[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1381/06/04
عنوان فیش :قوه‌ی قضائیه، مرحله‌ی آخر مبارزه با فساد
کلیدواژه(ها) : فساد
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
به مناسبت هفته‌ی دولت، یکی از دوستان برای من یادداشتی نوشته - یادم نیست از کجا و کی بود - و گفته بودند در همه جای دنیا مبارزه با فساد، کار دولت است؛ چرا ما قوّه‌ی قضاییّه را مسؤول این کار می‌کنیم؟ من به این حرف معتقدم. معتقدم مبارزه با فساد، در درجه‌ی اوّل کار خود دولت است؛ بخصوص که دولتمردان سطح بالای ما - یعنی شما وزرای محترم، معاونان محترم رئیس جمهور و بقیه‌ی مسؤولان سطح بالای کشور - افراد پاکی هستند. شما می‌خواهید پاک کار بکنید؛ بنابراین می‌توانید خودتان مبارزه کنید و بکنید. بخش قضا مربوط به مرحله‌ی آخرِ کار است. در قدیم می‌گفتند: آخرین دارو، داغ کردن است: «آخر الدّواء الکیّ».(1) قبل از آن‌که به داغ کردن برسد، انسان انواع و اقسام دواها را به کار می‌برد؛ اگر خوب نشد، آن وقت محل زخم را داغ می‌کند، والّا تا وقتی می‌تواند با مرهم و مراقبت و تنظیف، بیمار را معالجه کند، محل زخم را داغ نمی‌کند. در بخشهای اقتصادی، پولی، صنعتی، خدماتی و دیگر بخشهای تولیدی و آن‌جایی که بخصوص معاملات خارجی و کلان وجود دارد، حضور شما حقیقتاً به عنوان مدّعی و معارضِ فساد و مفسد تلقّی شود. وقتی با این جدیّت دنبال رفع فساد رفتید، در جایی می‌بینید باید به قوّه‌ی قضاییّه بگویید ما از شما می‌خواهیم به این قضیه رسیدگی کنید. در این صورت با میل و خواست و مطالبه‌ی شما، قوّه‌ی قضاییّه وارد میدان خواهد شد. وقتی شما مبارزه نکنید، طبعاً وضع طور دیگری خواهد شد.
1 ) خطبه 168 : از سخنان آن حضرت است پس از بيعت با حضرت، عدّه‏اى به محضرش عرضه داشتند: چه خوب بود اگر آنان را كه در كشتن عثمان شركت داشتند كيفر مى‏دادى امام فرمود:
يَا إِخْوَتَاهْ إِنِّي لَسْتُ أَجْهَلُ مَا تَعْلَمُونَ وَ لَكِنْ كَيْفَ لِي بِقُوَّةٍ وَ الْقَوْمُ الْمُجْلِبُونَ عَلَى حَدِّ شَوْكَتِهِمْ يَمْلِكُونَنَا وَ لَا نَمْلِكُهُمْ وَ هَا هُمْ هَؤُلَاءِ قَدْ ثَارَتْ مَعَهُمْ عِبْدَانُكُمْ وَ الْتَفَّتْ إِلَيْهِمْ أَعْرَابُكُمْ وَ هُمْ خِلَالَكُمْ يَسُومُونَكُمْ مَا شَاءُوا وَ هَلْ تَرَوْنَ مَوْضِعاً لِقُدْرَةٍ عَلَى شَيْ‏ءٍ تُرِيدُونَهُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرُ جَاهِلِيَّةٍ وَ إِنَّ لِهَؤُلَاءِ الْقَوْمِ مَادَّةً إِنَّ النَّاسَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ إِذَا حُرِّكَ عَلَى أُمُورٍ فِرْقَةٌ تَرَى مَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ تَرَى مَا لَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ لَا تَرَى هَذَا وَ لَا ذَاكَ فَاصْبِرُوا حَتَّى يَهْدَأَ النَّاسُ وَ تَقَعَ الْقُلُوبُ مَوَاقِعَهَا وَ تُؤْخَذَ الْحُقُوقُ مُسْمَحَةً فَاهْدَءُوا عَنِّي وَ انْظُرُوا مَا ذَا يَأْتِيكُمْ بِهِ أَمْرِي وَ لَا تَفْعَلُوا فَعْلَةً تُضَعْضِعُ قُوَّةً وَ تُسْقِطُ مُنَّةً وَ تُورِثُ وَهْناً وَ ذِلَّةً وَ سَأُمْسِكُ الْأَمْرَ مَا اسْتَمْسَكَ وَ إِذَا لَمْ أَجِدْ بُدّاً فَآخِرُ الدَّوَاءِ الْكَيُّ .
ترجمه :
اى برادرانم، آنچه را شما مى‏دانيد جاهل به آن نيستم، اما با كدام قدرت در حالى كه آنان همچنان بر تخت شوكت سوارند، و بر ما چيره‏اند و ما بر آنان چيره نيستيم، اين قوم همانهايى هستند كه غلامان شما با آنها شوريدند، و اعراب باديه نشين نيز به آنها پيوسته، و اكنون در بين شما هستند و به هر شكلى كه بخواهند شما را مى‏آزارند. آيا شما را بر كمترين چيزى كه مى‏خواهيد قدرت هست اين كار آنان قطعا كارى از سنخ كارهاى جاهليت بوده، و اينان را مدد كار و پشتيبان است. اگر در اين مسأله حركتى پيش آيد مردم از چند دسته بيرون نيستند: گروهى‏ رأيشان رأى شماست، و فرقه‏اى رأيشان غير رأى شماست، و گروهى را نه اين رأى است و نه آن رأى. پس صبر پيشه كنيد تا مردم آرام گيرند، و دلها از جوش و خروش بيفتد، و حقوق به آسانى گرفته شود. در كنار من آرام باشيد، و به انتظار دستورم بمانيد، كارى نكنيد كه اركان قدرت را ويران سازد، و توانايى را از دست ببرد، و به جاى آن سستى و ذلّت آورد، به زودى اين مسأله را با مدارا حل مى‏كنم تا وقتى كه مدارا ممكن باشد، و هرگاه چاره‏اى نيابم آخرين دوا داغ نهادن است (و آنان را از دم شمشير مى‏گذرانم)