[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :پیام به کنگرهی جهانی هزارهی شیخ مفید - 1372/01/28 عنوان فیش :تایید و تعریف امام رضا علیه السلام از یونس بن عبدالرحمن کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر غیبت و دوران علما, انحراف, انحراف فکری, انحراف جامعه اسلامی, ایستادگی مقابل انحراف نوع(ها) : حدیث متن فیش : پس از آغاز دوران غیبت و به ویژه بعد از انتهاء دورهی ۷۴ سالهی غیبت صغری و انقطاع کامل شیعیان از امام غائب (ارواحنافداه)، یکی از خطراتی که کلیت مکتب اهل بیت را تهدید میکرد این بود که اشتباه و انحراف عمدی یا غیر عمدی کسانی از منسوبین به این مکتب، چیزهایی را از آن کاسته یا به آن بیافزاید، و یا بر اثر کم رنگ شدن مرزبندیهای اصولی مکتب، خطوط انحرافی با آن آمیخته و انحرافات مسلکهای اعتقادی یا مذهبهای جعلی با حقایق آن ممزوج گردد. در دوران حضور امام(ع) هر گاه چنین چیزی پیش میآمد یا خطر آن مطرح میشد، شخص شخیص امام، آن محور و مرکز مطمئنی بود که همه چیز با آن مقایسه و اندازهگیری و دربارهی آن قضاوت میشد. پس از تا امام (علیهالسّلام) در میان مردم بود اشتباهات، دیری نمیپایید و آن پیشوای معصوم خطاهای عمده را در مقطع حساس تبیین میکرد. شعیه مطمئن بود که اگر در خط کلی مکتب، از سویی زاویهی انحرافی پدید آید بالاخره حجت آشکار خواهد شد و آنکه در پی کشف حقیقت است آن را خواهد یافت. در تاریخ دوران زندگی ائمه (علیهمالسّلام) به نام اشخاصی بر میخوریم که به خاطر احداث بدعتی یا تأسیسی راه غلطی و ترویج عقیدهی باطلی، صریحاً از سوی ائمه (علیهمالسّلام) مورد طعن و رد قرار گرفتهاند، مانند محمّد بن مفلاص معروف به ابی الخطاب، یا این ابی العزافر معروف به شلمغانی (که این مورد در دوران غیبت صغری اتفاق افتاده است) و کثیری امثال آن. حتی به مواردی نیز برخورد میکنیم که در اختلاف میان دو دسته از اصحاب با اخلاص و صادق هنگامی که یک دسته از آنان کسی یا جمعی را به خاطر عقیدهیی مورد طرد و لعن قرار دادهاند، امام در دفاع از آن فرد یا جمع مطعون، وی را مورد مدح قرار داده و بدینوسیله آن عقیده را تایید کرده یا انحرافی را که بدو گمان برده بودند، رد فرموده است. مثل تایید امام از یونس بن عبدالرحمن هنگامی که قمیین او را طرد و روایات منکری از او نقل کردند و صدور عبارت: رحمةالله کان عبداً صالحاً ... یا: ان یونس اول من یجیب علیاً اذادعا (1)(رجوع شود به رجال کشی در شرح حال یونس بن عبدالرحمن) و نیز هنگامی که خاندان بنی فضال که به خاطر و ثاقت و علم مورد اتفاقشان مورد مراجعهی طالبان علوم اهل بیت قرار میگیرند، با صدور عبارت: خذوا ما رووا و ذروا مادروا(2).. از نفوذ عقیدهی انحرافی آنان (فطحی) در میان تودهی شیعه مانع میگردد. و از این قبیل موارد در تاریخ مناسبات ائمه(ع) با اصحاب معاصرینشان بسیار است. با این نگرش، امام (علیهالسّلام) در دوران حضور، همان مرزبان بیدار و هماره هوشیاری است که وظیفهی حراست از مرزهای مکتب را که وی حافظ کلیت آن است شخصاً بر دوش گرفته است. 1 ) رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، الفهرس، ص: 319 قال [امام رضا علیه السلام] مولى آل يقطين رحمه اللّه كان عبدا صالحا، كان ادرك أبا عبد اللّه ع و لم يسمع منه... قوم يقولون بمقالة يونس فاعطيهم من الزكاة فكتب أبو الحسن موسى ع نعم فانّ يونس اول من يجيب ترجمه : 2 ) من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 542؛ الأصول الستة عشر (ط - دار الحديث)، ص: 39؛ الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 49؛ قد قيل للإمام أبي محمّد العسكريّ عليه السّلام- لمّا ظهرت الفطحيّة من بني فضّال-: ما نصنع بكتبهم و بيوتنا ملأى منها؟ فقال: خذوا ما رووا و دعوا ما رأوا» فلذا كان الطائفة عملت بما رواه بنو فضّال. ترجمه : حضرت فرمودند که روایاتشان را بگیرید و رایو فتوایشان را رها کنید. |