[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان اجرائی استان فارس‌‌ - 1387/02/18
عنوان فیش :مفاخر چشمگیر ایران در دوران اسلامی
کلیدواژه(ها) : مفاخر ملی, شکست, سپاه پاسداران انقلاب اسلامی, ایران, اسلام, سلسله صفویه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در دنیا از چیزهائی که جنبه‌ی افتخارآمیز هم خیلی ندارد، گاهی اوقات به عنوان مفاخر تاریخی استفاده میکنند. آن کسانی که مفاخر تاریخی را ندارند، برای خودشان خلق میکنند! ما این همه مفاخر تاریخی داریم، این همه چیزهائی که مایه‌ی تفاخر تاریخی ملت ایران است، اعتماد به نفس ملت ایران است؛ چرا اینها را نشان ندهیم؟ یک نفری برای من نقل میکرد، میگفت رفته بودیم یونان؛ ما را به مراکز گردشگری گوناگون میبردند و آنها را به ما نشان میدادند؛ از جمله به نقطه‌ای بردند، گفتند اینجا همان‌جائی است که سپاهیان ایرانی آمدند و از ما شکست خوردند. مردم را به یک بیابان خالی میبرند و نشان میدهند که اینجا آنجائی است که ایرانی‌ها در آن دوره لشکرکشی کردند و در اینجا شکست خوردند. یک فضای خالی را نشان میدهند، یک ماده‌های تاریخی را با یک فضای خالی اثبات میکنند. خوب، اینجا نزدیکی کازرون - آنطوری که شنیدم - مجسمه‌ی والرین است، امپراتور روم، که در مقابل پادشاه ایران زانو زده. خیلی خوب، اینجا را بروید نشان بدهید؛ این به آن در! این همه نقاط مثبتی که میتواند گذشته‌ی ما را نشان بدهد. من البته به شما عرض بکنم؛ اعتقاد راسخ و جازم و علمی دارم که آنچه ایرانی بعد از آمدن اسلام کرده، اصلاً با آنچه در طول تاریخ گذشته‌ی خودش داشته قابل مقایسه نیست. ایران در دوران اسلامی، در قرن سوم و چهارم و پنجم هجری، در قله‌ی دانش و تمدن و سیاست و اقتصاد جهانی قرار داشته. هیچ جای دنیا - از شرق و غرب، از آسیا و اروپا - در این حد نبودند؛ این به برکت اسلام بوده. ایران قبل از آن هرگز چنین اوجی را نداشته. در دوران سلسله‌های گوناگون ایرانی - از آل بویه بگیرید تا غزنویان و سلجوقیان و بقیه، تا دوره‌ی صفویه - این بخش از تاریخ ایران قابل مقایسه نیست؛ اما آن بخش دیگر تاریخ ایران هم، تاریخ ماست؛ آن هم ایران است؛ حالا یک حاکم طاغوتی در رأسش بوده، سنتهای غلط و آئینهای باطلی در آنها وجود داشته؛ آن به جای خود، امر دیگری است؛ اما هنر ایرانی است.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی - 1387/02/15
عنوان فیش : آمادگی مردم, آرمانخواهی, آرمان‌‌های ملی, مفاخر ملی
کلیدواژه(ها) : آمادگی مردم, آرمانخواهی, آرمان‌‌های ملی, مفاخر ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آمادگیهای صادقانه در راه آرمانهای بزرگ، یکی از بزرگترین مفاخر برای یک ملت است.

مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت‌ - 1380/02/12
عنوان فیش :مبارزه میزا کوچک خان با روسها، انگلیسها و عوامل رضاخان
کلیدواژه(ها) : میرزا کوچک خان جنگلی, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, رسانه‌های بیگانه (مخاطب), تبلیغات دشمن, الگوسازی‌های غربی, الگوسازی, فرهنگ‌سازی, تهاجم فرهنگی, مفاخر ملی, عملکرد استکبار
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز رسانه‌های غربی با برنامه‌ریزیهای میلیاردی، در تبلیغات رسانه‌ای خود - چه در تلویزیونشان، چه در رادیوشان، چه در مصاحبه‌هایی كه دائماً می‌كنند و متأسّفانه بعضی از عناصر داخلی هم فریب آنها را می‌خورند و اسیر و نوكر آنها می‌شوند؛ حرفهایی كه آنها مایلند، اینها بر زبان جاری می‌كنند - می‌كوشند تا به شما جوانان ایرانی تفهیم كنند كه یك ظرف خالی هستید و مظروف ندارید؛ مظروف شما را ما باید بدهیم؛ ما باید این ظرف را پُر كنیم؛ شما امروز این مایه را ندارید، دیروز هم نداشتید، طبعاً فردا هم نخواهید داشت! تاریخ شما را هم منكر می‌شوند؛ می‌خواهند گذشته‌ی شما را هم زیر پا لگد كنند؛ نه فقط تاریخِ قدیمِ چند صدساله را، بلكه تاریخِ‌ بیست‌ساله‌ی اخیر را هم می‌خواهند زیر پا لگد كنند و آن را انكار نمایند. آن‌ها می‌خواهند فرهنگ‌سازی و الگوسازی كنند؛ آن‌ها می‌خواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یك نسل تحقیرشده‌ی توسری‌خور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیكته كنند و آن كاری را كه آن‌ها می‌خواهند، انجام دهد. برای اینكه كسی را به زیر مهمیز بكشند، بهترین راه این است كه بگویند تو چیزی نیستی، تو كسی نیستی و گذشته‌ای نداری. مفاخر یك ملت را انكار می‌كنند، برای اینكه او احساس كند چیزی نیست.
میرزا كوچك، مرد تنهایی بود كه به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا- یعنی روسها و انگلیسی‌ها- یك نه‌ی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسی‌ها؛ اما در كنار او كسانی بودند كه می‌خواستند با دستگاه حكومتِ آن روز- بعد هم با رضا خان كه تازه می‌خواست سرِ كار بیاید- مبارزه كنند، اما به روسها پناه می‌بردند؛ به باكو رفتند و بندوبست‌هایشان را كردند و به ایران برگشتند و سرسپرده‌ی آن‌ها شدند. اما میرزا كوچك‌خان قبول نكرد و حاضر نشد سازش كند؛ او، هم با انگلیسی‌ها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشكر رضاخانی- و قبل از رضا خان، آن كسانی كه بودند- مبارزه كرد؛ با احسان اللّه خان و دیگران هم كنار نیامد. وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزا كوچك‌خان می‌رود و می‌بیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت كرد؛ مُرد، اما یك مشعل شد. ما در دوران مبارزه‌ی خودمان، هر وقت نام میرزا كوچك‌خان را به یاد می‌آوردیم و شرح حال او را می‌خواندیم، نیرو می‌گرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج كرد، برای اینكه به یك نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادی بودند كه در غربت مبارزه كردند، در غربت هم مُردند؛ اما می‌بینید كه امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضل‌اللّه‌ها و میرزا كوچك‌خان‌ها و خیابانی‌ها و امثال این‌ها، همچنان كه غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان می‌خواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانی بگیرند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم اراک - 1379/08/24
عنوان فیش : مفاخر علمی, مفاخر ملی, مفاخر فرهنگی, گذشته پرافتخار ایران, هویت تاریخی
کلیدواژه(ها) : مفاخر علمی, مفاخر ملی, مفاخر فرهنگی, گذشته پرافتخار ایران, هویت تاریخی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر یك ملت را از تاریخش، از گذشته‌اش، از فرهنگش، از شخصیتش، از مفاخر علمی و دینی و سیاسی و فرهنگی‌اش جدا كردند و از یادش بردند این ملت آماده خواهد شد كه هر چه می‌خواهند بر سرش بیاورند.