[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1402/03/03 عنوان فیش :تداوم داشتن صداقت در کارها کلیدواژه(ها) : صداقت, مجلس شورای اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : نقاط قوّت خودتان[نمایندگان مجلس] را در این سال آخر ادامه بدهید؛ سالم وارد شدید، سالم خارج بشوید. «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق»؛(۱) اینجوری باشد انشاءالله؛ از کار، آنچه برای انسان میماند این است. اینکه حالا ما دورهی بعد هم انتخاب بشویم یا نشویم، اینها مسائل دنیایی است؛ مسائل درجهی چندم است. اصل قضیّه این است که چه ما بعداً به مجلس بیاییم چه نیاییم، کاری که تا الان کردیم مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد؛ اصل قضیّه این است. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 80 وَقُل رَبِّ أَدخِلني مُدخَلَ صِدقٍ وَأَخرِجني مُخرَجَ صِدقٍ وَاجعَل لي مِن لَدُنكَ سُلطانًا نَصيرًا ترجمه : و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود، حجتی یاری کننده برایم قرار ده!» مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1402/03/03 عنوان فیش :لزوم همراهی صراحت در گفتار با رعایت تقوا و صداقت کلیدواژه(ها) : تقوا, صداقت, مجلس شورای اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا».(1) اگر چیزی است که میتوان به دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود. 1 ) سوره مبارکه النور آیه 19 إِنَّ الَّذينَ يُحِبّونَ أَن تَشيعَ الفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعلَمُ وَأَنتُم لا تَعلَمونَ ترجمه : کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند میداند و شما نمیدانید! مربوط به :بیانات در دیدار خانواده و ستاد سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی - 1400/10/11 عنوان فیش :صدق و اخلاص، نماد مکتب سلیمانی است کلیدواژه(ها) : مکتب حاج قاسم, شهید حاج قاسم سلیمانی, اخلاص, صداقت, صداقت در عهد نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : ما یک جمله عرض کردیم، گفتیم «مکتب سلیمانی». شهید سلیمانی یک مکتب شد یا یک مکتب بود و در مورد این مکتب، من حالا دیدم بحمدالله کتابهای متعدّدی چاپ شده که ندیده بودم این کتابها را. اگر بخواهیم آن چیزی را که اسمش را میگذاریم «مکتب سلیمانی»، در یکی دو جملهی کوتاه تبیین کنیم، باید بگوییم این مکتب عبارت است از «صدق» و «اخلاص». این دو کلمه در واقع عنوان و نماد و نمایهی مکتب سلیمانی است. «صدق» یعنی همان چیزی که در آیهی شریفهی «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه» (1) است که حالا مختصری توضیح عرض میکنم. «اخلاص» هم همین است که در آیات متعدّد قرآن از جمله این آیهی شریفه «قُل اِنّی اُمِرتُ اَن اَعبُدَ اللهَ مُخلِصًا لَهُ الدّین» (2) [آمده]؛ این دو عنوانِ قرآنی، تشکیلدهندهی حرکت شهید سلیمانی بود. این حرکت بابرکت، که هم زندگیِ این مرد سرتاپا برکت شد، هم شهادت او -ما در زیارت ائمّه (علیهم السّلام) عرض میکنیم: وَ قَبَضَکَ اِلَیهِ بِاختیارِه وَ اَلزَمَ اَعداءَکَ الحُجَّة؛ (3) جان تو را خدا گرفت، قبض روح دست خدا است امّا این قبض روح موجب شد که حجّت علیه دشمنان تو و دشمنان خدا اقامه بشود؛ اینجا هم همین جور است؛ خب، جانها دست خدا است؛ همه باید از دنیا بروند و هر کسی یک جور از دنیا میرود؛ شهید هم از دنیا رفت- و کیفیّت شهادت او حجّت را تمام کرد بر دشمن و بر همهی بینندگان. خب، حالا «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه» یعنی چه؟ یعنی با هدف، با عهد الهی، با آرمانها برخورد صادقانه داشته باشند. مشکل ما این است دیگر؛ در موارد زیادی مشکل ما اینجا است که پای صدق در حرکت ما و در تعامل ما با آرمانهای اسلام و انقلاب میلنگد. این مرد به معنای واقعی کلمه صادقانه عمل کرد و عمل میکرد در زندگیاش، تا آنجایی که ما این زندگی را از نزدیک دیدیم و شناختیم؛ چه در دفاع مقدّس، چه بعد از دفاع مقدّس تا مسئولیّت نیروی قدس، و چه در نیروی قدس. رنج مجاهدت را در راه آرمانها بر خود هموار کردن؛ این معنای «صادقانه» است. وفادار ماندن به اسلام و به انقلاب؛ با همهی وجود به اسلام و انقلاب وفادار ماند؛ به عهدی که با خدا و با امام بسته بود وفادار ماند؛ به وظیفهای که در قبال ملّت ایران داشت و در قبال امّت اسلامی داشت، با کمال دقّت در عمل و با همهی وجود وفادار ماند؛ هم وظیفه در قبال ملّت ایران، هم وظیفه در قبال امّت اسلامی. بعضیها سعی میکنند یک دوگانهی ملّت و امّت درست کنند؛ ریشهی این کار در اختیار دشمن است و آنها دارند این کار را میکنند. البتّه بعضیها هم اشتباه میکنند و غافلانه همین خط را میروند. در داخل هم گاهی اوقات میبینیم که آن کسی که برای امّت اسلامی کار میکند، دیگر نگاهش لزوماً به سمت ملّت ایران نیست؛ یا بعکس. شهید عزیز ما، شهید سلیمانی، ثابت کرد که هم میتوان ملّیترین چهرهی کشور بود، هم میتوان امّتیترین چهرهی کشور بود؛ در آنِ واحد ملّیترین و امّتیترین بود. ملّیترین بود؛ از کجا معلوم؟ از تشییع جنازهی او! کدام اجتماع را ما در این سالهای متمادی در دوران انقلاب -که دوران اجتماعات عظیم است- داریم مثل تشییع دههامیلیونیِ شهید سلیمانی؟ اینها چه کسی بودند؟ ملّت، این است دیگر. ملّت را در توهّمات که نمیشود تصویر کرد؛ ملّت این واقعیّت موجود است. دهها میلیون [نفر] این مرد را بعد از شهادتش تشییع کردند؛ پس ملّیترین است. امّتیترین هم هست به خاطر اینکه در این دو سال، نام و یادِ روزافزون او در دنیای اسلام نفوذ بیشتری دارد پیدا میکند. مرتّباً نام شهید سلیمانی و یاد شهید سلیمانی در دنیای اسلام دارد تکرار میشود، و دائم دارد افزایش پیدا میکند؛ این را انسان دارد مشاهده میکند و میبیند. حقیقتاً مظهر صدق بود: صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه. آن [طور] که ما از نزدیک کار او را دیدیم، واقعاً مظهر تلاش بود؛ کار خستگیناپذیر؛ خستگیناپذیر. گاهی اوقات که مثلاً به یک کشوری میرفت، برمیگشت و برای ما گزارش میفرستاد، من وقتی میخواندم این گزارش را، حیرت میکردم از حجم کار عظیمی که در این مثلاً چند روز اتّفاق افتاده. من از تعدادی از این گزارشها یک نسخه برداشتهام برای نگهداریِ پیش خودم؛ روی آن هم نوشتهام که این را من نگه میدارم برای اینکه در آینده دیده بشود، معلوم بشود که این مرد چقدر کار انجام میداده. الان چند نسخه -دو سه گزارش را- از این قبیل دارم. کار خستگیناپذیر. همراه با شجاعت؛ یعنی کاری که کار معمولی نیست و احتیاج به شجاعت دارد، احتیاج به شهامت دارد؛ و متّکی به عقلانیّت؛ هم شجاعت، هم عقلانیّت؛ هر دو در حدّ تحسینبرانگیز؛ با تدبیر. هم دشمن را درست میشناخت، هم ابزارهای دشمن را هم میدانست؛ یعنی این جور نبود که شهید سلیمانی نداند امکانات دشمن که میشود از آن امکانات استفاده کند و ضربه بزند چیست؛ امکانات دشمن را هم کاملاً میشناخت امّا در عین حال با کمال شهامت و قدرت وارد میدان میشد. از دشمن بیم نداشت و راهِ کار را با تدبیر انتخاب میکرد. من در جمع بعضی از مسئولین سطح بالای کشور که خود شهید هم بود -هم در حضور خودش، هم در غیاب خودش- چند بار این حرف را زدم که کار را با تدبیر انجام میداد. شجاعتش یک جور، که قضایای کارهای شجاعانهی او حالا میبینم سر زبانها است؛ کارهایی را که با تدبیر انجام میداد، با دقّت [بود]! «صدق» این است؛ «صَدَقوا ما عاهَدُوا الله» یعنی اینها. امّا اخلاص او؛ صدق و اخلاص. اگر اخلاص نباشد کار بیبرکت میشود؛ اینکه میبینید کار برکت پیدا میکند، به خاطر اخلاص است. اخلاص او را از کجا میشود فهمید؟ از اینجایی که اصلاً دنبال دیده شدن نبود؛ یک ذرّهای هم از دیده شدن فرار میکرد. او از دیده شدن فرار میکرد، حالا جوری شده که همهی دنیا دارند او را میبینند؛ همهی دنیا دارند او را میبینند. کار را برای خدا میکرد، تظاهر نداشت، لافزنی نداشت؛ اوّلین پاداش دنیاییای که خدای متعال به این اخلاص او داد، همین تشییع دَهها میلیونی بود. این تشییع، اوّلین جزای اخلاص او در دنیا بود؛ حالا جزای آخرت که به جای خود محفوظ؛ این رواج اسم شهید سلیمانی و رواج شخصیّت او، یاد او و نام او در دنیا، جزای دنیوی [او بود]. در این دو سال هزاران هزار بار نام شهید سلیمانی بر زبان افراد، بر قلم افراد جاری شده. امسال هم مردم به طور خودجوش دارند بزرگداشت درست میکنند -که گفتم به آن برمیگردم- این بر اثر اخلاص این عزیز است. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23 مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا ترجمه : در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. 2 ) سوره مبارکه الزمر آیه 11 قُل إِنّي أُمِرتُ أَن أَعبُدَ اللَّهَ مُخلِصًا لَهُ الدّينَ ترجمه : بگو: «من مأمورم که خدا را پرستش کنم در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم، 3 ) كامل الزيارات، النص، ص: 40؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص: 738؛ وسائل الشيعة، ج14، ص: 395؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج97، ص: 264؛ مفاتیح الجنان زیارت امین الله؛ ...أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِه... ترجمه : شهادت مىدهم كه تو در راه خدا آن طور كه شايد و بايد جهاد نموده و به كتاب خدا عمل و سنن و احكام پيامبرش صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم را پيروى كردى تا حق تعالى تو را به جوار خودش خواند و به اختيار خويش قبض روحت فرمود و به واسطه كشتنت دشمنان را در حالى كه حجّتها و براهين بالغه الهى بر جميع خلايق در دست تو بود حق تعالى بر دشمنان اتمام حجّت نمود مربوط به :بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره صفتهای برجسته اخلاقی - 1397/12/12 عنوان فیش :شرح حدیثی درباره صفتهای برجسته اخلاقی کلیدواژه(ها) : اخلاق اسلامی, آراستگی به فضائل اخلاقی, فضائل اخلاقی, سبک زندگی, کمک به نیازمندان, صداقت نوع(ها) : حدیث متن فیش : وَ بِهٰذَا الاِسنادِ عَن اَبیقَتادَةَ قال: این چند حدیثی که روزهای قبل خواندیم و این [حدیثی] که امروز میخوانیم، سندهای صحیح و بسیار معتبری دارد؛ ابیقتاده هم ثقه است. قالَ اَبوعَبدِاللهِ عَلَیهِالسَّلامُ لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَکارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعض [امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:] بعضی از مکارم اخلاق و خصلتها بستهی به بعضی دیگر است، یعنی با هم ارتباط دارد؛ یا ارتباط علّی و معلولی دارد که یکی علّت آن دیگری است، یا به نحوی ارتباط عملیّاتی و رفتاری با همدیگر دارند. یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاء اینها را هم مثل بقیّهی چیزها از خدا بدانید؛ این را هم خدا میدهد. بله، کار خدای متعال بیحکمت نیست و رفتار ما، اختیار ما، و ارادهی ما در ایجاب رحمت الهی تأثیر دارد لکن بالاخره آنچه به ما داده میشود، از همهی مکارم، از همهی خوبیها، از همهی نِعَم -از جمله مکارم اخلاق- از طرف خدا است، خداوند تقسیم میکند؛ به شما یک چیزی میدهد، به دیگری یک چیز میدهد، به آن دیگری یک چیز [دیگر] میدهد. تَکونُ فِی الرَّجُلِ وَ لا تَکونُ فِی ابنِه گاهی یک صفت خوبی در پدر هست، در پسر نیست. اینکه حالا میگویند ژن یا ژنِ [خوب]! اینها خیلی اعتباری ندارد. گاهی اوقات پدر یک صفت خوبی دارد، پسر ندارد؛ عکسش هم هست که پسر یک صفت خوبی دارد که پدر ندارد. اینها ایجاب الهی و اِنعام الهی است. وَ تَکونُ فِی العَبدِ وَ لا تَکونُ فی سَیِّدِه این جور هم نیست که موقعیّت اجتماعی و شأن اجتماعی هم تأثیر داشته باشد؛ نه، گاهی یک صفت خوبی را یک بردهای دارد که سیّد او، ارباب او ندارد. مستخدم شما گاهی اوقات یک خصوصیّتی دارد که شما آن خصوصیّت را ندارید. یک صفت خوبی در فرد زیردست ما هست که آن صفت در ما نیست؛ یعنی او بالاتر از ما است. خب، حالا این صفات و مکارم اخلاق که این قدر هم دربارهاش فرمودهاند، چه چیزهایی است؟ چند صفت را حضرت بیان میفرمایند. اینها واقعاً همان جلوههای درخشان اسلام است؛ لبّ اسلام اینها است. این خصوصیّات [است] که انسانهای برجسته میسازد و به برکت وجود انسانهای برجسته در یک اجتماع، در یک جامعهی بشری، نظام اجتماعیِ برجسته به وجود میآورد و [اگر] انسانهای کریم، انسانهای شجاع، انسانهای باگذشت، انسانهای صادق در یک جامعهای باشند، این جامعه، جامعهی برجستهای میشود؛ [البتّه] عکسش هم صادق است. واقعاً انسان باید اینها را مثل دُر و گوهر گرانبها روی چشمش بگذارد و به دنیا عرضه کند. حالا این صفات چیست؟ اوّل: صِدقُ الحَدیث راستگویی. الان کشور خود ما کشور اسلامی است و از بسیاری از جوامع دنیا هم انصافاً بهتر و پاکیزهتر و طاهرتر است امّا در عین حال شما ببینید خیلی از مشکلات داخل کشور ما ناشی از نبودنِ همین صفت است؛ صدقالحدیث نیست، راستگویی نیست. راستگویی یعنی چه؟ یعنی شما حرفی را که میزنید، مطابق با واقع باشد. اگر دانستید مطابق با واقع است و گفتید، این راست است؛ اگر نه، نمیدانید مطابق واقع است یا نیست امّا میگویید، این صدق نیست. «صدق» عبارت است از اینکه شما چیزی را که میدانید مطابق واقع است، بیان میکنید. فضای مجازی را ملاحظه کنید که بر اثر حرف، شایعه، دروغ، خلاف، تهمت، نسبت بدون واقعیّت به این، به آن، به بالا، به پایین، به همدیگر، یک فضای دروغ در کشور به وجود میآید؛ ببینید، اینها اشکال است. پس اوّل «صِدقُ الحَدیث» [یعنی] همه سعی کنیم راست بر زبان جاری کنیم. دوّم: وَ صِدقُ النّاس با مردم هم صادق باشید؛ با مردم با تقلّب و خدعه و فریب و دورویی