثر آن گسسته، و پايههاى يقين متزلزل، و اصل دين گرفتار اختلاف، و همه امور درهم ريخته بود، راه رهايى بر مردم تنگ، و مصدر هدايت پوشيده، چراغ راهنما خاموش، و گمراهى نسبت به همه فراگير بود. خداوند نافرمانى مىشد، و شيطان يارى داده مىشد، ايمان ورشكسته، پايههايش فرو ريخته، نشانههايش متغير و ناشناخته، راههايش ويران و پوشيده، و آثار جادههايش از بين رفته بود. شيطان را فرمان برده، راههاى او را پيموده، و به آبشخورهاى او وارد شده بودند. آثار شيطان به وسيله متابعانش به كار افتاده، و پرچمش بر افراشته شده بود، در فتنههايى كه همچون حيوان چموش آنان را لگد مال مىكرد، و زير سم خود مىكوبيد، و باز هم (به انتظار فتنهاى بيش) بر سر سم خود ايستاده بود. در آن فتنه سر گردان و حيران و نادان و دچار حيله شيطان بودند. آن بزرگوار در بهترين خانه و كنار بدترين همسايگان جاى داشت. خوابشان بيدارى بود، و سرمه چشمشان اشك، سوزان، در سرزمينى مىزيستند كه آگاهشان دهانش دوخته، و نادانشان به تخت عزت نشسته بود. قسمتى از آن در باره آل پيامبر عليهم السّلام است اهل بيت رسول جايگاه راز حق، و پناهگاه امر يزدان، و ظرف علم رحمان، و مرجع دستور خدا، و مخازن كتابهاى پروردگار، و كوههاى پشتوانه دين الهىاند. به وسيله آنان كژيهاى دين را راست، و لرزش بدنه آيين را آرام نمود قسمتى از آن در باره قومى ديگر مخالفان حق بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند، و آب فريب پاى آن ريختند، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمّد- درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمىتوان مقايسه كرد، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمّد به طور دائم بر آنان جارى است نمىشود همپايه آنان دانست. آنان پايه دين و ستون يقيناند. افراط گرايان به آنان باز گردند، و عقب ماندهها به ايشان رسند (تا هدايت شوند)، ويژگيهاى حقّ ولايت مخصوص آنان، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون حق به حق دار رسيده، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است. |