[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02
عنوان فیش : علامه اقبال لاهوری
کلیدواژه(ها) : علامه اقبال لاهوری
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکّرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بوده‏اند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده اس

مربوط به :پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) - 1369/03/10
عنوان فیش :عامل ناکامی مصلحان و متفکرین اسلامی در صدو پنجاه‌ساله اخیر
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, سید جمال‌الدین اسد آبادی, علامه اقبال لاهوری, نهضت امام خمینی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
نهضت اسلامی در ایران به رهبری منجی بزرگ دوران، حضرت امام خمینی (رضوان‌اللَّه‌علیه)، به پیروی از شیوه‌ی نبی اعظم و رسول خاتم و قله‌ی آفرینش عالم و آدم، حضرت محمّد مصطفی(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، در قالب یک انقلاب تمام‌عیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایه‌یی درست و منطقی استوار باشد، همچون آتشفشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید می‌آورد و همه چیز و همه‌جا و همه‌کس را از گرمی و اشتعال خود متأثر می‌سازد.
مصلحان اسلامی و متفکرانی که در یکصدوپنجاه سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بردوش گرفتند - از قبیل سیّد جمال‌الدین و محمّد اقبال و دیگران - با همه‌ی خدمات ارجمند و گرانبهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به‌جای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوّت و قدرت انقلاب، که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جستجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجه‌ی عمل پیامبران اولوالعزم را - که سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بوده‌اند - نباید داشت. کار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها می‌توانست زمینه‌ساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر. ولذا مشاهده می‌شود که سعی و تلاش بی‌حدوحصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام می‌آورده و در آرزویش آه و اشک می‌افشانده‌اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتّی اعتقاد و باور اسلامی را در توده‌های مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن به‌کار گیرد و یا دامنه‌ی جغرافیایی اسلام را گسترش دهد. و این، بکلی از روش پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم(ص) را بداند، آشکار است.
امام ما برای حیات دوباره‌ی اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتی هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگی‌ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمی‌شود؛ بلکه پیمودن و سنگربه‌سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می‌گیرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت درمی‌آید و تا رسیدن به هدف - یعنی حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت - ادامه می‌یابد: «هوالّذی ارسل رسوله بالهدی و دین‌الحقّ لیظهره علی‌الدّین کلّه ولو کره المشرکون».

مربوط به :بیانات در کنگره بزرگداشت اقبال لاهوری - 1364/12/19
عنوان فیش :اقبال لاهوری مرد باهوشی بود
کلیدواژه(ها) : علامه اقبال لاهوری, بصیرت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
خوب است به هوشیارى این مرد بزرگ ــ علاّمه اقبال ــ اشاره کنم که على‌رغم علاقه‌ى شدیدى که به «سر توماس ‌آرنولد» دارد، رگه‌ى سیاسى را در کار علمى او مورد غفلت قرار نمیدهد. این نکته را آقاى «جاوید اقبال» در شرح حال ‌پدرشان ــ که یک جلدش به فارسى ترجمه شده و من دیدم ــ نوشته‌اند که اقبال به دوست خود، سیّدنذیر نیازى که ‌میگوید آرنولد یک اسلام‌شناس بود، نهیب میزند که چه اسلام‌شناسى؟ کتاب اَلدّعوة الى الاسلامِ او را میگویى؟ او براى ‌دولت بریتانیا کار میکند. و بعد اقبال به آن دوست خود میگوید من وقتى در انگلیس بودم، آرنولد به من گفت که کتاب ‌تاریخ ادبیات [ایران] ادوارد براون را ترجمه کنم و من نخواستم این کار را بکنم؛ چون دیدم که این آمیخته‌ى به اغراض ‌سیاسى است. حالا شما ببینید این برداشت اقبال از کتاب ادوارد براون است و برداشت ادباى ما، دوستان ادوارد براون و آن ‌کسانى که افتخار میکردند که رفیق و دوست ادوارد براون باشند چیست! حالا من نمیخواهم از آن شخصیّت‌ها اسم بیاورم؛ ‌چون بالاخره شخصیّت ادبى هستند، شخصیّت فرهنگى هستند امّا بسیار بسیار ساده‌دل و ناآگاه و غافل از آن هدفهاى ‌سیاسى. در حالى ‌که اقبال ــ آن مرد هوشمندِ «اَلمُؤمِنُ کَیِّس»(1) ــ رگه‌هاى سیاست خبیث استعمارى را در لابه‌لاى کار ‌سر توماس آرنولد و ادوارد براون مى‌بیند و مى‌شناسد. این عظمت اقبال را نشان میدهد.‌
1 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 67 ص 307 ‏

المُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ ‏
ترجمه :
مؤمن ، زيرك و باهوش و هشيار است.‏