برخورد نکنید. «صِدقُ النّاس» یعنی صدق عمل با مردم؛ انسان در مواجههی با مردم با صداقت وارد بشود، با کلک و دروغ و فریب و مانند اینها با مردم برخورد نکند. اگر ما در مسائل گوناگون اجتماعیمان، سیاسیمان، انتخاباتمان، و مانند اینها، همین یک مورد را مراعات کنیم، ببینید چقدر دنیا آباد خواهد شد؛ «وَ صِدقُ النّاس». این هم دوّم. وَ اِعطاءُ السّائِل [اگر سائل] از شما چیزی خواست، به او بدهید اگر چنانچه میتوانید. یک وقت یک فقیری است که از شما سؤال نکرده، خب [اگر] به او کمک کنید خوب است امّا اگر چنانچه از شما درخواست کرد -سؤال کرد یعنی درخواست کرد- آن وقت این مکرمت بزرگی است و او را رد کردن، خلاف مکرمت انسانی است. وَ المُکافَاَةُ بِالصَّنائِع(1) «صَنیعة» یعنی کارهای نیک؛ خدمتهای نیک به دیگران را میگویند «صنیعه». «مُکافئهی به صنایع بکنید» یعنی [اگر] کسی به شما نیکی کرد، شما هم در مقابل به او نیکی کنید. این جور نباشد که نیکی دیگران را با اهمال و احیاناً با بدی پاسخ بدهیم. [اگر] کسی به ما نیکی کرده، خب در مقابل باید به او نیکی کنیم. این هم سوّم. 1 ) الأمالی، شیخ طوسی، ص301. يَا دَاوُدُ، إِنَّ خِصَالَ الْمَكَارِمِ بَعْضُهَا مُقَيَّدٌ بِبَعْضٍ، يَقْسِمُهَا اللَّهُ حَيْثُ يَشَاءُ، تَكُونُ فِي الرَّجُلِ، وَ لَا تَكُونُ فِي ابْنِهِ، وَ تَكُونُ فِي الْعَبْدِ، وَ لَا تَكُونُ فِي سَيِّدِهِ: صِدْقُ الْحَدِيثِ، وَ صِدْقُ النَّاسِ، وَ إِعْطَاءُ السَّائِلِ، وَ الْمُكَافَأَةُ بِالصَّنَائِعِ، وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ، وَ التَّوَدُّدُ إِلَى الْجَارِ وَ الصَّاحِبِ، وَ قِرَى الضَّيْفِ، وَ رَأْسُهُنَّ الْحَيَاءُ. ترجمه : امام صادق (علیهالسلام) به داودبنسرحان میفرماید: ای داود! برخی از مکارم اخلاق به برخی دیگر وابسته است و با هم ارتباط دارد که اینها را خدا تقسیم میکند؛ گاهی این صفات در مردی وجوددارد و در پسرش نیست یا گاهی در بردهای وجود دارد و در اربابش نیست. از جملهی آنها است: راستگویی و صداقت با مردم در عمل، و بخشیدن به فقیری که درخواستی دارد و نیکی کردن در مقابل خوبیهای دیگران. اداء امانت، صلهی رحم، ابراز محبّت به همسایه، پذیرایی از مهمان و بالاتر از همهی اینها حیا است. مربوط به :بیانات: شرح حدیث اخلاق | درباره ویژگیهای نزدیکترین افراد به پیامبر در روز قیامت - 1397/08/28 عنوان فیش :ویژگیهای نزدیکترین افراد به پیامبر در روز قیامت کلیدواژه(ها) : اخلاق اسلامی, فضائل اخلاقی, صداقت, امانت, مردمی بودن مسئولان نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : عن جعفر بن محمّد علیهما السّلام عن ابیه عن جدّه علیهم السّلام قال قالَ رَسولُ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ: اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم لِلحَدِیثِ وَ آداکُم لِلاَمانَةِ وَ اَوفاکُم بِالعَهدِ وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاسِ. (1) اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم لِلحَدِیث در موقف قیامت همهی سختیها و وحشتها و ترسها و اهوال گوناگون برای انسان وجود دارد، و فرقی هم نیست بین مؤمن و غیر مؤمن: یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیـهِ * وَ اُمِّه؛ وَاَبیهِ * وَ صاحِبَتِه؛ وَ بَنیهِ * لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیه؛(2) یک چنین روزی است روز قیامت، که در آیات کریمهی قرآن، بخصوص در سورههای اواخر قرآن خیلی زیاد به احوال و اهوال در قیامت پرداخته شده. خب در یک چنین معرکهی سختی که اهمّیّت و سختی آن موقف اصلاً برای ما قابل تصوّر نیست، انسان دنبال یک مرجع امنی میگردد؛ یک جایی که به آن پناه ببرد، به آن تکیه کند، در زیر سایهی آن باشد. آن کسی و آن جایگاهی که از همهی اشخاص و جایگاهها در قیامت امنیّت بیشتری به انسان میدهد، جایگاه پیغمبر اکرم است. اگر کسی بتواند خودش را نزدیک آن بزرگوار برساند، اطمینان خاطر پیدا میکند، احساس یک امنیّتی میکند؛ مثل دنیا دیگر؛ وضع دنیا را ملاحظه کنید: اگر چنانچه در جایی که سختی هست، مشکل هست، تهاجم هست، دزدی هست، رذالت هست، یک نفر انسانی که آنجا در معرض همهی اینها قرار گرفته، بخواهد خودش را امنیّت بدهد، یک کسی را پیدا میکند، یک شخصیّتی را پیدا میکند که قوی باشد، مستحکم باشد و فوراً میرود نزدیک او میایستد. در قیامت هر کسی بتواند نزدیک نبیّ مکرم اسلام قرار بگیرد، دیگر آنجا یک احساس امنیّتی دارد. خب، چه کسی میتواند برود آن نزدیک؟ خلایق جن و اِنس از اوّلین و آخرین که در آنجا جمعند، همه مایلند که خودشان را برسانند به این بزرگوار؛ میبینند مقام و مرتبهی او را، میبینند مقامی دارد که «یَغبِطُهُ بِهِ الاَوَّلونَ وَ الآخِرون»،(3) آن را میبینند و میخواهند، [امّا] میتوانند؟ نه، همه نمیتوانند. این روایت میگوید وسیلهای که شما بتوانید با آن، خودتان را نزدیک پیغمبر بکنید، چیست؛ آن را دارند به ما یاد میدهند. اینجا دار عمل است، آنجا دار نتیجه است. اینجا یک کارهایی را به ما یاد دادهاند، گفتهاند این کارها را انجام بدهید که اگر این کارها را اینجا در این دورهی کوتاه -کوتاه است دیگر، این دنیا یک لحظهی از عمر ابدی است، یک لحظه است؛ نود سال، صد سال اگر کسی عمر کند، یک لحظه است در مقابل آن عمر ابدی عالم آخرت- انجام دادیم، اگر در این یک لحظه انسان این چیزها را رعایت بکند، در آن موقف دشوار به دردش میخورد. حالا اینها چیست؟ چند مورد را ذکر کردهاند. خود حضرت فرمودند: اَقرَبُکُم غَداً مِنّی، [نزدیکترین شما به من]، فِی المَوقِف -یعنی در قیامت- اوّل این [فرد] است: اَصدَقُکُم لِلحَدیث؛ آن کسی که راستگوتر است، در حرف زدن راستگو است، آنچه میگوید از روی صدق بیان میکند؛ دروغ و تهمت و شایعه و حرف ضعیف و قول بغیر علم و مانند اینها در آن نیست. «صدق» یعنی انطباق با واقع، آنچه را واقع است -که او میداند واقع است- بیان میکند؛ اَصدَقُکُم لِلحَدیث. وَ آداکُم لِلاَمانَة آن کسی که بیشتر از همه اداء امانت میکند؛ که مکرّر عرض کردهایم که امانت فقط این نیست که حالا یک پولی شما دست بنده بسپرید، بنده آن را به شما برگردانم؛ این یکی از انواع امانت است. همهی آن چیزهایی که مردم به ما میسپرند، امانتهای مردم است؛ مقام را به ما میسپرند، امنیّت را به ما میسپرند، دینشان را به ما میسپرند، حفظ نوامیسشان را به ما میسپرند؛ همهی این چیزها امانتهای مردم دست ما است. ما حکومتیم دیگر؛ هر کسی هر جا هست؛ یکی مثل بنده در یک جایگاهی قرار دارد، یکی در جایگاه دیگری قرار دارد، یکی قاضی است، یکی مسئول تعلیم و تربیت است، یکی امام جماعت است؛ همهی اینها امانتهایی است که دست ما سپرده است؛ اداء امانت. هر کدام بهتر اداء امانت کردید، آنجا جایتان به حضرت نزدیکتر است و امنیّتتان بیشتر است. وَ اَوفَاکُم بِالعَهد [در مورد] پیمانهای فردی و اجتماعی، وفای به این عهدها بکنید؛ که البتّه مهمترینش پیمانهای اجتماعی است؛ این قراردادهای اجتماعی، این حقوق شهروندی [است]. خب این چیزهایی که حالا امروز فرنگیها یاد گرفتهاند میگویند «حقوق شهروندی»، ماها هم از اینها میخواهیم یاد بگیریم! حرفهایی که در روایات ما و در قرآن ما هست، حالا ما داریم از غربیها اینها را [یاد میگیریم]! خب اینجا دارد میگوید «اَوفاکُم بِالعَهد»؛ «عهد» یعنی قرارداد، آن چیزی که بین شما و بین دیگران قرارداد بسته [شده]. شما وقتی در یک محیط با هم زندگی میکنید، یک قراردادی با هم بستهاید دیگر؛ مثل این است که در یک آپارتمانی ده خانواده زندگی میکنند؛ اینها ولو هیچ کاغذی هم امضا نکردهاند، [امّا] یک معاهداتی در مقابل هم دارند؛ این چیز قهری است دیگر؛ [مثلاً] تو سر و صدا نکن که در خانهی او بچّهاش از خواب بیدار نشود، او هم سر و صدا نکند که بچّهی تو از خواب بیدار نشود؛ این قرارداد روشنی است دیگر؛ حقوق شهروندی یعنی اینها. وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً یکی از چیزها هم این است که خوشاخلاق باشید؛ بداخلاق و عبوس [بودن] و [اینکه] در خانه یک جور، در محلّ کار یک جور، با مردم یک جور، با تکبّر، با اوقات تلخی [رفتار کردن]، خیلی بد است. آن کسانی که «اَحسَنُهُم خُلقاً» هستند، آنجا نزدیکترند. وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاس مردمی بودن. ببینید، سبک زندگی اسلامی اینها است. باز همین «مردمی بودن» هم از حرفهایی است که حالا متجدّدین و مانند اینها فکر میکنند که از دیگران یاد گرفتهاند؛ نه، اینها در روایات ما است. مردمی باشید، با مردم باشید. معنای با مردم بودن این نیست که فرض کنید انسان به چهار نفر از طبقهی ممتازه بگوید اینها مردمند؛ نه، یعنی تودهی مردم، طبقات پایین مردم، عامّهی مردم؛ با اینها باشید، بین اینها باشید، مثل آنها زندگی کنید، در حدّ آنها زندگی کنید، پیش آنها تواضع کنید؛ اینها معنای مردمی بودن است. 1 ) امالی، شیخ طوسی، ص229. أَقْرَبُكُمْ غَداً مِنِّي فِي الْمَوْقِفِ أَصْدَقُكُمْ لِلْحَدِيثِ، وَ آدَاكُمْ لِلْأَمَانَةِ، وَ أَوْفَاكُمْ بِالْعَهْدِ، وَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً، وَ أَقْرَبُكُمْ مِنَ النَّاسِ. ترجمه : پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: نزدیکترین شما به من در فردای موقف قیامت، راستگوترین در سخن، امانتدارترین، پایبندترین به پیمان، خوشاخلاقترین و نزدیکترین شما به مردم است. 2 ) سوره مبارکه عبس آیه 34 يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخيهِ ترجمه : در آن روز که انسان از برادر خود میگریزد، 2 ) سوره مبارکه عبس آیه 35 وَأُمِّهِ وَأَبيهِ ترجمه : و از مادر و پدرش، 2 ) سوره مبارکه عبس آیه 36 وَصاحِبَتِهِ وَبَنيهِ ترجمه : و زن و فرزندانش؛ 2 ) سوره مبارکه عبس آیه 37 لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنيهِ ترجمه : در آن روز هر کدام از آنها وضعی دارد که او را کاملاً به خود مشغول میسازد! 3 ) الكافي، ثقةالاسلام کلینی، ج4، ص550. اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ اللَّهُمَّ أَعْطِهِ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِيلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُون. ترجمه : پروردگارا! درود خود و فرشتگان مقربت و بندگان شایستهات و پيامبران فرستاده شدهات و همه اهل آسمانها و زمينها و هر آنكه از پيشينيان و آيندگان تسبيح تو گويد را اي پروردگار جهانيان، بر محمّد بنده شايسته و پيامبر و فرستادهات و امين و برگزيده و محبوب و پاك و خاص و بنده و اختيار شده از ميان بندگانت، قرار ده، خدايا! به او درجه و مرتبه شفاعت در بهشت عطا كن، و او را به مقام ستودهاي كه پيشينيان و آيندگان بر آن رشك برند برانگيز. مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت - 1395/06/03 عنوان فیش : صداقت, صداقت در سیاست, گزارش پیشرفت کشور به مردم کلیدواژه(ها) : صداقت, صداقت در سیاست, گزارش پیشرفت کشور به مردم نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : لحن صادقانه و لحن حاکی از واقعنگری و واقعگرایی، مردم را تحت تأثیر قرار میدهد. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى - 1393/03/04 عنوان فیش :حرکت صادقانه عامل به نتیجه رسیدن حرکت ملت ایران کلیدواژه(ها) : صداقت نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : دشمنان ما نمیخواهند این را اعتراف بکنند که ملّت ایران در راه پیشرفت خود، خردمندانه عمل کرد، امّا واقعیّت قضیّه این است که اگر خردمندانه نبود، نمیشد، نمیماند، پیش نمیرفت، به نتیجه نمیرسید؛ [پس] خردمندانه بود. حرکت ملّت ایران، حرکت صمیمى بود، صادقانه بود؛ فَلَمّا رَأَى اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینَا النَّصر؛(1) این را امیرالمؤمنین فرمود. صدق ملّت ایران در میدانهاى مختلف نشان داده شد. خب حالا میشود نشست یک گوشهاى، از این گوشه آن گوشه عیوبى پیدا کرد، اشکالاتى پیدا کرد، اعتراض کرد؛ خب بله، معلوم است، امّا این را تعمیم نباید داد، تعمیم نمیشود داد، آنچه قابل تعمیم است این است: صدق، حرکت، مبارزه. پس نظام با مبارزه بهوجود آمد، با مبارزه هم باقى ماند. 1 ) خطبه 56 : از سخنان آن حضرت است در مقايسه ياران پيامبر با ياران خود وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً . ترجمه : ما در كنار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بوديم، پدران و فرزندان و عموهاى خود را به امر حق مىكشتيم، و اين مسئله جز بر ايمان و تسليم و حركت در راه راست و شكيبايى بر سوزش الم، و كوشش ما در جهاد با دشمن نمىافزود. و مردى از ما و مردى از دشمن چون دو شير نر با هم در مىافتادند، و در صدد بر آوردن جان يكديگر بودند تا كدام يك از آن دو جام مرگ را به كام ديگرى بريزد. يك بار ما بر دشمن پيروز مىشديم، و يك بار دشمن بر ما. چون خداوند راستى ما را ديد دشمن ما را سركوب كرد، و يارى خود را بر ما فرو فرستاد، تا آن وقت كه اسلام همانند شترى كه سينه و گردن براى استراحت به زمين نهد و در جاى خود بخوابد استقرار يافت. به جانم قسم اگر ما در آن زمان رفتارى مانند رفتار امروز شما داشتيم پايهاى از بناى اسلام بر پا نمىشد، و شاخهاى از درخت ايمان سبز نمىگشت. به خدا قسم با اين وضعى كه داريد به جاى شير خون خواهيد دوشيد، و به دنبالش دچار ندامت خواهيد شد مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در آستانه انتخابات مجلس خبرگان - 1385/09/22 عنوان فیش : مسئولیتپذیری, امانت, صداقت, کارگزاران نظام کلیدواژه(ها) : مسئولیتپذیری, امانت, صداقت, کارگزاران نظام نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عزیزان من! اساس در همهی مسئولیتها تدین، امانت و صداقت است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : مردم ایران, دستاوردهای ملت ایران, صداقت, صداقت در سیاست کلیدواژه(ها) : مردم ایران, دستاوردهای ملت ایران, صداقت, صداقت در سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : شما [ملت ایران] با عمل خودتان، عنصر دین، ایمان، عدالت و صدق را در معادلات جهانى وارد کردید، در حالى که صداقت و راستگویى در معادلات سیاسى دنیا گمشده است. مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1382/11/26 عنوان فیش :خصلتهایی که موجب کمال اسلام انسان میشود کلیدواژه(ها) : تقوا, گناه, اثر گناه, توبه, آراستگی به فضائل اخلاقی, اخلاق اسلامی, فضائل اخلاقی, صداقت نوع(ها) : حدیث متن فیش : عَن اَبی جَعفَر (عَلَیهِ السَّلام) قالَ، قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَین (عَلَیهِ السَّلام): اَربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ کَمَلَ اِسلامُهُ وَ مُحِّصَت عَنهُ ذُنوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنهُ راضٍ مَن وَفى للهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِما یَجعَلُ عَلى نَفسِهِ لِلنّاسِ وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ وَ استَحیا مِن کُلِّ قَبیحٍ عِندَ اللهِ وَ عِندَ النّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَهلِه.(۱) ربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ کَمَلَ اِسلامُهُ وَ مُحِّصَت عَنهُ ذُنوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنهُ راض [مطابق این روایت] خیلی مهم است این [خصلتهایی] که موجب کمال اسلام انسان بشود و ذنوب را تمحیص کند، یعنی نابود کند، از بین ببرد؛ این هم که خب از همه مهمتر است که رضایت الهی را برای انسان به همراه دارد. مَن وَفى للهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِما یَجعَلُ عَلى نَفسِهِ لِلنّاس یکی اینکه واجبات را انجام بدهد؛ معنای این جمله این است؛ یعنی [انسان] آن حقوقی را که خدای متعال برای خود، بر دوش بندگان گذاشته است ادا کند. حقوق الهی همین واجبات است؛ البتّه حقّ الهی لاتُعدّ و لاتُحصیٰ است؛ امّا آنچه مسجّل کرده است بر مردم، همین واجباتی است که [باید] انجام بدهیم. وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ دوّم [اینکه] زبان او با مردم هم صادق باشد؛ به مردم دروغ نگوید. وَ استَحیا مِن کُلِّ قَبیحٍ عِندَ اللهِ وَ عِندَ النّاس سوّم [اینکه] از هر کار قبیحی پیش خدا و پیش مردم حیا کند؛ این معنایش این نیست که کارهای قبیح را دیگر اصلاً انجام نمیدهد، چون در آن صورت که دیگر گناهی نخواهد داشت تا «مُحِّصَت ذُنوبُه» بشود؛ میخواهد بگوید حالت استشعار گناه در او باشد و حیا کند. بعضی هستند که بیحیا، گناه را انجام میدهند، بدون اینکه اندکی شرمندگی داشته باشند از این گناه؛ این، آن حالت خطرناک است؛ وَالّا بالاخره خطا از انسان سر میزند امّا [باید] انسان، هم پیش مردم، هم پیش خدا احساس شرم کند از کار خطا و از گناه؛ پردهدر و وقیح و بیباک و بیمبالات و مانند اینها نباشد. این به نظر من خیلی نکتهی مهمی است. وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَهلِه این هم [خصلت] چهارم که با خانوادهی خود خوشاخلاق باشد که این بلایی است که خیلی از آدمهای مؤمن و خوب ما هم به آن دچارند؛ آدمهای خوبیاند امّا با زن و بچّهی خودشان بداخلاقند، کجخُلق و بداخلاق و تند و سختگیر [که این] خیلی چیز بدی است. اگر بروید فکر کنید، روی این دقّت کنید، خواهید دید رازهای عمیقی پشت این یک کلمه که انسان با همسر خود و فرزندان خود خوشخُلق باشد، هست. البتّه این در مورد مردها بیشتر صدق میکند امّا زنها هم همین جور، در مورد زنها هم هست و چنین روایتی فقط مال مردها نیست؛ مال مرد و زن است. لکن عمده، این مبتلابهِ مردها است که گاهی مثل شِمر در خانه با زن و بچّه [رفتار میکنند؛] حالا از یک جایی اوقاتشان تلخ است، یکی به آنها اهانت کرده، بدگویی کرده، عوضش را سر زن و بچّه درمیآورند. میبینید [اینها] خیلی سخت هم نیست؛ فقط مراقبت میخواهد که انسان اینها را انجام بدهد: واجبات را ترک نکند؛ با مردم راستگو باشد؛ بیمبالات در امر گناه نباشد، یعنی حیا کند؛ با زن و بچهاش خوشاخلاق باشد؛ اگر انسان این چهار خصوصیّت را مراقبت کند آن وقت «لَقِیَ الله هوَ عنهُ راض»؛ ببینید چقدر در مقابل این پاداشی که معیّن شده، [این] بزرگ است. 1 ) الخصال، ج1، ص: 222؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج66، ص: 385؛ َ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ «3» وَ لَقِيَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ مَنْ وَفَى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا يَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ مَعَ النَّاسِ وَ اسْتَحْيَا مِنْ كُلِّ قَبِيحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ أَهْلِهِ. ترجمه : امام سجّاد (علیه السّلام) فرمود: چهار خصلت را هر که دارا شود اسلامش کامل است و گناهانش بریزد و پروردگار عزّوجل خود را ملاقات مىکند و خدا از او خشنود است؛ انجام واجباتی که بر عهدهی مردم گذاشته و زبانش با مردم راست باشد و از هر کار زشتى پیش خدا و مردم شرم کند و با خانوادهی خود خوشرفتارى کند مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت - 1381/06/04 عنوان فیش : صداقت, مسئولیتپذیری, مدیریت اسلامی, مدیریت صالح, مدیریت کارامد, مدیریت اجرایی کلیدواژه(ها) : صداقت, مسئولیتپذیری, مدیریت اسلامی, مدیریت صالح, مدیریت کارامد, مدیریت اجرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : صداقت و مسؤولیتپذیری باید در مدیران وجود داشته باشد. هنر یک مدیر این است که مسؤولیتپذیری داشته باشد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای نمازجمعه - 1381/05/05 عنوان فیش : کارگزاران نظام, تهدید نظام اسلامی, تهدید نظامی نظام اسلامی, صداقت, آمادگی برابر دشمن کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, تهدید نظام اسلامی, تهدید نظامی نظام اسلامی, صداقت, آمادگی برابر دشمن نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تامين كردن كشور در مقابل تهديد امريكا به اين است كه مسوولان دولتى هرچه مىتوانند، براى مردم صادقانه كار كنند و اين فرصت را مغتنم بشمارند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش :پیروزی در برابر دشمنان در صورت صادق بودن امت کلیدواژه(ها) : پیروزی, صداقت نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : مردم، راه خدا را پیدا میکنند. این، برای کسی که [مبلغان دین] بتواند مردم را به راه خدا بکشاند، چقدر اجر و ثواب دارد! این، متوقّف به عمل و صدق در گفتار است. در تأثیر خارجیِ کارها نیز همینطور است. انسان اگر صادق باشد، حرف و کار و راه او، در عالَم واقع و خارج برکت پیدا میکند. صدقِ یک ملت و یک امّت، میتواند آنها را در میدانهای گوناگون پیروز کند. امام بزرگوار ما در راه خود صادق بودند که توانستند ایمان مردم را جلب کنند و مردم نیز صادق بودند که توانستند نهضت را به اینجا برسانند، و الاّ اگر آن صدق و صفا و ایمان نمیبود، این نهضت محکوم به شکست میشد. امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام فرمود: «فلمّا رأی اللَّه صدقنا انزل بعدوّنا الکبت و انزل علینا النّصر ...».(1) در صدر اسلام نیز این طور بوده است. صدق لازم است. صدق یعنی اینکه گفتار انسان به وسیلهی عمل و کردارش تأیید شود. 1 ) خطبه 56 : از سخنان آن حضرت است در مقايسه ياران پيامبر با ياران خود وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً . ترجمه : ما در كنار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بوديم، پدران و فرزندان و عموهاى خود را به امر حق مىكشتيم، و اين مسئله جز بر ايمان و تسليم و حركت در راه راست و شكيبايى بر سوزش الم، و كوشش ما در جهاد با دشمن نمىافزود. و مردى از ما و مردى از دشمن چون دو شير نر با هم در مىافتادند، و در صدد بر آوردن جان يكديگر بودند تا كدام يك از آن دو جام مرگ را به كام ديگرى بريزد. يك بار ما بر دشمن پيروز مىشديم، و يك بار دشمن بر ما. چون خداوند راستى ما را ديد دشمن ما را سركوب كرد، و يارى خود را بر ما فرو فرستاد، تا آن وقت كه اسلام همانند شترى كه سينه و گردن براى استراحت به زمين نهد و در جاى خود بخوابد استقرار يافت. به جانم قسم اگر ما در آن زمان رفتارى مانند رفتار امروز شما داشتيم پايهاى از بناى اسلام بر پا نمىشد، و شاخهاى از درخت ايمان سبز نمىگشت. به خدا قسم با اين وضعى كه داريد به جاى شير خون خواهيد دوشيد، و به دنبالش دچار ندامت خواهيد شد مربوط به :بیانات در دیدار کارکنان نهاد ریاست جمهورى - 1368/05/18 عنوان فیش : صداقت, اخلاص, کارآمدی کلیدواژه(ها) : صداقت, اخلاص, کارآمدی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : انقلاب به کار آدم های کارآمد و صادق نیاز دارد صدق و اخلاص شرط اول است. |